#نکته
🔻 تسلط حاکمان بیکفایت و توقع خوبی نداشتن از انها سوژه ی خلق مطالب بسیاری در ادبیات فارسی شده است ؛ به دو مورد زیر توجه کنید :
▪️ حکایت اول : شخصی از ترس خود را در خانه ای انداخت در حالی که رنگ صورتش زرد و لب هایش کبود و دست هایش لرزان بود ..
صاحب خانه از او پرسيد : خير باشه ، چه واقعه ای اتفاق افتاده که اینقدر ترسیدی ؟
شخصِ ترسیده گفت : بيرون خرها را می گيرند تا ببرند مفت برای شاه بارکشی کنند !!
صاحب خانه با تمسخر گفت : عزیزجان! خرها را می گيرند تو که خر نيستی چرا می ترسی؟
گفت: ماموران حکومتی ، در کار گرفتنِ خر آنقدر گرم و جدی هستند که قدرت تشخیص را از دست داده اند می ترسم که مرا هم خر تصور کنند و بگیرند !
📚مثنوی ، دفتر پنجم
▫️#سعدی نیز در #گلستان حکایتی شبیه این داستان نقل کرده است:
" حکایت آن روباهی که دیدند گریزان و افتان و خیزان فرار می کند ، کسی از او پرسید چه عاملی سبب ترس و وحشت تو شده است ؟ روباه وحشت زده گفت : شنیدهام که شترها را برای بیگاری کشیدن ، میگیرند.
به روباه گفتند : ای نادان، شتر چه مناسبتی با تو داره ؟ چه شباهتی بین تو و شتر هست ؟
روباه گفت : بس است ! اگر حسودان از روی دشمنی به [ ماموران حکومتی] بگویند این ، شتر است و گرفتار بشوم ، چه کسی نگرانِ آزادی من می شود؟ تا بخواهند بررسی کنند که من روباهم نه شتر ، فرصت از دست رفته و کار من تمام شده است .
📚 گلستان ، باب اول
#اول_اردیبهشت
#روز_بزرگداشت_سعدی
@antioligarchie
🔻 تسلط حاکمان بیکفایت و توقع خوبی نداشتن از انها سوژه ی خلق مطالب بسیاری در ادبیات فارسی شده است ؛ به دو مورد زیر توجه کنید :
▪️ حکایت اول : شخصی از ترس خود را در خانه ای انداخت در حالی که رنگ صورتش زرد و لب هایش کبود و دست هایش لرزان بود ..
صاحب خانه از او پرسيد : خير باشه ، چه واقعه ای اتفاق افتاده که اینقدر ترسیدی ؟
شخصِ ترسیده گفت : بيرون خرها را می گيرند تا ببرند مفت برای شاه بارکشی کنند !!
صاحب خانه با تمسخر گفت : عزیزجان! خرها را می گيرند تو که خر نيستی چرا می ترسی؟
گفت: ماموران حکومتی ، در کار گرفتنِ خر آنقدر گرم و جدی هستند که قدرت تشخیص را از دست داده اند می ترسم که مرا هم خر تصور کنند و بگیرند !
📚مثنوی ، دفتر پنجم
▫️#سعدی نیز در #گلستان حکایتی شبیه این داستان نقل کرده است:
" حکایت آن روباهی که دیدند گریزان و افتان و خیزان فرار می کند ، کسی از او پرسید چه عاملی سبب ترس و وحشت تو شده است ؟ روباه وحشت زده گفت : شنیدهام که شترها را برای بیگاری کشیدن ، میگیرند.
به روباه گفتند : ای نادان، شتر چه مناسبتی با تو داره ؟ چه شباهتی بین تو و شتر هست ؟
روباه گفت : بس است ! اگر حسودان از روی دشمنی به [ ماموران حکومتی] بگویند این ، شتر است و گرفتار بشوم ، چه کسی نگرانِ آزادی من می شود؟ تا بخواهند بررسی کنند که من روباهم نه شتر ، فرصت از دست رفته و کار من تمام شده است .
📚 گلستان ، باب اول
#اول_اردیبهشت
#روز_بزرگداشت_سعدی
@antioligarchie