آنتی الیگارشی
7.62K subscribers
15K photos
5.56K videos
95 files
5.15K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#یادداشت

⭕️آرمانشهرها، حسرتهای ماست!

✍️
علی مرادی مراغه ای

زمانی در دهه چهل و پنجاه، انسان ایرانی لبریز از آرمانشهر بود و شیفته اسطوره و ناجی...
آرمانشهرهای محصول نداشته ها و حسرتهاست، آنچه می خواهیم نمی یابیم، یا نمی توانیم در واقعیتِ بوجود بیاوریم، پس در تخیلِ خود می سازیم...!

آرمانشهرها، محصولِ نه داشته ها، بلکه نداشته های ماست، اگر می داشتیم چه نیازی به ساختن آن در تخیل بود؟! کپه مرگمان را می گذاشتیم و زندگیِ خودمان را می کردیم!
آرمانشهرها و چشم دوختن بر قهرمان نجاتبخش، جان پناهِ انسانهای ستمدیده و رمانتیک است، ناتوانی و درماندگی انسان در تغییر واقعیتی است که نمی خواهد باشد، اما هست.
امروزه، آرمانشهری و گرایش به رهبر و قهرمان ناجی کمرنگ شده اما زمانی، انسان ایرانی بخش اعظم زندگی خود را در آرمانشهر می گذرانده! یا به گذشته اساطیری پناه برده یا به آینده ی دوردست در پس افقها یا به مدینه فاضله مارکسی یا...!

ما کمتر نویسنده و شاعری داشتیم که آرمانشهر نداشته باشد به برخی از آنها که پس از کودتای ۲۸مرداد و خفقانِ پس از آن آمدند اشاره می کنم.
البته به انقلاب ۵۷ که نزدیک می شویم فکر نمی کنم که دیگر یک ایرانی پیدا شود که مدینه فاضله ای در ذهنش نداشته باشد!
شاعرانی چون اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد، سپهری، حمید مصدق، کسرایی، ابتهاج، شفیعی کدکنی و...

▪️فروغ فرخزاد در شعر«کسی که مثل هیچ کس نیست» بدنبال ظهور یک منجی است:
«من خواب دیده ام کسی می آید
من خواب یک ستاره قرمز دیده ام
من خواب آن ستاره قرمز
را وقتی که خواب نبوده ام دیده ام
کسی می آید...کسی که مثل هیچ کس نیست...»


▪️فریدون مشیری در «فریادهای سوخته» چشم به کودکی دوخته که به دنیا بیاید:
«ای کودک نیامده! ای آرزوی دور
کی چهره می نمایی
ای نور مبهمی که نمی بینمت درست
کی پرده میگشایی
امروز دست گیر که فردا از دست رفته است
انسان خسته ای که نجاتش
به دست توست...»

▪️شفیعی کدکنی نیز در «فصل پنجم» به دنبال مدینه فاضله است:
«وقتی که فصل پنجمِ این سال
آغاز شد
دیوارهای واهمه خواهد ریخت؛
و کوچه باغهای نشابور
سرشار از ترنّمِ مجنون خواهد شد
مجنون بی قلاده و زنجیر...»

▪️آرمانشهر سپهری شعر «آب» است که توصیه می کند آنرا گِل نکنیم و گل کردن آن کنایه از ستمگری است، آرمانشهر سپهری که ده «بالادستی» است آب را هیچگاه گِل نکردند و آنجا نهایت صفا، صمیمت و صداقت است و «بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست».
و یا آرمانشهرش، «پشت دریاها»ست جایی بسیار دور، که شاید دست هیچ بشری بدانجا نرسیده...و شاعر برای رفتن به آنجا قایقی خواهد ساخت...و
«در آن پنجره ها رو به تجلّی باز است.
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره ی هوش بشری می نگرند.
دست هر کودک ده ساله ی شهر، شاخه ی معرفتی است....»

▪️اخوان از این «شهر سنگستان» که همه انگار به سنگ تبدیل شده اند شهریار شکست خورده شهر سنگستان مصدّق که با کودتای ۲۸ مرداد به احمدآباد تبعید شد:
«یکی آواره مرد است این پریشانگرد
همان شهزاده ی از شهر خود رانده...»

▪️در آرمانشهرِ کسرایی، این ناجی به قامت آرش ظهور می کند و اوضاع بدی که او فضاسازی کرد یعنی:
«برف می بارد
برف میبارد به روی خار و خارا سنگ
کوهها خاموش
درّه ها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ...»
و قهرمانش آرش، جانش را فدا می کند تا آن مدینه فاضله رخ نماید:
«فرورفتن به کام مرگ شیرین است
همان بایسته ی آزادگی این است»

▪️اما آرشِ کسرایی در قهرمانِ حمید مصدق، کاوه آهنگر می گردد:
«نهاده پای در سندان
دژم، پژمان
پریشان بود...
ولی در سینه اش دل؟
نه که خورشید محبت گرم می تابید»
و «نگاه کاوه آنگه چون عقابی، بیکران دور را پیمود»
و خطاب به مردم: «کنون یاران به پا خیزید
...به سوی خصم روی آرید!
به سوی فتح و پیروزی
به سوی روز بهروزی»

▪️به نظر شاملو در این اوضاع سیاهی که:
«روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج ناله شبگیر می اومد»
شاملو، "پریا" را به شهر آرمانی خود دعوت می کند که مردم در جشن و شادی بخاطر شکست دیوها بدست شان
«امشب تو شهر چراغونه
خونه دیوها داغونه...»


▪️پوپر سخن جالبی دارد، می گوید:
همانطور که تقاضا (برای یک کالا) می‌تواند به تولید و عرضه آن بیانجامد، به همین منوال هم، تقاضا برای آمدنِ پیشوا، می تواند به یک تولیدِ انبوه از آنان (در تاریخ) بیانجامد.

مارکس در توصیفِ انسانِ جامعه یِ کمونیستی می گفت:
در جامعه کمونیستی صبح ها شکار می‌کند، ظهرها ماهی می گیرد و عصر دامداری می کند، شب هم بحث های مختلف می کند!
اما بجای آن، استالینیزم و اردوگاه های اجباری سیبری آمد!.
همیشه پس از انقلاب ها، دردناکترین سیلی بر آرمانگرائی و خیالپردازی و اسطوره سازی زده می شود...

@antioligarchie
#یادداشت

⭕️تفاوت حرف های اتاق سیگار مسوولان با حرف های رسمی

جعفر شیرعلی نیا

روغنی زنجانی از اعضای کابینه دولت میرحسین موسوی درباره سال های پایانی جنگ هشت ساله به ماجرای یک اتفاق جالب در ساختمان دولت اشاره می کند.
ااو می گوید اتاقی پشت در محل برگزاری جلسات هیات دولت بود که وزرا برای تماس با دفتر و منازل شان یا رفع خستگی و کشیدن سیگار و نوشیدن چای به آن جا می رفتند. معمولا وقتی خبر یا گزارشی از وضعیت جنگ ارایه می شد وزرا نظرات واقعی شان را در آن اتاق با صراحت می گفتند و  مخالف ادامه جنگ بودند. اما ده متر آن طرفتر در اتاق جلسات ماجرا رنگ و بویی دیگر داشت و محکم از آمادگی برای ادامه جنگ صحبت می کردند و جلسه حالت شعاری می گرفت. به روایت روغنی«در مجلس نیز همین طور بود، تمام نطق های پیش از دستور نمایندگان در دفاع از ادامه جنگ بود. اما وقتی با تک تک نمایندگان به صحبت می نشستی» و وضعیت را توضیح می دادی آن ها هم به نقد ادامه جنگ می پرداختند.  
تا این که وضعیت کشور  و جنگ به نقطه ای رسید تا بسیاری مجبور شدند رودربایستی را کنار بگذارند و  حرف اتاق سیگار و غیر سیگارشان به هم نزدیک شود.
نکته این جاست حتی اگر نخواهی ساخت زمانه چنان است که تورا مجبور به دیدن واقعیت ها خواهد کرد پس بهتر است از دوگانگی دست برداشت که خطرناک است. روزی از قضای اتفاق نزد دوستی بودم  که یکی از شاعران نامی پیش از رفتن به مراسمی مهم نزد او آمد. از وضعیت شعر  در میان جوان ها گله کرد و برخی از شعرهای دختران و پسران جوان را خواند که عرق شرم بر صورت ما نشست، باور نمی کردم با آن کلمات هم کسی شعر بگوید.
فردای آن روز سخنان او را در مراسمی که شرکت کرده بود شنیدم که از رشد چشمگیر شعرهایی با مضامین عالی در میان جوانان شاعر می گفت...


@antioligarchie
#یادداشت

⭕️صبح آرامی است در بیروت. دمای هوا سی درجه و رطوبت نزدیک ۶۰ درصد ولی دست کم اینجا در جمیزه که من هستم؛ باد خوبی می‌آید و خیلی گرم نیست.
دیشب تا حوالی ساعت ۳ شب صدای جنگنده می‌آمد. ولی دیوار صوتی شکسته نشد. نزدیک ساعت ۱۲ هم صدای چند انفجار پیاپی آمد و بعد معلوم شد که نتایج امتحانات آمده و آتش بازی به راه انداخته‌اند.
فضایی که در رسانه‌های فارسی و همین طور عبری و نیز کانال‌های تلگرامی و اکانت‌های میلیتاریستی توییتر می‌بینیم دست کم با مشاهدات من همخوانی ندارد. در همه این‌ها،

بیروت شهری است ترسیده و به همریخته ولی واقعیت این نیست. شهر آرام است. تنشی وجود ندارد. در فرودگاه ممکن است دعوایی رخ بدهد ولی اینکه بخواهی آن را به شهر نسبت بدهی خیلی کار درستی نیست.
ضمن اینکه باید فرودگاه را در بافت لبنان بشناسی. لبنان تنها یا یکی از معدود کشورهایی است که جمعیت اتباعش در بیرون از کشور بیش از داخل کشور است. از طرفی دیگر یک فرودگاه بیشتر ندارد. همسایگانش هم یک سوریه جنگ زده است و یک اسراییل که با آن رابطه‌ای ندارد. برای همین فرودگاه در اینجا حکم شاهرگ را دارد. حکم گلو. از این روست که تحولاتش خیلی مهم است و رسانه‌ای می‌شود.
نکته بعدی که باید در مورد معادلات بیروت در نظر داشته باشید وضعیت سلاح حزب الله است. بله. بخشی از جامعه لبنان و بلکه بخش مهمی (نمی شود گفت اکثریت) جامعه لبنان با سلاح حزب الله مخالف هستند

ولی همین بخش مهم، قدرت آن را انکار نمی‌کنند. این کاملا با رویکرد اپوزیسیون ایران نسبت به سپاه فرق دارد. اپوزیسیون ایران با سپاه مخالف است و قدرت آن را هم انکار می‌کند ولی اینجا در لبنان این طور نیست.
نکته آخر اینکه هر حمله ای به لبنان بزرگ‌ترین خدمت به حزب الله در ریبرندینگ خود در افکار عمومی جامعه لبنان است. واقعیت این است که بعد از ورود حزب الله به جنگ داخلی سوریه، حزب الله در افکار عمومی لبنانی (نه کل جامعه) از نیروی مدافع لبنان به نماینده ایران تغییر پوزیشن داده. ورود حزب الله به نبرد فلسطین پس از هفت اکتبر هم این برچسب را پررنگ‌تر کرد و حالا حمله به لبنان و دفاع حزب الله از این کشور، باعث خواهد شد که دوباره حزب الله بتواند به عنوان یک جنبش لبنانی در این کشور قد علم کند.

🀄️مصطفی ارانی


#twitter

@antioligarchie
#یادداشت

⭕️توصیفِ انفجار شادی و شدت ضربان قلب‌هایی که داشت از فرط هیجان از قفسه‌ی سینه جاکن می‌شد در روزی مثلِ امروز که اولین گروه از اسرای ایرانی در عراق آزاد شدند واقعاً چقدر سخت است.

دو اشتباه احمقانه‌ی صدام در حمله به کویت و تصور اتحاد با ج.ا در جنگ با آمریکا، این معجزه را ساخت.

نام بیش از دوسوم اسرا در فهرست‌های صلیب سرخ ثبت نشده بود و تعداد مفقودالاثرها چند برابر آمار احتمالی آزادگان بود و هزاران خانواده چون اسپند بر آتش در تلاش برای دانستن آن‌که عزیزشان شهید شده یا اسیر است.

چهره‌ی مردان بسیار نحیف و سر و صورت تراشیده و آفتاب سوخته‌ای که رها شده و روی دست‌ها و شانه‌های مردم حمل شده یا در آغوش پدران سپید موی خود گم می‌شدند، خیلی فرق داشت با جوانان رعنایی که به جبهه‌ها رفته بودند.

اصوات بلند و نامفهومی که از حنجره‌ی میلیون‌ها ایرانی، همهمه‌هایی عظیم می‌ساخت، معجونی بود از جیغ و فریاد و آه و هق‌هق.

خانه‌هایی که نازنین‌شان بازگشته بود، جا و امکانی برای پذیرایی از انبوه کسانی که به تبریک می‌آمدند نداشتند و همسایه‌ها با نهایت افتخار برایشان شیرینی و شربت و صبحانه و ناهار و شام می‌پختند و می‌بردند و مهمانان مسافرشان را جا می‌دادند.

به روزنامه‌ها اکیدا توصیه شده بود تا مدتی از اخبار منفی چیزی ننویسند و مردم هم، همدیگر را مدام هشدار و قسم می‌دادند به نمایشِ لب‌هایی خندان ولو با دل‌هایی خونین، تا اعصاب آزرده‌ی آزادگانی که آرزوهای آرمانی‌ در روز اسارت و تصورات ذهنی‌شان از ایران، خیلی فرق داشت با آنچه به چشم می‌دیدند، کم‌کم عادت کند.

مای زخمی و تحقیرشده‌ای که فرماندهان مملکت آنچه به قیمت صدها هزارشهید در هشت‌سال جنگ به دست آمده بود را در کمتر از هشت روز عقب‌نشینی باخته بودند و همزمان هزاران جوان ایرانی را گم کردند بودند، نیاز داشتیم به این بهانه برای تکیه بر دیوار و سرگذاشتن بر شانه‌های هم و شکستن بغض‌هایی که خفه‌مان می‌کرد و بوسیدن صورت‌های خیس از اشکِ همدیگر.

حالِ خونین‌دلان که گوید باز؟
وز فلک -خونِ خُم- که جوید باز؟
شرمش از چشمِ مِی‌پرستان باد،
نرگسِ مست! اگر بروید باز!...

#بازگشت_آزادگان


🀄️حسین دهباشی

#twitter

@antioligarchie
#یادداشت

⭕️مجلس و اوامر رهبران جمهوری اسلامی
(این یادداشت اولین بار ۶ سال قبل منتشر شده است.)

۱۶ مرداد ۷۹ ، دوره‌ی ششم مجلس، رشیدیان نماینده‌ی آبادان کوتاه نمی‌آمد، میکروفنش خاموش بود اما فریاد زد: «می‌خواهم شرع را به آقای خامنه‌ای یادآوری کنم.» شاهرخی در‌حالی‌که به رشیدیان فحش می‌داد به سمت او حمله کرد: «خفه شو بی‌شعور.» و چند نماینده‌ی دیگر وارد معرکه شدند. کروبی رئیس مجلس از نمایندگان خواست سرجایشان بنشینند. حسینی‌نسب نماینده‌ی دهلران به کروبی گفت: «این‌طور برخورد مى‌كنید كه یك سگى جرأت پیدا بكند به رهبر انقلاب توهین بكند. در مقابل حكم حكومتى رهبر بایستند و در مقابل این همه تصاویر شهداء ما این‌جا شاهد باشیم؟ ... باید كارى كنید كه كسى جرأت نكند به رهبر توهین بكند.»
کروبی آن روز با حکم حکومتیِ رهبری، «طرح اصلاح موادى از قانون مطبوعات‏» را از دستور خارج کرده بود و وقتی نماینده‌ها اعتراض کردند به آن‌ها یادآوری کرد جناحِ نماینده‌هایی که امروز اعتراض می‌کنند در مجلس دوم چه بلایی سر آذری قمی آورده بودند؛ وقتی در مقابل سخنان امام بحث ولایی و ارشادی را مطرح کرده بود. کروبی گفت: «فاضل و آیت‌اللهِ مجتهدی را از همه‌چیز انداختید به خاطر یک بحث مولوی و ارشادی.» کروبی همچنین اشاره کرد در جریان مک‌فارلین وقتی ۸  نماینده سوالی مطرح کردند و امام از آن‌ها انتقاد کرد: «دیدیم دوستانمان در داخل و بیرون چه كردند، بخصوص در دانشگاه در رابطه با آن هشت نفر.»
پس از افشای ماجرای مک‌فارلین در آبان ۶۵ ، هشت نماینده‌ی مجلس در سوال‌هایی مکتوب از وزیر خارجه خواستند پاسخگوی سوالاتشان باشد. نامه یک نامه‌ی معمولی به نظر می‌رسید اما آیت‌الله خمینی در سخنرانی‌اش به‌شدت از آن‌ها انتقاد کرد و گفت لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید از اسراییل تندتر بود. برخی فرازهای سخنرانی امام توهین‌آمیز به نظر می‌رسید؛ «من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص ولو بعض‌شان در نظر من پوچند لكن از بعضى از این اشخاص كه سابقه دارند هیچ توقع نداشتم»(صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۲ ) اکثریت مجلس نه تنها از برخورد امام ناراحت نشدند که در نامه به رهبری از «انزجار و تبری از این‌گونه حرکت‌های شیطانی» نوشتند و این‌که بیش از این تحمل رنجش خاطر امام را ندارند که توسط «گروهی پوچ و منحرف از اصول انقلاب» انجام شده. (اوج دفاع، ص۶۷۹ )
هرچند جمله‌ی امام که «مجلس در رأس همه‌ی امور واقع است» در دهه‌ی ۶۰ جمله‌ی مشهوری بود اما موارد بی‌اطلاعی نمایندگان از مسائل اصلی کشور، محدود به ماجرای مک‌فارلین نمی‌شد. گاه نیز مانند ماجرای تعطیلی جلسات مجمع عقلا در مجلس، قدرت فرمانده سپاه در برابر نمایندگانِ مردم کاملا به چشم می‌آمد.
اگر نمایندگان مردم، شان نمایندگی و قانون‌گذاری را حفظ نکنند، نمی‌توان انتظار داشت که مجلس جایگاهی مهم در امور کشور داشته باشد و وظیفه‌ی رئیس مجلس در این موضوع سنگین‌تر است.
دیروز رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس خبر از دستور علی‌ لاریجانی داد که بر اساس آن؛ «مقرر شد با همکاری جمعی از نمایندگان، کارشناسان، پژوهشگران و معاون قوانین مجلس طرحی را جهت اصلاح قانون، مطابق با نظر مقام معظم رهبری تدوین و آماده کنیم.» به‌راستی قوانين مجلس چقدر پشتوانه‌ی کارشناسی دارد و چرا لاریجانی به جای آن‌که از قانون دفاع کند به‌سرعت راه بازنگری را در پیش می‌گیرد و چرا نقص‌های آن پیش از تصویب بررسی نمی‌شود؟
این دستور چگونه صادر شد؟
دو روز پیش طلبه‌ای از شاگردان درس خارج فقه رهبری، در پایان درس با شتاب خودش را به آیت‌الله خامنه‌ای رساند و با اوقات‌تلخی تمام فریاد زد: «بازنشسته‌هایی که طبق قانون باید برکنار بشوند، این‌ها را برمی‌گردانند و این را به پای شما می‌نویسند.» آیت‌الله خامنه‌ای: «اشکالش این بود که سر من داد می‌کشید. من هم به ایشان یک قدری تند گفتم آقا! چرا داد می‌کشید؟»
دیروز رهبری به این ماجرا اشاره کرد و تایید کرد برخی بازنشستگان با اجازه‌ی او در پست‌هایشان باقی مانده‌اند. رهبری از خوبی‌های این قانون گفت و این‌که بهتر است: «خود نمایندگان محترم مجلس قانون را جوری ترتیب بدهند و اصلاح کنند که دیگر این اشکالات پیش نیاید، مجبور نشوند که به اجازه‌‌ی رهبری متوسل بشوند.»
آیا اجازه‌ از رهبری برای بقای برخی بازنشستگان حکم حکومتی است؟ نظیر آنچه در مورد طرح اصلاح قانون مطبوعات رخ داد؟  اگر در قانون مصوب استثناهای جدیدی وارد شود با روندی که مشاهده می‌کنیم، در اجرا چیزی از شیرینی این قانونِ خوب باقی خواهد ماند؟ شاید تغییر قانون بازنشستگی برخی فریاد‌ها و اعتراض‌ها را از رهبری دور کند اما بر سرِ امید مردم و جوانانی که به اجرای بدون‌استثنای آن دل بسته‌اند، چه خواهد آمد؟ آیا با این شیوه‌ی تصمیم‌گیری برای بازنگری، شان نمایندگی مردم و قانون‌گذاری مجلس حفظ می‌شود؟

💢جعفر شیرعلی نیا


@antioligarchie
#یادداشت

⭕️لحظه یِ نفسگیر خاورمیانه!

صلاح الدین خدیو

ظاهرا تاریخ بحران خاورمیانە به طرزی غریب در حال تکرار شدن است. در میانەی اخبار ضد و نقیض امروز که حاکی از آغاز حملەی حزب الله در انتقام خون فرماندەی ارشد خود است، اخبار دقیق تر بیانگر پیشدستی اسرائیل است.
تل آویو پس از کسب هشدارهای اطلاعاتی مبنی بر حملەی قریب الوقوع حزب الله، پیشاپیش با صد فروند جنگنده، سکوهای پرتاب موشک و پایگاه های این گروه را در جنوب لبنان بمباران کرده است.

با این وصف حملەی بامداد امروز یادآور جنگ شش روزەی اعراب و اسرائیل است.
در آن زمان جهانیان پس از نطق های آتشین جمال عبدالناصر رهبر وقت مصر و تهدید وی به ریختن یهودیان به داخل دریای مدیترانه و اقدام او به اخراج ناظران ملل متحد از تنگه های تیران، در انتظار حملەای بزرگ به اسرائیل بودند.
حتی فضا به گونه ای شده بود که در جوامع غربی سخن از نابودی دولت یهود می رفت و یهودیان دیاسپورا و لابی های طرفدار اسرائیل سخت به تکاپو افتاده بودد.
در این وانفسا، اسرائیل پیشدستی کرد و با نابودی نیروی هوایی مصر و سوریه و اردن بر روی زمین، ابتکار عمل را به دست گرفت و در عرض شش روز مساحت خود را سه برابر و شکستی خرد کننده به دولت های عرب تحمیل نمود.

طرفه این جاست که حماس در اکتبر گذشته با غافل گیر کردن کامل اسرائیل، جنگ اکتبر ۱۹۷۳ را به نحوی تکرار کرد.
جنگ اکتبر یا رمضان که انتقام جنگ شش روزه محسوب می شد، در سه روز اول با پیروزی غیر مترقبەی مصر و سوریه همراه بود.
اما در روزهای بعد با حمایت تمام قد آمریکا و برخی اشتباهات جنگی اعراب، ورق برگشت و با پیش روی متقابل اسرائیل، شهرهای دمشق و قاهره در خطر اشغال قرار گرفتند.

اکنون که تاریخ خاورمیانه با دور تند و به صورت معکوس در حال تکرار شدن است، آیا باید منتظر تکرار دراماتیک جنگ ۱۹۴ح هم بود؟
جنگی چند ماهه کە عرب ها آن را روز نکبت و یهودیان نیرد استقلال می خوانند.
در این مقطع ارتش های مصر، سوریه، اردن و عراق پس از اعلام موجودیت اسرائیل بر اساس قطعنامەی سازمان ملل دربارەی تقسیم فلسطین به دو دولت یهودی و فلسطینی متفقا به آن هجوم بردند.
عرب ها سرانجام پس از جنگی چند ماهه ناکام ماندند  و در مجموع اسرائیل زمین های بیش تری از آنچه مقرر بود، به دست آورد.
تکرار این جنگ و بازگشت خاورمیانه به لحظەی آغاز بحران به رفتار ایران بستگی دارد.
ظاهرا ایران هم که احتمال می رفت با همراهی حزب الله در ساعات یا روزهای آتی به انتقام از اسرائیل بپردازد، از حملات امروز غافلگیر شده است.
اکنون باید منتظر ماند و مخصوصا به ارزیابی واکنش حزب الله پرداخت. این که توانایی های هجومی آن بر اثر حمله ی امروز واقعا آسیب دیده است؟
همچنین به لحاظ سیاسی آیا تصمیم گرفته با اسرائیل وارد جنگی تمام عیار شبیه ژوئیەی ۲۰۰۶ شود؟
قرائن و شواهد نشان می دهد دستکم یک طرف ماجرا یعنی اسرائیل به دلایل مشخص نظامی و سیاسی که بخشی از آنها به سیاست داخلی مربوط است، تضمیم نهایی خود را اتخاذ کرده است!
البته احتمالا حملەی امروز به جنگی یک روزه تبدیل و فعلا در این نقطه متوقف خواهد شد.


@antioligarchie
#یادداشت

⭕️برای پاول دورف(Pavel Durov)

محمدحسین غیاثی

امریکای کاپیتالیستی قصد داشت در داخل مدیریت تلگرام نفوذ کند. جمهوری اسلامی تلگرام را فیلتر کرده است. روسیه‌ی کمونیستی بنیان‌گذار، مالک و مدیرعامل تلگرام را تحت تعقیب قرار داده بود و عاقبت پاول دورف در فرانسه، مهد دموکراسی جهانِ مدرن بازداشت شد. معلوم شد در دنیای مدرن موضوعاتی وجود دارد که ازین سر طیف تا آن سر طیف همگی بر سر آن توافق داشته باشند.
سلطه و حاکمیت بی‌چون و چرا بر جهان موجب وحدت حکومت هاست. انها ترجیح می‌دهند چند دولت انگشت‌ شمار بر سر سرنوشت جهان صحبت کنند تا که هرکسی از هرگوشه‌ای ازین جهان اگر حرفی دارد، سخن خود را بگوید.
از وزیر ارتباطات حسن روحانی بعد ازاین که از اسب قدرت پیاده شده بود ، پرسیدند چرا تلگرام در ایران فیلتر شد؟ گفت :"تلگرام یک رسانه است."

https://www.aparat.com/v/1lxQ0


من نزدیک به ده سال در دو کانال تلگرام نوشته‌ام. نمی‌دانم چند هزار صفحه یا چند میلیون کلمه شده است. بدون اینکه مدیرمسئول یا سردبیری نوشته‌های مرا کم یا زیاد یا حذف کند!
بدون انکه من رسانه‌ای داشته باشم، توانسته‌ام نظرات، دغدغه‌ها، افکار، نگرانی‌ها و خیلی چیزهای دیگر را با دیگران درمیان بگذارم.
این تلگرام است که رسانه‌ی بی‌صدایان است.

@antioligarchie
#یادداشت

⭕️در طول تاریخ بشر هزاران خونخوار بر کره زمین حکومت کرده اما در این میان چون هیتلر نگاه مثبتی به یهودیان نداشت، توسط رسانه‌ها و هالیوود و...، به تنها شر مطلق تاریخ بشر که حتی بردن نامش هم تابوست، تبدیل شد.

این مسئله بیش از هر چیز نشان تسلط  بی‌چون و چرای یهودیان بر تمام دستگاه‌های تبلیغاتی جهان است. آنها هر کسی که با اسرائیل اندک زاویه‌ای داشته باشد را به صورت شیطان مطلق معرفی می‌کنند.

بر این اساس در روزهایی که توحش اسرائیل از کنترل رسانه‌ها هم خارج شده و صدای اعتراض جهانیان بلند شده است، فیلمی به نام تاتامی با کارگردانی یک اسرائیلی و یک نوچه اسرائیل (زرامیربراهیمی) با موضوع مظلوم نمایی اسرائیل در جشنواره‌های سینمایی جهان دست به دست می‌شود.

این فیلم زندگی زن ایرانی را روایت می‌کند، که به مسابقات جهانی جودو اعزام می‌شود و شانس قهرمانی است اما در میان راه مسابقه، حکومت با او و مربی‌اش اتمام حجت می‌کند و برای عدم مسابقه با حریف اسرائیلی خانواده‌اش را گروگان گرفته و...

این فیلم ضدایرانی مسئولیت شستن دست متوحشین یهودی آن هم در برهه‌ای که انتقادات جهانی به اوج خود رسیده است را بر عهده دارد.


پی نوشت :
زر امیر ابراهیمی بازیگر تلویزیون ایران در دهه هشتاد شمسی بود که به واسطه پخش فیلم خصوصی‌اش به چهره‌ جنجالی عرصه رسانه‌ آن روزهای کشور تبدیل شد.
ایشان پس از آن حادثه بی‌سرو صدا از ایران خارج شد و پس از بیش از یک دهه سکوت به عرصه بازیگری و رسانه و سینما بازگشت و با ایفای چند نقش در آثار ضدایرانی به سرعت به چهره محبوب رسانه‌های غربی بدل شد. ایشان در ادامه این مسیر دو سال پیش جایزه بهترین بازیگر جشنواره کن برای بازی در فیلم به غایت سخیف عنکبوت مقدس را به خود اختصاص داد.

پخش فیلم خصوصی دیگران در هر گوشه دنیا عملی غیرانسانی و غیراخلاقی است اما ایشان که اینگونه به دنبال انتقام از ایران و ایرانی است باید این را هم به خاطر داشته باشد که انتشار فیلم خصوصی هر سلبریتی در هر گوشه جهان باعث چنین جنجالی خواهد بود و این مسئله مختص ایران نیست. برای مثال اگر همین فردا فیلم خصوصی یکی از بازیگران هالیوود و بالیوود هم منتشر شود مردم آمریکا و هند با همان سرعت و ولع آن را انتشار داده و به استقبال آن خواهند رفت.

💢خرمگس



@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️امام جمعه زنجان: «در جنگ جهانی دوم رئیس‌علی دلواری در جنوب و میرزاکوچک خان در شمال در برابر اشغال‌گران ایستادند.»   / ایسنا - رئیس‌علی دلواری ۲۶ سال قبل از شروع جنگ دوم جهانی از دنیا رفته بود. - میرزا کوچک‌خان جنگلی ۲۰ سال قبل از شروع جنگ دوم جهانی از…
#یادداشت

.⭕️ کِی بود؟!


از نماینده  ولی‌فقیه در استان و امام جمعه زنجان نقل شده که در خطبه‌های دیروز نماز جمعه فرموده‌اند: «در سال ۱۹۹۷ میلادی در کشور اردن، در اردوگاه فلسطین نیز کشتار وحشتناکی انجام دادند و جمعه سیاه نامیده شد.»

لینک خبر 👇

www.irna.ir/xjRyMB


هر چه به حافظه و صفحات تاریخی رجوع کردم چیزی به عنوان "جمعه سیاه در اردن" پیدا نکردم.
با این حال "سپتامبر سیاه در اردن" وجود دارد و البته نه در سال ۱۹۹۷؛ ۲۷ سال جلوتر و در سال ۱۹۷۰!

در آن زمان درگیری بین دو گروه عمده جمعیت اردن یعنی فلسطینیان تحت عنوان سازمان آزادیبخش فلسطین (به رهبری یاسر عرفات) و نیروهای مسلح اردن (به رهبری ملک حسین) صورت پذیرفت که به شکست سنگین نیروهای عرفات منجر شد

حجت‌الاسلام و المسلمین علی خاتمی البته در نماز جمعه دیروز به طور ناگهانی از نمازگزاران خداحافظی کرده و حالا قرار است نفر جانشین معین و معرفی شود و احتمالا فرصت تببین افکار عمومی در این مورد از تریبون نماز جمعه مرکز استان از دست رفته است!

سه هفته پیش وقتی یادآور شدم میرزا کوچک‌جنگلی و رئیس‌علی دلواری به رغم ادعای امام جمعه، سال‌ها قبل از جنگ دوم جهانی از دنیا رفته بودند و لذا نمی‌توانستند علیه اشغالگران در سال ۱۳۲۰ مبارزه کنند .


حجت‌الاسلام و المسلمین علی خاتمی این تذکر بابت روایت نادرست از تاریخ را - در خطبه‌های هفته پیش - به تلاش برای تبرئه انگلستان از جنایت‌هایش در ایران منسوب کرد!


💢محمد معینی


@antioligarchie
#یادداشت

⭕️سپتامبر سیاه

۵۳ سال پیش در چنین روزهایی جنگ داخلی اردن میان چریک‌های فلسطینی و ارتش اردن آغاز شد; درگیر‌هایی که به ‎#سپتامبر_سیاه مشهور شد و سرانجام به اخراج اعضای ‎#ساف (سازمان آزادیبخش فلطسین) از اردن در ژوئیه ۱۹۷۱ انجامید. جنگ ریشه در قدرت روزافزون گروه‌های فلسطینی در برابر دولت اردن هاشمی داشت.

کشور اردن از دل قرارداد ‎#سایکس_پیکو ۱۹۱۵ و فروپاشی امپراتوری عثمانی شکل گرفته بود; کشوری با مرزهای مصنوعی و مردمانی متشکل از طوایف بدوی و اعراب فلسطینی. بریتانیا امارت ‎#ماوراء_اردن (Trans-Jordan) را که تا آن زمان موجودیتی نداشت را در ۱۹۲۱ ایجاد کرده و تحت‌الحمایه خود قرار داد.
همچو عراق (و موقتا سوریه)، حکومتی سلطنتی ‎#هاشمی به رهبری عبدالله یکم، دومین فرزند ‎#شریف_حسین هاشمی (امیر حجاز)، در اردن برپا شد. در میانه دو جنگ جهانی، اردن زیر سلطه فلسطینِ  بریتانیا بود؛ هر چند که عملاً سیستم مجزایی داشت و بدان فلسطین شرقی می‌گفتند تا اینکه در ۱۹۴۶ مستقل شد.
پس از جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۷، بیش از ۲۰۰ هزار آواره فلسطینی ساکن کرانه باختری رود اردن به کشور اردن پناهنده شدند. پیش از این، ۶۵۰ هزار فلسطینی نیز در این کشور کوچک زندگی می‌کردند. جای شگفتی نبود که توازن جمعیتی و سیاسی میان طوایف بدوی و فلسطینیان برهم‌خورد.
کشوری ضعیف بدون منابع زیرزمینی گسترده امنیت خود را از دست داده بود: ‎#فتح مهم‌ترین سازمان مقاومت فلسطینی٬ از خاک اردن حملات متعددی را علیه رژیم اسرائیل انجام می‌داد و اسرائیل نیز اردن را زیر حملات خود قرار می‌داد. شبه‌نظامیان فلسطینی نیز با پلیس و مردم عادی برخوردهای بدی داشتند.
با قدرت‌گیری روزافزون فتح در ‎#نبرد_کرامه (نخستین پیروزی فلسطینیان بر ارتش اسرائیل پس از شکست خردکننده ارتش‌های عربی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷)٬ چریک‌های فلسطینی دولت مرکزی اردن را تضعیف کرده و مناطق حساس این کشور را به کنترل خود درآورده بودند به گونه‌ای که دولت در دولت شکل گرفته بود.

با شکست ترور ملک حسین بدست چریک‌های فلسطینی و ربایش سه هواپیما بدست گروه مارکسیستی «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین»، حکومت نظامی در سپتامبر ۱۹۷۰ برقرار و جنگ داخلی آغاز شد; جنگی که به کشته‌شدن ۳۴۰۰ تا ۲۰ هزار نفر عمدتا فلسطینی غیر نظامی انجامید. سرانجام چریک‌ها از اردن اخراج شدند.
چریک‌های فلسطینی در ابتدا به سوریه و اندکی بعد به لبنان رفتند؛ به کشوری با ‎#دولت_درمانده و گرفتار رقابت سهمگین طوایف و مذاهب گوناگون. چریک‌های فلسطینی نیز رفته‌رفته درگیر صف‌بندی‌های سیاسی داخلی لبنان شدند و به عاملی مهم در آغاز ‎#جنگ_داخلی_لبنان در سال‌های ۱۹۷۵-۱۹۹۰ تبدیل شدند.

حضور شبه‌نظامیان فلسطینی در جنوب لبنان بحدی بود که آن را ‎#فتح_لند می‌خواندند. چریک‌ها نظم شکننده جنوب را که مرکز شیعیان لبنان بود برهم‌زده و حتی به دختران شیعی تجاوز می‌کردند. اینجا بود که تنش میان ‎#موسی_صدر و چریک‌های فلسطینی پدید آمد؛ تنشی که سرانجام به ناپدید شدن صدر انجامید.

در میانۀ تنش میان اردن و فلسطینیان، محمدرضاشاه در کنار ‎#ملک_حسین_هاشمی ایستاد و در سرکوب چریک‌های فلسطینی در ‎#سپتامبر_سیاه به اردن یاری رساند. ملک حسین نیز بدلیل پشتیبانی نافرجام بغداد از شبه‌نظامیان فلسطین در سپتامبر سیاه، به ‎#جنگ_کردی و زمین‌گیر کردن ارتش بعث در شمال عراق علاقمند گشت.
#ملک_حسین  جنگ‌افزارهای بدست‌آمده از چریک‌های فلسطین در ‎#سپتامبر_سیاه به یاری ‎#پیشمرگه های کردی واگذار کرد. آن روزها ایران متحد اردن بود؛ با هجوم عراق به ایران اما ملک حسین و سپس ‎#یاسر_عرفات در نوک پیکان حمایت اعراب از ‎#صدام_حسین در نابودی ایرانیان جای گرفتند....

[ منبع :شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه]

🀄️آرش رئیسی نژاد


#twitter

@antioligarchie