#دیدگاه
⭕️ اعتراضات آمریکا؛ ماندگاری یا شکنندگی ساختار سیاسی؟
در پی فاجعهٔ قتل یک سیاهپوست توسط پلیس در آمریکا، موجی از اعتراض علیه آن شکل گرفت و طی چند روز به ایالتهای مختلف سرایت کرد. رسانههای مخالف ترامپ و کشورهای رقیب آمریکا با استفاده از این فرصت، تفسیری با شاخ و برگ و بزرگ نمایی از اعتراضات به مخاطب عرضه میکنند؛ بهطوری که هر لحظه احتمال سقوط آمریکا میرود! و یا اینکه آیندهٔ سرمایهداری بسته به این اعتراضات است.
دو عامل اصلی در ماندگاری و آسیبپذیری دولتها در شرایط بحرانی مؤثرند؛
۱. ضعف یا قدرت و حجم و اندازهٔ جنبشهای اعتراضی از حیث #سازماندهی و #بسیج و #رهبری آن
۲. توانمندی یا ناتوانی دولتها از حیث #میزان_مشروعیت و #کارآمدی و #حفظ_وحدت_درونی گروه حاکم و #وفاداری_نیروهای_مسلح .
در اعتراضات و بحران جاری آمریکا نیز لازم است این عوامل و مؤلفهها را مورد بررسی قرار داد.
مثلا میتوان [ به شیوهٔ مقایسه ای] به تجربهای نهچندان دور در تاریخ آمریکا، یعنی «جنبش تصرف وال استریت» در سال ٢٠١١ اشاره کرد :
«بحرانی مالی و اقتصادی در آمریکا که موجی از جنبشهای اعتراضی و مبارزات طبقاتی ایجاد کرد که در قالب جنبش تصرف [ وال استریت ] نمودار شد و به عنوان «جنبش ۹۹% مردم بر ضد ۱%»، ساختار اقتصادی و طبقاتی جامعهٔ آمریکا را به چالش کشید. با این حال این جنبش،فاقد رهبری متمرکز، سازماندهی یکپارچه و ایدئولوژی مشخصی بود و به رغم گستردگی آن، دوام نیاورد.
نظام سیاسی آمریکا به دلیل مبانی مستحکم مشروعیت سیاسی و کارآمدی اداری و مدیریت اقتصادی در شرایط بحرانی ماندگار از کار درآمد و جنبش اعتراضی "تصرف وال استریت" نتوانست تفرقه و شکافی در طبقهٔ سیاسی حاکم و یا خدشهای در دستگاههای تأمین نظم و امنیت به وجود آورد.»
اعتراضات کنونی نیز که در ایالات متحده جریان دارد، دارای سازماندهی کارآمد، رهبری متمرکز، اهداف و ایدئولوژی مشخصی نیست و به نظر نمیرسد که از گستردگی جنبش تصرف وال استریت نیز برخوردار باشد. در واقع مشخص نیست مردم معترض دقیقاً چه مطالباتی دارند و ما با چه سازمانی مواجه هستیم؛ «تودهٔ مردم» فینفسه نمیتوانند طرف گفتگو و مذاکره قرار بگیرند. فرض کنید دولت آمریکا بخواهد با معترضان مذاکرهای کند؛ نماینده اشان کیست؟ آیا باید در میدانی بزرگ با تکتک معترضان گفتگو کند؟ مردم در کشورهایی مثل ایالات متحده از نظر نهادها و سازمانهای مدنی در تنگنا نیستند و لوازم اعتراض اعم از رسانه و حزب و ... در دسترس عموم قرار دارد.
ازسوی دیگر نظام حاکم بر ایالات متحده نیز بحران مشروعیت ندارد [فرایند صحیح و قانونی انتخابات ریاست جمهوری و گنگره فرصتی برای بروز بحران مشروعیت ایجاد نمی کند] .از سویی دیگر
بحران کارآمدی، بحران وحدت درونی گروه حاکم و بحران در وفاداری نیروهای مسلح نیز دیده نمیشوند.
لذا بر اساس آنچه تا کنون در آمریکا رخ داده، میتوان نتیجه گرفت که ساختار سیاسی آمریکا مشکلی از حیث ماندگاری ندارد و بر خلاف تبلیغات موجود، در آمریکا با یک پدیدهٔ مهیب (انقلاب یا پایان سرمایهداری) مواجه نیستیم؛ حداقل تا الان این طور نبوده است .
📚تحلیل اقتباسی از کتاب: از بحران تا فروپاشی تالیف حسین بشیریه است .
@antioligarchie
⭕️ اعتراضات آمریکا؛ ماندگاری یا شکنندگی ساختار سیاسی؟
در پی فاجعهٔ قتل یک سیاهپوست توسط پلیس در آمریکا، موجی از اعتراض علیه آن شکل گرفت و طی چند روز به ایالتهای مختلف سرایت کرد. رسانههای مخالف ترامپ و کشورهای رقیب آمریکا با استفاده از این فرصت، تفسیری با شاخ و برگ و بزرگ نمایی از اعتراضات به مخاطب عرضه میکنند؛ بهطوری که هر لحظه احتمال سقوط آمریکا میرود! و یا اینکه آیندهٔ سرمایهداری بسته به این اعتراضات است.
دو عامل اصلی در ماندگاری و آسیبپذیری دولتها در شرایط بحرانی مؤثرند؛
۱. ضعف یا قدرت و حجم و اندازهٔ جنبشهای اعتراضی از حیث #سازماندهی و #بسیج و #رهبری آن
۲. توانمندی یا ناتوانی دولتها از حیث #میزان_مشروعیت و #کارآمدی و #حفظ_وحدت_درونی گروه حاکم و #وفاداری_نیروهای_مسلح .
در اعتراضات و بحران جاری آمریکا نیز لازم است این عوامل و مؤلفهها را مورد بررسی قرار داد.
مثلا میتوان [ به شیوهٔ مقایسه ای] به تجربهای نهچندان دور در تاریخ آمریکا، یعنی «جنبش تصرف وال استریت» در سال ٢٠١١ اشاره کرد :
«بحرانی مالی و اقتصادی در آمریکا که موجی از جنبشهای اعتراضی و مبارزات طبقاتی ایجاد کرد که در قالب جنبش تصرف [ وال استریت ] نمودار شد و به عنوان «جنبش ۹۹% مردم بر ضد ۱%»، ساختار اقتصادی و طبقاتی جامعهٔ آمریکا را به چالش کشید. با این حال این جنبش،فاقد رهبری متمرکز، سازماندهی یکپارچه و ایدئولوژی مشخصی بود و به رغم گستردگی آن، دوام نیاورد.
نظام سیاسی آمریکا به دلیل مبانی مستحکم مشروعیت سیاسی و کارآمدی اداری و مدیریت اقتصادی در شرایط بحرانی ماندگار از کار درآمد و جنبش اعتراضی "تصرف وال استریت" نتوانست تفرقه و شکافی در طبقهٔ سیاسی حاکم و یا خدشهای در دستگاههای تأمین نظم و امنیت به وجود آورد.»
اعتراضات کنونی نیز که در ایالات متحده جریان دارد، دارای سازماندهی کارآمد، رهبری متمرکز، اهداف و ایدئولوژی مشخصی نیست و به نظر نمیرسد که از گستردگی جنبش تصرف وال استریت نیز برخوردار باشد. در واقع مشخص نیست مردم معترض دقیقاً چه مطالباتی دارند و ما با چه سازمانی مواجه هستیم؛ «تودهٔ مردم» فینفسه نمیتوانند طرف گفتگو و مذاکره قرار بگیرند. فرض کنید دولت آمریکا بخواهد با معترضان مذاکرهای کند؛ نماینده اشان کیست؟ آیا باید در میدانی بزرگ با تکتک معترضان گفتگو کند؟ مردم در کشورهایی مثل ایالات متحده از نظر نهادها و سازمانهای مدنی در تنگنا نیستند و لوازم اعتراض اعم از رسانه و حزب و ... در دسترس عموم قرار دارد.
ازسوی دیگر نظام حاکم بر ایالات متحده نیز بحران مشروعیت ندارد [فرایند صحیح و قانونی انتخابات ریاست جمهوری و گنگره فرصتی برای بروز بحران مشروعیت ایجاد نمی کند] .از سویی دیگر
بحران کارآمدی، بحران وحدت درونی گروه حاکم و بحران در وفاداری نیروهای مسلح نیز دیده نمیشوند.
لذا بر اساس آنچه تا کنون در آمریکا رخ داده، میتوان نتیجه گرفت که ساختار سیاسی آمریکا مشکلی از حیث ماندگاری ندارد و بر خلاف تبلیغات موجود، در آمریکا با یک پدیدهٔ مهیب (انقلاب یا پایان سرمایهداری) مواجه نیستیم؛ حداقل تا الان این طور نبوده است .
📚تحلیل اقتباسی از کتاب: از بحران تا فروپاشی تالیف حسین بشیریه است .
@antioligarchie