#نکته
🔻هانا آرنت چند الگوی شایع در بین جنایتکاران نازی پیدا کرد. یکی از آنها الگوی «مهره یک سازمان» (cog-theory) بود. الگوی کسانی که خود را پیچ و مهره یک سازمان میدانستند و مطیع اوامر مافوق بودند. آنها اعتقاد داشتند شغلی به آنها محول شده و آنها به وظایف شغلیشان عمل میکنند و اگر آنها به این وظیفه عمل نکنند فرد دیگری آن مأموریت را انجام خواهد داد و فرقی در نتیجه ایجاد نخواهد شد!
این الگوی جنایتهای «آدولف آیشمن» بود . الگوی دیگر جنایتکاران نازی، الگوی «هاینریش هیملر» فرمانده ی اساس (سپاه سیاسی-نظامی هیتلر) بود .
الگوی هیملر الگوی یک «مرد خانواده» بود: "چنین مردی به خاطر حقوق ماهانه، تأمین زندگی خود و امنیت و آرامش زن و فرزندانش حاضر بود اعتقادات، شرف و شأن انسانی خود را زیر پا بگذارد، حاکم شدن امر خصوصی بر امر عمومی به او اجازه میداد که از قید مسئولیت اعمال خود یکسره آزاد باشد." یعنی من فقط مسئول خانواده خودم هستم! همدستی بین تکنوکراتهایی که با الگوی «کارمند مطیع» و «پدر خانواده» به مدیریت سازمانی جنایات میپرداختند و «اوباشی که از جنایت و خشونت» لذت میبردند منجر به رویش ماشین عظیم کشتار هیتلر و سوختن زندگی میلیونها انسان شد. در این بین، کسانی هم با سکوت در برابر جنایات نازیها به «شرّ کهتر» تن دادند و «حسابگری شخصی» را جایگزین «مسئولیت مدنی» کردند، همان الگوی «ما نه سر پیازیم، نه ته پیاز!» .
📚 #جنون_قدرت_و_قدرت_نامشروع
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
🔻هانا آرنت چند الگوی شایع در بین جنایتکاران نازی پیدا کرد. یکی از آنها الگوی «مهره یک سازمان» (cog-theory) بود. الگوی کسانی که خود را پیچ و مهره یک سازمان میدانستند و مطیع اوامر مافوق بودند. آنها اعتقاد داشتند شغلی به آنها محول شده و آنها به وظایف شغلیشان عمل میکنند و اگر آنها به این وظیفه عمل نکنند فرد دیگری آن مأموریت را انجام خواهد داد و فرقی در نتیجه ایجاد نخواهد شد!
این الگوی جنایتهای «آدولف آیشمن» بود . الگوی دیگر جنایتکاران نازی، الگوی «هاینریش هیملر» فرمانده ی اساس (سپاه سیاسی-نظامی هیتلر) بود .
الگوی هیملر الگوی یک «مرد خانواده» بود: "چنین مردی به خاطر حقوق ماهانه، تأمین زندگی خود و امنیت و آرامش زن و فرزندانش حاضر بود اعتقادات، شرف و شأن انسانی خود را زیر پا بگذارد، حاکم شدن امر خصوصی بر امر عمومی به او اجازه میداد که از قید مسئولیت اعمال خود یکسره آزاد باشد." یعنی من فقط مسئول خانواده خودم هستم! همدستی بین تکنوکراتهایی که با الگوی «کارمند مطیع» و «پدر خانواده» به مدیریت سازمانی جنایات میپرداختند و «اوباشی که از جنایت و خشونت» لذت میبردند منجر به رویش ماشین عظیم کشتار هیتلر و سوختن زندگی میلیونها انسان شد. در این بین، کسانی هم با سکوت در برابر جنایات نازیها به «شرّ کهتر» تن دادند و «حسابگری شخصی» را جایگزین «مسئولیت مدنی» کردند، همان الگوی «ما نه سر پیازیم، نه ته پیاز!» .
📚 #جنون_قدرت_و_قدرت_نامشروع
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
🔻 #مائو_تسه_تونگ
در سال ۱۹۱۱ دودمان چینگ (خاندان سلطنتی چین) سرنگون میگردد و ملیگراها حکومت چین را بهدست میگیرند.
در سال ۱۹۲۱ حزب کمونیست در چین تشکیل میشود و #مائوی جوان نیز یکی از موسسان آن است. ظرف سه دهه که بخشی از آن مصادف با جنگ جهانی بود حاکمیت چین بهدست کمونیستها میافتد و #مائوتسهتونگِ میانسال تبدیل به رهبری کاریزماتیک میشود.
پس از بهقدرت رسیدن، استبداد #مائو شکوفا میشود. تمایل درونی #مائو به «کیش شخصیت» (به قول فروید توتمیسم) از یک سو و مدح و ثنای دائمی وی از سوی افراد متملق یا وابسته از سوی دیگر باعث شد که مائو محور اصلی آئینی شود که گرچه خود را به کمونیسم منتسب میکرد اما هیچ شباهتی به افکار بنیانگذاران اصلی مارکسیسم-کمونیسم نداشت! بهزودی کتاب سرخ مائو (خلاصهای از رهنمودهای او) تبدیل به یک کتاب مقدس شد و قاب عکس او در تمام ادارات حتی منازل نصب شد.
آنگاه مائو به حذف رقبای سابقش همت گماشت. هر کس که رقیبی بالقوه برای او محسوب میشد گرفتار «حذف سیاسی» و حتی «حذف فیزیکی» میشد که «لیوشائوچی» و سپس «لین پیائو» دو نفر از آنها بودند. همچنین مائو با بهراه انداختن «انقلاب فرهنگی» و بسیج گروههای خشن شبهنظامی به نام «گاردهای سرخ» هر گونه دگراندیشی و سبک متفاوت زندگی را سرکوب میکرد. مائو در سال ۱۹۷۶ مرد و میراث جنگ قدرت را برای جانشینانش باقی گذاشت.
#محمدرضا_سرگلزایی
https://t.me/antioligarchie/25269
@antioligarchie
در سال ۱۹۱۱ دودمان چینگ (خاندان سلطنتی چین) سرنگون میگردد و ملیگراها حکومت چین را بهدست میگیرند.
در سال ۱۹۲۱ حزب کمونیست در چین تشکیل میشود و #مائوی جوان نیز یکی از موسسان آن است. ظرف سه دهه که بخشی از آن مصادف با جنگ جهانی بود حاکمیت چین بهدست کمونیستها میافتد و #مائوتسهتونگِ میانسال تبدیل به رهبری کاریزماتیک میشود.
پس از بهقدرت رسیدن، استبداد #مائو شکوفا میشود. تمایل درونی #مائو به «کیش شخصیت» (به قول فروید توتمیسم) از یک سو و مدح و ثنای دائمی وی از سوی افراد متملق یا وابسته از سوی دیگر باعث شد که مائو محور اصلی آئینی شود که گرچه خود را به کمونیسم منتسب میکرد اما هیچ شباهتی به افکار بنیانگذاران اصلی مارکسیسم-کمونیسم نداشت! بهزودی کتاب سرخ مائو (خلاصهای از رهنمودهای او) تبدیل به یک کتاب مقدس شد و قاب عکس او در تمام ادارات حتی منازل نصب شد.
آنگاه مائو به حذف رقبای سابقش همت گماشت. هر کس که رقیبی بالقوه برای او محسوب میشد گرفتار «حذف سیاسی» و حتی «حذف فیزیکی» میشد که «لیوشائوچی» و سپس «لین پیائو» دو نفر از آنها بودند. همچنین مائو با بهراه انداختن «انقلاب فرهنگی» و بسیج گروههای خشن شبهنظامی به نام «گاردهای سرخ» هر گونه دگراندیشی و سبک متفاوت زندگی را سرکوب میکرد. مائو در سال ۱۹۷۶ مرد و میراث جنگ قدرت را برای جانشینانش باقی گذاشت.
#محمدرضا_سرگلزایی
https://t.me/antioligarchie/25269
@antioligarchie
Telegram
آنتی الیگارشی
آنتی الیگارشی
در سه شنبه آخر سال(چهارشنبه سوری) اقدام خاصی در جهت بزرگداشت این سنت خطرناک انجام دادید؟
#نقد_و_نظر
⭕️ #چهارشنبه_سوری
نه زردی من از تو
نه سرخی تو از من
این آتشبازی نه ربطی به من دارد، نه ربطی به تو!
نه ستایش نور است؛
نه پرستش اهورا
تنها مبادلهی نفت اینهاست با فشفشهی آنها!
اتاق بازرگانی؛
المکاسب؛
توسعه به سبک اژدها!
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
⭕️ #چهارشنبه_سوری
نه زردی من از تو
نه سرخی تو از من
این آتشبازی نه ربطی به من دارد، نه ربطی به تو!
نه ستایش نور است؛
نه پرستش اهورا
تنها مبادلهی نفت اینهاست با فشفشهی آنها!
اتاق بازرگانی؛
المکاسب؛
توسعه به سبک اژدها!
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
#نکته
🔻 فاشیسم چیست؟
#فاشیسم محصول اشرافیت فاسد است. تجمع ثروت، رفاه زدگی میآورد و معنای رفاهزدگی افراط در کسب لذّت، تنبلی و از دست دادن اقتدار و کوشایی است؛ پس همیشه در حول و حوش اشراف رفاهزده، اوباشی جمع میشوند که در یک همزیستی مسالمت آمیز پس ماندۀ غذای اشراف را بخورند و از آنان محافظت کنند.
به تدریج که اوباش گردن کلفت میشوند تصمیم میگیرند که اشراف را کنار بزنند و خودشان جای آنها بنشینند.
از آنجا که اوباش از طبقۀ پایینی جامعه «پرولتاریا» بر میخیزند، ابتدا به غلط تصور میشود که این جابه جایی قدرت، خیزش تودۀ زحمتکش است! اما همانطور که مارکس گفته است این افراد به جای «پرولتاریا»،«لمپن پرولتاریا» هستند و جزو «نیروهای واپس گرا» محسوب میشوند. آنها نیامدهاند که ساختار را عوض کنند بلکه از ضعف اربابانشان استفاده کردهاند تا آنها را کنار بزنند وجای آنها بنشینند.
بنابراین گفته میشود: فاشیسم ضد سرمایهدار هاست ولی مدافع سرمایهداری است...
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
🔻 فاشیسم چیست؟
#فاشیسم محصول اشرافیت فاسد است. تجمع ثروت، رفاه زدگی میآورد و معنای رفاهزدگی افراط در کسب لذّت، تنبلی و از دست دادن اقتدار و کوشایی است؛ پس همیشه در حول و حوش اشراف رفاهزده، اوباشی جمع میشوند که در یک همزیستی مسالمت آمیز پس ماندۀ غذای اشراف را بخورند و از آنان محافظت کنند.
به تدریج که اوباش گردن کلفت میشوند تصمیم میگیرند که اشراف را کنار بزنند و خودشان جای آنها بنشینند.
از آنجا که اوباش از طبقۀ پایینی جامعه «پرولتاریا» بر میخیزند، ابتدا به غلط تصور میشود که این جابه جایی قدرت، خیزش تودۀ زحمتکش است! اما همانطور که مارکس گفته است این افراد به جای «پرولتاریا»،«لمپن پرولتاریا» هستند و جزو «نیروهای واپس گرا» محسوب میشوند. آنها نیامدهاند که ساختار را عوض کنند بلکه از ضعف اربابانشان استفاده کردهاند تا آنها را کنار بزنند وجای آنها بنشینند.
بنابراین گفته میشود: فاشیسم ضد سرمایهدار هاست ولی مدافع سرمایهداری است...
#محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
#تلنگر
🔻شخصیت سالم، انسانها را طبقه بندی ارزشی نمیکند بلکه تنها احساسات متفاوتی نسبت به آن ها دارد.
و به خود این حق را نمیدهد در جهت تغییر دادن دیگران تلاش کند. اندرز دادن کسی که از ما راهنمایی نخواسته است و تلاش برای تغییر دادن دیگران، مغایر با روابط صمیمانه است.
"کارل راجرز" پایه گذار روانشناسی انسان گرا اعتقاد دارد که یک شخصیت سالم در روابطش با دیگران"عشق نا مشروط" به آنها میدهد، یعنی بدون اینکه شرطی قائل باشد دیگری را دوست دارد، افراد را با تمام عیب و نقصی که دارند دوست دارد. چنین فرایندی بسیار نادر است. به این دلیل که ما در مورد خودمان هم نقش دادستان و قاضی را ایفا می کنیم، چگونه ممکن است در مورد دیگران نقش متفاوتی داشته باشیم؟!
📚شخصیت سالم/ #محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
🔻شخصیت سالم، انسانها را طبقه بندی ارزشی نمیکند بلکه تنها احساسات متفاوتی نسبت به آن ها دارد.
و به خود این حق را نمیدهد در جهت تغییر دادن دیگران تلاش کند. اندرز دادن کسی که از ما راهنمایی نخواسته است و تلاش برای تغییر دادن دیگران، مغایر با روابط صمیمانه است.
"کارل راجرز" پایه گذار روانشناسی انسان گرا اعتقاد دارد که یک شخصیت سالم در روابطش با دیگران"عشق نا مشروط" به آنها میدهد، یعنی بدون اینکه شرطی قائل باشد دیگری را دوست دارد، افراد را با تمام عیب و نقصی که دارند دوست دارد. چنین فرایندی بسیار نادر است. به این دلیل که ما در مورد خودمان هم نقش دادستان و قاضی را ایفا می کنیم، چگونه ممکن است در مورد دیگران نقش متفاوتی داشته باشیم؟!
📚شخصیت سالم/ #محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
#نکته
⭕️در حکومت های توتالیتر اروپای شرقی هم درحالی که اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی می کردند، به اعضای حزب، رفاه بالاتری اعطا می شد. اکثریت مردم برای تامین مایحتاج به اجناس کم کیفیت دسترسی داشتند، در حالی که اعضای حزب (مدافعان حکومت) از فروشگاه های ویژه خرید می کردند، که محصولاتی با تنوع و کیفیت بیشتر ارائه می کردند و صف هایی کوتاهتر داشتند.
نتیجه این که اعضای حزب که مایل بودند سهم بیشتری نسبت به اکثریت جامعه داشته باشند، نقش پلیس مخفی، مامور دستگیری و شکنجه، زندانبان، خبرچین و مدافع حکومت را در محله و اداره و شهر ایفا می کردند! نکته طنزآمیز قضیه این است که این #دیوار_حائل، خود نیز در مقایسه با #اقلیت_حاکم، فقیر و محروم زندگی می کند، ولی در مقایسه خودش با همسایگانش، خود را خوش شانس تر و موفق تر میبیند، بنابراین ترجیح می دهد به جای ملحق شدن به همسایگانش، متحد اربابان باقی بماند، و از پس مانده سفره های رنگین اربابان ارتزاق کند.
📚 جنون قدرت و قدرت نامشروع/ #محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie
⭕️در حکومت های توتالیتر اروپای شرقی هم درحالی که اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی می کردند، به اعضای حزب، رفاه بالاتری اعطا می شد. اکثریت مردم برای تامین مایحتاج به اجناس کم کیفیت دسترسی داشتند، در حالی که اعضای حزب (مدافعان حکومت) از فروشگاه های ویژه خرید می کردند، که محصولاتی با تنوع و کیفیت بیشتر ارائه می کردند و صف هایی کوتاهتر داشتند.
نتیجه این که اعضای حزب که مایل بودند سهم بیشتری نسبت به اکثریت جامعه داشته باشند، نقش پلیس مخفی، مامور دستگیری و شکنجه، زندانبان، خبرچین و مدافع حکومت را در محله و اداره و شهر ایفا می کردند! نکته طنزآمیز قضیه این است که این #دیوار_حائل، خود نیز در مقایسه با #اقلیت_حاکم، فقیر و محروم زندگی می کند، ولی در مقایسه خودش با همسایگانش، خود را خوش شانس تر و موفق تر میبیند، بنابراین ترجیح می دهد به جای ملحق شدن به همسایگانش، متحد اربابان باقی بماند، و از پس مانده سفره های رنگین اربابان ارتزاق کند.
📚 جنون قدرت و قدرت نامشروع/ #محمدرضا_سرگلزایی
@antioligarchie