⭕️سرنوشت عجيب يك نامهی انتقادی در زمان جنگ
#قسمت_اول؛ طرح آتش به جای خون
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻پس از #آزادی_خرمشهر عملياتها سخت و تلخ پيش می رفت. تير و مرداد ١٣٦١ كمتر از دو ماه پس از آزادی خرمشهر #عمليات_رمضان در هوای داغ خوزستان با تلخی تمام و پرتلفات پايان يافت. هرچند پس از آن عملياتهای محدود #مسلم و #محرم موفقيتهایی داشت اما در #عمليات_محرم كه آبان ٦١ انجام شد سيل در رودخانهی #دويرج تلفات عجيبی از ايرانی ها گرفت. در بهمنماه اين سال عمليات پرحاشيه ی #والفجر پرتلفات و با صحنههای دردناكی همراه بود و پس از شكست، نامش را #والفجر_مقدماتی گذاشتند.
اختلاف #فرماندهان #ارتش و #سپاه اوج گرفته بود و #صياد_شيرازی پس از اين عمليات در توضيح طرح عمليات پيشنهادی اش طرح را "آتش به جاي خون" توصيف كرد كه حاشيهساز شد. اين طرح نيز با نام #والفجر١ در فروردين ٦٢ اجرا شد كه عملياتی شكستخورده شد.
زمستان٦٢ در حالی فرا رسيد كه #محسن_رضایی اميدوار بود با شناسايی هایی كه در منطقه دستنخورده یِ #هورالهويزه انجام داده بودند ارتش صدام را غافلگير كنند و پس از چندين عمليات به يك موفقيت بزرگ برسند. بسياری در پيروزی اين طرح ترديد داشتند و شكست تلخی را پيشبينی می كردند. عمليات در هور سختی های زيادی داشت و پشتيبانی از نيروها سختتر از عملياتهای قبلی بود. #عمليات_خيبر نيز علی رغم شروع خوب به سختی هاي عجيبی خورد و يك ناهماهنگی عجيب در انتقال خبر، #٤_گردان خطشكن از لشكرهاي ٣١ عاشورا و ٨ نجف را به #قتلگاه برد. نيروهای تهران نيز تلفات عجيبی دادند كه در يادداشتی ديگر به اين تلفات و گزارش تكاندهنده #رضا_دستواره از فرماندهان لشكر ٢٧ و اوضاع غمانگيز #محمدابراهيم_همت فرمانده لشكر ٢٧ در اين عمليات ميپردازم.
هرچند #محسن_رضایی و ساير فرماندهان ارشد سپاه در گزارشهايشان بيشتر #عدم_پشتيبانی و #نبود_امكانات را عامل شكستها معرفی می كردند اما حقيقت اين بود كه عوامل زيادی نيز تاثير داشت كه به: " نيروهای نظامی، طراحی ها و اختلافاتشان" باز می گشت.
▪️تعدادی از فرماندهان قديمی نيروهای تهران كه در #عمليات_خيبر در لشكر ١٠ سيدالشهدا جمع بودند در نقد و بررسی #عمليات_خيبر علاوه بر مشكلات بخشهای ديگر كشور، به مشكلات داخلی سپاه در جنگ نيز توجه كردند. حرفهايشان را يككاسه كردند و پيگير شدند تا #امام را ببينند. #محمد_ابوترابی ميگويد: با #احمد_خمينی صحبت كردند. او گفت: بروند مسايل را با #آيتالله_منتظری در ميان بگذارند. آقای #منتظری كه توضيحاتشان را شنيد از آنها خواست نظرات و پيشنهادهايشان را در جزوهای تدوين كنند ؛ چنين كردند كه جزوهای ٩٠صفحهای شد. #آيتالله_منتظری گفت : اين جزوه را به مسوولين كشور برسانند ؛ رساندند. ديداری هم با #هاشمی داشتند كه #هاشمی گفته بود نامه را به #محسن_رضایی ميدهد اما امضاهايشان را بردارند چون اذیتشان می کنند ،ولی قبول نكردند... اين نامه انتقادها و پيشنهادهایی داشت كه قابلبحث و پيگيری بود اما #محمد_ابوترابی از نويسندگان نامه می گويد: «جزوه پيگيری شد، اما نه با رويكرد اصلاح ايرادات، بلكه از سر عناد و با نيت برخورد با عوامل تنظيم و تدوينش.»
در سال ٦٣ كه اين نامه تدوين شده بود ، #محسن_رضایی فرمانده سپاه چالشهای مختلفی داشت، البته نه از سوي مسوولين درجه ١ نظام و به دليل ناكامی عملياتهای جنگي. او چالشی جدی با آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه درباره حدود اختياراتشان داشت كه می توانيد در جای جای خاطرات سال ٦٣ #هاشمی اين اختلافات و تلاشی كه برای حل آن انجام شده را ببينيد و همچنين اختلافات با #صياد_شيرازی . علاوه بر آن در داخل سپاه نيز بهويژه در تهران #محسن_رضایی مخالفانی داشت. در خاطرات ١ آذر ٦٣ #هاشمی می نويسد: #محسن_رضایی در ديدار با او؛ « از تحرك مخالفانش در سپاه و كارشكنی در منطقه تهران عليه فرماندهی اظهار ناراحتی شديد و درخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبيه مخالفان را داشت.» در همين ايام در تهران و كرمانشاه برخی جلسات #محسن_رضایی با رزمندگان و فرماندهان به تشنج كشيده شد.
مشكل اينجا بود كه نامه فرماندهان لشكر ١٠ نيز در همين ايام نوشته شد و مسايلش با ساير مسايل مخلوط شد. شايد فرماندهی سپاه اين ماجراها را به هم مرتبط می ديد. از سوی ديگر يكی از احتمالهایی كه به ذهن نويسندگان نامه آمده بود اين بود كه تشنجهای اين ايام برنامهريزی شده و برای بدنامكردن نويسندگان نامه طراحی شده است. #محمد_ابوترابی : «شاهد بوديم فرماندهی وقت سپاه قدم در مسيری می گذارد كه قلب امام امت را به درد خواهد آورد
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇
#قسمت_اول؛ طرح آتش به جای خون
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻پس از #آزادی_خرمشهر عملياتها سخت و تلخ پيش می رفت. تير و مرداد ١٣٦١ كمتر از دو ماه پس از آزادی خرمشهر #عمليات_رمضان در هوای داغ خوزستان با تلخی تمام و پرتلفات پايان يافت. هرچند پس از آن عملياتهای محدود #مسلم و #محرم موفقيتهایی داشت اما در #عمليات_محرم كه آبان ٦١ انجام شد سيل در رودخانهی #دويرج تلفات عجيبی از ايرانی ها گرفت. در بهمنماه اين سال عمليات پرحاشيه ی #والفجر پرتلفات و با صحنههای دردناكی همراه بود و پس از شكست، نامش را #والفجر_مقدماتی گذاشتند.
اختلاف #فرماندهان #ارتش و #سپاه اوج گرفته بود و #صياد_شيرازی پس از اين عمليات در توضيح طرح عمليات پيشنهادی اش طرح را "آتش به جاي خون" توصيف كرد كه حاشيهساز شد. اين طرح نيز با نام #والفجر١ در فروردين ٦٢ اجرا شد كه عملياتی شكستخورده شد.
زمستان٦٢ در حالی فرا رسيد كه #محسن_رضایی اميدوار بود با شناسايی هایی كه در منطقه دستنخورده یِ #هورالهويزه انجام داده بودند ارتش صدام را غافلگير كنند و پس از چندين عمليات به يك موفقيت بزرگ برسند. بسياری در پيروزی اين طرح ترديد داشتند و شكست تلخی را پيشبينی می كردند. عمليات در هور سختی های زيادی داشت و پشتيبانی از نيروها سختتر از عملياتهای قبلی بود. #عمليات_خيبر نيز علی رغم شروع خوب به سختی هاي عجيبی خورد و يك ناهماهنگی عجيب در انتقال خبر، #٤_گردان خطشكن از لشكرهاي ٣١ عاشورا و ٨ نجف را به #قتلگاه برد. نيروهای تهران نيز تلفات عجيبی دادند كه در يادداشتی ديگر به اين تلفات و گزارش تكاندهنده #رضا_دستواره از فرماندهان لشكر ٢٧ و اوضاع غمانگيز #محمدابراهيم_همت فرمانده لشكر ٢٧ در اين عمليات ميپردازم.
هرچند #محسن_رضایی و ساير فرماندهان ارشد سپاه در گزارشهايشان بيشتر #عدم_پشتيبانی و #نبود_امكانات را عامل شكستها معرفی می كردند اما حقيقت اين بود كه عوامل زيادی نيز تاثير داشت كه به: " نيروهای نظامی، طراحی ها و اختلافاتشان" باز می گشت.
▪️تعدادی از فرماندهان قديمی نيروهای تهران كه در #عمليات_خيبر در لشكر ١٠ سيدالشهدا جمع بودند در نقد و بررسی #عمليات_خيبر علاوه بر مشكلات بخشهای ديگر كشور، به مشكلات داخلی سپاه در جنگ نيز توجه كردند. حرفهايشان را يككاسه كردند و پيگير شدند تا #امام را ببينند. #محمد_ابوترابی ميگويد: با #احمد_خمينی صحبت كردند. او گفت: بروند مسايل را با #آيتالله_منتظری در ميان بگذارند. آقای #منتظری كه توضيحاتشان را شنيد از آنها خواست نظرات و پيشنهادهايشان را در جزوهای تدوين كنند ؛ چنين كردند كه جزوهای ٩٠صفحهای شد. #آيتالله_منتظری گفت : اين جزوه را به مسوولين كشور برسانند ؛ رساندند. ديداری هم با #هاشمی داشتند كه #هاشمی گفته بود نامه را به #محسن_رضایی ميدهد اما امضاهايشان را بردارند چون اذیتشان می کنند ،ولی قبول نكردند... اين نامه انتقادها و پيشنهادهایی داشت كه قابلبحث و پيگيری بود اما #محمد_ابوترابی از نويسندگان نامه می گويد: «جزوه پيگيری شد، اما نه با رويكرد اصلاح ايرادات، بلكه از سر عناد و با نيت برخورد با عوامل تنظيم و تدوينش.»
در سال ٦٣ كه اين نامه تدوين شده بود ، #محسن_رضایی فرمانده سپاه چالشهای مختلفی داشت، البته نه از سوي مسوولين درجه ١ نظام و به دليل ناكامی عملياتهای جنگي. او چالشی جدی با آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه درباره حدود اختياراتشان داشت كه می توانيد در جای جای خاطرات سال ٦٣ #هاشمی اين اختلافات و تلاشی كه برای حل آن انجام شده را ببينيد و همچنين اختلافات با #صياد_شيرازی . علاوه بر آن در داخل سپاه نيز بهويژه در تهران #محسن_رضایی مخالفانی داشت. در خاطرات ١ آذر ٦٣ #هاشمی می نويسد: #محسن_رضایی در ديدار با او؛ « از تحرك مخالفانش در سپاه و كارشكنی در منطقه تهران عليه فرماندهی اظهار ناراحتی شديد و درخواست اجازه برخورد خشنتر و تنبيه مخالفان را داشت.» در همين ايام در تهران و كرمانشاه برخی جلسات #محسن_رضایی با رزمندگان و فرماندهان به تشنج كشيده شد.
مشكل اينجا بود كه نامه فرماندهان لشكر ١٠ نيز در همين ايام نوشته شد و مسايلش با ساير مسايل مخلوط شد. شايد فرماندهی سپاه اين ماجراها را به هم مرتبط می ديد. از سوی ديگر يكی از احتمالهایی كه به ذهن نويسندگان نامه آمده بود اين بود كه تشنجهای اين ايام برنامهريزی شده و برای بدنامكردن نويسندگان نامه طراحی شده است. #محمد_ابوترابی : «شاهد بوديم فرماندهی وقت سپاه قدم در مسيری می گذارد كه قلب امام امت را به درد خواهد آورد
@antioligarchie
ادامه مطلب در پست بعدی👇