آرای قضایی
23.5K subscribers
3.59K photos
189 videos
205 files
2.88K links
توسعه حقوق کاربردی. پیوند تئوری و تجربه و نقد آرای روز مراجع قضایی.
Download Telegram
@arayeghazayi
#رأی_وحدت_رویه #هیأت_عمومی_دیوان_عالی_کشور در مورد عدم انطباق #قرارداد بین #کارفرما و #پیمانکار با مقررات ماده 157 #قانون_کار

#رأی شماره : 604 - 1374.12.22

‌نظر به تعریف کارگر در ماده 2 قانون کار #مصوب سال 1369 و با توجه به #حقوق و #تکالیفی که در #قانون مذکور برای کارگر و پیمانکار ملحوظ گردیده‌ #مطالبه #دستمزد و حقوق پیمانکار نسبت به #کار انجام شده بر اساس قرارداد تنظیمی که مستلزم امعان نظر #قضایی است انطباقی با اختلاف بین کارگر و ‌کارفرما نداشته و موضوع با توجه به شرح دعاوی مطروحه و کیفیت قراردادهای #مستند #دعوی از شمول ماده 157 قانون کار خارج و بالنتیجه #رسیدگی به‌موضوع در #صلاحیت #محاکم_عمومی است بنا به مراتب رأی #شعبه ششم دیوان عالی کشور که بر این اساس صدور یافته صحیح و منطبق با #موازین_‌قانونی تشخیص می‌شود این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب سال 1328 برای شعب
دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد‌مشابه #لازم‌الاتباع است.

@arayeghazayi
#قتل‌عام موش‌های‌هانویی و #سیاست‌تقنینی
***
ماجرای قتل‌عام موش‌های هانویی از نظر من خیلی آموزنده است. داستان مربوط به اواخر قرن نوزدهمه. شهر هانویی که الان پایتخت #ویتنام هست، اون موقع مستعمره #فرانسه بوده، و فرانسوی‌ها قصد داشتن زیرساخت‌های شهر رو ارتقا بدن، طوری که برازنده یک مستعمره فرانسه باشه.

یکی از کارهای مهمی که انجام میشه، احداث شبکه‌فاضلاب بوده که به تعدادی از مردم دسترسی به سرویس‌های‌بهداشتی و توالت‌خصوصی میداده.
این‌طور بوده که هم اشرافیون در کاخ‌هاشون صاحب توالت‌شخصی میشن، هم مردم در محله‌های پرجمعیت توالت‌عمومی داشتن.
مشکل از اینجا شروع میشه که این شبکه‌فاضلاب خیلی سریع محل رشد و تکثیر موش‌های‌موزی میشه که عامل #بیماری هم بودن. #بحران انقدر بزرگ میشه که بعد از مدتی، از توالت‌های کاخ‌های اشرافی، موش‌های‌بزرگ‌صحرایی بیرون میومدن و... خب، دردسر درست می‌کردن
خطر بزرگ‌تر هم بیماری #طاعون بود که بسیاری از این موش‌ها حامل اون بودن و جان کل مردم شهر رو به خطر می‌انداختن.
خلاصه باید به حال این موش‌ها یه فکری میشد. راه حل اول استعمارگرا #استخدام گروهی از مردم محلی بود که کارشون پیدا کردن و کشتن این موش‌ها بود. این گروه‌ها بابت دستمزدی که می‌گرفتن، وارد شبکه‌فاضلاب می‌شدن و تک‌تک موش‌ها رو می‌کشتن. در هفته اول، روزی ۱۰۰۰ موش این‌طوری کشته میشن.
بعد از مدتی، ۴۰۰۰ موش در روز. تا جایی که به ۲۰ هزار موش در روز هم می‌رسه. اما این‌ها در برابر تعداد بی‌شمار موش‌ها رقم بزرگی نبودن و تاثیر محسوسی رو #جمعیت موش‌ها دیده نشد. خلاصه استعمارگرها به فکر راه‌حل‌جایگزین می‌افتن و نهایتا تصمیمی می‌گیرن که به #فاجعه منجر میشه.
#تصمیم جدید این بود که به جای اینکه به گروه‌های‌حرفه‌ای #پول بدن تا موش‌ها رو بکشن، بیان برای هم موش مرده، به هر کسی که کشته باشدش، #جایزه بدن.
جایزه برای هر موش مرده، یک‌سنت اعلام میشه. کافی بوده که دم موش مرده رو ازش جدا کنی تا بابت اون دم، یک سنت پول رو بگیری. ۱۰ دم= ۱۰ سنت
این تصمیم از هر لحاظ منطقی به نظر میرسیده:
#مشارکت‌عمومی رو برای حل یک #بحران‌عمومی جلب میکرده.
هر کس میتونسته در ساعت فراغت کمی پول به جیب بزنه.
و اینکه روحیه #کارآفرینی رو به #جامعه معرفی می‌کرده.
این برنامه ابتدا کارساز هم میشه. موش‌ها در مقیاس بی‌شمار کشته می‌شدن و سیلی از دم موش به سمت دفاتر شهری سرازیر میشه.
خلاصه همه فکر می‌کنن که #مسئله دیگه حل شده‌ست و به زودی جمعیت موش‌ها ریشه‌کن میشه.
ولی خوب، این‌طور نمیشه.
مدتی که از شروع کشتار میگذره، موش‌هایی تو سطح شهر رصد میشن که دم نداشتن.
معلوم میشه که مردمی که موش‌ها رو می‌کشتن و دمشون رو تحویل میدادن، الان دیگه اون دم‌ها محل #درآمد و امرار معاش‌شون شده و #قصد ندارن منبع درآمدشون رو از دست بدن.
پس به جای اینکه موش‌ها رو بکشن، فقط دمشون رو جدا می‌کردن، تا #موش زنده بمونه و بتونه باز هم #تولید‌مثل کنه.
کار به کارآفرینی هم کشیده میشه و مزرعه‌های‌موشداری در اطراف #شهر احداث میشن که کارشون، تکثیر موش و فروختن دم‌شون به استعمار‌گرها بوده
این باعث میشه که جمعیت موش‌ها انقدر زیاد بشه که طاعون هم تو شهر فراگیر بشه و حداقل ۲۵۰ نفر از مردم هم جانشون رو از دست بدن.

این از معروف ترین مثال‌های پدیده ایه به نام «#انگیزه‌منحرف»: قانونی گذاشته میشه که #هدف خوبی داره، و در نهایت منجر به نتیجه عکس میشه.
مثال دیگه‌ش، دیرینه‌شناسی بود که در قرن‌نوزده در سفر به #چین، به هر کسی که یک تکه #فسیل #دایناسور براش پیدا کنه، جایزه می‌داد. #مردم هم برای اینکه درآمدشون زیاد بشه، فسیل‌هایی که پیدا می‌کردن رو تکه‌تکه می‌کردن و بعد تحویل می‌دادن.
یا مثلا #قرارداد ساخت راه‌آهنی که شرق و غرب #آمریکا رو به هم متصل می‌کرد، براساس طول خط‌آهن بود. #پیمانکار هم برای این‌که سودش رو بیشتر کنه، به خط‌آهن پیچ و خم می‌داد تا طولش بیشتر بشه.

مثال امروزی هم زیاد داره. مثلا #بیمه‌همگانی بزرگسالان آمریکا، براساس #قیمت داروی‌تجویز شده به #پزشک پول میده. پزشکا هم برای #سود بیشتر، داروی گرونتر تجویز می‌کنن، حتی که ضرورتی نداشته باشه.

این #قانون به «#اثر‌کبرا» هم معروفه. که مربوط به زمانیه که انگلیس‌ها برای #کنترل‌جمعیت کبراهای‌دهلی برای هر کبرای مرده جایزه تعیین می‌کنن، و مردم دهلی هم به پرورش کبرا رو میارن
وقتی که از اثر کبرا آگاه هستی، مثال زیاد براش پیدا می‌کنی. از رفتار آدما گرفته تا #مشوق‌های‌اقتصادی. چه تو #ایران، چه خارج. شاید مهم‌ترین اثرش اینه که این توهم که مشکلات رو صرفا با قانون و #تهدید و #تشویق میشه حل کرد، رو کنار می‌زاری و به فکر راه‌های‌اساسی و ریشه‌ای می‌افتی.

نویسنده ناشناس

jOin 🔜 @arayeghazayi

◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
🟤 چکیده:

حل اختلاف بین کارفرماي دولتی با پیمانکار خصوصی؛ اعم از شخص حقیقی یا حقوقی، وفق بند «ج» ماده ۵۳ شرایط عمومی پیمان از طریق ارجاع اختلافات به داوری شورای عالی فنی موضوع ماده ۵۳ یاد شده و با توجه به مصوبه شماره ۵۰۰۵/ت ۲۸۵۹۱ مورخ ۱۳۸۲/۳/۱۲ هیأت وزیران که به منزله مجوز قانونی مذکور در اصل یکصد و سی و نهم قانون اساسی جهموری اسلامی ایران است، فاقد اشکال است و مراجع قضایی اختیار رسیدگی ابتدایی به اختلافات طرفین پیمان را ندارند و دادگاه باید قرار عدم استماع دعوا صادر کند.

🔷 نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه به شماره ۱۴۰۰/۷/۰۳-۷/۱۴۰۰/۵۷۴
شماره پرونده: ۱۴۰۰-۵۷۴-۱۳۹ ح


۱. اولاً، حل اختلاف بین کارفرمای دولتی با پیمانکار خصوصی؛ اعم از شخص حقیقی یا حقوقی، وفق بند «ج» ماده ۵۳ شرایط عمومی پیمان از طریق ارجاع اختلافات به داوري شوراي عالی فنی موضوع ماده ۵۳ یاد شده و با توجه به مصوبه شماره ۵۰۰۵/ت ۲۸۵۹۱ مورخ ۱۳۸۲/۳/۱۲ هیأت وزیران که به منزله مجوز قانونی مذکور در اصل یکصد و سی و نهم قانون اساسی جهموری اسلامی ایران است، فاقد اشکال است.

ثانیاً، قید «می‌توانند» در بند «ج» ماده ۵۳ شرایط عمومی پیمان ناظر بر حق هر یک از طرفین قرارداد برای مراجعه به مرجع حل اختلاف غیر قضایی بوده است و از آن حق انتخاب نوع مرجع حل اختلاف (داوری و مرجع قضایی) افاده نمی‌شود. بر این اساس، چنانچه طرفین در قرارداد منعقده توافق کرده باشند که بر اساس شرایط عمومی پیمان عمل کنند، ملزم به حل اختلاف وفق بند «ج» ماده ۵۳ شرایط مذکور هستند و مراجع قضایی اختیار رسیدگی ابتدایی به اختلافات طرفین پیمان را ندارند.

۲ و ۳) - در فرض سؤال ارجاع موضوع به کارشناس رسمی دادگستري؛ این اقدام تأثیري در موضوع ندارد و مطابق آنچه در بند یک گفته شد، دادگاه باید قرار عدم استماع دعوا صادر کند.

۴. چنانچه به سبب اخذ تسهیلات از بانکهای بین‌المللی، قرارداد پیمان تابع فیدیک (فدراسیون بین‌المللی مهندسان مشاور) باشد، با توجه به شق «ب» از بند ۲-۳-۶۷ ماده ۶۷ قرارداد اخیرالذکر که حل اختلاف را از طریق داوری و بر اساس قوانین و مقررات کشور کارفرما دانسته است و با عنایت به منشأ قانونی شرایط عمومی پیمان (ماده ۲۳ قانون برنامه و بودجه کشور مصوب ۱۳۵۱ با اصلاحات بعدي و بند ۲ از جزء «الف» ماده ۲۴ قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور مصوب ۱۳۹۵) و به سبب اطلاق و عموم بند «ج» ماده ۵۳ شرایط عمومی پیمان و تبصره یک این ماده، درصورت موافقت رئیس سازمان برنامه و بودجه با درخواست هر یک از طرفین قرارداد مبنی بر ارجاع امر به داوری، شورای عالی فنی سازمان برنامه و بودجه مرجع داوری در این قسم قراردادها محسوب می‌شود. بدیهی است در فرض سؤال رعایت حکم مقرر در ذیل اصل یکصد و سی و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با فرض تحقق شرایط ضروری خواهد بود.

#نظریه_مشورتی_اداره_کل_حقوقی_قوه_قضائیه #قرار_عدم_استماع_دعوا #مرجع_حل_اختلاف_غیرقضایی #شورای_عالی_فنی #قانون_اساسی #شرایط_عمومی_پیمان #داوری #سازمان_برنامه_و_بودجه #حل_اختلاف #مجوز_قانونی #قرارداد_پیمانکاری #کارفرما #پیمانکار #پیمان


◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi