Forwarded from اتچ بات
🔻نقشی که آن نمیرود از دل
نشانِ توست ...
...سعدی هنوز در متن زندگی ماست، و از صبح تا شب، چه در کوچه باشیم و چه در خانه، با هر قدمی که برداریم، عبارتی از وی به یاد میآید، زیرا او بیشتر از هر گویندهی دیگر فارسی، جامعهی ایرانی را در آثار خود انعکاس داده. از آن که بگذریم، سعدی نه تنها در اخلاق، بلکه در عشق نیز معلّم اوّل بوده. از زمان او به این سو، ایران آموخته است که چگونه زیبایی را قدر داند و بهتر و ماهرانهتر عشق بورزد، و چون حافظ به دنبالش آمد، این دو، زبان فارسی را عشق آگینترین زبانِ دنیا کردند.
#بازتابها/محمّدعلی اسلامیندوشن
#حکایت
▪️یكى از مریدان نزد پیر مرشد خود آمد و گفت: چه كنم كه از دست مردم در رنج مى باشم؟
آنها زیاد نزد من مى آیند و وقت عزیز مرا مى گیرند.
پیر مرشد گفت: به این دستور عمل كن تا از دور تو پراكنده گردند و آن اینكه: به فقیرانشان قرض بده و از ثروتمندانشان چیزى بخواه. در این صورت ، فقیران بر اثر نداشتن پول جهت اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن ، نزد تو نمی آیند و اطرافت خلوت گردد...
#سعدی
اول اردیبهشت #روز_سعدی گرامی باد
@antioligarchie
پانوشت : تصنیف زیبای "در آن نفس که بمیرم"
شعر: #سعدیِ جان🌷
اجرا: دولتمند خالُف
(خوانندهٔ تاجیک)
نشانِ توست ...
...سعدی هنوز در متن زندگی ماست، و از صبح تا شب، چه در کوچه باشیم و چه در خانه، با هر قدمی که برداریم، عبارتی از وی به یاد میآید، زیرا او بیشتر از هر گویندهی دیگر فارسی، جامعهی ایرانی را در آثار خود انعکاس داده. از آن که بگذریم، سعدی نه تنها در اخلاق، بلکه در عشق نیز معلّم اوّل بوده. از زمان او به این سو، ایران آموخته است که چگونه زیبایی را قدر داند و بهتر و ماهرانهتر عشق بورزد، و چون حافظ به دنبالش آمد، این دو، زبان فارسی را عشق آگینترین زبانِ دنیا کردند.
#بازتابها/محمّدعلی اسلامیندوشن
#حکایت
▪️یكى از مریدان نزد پیر مرشد خود آمد و گفت: چه كنم كه از دست مردم در رنج مى باشم؟
آنها زیاد نزد من مى آیند و وقت عزیز مرا مى گیرند.
پیر مرشد گفت: به این دستور عمل كن تا از دور تو پراكنده گردند و آن اینكه: به فقیرانشان قرض بده و از ثروتمندانشان چیزى بخواه. در این صورت ، فقیران بر اثر نداشتن پول جهت اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن ، نزد تو نمی آیند و اطرافت خلوت گردد...
#سعدی
اول اردیبهشت #روز_سعدی گرامی باد
@antioligarchie
پانوشت : تصنیف زیبای "در آن نفس که بمیرم"
شعر: #سعدیِ جان🌷
اجرا: دولتمند خالُف
(خوانندهٔ تاجیک)
Telegram
attach 📎
#تلنگر
🔻بیادب با هزار کس تنهاست!
گفتار معتبری از قدیم آمده که میگوید:
«کشور با کفر بر جای میماند ولی با ظلم نمیماند.»
و این که ظلم را ویرانگرتر از کفر دانسته، برای آن است که ظلم، هم کُفرآور است و هم چیزی دیگر آور.
ادب نیز اگر از میان برداشته شود، آن هم در یک جامعهی فشرده و پُر جمعیت، تأثیر سوءَش نه از کفر کمتر است و نه از ظلم.
وقتی دنیای پُر مشغلهی امروز، بسیاری از دلخوشیها را گرفته، چگونه بشود زندگی کرد، بییک حدّاقل ادب، بییک لبخند؟
#سعدی فرمود:
"یکی را تب آمد ز صاحبدلان
کسی گفت شکّر بخواه از فلان
بگفت ای پسر تلخیِ مُردنم
بِه از جورِ روی ترش بردنم"
و #مولوی، قربانیِ بیادبی را كلّ عالَم دانسته :
"بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد"
مفهوم بیت #مولوی به تعبیر امروز آن است که آن همه دربارهی سلاح هستهای و فاجعهی هیروشیما حرف میزنید، ولی حرفی از این نیروی تخریبیِ دیگر در میان نیست که بیادبی باشد.
البتّه هیچکس بیجهت و رایگان، بیادب نمیشود، علّتهایی در میان است؛
باید ریشهها را نگریست : فشار اقتصادی، فشار روحی، زندگی در یک شهرِ پُر ازدحامِ بیقلب، شهر رها شده، و سِيل موتور و اتومبیل که به قول #سلمان_ساوجی:
"پای در زنجیر و کف بر لب، مگر دیوانه است؟
📚 #بازتابها/محمدعلی اسلامینُدوشن
@antioligarchie
🔻بیادب با هزار کس تنهاست!
گفتار معتبری از قدیم آمده که میگوید:
«کشور با کفر بر جای میماند ولی با ظلم نمیماند.»
و این که ظلم را ویرانگرتر از کفر دانسته، برای آن است که ظلم، هم کُفرآور است و هم چیزی دیگر آور.
ادب نیز اگر از میان برداشته شود، آن هم در یک جامعهی فشرده و پُر جمعیت، تأثیر سوءَش نه از کفر کمتر است و نه از ظلم.
وقتی دنیای پُر مشغلهی امروز، بسیاری از دلخوشیها را گرفته، چگونه بشود زندگی کرد، بییک حدّاقل ادب، بییک لبخند؟
#سعدی فرمود:
"یکی را تب آمد ز صاحبدلان
کسی گفت شکّر بخواه از فلان
بگفت ای پسر تلخیِ مُردنم
بِه از جورِ روی ترش بردنم"
و #مولوی، قربانیِ بیادبی را كلّ عالَم دانسته :
"بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد"
مفهوم بیت #مولوی به تعبیر امروز آن است که آن همه دربارهی سلاح هستهای و فاجعهی هیروشیما حرف میزنید، ولی حرفی از این نیروی تخریبیِ دیگر در میان نیست که بیادبی باشد.
البتّه هیچکس بیجهت و رایگان، بیادب نمیشود، علّتهایی در میان است؛
باید ریشهها را نگریست : فشار اقتصادی، فشار روحی، زندگی در یک شهرِ پُر ازدحامِ بیقلب، شهر رها شده، و سِيل موتور و اتومبیل که به قول #سلمان_ساوجی:
"پای در زنجیر و کف بر لب، مگر دیوانه است؟
📚 #بازتابها/محمدعلی اسلامینُدوشن
@antioligarchie