⭕️ چرایی تداوم جنگی که دو دشمن اسرائیل را درگیر خونینترین جنگ جهان کرد. / نوشتار یک رزمنده
#قسمت_دوم
@shafieikia
🔻تداوم جنگ با صدام که قهرمان فلسطینیها به شمار میرفت رویکرد حمایتی انقلاب از فلسطین را هم مخدوش کرد!
پس از فتح خرمشهر صدامی که اینجا مأمور آمریکا و اسرائیل انگاشته میشد باوساطت #یاسرعرفات خواستار صلح شد ولی با مخالفت آرمانی آقاروحاللّه بنابر همان تضمینی که سیاسیون و نظامیون دادند مواجه شد، و منجر به دوری عرفات و سلب ابتکار عمل ایران درباره فلسطین و حتی اشغال لبنان شد.
وجنگ به اتحاد اعراب علیه ایران نیز منجر شد.
انهدام رآکتور هستهای عراق توسط جنگندههای اسرائیلی در بحبوحه جنگ ایران و عراق و سپس با انتقال اسلحه و قطعات جنگندههای خریداری شده در مذاکرات مکفارلین توسط هواپیماهای اسرائیلی به ایران، عراق و همپیمانانش ایران و اسرائیل را در یک جبهه دانستند!
دقیقا پشت این اتفاقات مثل مذاکرات مکفارلین تمام سیاسیون موجود بانقش برجسته جناب #رفسنجانی حضوردارند که همانها پس از کشیده شدن عصاره و توان ایران و عراق بانی تحمیل قطعنانه۵۹۸ و جام زهر به همان رهبری شدند که مخالف تداوم جنگ بود.
و اینچنین اسرائیل از تیغ تیز ایران و عراق درامان ماند.
و در این هشت سال جنگ ، شوروی (روسیه) و کرهشمالی و چین و کشورهای شرقی با فروش مستقیم سلاح به ایران و بیشتر عراق و آمریکا و غرب با فروش بمب شیمیایی و سلاحهای پیشرفته به عراق و کشورهای عربی در ورای ایران هراسی نان خود را در خون مردم ایران و عراق زدند.
این آسیبی است که به نوع حضور ایران در سوریه و درگیری با مخالفان اسد و تکفیریها و الگوی رویکردی مرحوم سلیمانی هم وارد است، چون دقیقا همان الگو بدون آسیب شناسی و رفع اشتباهات در این چندسال دنبال شدهاست.
و البته بررسی این موضوع که برجستهترین و سرنوشتسازترین مقطع تاریخ ایران است، پس ۳۰ سال از آن جنگ که اسناد محرمانهای را از طبقهبندی خارج کرده است بیشتر حائر اهمیت و قابل تحقیق است.
لینک قسمت اول
https://t.me/antioligarchie/24454
@antioligarchie
#قسمت_دوم
@shafieikia
🔻تداوم جنگ با صدام که قهرمان فلسطینیها به شمار میرفت رویکرد حمایتی انقلاب از فلسطین را هم مخدوش کرد!
پس از فتح خرمشهر صدامی که اینجا مأمور آمریکا و اسرائیل انگاشته میشد باوساطت #یاسرعرفات خواستار صلح شد ولی با مخالفت آرمانی آقاروحاللّه بنابر همان تضمینی که سیاسیون و نظامیون دادند مواجه شد، و منجر به دوری عرفات و سلب ابتکار عمل ایران درباره فلسطین و حتی اشغال لبنان شد.
وجنگ به اتحاد اعراب علیه ایران نیز منجر شد.
انهدام رآکتور هستهای عراق توسط جنگندههای اسرائیلی در بحبوحه جنگ ایران و عراق و سپس با انتقال اسلحه و قطعات جنگندههای خریداری شده در مذاکرات مکفارلین توسط هواپیماهای اسرائیلی به ایران، عراق و همپیمانانش ایران و اسرائیل را در یک جبهه دانستند!
دقیقا پشت این اتفاقات مثل مذاکرات مکفارلین تمام سیاسیون موجود بانقش برجسته جناب #رفسنجانی حضوردارند که همانها پس از کشیده شدن عصاره و توان ایران و عراق بانی تحمیل قطعنانه۵۹۸ و جام زهر به همان رهبری شدند که مخالف تداوم جنگ بود.
و اینچنین اسرائیل از تیغ تیز ایران و عراق درامان ماند.
و در این هشت سال جنگ ، شوروی (روسیه) و کرهشمالی و چین و کشورهای شرقی با فروش مستقیم سلاح به ایران و بیشتر عراق و آمریکا و غرب با فروش بمب شیمیایی و سلاحهای پیشرفته به عراق و کشورهای عربی در ورای ایران هراسی نان خود را در خون مردم ایران و عراق زدند.
این آسیبی است که به نوع حضور ایران در سوریه و درگیری با مخالفان اسد و تکفیریها و الگوی رویکردی مرحوم سلیمانی هم وارد است، چون دقیقا همان الگو بدون آسیب شناسی و رفع اشتباهات در این چندسال دنبال شدهاست.
و البته بررسی این موضوع که برجستهترین و سرنوشتسازترین مقطع تاریخ ایران است، پس ۳۰ سال از آن جنگ که اسناد محرمانهای را از طبقهبندی خارج کرده است بیشتر حائر اهمیت و قابل تحقیق است.
لینک قسمت اول
https://t.me/antioligarchie/24454
@antioligarchie
Telegram
آنتی الیگارشی
#دیدگاه
⭕️ چرایی تداوم جنگی که دو دشمن اسرائیل را درگیر خونینترین جنگ جهان کرد / نوشتار یک رزمنده
#قسمت_اول
@shafieikia
🔻حال که با افشای مرحوم سیداحمدخمینی فاش شده که آقاروحاللّه مخالف ادامه جنگ پس از #فتح_خرمشهر بود.
آشکار است که درگیرکردن ایرانِ…
⭕️ چرایی تداوم جنگی که دو دشمن اسرائیل را درگیر خونینترین جنگ جهان کرد / نوشتار یک رزمنده
#قسمت_اول
@shafieikia
🔻حال که با افشای مرحوم سیداحمدخمینی فاش شده که آقاروحاللّه مخالف ادامه جنگ پس از #فتح_خرمشهر بود.
آشکار است که درگیرکردن ایرانِ…
آنتی الیگارشی
Photo
⭕️ در ۱۵خرداد سال ۱۳۸۵ چه گذشت؟!
#قسمت_اول
✍حجت الاسلام شفیعی کیا
🔻۱۳خرداد ۸۵ با رسیدن تعطیلات قصد داشتم خانواده را تهران برده و در مراسم سالگرد هم شرکت کنیم، بنابراین متنی درباره مرحوم آقاروحاللّه که نوشته بودم را به دفتر روانبحش سردبیر نشریه پرتوی جناب مصباح برای انتشار بردم، که دیدم به اتفاق جلالی و علی ابوترابی در دفتر نشسته اند.
روانبخش رو به من کرد و گفت: میخوای بری تهران حالا که رفسنجانی داره میاد قم؟!
جویای ماجرا شدم و فهمیدم رفسنجانی خود را به سالگرد ۱۵خرداد که به تعبیری خودمان بانی آن مراسم بودیم تحمیل کرده و با اخم و تخم از مسئولان استان و حرم خواسته برایش به عنوان سخنران سنگ تمام بگذارند!
۱۵خرداد سال ۸۲ به اتفاق جناب روانبخش با لطفی شورای هماهنگی و شمس و بازاریان انقلابی قم جلسهای در اتاق بسیج فیضیه گذاشته و بنای برگزاری چهلمین سالگرد قیام ۱۵خرداد را گذاشتیم تا در برابر کنفرانس برلین و دیگر مظاهر خمینی زدایی دولت خاتمی حرکتی باشد.
سال اول با کمک حزبلاهی های قم و همراهی کفن پوشان نمادین ورامین و سخنرانی جناب نوریهمدانی پر جمعیت برگزار شد و سالهای بعد نیز ادامه یافت، ولی وقتی پای دیگران باز شد کار تقریبا از دست ما خارج شد.
ولی قبول کنید که خیلی زور داشت مراسمی را که برای مقابله با جریان نئولیبرال راه انداخته بودیم، حال اصل جنس و شخصی که کمر به سقوط دولت مردمی آن زمان بسته و تحکیم سرمایه سالاری را دنبال می کرد آنرا به عنوان میتینگ و مانور قدرت برای مقاصدش انتخاب کرده است!
به روانبخش گفتم «مسعودی خمینی» (تولیت) چرا قبول کرده، گفت: با مسعودی صحبت کردیم گفت که با زور و عتاب ازم خواسته مجلس ۱۵خرداد را خود دست بگیرد و مسعودی گفت: نتوانستم نه بگویم!
با توجه به سخنان مکرر آن زمان رفسنجانی درباره شورای رهبری و دشمنی آشکارش با دولت و شخص احمدینژاد، و هماهنگی بیوتات با وی بوی خوبی از این زور گیری مراسم ۱۵خرداد استشمام نمیکردم.
و الان هم یقین دارم اگر آن جلسه برایش تثبیت میشد، اتفاقات سیاسی سال۸۸ در سال ۸۵ در حد خواص قم و گسترهای پیچیدهتر واقع میشد، چون به عنوان فعال در وقایع سال۸۸ شاهد ملاقات و راهکار دهی آقایانی مانند جناب جوادیآملی به خانواده سیاسیون بازداشتی بودم، و فضا برای برنامههای جناب رفسنجانی آماده بود، پس گزاف امنیتیهایی که او را آن زمان مرده سیاسی و کار ما را زندهکردنش میدانستند را باور نکنید، بلکه رفسنجانی مقتدر آمده بود، که تولیت و استاندار جرأت نه گفتن بهش نداشتند و اداره اطلاعات قم همراهش بود.
به روانبخش گفتم خُب میخواهید چه کار کنید؟!
گفت: ازش می خواهیم سؤال کنیم، تو ازش سؤال میکنی؟!
چون سابقه پشت خالی کردن این جماعت را میدانستم گفتم: نه چون او روشش آدم آوردن است و فرصت سؤال نمیدهد و شما هم عقب میکشید و من فدا میشوم.
اگر یکی از شما ( روانبخش، ابوترابی، جلالی) بلند شد سؤال کنه من تمام قد حمایت میکنم، بلکه اگر چند نفر سؤال کنیم بهتر است.
روانبخش گفت: جلالی که مسئول دفتر حاج آقا است نمیشه، من هم که پرتو و ... میماند علی آقا (ابوترابي) که به عنوان استاد مؤسسه خوب است.
با کمال تعجب جناب علی ابوترابی قبول کرد!
یادم هست که در آستانه انتخابات سال۸۴ به دعوت جناب ذوالنور در سپاه امامصادق علیهالسلام، جلسات مفصل تبلیغی برای رفسنجانی ترتیب داده میشد، _بله همین #ذوالنور که برخی برایش سینهچاک میکنند و توپخانه تهمت به دکتراحمدینژاد و مهندس مشایی در سال ۹۰ را روشن کرد، فعال ستاد رفسنجانی در سال ۸۴ بود._
با ابتکار ذوالنور، رفسنجانی با طلاب و اساتید رزمنده جلسه داشت ولی من که سؤالات زیادی داشتم به عنوان طلبه رزمنده دعوت نشده بودم، و وقتی خودم به گیت ورودی جلسه رفتم محافظان به علت نداشتن دعوتنامه اجازه ورود ندادند.
و میدانستم که جو این ۱۵خرداد که نمایش قدرت رفسنجانی بود مخوفتر هم خواهد شد.
قرار شد فعالان حاضر در قم را روانبخش برای آن شب به دفتر پرتو دعوت کند تا هماهنگیهای بیشتری بشود.
ولی متأسفانه از آن ۲۰، ۳۰ نفر حاضر مانند جناب استادآقا _که بعد صفارهرندی اداره ارشاد قم را به وی داد._ هیچکدام در آن وانفسا کمک نکردند، بلکه با مدیریت هردمبیلی جناب روانبخش فضا ملتهب هم شد.
چون در آن جلسه جناب روانبخش شماره تلفن مسئولان قمی از تولیت (مسعودی خمینی) تا استاندار و فرماندار و ... را بین همه تقسیم کرد تا با تهدید، آنان را به منصرف کردن رفسنجانی وا دارند، که بعدا میگویم که همین تهدیدات علاوه بر آماده باش کردن نیروهای امنیتی و انتظامی پرونده ما را هم سنگین کرد.
مثلا آقای مسعودی خمینی گفته بود ما فحش ناموس داده بودیم در صورتیکه شاید تلفن زنندگان که من خیلیشان را نمیشناختم این کار را کرده باشند، ولی ما متهم شدیم.
#ادامه_دارد
@antioligarchie
#قسمت_اول
✍حجت الاسلام شفیعی کیا
🔻۱۳خرداد ۸۵ با رسیدن تعطیلات قصد داشتم خانواده را تهران برده و در مراسم سالگرد هم شرکت کنیم، بنابراین متنی درباره مرحوم آقاروحاللّه که نوشته بودم را به دفتر روانبحش سردبیر نشریه پرتوی جناب مصباح برای انتشار بردم، که دیدم به اتفاق جلالی و علی ابوترابی در دفتر نشسته اند.
روانبخش رو به من کرد و گفت: میخوای بری تهران حالا که رفسنجانی داره میاد قم؟!
جویای ماجرا شدم و فهمیدم رفسنجانی خود را به سالگرد ۱۵خرداد که به تعبیری خودمان بانی آن مراسم بودیم تحمیل کرده و با اخم و تخم از مسئولان استان و حرم خواسته برایش به عنوان سخنران سنگ تمام بگذارند!
۱۵خرداد سال ۸۲ به اتفاق جناب روانبخش با لطفی شورای هماهنگی و شمس و بازاریان انقلابی قم جلسهای در اتاق بسیج فیضیه گذاشته و بنای برگزاری چهلمین سالگرد قیام ۱۵خرداد را گذاشتیم تا در برابر کنفرانس برلین و دیگر مظاهر خمینی زدایی دولت خاتمی حرکتی باشد.
سال اول با کمک حزبلاهی های قم و همراهی کفن پوشان نمادین ورامین و سخنرانی جناب نوریهمدانی پر جمعیت برگزار شد و سالهای بعد نیز ادامه یافت، ولی وقتی پای دیگران باز شد کار تقریبا از دست ما خارج شد.
ولی قبول کنید که خیلی زور داشت مراسمی را که برای مقابله با جریان نئولیبرال راه انداخته بودیم، حال اصل جنس و شخصی که کمر به سقوط دولت مردمی آن زمان بسته و تحکیم سرمایه سالاری را دنبال می کرد آنرا به عنوان میتینگ و مانور قدرت برای مقاصدش انتخاب کرده است!
به روانبخش گفتم «مسعودی خمینی» (تولیت) چرا قبول کرده، گفت: با مسعودی صحبت کردیم گفت که با زور و عتاب ازم خواسته مجلس ۱۵خرداد را خود دست بگیرد و مسعودی گفت: نتوانستم نه بگویم!
با توجه به سخنان مکرر آن زمان رفسنجانی درباره شورای رهبری و دشمنی آشکارش با دولت و شخص احمدینژاد، و هماهنگی بیوتات با وی بوی خوبی از این زور گیری مراسم ۱۵خرداد استشمام نمیکردم.
و الان هم یقین دارم اگر آن جلسه برایش تثبیت میشد، اتفاقات سیاسی سال۸۸ در سال ۸۵ در حد خواص قم و گسترهای پیچیدهتر واقع میشد، چون به عنوان فعال در وقایع سال۸۸ شاهد ملاقات و راهکار دهی آقایانی مانند جناب جوادیآملی به خانواده سیاسیون بازداشتی بودم، و فضا برای برنامههای جناب رفسنجانی آماده بود، پس گزاف امنیتیهایی که او را آن زمان مرده سیاسی و کار ما را زندهکردنش میدانستند را باور نکنید، بلکه رفسنجانی مقتدر آمده بود، که تولیت و استاندار جرأت نه گفتن بهش نداشتند و اداره اطلاعات قم همراهش بود.
به روانبخش گفتم خُب میخواهید چه کار کنید؟!
گفت: ازش می خواهیم سؤال کنیم، تو ازش سؤال میکنی؟!
چون سابقه پشت خالی کردن این جماعت را میدانستم گفتم: نه چون او روشش آدم آوردن است و فرصت سؤال نمیدهد و شما هم عقب میکشید و من فدا میشوم.
اگر یکی از شما ( روانبخش، ابوترابی، جلالی) بلند شد سؤال کنه من تمام قد حمایت میکنم، بلکه اگر چند نفر سؤال کنیم بهتر است.
روانبخش گفت: جلالی که مسئول دفتر حاج آقا است نمیشه، من هم که پرتو و ... میماند علی آقا (ابوترابي) که به عنوان استاد مؤسسه خوب است.
با کمال تعجب جناب علی ابوترابی قبول کرد!
یادم هست که در آستانه انتخابات سال۸۴ به دعوت جناب ذوالنور در سپاه امامصادق علیهالسلام، جلسات مفصل تبلیغی برای رفسنجانی ترتیب داده میشد، _بله همین #ذوالنور که برخی برایش سینهچاک میکنند و توپخانه تهمت به دکتراحمدینژاد و مهندس مشایی در سال ۹۰ را روشن کرد، فعال ستاد رفسنجانی در سال ۸۴ بود._
با ابتکار ذوالنور، رفسنجانی با طلاب و اساتید رزمنده جلسه داشت ولی من که سؤالات زیادی داشتم به عنوان طلبه رزمنده دعوت نشده بودم، و وقتی خودم به گیت ورودی جلسه رفتم محافظان به علت نداشتن دعوتنامه اجازه ورود ندادند.
و میدانستم که جو این ۱۵خرداد که نمایش قدرت رفسنجانی بود مخوفتر هم خواهد شد.
قرار شد فعالان حاضر در قم را روانبخش برای آن شب به دفتر پرتو دعوت کند تا هماهنگیهای بیشتری بشود.
ولی متأسفانه از آن ۲۰، ۳۰ نفر حاضر مانند جناب استادآقا _که بعد صفارهرندی اداره ارشاد قم را به وی داد._ هیچکدام در آن وانفسا کمک نکردند، بلکه با مدیریت هردمبیلی جناب روانبخش فضا ملتهب هم شد.
چون در آن جلسه جناب روانبخش شماره تلفن مسئولان قمی از تولیت (مسعودی خمینی) تا استاندار و فرماندار و ... را بین همه تقسیم کرد تا با تهدید، آنان را به منصرف کردن رفسنجانی وا دارند، که بعدا میگویم که همین تهدیدات علاوه بر آماده باش کردن نیروهای امنیتی و انتظامی پرونده ما را هم سنگین کرد.
مثلا آقای مسعودی خمینی گفته بود ما فحش ناموس داده بودیم در صورتیکه شاید تلفن زنندگان که من خیلیشان را نمیشناختم این کار را کرده باشند، ولی ما متهم شدیم.
#ادامه_دارد
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
⭕️ رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_اول
✍سعید زیباکلام
🔻...پاسخ به سوال مبنایی یکی از عدالتخواهان :
چرا پس از برملاشدن نقش آشکارا متخلّفانه و مجرمانه #فاضل_لاریجانی در ارتباط با شیخ #صادق_لاریجانی، نه تنها ایشان از ریاست قوه قضائیه عزل نمیشود و نه تنها هیچ توضیحی یا توجیهی از سوی #رهبری برای عدم عزل ارائه نمیشود که، تکاندهندهتر، #شیخ پس از پایان دوره ریاستِ بسیار ناصواب و قانونشکنانه و مناقشهانگیز بر قوه، در سمت فوقالعاده تاثیرگذار #ریاست_مجمع_تشخیص مصلحت نظام #منصوب هم میشود؟
🔻سوال بنیانیای که مرتبط با این سوال مبنایی مطرح میشود اینست که: آیا اساساً #رهبری دستکم در حوزههایی که مستقیماً اختیارات قانونیِ نصب و عزل دارند #مسئولیتپذیر هم هستند؟
▪️.. همه میدانند پاسخ منفی است و مهمتر اینکه هیچگاه بدین پاسخِ روشنِ منفی هم هیچ تصریحی در هیچجا نمیشود! و این، پرتو مهمی بر عرصه سیاست فوقالعاده غبارآلود و منحط ما میافکند:
همه فعالان سیاسی و غیر سیاسی میدانند که #مسئولیتپذیری در این مورد قاطعانه #منتفی است و معهذا در هیچ سندی، اساسنامهای، مصوّبهای، منشوری، و قانونی کمترین اشارتی بدان نشده است!
1⃣ بخشی از تبیین رفتار فعلی بازمیگردد به سابقه و روند رفتاریِ رهبری از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی. یعنی، ما باید نوع رفتار رهبری را از همان حدود زمستان ۵۷ بخوبی میدیدیم. باید میدیدیم که عموم رجال سیاسی دخیل در گام اول انقلاب چگونه بینشی از رهبر، منزلت، و قدرت او داشتند. این بینش و تلقّی بوضوح در رفتار سیاسیِ عموما خسرانخیز ایشان، منجمله چهرهسازیهایی که از رهبر میکردند، کاملا قابل رویت است.
2⃣ بخش بسیار مهم دیگر تبیین رفتار فعلی رهبری، معطوف است به فرهنگ سیاسی استبدادی و منحط موروثی عموم مردم که طبق آن برای برخی از اقشار و شخصیتها، بطور خودآگاه و عموما بنحو ناخودآگاه، هویتی شبهماورایی، قدسی، ظلّاللهی، قبله عالمی قایل بودند و البته کمابیش هستند.
▪️بیاد بیاوریم که در سالهای اوج نهضت انقلابی، در میان اقشار وسیعی از مردم انقلابی و قیامکرده، و البته در میان غیر دانشگاهیان بسیار وسیعتر و شورانگیزتر، این باور کاملا رایج و شایع بود که تصویر #رهبر_انقلاب در #ماه دیده شده است. مهم نیست که براستی مشاهده شده بود یا نه. آنچه مهم است منشا استعداد و میل شدید به چنین باورهایی است که باید بنیاناً و اصالتاً مورد تامل نخبگان جامعه قرار گیرد.
▪️نیز بیاد بیاوریم که عموم اقشار مردم با چه شور و ولع زایدالوصفی در تجمعات شدیدا بهمفشرده تلاش مجدّانهای میکردند تا برای لحظاتی بسیار کوتاه فقط سیمای ”آقا“ را ببینند. اصلا و ابدا برای انبوه آن جمعیتهای بسیار متراکم مهم نبود که آقا درباره چه موضوعی، چه میخواهند بگویند. مهم این بود که چهره آقا را رویت کنند و برای سالیان سال آن دیدار نقل مجالسشان شود.
🔻ما فعالان سیاسی جوانتر و نیز ریشسفید در آن بحبوحهها یا نمیفهمیدیم ترویج و شیوع این رفتارها چه تبعات ساختاری ویرانگری برای سازوکارهای یک نظام سیاسی قاعدهمندِ احتسابپذیرِ تبعیضناپذیرِ پاسخگو دارد و یا میفهمیدیم و از سر عافیتطلبی حرفوحدیث و اعتراضی هم سر ندادیم.
@antioligarchie
#ادامه_دارد
⭕️ رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_اول
✍سعید زیباکلام
🔻...پاسخ به سوال مبنایی یکی از عدالتخواهان :
چرا پس از برملاشدن نقش آشکارا متخلّفانه و مجرمانه #فاضل_لاریجانی در ارتباط با شیخ #صادق_لاریجانی، نه تنها ایشان از ریاست قوه قضائیه عزل نمیشود و نه تنها هیچ توضیحی یا توجیهی از سوی #رهبری برای عدم عزل ارائه نمیشود که، تکاندهندهتر، #شیخ پس از پایان دوره ریاستِ بسیار ناصواب و قانونشکنانه و مناقشهانگیز بر قوه، در سمت فوقالعاده تاثیرگذار #ریاست_مجمع_تشخیص مصلحت نظام #منصوب هم میشود؟
🔻سوال بنیانیای که مرتبط با این سوال مبنایی مطرح میشود اینست که: آیا اساساً #رهبری دستکم در حوزههایی که مستقیماً اختیارات قانونیِ نصب و عزل دارند #مسئولیتپذیر هم هستند؟
▪️.. همه میدانند پاسخ منفی است و مهمتر اینکه هیچگاه بدین پاسخِ روشنِ منفی هم هیچ تصریحی در هیچجا نمیشود! و این، پرتو مهمی بر عرصه سیاست فوقالعاده غبارآلود و منحط ما میافکند:
همه فعالان سیاسی و غیر سیاسی میدانند که #مسئولیتپذیری در این مورد قاطعانه #منتفی است و معهذا در هیچ سندی، اساسنامهای، مصوّبهای، منشوری، و قانونی کمترین اشارتی بدان نشده است!
1⃣ بخشی از تبیین رفتار فعلی بازمیگردد به سابقه و روند رفتاریِ رهبری از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی. یعنی، ما باید نوع رفتار رهبری را از همان حدود زمستان ۵۷ بخوبی میدیدیم. باید میدیدیم که عموم رجال سیاسی دخیل در گام اول انقلاب چگونه بینشی از رهبر، منزلت، و قدرت او داشتند. این بینش و تلقّی بوضوح در رفتار سیاسیِ عموما خسرانخیز ایشان، منجمله چهرهسازیهایی که از رهبر میکردند، کاملا قابل رویت است.
2⃣ بخش بسیار مهم دیگر تبیین رفتار فعلی رهبری، معطوف است به فرهنگ سیاسی استبدادی و منحط موروثی عموم مردم که طبق آن برای برخی از اقشار و شخصیتها، بطور خودآگاه و عموما بنحو ناخودآگاه، هویتی شبهماورایی، قدسی، ظلّاللهی، قبله عالمی قایل بودند و البته کمابیش هستند.
▪️بیاد بیاوریم که در سالهای اوج نهضت انقلابی، در میان اقشار وسیعی از مردم انقلابی و قیامکرده، و البته در میان غیر دانشگاهیان بسیار وسیعتر و شورانگیزتر، این باور کاملا رایج و شایع بود که تصویر #رهبر_انقلاب در #ماه دیده شده است. مهم نیست که براستی مشاهده شده بود یا نه. آنچه مهم است منشا استعداد و میل شدید به چنین باورهایی است که باید بنیاناً و اصالتاً مورد تامل نخبگان جامعه قرار گیرد.
▪️نیز بیاد بیاوریم که عموم اقشار مردم با چه شور و ولع زایدالوصفی در تجمعات شدیدا بهمفشرده تلاش مجدّانهای میکردند تا برای لحظاتی بسیار کوتاه فقط سیمای ”آقا“ را ببینند. اصلا و ابدا برای انبوه آن جمعیتهای بسیار متراکم مهم نبود که آقا درباره چه موضوعی، چه میخواهند بگویند. مهم این بود که چهره آقا را رویت کنند و برای سالیان سال آن دیدار نقل مجالسشان شود.
🔻ما فعالان سیاسی جوانتر و نیز ریشسفید در آن بحبوحهها یا نمیفهمیدیم ترویج و شیوع این رفتارها چه تبعات ساختاری ویرانگری برای سازوکارهای یک نظام سیاسی قاعدهمندِ احتسابپذیرِ تبعیضناپذیرِ پاسخگو دارد و یا میفهمیدیم و از سر عافیتطلبی حرفوحدیث و اعتراضی هم سر ندادیم.
@antioligarchie
#ادامه_دارد
#نقد_و_نظر
⭕️رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_دوم
✍سعید زیباکلام
🔻مصیبت عمیقتر است : هنگام دیدار جمعِ ما [سفرا و کاردارانِ اکثرا دارای تحصیلاتِ عالیه از کشورهای اروپاـآمریکاییِ جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹] با ”آقا“، پس از شنیدن صحبتهای سابقاً بکرات شنیدهشده بسیار پیش پاافتادة ”آقا“ تقریبا همگی، همچون محصّلان دبیرستانی، سرازپانشناخته با مشتهای گرهکرده فریاد می زدیم : "تاخون در رگ ماست/ خمینی رهبر ماست"! یادم نمیآید مقاماتی را یافته باشم که از این رفتار خود احساس حقارت و صغارت کرده باشند.
اگر مجموعه این قبیل رفتارها در سالهای قبل و بعد از گام اول انقلاب را در بستر تاریخ فرهنگ سیاسی بسیار منحط موروثی قرار دهیم نباید از رویداد تکاندهنده بعدی چندان شگفتزده شویم : نامه هشت تن از نمایندگان مجلس شورا در آبان ۶۵ و واکنش رهبری به آن.
▪️مطابق قانون اساسی، هشت نماینده مجلسی که قرار است در رأس امور باشد نامهای به رئیس مجلس مینویسند : که آقای وزیر خارجه در رابطه با سفر مشاور امنیت ملی آمریکا، #مکفارلین، به ایران برای پارهای توضیحات در مجلس حاضر شود. واکنش امام به این نامه بقدری شدید و غلیظ است که بقرار مسموع برخی از نمایندگان تا مدتها از بیم هرگونه تعرض واقعی یا واهی مخفی شده بودند.
آن نامه و آن واکنش سرکوبکننده را باید مورد پژوهش قرار داد: نمایندگان نه اعتراض کرده بودند و نه انتقاد، و نه حتی سؤالاتی کنایهآمیز و نیشدار. صرفاً سؤالات سادهای کرده بودند درباره سفر #مکفارلین. فوقالعاده تأملانگیز، هیچگاه دیده یا شنیده نشد که اصحاب سیاست یا دانشگاه یا رسانه ؛ منتقد یا معترضِ به رفتار رهبر شده باشند.
▪️لینک قسمت اول👇
https://t.me/antioligarchie/25266
@antioligarchie
#ادامه_دارد
⭕️رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_دوم
✍سعید زیباکلام
🔻مصیبت عمیقتر است : هنگام دیدار جمعِ ما [سفرا و کاردارانِ اکثرا دارای تحصیلاتِ عالیه از کشورهای اروپاـآمریکاییِ جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹] با ”آقا“، پس از شنیدن صحبتهای سابقاً بکرات شنیدهشده بسیار پیش پاافتادة ”آقا“ تقریبا همگی، همچون محصّلان دبیرستانی، سرازپانشناخته با مشتهای گرهکرده فریاد می زدیم : "تاخون در رگ ماست/ خمینی رهبر ماست"! یادم نمیآید مقاماتی را یافته باشم که از این رفتار خود احساس حقارت و صغارت کرده باشند.
اگر مجموعه این قبیل رفتارها در سالهای قبل و بعد از گام اول انقلاب را در بستر تاریخ فرهنگ سیاسی بسیار منحط موروثی قرار دهیم نباید از رویداد تکاندهنده بعدی چندان شگفتزده شویم : نامه هشت تن از نمایندگان مجلس شورا در آبان ۶۵ و واکنش رهبری به آن.
▪️مطابق قانون اساسی، هشت نماینده مجلسی که قرار است در رأس امور باشد نامهای به رئیس مجلس مینویسند : که آقای وزیر خارجه در رابطه با سفر مشاور امنیت ملی آمریکا، #مکفارلین، به ایران برای پارهای توضیحات در مجلس حاضر شود. واکنش امام به این نامه بقدری شدید و غلیظ است که بقرار مسموع برخی از نمایندگان تا مدتها از بیم هرگونه تعرض واقعی یا واهی مخفی شده بودند.
آن نامه و آن واکنش سرکوبکننده را باید مورد پژوهش قرار داد: نمایندگان نه اعتراض کرده بودند و نه انتقاد، و نه حتی سؤالاتی کنایهآمیز و نیشدار. صرفاً سؤالات سادهای کرده بودند درباره سفر #مکفارلین. فوقالعاده تأملانگیز، هیچگاه دیده یا شنیده نشد که اصحاب سیاست یا دانشگاه یا رسانه ؛ منتقد یا معترضِ به رفتار رهبر شده باشند.
▪️لینک قسمت اول👇
https://t.me/antioligarchie/25266
@antioligarchie
#ادامه_دارد
Telegram
آنتی الیگارشی
#نقد_و_نظر
⭕️ رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_اول
✍سعید زیباکلام
🔻...پاسخ به سوال مبنایی یکی از عدالتخواهان :
چرا پس از برملاشدن نقش آشکارا متخلّفانه و مجرمانه #فاضل_لاریجانی در ارتباط با شیخ #صادق_لاریجانی، نه تنها ایشان از ریاست قوه قضائیه عزل…
⭕️ رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_اول
✍سعید زیباکلام
🔻...پاسخ به سوال مبنایی یکی از عدالتخواهان :
چرا پس از برملاشدن نقش آشکارا متخلّفانه و مجرمانه #فاضل_لاریجانی در ارتباط با شیخ #صادق_لاریجانی، نه تنها ایشان از ریاست قوه قضائیه عزل…
⭕️سرنوشت عجيب يك نامهی انتقادی در زمان جنگ
#قسمت_اول؛ طرح آتش به جای خون
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻پس از #آزادی_خرمشهر عملياتها سخت و تلخ پيش می رفت. تير و مرداد ١٣٦١ كمتر از دو ماه پس از آزادی خرمشهر #عمليات_رمضان در هوای داغ خوزستان با تلخی تمام و پرتلفات پايان يافت. هرچند پس از آن عملياتهای محدود #مسلم و #محرم موفقيتهایی داشت اما در #عمليات_محرم كه آبان ٦١ انجام شد سيل در رودخانهی #دويرج تلفات عجيبی از ايرانی ها گرفت. در بهمنماه اين سال عمليات پرحاشيه ی #والفجر پرتلفات و با صحنههای دردناكی همراه بود و پس از شكست، نامش را #والفجر_مقدماتی گذاشتند.
اختلاف #فرماندهان #ارتش و #سپاه اوج گرفته بود و #صياد_شيرازی پس از اين عمليات در توضيح طرح عمليات پيشنهادی اش طرح را "آتش به جاي خون" توصيف كرد كه حاشيهساز شد. اين طرح نيز با نام #والفجر١ در فروردين ٦٢ اجرا شد كه عملياتی شكستخورده شد.
زمستان٦٢ در حالی فرا رسيد كه #محسن_رضایی اميدوار بود با شناسايی هایی كه در منطقه دستنخورده یِ #هورالهويزه انجام داده بودند ارتش صدام را غافلگير كنند و پس از چندين عمليات به يك موفقيت بزرگ برسند. بسياری در پيروزی اين طرح ترديد داشتند و شكست تلخی را پيشبينی می كردند. عمليات در هور سختی های زيادی داشت و پشتيبانی از نيروها سختتر از عملياتهای قبلی بود. #عمليات_خيبر نيز علی رغم شروع خوب به سختی هاي عجيبی خورد و يك ناهماهنگی عجيب در انتقال خبر، #٤_گردان خطشكن از لشكرهاي ٣١ عاشورا و ٨ نجف را به #قتلگاه برد. نيروهای تهران نيز تلفات عجيبی دادند كه در يادداشتی ديگر به اين تلفات و گزارش تكاندهنده #رضا_دستواره از فرماندهان لشكر ٢٧ و اوضاع غمانگيز #محمدابراهيم_همت فرمانده لشكر ٢٧ در اين عمليات ميپردازم.
هرچند #محسن_رضایی و ساير فرماندهان ارشد سپاه در گزارشهايشان بيشتر #عدم_پشتيبانی و #نبود_امكانات را عامل شكستها معرفی می كردند اما حقيقت اين بود كه عوامل زيادی نيز تاثير داشت كه به: " نيروهای نظامی، طراحی ها و اختلافاتشان" باز می گشت.
▪️تعدادی از فرماندهان قديمی نيروهای تهران كه در #عمليات_خيبر در لشكر ١٠ سيدالشهدا جمع بودند در نقد و بررسی #عمليات_خيبر علاوه بر مشكلات بخشهای ديگر كشور، به مشكلات داخلی سپاه در جنگ نيز توجه كردند. حرفهايشان را يككاسه كردند و پيگير شدند تا #امام را ببينند. #محمد_ابوترابی ميگويد: با #احمد_خمينی صحبت كردند. او گفت: بروند مسايل را با #آيتالله_منتظری در ميان بگذارند. آقای #منتظری كه توضيحاتشان را شنيد از آنها خواست نظرات و پيشنهادهايشان را در جزوهای تدوين كنند ؛ چنين كردند كه جزوهای ٩٠صفحهای شد. #آيتالله_منتظری گفت : اين جزوه را به مسوولين كشور برسانند ؛ رساندند. ديداری هم با #هاشمی داشتند كه #هاشمی گفته بود نامه را به #محسن_رضایی ميدهد اما امضاهايشان را بردارند چون اذیتشان می کنند ،ولی قبول نكردند... اين نامه انتقادها و پيشنهادهایی داشت كه قابلبحث و پيگيری بود اما #محمد_ابوترابی از نويسندگان نامه می گويد: «جزوه پيگيری شد، اما نه با رويكرد اصلاح ايرادات، بلكه از سر عناد و با نيت برخورد با عوامل تنظيم و تدوينش.»
در سال ٦٣ كه اين نامه تدوين شده بود ، #محسن_رضایی فرمانده سپاه چالشهای مختلفی داشت، البته نه از سوي مسوولين درجه ١ نظام و به دليل ناكامی عملياتهای جنگي. او چالشی جدی با آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه درباره حدود اختياراتشان داشت كه می توانيد در جای جای خاطرات سال ٦٣ #هاشمی اين اختلافات و تلاشی كه برای حل آن انجام شده را ببينيد و همچنين اختلافات با #صياد_شيرازی . علاوه بر آن در داخل سپاه نيز بهويژه در تهران #محسن_رضایی مخالفانی داشت. در خاطرات ١ آذر ٦٣ #هاشمی می نويسد: #محسن_رضایی در ديدار با او؛ « از تحرك مخالفانش در سپاه و كارشكنی در منطقه تهران عليه فرماندهی اظهار ناراحتی شديد و درخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبيه مخالفان را داشت.» در همين ايام در تهران و كرمانشاه برخی جلسات #محسن_رضایی با رزمندگان و فرماندهان به تشنج كشيده شد.
مشكل اينجا بود كه نامه فرماندهان لشكر ١٠ نيز در همين ايام نوشته شد و مسايلش با ساير مسايل مخلوط شد. شايد فرماندهی سپاه اين ماجراها را به هم مرتبط می ديد. از سوی ديگر يكی از احتمالهایی كه به ذهن نويسندگان نامه آمده بود اين بود كه تشنجهای اين ايام برنامهريزی شده و برای بدنامكردن نويسندگان نامه طراحی شده است. #محمد_ابوترابی : «شاهد بوديم فرماندهی وقت سپاه قدم در مسيری می گذارد كه قلب امام امت را به درد خواهد آورد
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇
#قسمت_اول؛ طرح آتش به جای خون
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻پس از #آزادی_خرمشهر عملياتها سخت و تلخ پيش می رفت. تير و مرداد ١٣٦١ كمتر از دو ماه پس از آزادی خرمشهر #عمليات_رمضان در هوای داغ خوزستان با تلخی تمام و پرتلفات پايان يافت. هرچند پس از آن عملياتهای محدود #مسلم و #محرم موفقيتهایی داشت اما در #عمليات_محرم كه آبان ٦١ انجام شد سيل در رودخانهی #دويرج تلفات عجيبی از ايرانی ها گرفت. در بهمنماه اين سال عمليات پرحاشيه ی #والفجر پرتلفات و با صحنههای دردناكی همراه بود و پس از شكست، نامش را #والفجر_مقدماتی گذاشتند.
اختلاف #فرماندهان #ارتش و #سپاه اوج گرفته بود و #صياد_شيرازی پس از اين عمليات در توضيح طرح عمليات پيشنهادی اش طرح را "آتش به جاي خون" توصيف كرد كه حاشيهساز شد. اين طرح نيز با نام #والفجر١ در فروردين ٦٢ اجرا شد كه عملياتی شكستخورده شد.
زمستان٦٢ در حالی فرا رسيد كه #محسن_رضایی اميدوار بود با شناسايی هایی كه در منطقه دستنخورده یِ #هورالهويزه انجام داده بودند ارتش صدام را غافلگير كنند و پس از چندين عمليات به يك موفقيت بزرگ برسند. بسياری در پيروزی اين طرح ترديد داشتند و شكست تلخی را پيشبينی می كردند. عمليات در هور سختی های زيادی داشت و پشتيبانی از نيروها سختتر از عملياتهای قبلی بود. #عمليات_خيبر نيز علی رغم شروع خوب به سختی هاي عجيبی خورد و يك ناهماهنگی عجيب در انتقال خبر، #٤_گردان خطشكن از لشكرهاي ٣١ عاشورا و ٨ نجف را به #قتلگاه برد. نيروهای تهران نيز تلفات عجيبی دادند كه در يادداشتی ديگر به اين تلفات و گزارش تكاندهنده #رضا_دستواره از فرماندهان لشكر ٢٧ و اوضاع غمانگيز #محمدابراهيم_همت فرمانده لشكر ٢٧ در اين عمليات ميپردازم.
هرچند #محسن_رضایی و ساير فرماندهان ارشد سپاه در گزارشهايشان بيشتر #عدم_پشتيبانی و #نبود_امكانات را عامل شكستها معرفی می كردند اما حقيقت اين بود كه عوامل زيادی نيز تاثير داشت كه به: " نيروهای نظامی، طراحی ها و اختلافاتشان" باز می گشت.
▪️تعدادی از فرماندهان قديمی نيروهای تهران كه در #عمليات_خيبر در لشكر ١٠ سيدالشهدا جمع بودند در نقد و بررسی #عمليات_خيبر علاوه بر مشكلات بخشهای ديگر كشور، به مشكلات داخلی سپاه در جنگ نيز توجه كردند. حرفهايشان را يككاسه كردند و پيگير شدند تا #امام را ببينند. #محمد_ابوترابی ميگويد: با #احمد_خمينی صحبت كردند. او گفت: بروند مسايل را با #آيتالله_منتظری در ميان بگذارند. آقای #منتظری كه توضيحاتشان را شنيد از آنها خواست نظرات و پيشنهادهايشان را در جزوهای تدوين كنند ؛ چنين كردند كه جزوهای ٩٠صفحهای شد. #آيتالله_منتظری گفت : اين جزوه را به مسوولين كشور برسانند ؛ رساندند. ديداری هم با #هاشمی داشتند كه #هاشمی گفته بود نامه را به #محسن_رضایی ميدهد اما امضاهايشان را بردارند چون اذیتشان می کنند ،ولی قبول نكردند... اين نامه انتقادها و پيشنهادهایی داشت كه قابلبحث و پيگيری بود اما #محمد_ابوترابی از نويسندگان نامه می گويد: «جزوه پيگيری شد، اما نه با رويكرد اصلاح ايرادات، بلكه از سر عناد و با نيت برخورد با عوامل تنظيم و تدوينش.»
در سال ٦٣ كه اين نامه تدوين شده بود ، #محسن_رضایی فرمانده سپاه چالشهای مختلفی داشت، البته نه از سوي مسوولين درجه ١ نظام و به دليل ناكامی عملياتهای جنگي. او چالشی جدی با آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه درباره حدود اختياراتشان داشت كه می توانيد در جای جای خاطرات سال ٦٣ #هاشمی اين اختلافات و تلاشی كه برای حل آن انجام شده را ببينيد و همچنين اختلافات با #صياد_شيرازی . علاوه بر آن در داخل سپاه نيز بهويژه در تهران #محسن_رضایی مخالفانی داشت. در خاطرات ١ آذر ٦٣ #هاشمی می نويسد: #محسن_رضایی در ديدار با او؛ « از تحرك مخالفانش در سپاه و كارشكنی در منطقه تهران عليه فرماندهی اظهار ناراحتی شديد و درخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبيه مخالفان را داشت.» در همين ايام در تهران و كرمانشاه برخی جلسات #محسن_رضایی با رزمندگان و فرماندهان به تشنج كشيده شد.
مشكل اينجا بود كه نامه فرماندهان لشكر ١٠ نيز در همين ايام نوشته شد و مسايلش با ساير مسايل مخلوط شد. شايد فرماندهی سپاه اين ماجراها را به هم مرتبط می ديد. از سوی ديگر يكی از احتمالهایی كه به ذهن نويسندگان نامه آمده بود اين بود كه تشنجهای اين ايام برنامهريزی شده و برای بدنامكردن نويسندگان نامه طراحی شده است. #محمد_ابوترابی : «شاهد بوديم فرماندهی وقت سپاه قدم در مسيری می گذارد كه قلب امام امت را به درد خواهد آورد
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇
⭕️ واکنش رهبر انقلاب ، وقتی اکثر فرماندهان جنگ فرمانده وقت سپاه را فاقد مشروعیت دانستند وخواستار استعفایش شدند
#قسمت_اول
✍مسعود شفیعی کیا
🔻 ...از حرف های بچه های تبلیغات فهمیدم که قراره یکی دو روز دیگر محسن رضایی برای سخنرانی به پادگان ابوذر بیاید. می گفتند که قرار است حالش را بگیرند...
می گفتند :
- بچه ها در اعتراض به این که محسن رضایی عضو سازمان مجاهدین انقلابه می خوان جلوش وایسن.
پرسیدم: "مگر عضویت او در مجاهدین انقلاب مشکلی ایجاد کرده؟" گفت:
- آره. مگه امام نگفته که سپاهی ها حق ندارن عضو احزاب و گروه های سیاسی باشن؟...
#محسن_رضایی از در پشت حسینیه وارد شد، جمعیت سر پا ایستادند و شروع کردند به شعار دادن. سر و صداها بسیار مبهم بود و معلوم نمی شد چه شعارهایی داده می شود. عده ای فریاد زدند:
"صل علی محمد ... یار امام خوش آمد"
ولی عده ای دیگر که بیشتر از بچه های لشکر ۱۰ بودند، چیزهای دیگری گفتند!
مجری مراسم پشت تریبون رفت و پس از قرائت چند آیه از قرآن مجید، اسامی فرماندهان و معاونین لشکرها را خواند که بیایند جلو و کنار فرمانده سپاه بنشینند.
نام ( شهید ) #عباس_کریمی فرماندهی لشکر۲۷ و ( شهید ) #سیدرضا_دستواره معاون او را خواند، ولی هیچ کدام پیدایشان نشد. نام ( شهید ) #کاظم_رستگار و معاون لشکر ۱۰ را خواند آنها هم پیدایشان نشد. فقط نام "ناصح" فرمانده تیپ نبی اکرم را که خواند، او رفت کنار رضایی...
کم کم زمزمه ها شروع شد. احساس بدی داشتم. بوی خوشی از اوضاع و احوال به مشام نمی رسید.
محسن رضایی پشت تریبون قرار گرفت تا سخنرانی کند. همان اول یک نفر از وسط جمعیت برخاست و فریاد زد:
- برای سلامتی فرماندهی کل سپاه پاسداران ... امام خمینی صلوات ...
جمعیت، ناخواسته صلوات بلندی فرستاد. رضایی که از این شعار جا خورده بود، سعی کرد خود را کنترل کند و "بسم الله الرحمن الرحیم" را گفت...
ناگهان صدای "هیس س س " جمعیت بلند شد. به دنبال آن سرفه کردن های الکی آغاز شد. هنوز رضایی دو سه کلمه حرف نزده بود که یک نفر جلویش بلند شد و درست توی صورت رضایی، داد زد:
"خمینی بت شکن ... بت جدید رو بشکن"
ناگهان جمعیت روی پا ایستاد و شروع کرد به دادن همین شعار. محافظین رضایی سریع ریختند دورش تا او را از میان جمعیت خارج کنند. عده ای جلوی جمع را می گرفتند که به طرف او نروند. رضایی از سخنرانی منصرف شد و سریع به طرف در پشتی رفت. جمعیت به طرف درهای حسینیه هجوم بردند که متوجه شدند درها را از بیرون قفل کرده اند. عده ای با لنگه پوتین و هر چه دم دست شان می آمد، شیشهی پنجره ها را شکستند و بیرون پریدند. ماشین لندکروز رضایی گازش را گرفت و رفت تا از دست آنها که قصد کرده بودند بزنندش، رهایی یابد.
جمعیت خشمگین، در خیابان های پادگان راه افتادند و شعارهای مختلف در مخالفت با محسن رضایی سر دادند:
- فرماندهی کل سپاه ... خمینی روح خدا
- خمینی بت شکن ... بت جدید رو بشکن ...
از روز بعد، لندکروزهای حفاظت اطلاعات سپاه، در پادگان چرخ می زدند و مثل فیلم های سیاسی - پلیسی، هر کس را که قبلا شناسایی کرده بودند – اکثرا بچه های لشکر ۱۰ را – دستگیر کرده و با خود می بردند. به دستور "زرمخی" مسئول تبلیغات، عکس های منتظری از اتاق ها پایین کشیده شد. روی در توالت ها، شعارهای مختلفی از جمله "مرگ بر رضایی"، "مرگ بر بت جدید" به چشم می خورد ... »
@antioligarchie
#ادامه ...👇
#قسمت_اول
✍مسعود شفیعی کیا
🔻 ...از حرف های بچه های تبلیغات فهمیدم که قراره یکی دو روز دیگر محسن رضایی برای سخنرانی به پادگان ابوذر بیاید. می گفتند که قرار است حالش را بگیرند...
می گفتند :
- بچه ها در اعتراض به این که محسن رضایی عضو سازمان مجاهدین انقلابه می خوان جلوش وایسن.
پرسیدم: "مگر عضویت او در مجاهدین انقلاب مشکلی ایجاد کرده؟" گفت:
- آره. مگه امام نگفته که سپاهی ها حق ندارن عضو احزاب و گروه های سیاسی باشن؟...
#محسن_رضایی از در پشت حسینیه وارد شد، جمعیت سر پا ایستادند و شروع کردند به شعار دادن. سر و صداها بسیار مبهم بود و معلوم نمی شد چه شعارهایی داده می شود. عده ای فریاد زدند:
"صل علی محمد ... یار امام خوش آمد"
ولی عده ای دیگر که بیشتر از بچه های لشکر ۱۰ بودند، چیزهای دیگری گفتند!
مجری مراسم پشت تریبون رفت و پس از قرائت چند آیه از قرآن مجید، اسامی فرماندهان و معاونین لشکرها را خواند که بیایند جلو و کنار فرمانده سپاه بنشینند.
نام ( شهید ) #عباس_کریمی فرماندهی لشکر۲۷ و ( شهید ) #سیدرضا_دستواره معاون او را خواند، ولی هیچ کدام پیدایشان نشد. نام ( شهید ) #کاظم_رستگار و معاون لشکر ۱۰ را خواند آنها هم پیدایشان نشد. فقط نام "ناصح" فرمانده تیپ نبی اکرم را که خواند، او رفت کنار رضایی...
کم کم زمزمه ها شروع شد. احساس بدی داشتم. بوی خوشی از اوضاع و احوال به مشام نمی رسید.
محسن رضایی پشت تریبون قرار گرفت تا سخنرانی کند. همان اول یک نفر از وسط جمعیت برخاست و فریاد زد:
- برای سلامتی فرماندهی کل سپاه پاسداران ... امام خمینی صلوات ...
جمعیت، ناخواسته صلوات بلندی فرستاد. رضایی که از این شعار جا خورده بود، سعی کرد خود را کنترل کند و "بسم الله الرحمن الرحیم" را گفت...
ناگهان صدای "هیس س س " جمعیت بلند شد. به دنبال آن سرفه کردن های الکی آغاز شد. هنوز رضایی دو سه کلمه حرف نزده بود که یک نفر جلویش بلند شد و درست توی صورت رضایی، داد زد:
"خمینی بت شکن ... بت جدید رو بشکن"
ناگهان جمعیت روی پا ایستاد و شروع کرد به دادن همین شعار. محافظین رضایی سریع ریختند دورش تا او را از میان جمعیت خارج کنند. عده ای جلوی جمع را می گرفتند که به طرف او نروند. رضایی از سخنرانی منصرف شد و سریع به طرف در پشتی رفت. جمعیت به طرف درهای حسینیه هجوم بردند که متوجه شدند درها را از بیرون قفل کرده اند. عده ای با لنگه پوتین و هر چه دم دست شان می آمد، شیشهی پنجره ها را شکستند و بیرون پریدند. ماشین لندکروز رضایی گازش را گرفت و رفت تا از دست آنها که قصد کرده بودند بزنندش، رهایی یابد.
جمعیت خشمگین، در خیابان های پادگان راه افتادند و شعارهای مختلف در مخالفت با محسن رضایی سر دادند:
- فرماندهی کل سپاه ... خمینی روح خدا
- خمینی بت شکن ... بت جدید رو بشکن ...
از روز بعد، لندکروزهای حفاظت اطلاعات سپاه، در پادگان چرخ می زدند و مثل فیلم های سیاسی - پلیسی، هر کس را که قبلا شناسایی کرده بودند – اکثرا بچه های لشکر ۱۰ را – دستگیر کرده و با خود می بردند. به دستور "زرمخی" مسئول تبلیغات، عکس های منتظری از اتاق ها پایین کشیده شد. روی در توالت ها، شعارهای مختلفی از جمله "مرگ بر رضایی"، "مرگ بر بت جدید" به چشم می خورد ... »
@antioligarchie
#ادامه ...👇
#یادداشت
#قسمت_اول
⭕️ جهت دهی افکار
🔻شیوۀ یِ رایج سانسور در گذشته چنین بود: "شناسایی و مسدود کردنِ گلوگاهِ اصلیِ خبر "
▪️در گذشته ای نه چندان دور ،سادهترین راه برای بستن مسیر انتشار یک ایده یا خبر آن بود که جلوی نشر مکانیکیاش گرفته شود. روزنامه را ببندند، به رئیس شبکه فشار بیاورند، یک سانسورچی رسمی در انتشارات بگذارند. یا در صورت ضرورت، یک تفنگ پر روی شقیقۀ گزارشگر بگیرند؛
ممکن است این شیوه یِ آخر به نظر خنده دار باشد اما این اتفاق واقعاً یکبار در ترکیه افتاده است. بهار سال ۱۹۶۰ بود و گروهی از افسران ارتش، تازه کنترل حکومت و رسانۀ ملی را در اختیار گرفته بودند. آنها اطلاعرسانی را متوقف کرده بودند تا جلوی هماهنگسازی هرگونه تهدیدی علیه کودتایشان را بگیرند. اما از بختِ بدِ قرار بود دو هفته بعد از کودتا یک مسابقۀ فوتبال بین ترکیه و اسکاتلند برگزار شود که مردم بسیار منتظرش بودند. گزارش این مسابقهها از رادیوی ملی پخش میشد و گزارشگر تکتکِ حرکاتِ بازی را توضیح میداد. مردم سراسر ترکیه دور دستگاههای رادیو جمع میشدند و تیم ملی را تشویق می کردند.
ریسک لغو مسابقه برای کودتاچیها زیاد بود چون احتمال داشت جرقه یِ اعتراض را بزند. اما اگر گزارشگر در پخش زندۀ رادیویی یک حرف سیاسی میزد چطور؟ یک اشاره کافی بود تا کشور به آشوب کشیده شود. لذا افسران به یک راهحلِ جالب !! رسیدند: چند تفنگدار گذاشتند که در مدت دو ساعت و چهلوپنج دقیقۀ پخش زنده، گزارشگر را نشانه بگیرند.
این اقدام هم ریسک داشت، ولی #ریسکی_مدیریت_شده . بالاخره آنها فقط مجبور بودند یک گزارشگر را تهدید کنند: فقط یک گلوگاه برای کنترل امواج.
نسخههای مختلف این روشِ سانسور [بستن گلوگاه اصلی خبر] زمانی هنجار سراسر دنیا بود چون پخش و نشر اخبار:
۱. اموری دشوار و پرهزینه بود
۲. زیرساختهایشان چند گلوگاه داشت و در دست عدهای محدود متمرکز بود.
امروزه اما این روش تقریبا منسوخ شده چون هرکسی میتواند ظرف چند ثانیه یک حساب در توییتر باز کند یا با موبایل صحنه و حادثه ای را ضبط و پخش کند.
در آگوست ۲۰۱۴ که اعتراضات در فرگوسن [ایالت میزوری آمریکا ] آغاز شد، کاربری به نام مصطفی حسین که مستقیماً از اعتراضات گزارش می داد، مخاطبانی به دست آورد که برای مدتی کوتاه از لحاظ حجم با سی.ان.ان برابری میکرد.
در محیط شبکهای امروز، وقتی کسی پخش زنده میکند یا اندیشههایش را در یک شبکۀ اجتماعی پست میکند، گویا سانسور ناممکن است. گویا این روزگار را باید یگانه عصر طلایی آزادی بیان دانست.
▪️واقعا چنین است؟
#ادامه_دارد
@antioligarchie
#قسمت_اول
⭕️ جهت دهی افکار
🔻شیوۀ یِ رایج سانسور در گذشته چنین بود: "شناسایی و مسدود کردنِ گلوگاهِ اصلیِ خبر "
▪️در گذشته ای نه چندان دور ،سادهترین راه برای بستن مسیر انتشار یک ایده یا خبر آن بود که جلوی نشر مکانیکیاش گرفته شود. روزنامه را ببندند، به رئیس شبکه فشار بیاورند، یک سانسورچی رسمی در انتشارات بگذارند. یا در صورت ضرورت، یک تفنگ پر روی شقیقۀ گزارشگر بگیرند؛
ممکن است این شیوه یِ آخر به نظر خنده دار باشد اما این اتفاق واقعاً یکبار در ترکیه افتاده است. بهار سال ۱۹۶۰ بود و گروهی از افسران ارتش، تازه کنترل حکومت و رسانۀ ملی را در اختیار گرفته بودند. آنها اطلاعرسانی را متوقف کرده بودند تا جلوی هماهنگسازی هرگونه تهدیدی علیه کودتایشان را بگیرند. اما از بختِ بدِ قرار بود دو هفته بعد از کودتا یک مسابقۀ فوتبال بین ترکیه و اسکاتلند برگزار شود که مردم بسیار منتظرش بودند. گزارش این مسابقهها از رادیوی ملی پخش میشد و گزارشگر تکتکِ حرکاتِ بازی را توضیح میداد. مردم سراسر ترکیه دور دستگاههای رادیو جمع میشدند و تیم ملی را تشویق می کردند.
ریسک لغو مسابقه برای کودتاچیها زیاد بود چون احتمال داشت جرقه یِ اعتراض را بزند. اما اگر گزارشگر در پخش زندۀ رادیویی یک حرف سیاسی میزد چطور؟ یک اشاره کافی بود تا کشور به آشوب کشیده شود. لذا افسران به یک راهحلِ جالب !! رسیدند: چند تفنگدار گذاشتند که در مدت دو ساعت و چهلوپنج دقیقۀ پخش زنده، گزارشگر را نشانه بگیرند.
این اقدام هم ریسک داشت، ولی #ریسکی_مدیریت_شده . بالاخره آنها فقط مجبور بودند یک گزارشگر را تهدید کنند: فقط یک گلوگاه برای کنترل امواج.
نسخههای مختلف این روشِ سانسور [بستن گلوگاه اصلی خبر] زمانی هنجار سراسر دنیا بود چون پخش و نشر اخبار:
۱. اموری دشوار و پرهزینه بود
۲. زیرساختهایشان چند گلوگاه داشت و در دست عدهای محدود متمرکز بود.
امروزه اما این روش تقریبا منسوخ شده چون هرکسی میتواند ظرف چند ثانیه یک حساب در توییتر باز کند یا با موبایل صحنه و حادثه ای را ضبط و پخش کند.
در آگوست ۲۰۱۴ که اعتراضات در فرگوسن [ایالت میزوری آمریکا ] آغاز شد، کاربری به نام مصطفی حسین که مستقیماً از اعتراضات گزارش می داد، مخاطبانی به دست آورد که برای مدتی کوتاه از لحاظ حجم با سی.ان.ان برابری میکرد.
در محیط شبکهای امروز، وقتی کسی پخش زنده میکند یا اندیشههایش را در یک شبکۀ اجتماعی پست میکند، گویا سانسور ناممکن است. گویا این روزگار را باید یگانه عصر طلایی آزادی بیان دانست.
▪️واقعا چنین است؟
#ادامه_دارد
@antioligarchie
روایتی پیرامون #گفتمان_نرم / قدرتِ نرم
⭕️والله، بالله به پیر به پیغمبر با بگیروببند و با اسلحه مشکل حل و فصل نمی شود!!!
#قسمت_اول
#عباس_آخوندی در بخشی از مصاحبه اخیرش گفته : جمهوری اسلامی تا پیش از ۸۴ مروج " قدرتِ نرم " بود و میگفت من یک فرهنگ اسلامی دارم و اسلام من اسلام رحمانی است و من دنبال عشق و دفاع از مظلومان هستم و میخواهم افراد مظلوم بتوانند حقوقشان را بگیرند، من دنبال حقوق شهروندی هستم ولی از سال ۸۴ به بعد گفتند ما خیلی مقتدر هستیم چون اسلحه داریم. این خیلی فرق میکند
#اصلاح_طلبان به شکل تاریخی انتخابشان روشن است که انتخاب "قدرت نرم" است. انتخاب #اصولگرایان هم انتخاب" قدرت نرم" بوده اما از سال ۸۴ #انحراف بزرگی رخ داد و اولین ثمره آن این بود که #اصولگرایی متلاشی شد..
در ۸۴ به نظر من یک اتفاق بسیار بزرگی در ایران رخ داده است و در واقع ریشه تمام انحراف موجود الان به سال ۸۴ برمیگردد. سال ۸۴ یک سال عجیبی در انقلاب ایران است و باید مورد بررسی قرار بگیرد.
🔻#عباس_آخوندی در بخش دیگری از مصاحبه می گوید : #سیدمحمد_خاتمی و #ناطق_نوری (رقیب انتخاباتی خاتمی در ۷۶) گفتمان مشترک دارند که پایه اولیه آن " قدرت نرم " است !
وی در ادامه نمونه ای ذکر می کند :
(انتخابات مجلس دوم در زاهدان فروردین ۶۳ ) در این انتخابات یک گروهی آمدند و زاهدان را بهم ریختند. من (عباس آخوندی) همان زمان برای شورای تامین ویژه غرب کشور در ارومیه بودم، دقیقا روز پنجشنبه بود و جمعه قرار بود انتخابات برگزار شود.
آقای #ناطق_نوری(وزیر کشور) به من گفت که زاهدان مشکل پیدا کرده و فردا هم روز انتخابات است، چکار میتوانید بکنید؟ بلافاصله من از ارومیه به زاهدان رفتم و آنجا کاری که کردیم چه بود؟ نرفتیم بگوییم چون آقای #ناطق_نوری جز جامعه روحانیت مبارز ( حزب رقیب) است بنابراین ما باید به هر نحوی این گزینه را به کرسی بنشانیم اتفاقا کاری که کردیم این بود که با همان گروه که کار خلاف قانون کرده بودند برخورد کردیم و جمعه انتخابات را برگزار کردیم.
در شیراز هم در همان انتخابات ۶۳ روبه روی همان گروه (معترضان به رد صلاحیت ها) به نفع انتخابات قرار گرفتیم و به هیچ وجه یک سر سوزن به ذهنمان خطور نکرد که باید در انتخابات مداخله کرد و چون این کسانی که دارند فضا را بهم میزنند جزء جماعت همگروه آقای #ناطق_نوری(اصولگرا) هستند ...
▪️لینک مصاحبه
https://b2n.ir/q12469
@antioligarchie
ادامه مطلب را پست بعدی بخوانید 👇
⭕️والله، بالله به پیر به پیغمبر با بگیروببند و با اسلحه مشکل حل و فصل نمی شود!!!
#قسمت_اول
#عباس_آخوندی در بخشی از مصاحبه اخیرش گفته : جمهوری اسلامی تا پیش از ۸۴ مروج " قدرتِ نرم " بود و میگفت من یک فرهنگ اسلامی دارم و اسلام من اسلام رحمانی است و من دنبال عشق و دفاع از مظلومان هستم و میخواهم افراد مظلوم بتوانند حقوقشان را بگیرند، من دنبال حقوق شهروندی هستم ولی از سال ۸۴ به بعد گفتند ما خیلی مقتدر هستیم چون اسلحه داریم. این خیلی فرق میکند
#اصلاح_طلبان به شکل تاریخی انتخابشان روشن است که انتخاب "قدرت نرم" است. انتخاب #اصولگرایان هم انتخاب" قدرت نرم" بوده اما از سال ۸۴ #انحراف بزرگی رخ داد و اولین ثمره آن این بود که #اصولگرایی متلاشی شد..
در ۸۴ به نظر من یک اتفاق بسیار بزرگی در ایران رخ داده است و در واقع ریشه تمام انحراف موجود الان به سال ۸۴ برمیگردد. سال ۸۴ یک سال عجیبی در انقلاب ایران است و باید مورد بررسی قرار بگیرد.
🔻#عباس_آخوندی در بخش دیگری از مصاحبه می گوید : #سیدمحمد_خاتمی و #ناطق_نوری (رقیب انتخاباتی خاتمی در ۷۶) گفتمان مشترک دارند که پایه اولیه آن " قدرت نرم " است !
وی در ادامه نمونه ای ذکر می کند :
(انتخابات مجلس دوم در زاهدان فروردین ۶۳ ) در این انتخابات یک گروهی آمدند و زاهدان را بهم ریختند. من (عباس آخوندی) همان زمان برای شورای تامین ویژه غرب کشور در ارومیه بودم، دقیقا روز پنجشنبه بود و جمعه قرار بود انتخابات برگزار شود.
آقای #ناطق_نوری(وزیر کشور) به من گفت که زاهدان مشکل پیدا کرده و فردا هم روز انتخابات است، چکار میتوانید بکنید؟ بلافاصله من از ارومیه به زاهدان رفتم و آنجا کاری که کردیم چه بود؟ نرفتیم بگوییم چون آقای #ناطق_نوری جز جامعه روحانیت مبارز ( حزب رقیب) است بنابراین ما باید به هر نحوی این گزینه را به کرسی بنشانیم اتفاقا کاری که کردیم این بود که با همان گروه که کار خلاف قانون کرده بودند برخورد کردیم و جمعه انتخابات را برگزار کردیم.
در شیراز هم در همان انتخابات ۶۳ روبه روی همان گروه (معترضان به رد صلاحیت ها) به نفع انتخابات قرار گرفتیم و به هیچ وجه یک سر سوزن به ذهنمان خطور نکرد که باید در انتخابات مداخله کرد و چون این کسانی که دارند فضا را بهم میزنند جزء جماعت همگروه آقای #ناطق_نوری(اصولگرا) هستند ...
▪️لینک مصاحبه
https://b2n.ir/q12469
@antioligarchie
ادامه مطلب را پست بعدی بخوانید 👇
خبرآنلاین
آخوندی: احمدینژاد قطعا دروغ میگوید /تورم با بگیر و ببند حل نمیشود
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی می گوید: یکپارچگی ایران در معرض خطر است و از درون دچار شکاف اجتماعی بسیار گسترده شده است.
#یادداشت
⭕️ماجرای فایل صوتی/ تکرار تاریخ
#قسمت_اول
✍جواد موگویی
🔻همه شکاف میان آیتالله منتظری و امام از ماجرای دستگیری سید مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در مهر ۶۵ آغاز شد.
باند «هدفیها» به رهبری سید مهدی متهم به قتلهایی در پیش و پس از انقلاب بود. گروهی خودسر که اقدام به ترور و آدمربایی میکرد؛ با فتواهای سیدمهدی!
حتی کار به قتل آیتالله شمسآبادی روحانی سرشناس اصفهانی هم رسیده بود. سید مهدی به برخی از قتلها اعتراف کرد. اما منتظری بنای دفاع از او برداشت. قهرخانگی کرد و به امام نامه نوشت:
«سیدمهدی هرچه بود و شد بیستسال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانیکه مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزبالله در جبههبروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد.»
امام میگفت سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام. در نهایت هم اعدام شد.
منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت به نظام گرفت. بنا به گزارشهای متعدد وزیر اطلاعات به امام، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند. امام او را توصیه به تصفیه دفتر خود کرد. اما منتظری این گزارشها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان میکرد.
سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام شدیدتر شد. منتظری در اعتراض به اعدامهای منافقین نامهای محرمانه به امام نوشت. اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بیبیسی درآورد!
دیگر بر همه عیان شد که آلودگی بیت قائممقامرهبری تا بیبیسی هم کشیده شده!
یکماه پیش ظریف گفت سریال گاندو دروغ است. دولت نیز نفوذ در دولت را کذب خواند.
دیروز فایل گفتگوی محرمانه ظریف از آرشیو «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» منتشر شد که ریاستش بر دوش حسامالدین آشناست.
فارغ از راستآزمایی سخنان ظریف، این فایل حاوی سریترین اطلاعات امنیتی دیپلماسی بود که حال سر از شبکه سعودی اینترنشنال درآورده است! درست مثل فروردین۶۸!
منتظری هم نفوذ در بیتش را انکار میکرد. درست مثل انکار امروزه ظریف. تازه اگر فرض بر عدم اطلاع هر دو از انتشار اسناد بدانیم. فرضی که در هر دو واقعه دور از واقعیت نیست.
💢منابع : خاطرات منتظری/خاطرات ریشهری/خاطرات هاشمی رفسنجانی سال۶۶و۶۷
@antioligarchie
⭕️ماجرای فایل صوتی/ تکرار تاریخ
#قسمت_اول
✍جواد موگویی
🔻همه شکاف میان آیتالله منتظری و امام از ماجرای دستگیری سید مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در مهر ۶۵ آغاز شد.
باند «هدفیها» به رهبری سید مهدی متهم به قتلهایی در پیش و پس از انقلاب بود. گروهی خودسر که اقدام به ترور و آدمربایی میکرد؛ با فتواهای سیدمهدی!
حتی کار به قتل آیتالله شمسآبادی روحانی سرشناس اصفهانی هم رسیده بود. سید مهدی به برخی از قتلها اعتراف کرد. اما منتظری بنای دفاع از او برداشت. قهرخانگی کرد و به امام نامه نوشت:
«سیدمهدی هرچه بود و شد بیستسال سنگ اسلام و انقلاب و امام را به سینه زد. او از خیلی از کسانیکه مورد عفو امام قرار گرفتهاند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزبالله در جبههبروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی میگذارد.»
امام میگفت سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام. در نهایت هم اعدام شد.
منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت به نظام گرفت. بنا به گزارشهای متعدد وزیر اطلاعات به امام، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند. امام او را توصیه به تصفیه دفتر خود کرد. اما منتظری این گزارشها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان میکرد.
سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام شدیدتر شد. منتظری در اعتراض به اعدامهای منافقین نامهای محرمانه به امام نوشت. اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بیبیسی درآورد!
دیگر بر همه عیان شد که آلودگی بیت قائممقامرهبری تا بیبیسی هم کشیده شده!
یکماه پیش ظریف گفت سریال گاندو دروغ است. دولت نیز نفوذ در دولت را کذب خواند.
دیروز فایل گفتگوی محرمانه ظریف از آرشیو «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» منتشر شد که ریاستش بر دوش حسامالدین آشناست.
فارغ از راستآزمایی سخنان ظریف، این فایل حاوی سریترین اطلاعات امنیتی دیپلماسی بود که حال سر از شبکه سعودی اینترنشنال درآورده است! درست مثل فروردین۶۸!
منتظری هم نفوذ در بیتش را انکار میکرد. درست مثل انکار امروزه ظریف. تازه اگر فرض بر عدم اطلاع هر دو از انتشار اسناد بدانیم. فرضی که در هر دو واقعه دور از واقعیت نیست.
💢منابع : خاطرات منتظری/خاطرات ریشهری/خاطرات هاشمی رفسنجانی سال۶۶و۶۷
@antioligarchie
⭕️رویارویی ارزشها؛ حقانیت مدرنیسم و پست مدرنیسم
#قسمت_اول
✍شایان اویسی
...انسانها درگیر دو میدان بازی در عالم سیاست هستند
۱. خلق و ایجاد یک تیم با بیشترین و بهترین اعضا
۲. به پیروزی رسیدن در رقابت با تیمهای پیروز یا همان قدرتهای مسلط
▪️در بازی سیاسی تیمها برای ایجاد و یارکشی نیاز به یک هویت دارند .
[ #هویت در اینجا یعنی برای افرادی که جذب آن میشوند جهان را تعریف میکند که چه چیز خیر است چه چیز شر و این امور خیر به چه واسطه پدید میآیند و به این شکل ارزشهایی تعریف میشود]
▪️و دوست و دشمن، خودی و دیگری تعریف شده و هدفی شکل میگیرد
▫️افراد در یک ساختار تیمی نقشهایی را برای تحقق هدف دریافت میکنند و عموما خود را به تیمهایی در گذشته وصل کرده و خود را امتداد آنها میدانند یا به تعبیری #امتداد_تاریخی برای خود میسازند.
🔻کارکرد ایدئولوژیها، فرقهها و فلسفهها در طول تاریخ همین بوده است ...
▪️ هویتسازها [فیلسوفان، نوآوران مذهبی و اخیرا اقتصاددانان ] به دقت زیر ذرهبین سیاستمداران بودهاند زیرا میتوانند نیروهای اجتماعی را جذب و با تشکیل تیم جدید یا تقویت یک تیم قدیمی نظم و ثبات داخلی یا بینالمللی را تغییر دهند
این افراد هم میخواهند تا مورد توجه صاحبان قدرت و ثروت قرار گیرند ...نمونه بارز آن روشنفکران و فیلسوفان عصر روشنگری هستند که عقایدشان مورد توجه انقلابیون فرانسه قرار گرفت بدون آنکه خودشان قصد ایجاد انقلاب داشتهباشند.
🔻مشابه این در جهان اسلام هم رخ داده.
▪️در خلافت عثمانی در اواخر قرن ۱۸م قبایل عربستان درگیر جنگهای بیپایان بودند و یکی ازین قبایل( محمدبن سعود) با اتحاد با یکی از علمای متعصب( شیخ محمدبن عبدالوهاب) توانست قبایل دیگر را شکست دهد و با عثمانیها وارد جنگ شود و موفقیتهای مقطعی دست یابد که در نهایت منجر به قدرت گرفتن آن قبیله در کل عربستان شد
▫️این هویتسازهای مذهبی سرنوشت موفقیتآمیز و یکسانی نداشتند و گاهی توسط حکومت وقت و متحدانش به شدت سرکوب شده اند زیرا ممکن بود وارد رقابت سیاسی و کسب قدرت شوند .
با پیروزی هر تیم (سیاسی) در بعد جهانی ارزشهای هویتی آن تیم هم جهانی میشود و آن را خیر مسلم جهان ( خیر مطلق) و حقیقت و امری که میبایست همه بپذیرند، تعریف میکند.
یعنی ارزش های تیم سیاسی ما حقیقت و روح مطلق عالم است و بهتر از این ارزشها وجود ندارد.
هیچگاه قدرتی به صرف قدرت نظامی پیشروی نکرده و توسعهطلبی را با ارزشهایی که مدعیاش هستند توجیه میکنند...
#ادامه_دارد
@antioligarchie
#ارسالی_مخاطبان
#قسمت_اول
✍شایان اویسی
...انسانها درگیر دو میدان بازی در عالم سیاست هستند
۱. خلق و ایجاد یک تیم با بیشترین و بهترین اعضا
۲. به پیروزی رسیدن در رقابت با تیمهای پیروز یا همان قدرتهای مسلط
▪️در بازی سیاسی تیمها برای ایجاد و یارکشی نیاز به یک هویت دارند .
[ #هویت در اینجا یعنی برای افرادی که جذب آن میشوند جهان را تعریف میکند که چه چیز خیر است چه چیز شر و این امور خیر به چه واسطه پدید میآیند و به این شکل ارزشهایی تعریف میشود]
▪️و دوست و دشمن، خودی و دیگری تعریف شده و هدفی شکل میگیرد
▫️افراد در یک ساختار تیمی نقشهایی را برای تحقق هدف دریافت میکنند و عموما خود را به تیمهایی در گذشته وصل کرده و خود را امتداد آنها میدانند یا به تعبیری #امتداد_تاریخی برای خود میسازند.
🔻کارکرد ایدئولوژیها، فرقهها و فلسفهها در طول تاریخ همین بوده است ...
▪️ هویتسازها [فیلسوفان، نوآوران مذهبی و اخیرا اقتصاددانان ] به دقت زیر ذرهبین سیاستمداران بودهاند زیرا میتوانند نیروهای اجتماعی را جذب و با تشکیل تیم جدید یا تقویت یک تیم قدیمی نظم و ثبات داخلی یا بینالمللی را تغییر دهند
این افراد هم میخواهند تا مورد توجه صاحبان قدرت و ثروت قرار گیرند ...نمونه بارز آن روشنفکران و فیلسوفان عصر روشنگری هستند که عقایدشان مورد توجه انقلابیون فرانسه قرار گرفت بدون آنکه خودشان قصد ایجاد انقلاب داشتهباشند.
🔻مشابه این در جهان اسلام هم رخ داده.
▪️در خلافت عثمانی در اواخر قرن ۱۸م قبایل عربستان درگیر جنگهای بیپایان بودند و یکی ازین قبایل( محمدبن سعود) با اتحاد با یکی از علمای متعصب( شیخ محمدبن عبدالوهاب) توانست قبایل دیگر را شکست دهد و با عثمانیها وارد جنگ شود و موفقیتهای مقطعی دست یابد که در نهایت منجر به قدرت گرفتن آن قبیله در کل عربستان شد
▫️این هویتسازهای مذهبی سرنوشت موفقیتآمیز و یکسانی نداشتند و گاهی توسط حکومت وقت و متحدانش به شدت سرکوب شده اند زیرا ممکن بود وارد رقابت سیاسی و کسب قدرت شوند .
با پیروزی هر تیم (سیاسی) در بعد جهانی ارزشهای هویتی آن تیم هم جهانی میشود و آن را خیر مسلم جهان ( خیر مطلق) و حقیقت و امری که میبایست همه بپذیرند، تعریف میکند.
یعنی ارزش های تیم سیاسی ما حقیقت و روح مطلق عالم است و بهتر از این ارزشها وجود ندارد.
هیچگاه قدرتی به صرف قدرت نظامی پیشروی نکرده و توسعهطلبی را با ارزشهایی که مدعیاش هستند توجیه میکنند...
#ادامه_دارد
@antioligarchie
#ارسالی_مخاطبان
#داستانک
🔻اشتباه باورنکردنی
#قسمت_اول
اسفند ۶۲ بنا بود در شب دوم عملیات خیبر چهار گردان از نیروهای مهدی باکری و احمد کاظمی از محور هور و نیروهای همت از مسیر طلاییه حمله کنند و در نقطه ای به هم برسند.
حمله یک شب عقب افتاد اما به محور باکری و کاظمی درست اطلاع داده نشد.
آن ها همان شب حمله کردند در حالی که خبری از نیروهای همت نبود. این اشتباه وحشتناک چهار گردان خط شکن از بهترین نیروهای لشکر عاشورا و نجف را به کام مرگ فرستاد.
پس از چند ساعت، فرماندهی تازه متوجه شد که چه کرده اند! هر چهار گردان نیرو در محاصره ی کامل دشمن قرار گرفته بودند ...
ساعت ۵:۲۰ دقیقه بامداد، تازه پس از آن که بشردوست علت عمل نکردن حاج همت را از عزیز جعفری پرسید، متوجه شد که عملیات یک روز
عقب افتاده است...
وضعیت بسیار بد بود، فرماندهان به علت ناراحتی و اضطراب طوری در بی سیم صحبت می کردند که برای دشمن قابل کشف بود .
حالا عراقی ها هم می توانستند به راحتی از مشکل پیش آمده باخبر باشند. مکالمه های فرماندهان قرار گاه و فرماندهان چهار گردان، آشفته و سرشار از غم بود.
احمد کاظمی در حالی که از شدت ناراحتی صدایش به سختی بیرون می آمد با محسن رضایی و رشید صحبت می کرد.
ایرانی ها شب ها حمله را آغاز می کردند و تا دشمن به خودش بیاید ضربه های محکمی به او می زدند اما حالا عملیاتی که ماه ها وقت صرف
شناسایی و طراحی اش شده بود، به شکست کامل نزدیک می شد.
تصمیم گرفتند نیروهای همت را در روشنایی روز به خط طلاییه بفرستند تا خط را در هوشیاری کامل دشمن بشکنند ؛ ماموریتی که غیرممکن به نظر می رسید. همت و فرماندهانی که با او کار می کردند کاملا به خطرناک بودن این تصمیم آگاه بودند، همت در گفتگو با محسن رضایی قدری از ناهماهنگی ها گله کرد اما گفت: »اگر این کار که می گویید تکلیف شرعی باشد شروع می کنیم.
محسن رضایی گفت: آقا شروع کنید، آقا؛ چقدر بحث می کنید، شروع کنید، به این
بچه هایتان بگویید اینقدر بی خود بحث نکنند!!
حالا همت باید فرماندهان زیر نظرش را توجیه می کرد، کار آسانی نبود و برای بسیاری از سوال ها و اشکال ها جواب قانع کننده ای نداشت. اما
محسن رضایی هم دست بردار نبود. دوباره با همت تماس گرفت و تاکید کرد که زودتر عملیات را شروع کنند و گفت: آقای همت بروید وگرنه
ما الان می آییم به آن جا، به آنجا می آییم ها! همت گفت: چشم!
#ادامه_دارد
@antioligarchie
🔻اشتباه باورنکردنی
#قسمت_اول
اسفند ۶۲ بنا بود در شب دوم عملیات خیبر چهار گردان از نیروهای مهدی باکری و احمد کاظمی از محور هور و نیروهای همت از مسیر طلاییه حمله کنند و در نقطه ای به هم برسند.
حمله یک شب عقب افتاد اما به محور باکری و کاظمی درست اطلاع داده نشد.
آن ها همان شب حمله کردند در حالی که خبری از نیروهای همت نبود. این اشتباه وحشتناک چهار گردان خط شکن از بهترین نیروهای لشکر عاشورا و نجف را به کام مرگ فرستاد.
پس از چند ساعت، فرماندهی تازه متوجه شد که چه کرده اند! هر چهار گردان نیرو در محاصره ی کامل دشمن قرار گرفته بودند ...
ساعت ۵:۲۰ دقیقه بامداد، تازه پس از آن که بشردوست علت عمل نکردن حاج همت را از عزیز جعفری پرسید، متوجه شد که عملیات یک روز
عقب افتاده است...
وضعیت بسیار بد بود، فرماندهان به علت ناراحتی و اضطراب طوری در بی سیم صحبت می کردند که برای دشمن قابل کشف بود .
حالا عراقی ها هم می توانستند به راحتی از مشکل پیش آمده باخبر باشند. مکالمه های فرماندهان قرار گاه و فرماندهان چهار گردان، آشفته و سرشار از غم بود.
احمد کاظمی در حالی که از شدت ناراحتی صدایش به سختی بیرون می آمد با محسن رضایی و رشید صحبت می کرد.
ایرانی ها شب ها حمله را آغاز می کردند و تا دشمن به خودش بیاید ضربه های محکمی به او می زدند اما حالا عملیاتی که ماه ها وقت صرف
شناسایی و طراحی اش شده بود، به شکست کامل نزدیک می شد.
تصمیم گرفتند نیروهای همت را در روشنایی روز به خط طلاییه بفرستند تا خط را در هوشیاری کامل دشمن بشکنند ؛ ماموریتی که غیرممکن به نظر می رسید. همت و فرماندهانی که با او کار می کردند کاملا به خطرناک بودن این تصمیم آگاه بودند، همت در گفتگو با محسن رضایی قدری از ناهماهنگی ها گله کرد اما گفت: »اگر این کار که می گویید تکلیف شرعی باشد شروع می کنیم.
محسن رضایی گفت: آقا شروع کنید، آقا؛ چقدر بحث می کنید، شروع کنید، به این
بچه هایتان بگویید اینقدر بی خود بحث نکنند!!
حالا همت باید فرماندهان زیر نظرش را توجیه می کرد، کار آسانی نبود و برای بسیاری از سوال ها و اشکال ها جواب قانع کننده ای نداشت. اما
محسن رضایی هم دست بردار نبود. دوباره با همت تماس گرفت و تاکید کرد که زودتر عملیات را شروع کنند و گفت: آقای همت بروید وگرنه
ما الان می آییم به آن جا، به آنجا می آییم ها! همت گفت: چشم!
#ادامه_دارد
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بازخوانی
⭕️[ فروردین ۹۷] #محسن_کنگرلو، مشاور امنیتی میرحسین موسوی در دهه ۶۰ :
(محسن) رفیقدوست به من گفت تاجر بحرینی ۱.۵ میلیون دلار پول ما رو خورده، میتونی ازش بگیری؟ گفتم این باید بچهاش رو گروگان بگیری تا چک بکشه. به واحد نهضتهای (سپاه) بگو من هم کمکشون میکنم.
@antioligarchie
پانوشت ▪️لینک مصاحبه کامل محسن کنگرلو👇
https://t.me/antioligarchie/23549
⭕️[ فروردین ۹۷] #محسن_کنگرلو، مشاور امنیتی میرحسین موسوی در دهه ۶۰ :
(محسن) رفیقدوست به من گفت تاجر بحرینی ۱.۵ میلیون دلار پول ما رو خورده، میتونی ازش بگیری؟ گفتم این باید بچهاش رو گروگان بگیری تا چک بکشه. به واحد نهضتهای (سپاه) بگو من هم کمکشون میکنم.
@antioligarchie
پانوشت ▪️لینک مصاحبه کامل محسن کنگرلو👇
https://t.me/antioligarchie/23549
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️شورای نگهبان و مدرک تحصیلی نمایندگان/ #قسمت_اول
( شرح ویدئو) سخنان سخنگوی شورای نگهبان :
افرادی که حداقلی ترین شرایط ثبت نام در انتخابات (مدرک تحصیلی) را نداشتهاند از همه فیلترها گذشته اند و وارد مجلس شدهاند و چندسال است بعنوان نماینده در مجلس حضور دارند.
+شورای نگهبان با آن حجم از اختیارات غیرشفاف و بدون پاسخگویی و با سرک کشیدن در خصوصیترین حوزههای زندگی افراد حالا رسما اعلام میکند متقلبینی ۳ سال است روی صندلی مجلس نشستهاند و دارند برای مملکت قانونگذاری میکنند و اینها فهمیدهاند ولی هیچ کاری برای اخراجشان نشده است.
آن هم در روزهایی که رسانهها پیگیرند اسامی متقلبان کنکور که الآن دانشجو شدهاند را به دست بیاورند و از دانشگاه اخراجشان کنند و مطالبه اعلام این اسامی از نمایندگان مجلس را دارند اعلام رخ دادن همین اتفاق در مجلس خیلی جالب است.
🀄️وحید اشتری
#twitter
@antioligarchie
( شرح ویدئو) سخنان سخنگوی شورای نگهبان :
افرادی که حداقلی ترین شرایط ثبت نام در انتخابات (مدرک تحصیلی) را نداشتهاند از همه فیلترها گذشته اند و وارد مجلس شدهاند و چندسال است بعنوان نماینده در مجلس حضور دارند.
+شورای نگهبان با آن حجم از اختیارات غیرشفاف و بدون پاسخگویی و با سرک کشیدن در خصوصیترین حوزههای زندگی افراد حالا رسما اعلام میکند متقلبینی ۳ سال است روی صندلی مجلس نشستهاند و دارند برای مملکت قانونگذاری میکنند و اینها فهمیدهاند ولی هیچ کاری برای اخراجشان نشده است.
آن هم در روزهایی که رسانهها پیگیرند اسامی متقلبان کنکور که الآن دانشجو شدهاند را به دست بیاورند و از دانشگاه اخراجشان کنند و مطالبه اعلام این اسامی از نمایندگان مجلس را دارند اعلام رخ دادن همین اتفاق در مجلس خیلی جالب است.
🀄️وحید اشتری
@antioligarchie
#یادداشت
⭕️تمام راههایی که به موساد ختم میشود
#قسمت_اول
✍شاهد علوی
چگونه یک سپاهی متهم به جاسوسی برای موساد اعدام میشود، اما یکی از مدیران زن شاغل در استانداری سیستانوبلوچستان که به «انتقال اطلاعات سری و محرمانه» به همین فرد اعدامشده، متهم شده، ارتقا مقام گرفته و به سازمان انرژی اتمی منتقل میشود؟
۲۵ آذر، رسانههای حکومتی در ایران، بدون ذکر نام خبر دادند یک زندانی امنیتی در زاهدان به اتهام «همکاری اطلاعاتی با موساد» اعدام شده است. اکنون سازمان حقوقبشر ایران خبر داده که این زندانی اعدام شده، یک جوان بسیجی/سپاهی پرنفوذ به نام محسن سراوانی، ۲۴ ساله، بوده است.
جوانی سپاهی که حکم «مشاور جوان بیت رهبری» گرفته بود و چنان ارتباطی با چهرههای عالیرتبه جمهوریاسلامی داشت که میتوانست ترتیبی بدهد که همان مدیر زن شاغل در استانداری سیستانوبلوچستان، شخصا با سیدمظاهر حسینی، «مدیرکل تشریفات بیت رهبری» در خیابان پاستور دیدار و ملاقات کند.
ارتباطات سطح بالای محسن سراوانی، به مدیرکل تشریفات دفتر علی خامنهای ختم نمیشد و او با وحید حقانیان، معاون اجرایی علی خامنهای (مشخص نیست حقانی هنوز همین پست را دارد یا نه) هم ارتباطی نزدیک داشت، ارتباطی که به او اجازه میداد با همین امنیتیترین چهره این دفتر هم سلفی بگیرد.
از محسن سراوانی، تصاویری دیگری هم در کنار مقامات حکومتی منتشر شده است. تصاویری در کنار علی اوسط هاشمی و سید دانیال محبی، دو تن از استانداران پیشین سیستانوبلوچستان؛ علیاصغر میرشکار، معاون پیشین امنیتی و انتظامی این استانداری و محمد مرزیه، دادستان عمومی و انقلاب زاهدان.
این «مشاور جوان بیت رهبری» در دوره سه استاندار (اوسط هاشمی، محبی و موهبتی) امین استانداری سیستان و بلوچستان بوده و معاونين امنيتی/انتظامی این استانداری را در ماموریتهایشان همراهی کرده و همه مسئولين اجرایی این استان او را به عنوان نماینده دستگاههای نظارتی و دادستان مرکز استان میشناختند.
محسن سراوانی، روابط نزدیکی با دفتر آیت االه علی خامنهای و نهادهای نظارتی و امنیتی در سطح ملی و استانی مثل دیوان محاسبات و سازمان بازرسی داشته و بارها برای پیشبرد کارهایش از همین روابط استفاه کرده و پیش از بازداشت مدیران استانی، درباره آن هشدار داده است.
سال ۹۸، اطلاعات سپاه محسن سراوانی را بازداشت میکند اما بعد از ۴۵ روز آزاد میکند. در همان زمان، وزات اطلاعات هم او را ۱۰ روز بازداشت کرده و آزاد میکند. گفته شده بررسیهای آنها نشان داده که «او واقعا با نهادهای امنيتی و نظارتی در ارتباط بوده وسوتفاهمها برطرف شده است».
بر اساس دادنامه شعبه ۷ دادگاه تجديدنظر استان سيستان و بلوچستان، محسن سراوانی مدعی شده است ابراهیم رئيسی، رئيس وقت قوه قضایيه و یکی از دامادهای علی خامنهای شخصا پيگير کار و آزادی او بودهاند.
محسن سراوانی در نهایت ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ مجددا بازداشت شد، ۲۸ دی ۱۴۰۱ به اعدام محکوم و ۲۵ آذر اعدام شد. او دو وکیل تعیینی داشته و در جریان دادگاه گفته زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده. متهم ردیف دوم، افشين قربانی ميشانی ۲۶ ساله، هم با همان اتهامات سراوانی به اعدام محکوم شده است.
بر اساس دادنامه،سراوانی «اطلاعات طبقهبندی شده اعم از محرمانه، خيلی محرمانه و سری را از ماموران دولتی گرفته و به موساد داده» اما این مامور دولتی که نه خودش و نه وکیل منتخبش، مدعی اقرار زیر شکنجه نشدهاند و اتهام ارائه اسناد محرمانه و سری به محسن سراوانی را پذیرفته، کیست؟
ماندانا زنگنه سروش، ۴۸ ساله، متاهل، دکترا، کارمند ارشد فعلی سازمان انرژی اتمی در تهران و معاون پیشین استانداری سیستانوبلوچستان از تیر ۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ / از ۹۶ تا ۹۹ مدیرکل سرمایهگذاری همین استانداری و پیش از آن هم سالها معاون ميراث فرهنگی استان (۱۵ سال سابقه مدیریتی).
ماندانا زنگنه سروش، با حکم ۲۸ دی ۱۴۰۱ شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان و به اتهام افشای اسناد دولتی محرمانه، خيلی محرمانه و سری، در مجموع به ۸ سال زندان و ۳ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. محسن سراوانی و افشین قربانی به خاطر گرفتن همین اسناد به اعدام محکوم شدهاند.
ماندانا زنگنه سروش در دادگاه گفته محسن سراوانی را از همان زمان شروع کارش به عنوان مدیرکل امور هماهنگی سرمایهگذاری در استانداری سیستان و بلوچستان میشناخته و با توجه به روابط سراوانی ۱۸ ساله با مقامات استانداری و دیدن حکم او به عنوان مشاور جوان بیت رهبری، با او دیدار و تماس داشته است.
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇
⭕️تمام راههایی که به موساد ختم میشود
#قسمت_اول
✍شاهد علوی
چگونه یک سپاهی متهم به جاسوسی برای موساد اعدام میشود، اما یکی از مدیران زن شاغل در استانداری سیستانوبلوچستان که به «انتقال اطلاعات سری و محرمانه» به همین فرد اعدامشده، متهم شده، ارتقا مقام گرفته و به سازمان انرژی اتمی منتقل میشود؟
۲۵ آذر، رسانههای حکومتی در ایران، بدون ذکر نام خبر دادند یک زندانی امنیتی در زاهدان به اتهام «همکاری اطلاعاتی با موساد» اعدام شده است. اکنون سازمان حقوقبشر ایران خبر داده که این زندانی اعدام شده، یک جوان بسیجی/سپاهی پرنفوذ به نام محسن سراوانی، ۲۴ ساله، بوده است.
جوانی سپاهی که حکم «مشاور جوان بیت رهبری» گرفته بود و چنان ارتباطی با چهرههای عالیرتبه جمهوریاسلامی داشت که میتوانست ترتیبی بدهد که همان مدیر زن شاغل در استانداری سیستانوبلوچستان، شخصا با سیدمظاهر حسینی، «مدیرکل تشریفات بیت رهبری» در خیابان پاستور دیدار و ملاقات کند.
ارتباطات سطح بالای محسن سراوانی، به مدیرکل تشریفات دفتر علی خامنهای ختم نمیشد و او با وحید حقانیان، معاون اجرایی علی خامنهای (مشخص نیست حقانی هنوز همین پست را دارد یا نه) هم ارتباطی نزدیک داشت، ارتباطی که به او اجازه میداد با همین امنیتیترین چهره این دفتر هم سلفی بگیرد.
از محسن سراوانی، تصاویری دیگری هم در کنار مقامات حکومتی منتشر شده است. تصاویری در کنار علی اوسط هاشمی و سید دانیال محبی، دو تن از استانداران پیشین سیستانوبلوچستان؛ علیاصغر میرشکار، معاون پیشین امنیتی و انتظامی این استانداری و محمد مرزیه، دادستان عمومی و انقلاب زاهدان.
این «مشاور جوان بیت رهبری» در دوره سه استاندار (اوسط هاشمی، محبی و موهبتی) امین استانداری سیستان و بلوچستان بوده و معاونين امنيتی/انتظامی این استانداری را در ماموریتهایشان همراهی کرده و همه مسئولين اجرایی این استان او را به عنوان نماینده دستگاههای نظارتی و دادستان مرکز استان میشناختند.
محسن سراوانی، روابط نزدیکی با دفتر آیت االه علی خامنهای و نهادهای نظارتی و امنیتی در سطح ملی و استانی مثل دیوان محاسبات و سازمان بازرسی داشته و بارها برای پیشبرد کارهایش از همین روابط استفاه کرده و پیش از بازداشت مدیران استانی، درباره آن هشدار داده است.
سال ۹۸، اطلاعات سپاه محسن سراوانی را بازداشت میکند اما بعد از ۴۵ روز آزاد میکند. در همان زمان، وزات اطلاعات هم او را ۱۰ روز بازداشت کرده و آزاد میکند. گفته شده بررسیهای آنها نشان داده که «او واقعا با نهادهای امنيتی و نظارتی در ارتباط بوده وسوتفاهمها برطرف شده است».
بر اساس دادنامه شعبه ۷ دادگاه تجديدنظر استان سيستان و بلوچستان، محسن سراوانی مدعی شده است ابراهیم رئيسی، رئيس وقت قوه قضایيه و یکی از دامادهای علی خامنهای شخصا پيگير کار و آزادی او بودهاند.
محسن سراوانی در نهایت ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ مجددا بازداشت شد، ۲۸ دی ۱۴۰۱ به اعدام محکوم و ۲۵ آذر اعدام شد. او دو وکیل تعیینی داشته و در جریان دادگاه گفته زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده. متهم ردیف دوم، افشين قربانی ميشانی ۲۶ ساله، هم با همان اتهامات سراوانی به اعدام محکوم شده است.
بر اساس دادنامه،سراوانی «اطلاعات طبقهبندی شده اعم از محرمانه، خيلی محرمانه و سری را از ماموران دولتی گرفته و به موساد داده» اما این مامور دولتی که نه خودش و نه وکیل منتخبش، مدعی اقرار زیر شکنجه نشدهاند و اتهام ارائه اسناد محرمانه و سری به محسن سراوانی را پذیرفته، کیست؟
ماندانا زنگنه سروش، ۴۸ ساله، متاهل، دکترا، کارمند ارشد فعلی سازمان انرژی اتمی در تهران و معاون پیشین استانداری سیستانوبلوچستان از تیر ۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ / از ۹۶ تا ۹۹ مدیرکل سرمایهگذاری همین استانداری و پیش از آن هم سالها معاون ميراث فرهنگی استان (۱۵ سال سابقه مدیریتی).
ماندانا زنگنه سروش، با حکم ۲۸ دی ۱۴۰۱ شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان و به اتهام افشای اسناد دولتی محرمانه، خيلی محرمانه و سری، در مجموع به ۸ سال زندان و ۳ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. محسن سراوانی و افشین قربانی به خاطر گرفتن همین اسناد به اعدام محکوم شدهاند.
ماندانا زنگنه سروش در دادگاه گفته محسن سراوانی را از همان زمان شروع کارش به عنوان مدیرکل امور هماهنگی سرمایهگذاری در استانداری سیستان و بلوچستان میشناخته و با توجه به روابط سراوانی ۱۸ ساله با مقامات استانداری و دیدن حکم او به عنوان مشاور جوان بیت رهبری، با او دیدار و تماس داشته است.
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇
⭕️ درباره اسناد فساد مالی و پولشویی موسسه مصاف
#قسمت_اول
در روزهای اخیر اسنادی از پولشویی و فسادمالی موسسه مصاف متعلق به علی اکبر رائفی پور در بین دعوای جناح های جمهوری اسلامی منتشر شد که نشان می دهد این موسسه از سال ۱۴۰۱ تا به امروز «حدود ۱۰۰میلیارد تومان» از چهار شماره حساب بانک ملت،ملی،سپه و صادرات در پوشش موسسه خیریه پولشویی کرده است.
تراکنش های بانک صادرات مصاف مشخص می کند که از ۱۴۰۱ مبلغ حدود ۵۰ میلیارد تومان تحت عنوان مبهم نذورات مردمی به مصاف واریز اما هیچ گزارشی مبنی بر نحوه عملکرد ان منتشر نشده و این مبلغ بین صدها پروژه بگیر و شرکت پول پاشی شده..مثلا نام محمدعلی بیطرفان بارها در بین واریزی ها به چشم می خورد.
در بین واریزی ها بارها نام برادر علی اکبر رائفی پور «امیرحسین» به چشم می خورد که نشان می دهد او به نمایندگی از برادرش صاحب حساب شخصی اوست. واریزهای میلیاردی تحت عنوان نذورات به نام امور خیریه به حساب برادر او واریز می شده و بارها جابه جایی پول و پولپاشی صورت گرفته است.
در بین افراد موسسه مصاف نام ۸ نفر خاص به چشم می خورد که تراکنش های مشکوک با رقم هنگفت در حساب متعلق به مصاف دارند به عنوان مثال فقط در یک فقره مبلغ ۱/۴میلیارد تومان به حساب یک نفر واریز شده ضمنا این افراد ارقامی بین ۱ تا ۲/۷میلیارد به شماره حساب امیرحسین رائفی پور واریز کرده اند...
در این بین یک سری تراکنش ها با وجوه بالا به حساب برخی از زنان هم شکل گرفته است مثلا مبلغ واریزی به حساب یکشرکت هواپیمایی که احتمالا صاحب ان یک اکانت توییتری با نام ابنوس است یا زنی به نام روجا صفری یا زنی دیگر که احتمال دارد صاحب همان اکانت پروژه بگیر «خورشید» در توییتر باشد.
لینک خبر👇
https://t.me/akhbar_mohem_fori/5266
🀄️آمینواسید
#twitter
@antioligarchie
پانوشت ▪️تصاویر مربوط به خبر را می توانید در دو لینک ضمیمه در مطلب ( لینک کانال خبر فوری و لینک نویسنده رشته توییت ) ببینید.
این اسناد را ابتدا عبدالرضا داوری منتشر کرده است.
ادامه مطلب 👇
#قسمت_اول
در روزهای اخیر اسنادی از پولشویی و فسادمالی موسسه مصاف متعلق به علی اکبر رائفی پور در بین دعوای جناح های جمهوری اسلامی منتشر شد که نشان می دهد این موسسه از سال ۱۴۰۱ تا به امروز «حدود ۱۰۰میلیارد تومان» از چهار شماره حساب بانک ملت،ملی،سپه و صادرات در پوشش موسسه خیریه پولشویی کرده است.
تراکنش های بانک صادرات مصاف مشخص می کند که از ۱۴۰۱ مبلغ حدود ۵۰ میلیارد تومان تحت عنوان مبهم نذورات مردمی به مصاف واریز اما هیچ گزارشی مبنی بر نحوه عملکرد ان منتشر نشده و این مبلغ بین صدها پروژه بگیر و شرکت پول پاشی شده..مثلا نام محمدعلی بیطرفان بارها در بین واریزی ها به چشم می خورد.
در بین واریزی ها بارها نام برادر علی اکبر رائفی پور «امیرحسین» به چشم می خورد که نشان می دهد او به نمایندگی از برادرش صاحب حساب شخصی اوست. واریزهای میلیاردی تحت عنوان نذورات به نام امور خیریه به حساب برادر او واریز می شده و بارها جابه جایی پول و پولپاشی صورت گرفته است.
در بین افراد موسسه مصاف نام ۸ نفر خاص به چشم می خورد که تراکنش های مشکوک با رقم هنگفت در حساب متعلق به مصاف دارند به عنوان مثال فقط در یک فقره مبلغ ۱/۴میلیارد تومان به حساب یک نفر واریز شده ضمنا این افراد ارقامی بین ۱ تا ۲/۷میلیارد به شماره حساب امیرحسین رائفی پور واریز کرده اند...
در این بین یک سری تراکنش ها با وجوه بالا به حساب برخی از زنان هم شکل گرفته است مثلا مبلغ واریزی به حساب یکشرکت هواپیمایی که احتمالا صاحب ان یک اکانت توییتری با نام ابنوس است یا زنی به نام روجا صفری یا زنی دیگر که احتمال دارد صاحب همان اکانت پروژه بگیر «خورشید» در توییتر باشد.
لینک خبر👇
https://t.me/akhbar_mohem_fori/5266
🀄️آمینواسید
@antioligarchie
پانوشت ▪️تصاویر مربوط به خبر را می توانید در دو لینک ضمیمه در مطلب ( لینک کانال خبر فوری و لینک نویسنده رشته توییت ) ببینید.
این اسناد را ابتدا عبدالرضا داوری منتشر کرده است.
ادامه مطلب 👇
Telegram
اخبار فوری/مهم
فایل کامل جزئیات مبالغ واریز شده به حساب موسسه مصاف در بانک صادرات ایران از 1401/1/1 تا 1403/8/1
مبلغ واریزی: بیش از 49 میلیارد تومان
🆔 @akhbar_mohem_fori
مبلغ واریزی: بیش از 49 میلیارد تومان
🆔 @akhbar_mohem_fori