#روایت_فتنه فقط این👆👆 بقیه اش سوسول بازیه!
هم قابل استناده، هم کسی نمیتونه ردش کنه❗️
#عفت_مرعشی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
هم قابل استناده، هم کسی نمیتونه ردش کنه❗️
#عفت_مرعشی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
⭕️ #عفت_مرعشی : سالهای آخر مزد #هاشمی_رفسنجانی را کف دستش گذاشتند !
... مامان بعد از فوت بابا، تارک دنیا شد. خبرها را کمتر دنبال میکند و حال و حوصله هم ندارد». این جملات #فائزه_هاشمی_رفسنجانی است، همانطور که پرتقالها را برای ما پوست میکند، بدون اینکه سرش را بلند کند، به مادرش میگوید: «مامان، من کاندیدای ریاستجمهوری بشم بهم رأی میدی؟» مادر سرش را بلند میکند و میخندد و میگوید: «نه!» چرای بلندی تحویلش میدهیم و او میگوید: «اذیتش میکنند. فحشش میدهند، حوصله ندارم…». بعد دوباره با خنده میگوید: «اصلا کی به تو رأی میده آخه؟».
[خبرنگار] : «اینطور نگویید خانم مرعشی، فائزه خانم خیلی طرفدار دارد…»؛ این را من میگویم و عفت خانم میگوید: «فائزه طرفدار داره؟ راستی؟ خب اگر میتونه کار کنه، کار از دستش برمیاد، بره کاندیدا شه… منم فکرام رو میکنم بهش رأی بدم یا نه…».
«مامان، من که رد صلاحیت میشم. یعنی هر زنی که بخواد کاندیدای ریاستجمهوری بشه احتمالا رد صلاحیت میشه. به نظر شما این درسته که خانما رو رد صلاحیت میکنند؟». عفتخانم انگار که باورش نمیشود. میگوید: «نه، رد صلاحیت نمیکنند. شما کاندیدا بشید. مگه میشه رد صلاحیت کنن؟». من میگویم: «خانم مرعشی رد صلاحیت میکنند، شما خودتان هیچوقت فکر کردید رئیسجمهور بشوید؟». عفتخانم سرش را بالا میکند و میگوید: «من پنج بچه داشتم و در تمام زندگیام در حال مبارزه بودم. پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه میکردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم… او شاه نشد، اما در همه سالهای پس از انقلاب خدمت کرد، هرچند سالهای آخر مزدش را کف دستش گذاشتند…».
▪️لینک مطلب👇
https://b2n.ir/y04223
@antioligarchie
... مامان بعد از فوت بابا، تارک دنیا شد. خبرها را کمتر دنبال میکند و حال و حوصله هم ندارد». این جملات #فائزه_هاشمی_رفسنجانی است، همانطور که پرتقالها را برای ما پوست میکند، بدون اینکه سرش را بلند کند، به مادرش میگوید: «مامان، من کاندیدای ریاستجمهوری بشم بهم رأی میدی؟» مادر سرش را بلند میکند و میخندد و میگوید: «نه!» چرای بلندی تحویلش میدهیم و او میگوید: «اذیتش میکنند. فحشش میدهند، حوصله ندارم…». بعد دوباره با خنده میگوید: «اصلا کی به تو رأی میده آخه؟».
[خبرنگار] : «اینطور نگویید خانم مرعشی، فائزه خانم خیلی طرفدار دارد…»؛ این را من میگویم و عفت خانم میگوید: «فائزه طرفدار داره؟ راستی؟ خب اگر میتونه کار کنه، کار از دستش برمیاد، بره کاندیدا شه… منم فکرام رو میکنم بهش رأی بدم یا نه…».
«مامان، من که رد صلاحیت میشم. یعنی هر زنی که بخواد کاندیدای ریاستجمهوری بشه احتمالا رد صلاحیت میشه. به نظر شما این درسته که خانما رو رد صلاحیت میکنند؟». عفتخانم انگار که باورش نمیشود. میگوید: «نه، رد صلاحیت نمیکنند. شما کاندیدا بشید. مگه میشه رد صلاحیت کنن؟». من میگویم: «خانم مرعشی رد صلاحیت میکنند، شما خودتان هیچوقت فکر کردید رئیسجمهور بشوید؟». عفتخانم سرش را بالا میکند و میگوید: «من پنج بچه داشتم و در تمام زندگیام در حال مبارزه بودم. پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه میکردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم… او شاه نشد، اما در همه سالهای پس از انقلاب خدمت کرد، هرچند سالهای آخر مزدش را کف دستش گذاشتند…».
▪️لینک مطلب👇
https://b2n.ir/y04223
@antioligarchie