🔻روزی مأمون با نامه درازى نزد امام رضا آمد و آن را خواند، معلوم شد در باره فتح يكى از شهرهاى كابل است. چون خواندن نامه که مأمون با حرارت خاصی می خواند، پايان يافت، امام رضا «ع» به او گفت: آيا گشوده شدن روستايى از روستاهاى شرك تو را خرسند ساخته است؟ مأمون گفت: آيا اين مايه شادى نيست؟ امام گفت: در باره امت محمد و حكومتى كه بر ايشان دارى از خدا بترس! زیرا تو امور مسلمانان را تباه كرده اى، و كار را به دست كسانى سپرده اى كه به غير حكم خداى عز و جل داورى می كنند، و خود در اين سرزمين(مرو) ماندگار شده و خانه هجرت و محل فرود آمدن وحى را ترك كرده اى، و بر مهاجران و انصار با نبودن تو ستم می رود، و سوگند و پيمان هيچ مؤمنى را نگاه نمی دارند، و روزگار بر مظلومان به سختى می گذرد و آنان براى زندگى به هزينه اى دسترسى ندارند، و كسى را نمی یابند كه شكايت نزد او برند.
📚عیون اخبار الرضا ، ج۲، ص: ۱۶۰
#شهادت_علی_بن_موسی_الرضا_تسلیت
@antioligarchie
📚عیون اخبار الرضا ، ج۲، ص: ۱۶۰
#شهادت_علی_بن_موسی_الرضا_تسلیت
@antioligarchie