✍کمال رستمعلی :
🔻جناب آقای یامینپور
برادر ارزشیِ لندننشین علیزاده
سلام علیکم
بندهخدایی ( خبرنگار #جواد_موگویی ) که خودش در پلدختر و منطقه سیلزده حضور دارد، گزارش داده است که:
"الان ۴هزارخانه در گِل هستند؛ تا نیم متری سقف!
آب و گاز قطع شده.
معمولان هنوز فقط راه هوایی دارد.
کسی از روستاها خبری ندارد.
هیچ کس نمیداند آنجا کسی زنده هست یا نه!
اینجا آب نیست! غذا نیست!
بخدا نیست! بخدا نیست! بوالله نیست!
هیچی نیست!
فرماندار در شهر نیست. ۳ روزه که کسی او را ندیده.
فارس، مشرق، تسنیم، شرق، غرب و... کجایند؟ چرا کسی اینجا نیست؟!
بحران واژه کوچکیست برای پلدختر!
چرا مردم کمک نمیفرستند؟
تمام کنید این همه توییت زدن را..."
از محضرِ آن برادرانِ امیدآفرین و مرجعِ انحصاریِ تشخیصِ عدالتخواهیِ درست از نادرست، استدعا دارم مشتِ محکمی بر دهانِ این شخص که گزارشی تا اینحد یاسآفرین ارائه کرده است بکوبید!
یعنی این گزارشگرِ ضدِّ امید، که خودش در مناطقِ سیلزده حضور دارد، از آقای علیزاده لندننشین بهتر میداند مردم و سیلزدهها در چه وضعی هستند؟!
آخرالزمان شده!
@antioligarchie
🔻جناب آقای یامینپور
برادر ارزشیِ لندننشین علیزاده
سلام علیکم
بندهخدایی ( خبرنگار #جواد_موگویی ) که خودش در پلدختر و منطقه سیلزده حضور دارد، گزارش داده است که:
"الان ۴هزارخانه در گِل هستند؛ تا نیم متری سقف!
آب و گاز قطع شده.
معمولان هنوز فقط راه هوایی دارد.
کسی از روستاها خبری ندارد.
هیچ کس نمیداند آنجا کسی زنده هست یا نه!
اینجا آب نیست! غذا نیست!
بخدا نیست! بخدا نیست! بوالله نیست!
هیچی نیست!
فرماندار در شهر نیست. ۳ روزه که کسی او را ندیده.
فارس، مشرق، تسنیم، شرق، غرب و... کجایند؟ چرا کسی اینجا نیست؟!
بحران واژه کوچکیست برای پلدختر!
چرا مردم کمک نمیفرستند؟
تمام کنید این همه توییت زدن را..."
از محضرِ آن برادرانِ امیدآفرین و مرجعِ انحصاریِ تشخیصِ عدالتخواهیِ درست از نادرست، استدعا دارم مشتِ محکمی بر دهانِ این شخص که گزارشی تا اینحد یاسآفرین ارائه کرده است بکوبید!
یعنی این گزارشگرِ ضدِّ امید، که خودش در مناطقِ سیلزده حضور دارد، از آقای علیزاده لندننشین بهتر میداند مردم و سیلزدهها در چه وضعی هستند؟!
آخرالزمان شده!
@antioligarchie
❌یادداشت های سفر به خوزستان/۹۸/۱/۲۷
🔻دم دمهای اذان مغرب، رسیدم به سه راهی خرمشهر. عماد زنگ زد: «بدو بیا ملاشیه. سیل بند شکسته...»
دربست گرفتم. بیانصاف مسیر یک ربعی را ۳۵تومن گرفت!
جاده که خاکی شد، راننده گفت جلوتر نمیتوانم بیایم.
جمعیت پشت جمعیت. همه میدویدند. غالبا جوان و نوجوان. با بیل و گونی به دست. گاهی هم دست خالی!
رسیدم به شکستگی سیلبند!
ساعت ۵ صبح شکسته بود؛ شکافی به طول ۳۰متر.
کسی نمیداند چطور شکسته! یحتمل کار خلق عرب است. مردم ساعت ۸صبح متوجه میشوند. فوج فوج سر میرسند.
گونی پرکردن تنها چاره آنها برای مقابله با سیل است. ۲-۳هفتهایست که کارشان همین است. انگار جزوی از زندگی و کسبوکارشان شده.
۲کیلومتر پیاده رفتم در میان ۲-۳هزارنفر، تا رسیدم به شکستگی سیلبند. شد ساعت ۹شب.
جوانان شهر، ۱۳ساعت در آب بودند، بدون هیچ تجهیزاتی! فقط یک بیلمکانیکی بود. آن هم از خود اهالی.
چند لاستیک را آتش زده بودند، برای گرمکردن! با رکابی و شورت کنار آتش میلرزیدند!
یاد غواصهای کربلای۴ افتادم...
در همین جا! در خوزستان!
تاریخ تکرار میشود؛ فقط خدایا! چرا بازهم برای خوزستان...
شروع کردم به فیلم گرفتن. کسی داد زد: از چی فیلم میگیری؟ از بدبختی ما!
با بغض گفت.
گفتم خبرنگارم.
گفت برو عامو! خبرنگارم خبرنگارم جمع کن... کدومشو نشون دادین؟! از صبح تو آبیم. یکی نیومده اینجا! نه سپاه نه ارتش نه دولت....
اینارو با لرز گفت و رفت کنار آتش...
یکی به عربی داد زد...
نفهمیدم چی گفت!
ولی یک به یک پریدن توی آب!
آب گونیها را داشت میبرد...
یک نفر تا سینه توی آب، پشت گونی وایساده بود. رفتند پشت او.
پشت به پشت هم، ایستادند در آب...
خجالت کشیدم که من فقط فیلم میگیرم...
بدم آمد از خودم...
کارم شده تماشای مصیبتها...
#جواد_موگویی
@antioligarchie
🔻دم دمهای اذان مغرب، رسیدم به سه راهی خرمشهر. عماد زنگ زد: «بدو بیا ملاشیه. سیل بند شکسته...»
دربست گرفتم. بیانصاف مسیر یک ربعی را ۳۵تومن گرفت!
جاده که خاکی شد، راننده گفت جلوتر نمیتوانم بیایم.
جمعیت پشت جمعیت. همه میدویدند. غالبا جوان و نوجوان. با بیل و گونی به دست. گاهی هم دست خالی!
رسیدم به شکستگی سیلبند!
ساعت ۵ صبح شکسته بود؛ شکافی به طول ۳۰متر.
کسی نمیداند چطور شکسته! یحتمل کار خلق عرب است. مردم ساعت ۸صبح متوجه میشوند. فوج فوج سر میرسند.
گونی پرکردن تنها چاره آنها برای مقابله با سیل است. ۲-۳هفتهایست که کارشان همین است. انگار جزوی از زندگی و کسبوکارشان شده.
۲کیلومتر پیاده رفتم در میان ۲-۳هزارنفر، تا رسیدم به شکستگی سیلبند. شد ساعت ۹شب.
جوانان شهر، ۱۳ساعت در آب بودند، بدون هیچ تجهیزاتی! فقط یک بیلمکانیکی بود. آن هم از خود اهالی.
چند لاستیک را آتش زده بودند، برای گرمکردن! با رکابی و شورت کنار آتش میلرزیدند!
یاد غواصهای کربلای۴ افتادم...
در همین جا! در خوزستان!
تاریخ تکرار میشود؛ فقط خدایا! چرا بازهم برای خوزستان...
شروع کردم به فیلم گرفتن. کسی داد زد: از چی فیلم میگیری؟ از بدبختی ما!
با بغض گفت.
گفتم خبرنگارم.
گفت برو عامو! خبرنگارم خبرنگارم جمع کن... کدومشو نشون دادین؟! از صبح تو آبیم. یکی نیومده اینجا! نه سپاه نه ارتش نه دولت....
اینارو با لرز گفت و رفت کنار آتش...
یکی به عربی داد زد...
نفهمیدم چی گفت!
ولی یک به یک پریدن توی آب!
آب گونیها را داشت میبرد...
یک نفر تا سینه توی آب، پشت گونی وایساده بود. رفتند پشت او.
پشت به پشت هم، ایستادند در آب...
خجالت کشیدم که من فقط فیلم میگیرم...
بدم آمد از خودم...
کارم شده تماشای مصیبتها...
#جواد_موگویی
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻چای خوری #نجفی (اصلاح طلب) در آگاهی تهران و توجیهاتش که "میخواستم بترسونمش اما او هول شد و با من گلاویز..."، مرا یاد توجیهات #جلال_الدین_فارسی ( اصولگرا ) در شلیکهایش در ۲۷ سال پیش انداخت!!
آیا #قوه_قضائیه مثل ۲۷ سال پیش با قسم، #نجفی را از چوبه دار می رهاند یا #عدالت جاری می شود؟
#جواد_موگویی
@antioligarchie
به پست بعدی 👇 توجه کنید
آیا #قوه_قضائیه مثل ۲۷ سال پیش با قسم، #نجفی را از چوبه دار می رهاند یا #عدالت جاری می شود؟
#جواد_موگویی
@antioligarchie
به پست بعدی 👇 توجه کنید
⭕️ موجِ عذرخواهی از آملی لاریجانی شروع شد !
🔻عذر خواهی #جواد_موگویی (خبرنگار اصولگرا ) از #آملی_لاریجانی
حرف های جدید #آملی_لاریجانی درباره پرونده #طبری
#عذرخواهی_با_تاخیر
@antioligarchie
🔻عذر خواهی #جواد_موگویی (خبرنگار اصولگرا ) از #آملی_لاریجانی
حرف های جدید #آملی_لاریجانی درباره پرونده #طبری
#عذرخواهی_با_تاخیر
@antioligarchie
#تحلیل
#اصولگرایی
⭕️بخش هایی از یادداشت های #جواد_موگویی ، مستندساز اصولگرا در سفر به لبنان را بخوانید :
...سال ۹۸ به ضاحیه آمده بودم؛ جمعیت ۷۰۰هزار نفری و خیابانهایی سرشار از بوی قلیان، فلافل و شاورما!
عاشقان ایران که هنوز در احوال انقلاب۵۷ سیر میکنند. کوچهپسکوچههایش پر بود از عکسهای امامموسی، امامخمینی و آقای خامنهای و مصطفی چمران. گویی در محله فلاح تهران در دهه۶۰ قدم میزنی! هنوز آثار حملات اسراییل در ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ در ساختمانهایش پیدا بود.
اما حالا شهرِ ارواح شده!
خالی از سکنه. خیابانها پر است از ماشینهای پارکشده. برخی فرصت نکردن حتی درب خانهها را ببندند.
صدای ویز ویز پهباد، جرات را برای بردن ماشینها و اسباب واثاثیه میکُشد. حال همه ضاحیه آوارهشدن در بیروت و شمال لبنان....
سیدمجید میگوید "قبل وعدهصادق۲ زمزمه بود ایران پشت حزبالله را خالی کرده! رسانههای سعودی و بیبیسی مدام بر همین میدمیدند که ایران، سیدحسن را معامله کرده."
آمدم پیش یک امامجماعتی در حمرا. گفتم چرا فکر کردید ایران پشت شما را خالی کرده؟
گفت بچههای انقلابی خودتان گفتند:
«سپاه موشک نمیزند و دولت ایران، حزب را به رابطه با آمریکا و رفع تحریمها فروخته.»
در تهران نیز همین عملیات روانی پس از ترور هنیه کلید خورد. خطی از یکسو شایعه مشارکت جریان ایرانی در ترور هنیه را می رفت و ازسویی دیگر فشار به سپاه برای تعجیل در حمله موشکی به اسراییل. آن هم از جماعت انقلابی و منبری!
همزمان گفتند پزشکیان بنیصدر زمان است و فرماندهان سپاه، فرماندهان خائن صفین و لشکر امامحسن در صدر اسلام!
فرماندهکل قوا را فرمانده«بیقوا» خواندند. فریاد زدن که جمهوریاسلامی بابت موشکهای شلیکنشدهاش باید به تاریخ و خدا پاسخ دهد! حتی گفتند خبر ندارید که اسراییل در تهران عملیاتها میکند! و ایران لاپوشانی!
بعد در رسانهها نسخه پیچیدند که جنگ را باید به بیرون لبنان کشاند! به اردن، بحرین، قطر، عربستان و حتی آذربایجان!
در یککلام به آتشکشیدن منطقه! ولشان کنی آفریقا و اروپا راهم به لیست میافزایند!
دیگر این آخریها خط جماعت انقلابی از تهران تا لندن و حتی برخی کارشناسان صداوسیما، با اینترنشنال یکی شده بود: «ایران دل زدن ندارد، از جنگ میترسد، پشت حزبالله خالی شده.»
اسم این فشارها به فرماندهان و رهبری را هم گذاشته بودند مطالبه! گویی مساله، دیرکرد معوقات حقوق کارگران است یا برداشتن کنکور!
فهمشان از امنیت ملی و جنگ انقدر کودکانه بود که دراین جنگ چندکشوری، تغییر استراتژی جنگی را مطالبه عمومی کردند!...
در بیروت دریافتم، ضلع دیگر این جنگ روانی روی بدنه اجتماعی حزب هم عمل می کرده. آنها هم پس از ضربات متعدد به پیکره فرماندهی، احساس بیپناهی و گاه خیانت کردهاند.
در این عملیات روانی، اسراییل فرماندهان حزبالله را ترور فیزیکی کرد، فرماندهان ایرانی را ترور شخصیت.
گرچه پس از حمله ۲۰۰موشکی به تلاویو، دل حزب به ایران قرص شد. اما عبارت «در زدن اسراییل نه تعلل میکنیم و نه شتابزدگی» از سوی آیتالله خامنهای، درست در خنثیکردن این خط رسانهای داخل و خارج بود....
عملیات جنگ روانی «تهران-بیروت» نعل به نعل باهم عمل میکند.
از لندن توییتزدن که گرای مکان ترور هنیه را از داخل ایران دادند. ایضا موساد سیدحسن را پس از ۴۲سال، وقتی ترور کرد که با یک سردار ایرانی جلسه داشت!
بلافاصله رسانههای سعودی و ضدایرانی تیترشان «دستگیری قاآنی به اتهام جاسوسی» شد.
امروز در بیروت همه از این دستگیری میگفتند. روان بدنه اجتماعی حزبالله مدام زیر بمباران این اخبار است.
این همان خط رسانهای اسراییل است که ایران را عامل ترورهای اخیر و فروختن حزبالله عنوان میکند.
با بیخردی، دوماه فرماندهان سپاه را نافرمانِ رهبری خواندند و حالا خط هجمه یک قدم جلوتر آمد:
«فرماندهان جاسوس»
دیگر چقدر باید خوشبینانه بنگریم که این خطها صرفا درگیریهای جناحی داخلی و ناشی از عدم تحلیل است؟!
مگر میشود همزمانی این عملیات روانی در تهران و بیروت را نادیده گرفت؟!
صادقانه بگویم که بنای اتهام به جریانها و جبهه انقلابی نیست. لکن میدان جنگ روانی اسراییل نشان میدهد که برخی خواسته یا ناخواسته در تور عملیاتروانی قرار گرفتهاند.
حزبالله پس از ضربات سنگین به پیکرهاش، دیگر توان برونرفت از این جنگ روانی را ندارد.
@antioligarchie
#اصولگرایی
⭕️بخش هایی از یادداشت های #جواد_موگویی ، مستندساز اصولگرا در سفر به لبنان را بخوانید :
...سال ۹۸ به ضاحیه آمده بودم؛ جمعیت ۷۰۰هزار نفری و خیابانهایی سرشار از بوی قلیان، فلافل و شاورما!
عاشقان ایران که هنوز در احوال انقلاب۵۷ سیر میکنند. کوچهپسکوچههایش پر بود از عکسهای امامموسی، امامخمینی و آقای خامنهای و مصطفی چمران. گویی در محله فلاح تهران در دهه۶۰ قدم میزنی! هنوز آثار حملات اسراییل در ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ در ساختمانهایش پیدا بود.
اما حالا شهرِ ارواح شده!
خالی از سکنه. خیابانها پر است از ماشینهای پارکشده. برخی فرصت نکردن حتی درب خانهها را ببندند.
صدای ویز ویز پهباد، جرات را برای بردن ماشینها و اسباب واثاثیه میکُشد. حال همه ضاحیه آوارهشدن در بیروت و شمال لبنان....
سیدمجید میگوید "قبل وعدهصادق۲ زمزمه بود ایران پشت حزبالله را خالی کرده! رسانههای سعودی و بیبیسی مدام بر همین میدمیدند که ایران، سیدحسن را معامله کرده."
آمدم پیش یک امامجماعتی در حمرا. گفتم چرا فکر کردید ایران پشت شما را خالی کرده؟
گفت بچههای انقلابی خودتان گفتند:
«سپاه موشک نمیزند و دولت ایران، حزب را به رابطه با آمریکا و رفع تحریمها فروخته.»
در تهران نیز همین عملیات روانی پس از ترور هنیه کلید خورد. خطی از یکسو شایعه مشارکت جریان ایرانی در ترور هنیه را می رفت و ازسویی دیگر فشار به سپاه برای تعجیل در حمله موشکی به اسراییل. آن هم از جماعت انقلابی و منبری!
همزمان گفتند پزشکیان بنیصدر زمان است و فرماندهان سپاه، فرماندهان خائن صفین و لشکر امامحسن در صدر اسلام!
فرماندهکل قوا را فرمانده«بیقوا» خواندند. فریاد زدن که جمهوریاسلامی بابت موشکهای شلیکنشدهاش باید به تاریخ و خدا پاسخ دهد! حتی گفتند خبر ندارید که اسراییل در تهران عملیاتها میکند! و ایران لاپوشانی!
بعد در رسانهها نسخه پیچیدند که جنگ را باید به بیرون لبنان کشاند! به اردن، بحرین، قطر، عربستان و حتی آذربایجان!
در یککلام به آتشکشیدن منطقه! ولشان کنی آفریقا و اروپا راهم به لیست میافزایند!
دیگر این آخریها خط جماعت انقلابی از تهران تا لندن و حتی برخی کارشناسان صداوسیما، با اینترنشنال یکی شده بود: «ایران دل زدن ندارد، از جنگ میترسد، پشت حزبالله خالی شده.»
اسم این فشارها به فرماندهان و رهبری را هم گذاشته بودند مطالبه! گویی مساله، دیرکرد معوقات حقوق کارگران است یا برداشتن کنکور!
فهمشان از امنیت ملی و جنگ انقدر کودکانه بود که دراین جنگ چندکشوری، تغییر استراتژی جنگی را مطالبه عمومی کردند!...
در بیروت دریافتم، ضلع دیگر این جنگ روانی روی بدنه اجتماعی حزب هم عمل می کرده. آنها هم پس از ضربات متعدد به پیکره فرماندهی، احساس بیپناهی و گاه خیانت کردهاند.
در این عملیات روانی، اسراییل فرماندهان حزبالله را ترور فیزیکی کرد، فرماندهان ایرانی را ترور شخصیت.
گرچه پس از حمله ۲۰۰موشکی به تلاویو، دل حزب به ایران قرص شد. اما عبارت «در زدن اسراییل نه تعلل میکنیم و نه شتابزدگی» از سوی آیتالله خامنهای، درست در خنثیکردن این خط رسانهای داخل و خارج بود....
عملیات جنگ روانی «تهران-بیروت» نعل به نعل باهم عمل میکند.
از لندن توییتزدن که گرای مکان ترور هنیه را از داخل ایران دادند. ایضا موساد سیدحسن را پس از ۴۲سال، وقتی ترور کرد که با یک سردار ایرانی جلسه داشت!
بلافاصله رسانههای سعودی و ضدایرانی تیترشان «دستگیری قاآنی به اتهام جاسوسی» شد.
امروز در بیروت همه از این دستگیری میگفتند. روان بدنه اجتماعی حزبالله مدام زیر بمباران این اخبار است.
این همان خط رسانهای اسراییل است که ایران را عامل ترورهای اخیر و فروختن حزبالله عنوان میکند.
با بیخردی، دوماه فرماندهان سپاه را نافرمانِ رهبری خواندند و حالا خط هجمه یک قدم جلوتر آمد:
«فرماندهان جاسوس»
دیگر چقدر باید خوشبینانه بنگریم که این خطها صرفا درگیریهای جناحی داخلی و ناشی از عدم تحلیل است؟!
مگر میشود همزمانی این عملیات روانی در تهران و بیروت را نادیده گرفت؟!
صادقانه بگویم که بنای اتهام به جریانها و جبهه انقلابی نیست. لکن میدان جنگ روانی اسراییل نشان میدهد که برخی خواسته یا ناخواسته در تور عملیاتروانی قرار گرفتهاند.
حزبالله پس از ضربات سنگین به پیکرهاش، دیگر توان برونرفت از این جنگ روانی را ندارد.
@antioligarchie
⭕️روایت #جواد_موگویی مستندساز اصولگرا از دیدار با #عطاء_الله_مهاجرانی در بیروت :
۱۹مهر:
در اتاق ایرانیها، نشستیم به قلیانکشی که دکتر مهاجرانی سررسید!
او هم دست کمی از اینها ندارد! پیرمرد از خیابانهای لندن پاشده آمده در خرابههای بیروت، روایت مقاومت بنویسد!
بسته گز از کیف درآورد: «از لندن آوردم! شنیدم چنین جمع ایرانی در اینجا جمع شده، آمدم حرفهایتان را بشنوم.»
هرکسی قصه آمدنش را گفت. سیدداوود خواست ۱۸تیر و دهه۷۰ را بکشد وسط، سیدکمیل درگوشی اشاره کرد: «دکتر الان خودی و انقلابیه. باید جذب بشه!»
من دکتر را انداختم به خاطرهگویی. از نامه معروف آقایخامنهای به او در سال۶۹ پرسیدم:
«جنگ تمامشده بود، بوشپدر به ایران پیام مذاکره داده بود. من مقالهای با تیتر «مذاکره مستقیم» نوشتم. حرفی از رابطه نزدم. آیتالله خامنهای در نمازجمعه نسبت به رابطه با آمریکا واکنش نشان داد. ناگهان موجی از توهین و تکفیر علیهام براه افتاد. میداندار هم مهدی نصیری سردبیر کیهان بود. از بیت رهبری زنگ زدند گفتتد آقا بین دونماز نامهای در حمایت از شما نوشته. آقا بزرگوارانه بخاطر توهینهای سایرین از من عذرخواهی کردند.»
دنیا چرخشها دارد! حالا مهاجرانی در خرابههای بیروت فریاد مقاومت سر میدهد و نصیری رابطه که هیچ، میگوید باید تسلیم شویم!
حرف بچهها به زدن و نزدن موشکها رسید، دکتر گفت رهبری در نمازجمعه حرف آخر را زد: «نه تعلل میکنیم نه شتابزده.»
بحث رسید به جلیلی-قالیباف. دکتر گفت «الان وقت این حرفها نیست. بچسبید به مقاومت.»
این جنگ عجیب ما را دور هم جمع کرده...
@antioligarchie
۱۹مهر:
در اتاق ایرانیها، نشستیم به قلیانکشی که دکتر مهاجرانی سررسید!
او هم دست کمی از اینها ندارد! پیرمرد از خیابانهای لندن پاشده آمده در خرابههای بیروت، روایت مقاومت بنویسد!
بسته گز از کیف درآورد: «از لندن آوردم! شنیدم چنین جمع ایرانی در اینجا جمع شده، آمدم حرفهایتان را بشنوم.»
هرکسی قصه آمدنش را گفت. سیدداوود خواست ۱۸تیر و دهه۷۰ را بکشد وسط، سیدکمیل درگوشی اشاره کرد: «دکتر الان خودی و انقلابیه. باید جذب بشه!»
من دکتر را انداختم به خاطرهگویی. از نامه معروف آقایخامنهای به او در سال۶۹ پرسیدم:
«جنگ تمامشده بود، بوشپدر به ایران پیام مذاکره داده بود. من مقالهای با تیتر «مذاکره مستقیم» نوشتم. حرفی از رابطه نزدم. آیتالله خامنهای در نمازجمعه نسبت به رابطه با آمریکا واکنش نشان داد. ناگهان موجی از توهین و تکفیر علیهام براه افتاد. میداندار هم مهدی نصیری سردبیر کیهان بود. از بیت رهبری زنگ زدند گفتتد آقا بین دونماز نامهای در حمایت از شما نوشته. آقا بزرگوارانه بخاطر توهینهای سایرین از من عذرخواهی کردند.»
دنیا چرخشها دارد! حالا مهاجرانی در خرابههای بیروت فریاد مقاومت سر میدهد و نصیری رابطه که هیچ، میگوید باید تسلیم شویم!
حرف بچهها به زدن و نزدن موشکها رسید، دکتر گفت رهبری در نمازجمعه حرف آخر را زد: «نه تعلل میکنیم نه شتابزده.»
بحث رسید به جلیلی-قالیباف. دکتر گفت «الان وقت این حرفها نیست. بچسبید به مقاومت.»
این جنگ عجیب ما را دور هم جمع کرده...
@antioligarchie