#تکیه
🔻 عبرت از ماجرای #حجر_بن_عدی؛ تجدید نظر در تعریف رسمی از #ولایت:
شهادت حجر بن عدی و فرزند و یارانش توسط معاویه نخستین چالش جدی أباعبدالله علیه السلام با دستگاه اموی بود، و می توان گفت نخستین جرقه های قیام #عاشورا شد، که حاوی عبرت های مهمی درباره شاخص های ولایت می باشد.
حجربنعدی که از یاران #امیرمؤمنان علیه السلام بود، نخستین کسی است که نزد #امام_حسن (علیه السلام ) رفت و به صلح ایشان با معاویه اعتراض کرد. حضرت در پاسخ او فرمود: «من دیدم میل و رغبت بیشتر مردم بر صلح است و جنگ را خوش نمىدارند و دوست ندارم آنان را به کارى که ناخوش دارند مجبور کنم و براى این صلح کردم که شیعیان مخصوص ما از کشته شدن محفوظ بمانند و مصلحت دیدم این جنگها را به هنگام دیگرى (عاشورا) موکول کنم و خداوند متعال را هر روز شأنى است.»
اما حُجر که از سخنان حضرت قانع نشده بود ایشان را #مذلالمؤمنین ( ذلیل کنند مؤمنان ) خواند و به همراه «عبیدهبنعمرو» نزد امام حسین (علیه السلام ) رفت و از آن حضرت خواست تا با کمک شیعیان به جنگ با معاویه بپردازند، ولی #سیدالشهدا (علیه السلام) با تاکید بر روش برادر بزرگوارش خواسته حجربنعدی و عبیدهبنعمرو را نپذیرفت./
📚 ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ص. ۲۶۸-۲۶۸.
اینکه تدبیر و امر ولایی امامی معصوم که هیچ شکی در بی خطایی تدابیر او نیست را کسی زیر سؤال ببرد و بلکه وی را ذلیل کننده مؤمنان بداند، امروز درباره رهبران غیرمعصوم نیز قابل تحمل نیست، بلکه جواز حکم ارتداد و برخوردهای سختی با مرتکبان کمتر از این نیز شده است.
ولی در هیچ جای تاریخ نداریم که حجر بن عدی و دیگر یاران ولایت که به خطا تدبیر امام حسن مجتبی علیه السلام را زیر سؤال بردند از درگاه امامت و ولایت طرد شوند و به قولی #زاویه_دار نام بگیرند، بلکه #امام_حسین علیه السلام پس از شهادت فجیعانه حجر و پسر و یارانش به معاویه نوشت:
«أَلَسْتَ قَاتِلَ حُجْرٍ، وَ أَصْحابَهُ الْعابِدِینَ الُمخْبِتِینَ، الَّذِینَ کَانُوا یَسْتَفْظِعُونَ الْبِدَعَ، وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ، فَقَتَلْتَهُمْ ظُلْماً وَ عُدْواناً، مِنْ بَعْدِ ما أَعْطَیْتَهُمُ الْمَواثِیقَ الْغَلِیظَةَ، وَ الْعُهُودِ الْمُؤَکَّدَةَ، جُرْأَةً عَلَى اللَّهِ وَاسْتِخْفَافاً بِعَهْدِهِ/
(اى معاویه!) آیا تو همان نیستى که حجر و یارانش که عابدین و متواضعین در برابر خدا بودند را به قتل رساندى؟! آنان که از بدعتها بی زار بودند، امر به معروف و نهى از منکر مىکردند، ولى تو آنان را از روى ستم و عداوت- پس از پیمانهاى محکم (صلح امام حسن علیه السلام ) - کُشتى و این عمل را از روى نافرمانى در برابر خداوند و سبک شمردن پیمان او انجام دادى».
📚 الامامة و السیاسة ج۱ ص ۲۰۳؛ بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۱۳
وقتی ما می بینیم امام معصوم نیز چنین تنگ نظری ها را درباره ولایت ندارد، و حق اعتراض نا به جا را هم برای یاران و #مردم محفوظ می داند، در تعجبیم که چگونه امروز تعریفی رسمی از ولایت را دارند ابداع می کنند، که حتّی کسی حق نداشته باشد نظر کارشناسانه ای مغایر با نظر رهبران غیر معصوم داشته باشد؟!
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
💢shafieikia
@antioligarchie
🔻 عبرت از ماجرای #حجر_بن_عدی؛ تجدید نظر در تعریف رسمی از #ولایت:
شهادت حجر بن عدی و فرزند و یارانش توسط معاویه نخستین چالش جدی أباعبدالله علیه السلام با دستگاه اموی بود، و می توان گفت نخستین جرقه های قیام #عاشورا شد، که حاوی عبرت های مهمی درباره شاخص های ولایت می باشد.
حجربنعدی که از یاران #امیرمؤمنان علیه السلام بود، نخستین کسی است که نزد #امام_حسن (علیه السلام ) رفت و به صلح ایشان با معاویه اعتراض کرد. حضرت در پاسخ او فرمود: «من دیدم میل و رغبت بیشتر مردم بر صلح است و جنگ را خوش نمىدارند و دوست ندارم آنان را به کارى که ناخوش دارند مجبور کنم و براى این صلح کردم که شیعیان مخصوص ما از کشته شدن محفوظ بمانند و مصلحت دیدم این جنگها را به هنگام دیگرى (عاشورا) موکول کنم و خداوند متعال را هر روز شأنى است.»
اما حُجر که از سخنان حضرت قانع نشده بود ایشان را #مذلالمؤمنین ( ذلیل کنند مؤمنان ) خواند و به همراه «عبیدهبنعمرو» نزد امام حسین (علیه السلام ) رفت و از آن حضرت خواست تا با کمک شیعیان به جنگ با معاویه بپردازند، ولی #سیدالشهدا (علیه السلام) با تاکید بر روش برادر بزرگوارش خواسته حجربنعدی و عبیدهبنعمرو را نپذیرفت./
📚 ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ص. ۲۶۸-۲۶۸.
اینکه تدبیر و امر ولایی امامی معصوم که هیچ شکی در بی خطایی تدابیر او نیست را کسی زیر سؤال ببرد و بلکه وی را ذلیل کننده مؤمنان بداند، امروز درباره رهبران غیرمعصوم نیز قابل تحمل نیست، بلکه جواز حکم ارتداد و برخوردهای سختی با مرتکبان کمتر از این نیز شده است.
ولی در هیچ جای تاریخ نداریم که حجر بن عدی و دیگر یاران ولایت که به خطا تدبیر امام حسن مجتبی علیه السلام را زیر سؤال بردند از درگاه امامت و ولایت طرد شوند و به قولی #زاویه_دار نام بگیرند، بلکه #امام_حسین علیه السلام پس از شهادت فجیعانه حجر و پسر و یارانش به معاویه نوشت:
«أَلَسْتَ قَاتِلَ حُجْرٍ، وَ أَصْحابَهُ الْعابِدِینَ الُمخْبِتِینَ، الَّذِینَ کَانُوا یَسْتَفْظِعُونَ الْبِدَعَ، وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ، فَقَتَلْتَهُمْ ظُلْماً وَ عُدْواناً، مِنْ بَعْدِ ما أَعْطَیْتَهُمُ الْمَواثِیقَ الْغَلِیظَةَ، وَ الْعُهُودِ الْمُؤَکَّدَةَ، جُرْأَةً عَلَى اللَّهِ وَاسْتِخْفَافاً بِعَهْدِهِ/
(اى معاویه!) آیا تو همان نیستى که حجر و یارانش که عابدین و متواضعین در برابر خدا بودند را به قتل رساندى؟! آنان که از بدعتها بی زار بودند، امر به معروف و نهى از منکر مىکردند، ولى تو آنان را از روى ستم و عداوت- پس از پیمانهاى محکم (صلح امام حسن علیه السلام ) - کُشتى و این عمل را از روى نافرمانى در برابر خداوند و سبک شمردن پیمان او انجام دادى».
📚 الامامة و السیاسة ج۱ ص ۲۰۳؛ بحارالانوار ج ۴۴ ص ۲۱۳
وقتی ما می بینیم امام معصوم نیز چنین تنگ نظری ها را درباره ولایت ندارد، و حق اعتراض نا به جا را هم برای یاران و #مردم محفوظ می داند، در تعجبیم که چگونه امروز تعریفی رسمی از ولایت را دارند ابداع می کنند، که حتّی کسی حق نداشته باشد نظر کارشناسانه ای مغایر با نظر رهبران غیر معصوم داشته باشد؟!
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
💢shafieikia
@antioligarchie