🌼🍃🌹🍃🌺🍃🌷🍃🌺
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌺🍃🌷
🌸
🔰 فهرست #نهادهاوموسساتعمومیغیردولتی
❇️ #ارتکابجرم #توهین نسبت به مستخدمین در نهادها و موسسات #عمومیغیردولتی ذیل از شمول #عنوانمجرمانه (توهین به کارکنان دولت) موضوع ماده ۶۰۹ #قانونتعزیرات خارج بوده و مشمول #حکمعام مندرج در ماده ۶۰۸ #قانون مذکور می باشد.
۱- #سازمان اتکا
۲- #بنیادمستضعفان و جانبازان انقلاباسلامی.
۳- هلال احمر.
۴- کمیته امداد امام.
۵- #بنیاد شهید انقلاباسلامی.
۶- بنیاد مسکن انقلاباسلامی.
۷- #کمیته ملی المپیک ایران.
۸- بنیاد ۱۵خرداد.
۹- #سازمان تبلیغات اسلامی.
۱۰- سازمان #تأمیناجتماعی.
۱۱- فدراسیونهای ورزشی آماتوری جمهوریاسلامیایران.
۱۲- مؤسسههای جهاد نصر، جهاد استقلال و جهاد توسعه زیر نظر #جهادسازندگی.
۱۳- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی” و همچنین “کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی (قم).
۱۴- جهاد دانشگاهی.
۱۵- بنیاد امور بیماریهای خاص
۱۶- سازمان دانشآموزی جمهوری اسلامی ایران.
۱۷- #صـندوق بیمه روستاییان و عشایر.
۱۸. #صندوقتأمینخسارتهایبدنی.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
☘
🌺🍃💐
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌼🍃🍂🍃🌺🍃🌾🍃🌺
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌺🍃🌷
🌸
🔰 فهرست #نهادهاوموسساتعمومیغیردولتی
❇️ #ارتکابجرم #توهین نسبت به مستخدمین در نهادها و موسسات #عمومیغیردولتی ذیل از شمول #عنوانمجرمانه (توهین به کارکنان دولت) موضوع ماده ۶۰۹ #قانونتعزیرات خارج بوده و مشمول #حکمعام مندرج در ماده ۶۰۸ #قانون مذکور می باشد.
۱- #سازمان اتکا
۲- #بنیادمستضعفان و جانبازان انقلاباسلامی.
۳- هلال احمر.
۴- کمیته امداد امام.
۵- #بنیاد شهید انقلاباسلامی.
۶- بنیاد مسکن انقلاباسلامی.
۷- #کمیته ملی المپیک ایران.
۸- بنیاد ۱۵خرداد.
۹- #سازمان تبلیغات اسلامی.
۱۰- سازمان #تأمیناجتماعی.
۱۱- فدراسیونهای ورزشی آماتوری جمهوریاسلامیایران.
۱۲- مؤسسههای جهاد نصر، جهاد استقلال و جهاد توسعه زیر نظر #جهادسازندگی.
۱۳- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی” و همچنین “کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی (قم).
۱۴- جهاد دانشگاهی.
۱۵- بنیاد امور بیماریهای خاص
۱۶- سازمان دانشآموزی جمهوری اسلامی ایران.
۱۷- #صـندوق بیمه روستاییان و عشایر.
۱۸. #صندوقتأمینخسارتهایبدنی.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
☘
🌺🍃💐
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌼🍃🍂🍃🌺🍃🌾🍃🌺
🟢 "مسئولیت کیفری انتشاردهندگان ویروس کرونا در ایران"
#ویروسکرونا نوعی #بیماریواگیردار دارای منشا خارجی بوده و از کشور چین به کشور #ایران وارد و به قرار اطلاع بدوا مردم شهرستانقم را مبتلا و بعد به علت #کوتاهی در #پیشگیری و جلوگیری از انتشار آن، اکنون عمده کشور را آلوده و در معرض #ابتلاء قرار داده است.
در این یادداشتحقوقی سعی خواهیم کرد #مسئولیتکیفری #اشخاصحقوقی و حقیقی که موجب انتشار این #ویروس در جامعه شده و موجب #جنایت جانی و جسمی و #خساراتمالی شدهاند را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
در ماده ۲۲ #قانونطرزجلوگیریازبیماریهایآمیزشی و واگیردار مصوب ۱۱ خرداد ۱۳۲۰ #مقرر شده:
" اشخاصی که مانع اجرای #مقرراتبهداشتی میشوند یا در اثر غفلت باعث انتشار یکی از بیماریهایواگیردار میشوند به هشت روز تا دو ماه #حبستادیبی و ۵۱ تا ۵۰۰ ریال و یا به یکی از این دو کیفر #محکوم میشوند."
مسلما در سال ۱۳۲۰ بیماریواگیرداری در #جامعه همهگیر شده بوده که #مقنن آن زمان در پیشگیری و جلوگیری از شیوع آن و #مبارزه و مقابله با انتشاردهندگان، #جرمانگاری کرده است.
🔸 حال مساله این است آیا #قانون مذکور #نسخ شده یا خیر؟ آیا بهعلت شیوع این ویروس در سراسر کشور #قانونگذار ما در مقام اصلاحقانون مذکور یا تدوین قانونکامل و جامع در راستای مبارزه و مقابله با ویروسکرونا که بیماری واگیردار است برخواهد آمد یا خیر؟
🔹در پاسخ به سوال اول باید بررسی گردد که آیا با وضع #قوانین جدید، قانون موصوف #نسخصریح یا ضمنی شده است یا خیر؟
در #قانونتدوینوتنقیحقوانین و مقررات کشور مصوب ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ و #دستورالعملاجرائی آن مصوب ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، قانون طرز جلوگیری از #بیماریهایآمیزشی و واگیردار مصوب ۱۱ خرداد ۱۳۲۰ جزء #قوانینمنسوخه #احصاء نشده است. یعنی قانون موصوف نسخصریح نگردیده است.
🔺در سال ۱۳۴۶ و با اصلاحاتبعدی آن قانونگذار بهمنظور جلوگیری از آلودهکردن و #فساد و ارتکاب #تقلب در مواد خوراکی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی، جرمانگاری کرده که موضوع این قانون هم منصرف از موضوع قانون طرز جلوگیری از بیماریهای واگیردار مصوب ۱۳۲۰ بوده که نسخضمنی برداشت از ان نمیشود.
🔻در سال ۱۳۷۴ بهمنظور مبارزه و مقابله با آلودهکنندگان هوا از طریق #وسائلنقلیه و کارخانجات و کارگاهها هم قانونگذار جرمانگاری کرده که موضوع این قانون از قانون موضوع بحث منصرف بوده و از این قانون هم #نسخضمنی برداشت نمیشود.
▪در ماده ۶۸۸ #قانونتعزیرات مصوب ۱۳۷۵ مقرر گردیده است: " هر اقدامی که #تهدیدعلیهبهداشتعمومی شناخته شود از قبیل آلودهکردن آبآشامیدنی یا توزیع آبآشامیدنیآلوده، #دفعغیربهداشتیفضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسمومکننده در رودخانهها، زباله در خیابانها و کشتار #غیرمجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلابخام یا پساب تصفیهخانههای #فاضلاب برای مصارفکشاورزی #ممنوع میباشد و مرتکبین چنانچه طبق #قوانینخاص مشمول #مجازات شدیدتری نباشند به #حبس تا یکسال #محکوم خواهند شد."
در #تبصره ۱ ماده ۶۸۸ اصلاحی مصوب ۱۳۷۶ مقرر گردیده #تشخیص اقدامعلیهبهداشتعمومی بهعهده #وزارتبهداشت و درمان و آموزشپزشکی است
برای تحقق #جرم مذکور #شروط زیر #لازم است:
۱. اقدامات و اعمال باید تهدیدآمیز باشد، یعنی نیاز به تحقق #نتیجه نیست.
۲. با توجه به افعال متعدی که در تمثیلهای ماده ۶۸۸ ذکر شده این اقدامات و افعال باید عالمانه و #عامدانه باشد.
۳. اقداماتتهدیدآمیز باید علیه "#بهداشتعمومی" شناخته شود.
۴. وفق تبصره یک ماده ۶۸۸ "تشخیص" اقداماتعلیهبهداشتعمومی با "#وزارت بهداشت" است.
حال آنکه در ماده ۲۲ قانون طرز جلوگیری از بیماریهایواگیردار، برای تحقق این جرم صرف تحقق "#غفلت" در انتشار بیماری واگیردار کفایت میکند. غفلت در #حقوقجزا به مفهوم #بیاحتیاطی و #بیمبالاتی در #رفتار است و قانونگذار بعضا بهعلت اهمیت موضوع #مال یا #جان مورد حمایت، صرف تحقق "غفلت" در از بینرفتن آن را برخلاف عمده #جرائم که تحقق آن منوط به وجود #سوءنیتعام و فعلعامدانه است، کافی دانسته است. (مانند جرم ۵۹۸ #اهمال در تضییع #اموالدولتی)
▫ این جرم میتواند توسط #شخصحقیقی و حقوقی واقع گردد و نیز میتواند علیه #سلامت و #بهداشت فرد خاص یا اعضای جامعه محقق گردد و عمومیبودنآن #شرطتحقق جرم نیست.
آخر اینکه تشخیص تحقق غفلت در انتشار بیماری واگیردار بهعهده وزارت بهداشت نیست چه بسا وزارت بهداشت ممکن است #متهم غفلت در انتشار بیماری واگیردار باشد
بهطور خلاصه ماده ۶۸۸ قانونتعزیرات در مقام نسخضمنی ماده ۲۲ قانون موصوف نیست👇👇👇👇
#ویروسکرونا نوعی #بیماریواگیردار دارای منشا خارجی بوده و از کشور چین به کشور #ایران وارد و به قرار اطلاع بدوا مردم شهرستانقم را مبتلا و بعد به علت #کوتاهی در #پیشگیری و جلوگیری از انتشار آن، اکنون عمده کشور را آلوده و در معرض #ابتلاء قرار داده است.
در این یادداشتحقوقی سعی خواهیم کرد #مسئولیتکیفری #اشخاصحقوقی و حقیقی که موجب انتشار این #ویروس در جامعه شده و موجب #جنایت جانی و جسمی و #خساراتمالی شدهاند را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
در ماده ۲۲ #قانونطرزجلوگیریازبیماریهایآمیزشی و واگیردار مصوب ۱۱ خرداد ۱۳۲۰ #مقرر شده:
" اشخاصی که مانع اجرای #مقرراتبهداشتی میشوند یا در اثر غفلت باعث انتشار یکی از بیماریهایواگیردار میشوند به هشت روز تا دو ماه #حبستادیبی و ۵۱ تا ۵۰۰ ریال و یا به یکی از این دو کیفر #محکوم میشوند."
مسلما در سال ۱۳۲۰ بیماریواگیرداری در #جامعه همهگیر شده بوده که #مقنن آن زمان در پیشگیری و جلوگیری از شیوع آن و #مبارزه و مقابله با انتشاردهندگان، #جرمانگاری کرده است.
🔸 حال مساله این است آیا #قانون مذکور #نسخ شده یا خیر؟ آیا بهعلت شیوع این ویروس در سراسر کشور #قانونگذار ما در مقام اصلاحقانون مذکور یا تدوین قانونکامل و جامع در راستای مبارزه و مقابله با ویروسکرونا که بیماری واگیردار است برخواهد آمد یا خیر؟
🔹در پاسخ به سوال اول باید بررسی گردد که آیا با وضع #قوانین جدید، قانون موصوف #نسخصریح یا ضمنی شده است یا خیر؟
در #قانونتدوینوتنقیحقوانین و مقررات کشور مصوب ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ و #دستورالعملاجرائی آن مصوب ۱۰ مرداد ۱۳۸۹، قانون طرز جلوگیری از #بیماریهایآمیزشی و واگیردار مصوب ۱۱ خرداد ۱۳۲۰ جزء #قوانینمنسوخه #احصاء نشده است. یعنی قانون موصوف نسخصریح نگردیده است.
🔺در سال ۱۳۴۶ و با اصلاحاتبعدی آن قانونگذار بهمنظور جلوگیری از آلودهکردن و #فساد و ارتکاب #تقلب در مواد خوراکی و آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی، جرمانگاری کرده که موضوع این قانون هم منصرف از موضوع قانون طرز جلوگیری از بیماریهای واگیردار مصوب ۱۳۲۰ بوده که نسخضمنی برداشت از ان نمیشود.
🔻در سال ۱۳۷۴ بهمنظور مبارزه و مقابله با آلودهکنندگان هوا از طریق #وسائلنقلیه و کارخانجات و کارگاهها هم قانونگذار جرمانگاری کرده که موضوع این قانون از قانون موضوع بحث منصرف بوده و از این قانون هم #نسخضمنی برداشت نمیشود.
▪در ماده ۶۸۸ #قانونتعزیرات مصوب ۱۳۷۵ مقرر گردیده است: " هر اقدامی که #تهدیدعلیهبهداشتعمومی شناخته شود از قبیل آلودهکردن آبآشامیدنی یا توزیع آبآشامیدنیآلوده، #دفعغیربهداشتیفضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسمومکننده در رودخانهها، زباله در خیابانها و کشتار #غیرمجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلابخام یا پساب تصفیهخانههای #فاضلاب برای مصارفکشاورزی #ممنوع میباشد و مرتکبین چنانچه طبق #قوانینخاص مشمول #مجازات شدیدتری نباشند به #حبس تا یکسال #محکوم خواهند شد."
در #تبصره ۱ ماده ۶۸۸ اصلاحی مصوب ۱۳۷۶ مقرر گردیده #تشخیص اقدامعلیهبهداشتعمومی بهعهده #وزارتبهداشت و درمان و آموزشپزشکی است
برای تحقق #جرم مذکور #شروط زیر #لازم است:
۱. اقدامات و اعمال باید تهدیدآمیز باشد، یعنی نیاز به تحقق #نتیجه نیست.
۲. با توجه به افعال متعدی که در تمثیلهای ماده ۶۸۸ ذکر شده این اقدامات و افعال باید عالمانه و #عامدانه باشد.
۳. اقداماتتهدیدآمیز باید علیه "#بهداشتعمومی" شناخته شود.
۴. وفق تبصره یک ماده ۶۸۸ "تشخیص" اقداماتعلیهبهداشتعمومی با "#وزارت بهداشت" است.
حال آنکه در ماده ۲۲ قانون طرز جلوگیری از بیماریهایواگیردار، برای تحقق این جرم صرف تحقق "#غفلت" در انتشار بیماری واگیردار کفایت میکند. غفلت در #حقوقجزا به مفهوم #بیاحتیاطی و #بیمبالاتی در #رفتار است و قانونگذار بعضا بهعلت اهمیت موضوع #مال یا #جان مورد حمایت، صرف تحقق "غفلت" در از بینرفتن آن را برخلاف عمده #جرائم که تحقق آن منوط به وجود #سوءنیتعام و فعلعامدانه است، کافی دانسته است. (مانند جرم ۵۹۸ #اهمال در تضییع #اموالدولتی)
▫ این جرم میتواند توسط #شخصحقیقی و حقوقی واقع گردد و نیز میتواند علیه #سلامت و #بهداشت فرد خاص یا اعضای جامعه محقق گردد و عمومیبودنآن #شرطتحقق جرم نیست.
آخر اینکه تشخیص تحقق غفلت در انتشار بیماری واگیردار بهعهده وزارت بهداشت نیست چه بسا وزارت بهداشت ممکن است #متهم غفلت در انتشار بیماری واگیردار باشد
بهطور خلاصه ماده ۶۸۸ قانونتعزیرات در مقام نسخضمنی ماده ۲۲ قانون موصوف نیست👇👇👇👇
❇ #رایوحدترویه شماره ۵۹۴-۱۳۷۳/۹/۰۱ #هیاتعمومی #دیوانعالیکشور
🔸نظر به اینکه مادهیک #قانونمجازازتراجعبهانتقالمالغیر مصوب ۱۳۰۸، انتقالدهندگان #مالغیر را #کلاهبردار محسوب کرده و #مجازات #کلاهبرداری را در تایخ #تصویب آن قانون ماده ۲۳۸ #قانونمجازاتعمومی معین نموده بود و با تصویب #تعزیراتاسلامی مصوب ۱۳۶۲، ماده ۱۱۶ #قانونتعزیرات از حیث تعیین مجازات کلاهبرداری جایگزین #قانونسابق و سپس طبق مادهیک #قانونتشدیدمجازات مرتکبین #ارتشاء و #اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷، مجازات کلاهبرداری #تشدید و برابر ماده ۸ همان قانون کلیه #مقررات #مغایرباقانون مزبور #لغو گردیده است لذا جرائمی که به موجب قانون کلاهبرداری محسوب شود از حیث تعیین #کیفر مشمول قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷، بوده و رای شعبهچهارم #دیوان عالی کشور با این نظر مطابقت دارد.
این رای بر طبق #مادهواحده #قانونوحدترویهقضایی مصوب ۱۳۲۸ برای شعب دیوانعالیکشور و دادگاهها در موارد مشابه #لازمالاتباع است.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🔸نظر به اینکه مادهیک #قانونمجازازتراجعبهانتقالمالغیر مصوب ۱۳۰۸، انتقالدهندگان #مالغیر را #کلاهبردار محسوب کرده و #مجازات #کلاهبرداری را در تایخ #تصویب آن قانون ماده ۲۳۸ #قانونمجازاتعمومی معین نموده بود و با تصویب #تعزیراتاسلامی مصوب ۱۳۶۲، ماده ۱۱۶ #قانونتعزیرات از حیث تعیین مجازات کلاهبرداری جایگزین #قانونسابق و سپس طبق مادهیک #قانونتشدیدمجازات مرتکبین #ارتشاء و #اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷، مجازات کلاهبرداری #تشدید و برابر ماده ۸ همان قانون کلیه #مقررات #مغایرباقانون مزبور #لغو گردیده است لذا جرائمی که به موجب قانون کلاهبرداری محسوب شود از حیث تعیین #کیفر مشمول قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷، بوده و رای شعبهچهارم #دیوان عالی کشور با این نظر مطابقت دارد.
این رای بر طبق #مادهواحده #قانونوحدترویهقضایی مصوب ۱۳۲۸ برای شعب دیوانعالیکشور و دادگاهها در موارد مشابه #لازمالاتباع است.
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🟡 عنوان یا عناویناتهامی فروشمالامانی از ناحیهی امین
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
از جمله مطالب بحث و مناقشهبرانگیز در #حقوقجزا، تشخیص عنوان یا عناویناتهامی #فروشمالامانی از ناحیه #امین است به گونهای که #رویهقضایی تاکنون موضعیکپارچهای در اینخصوص اتخاذ ننموده است.
به باور نگارنده، چنانچه #مالامانی از ناحیهی امین به دیگری از طریق یکی از #عقودناقله اعم از معین یا نامعین منتقل شود، موضوع واجد وصف #تعددمعنوی از باب صدق #عناوینمجرمانه #خیانتدرامانت و #انتقالمالغیر است. فروشمالامانی توسط امین مصداق بارز "#تصاحب" و به #حکمصریح ماده ۶۷۴ #قانونتعزیرات متصف به عنوان و وصف خیانت در امانت است و از سویدیگر، به حکم مادهاول #قانونمجازاتراجعبهانتقالمالغیر مصوب سال ۱۳۰۸ عمل #فروش، مصداق بارز "#انتقالمال" است و صرف وجود #رابطهیامانی نافی #اتهام انتقالمالغیر نیست و هر دو حکم #قانون مارالذکر قابلجمعاند و مباینتی مابین آنها وجود ندارد و نظر بهاین که هر دو #بزه درعداد و شمار #جرایمغیرقابلگذشت هستند و #تعقیب متهم تحتعنوان هر یک از این اتهامها محتاج الیه به #شکایت #بزهدیده (#مالک #مال یا #منتقلالیه جاهل به عدممالکیت #انتقالدهنده و #سمت امین) نیست بلکه #مدعیالعموم قانوناً #تکلیف به تعقیب آنها دارد و لذا قائلشدن تفکیک مشعر به اینکه چنانچه #شاکی، مالک مال باشد، عناوین خیانت در امانت و انتقال مال غیر هر دو مجتمعاً محقق و چنانچه شاکی منتقلالیهِجاهل باشد، صرفاً اتهام انتقالمالغیر محقق است، فاقد دفاعیه و پشتوانهقانونی و کافی است.
به عبارتالاخری، علیالقاعده تطبیقعمل متهم با قانون و تشخیص عنوان یا عناویناتهامی به عهده #مقامقضایی است و اینکه چه شخصی در مقام #اشتکاء و #تظلمخواهی برآمده باشد، در جرایمغیرقابلگذشت از جمله #شرایط تعقیب متهم نیست همانگونه که از عناصر متشکله اتهام نمیباشد.
بدیهی است در این قسم #جرایم، تاثیر شکایت یا عدمشکایت مالکِمال از حیث #ردمال محفوط و نمایان است نه تمیز عناوینمجرمانه، بهاینشرح که وقتی خیانت در امانت یا انتقالمالغیر #محرز شد و مالک با اقامهشکایت، #استردادمال خویش را #مطالبه کند، با صدور #حکممحکومیتقطعی، #معامله منعقده #فاسد و #باطل است و هر یک از #عوضین مادام که عیناً موجودند، باید به مالکاولی برگردد والا #بدل آن اعم از #مثل یا #قیمت با #تقدیمدادخواستحقوقی قابلمطالبه است و چنانچه مالک در مقامشکایت و مطالبهمال برنیامده باشد، لاجرم رد مال در #پروندهکیفری منتفی است.
ممکن است این #شبهه حاصل شود که عناوین #کلاهبرداری و خیانت در امانت بر #فعلواحد ثابت و صادق نیست؛ زیرا برابر #رای شماره ۱۵۹۱-۱۳۱۷/۷/۱۵ شعبه #دیوانعالیکشور، کلاهبرداری متضمن #فریب و خیانت در امانت متضن #رضاء است. لیکن این شبهه در اینخصوص قابلصدق نیست؛ زیرا قطعنظر از اینکه بزه انتقالمالغیر در برخی موارد از بزه کلاهبرداری متفاوت و مجزا میباشد که بحث آن از موضوع و حوصله این مقال خارج است و به وقت مناسب دیگر #احاله میشود، از یکسو امین با فروش مالامانی (#تصرف و تصاحبمالکانه) نسبت به شخصمالک (#مودع) #مرتکب خیانت در امانت شده و از سویدیگر، بدون #اذن مالک یا قانون مال او را به #ثالث منتقل نموده است و حتی میتوان گفت جایی که امین با یک سلسله افعالمتقلبانه خود را مالک مال معرفی و ثالث را #اغفال و مالامانی را به عنوان مالخویش به وی منتقل میکند که غالباً چنین است، نسبت به ثالث بزه کلاهبرداری هم محقق شده است. (تعدد معنوی)
باری، مستفاد از #مستنداتقانونی مربوط به جرایممعنون، محل اعمالِ قولِ عدمصدقِ کلاهبرداری و خیانت در امانت بر فعلواحد جایی است که مرتکب با #سوءنیت و توسل به #وسایلمتقلبانه خود را شخصامین و معتمدیمتظاهر و موجب فریب و اغفال مالکمال شود و او را متقاعد کند که مال خود را به نزد وی به عنوان #امانت گذارد و تسلیم کند که در این صورت، به دلیل این قرار و #توافق بر استرداد مال به ظاهر امانی، خیانت در امانت به ذهن متبادر میگردد در حالیکه این #تحصیل و تصاحبمال مصداق کلاهبرداری است و با خیانت در امانت قابلجمع نیست و عنواناً از آن منتزع و این فرض با فرض فوق متفاوت است.
مقطعکلام، در واقع، در جرم خیانت در امانت، تسلیممال به دیگری از جمله شرایطاولیه و مقدماتی تشکیلدهندهجرم است و فعلخیانتآمیز موخر بر آن، در حالیکه در جرم کلاهبرداری، تسلیممال از #شرایطمقدماتیجرم نیست بلکه از شرایطاصلی و #الزامی و نتیجهینهایی #ارتکابجرم است و عملمتقلبانه مقدم بر آن.
✍ *قدرتی*/ دادبان
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
Forwarded from آرای قضایی
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi