#نقد_و_نظر
⭕️ بازنگری در #خودی_شناسی
✍ روح الله رشیدی
🔻اگر بخواهیم عصارۀ #سیاست_زدگی را در یک اصل نشان دهیم، آن اصل میتواند این باشد: «چشمپوشی از فساد در جبهۀ خودی و برجستهسازی فساد در جبهۀ رقیب»!
و دعوا سرِ چیستی همین #خودی و #غیرخودی است.
اگر با معیار هویت سیاسی (سیاستزدگی) نگاه کنیم، خودی کسیست که در حوزۀ قدرت (اشغال مناصب) با ما همسلیقه است و غیرخودی کسیست که در زمینِ ما بازی نمیکند.
در عرفِ بخشی از انقلابیها، خودی یعنی هر کسی که در طبقهبندیهای #سیاسی، خودش را #اصولگرا میداند؛ غیرخودی هم، هرکسی که خود را اصولگرا نمیداند!
موضعگیریهای این بخش از انقلابیها در همۀ عرصهها و بزنگاهها، بر مبنای همین دستهبندیِ فاسد، تنظیم میشود: «اگر خودی کار غلطی کرد، در بوق نکنید، اما تا میتوانید خطاها و فسادهای رقیب را فریاد بزنید»!
نه اینکه اصلاحطلبان سیاسی و سایر قبایل، چنین نباشند؛ قبیلهگراییِ راست و چپ، هر دو هوای خودیهایشان را دارند!
این اصلِ فاسد، همچون باتلاقی در پیشِ پای طیف وسیعی از انقلابیها قرار گرفته و آنها را درون خود کشیده و از مسئولیتپذیری برای اصلاح امور، دور کرده است.
سیر قهقهرایی انقلابیهای خوشسابقه از زمانی شروع شد که گروه دیگری از انقلابیها با چنین وسوسههایی، راه را برای بیراهه رفتنشان گشودند. انحراف بزرگی مانند شکلگیری #طبقه_مرفه_جدید_درون_نظام، که به بزرگترین امکان برای انقلابزدایی و جدیترین عامل بیعدالتی تبدیل شده، زاییدۀ همین منطق است: «از خودمان است؛ زمین و وام و موقعیت ایجاد کنید برایش، جای دوری نمیرود، بهتر از آن است که آنوریها بخورند»! و همین خودیهای نابکار، همچون سرطان به جان انقلاب افتادند و انبوه مردم (جمهور) را از دایرۀ خودیها راندند و خود جای همه نشستند.
چطور میشود اراذلی را که در کارنامهشان کلکسیونی از انواع فسادها و خیانتها دارند، خودی دانست و همه باید ملاحظهشان را بکنند و خطاهای اجتماعی و مدیریتیشان را نادیده بگیرند؟
با هر مبنایی (عقل، عرف یا شرع) باید با خطاهای اصحاب جبهۀ حق، شدیدتر و غلیظتر از خطای اصحاب جبهۀ باطل برخورد کرد تا راهِ بدعتهای اجتماعی و عادیسازی خطا را سد کرد.
.
@antioligarchie
⭕️ بازنگری در #خودی_شناسی
✍ روح الله رشیدی
🔻اگر بخواهیم عصارۀ #سیاست_زدگی را در یک اصل نشان دهیم، آن اصل میتواند این باشد: «چشمپوشی از فساد در جبهۀ خودی و برجستهسازی فساد در جبهۀ رقیب»!
و دعوا سرِ چیستی همین #خودی و #غیرخودی است.
اگر با معیار هویت سیاسی (سیاستزدگی) نگاه کنیم، خودی کسیست که در حوزۀ قدرت (اشغال مناصب) با ما همسلیقه است و غیرخودی کسیست که در زمینِ ما بازی نمیکند.
در عرفِ بخشی از انقلابیها، خودی یعنی هر کسی که در طبقهبندیهای #سیاسی، خودش را #اصولگرا میداند؛ غیرخودی هم، هرکسی که خود را اصولگرا نمیداند!
موضعگیریهای این بخش از انقلابیها در همۀ عرصهها و بزنگاهها، بر مبنای همین دستهبندیِ فاسد، تنظیم میشود: «اگر خودی کار غلطی کرد، در بوق نکنید، اما تا میتوانید خطاها و فسادهای رقیب را فریاد بزنید»!
نه اینکه اصلاحطلبان سیاسی و سایر قبایل، چنین نباشند؛ قبیلهگراییِ راست و چپ، هر دو هوای خودیهایشان را دارند!
این اصلِ فاسد، همچون باتلاقی در پیشِ پای طیف وسیعی از انقلابیها قرار گرفته و آنها را درون خود کشیده و از مسئولیتپذیری برای اصلاح امور، دور کرده است.
سیر قهقهرایی انقلابیهای خوشسابقه از زمانی شروع شد که گروه دیگری از انقلابیها با چنین وسوسههایی، راه را برای بیراهه رفتنشان گشودند. انحراف بزرگی مانند شکلگیری #طبقه_مرفه_جدید_درون_نظام، که به بزرگترین امکان برای انقلابزدایی و جدیترین عامل بیعدالتی تبدیل شده، زاییدۀ همین منطق است: «از خودمان است؛ زمین و وام و موقعیت ایجاد کنید برایش، جای دوری نمیرود، بهتر از آن است که آنوریها بخورند»! و همین خودیهای نابکار، همچون سرطان به جان انقلاب افتادند و انبوه مردم (جمهور) را از دایرۀ خودیها راندند و خود جای همه نشستند.
چطور میشود اراذلی را که در کارنامهشان کلکسیونی از انواع فسادها و خیانتها دارند، خودی دانست و همه باید ملاحظهشان را بکنند و خطاهای اجتماعی و مدیریتیشان را نادیده بگیرند؟
با هر مبنایی (عقل، عرف یا شرع) باید با خطاهای اصحاب جبهۀ حق، شدیدتر و غلیظتر از خطای اصحاب جبهۀ باطل برخورد کرد تا راهِ بدعتهای اجتماعی و عادیسازی خطا را سد کرد.
.
@antioligarchie