آرای قضایی
24.3K subscribers
3.67K photos
197 videos
236 files
3.05K links
توسعه حقوق کاربردی. پیوند تئوری و تجربه و نقد آرای روز مراجع قضایی.
Download Telegram
آرای قضایی
🔰 #تجربه_قضایی؛ چند ساعت با #قاضی_کشیک جنایی! jOin 🔜 @arayeghazayi 🔷 چند شب پیش ساعت ۲ شب گوشی همراه #کشیک_جنایی به صدا درآمد. آن شب تا ساعت یازده و نیم شب در منزل #پرونده نوشته بودم و خستگی جسمی و روحی شدیدی وجودم را آزار داده بود. از شدت خستگی در خواب…
🌼🍃🌹🍃🌺🍃🌷🍃🌺
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌺🍃🌷
🌸
❇️ خاطره ای از #استاد فقید #دکتر_ناصر_کاتوزیان در مقدمه کتاب #عدالت_قضائی؛ گزیده #آراء:

jOin 🔜 @arayeghazayi

🔸 روزی به عیادت مرحوم دکتر عبدالحسین علی‌آبادی استاد فقید دانشکده #حقوق و علوم سیاسی، که مدت‌ها #دادستان_کل_کشور بود و به من نیز مرحمتی پدرانه داشت، رفته بودم. او در بستر بیماری بود؛ بستری که دیگر از آن برنخاست. با دیدن من و یکی از دوستان به‌ زحمت جای خود نشست و با ملاحظه یکی از آخرین نوشته‌هایم که به همراه داشتم برق شادی را در چشمان بی‌فروغش خواندم. پیر فرزانه و دانشمند، در همان وضع بیماری نیز از اینکه می‌دید #نسل بعد از او دنباله کار را رها نکرده است و شعله #عشق به #عدالت هنوز هم جرقه‌هایی دارد، خوشحال و راضی بود. از هر دری سخن رفت تا نوبه به #لزوم تقوای #قاضی و ترس از #عدل الهی رسید. ناگهان مردی که به #عدالت_خواهی و وسعت معلومات شهره بود چهره درهم کرد. ما از #حسن_شهرت و توفیق ایشان می‌گفتیم و او می‌کوشید قطره اشکی را، که همچون مروارید غلطان بر گوشه چشمانش می‌درخشید و حکایت از دلی گرم می‌کرد، در سایه لبخندی عارفانه پنهان سازد. سرانجام با لحنی آرام و در پناه همان لبخند حزن‌آلود گفت :

« مدت‌ها پیش، در #پرونده ای که #دادگاه جنایی #حکم به #اعدام داده بود و برای #رسیدگی_تمییزی در #دیوان_عالی مطرح می‌شد، بر مبنای #شواهد_ظاهری، #درخواست #ابرام حکم را کرده‌ام و بیم از آن دارم که تمام #حقیقت را ندیده باشم و خطای من به هدر رفتن خون بی‌گناهی کمک کرده باشد ».

او می‌دانست که در پیشگاه عدل الهی شکستن #حرمت خون انسان گناه نابخشودنی است و در اخبار معصومان به تکرار آمده است که در روز واپسین نخستین پرسش درباره‌ی خون بی‌گناه است. در خیل عاشقان عدالت چنین مردانی کم نبوده‌اند که در طریقت خود #شجاعت را در ترس از خدا می‌دیدند.

در همان حال که او با نگرانی از امکان خطای خود سخن می‌گفت، ذهن من بی‌اختیار متوجه نمونه‌های مخالف شد؛ آنان که با بضاعت اندک خود و بی‌آنکه اطلاعی درخور از #دادرسی و #قضاء و #دانش حقوق داشته باشند، با غرور تکیه‌ بر #مسند_قضا می‌زنند و با خونسردی و تهور کامل حکم می‌رانند، چنان‌که گویی بر #میراث #غصب شده خود سلطه یافته‌اند. با خود می‌گفتم: در این جهان پرغوغا و گونه‌گون، نه‌تنها میان «آنچه هست» و «آنچه باید باشد» فاصله‌ای عمیق است، تفاوت #وجدان ها نیز مثال‌زدنی و عبرت آموز است: این یکی، پس از سالیان دراز #تجربه و #تحقیق و با داشتن عالی‌ترین #مدارک تحصیلی از دانشگاه‌های معتبر دنیا و با آن ‌همه کنجکاوی و #احتیاط، از تقاضای ابرام حکمی که دیگری داده و مقام دیگری هم باید آن را ابرام یا #نقض کند، نگران است؛ و آن‌یکی، همچون والیان #خودکامه حکم می‌راند و اعتنایی هم به #قوانین و آثار حکم خود بر خون و #مال و عِرض مردم ندارد ... غافل از آن‌که «جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها». [1]

[1]. #کاتوزیان، ناصر؛ عدالت قضائی؛ گزیده آراء، چاپ چهارم، نشر میزان، ۱۳۹۲، تهران

jOin 🔜 @arayeghazayi

🌺🍃💐
🍃🌺🍃🌼🍃🌺
🌼🍃🍂🍃🌺🍃🌾🍃🌺
⁉️"چرا با هم همکاری نمی‌کنیم؟"

✍️ یادداشتی از دکتر محمود سریع‌القلم

شاید سوال دقیق‌تر این باشد که: اصلاً برای چه باید همکاری کنیم؟ چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم. یک استاد ایرانی‌الاصل آن دانشگاه بازدیدی از #دانشگاه را به من پیشنهاد کرد. طی سه ساعت بازدید پیاده، او همچنان با شوق و اشتیاق و علاقمندی و وابستگی و دلبستگی به دانشگاه، طرح‌های آن، #کتابخانه آن، اهداف آن، ساختمان‌ها و نماهای آن و همکاران و بخش‌های #اداری و مدیریتی دانشگاه سخن می‌گفت که مرا بیش از اهمیت خود دانشگاه تحت‌تأثیر قرار داد. در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او علل شوق و اشتیاق را جویا شدم. گفت: محیط، خدمه، مدیریت و فضای آموزشی-پژوهشی این دانشگاه به من آرامش می‌دهد؛ همه به من #احترام می‌گذارند؛ با آنکه ایرانی‌‌الاصل هستم، #دانشکده و دانشگاه مرا در سه #کمیته عضو کرده‌اند تا #مشارکت کنم؛ #دانشجو و #استاد عموماً می‌خواهند بیاموزند؛ اغراق نکرده باشم اینجا #خانه اصلی من است. #محبت می‌کنم، محبت می‌‌بینم. راست می‌گویم، راست می‌گویند. #بدی فردی را نمی‌خواهم، بدی مرا نمی‌خواهند. از دیگران #انتظار نامعقول ندارم، از من انتظار نامعقول ندارند. وظایفم را انجام می‌دهم، وظایفشان را انجام می‌دهند. #مشورت می‌کنم، مشورت می‌کنند. #خیانت نمی‌کنم، خیانت نمی‌کنند. منظم هستم، #منظم هستند. بدگویی نمی‌کنم، بدگویی نمی‌کنند. حذف نمی‌کنم، حذف نمی‌کنند. همکاری می‌کنم، همکاری می‌کنند.

تلقی و حسی که از این #گفت‌وگو پیدا کردم این بود: چقدر این انسان حالت نرمال دارد. فرد نرمال، خوبی ببیند، خوبی می‌کند. اما اگر همین فرد نرمال حذف شود، بعد #احتیاط می‌کند. وقتی به او خیانت شد، فاصله می‌گیرد. وقتی #دروغ گفتند، بدبین می‌شود. وقتی #فحاشی کردند، خود را منزوی می‌کند. وقتی از او #سوء‌استفاده کردند، در محبت کردن #تردید می‌کند. اگر شخصی در قبال محبت‌کردن، احترام گذاشتن، خوبی‌کردن، وظیفه‌شناس بودن، #راستگو بودن، #منصف بودن، واکنش‌های منفی و مخرب ببیند، چه روحیه‌ای برای همکاری خواهد داشت؟

وقتی از این سفر علمی به تهران برمی‌گشتم، عناوین روزنامه‌های فارسی را در هواپیما مطالعه می‌کردم. در یک عنوان گفته شده بود: ایرانی‌ها را #تهدید نکنید. چند ستون آن طرف‌تر، چندین تهدید نسبت به کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان مطرح شده بود. هر کنشی واکنشی دارد، هر حرف ناپسندی پی‌آمدی دارد. در جهان فعلی عموماً سخن و عمل ناشایستی، بدون پاسخ نمی‌ماند. در چه شرایطی، شهروندان یک #جامعه با هم همکاری می‌کنند؟ وقتی همکاری آن‌ها، جبران شود. همکاری و یا عدم همکاری هر دو نرمال هستند زیرا در مقام #عکس‌العمل به #رفتار دیگران انجام می‌پذیرد.

بخاطر فطرتی که دارد، #انسان‌نرمال تمایل به #خوبی دارد ولی وقتی در ساختاری قرار می‌گیرد که واکنش‌ها عموماً با احترام، محبت، #خویشتنداری و #قانون آمیخته نشده‌اند، حداقل این است که فاصله می‌گیرد، محتاط می‌شود و در یک دایرۀ محدودی، خود را تعریف می‌کند. تابحال #تجربه کرده‌اید که وقتی در ترافیکی سنگین آرام #رانندگی می‌کنید، ناگهان اتوموبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی می‌کند از دیگران #سبقت بگیرد ضمن اینکه فضا را آلوده می‌کند. در ذهن انسان نرمال این #اندیشه شکل می‌گیرد که چرا من باید ساعت‌ها در #ترافیک، قانون را رعایت کنیم و دیگری این کار را نمی‌کند؟ بحران‌ها در یک جامعه انباشته می‌شود زمانی که عده‌ای از حاشیۀ خاکی #جاده حرکت کنند و قانون و مراتب و #حقوق دیگران را رعایت نکنند.

زمانی از یک پیرمرد ایرانی که انبوهی از #علم و تجربه بود پرسیدم: مهم‌ترین #مشکل ما در #توسعه کشور چیست؟ اول باید کدام #مسئله را حل کنیم تا بقیه مسائل حل شوند؟ #کانون کجاست؟ او در پاسخ گفت: عموماً ماها غرق در خود، خواسته‌ها، #منافع و آرزوهای خود هستیم. (Self-Absorption) این خصلت #خودشیفتگی #اجازه نمی‌دهد، #سیستم درست کنیم، #ساختار درست کنیم، #تقسیم‌کار کنیم، از هم بیاموزیم و #همکاری کنیم.

افراد نرمال وقتی همکاری می‌کنند که از جانب دیگران همکاری ببینند. این محتاج یک سیستم است. این سیستم به نوبۀ خود نیازمند #قانون‌گرایی و #شایسته‌سالاری است که هر شهروندی بنا به #دانش، تجربه و اهتمام خود در #جایگاه شایسته، قرار می‌گیرد. در چارچوبی که شایسته‌سالاری نباشد، دروغ‌گفتن بدون #مجازات بماند و #غرور فرد برتر از #مصلحت عام باشد، افراد نرمال همکاری نمی‌کنند. در این قالب، شهروندان به تدریج مدارهای #اعتماد خود را محدود کرده و در جزایر خودساخته زندگی می‌کنند که جامعه‌شناسان به آن، #ذره‌ای‌شدن‌جامعه می‌گویند.

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🔸 در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام #استاد آیا منو می‌شناسید؟

🔹#معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.

🔸#داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟!

🔹یادتان هست سال‌ها قبل #ساعت گران‌قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از #ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی #تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون #مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.

🔸استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم.

🔻#تربیت و #حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید!

🔺#درود بفرستیم به همه معلم‌هایی كه با روش درست و #آموزش صحيح هم بذر #علم و #دانش را در دل و جان شاگردان می‌كارند و هم تخم پاكی و انسانيت و جوانمردی را 🙏🌸

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🔰 نظر مرحوم #استاد #دکتر‌ناصر‌کاتوزیان درمورد #حقوقدانان و اساتید بزرگ

🔸نظر استاد در مورد (#منصورالسلطنه‌عدل)

ایشان از نخستین کسانی است که در #حوزه #حقوق‌مدنی کار کرده است، او سعی کرد که به شیوه‌اروپایی، مفاهیم #حقوق مدنی را با زبان‌فارسی سلیس ارائه بدهد. الحق می‌توان گفت کتابی که (عدل) نوشته و به‌عنوان اولین کتاب در حقوق‌مدنی محسوب می‌شود، در نوع خودش در ان زمان یک #شاهکار بود.
البته منصورالسلطنه به #فقه که جزو #مبانی‌حقوق ماست، اشنایی چندانی نداشته و در نتیجه گاهی اوقات در کتابش خطاهایی به چشم می‌خورد.

🔹نظر استاد درمورد استاد محمدجعفر #جعفری‌لنگرودی

دکتر جعفری هم وقتی فقه را مطالعه می‌کند، از حیث منابع واقعا غنی است.
وی به کتاب‌هایی مخصوصا در حوزه فقه دسترسی داشته که در دسترس کمتر کسی بوده و هست، برای راه یافتن به ان منابع فقهی، خواندن کتابهای ایشان بسیار مفید است، اما در تدوین چندان قوی نیست.

🔸نظر استاد درمورد استاد #صفایی و استاد #شهیدی

کتاب‌های دیگر عمدتا کتاب‌های ساده مقدماتی است که صرفا برای دانشجویان ارائه می‌شود، مثلا قلم آقای دکتر صفایی خیلی‌خوب است.
از نظر سبک، من با کتاب‌های اقای دکتر شهیدی چندان موافقتی ندارم. کتاب ایشان از نظر تلقین #منطق‌خشک‌حقوقی و #منطق‌ریاضی و به کار بردن وسایل‌منطقی برای دانشجویان جالب است و ابتکاراتی که من در کتاب ایشان می‌بینم، شاید در کتاب‌های دیگر معاصران کمتر دیده شود، در مجموع با سبک ایشان موافقت ندارم، زیرا مرحوم (شهیدی) برای #عدالت اصلا ارزشی قائل نیست و معتقد است که ما فقط و فقط باید #قانون و #منطق را #اجرا کنیم.

🔸نظر استاد در مورد #دکتر‌امامی

کتاب مرحوم دکتر امامی در واقع فتح بابی است، چرا که بیش از نویسندگان پیش از خود، #اصالت را به #قانون‌مدنی بخشید، یعنی برای خود قانون‌مدنی شخصیتی قائل شد، در واقع در تفسیرهایی که از خود #قانون می‌توان انجام داد و در اموری که از خود قانون میتوان استخراج کرد، ایشان پیشگام و پیشکسوت هستند و برای اولین‌بار در حقوق‌مدنی شش‌جلد کتاب نوشته‌اند که هنوز هم دانشجویان اقبالشان به این کتاب‌ها زیاد است.

📕برگرفته از کتاب گفتگوهای مطبوعاتی استاد کاتوزیان/جستاری در #حقوق‌خصوصی

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🌺 در مقطع فوق‌لیسانس استادی داشتیم كه بسیار باسواد و البته بد‌اخلاق بود.

یكی از دانشجویان که بسیار دیر‌فهم و در عین‌حال جوانی جاه‌طلب بود برای رسیدن به مقطع پایان‌نامه نیاز به یک نمره ارفاق از درس آن #استاد داشت و استاد سالخوردۀ ما هم به هیچ وجه زیر بار آن نمی‌رفت...

من علیرغم میل باطنی به سراغ استاد رفتم و گفتم:
ایشان پسر خوبی است و #فقیر است، پرداختن اجارۀ منزل در اینجا برایش دشوار است اگر می‌شود برای قبول‌شدن کمکش کنید.

آن روز استاد حرفی زد كه بعدها عمقش را فهمیدم.

ایشان فرمود: تركیب #بی‌سوادی و #جاه‌طلبی و #فقر می‌تواند فاجعه به پا كند، شما از كجا می‌دانید كه این آدم در آینده به پست و مقام مهمی نرسد،

بگذار تو و من عامل این #فاجعه نباشیم.


jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🟢 عقده‌گشایی از قضات با طعم دفاع از سرباز


ماجرا از این قرار است که فضای مجازی و رسمی را گزارشی یک‌طرفه از جانب سرباز بابلی كه با دست بسته سیلی خورده است و داستانی ذهنی از جانب یک رمان نویس در خصوص ورود مستقیم ریاست قوه قضاییه فراگرفته است و هیچ گوشی پذیرای روایت بازپرس از ماوقع نیست و از قضا اجماع رسانه‌ای در برخورد سنگین با نیروی‌قضایی است. اما از آنجایی که فرمودند *السّاکِتُ عَن الحقِّ شیطانٌ أخرسٌ* (کسی‌که از حق دفاع نکند شیطانی لال است) لازم می‌دانم برخلاف جریان، نكاتی را تقدیم کنم:

اولاً) ذیل کدامین تفاهم‌نامه ملی امضا نموده‌ایم که صرف ادعا و گزارش یک‌طرفه، وافی به مقصود و موید حق قضاوت و اصدار حکم محکومیت است؟ چرا کسی گوش به روایت قاضی بابلی از ماوقع نمی‌سپارد؟ به ادعای بازپرس: وی حین ورود به دادسرا با تفتیش سرباز مواجه می‌شود به او می‌گوید که این پنجمین بار است که من را تفتیش می‌کنید و من هر بار خود را معرفی می‌کنم که سرباز ناگهان عصبانی می‌شود کت او را می‌کشد و او را هل می‌دهد و می‌گوید هر که هستی برای خودت هستی که بازپرس با ورود به شعبه خود جهت تنظیم گزارش علیه ضابط او را به شعبه خود دعوت که با پشیمانی سرباز، بازپرس از تنظیم گزارش خودداری می‌نماید. دو‌ قرائت از یک حادثه. چرا یک‌ قرائت صحیح است و دیگری غلط. نیاز به رسیدگی از سوی مراجع ذی‌صلاح است و قبل از آن *قضاوت ممنوع!*

ثانیاً) بارها تاکید کرده‌ام که از مهمترین سرمایه‌های عدالت، قضات دانا، صبور و متعهد است. بدون این قشر زحمتکش‌ یا با تخریب ایشان، کُمیت عدالت تا حشر می‌لنگد.
در فقدان امنیت شغلی و روانی قضات، نمی‌توان انتظار تحقق عدالت در جامعه را داشت. جو سنگین ایجاد شده علیه قضات و شاخ و شانه کشیدن برای ایشان از سوی هیچ مقامی پذیرفته شده نیست. نیروهای‌مسلح باید بدانند شان و جایگاه قضات از ایشان و بسياری دیگر بالاتر است و قضات نسبت به نیروهای‌مسلح از ارشدیت برخوردار بوده و ضابطان مامور اجرای دستورات قضات می‌باشند. گویا در این فضای مه‌آلود برخی را هوا برداشته است و خط و نشان برای قضات می‌کشند. حضرات مراقب باشند و قضات را به تقابل دعوت نکنند که *در این تقابل قطعاً ضابطین بازنده‌اند.*

ثالثاً) برخی حضرات بگونه‌ای درباره شأن سرباز صحبت می‌کنند که گویا پیش از آن صرفاً در گیر و دار برقراری حق و حقوق و گرامی‌داشت سربازان بوده‌اند که ناگهان با وقوع این حادثه آنچه را كه کاشته بوده‌اند برباد رفته می‌بینند! آیا جاهای دیگر خبر از ضرب و شتم و توهین و بیگاری کشیدن از سربازها نیست؟ آیا پیش از این همه چیز در مدار صحت و سلامت می‌چرخید؟ آیا بهتر نیست برخی یک سوزن به خود بزنند و یک جوالدوز به سایرین؟

رابعاً) هر ضربه که به اقتدار قاضی و قضاوت وارد می‌شود ستونی از ستون‌های عدالت را به لرزه در می‌آورد. هیچ جریانی حق کوچکترین بی‌احترامی و تخریب این جایگاه را ندارد. قضات نمادهای اقتدار ملی هستند و هیچ جریانی نباید به خود اجازه دهد با یک شوی‌رسانه‌ای یا مدعیات یک‌طرفه، گزندی به این ستون‌ها وارد آورد.

النهایه آنچه شرط بلاغ بود گفته شد؛ آنکه باد می‌کارد طوفان درو خواهد کرد.

محسن برهانی؛ عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران


#قاضی #ضابط #قوه_قضائیه #عدالت_گستر #سرباز #نیروهای_مسلح #استاد_دانشگاه #دادیار #بازپرس #ناجا #حقوق #گزارش #قضات #دادگستری #پرونده #فساد #حق



jOin 🔜 @arayeghazayi

jOin 🔜 @artelgallery

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi