فدراسیون عصر آنارشيسم / Federation of Anarchism Era
1.4K subscribers
3.64K photos
1.48K videos
135 files
2.32K links
The Telegram Channel of The Federation of Anarchism Era
کانال تلگرام فدراسیون عصر آنارشیسم

www.AsrAnarshism.com
linktr.ee/asranarshism
Info@asranarshism.com

Contact/تماس:@Asranarchism1
Download Telegram
مطلب دریافتی
بیانیه سوم سازماندهی جوانان مهاباد از خیابان

نامەی سوم
مخاطب : عمومی

•جمهوری نکبت اسلامی سقوط کرد•

برایند چهار دهە فساد و وحشیگری رژیم و پافشاری و اصرار زنان و جوانان کوردستان و ایران بر حضور مداوم در خیابان ، دیکتاتوری را ساقط کردە است.

نظام دیکتاتوری در این پاییز پرشکوه تنها در بعد ملیتاریستی(نظامیگری) و امنیتی [آنهم درماندەمآبانە] در کوردستان سعی در حفظ بقاء خود دارد.

اکنون کوچەها نفس می کشند و خیابان ها فریاد میزنند .
«سازماندهی»همانند قبل از رفقا و مردم شریف مهاباد و سراسر ایران زمین تقاضا دارد کە بر سازماندهی خودآگاه و تمرین آلترناتیو «خودمدیریتی دموکراتیک» در طول انقلاب ، مصمم بمانند و با ارادەای برخاستە از ضرورت انتقام خون شهیدان با خشمی مقدس روح آزادیخواهی و خودگردانی را اشاعە دهند.
•از تجمع در نقاط و مناطق متعارف و بدیهی خودداری کنیم .
•آخرین دستاویز های حاکمیت را نشانە بگیریم .
( پایگاەهای بسیج شهری،مدارس و مساجد/ساختمان شهرداری / ساختمان صدا و سیما / ساختمان شورای شهر / ساختمان دفتر نمایندگی مجلس / ساختمان دفتر نمایندگی ولی فقیە واقع در خیابان شهریکندی / منازل جاش های برجستە و معروف مثال قالە سیکسی، فرهاد چاوشین ، سعید علی وفا و… /خانەهای سازمانی کادرهای ارتش_سپاه و عشایر خائن / گورستان عشایر /در نهایت ساختمان سپاه،اطلاعات سپاه، ارتش از بلوار پرستار ، اطلاعات کشوری)
•ذهنیت «انقلاب رادیکال و بنیادین» را بەجای «تعویض حاکمیت» تثبیت کنیم و آن را اشاعە دهیم .
•از تفکیک ارتش/سپاه پاسداران و همچنین تمام اپوزوسیون کوردستانی و تمامی افراد و نهادهای خودرهبرپندار بە مثابەی نجات دهندە دست بکشیم .
•علاوە بر سنگربندی درست و دفاع در برابر جنگ روانی حاکمیت ، تهیە وسایل لازم برای دفاع فیزیکی مشروع را در اولویت روزانە خود قرار دهید.


مرگ بر دیکتاتور
زندەباد سازماندهی

سازماندهی جوانان مهاباد
مهاباد ، شهر شورش و مقاومت

#کادین_یاشام_اوزگورلوک
#المرأة_الحياة_الحرية
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی
#مهاباد
#No_God_No_Master_No_Border
#NikaShakarami
#Mahsa_Amini
#IranProtests
#Mahabad
یادداشتی با خون بر جُنگ جَنگ
(خوانشی آنارشیستی با نگاهی گذرا بر تاریخچۀ کوتاهی بر جنگ‌ها)


این فقط خمینی نبود که جنگ برایش نعمت بود یا مثلاً حماس نیست برای بقای خودش نیاز به جنگ در منطقه دارد. این تنها دولت اسرائیل نیست که استقرارش مانند تأسیس هر دولت دیگر با اشغال‌گری و تجزیه همراه است؛ بلکه بسیاری از آنارشیست‌ها معتقدند که همبستگی‌ای جدی بین جنگ و دولت وجود دارد.
خمینی حکومت خود را با سرکوب مخالفین و وجود شرایط جنگی تثبیت کرد اما برای همه حکومت‌ها چنین چیزی صادق است.
در ماه‌های آتی انتخابات صوری حکومت روسیه و ادامه حکومت پوتین در پیش است و کشورگشایی در اوکراین و اشغال بیش از یک پنجم از سرزمین اوکراین و الحاق به خاک خودش موجب رضایت و حمایت باستانگرایان و‌طرفداران امپراطوری روسیه و ناسیونالیست‌ها از جنگ‌ اوکراین شده است.
رمضان قدیروف، رهبر اسلامگرای چچن هم که در کنار پوتین در جنگ اوکراین شرکت دارد، فرصت را غنیمت شمرده که آدام قدیروف پسر ۱۵ ساله خود را به عنوان یک «مقام برجسته» در نیروهای امنیتی چچن و رئیس سرویس امنیتی چچن منصوب کند؛ چراکه رمضان تا قبل از مرگ پدرش احمد در سال ۲۰۰۴ خود ریاست سرویس امنیتی چچن را بر عهده داشت و بعد از پدرش رئیس جمهور چچن شد؛ بنابراین پسرش را دارد برای ریاست جمهوری پس از خود آماده می‌کند و آدام هم فیلم‌هایی از او منتشر شد که در حال مشت و لگدزدن به یک زندانی بوده که «متهم به سوزاندن قرآن» بوده است.
زلنسکی هم صحبت از انتخابات ۲۰۲۴ اوکراین را غیر مسئولانه خواند و بنیامین نتانیاهو هم برای بقای سیاسی خود بر طبل جنگ می کوبد.


دستان دولت چه اسرائیل چه حماس همواره خونین است.
#No_God_No_Master_No_Border
باز نشر متن «بازخوانی ناقص اثرات سکسیسم بر مردان به عنوان یکی از بیشمار رنج‌های متحمل از حکومت» به بهانۀ تصدیق و تکریم ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان!



آنارکوفمنیست‌ها و آنارکوکوئیرها به خوبی می‌دانند و بیان می‌دارند که چرخۀ خشونت متحمل بر زنان و LGBTQIA+ را نمی‌توان ناشی از جنس یا جنسیتی دیگر دانست؛ خشونت مذکور سیستماتیک و مشخصاً ناشی از تثبیت گفتمانی سکسیستی و نقش‌محور توسط سلسله‌مراتبی اقتداری است. آن‌ها به بازتولید فرهنگ فرودست‌‌تربودن زن، کوئیر یا… نمی‌پردازند و گدایی حقوق خویش را نمی‌کنند، آن‌ها حقوق دزدی‌شدۀ‌شان را می‌دانند، قاتلین و دزدان و شرکایشان را می‌شناسند و برای حق خود می‌جنگند.
 
دولت و سرمایه‌داری از عوامل اصلی تفکیک جنسی_جنسیتی و فرهنگ‌سازی نفش‌محور بر اساس جنس و جنسیت برای سازماندهی سلسله‌مراتب، حفظ ایدئولوژی و دزدی کار و سرمایه و زمین هستند.
 
با اذعان به نقص‌های فراوان یادداشت مذکور، به علت مشاهدۀ منابع فارسی معدود در مورد رابطۀ خشونت تحمیلی دولت علیه جنس و جنسیت منسوب به مذکر، سعی در پرداختن به این مهم دارم؛ زیرا انتظار روابط سالم، آزادانه و خودخواسته بدون حذف سیستم مولد خشونت و سلسله‌مراتب و اقتدار، ناممکن می‌نماید.
 
اگر از مردان در مورد مشکلاتشان بپرسید شاید ختنۀ مردان به عنوان یک ناقص‌سازی جنسی و شکنجه‌ای ضد انسانی و آمار مرگ مردان به علت سرطان پروستات برای خود مردان نیز چیزی نباشد که در وهلۀ اول به ذهن‌شان خطور کند! تعجب نکنید! تحقیقا مردان کمتر از زنان مشتاق رفتن به سمت درمان هستند، چرا؟ زیرا فرهنگ عشیره‌ای تثبیت شده توسط سردمداران رژیم‌ها، مردان را نیروی کاری ارزان قیمت و در دسترس می‌خواهد. حتی در گیرودار رشد جنبش فمینیسم به عنوان یکی از جنبش‌های مردمی خواهان حقوق از دست رفتۀ انسانی، گفتمان لیبرالیستی_کاپبتالیستی سعی در به حاشیه‌بردن جنبش بالاخص با متهم‌کردن مردان به عنوان علت خشونت و مردسالاری کردند گرچه که ریشۀ خشونت، حکومت و سرمایه‌داری ست؛ اقتدار، خشونت، سرمایه‌داری و مردسالاری نه چیزی ست که جنس و جنسیت منسوب به مردان بخواهند بلکه ‌آن‌ها هم قربانی آن هستند.
انگ‌های جنسیتی قشری ناپخته به جنس و جنسیت منسوب به مردان مانند خشن، ستمگر و ظالم و مظلوم خواندن جنسی دیگر، به صورت امری ذاتی منتسب به جنسیت، نه تنها کمکی در جهت بهبود زیست انسان نمی‌کند بلکه چرخۀ خشونت مذکور را متداوم خواهد ساخت. چرا جنسی باید خواهان خشونت و ظلم باشد؟ خشونت و ظلم در ساحت بحث جنس و جنسیت از جایی آغاز می‌شود که نمودهای عینی سلسله‌مراتب، اقتدارگرایی و سرمایه‌داری دست به تحمیل نقش اجتماعی بر اساس معیارهایی کذایی می‌زنند.
 
اقتدار و سرمایه‌داری مردان را برای مردن می‌خواهند، برای کار بی وقفه، مردن در جنگ و…
میانگین عمر کمتر، تحصیلات عالی کمتر، اخراج بیشتر مردان از مدارس، بیکاری، اعتیاد، زندانی‌شدن در صورت ارتکاب جرم یکسان، آمار بالای خودکشی و بی خانمانی برای حکومت و سرمایه‌داری مهم نیست اگر بود جنس و جنسیت منسوب به مردان هم در موارد بالا مورد توجه قرار می‌گرفت. حکومت‌ها در برابر زنان و LGBTQIA+ شاید تا اندازۀ بسیار اندکی و به صورتی ظاهری عقب‌نشینی کرده باشند؛ اما نمی‌توانند با حاشیه‌راندن قشری دیگر ما از چشم‌انداز زیست شایستۀ انسان منصرف کنند.




ما ریشه‌های شر را می‌دانیم
#No_God_No_Master_No_Border
آنارشیست‌ها همواره می‌رقصند.
(یادداشت هم‌قطاری از اتحادیه‌های فدراسیون عصر آنارشیسم در سوگ هم‌قطاری)



تلخ‌ترین واقعیت این است که تمام رفقایی که می‌شناسم زندگیشان تماماً همین است. ضمن تحمل بیماری‌های جسمی (تازه اگر کم‌توان جسمی_حرکتی نباشد که آن را هم داریم) و روحی و فقر در حال کار و مبارزه‌اند. بورژوازی‌ترین شغلشان معلمی ست که شرایط معلم در جغرافیای ایران هم مشخص است. همه اجاره‌نشینیم و همه هر شب با ترس دستگیری می‌خوابیم. صدای آیفون یا کوچکترین صدای در حیاط صدای خود مرگ است.

در این سال‌ها بسیاری از آنارشیست‌های جغرافیای افغانستان و ایران عزیزترین افرادشان را از دست دادند. عزیزترین جان‌ها یا به قتل رسیدند یا پس از زندانشان و یا پس از فرارها چندین ماه است که نمی‌دانیم مرده‌اند یا زنده...



یک ماه است که هروقت به خانۀ جدیدم می‌آیم در را می‌بندم و گریه می‌کنم. برای تمام دردها...
اگر کمک رفقای آنارشیست و معدود دوستانم نبود تا الان بارها به علت بیماری، خودم و اکثر نزدیکانم به جایی می‌رسیدیم که شرایط روان‌تنی راه بازگشتی نداشت.

ما آنارشیست‌ها بارها ثابت کرده‌ایم که چیزی جز خانوادۀ گزینشی (شکل به‌هنجار و مترقی خانواده) نیستیم و این‌بار هم جز این نیست.

ما حتی هنگامی که برای خزیدن هم توان نداشته باشیم باز هم در صدمه‌زدن به سیستم حتی در حد نگارش یک متن تحلیلی و یا یک شعر دریغ نخواهیم کرد.

ما رقصندگانی هستیم که دردناک‌ترین اجرا را انجام می‌دهیم چون می‌دانیم که «بودن به از نبود شدن خاصه در بهار». ما این روزنۀ جنگ زندگی که تنها فرصتمان برای زیستن است را به افتخار شکوه زندگی رفقایمان، همواره خار در چشم سیستم خواهیم کرد.



#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#No_God_No_Master_No_Border
#Anarchism




یادداشت هم‌قطاری از اتحادیه‌های فدراسیون در سوگ هم‌قطاری که اخیراً از دست دادیم.
https://t.me/anegofromworld
باز نشر متن «بازخوانی ناقص اثرات سکسیسم بر مردان به عنوان یکی از بیشمار رنج‌های متحمل از حکومت» به بهانۀ تصدیق و تکریم ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان!



آنارکوفمنیست‌ها و آنارکوکوئیرها به خوبی می‌دانند و بیان می‌دارند که چرخۀ خشونت متحمل بر زنان و LGBTQIA+ را نمی‌توان ناشی از جنس یا جنسیتی دیگر دانست؛ خشونت مذکور سیستماتیک و مشخصاً ناشی از تثبیت گفتمانی سکسیستی و نقش‌محور توسط سلسله‌مراتبی اقتداری است. آن‌ها به بازتولید فرهنگ فرودست‌‌تربودن زن، کوئیر یا… نمی‌پردازند و گدایی حقوق خویش را نمی‌کنند، آن‌ها حقوق دزدی‌شدۀ‌شان را می‌دانند، قاتلین و دزدان و شرکایشان را می‌شناسند و برای حق خود می‌جنگند.
 
دولت و سرمایه‌داری از عوامل اصلی تفکیک جنسی_جنسیتی و فرهنگ‌سازی نفش‌محور بر اساس جنس و جنسیت برای سازماندهی سلسله‌مراتب، حفظ ایدئولوژی و دزدی کار و سرمایه و زمین هستند.
 
با اذعان به نقص‌های فراوان یادداشت مذکور، به علت مشاهدۀ منابع فارسی معدود در مورد رابطۀ خشونت تحمیلی دولت علیه جنس و جنسیت منسوب به مذکر، سعی در پرداختن به این مهم دارم؛ زیرا انتظار روابط سالم، آزادانه و خودخواسته بدون حذف سیستم مولد خشونت و سلسله‌مراتب و اقتدار، ناممکن می‌نماید.
 
اگر از مردان در مورد مشکلاتشان بپرسید شاید ختنۀ مردان به عنوان یک ناقص‌سازی جنسی و شکنجه‌ای ضد انسانی و آمار مرگ مردان به علت سرطان پروستات برای خود مردان نیز چیزی نباشد که در وهلۀ اول به ذهن‌شان خطور کند! تعجب نکنید! تحقیقا مردان کمتر از زنان مشتاق رفتن به سمت درمان هستند، چرا؟ زیرا فرهنگ عشیره‌ای تثبیت شده توسط سردمداران رژیم‌ها، مردان را نیروی کاری ارزان قیمت و در دسترس می‌خواهد. حتی در گیرودار رشد جنبش فمینیسم به عنوان یکی از جنبش‌های مردمی خواهان حقوق از دست رفتۀ انسانی، گفتمان لیبرالیستی_کاپبتالیستی سعی در به حاشیه‌بردن جنبش بالاخص با متهم‌کردن مردان به عنوان علت خشونت و مردسالاری کردند گرچه که ریشۀ خشونت، حکومت و سرمایه‌داری ست؛ اقتدار، خشونت، سرمایه‌داری و مردسالاری نه چیزی ست که جنس و جنسیت منسوب به مردان بخواهند بلکه ‌آن‌ها هم قربانی آن هستند.
انگ‌های جنسیتی قشری ناپخته به جنس و جنسیت منسوب به مردان مانند خشن، ستمگر و ظالم و مظلوم خواندن جنسی دیگر، به صورت امری ذاتی منتسب به جنسیت، نه تنها کمکی در جهت بهبود زیست انسان نمی‌کند بلکه چرخۀ خشونت مذکور را متداوم خواهد ساخت. چرا جنسی باید خواهان خشونت و ظلم باشد؟ خشونت و ظلم در ساحت بحث جنس و جنسیت از جایی آغاز می‌شود که نمودهای عینی سلسله‌مراتب، اقتدارگرایی و سرمایه‌داری دست به تحمیل نقش اجتماعی بر اساس معیارهایی کذایی می‌زنند.
 
اقتدار و سرمایه‌داری مردان را برای مردن می‌خواهند، برای کار بی وقفه، مردن در جنگ و…
میانگین عمر کمتر، تحصیلات عالی کمتر، اخراج بیشتر مردان از مدارس، بیکاری، اعتیاد، زندانی‌شدن در صورت ارتکاب جرم یکسان، آمار بالای خودکشی و بی خانمانی برای حکومت و سرمایه‌داری مهم نیست اگر بود جنس و جنسیت منسوب به مردان هم در موارد بالا مورد توجه قرار می‌گرفت. حکومت‌ها در برابر زنان و LGBTQIA+ شاید تا اندازۀ بسیار اندکی و به صورتی ظاهری عقب‌نشینی کرده باشند؛ اما نمی‌توانند با حاشیه‌راندن قشری دیگر ما از چشم‌انداز زیست شایستۀ انسان منصرف کنند.




ما ریشه‌های شر را می‌دانیم
#No_God_No_Master_No_Border
سیل و سرب بر بلوچ و سَم و سراب بر سیستانی



تلخی بلایای اخیر از کشتار و شکنجه و زندان تا سیل و زلزله آن‌چنان وحشت‌آور است که تاب‌وتوان تفکر و خواب‌وخوراک را به راحتی از هرکس که عمق فاجعه را می‌داند، می‌رباید. از عدم ارسال کمک توسط حکومت، از مردم درگیر با سیل را به حال خود رهاکردن، از ایجاد سیل‌بند و راه‌های پیشگیری سیل خودداری‌کردن و تنها به فکر غارت مردمان بومی این مناطق بودن سیستم چیز تازه‌ای نیست. این مناطق هرچندسال یک‌بار با این خسارات جانی و مالی سیل مواجه می‌شوند؛ زیرا سیستم نمی‌خواهد زیرساخت‌های متناسب با زیست‌بوم ایجاد کند. نه آن که نخواهد، حتی این موضوع اولویت دست‌چندم‌اش هم نیست.

دو اتنیک سیستانی و بلوچ که بومیان جغرافیای سیستان و بلوچستان هستند؛ لااقل در این صدسال اخیر بارها هدف بازی‌های سیستم‌ها و حکومت‌های شدند. خوشبختانه سیستم‌ها هم، با تمام تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های و خشونت‌هایشان، آن‌چنان که مرادشان بوده موفق نشدند. از پروژۀ تجزیۀ جغرافیای سیستان و بلوچستان به خواست انگلیس تا ایجاد خصومت‌های اتنیکی توسط پهلویان، از شناسنامه‌ندادن به بلوچ‌ها تا دعواهای مذهبی راه‌انداختن توسط آخوندهای درجه‌چند فرستاده‌شده از قم تا پروژۀ عبدالمالک ریگی و...

خط‌کشی‌های مرزی میان کشورها و جدایی خانواده‌ها و عشیره‌ها از هم، دعوا بر سر هیرمند و تشنگی سیستان، کشتن در بایکوت خبری فعالین سیستانی، مهاجرت‌دادن عمدۀ سیستانیان بالاخص پس از موفقیت پروژۀ سیمان سیستان، خشک‌کردن عمدی هامون و بیش‌ازپیش نظامی‌کردن سیستان و بلوچستان پس از به بار نشاندن نهال خودساختۀ عبدالمالک ریگی هم البته از موفقیت‌های حاکمیت‌ها در این چندصدسال در جهت منافع خود و علیه منافع بومیان جغرافیای سیستان‌وبلوچستان و مناطق شرقی آن است.

از چندین‌وچندسال پیش، پیش از آمدن استعمار چین برای نابودی عمان، در ازای صدقه‌دادن به آخوندها و مراجع تقلید، فعالین سیستانی و بلوچ، هشدار می‌دادند که حتی ممکن است شاهد شنیده‌شدن اذان چینی باشیم. صدایی از دل بومیان این مناطق که هرگز شنیده نشد؛ زیرا حاکمیت فعلی نیز مانند دوران پهلوی، سیستانی را با سم و ربودن شبانه و بلوچ را گلوله، سرکوب می‌کند. بازی تلخی که در آن، سیستانیان در شمال استان از تشنگی و بیماری‌های ریوی ناشی از گردوغبار شدید و بلوچ‌ها در جنوب استان به واسطۀ سیل و زلزله و حصبه و بیماری‌های گوارشی، جان خود را از دست می‌دهند.
ما ریشه‌های شر را می‌دانیم.

بخش رسانه‌ای آنارشیست‌های جغرافیای سیستان‌وبلوچستان به عنوان یکی از خودسازماندهی‌های فدراسیون عصر آنارشیسم




#No_God_No_Master_No_Border
#جنین_زند_آجویی
#زن_زندگی_آزادی
#مرگ_بر_جمهوری_اسلامی
#سیستان_و_بلوچستان