نه دشتِ ارژنت منزل بگیرم
نه غربِ گلشنت منزل بگیرم
شتابان آمدم از راه شیراز
که در باغ تنت منزل بگیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
نه غربِ گلشنت منزل بگیرم
شتابان آمدم از راه شیراز
که در باغ تنت منزل بگیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
نه با ترکِ محل آرام گیرم
نه در کوه و کُتَل آرام گیرم
عبورم را بیندازم به شیراز
که در شهر غزل آرام گیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
نه در کوه و کُتَل آرام گیرم
عبورم را بیندازم به شیراز
که در شهر غزل آرام گیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
کشم بال و پرِ پرواز گیرم
خبر از باغِ سروِ ناز گیرم
اِرم را میدهند ای گل نشانم
سراغت راچو درشیراز گیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
خبر از باغِ سروِ ناز گیرم
اِرم را میدهند ای گل نشانم
سراغت راچو درشیراز گیرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
به سر وقتم بیا ای خوبِ شعرم
تو هستی ساغر مشروبِ شعرم
به زیر چکمه های شیخِ خونریز
غزل پرپر شد از سرکوبِ شعرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
تو هستی ساغر مشروبِ شعرم
به زیر چکمه های شیخِ خونریز
غزل پرپر شد از سرکوبِ شعرم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
آمــد بـه بـرم سـر زده در عالــم رویا
آلالـــه رخی ناز و گـل انـدام و فــریبا
گفتـم صنما شمع شبستان کـه هستی
کـز دیدن رویـت شده ام محـو تماشا
گفتــا مگــر از سلسلـه ی بی خبـرانی
شهزاده منـم دختـری از نسل پـری ها
با شعله ی رخساره زدآتش به وجودم
آتشکــــده یِ مشتعــل قصــــر اهــورا
شب بودو زحل بودو هلال رخ مهتاب
مــن بــودم و او بــود و تلالــؤی ثـریا
تابنده تر از جلوه ی ماه آمد و من هم
بی خود شدم از دیدن آن هاله ی زیبا
شرمـم نگذارد که در این قصه بگویم
بانــو عسلـم آمــده بــود از درِ اغــوا
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
آلالـــه رخی ناز و گـل انـدام و فــریبا
گفتـم صنما شمع شبستان کـه هستی
کـز دیدن رویـت شده ام محـو تماشا
گفتــا مگــر از سلسلـه ی بی خبـرانی
شهزاده منـم دختـری از نسل پـری ها
با شعله ی رخساره زدآتش به وجودم
آتشکــــده یِ مشتعــل قصــــر اهــورا
شب بودو زحل بودو هلال رخ مهتاب
مــن بــودم و او بــود و تلالــؤی ثـریا
تابنده تر از جلوه ی ماه آمد و من هم
بی خود شدم از دیدن آن هاله ی زیبا
شرمـم نگذارد که در این قصه بگویم
بانــو عسلـم آمــده بــود از درِ اغــوا
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
تن حریرِ نازک اندامِ کمان ابرو کجاست
آن پری رخساره ی نازِ طلا گیسو کجاست
برده از من وقت رفتن صبر و آرام و قرار
سوگلِ زیبا رخِ طنازِ چشم آهو کجاست
از دنا تا پای هندوکش خیالم رفته است
کبک نازِ خوش خرامِ کوه دالاهو کجاست
دردِ بی آبی کشیـدم در سرابِ تشنگی
آب سردِخوشگوارِ چشمه ی تیهوکجاست
میکنم با التماس از رهگذرها پرس و جو
تا بدانم جایگاهِ تُرکِ مشکین مو کجاست
باغبان در باغ گیلاس و هلو راهم نداد
لعبت شیرین ترازانجیر وخرمالو کجاست
دزدکی از هرکه می پرسم جوابم می کند
کس نمیداند عسل بانویِ زیبا رو کجاست
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
آن پری رخساره ی نازِ طلا گیسو کجاست
برده از من وقت رفتن صبر و آرام و قرار
سوگلِ زیبا رخِ طنازِ چشم آهو کجاست
از دنا تا پای هندوکش خیالم رفته است
کبک نازِ خوش خرامِ کوه دالاهو کجاست
دردِ بی آبی کشیـدم در سرابِ تشنگی
آب سردِخوشگوارِ چشمه ی تیهوکجاست
میکنم با التماس از رهگذرها پرس و جو
تا بدانم جایگاهِ تُرکِ مشکین مو کجاست
باغبان در باغ گیلاس و هلو راهم نداد
لعبت شیرین ترازانجیر وخرمالو کجاست
دزدکی از هرکه می پرسم جوابم می کند
کس نمیداند عسل بانویِ زیبا رو کجاست
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
به رویِ قله یِ سردِ دنایت
غزل میخوانم از حافظ برایت
انار از گونه یِ شعرم بریزد
بـه یادِ نـم نـم گلخـنده هـایت
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
غزل میخوانم از حافظ برایت
انار از گونه یِ شعرم بریزد
بـه یادِ نـم نـم گلخـنده هـایت
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
بهاران را غُل و زنجیر کردند
شقایق گونه ها را پیر کردند
ثناگویانِ شیخِ سفله پرور
جنایت با دَم شمشیر کردند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
شقایق گونه ها را پیر کردند
ثناگویانِ شیخِ سفله پرور
جنایت با دَم شمشیر کردند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
از اینکه برده یِ شیخِ ریایند
به جنگ ایده ها با سر بیایند
کسی باکاسه لیسان در نیفتد
که این ها در نکاحِ کدخدایند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
به جنگ ایده ها با سر بیایند
کسی باکاسه لیسان در نیفتد
که این ها در نکاحِ کدخدایند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
شقایق گونه و طنّاز باشی
خدایِ جلوه هایِ ناز باشی
معطر کرده ای باغِ ارم را
بهارِ ویژه یِ شیراز باشی
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
خدایِ جلوه هایِ ناز باشی
معطر کرده ای باغِ ارم را
بهارِ ویژه یِ شیراز باشی
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
به دور از خانه زیرانداز با تو
شروعِ رقصِ با آواز با تو
سه تار و ساغر و سیگار با من
شرابِ نم نمِ شیراز با تو
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
شروعِ رقصِ با آواز با تو
سه تار و ساغر و سیگار با من
شرابِ نم نمِ شیراز با تو
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
در آغازِ سرودم ناز با تو
جوابم یک دهن آواز با تو
طنینِ تنبک و تنبور با من
سه تارِ بی غمِ شهناز با تو
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
جوابم یک دهن آواز با تو
طنینِ تنبک و تنبور با من
سه تارِ بی غمِ شهناز با تو
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
قناری در قفس آوازمیخواند
برایِ جوجه های نازمیخواند
به دور از لانه با بالِ شکسته
به یادِ آخرین پرواز میخواند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
برایِ جوجه های نازمیخواند
به دور از لانه با بالِ شکسته
به یادِ آخرین پرواز میخواند
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
در دیارم دوره یِ آهنگِ شاد از دست رفت
خاطرات شادی آور مِثل باد از دست رفت
کشورِجم را سراسر جهل و بدبختی گرفت
بستر اندیشه درعلم و سواد از دست رفت
از همان روزی که آقایِ ریا شد شیخ شهر
در ضمیرِ نوجوانان اعتقاد از دست رفت
رشته های محکم همبستگی ازهم گسیخت
اتحادِ تیره هایِ هم نژاد از دست رفت
"شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار"
با تعرض تاج و تخت کیقباد از دست رفت
برگِ تاریخی نماند از وجهه یِ پیشینیان
آن همه نام و نشانِ قوم ماد از دست رفت
همدلی در عرصه یِ ناباوری ها شد فنا
در حقیقت بین مردم اعتماد از دست رفت
منتقد ها را عسل بانو به مسلخ می برند
روز اول جای بحث و انتقاد از دست رفت
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
خاطرات شادی آور مِثل باد از دست رفت
کشورِجم را سراسر جهل و بدبختی گرفت
بستر اندیشه درعلم و سواد از دست رفت
از همان روزی که آقایِ ریا شد شیخ شهر
در ضمیرِ نوجوانان اعتقاد از دست رفت
رشته های محکم همبستگی ازهم گسیخت
اتحادِ تیره هایِ هم نژاد از دست رفت
"شهرِ یاران بود و خاکِ مهربانان این دیار"
با تعرض تاج و تخت کیقباد از دست رفت
برگِ تاریخی نماند از وجهه یِ پیشینیان
آن همه نام و نشانِ قوم ماد از دست رفت
همدلی در عرصه یِ ناباوری ها شد فنا
در حقیقت بین مردم اعتماد از دست رفت
منتقد ها را عسل بانو به مسلخ می برند
روز اول جای بحث و انتقاد از دست رفت
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
از همان روزی که زندانی شدند آزادها
پای مردی هایِ صد آزاده رفت از یادها
آتشِ سربِ مسلسل اندکی فرصت نداد
کز گلو بالا بیاید آهی از فریادها
زیر تیغچکمه پوشانیم و با فتوای شیخ
شد روا در کوی و برزن حکم استبدادها
جای جای سرزمینم جایگاهِ شیون است
شکوه داردشروه شروه میهن از بیدادها
سرو سرسبزی بدور از کینهی آتشنماند
خم شد ازخشم تعصب قامت شمشادها
دشمنِ اندیشه نگذارد که در دنیای علم
رنگی از دانش بگیرد باغِ استعدادها
از بداقبالی میانِ دود و دم افتاده است
سرنوشت ما به دست جمعی از معتادها
مهربان بانو عسل در صبح آزادی بپاش
عطرِ ناب دامنت را در مسیر بادها
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
پای مردی هایِ صد آزاده رفت از یادها
آتشِ سربِ مسلسل اندکی فرصت نداد
کز گلو بالا بیاید آهی از فریادها
زیر تیغچکمه پوشانیم و با فتوای شیخ
شد روا در کوی و برزن حکم استبدادها
جای جای سرزمینم جایگاهِ شیون است
شکوه داردشروه شروه میهن از بیدادها
سرو سرسبزی بدور از کینهی آتشنماند
خم شد ازخشم تعصب قامت شمشادها
دشمنِ اندیشه نگذارد که در دنیای علم
رنگی از دانش بگیرد باغِ استعدادها
از بداقبالی میانِ دود و دم افتاده است
سرنوشت ما به دست جمعی از معتادها
مهربان بانو عسل در صبح آزادی بپاش
عطرِ ناب دامنت را در مسیر بادها
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
گرفتارِ کویرِ سینه چاکیم
به دور از چشمه هایِ آب پاکیم
جهنم کرده ای بر پا تو ای شیخ
که ما از دست بی برقی هلاکیم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
به دور از چشمه هایِ آب پاکیم
جهنم کرده ای بر پا تو ای شیخ
که ما از دست بی برقی هلاکیم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
با لباس زرد و سرخ از باغِ پاییز آمدی
گرچه دیر از جنگلِ مهرِ طلا ریز آمدی
پادشاهِ شعر زردم منتظر بودم تو را
تا به پشت محورِ شهرِ غزل خیز آمدی
موطلایِ خوش بَر وبالای شهرِبرگ وباد
پشت پرچین حیاطم دل برانگیز آمدی
آمدی گلواژه ریزی رویِ آلاچیق من
یا بـرای خواندنِ این شعرِ ناچیـز آمدی
مِثل مولانا مگر افتاده ای دنبال شمس
کز مسیـر قـونیه تـا شهـر تبــریـز آمدی
ای فدای تارِ موهای طلا ریزت شوم
تازه فهمیدم که از بیراهه یکریز آمدی
گردو خاکِ درهوا داردنشان ازسرعتت
بیگمان بانو عسل برپشت شبدیز آمدی
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
گرچه دیر از جنگلِ مهرِ طلا ریز آمدی
پادشاهِ شعر زردم منتظر بودم تو را
تا به پشت محورِ شهرِ غزل خیز آمدی
موطلایِ خوش بَر وبالای شهرِبرگ وباد
پشت پرچین حیاطم دل برانگیز آمدی
آمدی گلواژه ریزی رویِ آلاچیق من
یا بـرای خواندنِ این شعرِ ناچیـز آمدی
مِثل مولانا مگر افتاده ای دنبال شمس
کز مسیـر قـونیه تـا شهـر تبــریـز آمدی
ای فدای تارِ موهای طلا ریزت شوم
تازه فهمیدم که از بیراهه یکریز آمدی
گردو خاکِ درهوا داردنشان ازسرعتت
بیگمان بانو عسل برپشت شبدیز آمدی
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
برگِ ﺳﺮﻣﺎ ﺯﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﯿﻄﺮﻩ ﯼِ ﭘﺎییزﻡ
نتوان از نفسِ سردِ خزان بر خیزم
یأس دوران بگرفت از تن ذهنم پر وبال
جرئتم نیست که از دستِقفس بگریزم
کار داروغهیِشهر ازسرِعادت ستماست
دلخور از مَسلک قدارهِ کِش چنگیزم
سال ها در پیِ هم رفت و به یادم نرود
داغ پرپر شدنِ لاله یِ حلق ﺁﻭﯾﺰم
هرکهگویدسخن از داغ ودرفشوخفقان
منِ مجروحِ ستم دیده به هم میریزم
آنقَدر منقلب از حالت خویشم که هنوز
نگذرد هیچ کس از دشتِ ملال انگیزم
یا رب از شرح غمم ثانیه ای تر نشود
چشمِ بانو عسل از شعرِ جنون آمیزم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
نتوان از نفسِ سردِ خزان بر خیزم
یأس دوران بگرفت از تن ذهنم پر وبال
جرئتم نیست که از دستِقفس بگریزم
کار داروغهیِشهر ازسرِعادت ستماست
دلخور از مَسلک قدارهِ کِش چنگیزم
سال ها در پیِ هم رفت و به یادم نرود
داغ پرپر شدنِ لاله یِ حلق ﺁﻭﯾﺰم
هرکهگویدسخن از داغ ودرفشوخفقان
منِ مجروحِ ستم دیده به هم میریزم
آنقَدر منقلب از حالت خویشم که هنوز
نگذرد هیچ کس از دشتِ ملال انگیزم
یا رب از شرح غمم ثانیه ای تر نشود
چشمِ بانو عسل از شعرِ جنون آمیزم
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
رود شهریور و درفصل گلریز
بریزد برگِ تن زردِ دل انگیز
به عشق روزهایِ مهر گستر
طلا می بارد از اندام پاییز
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
بریزد برگِ تن زردِ دل انگیز
به عشق روزهایِ مهر گستر
طلا می بارد از اندام پاییز
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
Forwarded from عاشقانه های علی قیصری
برگ ریزان شیونِ شعرِ ملال انگیز بود
برگ ریزان قصه یِ دلشوره یِ پاییز بود
از نگاهِ آذر و آبان که عمری هم دلند
کوچه یِ مهر از وجود زردها لبریز بود
اهل دل داند که رخسار عروس زرد پوش
طرح بی مانندی از نقاش رنگ آمیز بود
خش خش پژمرده هادر داستان برگ وباد
جلوه ای از صحنه های روز رستاخیز بود
درغروبِ جانسپردندور خودپیچده بود
برگِ سرخ و زردِ لرزانی که حلق آویز بود
باغبان از سوزِ سرمایِ پیاپی هم چنان
دل پریشان ازصدای چکمه یِ چنگیز بود
بر سرِ نعش شقایق در گذرگاه خزان
جامه یِ آلاله ها بر نیزه های تیز بود
گرچه می دانم نمیخوانی ولی بانو عسل
این غزل آمیزه ای از نکته های ریز بود
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali
برگ ریزان قصه یِ دلشوره یِ پاییز بود
از نگاهِ آذر و آبان که عمری هم دلند
کوچه یِ مهر از وجود زردها لبریز بود
اهل دل داند که رخسار عروس زرد پوش
طرح بی مانندی از نقاش رنگ آمیز بود
خش خش پژمرده هادر داستان برگ وباد
جلوه ای از صحنه های روز رستاخیز بود
درغروبِ جانسپردندور خودپیچده بود
برگِ سرخ و زردِ لرزانی که حلق آویز بود
باغبان از سوزِ سرمایِ پیاپی هم چنان
دل پریشان ازصدای چکمه یِ چنگیز بود
بر سرِ نعش شقایق در گذرگاه خزان
جامه یِ آلاله ها بر نیزه های تیز بود
گرچه می دانم نمیخوانی ولی بانو عسل
این غزل آمیزه ای از نکته های ریز بود
#علی_قیصری
https://telegram.me/Asalpoem
https://www.instagram.com/gheisari.ali