#نقد_و_نظر
⭕️مساله فراتر از ریاست جمهوری است
✍محسن فیض
🔻مساله فراتر از ریاست جمهوری #احمدینژاد است. بی تعارف #احمدینژاد قامت خودش را فراتر از یک رییس جمهور میبیند. یادم هست که در اواخر دولتش یکی از ارزشیها گفته بود: «ادبیات حرف زدن #احمدینژاد مانند ادبیات #امام_خمینی قبل از ۵۷ شده!» و از این حیث احساس خطر کرده بود. البته آن زمان این تعابیر را جدی نمیگرفتم اما به مرور زمان که سطح اختلاف #احمدینژاد با مقامات ارشد حکومت معلوم شد، به نظرم تحلیل درستی اومد.
اختلاف بر سر مساله #احمدینژاد از این حیث اهمیت دارد که در میان بدنه ایدئولوژیک نظام یا همان ارزشیها اختلافات اساسی شکل گرفت، چرا که این گروه از مردم برای طبقه حاکم، اهمیت بیشتری دارند و بارها ثابت شده که اگر ذهنیت آنها نسبت به امری مخدوش شود، طبقه حاکم با تکیه بر نگاه آنها، اصلاحاتی در خودش پدید میآورد که این مساله مهم، شرح جداگانهای میطلبد.
اما مساله اینجاست که برخورد دوگانه با
#احمدی_نژاد و روحانی در ساحتهای مختلفی برای بسیاری از نیروهای انقلابی مساله ساز شده بود و از ۹۶ بالا گرفت و صحنه به ظاهر عریان شد و در نتیجه این تلقی ایجاد شد که چطور ممکن است که روحانی و جهانگیری صلاحیت اداره کشور را داشته باشند، اما #احمدینژاد نداشته باشد؟! چرا #احمدینژاد باید با وضع تحقیر آمیزی ردصلاحیت شود و در رسانههای عمومی وجههاش را مخدوش کنند، اما درباره دیگران یا چنین نباشد یا کمرنگتر باشد؟ و ده ها رفتار دیگر که در نگاه بسیاری از آنها از دوگانگی خالی نبود. اگر در دو سال پایانی احمدینژاد، اتهام خانه نشینی یا اتهام زیر پا گذاشتن اخلاق به دلیل افشاگری باعث بروز تنش بین او و مقامات ارشد شده بود و افکار بدنه ایدئولوژیک نسبت به #احمدینژاد منفی یا دست کم با ابهام و تردید همراه شده بود، اما با روی کار آمدن دولت روحانی، فضای دیگری شکل گرفت.
شاید این نوع برخوردها با #احمدینژاد و تیمش، به ظاهر بی هزینه به نظر رسید، چون هزینهای هم به ظاهر در کف خیابان نداشت، اما تاثیرش را در افکار عمومی به خصوص بدنه ایدئولوژیک نظام و ارزشیها گذاشت و نوعی دو قطبی و تفرقه در میان آنها ایجاد کرد که برای سیستم خوشایند نبود، اما از نظر آنها چارهای نبود، چون #احمدینژاد قرار نبود فقط یک رییس جمهور تحت نظارت ولایت مطلقه فقیه باشد یا دست کم در اینباره قابل اعتماد نبود! مثلاً #حداد_عادل میگفت: « #احمدینژاد کامپیوتری است که نرم افزارش را نداریم!» این از سوی شخصی که معتمد مقامات عالی رتبه نظام است، اهمیت دارد و یعنی ما او را قابل اعتماد نمیدانیم! یا برخی از تحلیلگران سیاسی که مدام در رسانههای وابسته به دو بازوی نظام یعنی #اصلاح_طلبان و #اصولگرایان، حضور دارند، سعی کردند تا مساله را شفاف تر کنند.
مثلاً سعید لیلاز بعد از ثبت نام #احمدینژاد در سال ۹۶ درباره اقدام او گفت: «از این خبر متعجب نیستم، این تصمیم قابل پیشبینی بود، مخاطب آقای #احمدینژاد اصلاحات و روحانی نیست؛ بلکه مخاطب او کل نظام است. مخاطب رییسجمهور سابق، اصلاحطلبان نیستند بلکه مخاطب او مقامات ارشد نظام است. وی احتمالا تبدیل به #بوریس_یلتسین ایران میشود. من این مساله را در سال ۸۵ نیز مطرح کردهام و بازهم تکرار می کنم که آقای #احمدینژاد میتواند این کار را بکند.»
مقایسه #احمدینژاد با #یلتسین و لو آنکه نسبتی با واقعیت یا نیت #احمدینژاد نداشته باشد، حداقل بیانگر یک ذهنیت مهم درباره #احمدینژاد در طبقه حاکم میتواند باشد.
یا #باهنر نیز چند وقت پیش درباره #احمدینژاد گفت: «آقای #احمدی نژاد، شوخی یا جدی، دنبال رهبری ایران و رهبری جهان و بعد از آن هم دنبال رهبری حومه جهان است. آقای #احمدینژاد، فرد زیرکی است و دست روی نقاط حساس میگذارد و رفتارهایش، بیشتر اپوزیسیونی است تا پوزیسیونی و به همین دلیل هم ممکن است در بدنه جامعه، مقداری رأی برای خودش جمع کند.»
این هم مانند سخن قبلی، و لو آنکه تحلیل دوری از واقعیت یا نیت آقای #احمدینژاد باشد (که به نظر من نیست!) حداقل میتواند نشان دهد که چرا مدام رسانههای داخلی سعی در نادیده گرفتن یا تحقیر او دارند. حتی ممکن است #احمدینژاد به لحاظ حقوقی نتواند جایگاه نخست را پیدا کند، اما در ساحت حقیقی سیاست حرف نخست را بزند که این بستگی به تحولات آتی دارد.
در کل، این سطور برای در نظر گرفتن نگاههای کلانتری به مساله بود که باید درباره فهم رفتارهای طرفین "مساله #احمدینژاد" به آن نظر داشت. و الّا اینکه بن سلمان را برادر خوانده، یا با رادیو فردا مصاحبه کرده و... ساده سازی مساله است.
@antioligarchie
⭕️مساله فراتر از ریاست جمهوری است
✍محسن فیض
🔻مساله فراتر از ریاست جمهوری #احمدینژاد است. بی تعارف #احمدینژاد قامت خودش را فراتر از یک رییس جمهور میبیند. یادم هست که در اواخر دولتش یکی از ارزشیها گفته بود: «ادبیات حرف زدن #احمدینژاد مانند ادبیات #امام_خمینی قبل از ۵۷ شده!» و از این حیث احساس خطر کرده بود. البته آن زمان این تعابیر را جدی نمیگرفتم اما به مرور زمان که سطح اختلاف #احمدینژاد با مقامات ارشد حکومت معلوم شد، به نظرم تحلیل درستی اومد.
اختلاف بر سر مساله #احمدینژاد از این حیث اهمیت دارد که در میان بدنه ایدئولوژیک نظام یا همان ارزشیها اختلافات اساسی شکل گرفت، چرا که این گروه از مردم برای طبقه حاکم، اهمیت بیشتری دارند و بارها ثابت شده که اگر ذهنیت آنها نسبت به امری مخدوش شود، طبقه حاکم با تکیه بر نگاه آنها، اصلاحاتی در خودش پدید میآورد که این مساله مهم، شرح جداگانهای میطلبد.
اما مساله اینجاست که برخورد دوگانه با
#احمدی_نژاد و روحانی در ساحتهای مختلفی برای بسیاری از نیروهای انقلابی مساله ساز شده بود و از ۹۶ بالا گرفت و صحنه به ظاهر عریان شد و در نتیجه این تلقی ایجاد شد که چطور ممکن است که روحانی و جهانگیری صلاحیت اداره کشور را داشته باشند، اما #احمدینژاد نداشته باشد؟! چرا #احمدینژاد باید با وضع تحقیر آمیزی ردصلاحیت شود و در رسانههای عمومی وجههاش را مخدوش کنند، اما درباره دیگران یا چنین نباشد یا کمرنگتر باشد؟ و ده ها رفتار دیگر که در نگاه بسیاری از آنها از دوگانگی خالی نبود. اگر در دو سال پایانی احمدینژاد، اتهام خانه نشینی یا اتهام زیر پا گذاشتن اخلاق به دلیل افشاگری باعث بروز تنش بین او و مقامات ارشد شده بود و افکار بدنه ایدئولوژیک نسبت به #احمدینژاد منفی یا دست کم با ابهام و تردید همراه شده بود، اما با روی کار آمدن دولت روحانی، فضای دیگری شکل گرفت.
شاید این نوع برخوردها با #احمدینژاد و تیمش، به ظاهر بی هزینه به نظر رسید، چون هزینهای هم به ظاهر در کف خیابان نداشت، اما تاثیرش را در افکار عمومی به خصوص بدنه ایدئولوژیک نظام و ارزشیها گذاشت و نوعی دو قطبی و تفرقه در میان آنها ایجاد کرد که برای سیستم خوشایند نبود، اما از نظر آنها چارهای نبود، چون #احمدینژاد قرار نبود فقط یک رییس جمهور تحت نظارت ولایت مطلقه فقیه باشد یا دست کم در اینباره قابل اعتماد نبود! مثلاً #حداد_عادل میگفت: « #احمدینژاد کامپیوتری است که نرم افزارش را نداریم!» این از سوی شخصی که معتمد مقامات عالی رتبه نظام است، اهمیت دارد و یعنی ما او را قابل اعتماد نمیدانیم! یا برخی از تحلیلگران سیاسی که مدام در رسانههای وابسته به دو بازوی نظام یعنی #اصلاح_طلبان و #اصولگرایان، حضور دارند، سعی کردند تا مساله را شفاف تر کنند.
مثلاً سعید لیلاز بعد از ثبت نام #احمدینژاد در سال ۹۶ درباره اقدام او گفت: «از این خبر متعجب نیستم، این تصمیم قابل پیشبینی بود، مخاطب آقای #احمدینژاد اصلاحات و روحانی نیست؛ بلکه مخاطب او کل نظام است. مخاطب رییسجمهور سابق، اصلاحطلبان نیستند بلکه مخاطب او مقامات ارشد نظام است. وی احتمالا تبدیل به #بوریس_یلتسین ایران میشود. من این مساله را در سال ۸۵ نیز مطرح کردهام و بازهم تکرار می کنم که آقای #احمدینژاد میتواند این کار را بکند.»
مقایسه #احمدینژاد با #یلتسین و لو آنکه نسبتی با واقعیت یا نیت #احمدینژاد نداشته باشد، حداقل بیانگر یک ذهنیت مهم درباره #احمدینژاد در طبقه حاکم میتواند باشد.
یا #باهنر نیز چند وقت پیش درباره #احمدینژاد گفت: «آقای #احمدی نژاد، شوخی یا جدی، دنبال رهبری ایران و رهبری جهان و بعد از آن هم دنبال رهبری حومه جهان است. آقای #احمدینژاد، فرد زیرکی است و دست روی نقاط حساس میگذارد و رفتارهایش، بیشتر اپوزیسیونی است تا پوزیسیونی و به همین دلیل هم ممکن است در بدنه جامعه، مقداری رأی برای خودش جمع کند.»
این هم مانند سخن قبلی، و لو آنکه تحلیل دوری از واقعیت یا نیت آقای #احمدینژاد باشد (که به نظر من نیست!) حداقل میتواند نشان دهد که چرا مدام رسانههای داخلی سعی در نادیده گرفتن یا تحقیر او دارند. حتی ممکن است #احمدینژاد به لحاظ حقوقی نتواند جایگاه نخست را پیدا کند، اما در ساحت حقیقی سیاست حرف نخست را بزند که این بستگی به تحولات آتی دارد.
در کل، این سطور برای در نظر گرفتن نگاههای کلانتری به مساله بود که باید درباره فهم رفتارهای طرفین "مساله #احمدینژاد" به آن نظر داشت. و الّا اینکه بن سلمان را برادر خوانده، یا با رادیو فردا مصاحبه کرده و... ساده سازی مساله است.
@antioligarchie