آرای قضایی
jOin 🔜 @arayeghazayi ⚖ نماینده محترم فرموده‌اند بزرگ بودن قوه قضاییه هر کشوری موجب سرشکستگی آن کشور است ؛ صرف نظر از اینکه این صحبت چه قدر قابل تایید است باید پرسید آیا خود #قوه_قضائیه عامل اصلی بزرگ شدن تشکیلات #دادگستری بوده است یا این امر معلول علل و دلایل…
⚖ با کفش های #قاضی باید راه رفت، تا بتوان #رأی او را #نقد کرد!
jOin 🔜 @arayeghazayi
🔷 زمانی که #کارآموز #قضاوت بودم، رایی از یکی از اساتیدم که قاضی #دادگاه_تجدیدنظر بود، در فضای مجازی #منتشر شد و در گروه ها و محافل حقوقی پیچید. فردی #مرتکب #سرقت از صندوق صدقات شده بود و #دادگاه_بدوی وی را به #مجازات #حبس و #شلاق و #رد_مال #محکوم کرده بود.
استاد ما در #دادگاه تجدیدنظر با این #استدلال که وی سرقتی که مدنظر #قانونگذار بوده باشد را انجام نداده و با پذیرش این #دفاع که سرقت برای رفع گرسنگی و از روی ناچاری بوده است؛ ضمن #نقض #رأی #بدوی، حکم به #برائت وی #صادر کرده بود!
🔶 به نقد #دادنامه صادره نشستم و در دفاع از #مبانی #حقوق_کیفری و چهره دانشگاهی #عدالت کیفری چند صفحه ای قلم فرسایی کردم، متن مکتوب را برای مجله ای ارسال کردم و به عنوان نقد رأی هم به چاپ رسید. بر خود می بالیدم که چقدر حقوق #کیفری را دقیق و متین درک می کنم.
گذشت و گذشت و بر مسند #قضا تکیه زدم. عصر یکی از روزهای تعطیل، از #کلانتری تماس گرفتند و گفتند فردی را در حین سرقت از صندوق صدقات #دستگیر کرده اند، #دستور دادم بدون تحت نظر قرار دادن، بلادرنگ #متهم را برای #تفهیم_اتهام در دادگاه حاضر کنند. لباس پوشیدم و شتابان به سمت دادگاه حرکت کردم.
کل پول های خرد را که شمردم؛ ١٧٣٠٠ تومان شد! چند اسکناس پانصدی و یکی دو اسکناس هزاری و کلی پول خرد سکه!
به شنیدن #دفاعیات متهم نشستم، کارگری بود، از بیکاری اش در فصل زمستان و سرمای جانسوز گفت، از نوزاد شیرخوارش که سه ماهه است، از معلولیت حرکتی همسرش و در نهایت #فقر_مطلق خود! گفت و گفت تا جایی که فهمیدم تلویزیون و فرش و اجاق گاز و بخاری خانه را هم فروخته است!
به یک باره به یاد ایمیلی از یکی از دوستان افتادم که در نقد نقد رأی من برایم ارسال کرده بود؛
«از باب کسب #تجربه توجه داشته باشید که قضاوت بسیار پیچیده تر از آن است که یک کارآموز #قضایی از دریچه ذهن نوپا و نقاد خود می بیند. مواد #قانونی، تنها ابزار قضاوت نیست و قضاوت هم در خلٲ صورت نمی گیرد، بلکه #قانون، محور قضاوت است و #تفسیر قضایی در بستر زمان و مکان و موقعیت، در کنار آن تعیین کننده است. با استمرار کار قضایی و کسب تجربه به روزگاران، احتمالاً خواهید دید که امر قضاوت تا چه اندازه پیچیده و چند لایه است؛ در پس هر لایه حقایقی نهفته است که عملاً اساس تفکر و مبنای #تصمیم قاضی قرار میگیرند و این، ترجمان نقض قانون و خروج از حصارهای آن نیست، بلکه، "قانون را طور دیگری دیدن و تفسیر کردن" است.»
♦️ اتاق به دور سرم می چرخید، کمترین کاری را که می شد، کردم! #حکم برائت و معرفی به کمیته امداد امام خمینی برای تحت پوشش گرفتن وی و کمک نقدی به او؛
به این حرف همسرم رسیدم که: «با کفش های قاضی باید راه رفت، تا بتوان رأی او را نقد کرد!»
حقوق کیفری و عدالت کیفری آن نیست که در متن قانون باشد، عدالت لابلای سطور قانون است و جانی روشن و قلبی #حق گرا می خواهد،
امروز به نشانه تعظیم در مقابل دادنامه صادره استادم سر فرود می آورم و از همین جا دست وی را می بوسم که هر روز قلم را جز برای عدالت به دست نمی گیرد.
✍️ رسول احمدزاده - قاضی شعبه 101 #دادگاه_کیفری_دو و دانشجوی دکترای حقوق کیفری و #جرم_شناسی دانشگاه تربیت مدرس
📅 ٢٠ بهمن ماه 1396
jOin 🔜 @arayeghazayi
jOin 🔜 @arayeghazayi
🔷 زمانی که #کارآموز #قضاوت بودم، رایی از یکی از اساتیدم که قاضی #دادگاه_تجدیدنظر بود، در فضای مجازی #منتشر شد و در گروه ها و محافل حقوقی پیچید. فردی #مرتکب #سرقت از صندوق صدقات شده بود و #دادگاه_بدوی وی را به #مجازات #حبس و #شلاق و #رد_مال #محکوم کرده بود.
استاد ما در #دادگاه تجدیدنظر با این #استدلال که وی سرقتی که مدنظر #قانونگذار بوده باشد را انجام نداده و با پذیرش این #دفاع که سرقت برای رفع گرسنگی و از روی ناچاری بوده است؛ ضمن #نقض #رأی #بدوی، حکم به #برائت وی #صادر کرده بود!
🔶 به نقد #دادنامه صادره نشستم و در دفاع از #مبانی #حقوق_کیفری و چهره دانشگاهی #عدالت کیفری چند صفحه ای قلم فرسایی کردم، متن مکتوب را برای مجله ای ارسال کردم و به عنوان نقد رأی هم به چاپ رسید. بر خود می بالیدم که چقدر حقوق #کیفری را دقیق و متین درک می کنم.
گذشت و گذشت و بر مسند #قضا تکیه زدم. عصر یکی از روزهای تعطیل، از #کلانتری تماس گرفتند و گفتند فردی را در حین سرقت از صندوق صدقات #دستگیر کرده اند، #دستور دادم بدون تحت نظر قرار دادن، بلادرنگ #متهم را برای #تفهیم_اتهام در دادگاه حاضر کنند. لباس پوشیدم و شتابان به سمت دادگاه حرکت کردم.
کل پول های خرد را که شمردم؛ ١٧٣٠٠ تومان شد! چند اسکناس پانصدی و یکی دو اسکناس هزاری و کلی پول خرد سکه!
به شنیدن #دفاعیات متهم نشستم، کارگری بود، از بیکاری اش در فصل زمستان و سرمای جانسوز گفت، از نوزاد شیرخوارش که سه ماهه است، از معلولیت حرکتی همسرش و در نهایت #فقر_مطلق خود! گفت و گفت تا جایی که فهمیدم تلویزیون و فرش و اجاق گاز و بخاری خانه را هم فروخته است!
به یک باره به یاد ایمیلی از یکی از دوستان افتادم که در نقد نقد رأی من برایم ارسال کرده بود؛
«از باب کسب #تجربه توجه داشته باشید که قضاوت بسیار پیچیده تر از آن است که یک کارآموز #قضایی از دریچه ذهن نوپا و نقاد خود می بیند. مواد #قانونی، تنها ابزار قضاوت نیست و قضاوت هم در خلٲ صورت نمی گیرد، بلکه #قانون، محور قضاوت است و #تفسیر قضایی در بستر زمان و مکان و موقعیت، در کنار آن تعیین کننده است. با استمرار کار قضایی و کسب تجربه به روزگاران، احتمالاً خواهید دید که امر قضاوت تا چه اندازه پیچیده و چند لایه است؛ در پس هر لایه حقایقی نهفته است که عملاً اساس تفکر و مبنای #تصمیم قاضی قرار میگیرند و این، ترجمان نقض قانون و خروج از حصارهای آن نیست، بلکه، "قانون را طور دیگری دیدن و تفسیر کردن" است.»
♦️ اتاق به دور سرم می چرخید، کمترین کاری را که می شد، کردم! #حکم برائت و معرفی به کمیته امداد امام خمینی برای تحت پوشش گرفتن وی و کمک نقدی به او؛
به این حرف همسرم رسیدم که: «با کفش های قاضی باید راه رفت، تا بتوان رأی او را نقد کرد!»
حقوق کیفری و عدالت کیفری آن نیست که در متن قانون باشد، عدالت لابلای سطور قانون است و جانی روشن و قلبی #حق گرا می خواهد،
امروز به نشانه تعظیم در مقابل دادنامه صادره استادم سر فرود می آورم و از همین جا دست وی را می بوسم که هر روز قلم را جز برای عدالت به دست نمی گیرد.
✍️ رسول احمدزاده - قاضی شعبه 101 #دادگاه_کیفری_دو و دانشجوی دکترای حقوق کیفری و #جرم_شناسی دانشگاه تربیت مدرس
📅 ٢٠ بهمن ماه 1396
jOin 🔜 @arayeghazayi