آنتی الیگارشی
7.62K subscribers
15K photos
5.57K videos
95 files
5.15K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
shadee.ir
shadim.ir
#قدرت
کتاب صوتی { قدرت } شاهکار دوم خانم راندا برن بعد از کتاب راز...
#قسمت_دوم


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
#قسمت_اول این‌خانم توییت کرد👆 به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇 @antioligarchie
#تکمیلی

#قسمت دوم

🔴 اخراج روزنامه نگار به خاطر حمايت از دولت

#الهه_خسروى دبير سرويس فرهنگى روزنامه ايران است كه به خاطر يك توييت در حمايت از #دولت، از روزنامه ايران اخراج شده است!

گفته مى شود برخى طى تماس با مدير مسئول روزنامه خواهان اخراج اين روزنامه نگار شده اند.

*این یادداشت یک روزنامه اصلاح طلبه


به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
#تحلیل ❇️ بررسی #جامعه_شناختی پرونده قتل مرحوم #ریحانه_جباری- بخش اول: 👈 رابطه نامشروع فاطمه موسوی ویایه : در مباحث جرم شناسی بسیار کم به بزهکاری و زنان پرداخته شده، به این دلیل که زنان نسبت به مردان بسیار کمتر مرتکب جرم می شوند. در آمریکا فقط ده…
#تحلیل


#قسمت_دوم

❇️ بررسی جامعه شناختی پرونده قتل #ریحانه_جباری- بخش دوم: جامعه آنومیک

فاطمه موسوی ویایه

یکی از مهمترین نظریات جرم شناسی، نظریه فشار ساختاری رابرت مرتن است که در سطح تحلیل متوسط به بررسی علل ارتکاب جرم می پردازد. نظر مرتن اين است که جامعه، فرد را به کجروی وادار می کند. به  بيان خود او، کجروی حاصل فشارهای ساختاری اجتماعی خاصی است که افراد را به کج رفتار شدن مجبور مي کند. جوامع صنعتي بر توفيقات مادی در زندگی تأکيد دارند که به شکل انباشت ثروت و تحصيلات علمی به عنوان مهمترين اهداف زندگی شخص و معيارهای منزلتی تجلی مي کنند. دستيابی به اين اهداف مقبول اجتماعی نياز به ابزارهای مقبولی هم دارد که البته از دسترس جمعی از افراد جامعه خارج است، يعني جامعه طوری ساخت يافته که طبقات فرودست، فرصت های کمتری برای تحقق آرزوهاي خود دارند. البته مرتن تأکيد دارد که واکنش همه افراد در این شرایط مشابه نيست و هرکس به طريقی خود را با فشار محيط سازگار می کند. عده ای به انزوا می رسند و خود را کنار می کشند. عده ای  نوآوری می کنند و به جای وسایل مشروع از ابزارهای نامشروع استفاده می کنند تا به اهداف مشروع اجتماعی برسند. در نهایت عده ای طغیان می کنند و ابزارها و اهداف جدیدی تعریف می کنند.

برگردیم به ساختارها، ساختارهای اجتماعی سرمایه داری می گوید هدف رسیدن به پول و موقعیت تجملی است. در جامعه ایران، هدف اجتماعی رسیدن به پول زندگی تجملی است. گذشته از مردان که با کارآفرینی یا رانت می توانند به این هدف برسند، برای زنان رسیدن به این هدف آسان نیست. چرا که بنا بر فرهنگ مردسالارانه، هنوز روابط اجتماعی جنسیتی مبتنی بر نفقه/ تمکین، پول مرد/ الطاف جنسی زن استوار است و بهترین ابزار رسیدن زنان به زندگی تجملی، ازدواج موفق یعنی ازدواج با یک مرد پولدار است.

در جامعه سنتی فقط دو بازار برای عرضه کالای جذابیت زنانه وجود داشت: یا بازار ازدواج یا بازار روسپیگری. ولی در جامعه مدرن، جامعه مابعد سنتی، بازار سومی هم اضافه شد: بازار روابط موقت که مابین دو بازار ازدواج و بازار روسپیگری بود. نه مثل بازار ازدواج رابطه دائمی طولانی مدت با یک سری هنجارها و قواعد حقوقی است که فرد را در یکسری تعهدات حقوقی و مالی مختلف گرفتار می‌کند و نه مثل بازار روسپیگری رابطه سرد، کوتاه، بدون شناخت و علاقه بین فردی است. روابط موقت رابطه‌ای است که در آن، افراد از یک طرف تعهد کوتاه مدت دارند ولی گیر نیفتاده‌اند و می‌توانند به دلخواه، هر زمان که بخواهند با کمترین هزینه مالی از این رابطه بیرون بیایند. در عین حال این رابطه از نظر عاطفی، هم ارضا کننده است، عنصر صمیمیت و حتی شکلی از تعهد را دارد.

بازار روابط موقت، چند سالی است که به عنوان بخشی از مدرنیته، وارد جامعه ما شده، بنا بر نظریه فشار اجتماعی مرتون، ریحانه جباری یک کجروست. او به شدت اهداف اجتماعی در مورد رسیدن به پول و کالای لوکس نشانه تشخص شماست، را پذیرفته بود ولی از ابزار مشروع یعنی ازدواج با یک مرد ثروتمند یا کار سخت و تحصیل استفاده نکرد، از ابزار نامشروع عرضه زیبایی و جذابیت زنانه در بازار روابط موقت استفاده کرد.        

اما نظریه مرتون یک نظریه برای جامعه آمریکاست، برای جامعه امروز ایران هم مناسب است؟ نظر شخصی من این است که نه. نظریه مرتون در مورد فشار اجتماعی در یک نظام باثبات است ولی جامعه ایران جامعه باثبات نیست، وضعیت آنومیک دارد، نظام سنتی که پدر و مادر من با آن بزرگ شدند از میان رفته و هنوز نظم جدید و مدرن جایگزین نشده. در طول سه نسل از تلگراف به تلگرام رسیدیم. زنان و مردان نامحرم در تلگرام با هم حرف می زنند ولی هنوز یاد نگرفتند که ارتباط با جنس مخالف دقیقا به چه شکلی مدیریت کنند؟ مرز زندگی خصوصی کجاست؟ تا کجا می توان صمیمی شد یا درد دل کرد؟ عشق از کجا شروع می شود؟ چطور باید یک رابطه را پیش برد؟ کجا و تحت چه شرایطی یک رابطه را تمام کرد؟ چطور بدون زخم زدن تمامش کنیم؟ اینها چیزهایی است که باید در فرایند جامعه پذیری یاد بگیریم و یاد نگرفتیم، هر کدام به نوبه خود با آزمون و خطا به بهای هزینه عاطفی راه و چاه را یاد می گیریم، چون خانواده و نظام آموزشی به ما یاد ندادند.

ریحانه جباری وارد بازار رابطه موقت شده بود، پر از ایده و رویا درباره ثروتمند شدن سریع و فرصت زندگی لوکس، اما نمی دانست باید دقیقا چه بهایی بپردازد؟ تا کجا می تواند پیش برود؟ این فضای مبهم و آنومیک، و نداشتن مهارت در رابطه با جنس مخالف، امروزه همچنان باقی است و هزینه زاست. باید این معضل جدی گرفته شود.

💢 کانال زنان و مسابل اجتماعی


@antioligarchie
آنتی الیگارشی
#انقلابی‌های_خیانتکار #زنجیره_ای_وحشتناک_و_عبرت_انگیز مجتبی لشکربلوکی #قسمت_اول 🔻به محض اینکه لنین (بنیانگذار شوروی) مُرد، معلوم شد که شخص دوم انقلاب یعنی تروتسکی، خودفروخته و خائن است، رهبران انقلاب مانند استالین، کامنف، زینوویف و بخارین به کمک…
راه حل چیست

#انقلابی_های_خیانتکار

#قسمت_دوم

مجتبی لشکربلوکی

🔻آنچه خواندیم فقط مربوط به کشور شوروری نیست. می‌تواند در خانواده ما هم اتفاق بیفتد. می تواند در هر خانواده، قبیله، گروه، روستا، سازمان، استان و در هر کشور دیگری رخ دهد. چطور چنین چیزی رخ می دهد؟ وقتی می بینیم که در خانواده ما یاغی پیدا شده، در سازمان ما معترض ها زیاد شده اند و در کشور تعداد زیادی مطرود و خائن و مغضوب داریم! این یعنی یک جای کار ایراد دارد. این یعنی اینکه قبیله ما، جمع ما، سازمان ما توانایی هضم تنوع ها و تفاوت ها را ندارد. هر کسی که متفاوت می اندیشد و متفاوت فکر می کند، سریعا برچسب خائن، دگراندیش، تجدیدنظرطلب و ... می زنیم. جمع های با توان هضم بالا، هنر تبدیل تفاوت‌ها به یکپارچگی (و نه یکی شدن) را دارند. دقیقا تفاوت در همین نقطه ظریف است:

جمع‌هایی که تنوع و چندصدایی را دوست دارند چنین فکر می‌کنند: اینکه من و تو کاملا شبیه به هم فکر کنیم یعنی یک نفر از ما اضافه است. و چه خوب است که ما متفاوت هستیم و متفاوت فکر می کنیم.

جمع‌هایی که تک صدایی را دوست دارند چنین فکر می کنند: تو شبیه به من فکر نمی کنی؟ پس تو باید حذف شوی! همین!

#راه_حل :

۱.گفتگو برای درک مشترک را بیاموزیم.
۲. احترام به تصمیم مشترک را تمرین کنیم.
اگر از طریق گفتگو نرسیدیم از طریق رای گیری و انتخابات به تصمیم مشترک می رسیم.‌ بنابراین يا با گفتگو به درک مشترک و یک تصمیم مرضی الطرفین می رسیم یا اینکه نمی توانیم یکدیگر را با گفتگو قانع کنیم و اینجاست که باید رای گیری کنیم و هر چه جمع گفت را بپذیریم.
جامعه ای که اعضای آن احساس کنند همه در آن نقش دارند و احساس کنند که می توانند با یکدیگر یا به درک مشترک برسند یا به تصمیم مشترک دیگر به فکر انقلاب و تخریب و خیانت و دیگران و دسیسه نمی افتند. یکسان سازی (همه دقیقا شبیه به هم فکر کنند) را رها کنیم، یکپارچه سازی (درک مشترک یا تصمیم مشترک) را در دستور کار قرار دهیم.



@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ سرانجام نقد #هاشمی و وزرایش! مهدی نصیری ( نویسنده سابق کیهان ) 🔻...پس از خروج از #کیهان ، درخواست امتیاز هفته نامه #صبح را تقدیم معاونت مطوعاتی وزارت ارشاد کردم. پس از گذشت پنج ماه امتیاز صادر شد و در اسفندماه ۷۳ اولین پیش شماره #صبح منتشر شد. افراد…
#قسمت_دوم

⭕️ سرانجام نقد #هاشمی و وزرایش!

این قسمت : #غرضی "وزیر پست و تلگراف و تلفن" دولت هاشمی

مهدی نصیری (نویسنده سابق کیهان)

...چون به نقد عملکرد دستگاههای رسمی نظام از زاویه مقابله با فساد مالی و رانتخواری اهتمام داشتم، مردم عادی و کارمندان دولت که به اسنادی در این رابطه دسترسی داشتند، آنها را ارائه می کردند ،از جمله اسناد مفصل و دقیقی بود که از عملکرد خلاف قوانین مهندس #غرضی در وزارتخانه پست و تلگراف و تلفن توسط یکی از مدیران سابق آن در اختیار ما قرار گرفت.
پس از مطالعه دقیق اسناد و برگزاری جلسات کارشناسی متعدد در دفتر #صبح، گزارش آماده انتشار شد، به دفتر آقای #غرضی زنگ زدم و وقت ملاقات خواستم تا متن گزارش را همراه با اسناد در اختیار او قرار دهم اما او حاضر به ملاقات نشد. در عوض، آقازاده ی شخصیت سرشناسی را واسطه قرار داد که رد کردم و گزارش آماده چاپ بود که دو تن از معاونان وزیر به دفتر نشریه آمدند. گزارش را در اختیارشان قرار دادم اما پاسخ قانع کننده ای نشنیدم و گزارش منتشر شد.
انتشار این گزارش مفصل و مستند که تقریبا امر بی سابقه ای در نقد یک وزیر و وزارتخانه دولت آقای #هاشمی به شمار می رفت، بازتاب بسیار گسترده ای داشت و منجر به جوابیه و شکایت وزیر شد.

روز محاکمه وقتی وارد دادگاه شدم تمام صد صندلی دادگاه از لشگر مدیران وکارمندان وزارتخانه آقای #غرضی یک ساعت جلوتر پرشده بود. به رییس دادگاه ـ که به نظرم آقای سعید مرتضوی بود ـ گفتم: بنده متهمم اما حتی صندلی برای نشستن من خالی نیست، چه کنم؟!
رییس دادگاه دستور داد سه صندلی را در ردیف جلو، برای من و وکیلم و عکاس #صبح خالی کنند.

جلسه محاکمه آغاز شد و جناب #غرضی به طرح دعوای خود که عبارت بود از کذب و تهمت و افترا و تشویش اذهان عمومی توسط مدیر مسئول صبح، پرداخت ... من برای دفاعیات پشت تریبون رفتم و همه ادعاهای آقای #غرضی را با این کنایه که جناب وزیر! چرا برای جلسه دادگاه لشگرکشی کرده ای، رد کردم و دو نسخه از همه اسناد و مدارک را به هیات منصفه و قاضی دادگاه تحویل دادم.
...هیات منصفه رای خود را مبنی بر رد اتهامات وزیر مبنی بر کذب و افتراء و تشویش اذهان عمومی و تبرئه من صادر کرد و من را تنها به خاطر این که کاریکاتوری ـ که البته جنبه تزیینی برای صفحه آرایی داشت و تصویر وزیر نبود ـ مجرم شناخت و حکمی مبنی بر #سیصد_هزار تومان جریمه مالی و یک ماه تعطیلی نشریه صادر کرد.

شب گزارشی تصویری از دادگاه در حد چند دقیقه از شبکه پنج سیما پخش شد که بازتاب گسترده ای در جامعه داشت.
فردای روز دادگاه از دفتر #رهبری تماس گرفتند و گفتند که #رهبری فرمودند جریمه مالی شما را من پرداخت می کنم. بعدا مطلع شدم که بازرسی دفتر #رهبری نیز در مورد تخلفات صورت گرفته در وزارتخانه آقای #غرضی تحقیقاتی داشته است.

اما نکته مهم و اسفبار ماجرا این بود که هیات منصفه و دادگاه با تبرئه من در واقع بر صحت گزارش #صبح که حاکی از قانون شکنی و فساد مالی و سهل انگاری و دروغ گویی و ...در وزارتخانه مزبور بود، مهر تایید زد . دادگاه تمام شد اما دریغ از کمترین اقدام از سوی قوه قضاییه ـ به ریاست آیت الله #یزدی ـ که باید بلافاصله وارد رسیدگی به تخلفات وزیر می شد و باب این نوع تخلفات را سد می کرد.


البته الحق و الانصاف دادگاه در اخذ جریمه مالی و تعطیلی یک شماره صبح کمترین کوتاهی ای نکرد و به وظیفه قانونی خود عمل کرد!


@antioligarchie

ادامه مطلب را در پست بعدی بخوانید👇
48 -@sokhanranihaa - خشت خام - محسن کنگرلو - کانال سخنرانی ها
@sokhanranihaa
⭕️ فایل صوتی مصاحبه #حسین_دهباشی با #محسن_کنگرلو از چهره‌های جنجالی و تاثیرگذار بر سیاست ایران در دهه ۶۰ و از افراد موثر در حادثه مک فارلین

#قسمت_دوم

@antioligarchie


▪️لینک فایل صوتی #قسمت_اول


https://t.me/antioligarchie/23538

▪️لینک فایل تصویری👇

#نسخه_اصلی
#بدون_سانسور

https://t.me/antioligarchie/23528
آنتی الیگارشی
#دیدگاه ⭕️جن انسان است امیر حسین ترکاشوند 🔻در بسیاری از آیات قرآن، جنّ عبارت از انسان است چنان‌که اِنس نیز عبارت از انسان است؛ و یعنی جمعیّتِ هفت و نیم میلیاردی کنونیِ مردم جهان، ترکیبی از اِنس‌ها و جِن‌ها است که هیچ تفاوتی با هم ندارند مگر این‌که هر…
#دیدگاه

#قسمت_دوم

⭕️جن انسان است

امیر ترکاشوند

#دیو آریایی ، ِن عربی

🔻در پیِ انتشار دو بخش قبلی، دکتر منصورزاده (متخصص باستان‌شناسی و ادیان) توضیح دادند که: «... اعرابِ حجاز، هر غیر عرب را جنّ تلقی می‌کردند، چنان‌که ایرانیان نیز هر غیر آریایی را دیو خطاب می‌کردند. دیو ایرانی معادل جن عربی است ...».

آریائی‌ها پس از کوچ به فلات ایران، بومیان را (که اتفاقاً صاحب تمدن بودند) «دیو» نامیدند یعنی به غیر آریایی‌ها (=غیر خودی‌ها) عنوان دیو دادند.

دیو سفید و دیو سیاه:
آنان، بومیان را بر اساس رنگ پوست‌شان به دیو سفید و دیو سیاه تقسیم‌بندی کردند: به مردم طبرستان (در نوار ساحلیِ شمال) که رنگی روشن داشتند «دیو سفید» و به مردم جنوب که رنگی تیره داشتند «دیو سیاه» می‌گفتند.

در قصّه‌های نزاع میان کوچندگان و بومیان، به کلمهٔ «دیوبند» برمی‌خوریم که لقب تهمورث است زیرا دیوان (بومیانِ فلات) را به بند کشید و از آنان خط و معماری و کشاورزی آموختند.

وجه تسمیه:
برخی در بارهٔ علت این نامگذاری گویند آریایی‌ها پس از کوچ، در گوشه و کنار این سرزمین پهناور با مردمانی روبرو گردیدند که دارای چهره‌هایی با موی و ریش بلند و اندام‌هایی درشت بودند که این ویژگی‌ها برای کوچندگانِ آریایی شگفت‌آور بود و از این رو این مردمان را دیو نامیدند. برخی دیگر گویند به این خاطر که بومیان، مزداپرست نبودند و خدایان غیر ایرانی (غیر آریایی) را می‌پرستیدند، به همین خاطر آریاها آنان را دیوسنا و سپس دیو نامیدند؛ و شاید این نامگذاری ریشه در تبعیض نژادی داشته باشد که هر قوم و قبیله و نژادی، خود را بهتر از دیگران دانسته و به خود عنوانی اصیل و به دیگری صفتی پَست می‌داد و از همین رو کوچ‌کنندگان خود را آریایی یعنی «نجیب و شریف» (با فرض صحت این معنا) و بومیان را دیو یعنی «بدمنش» نامیدند.

بنابراین دیو (پری) در نزد آریایی‌ها؛
از یکسو متمدن‌تر و صاحب تخصص و فوت‌وفن‌های پیشرفته‌تری در زندگی بودند
و از سوی دیگر رنگ و چهره‌ای عجیب و متفاوت برای مهاجران سرزمین‌های شمالی داشتند؛
یعنی تقریبا همان تصوری که مکی‌ها و اعراب حجاز از جن‌ها به عنوان مردم پیشرفته‌تر و مختلف‌الالوانِ بلاد اطراف داشتند؛
قرآن نیز به ذکر تخصصِ این خارجی‌ها (جن‌ها)، در ساختِ قصر و معبد سلیمان پرداخته و در روایات نیز به رخسار متفاوت آن‌ها (که ناشی از تفاوت نژاد و اقلیم بود) اشاره شد.

اغراقِ فریبندهٔ افکار:
گفتنی است عرب در بیان و ترسیم، دچار اغراق‌گویی و غلو بود و به همین خاطر پیشرفت جن‌های بیگانه و خارجی را چندبرابر و ماورائی و در حدِّ غیب‌دانی (تا آن‌جا که وحیِ قرآن را حاصل ارتباط حضرت محمد با آن مردم پیشرفته و آگاه به غیب) می‌دانستند، و چهرهٔ متفاوت‌شان را نیز گاه افسانه‌وار فراتر از واقعیت به تصویر می‌کشیدند.
اغراق در بیان تفاوت علمی و ظاهری در اعصاری که محرومیت‌ها و فقدان برق بیداد می‌کرد امری طبیعی است.

اقدام انسانیِ قرآن:
قرآن لقب غلط‌اندازِ دیو که بار منفی داشت را کنار گذاشت و به جای آن از عنوان جن که از نظر معنا فاقد بار منفی است استفاده کرد و از گذشته‌ها و دشمنی‌ها (میان هموطنان با غیر هموطنان) به سرعت گذر کرد و هر دو گروه یعنی جن (غیر هموطن) و انس (اعراب هموطن) را مشترکاً خطاب کرد و آن‌ها را دعوت به ایمان و عمل صالح کرد و از تکذیب نعمت‌های پروردگار پرهیز داد. اگر شیطنت هست به هر دو نسبت داد: شیاطین الجن و الِانس؛ اگر وسوسه هست به هر دو نسبت داد: الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنة والناس؛ اگر عذاب اخروی هست به هر دو هشدار داد؛ اگر برای هم‌قوم و غیر هم‌قوم اسم انتخاب کرد برای هر دو از باری برابر استفاده کرد (اِنس و جِن: دمِ‌دست و دور)؛ اگر دعوت به ایمان است هر دو را خطاب کرد؛ و چنان به همبستگی جهانی اعتنا نشان داد که دوست و دشمنِ دیروز را زیر یک چتر بُرد و از خطابی واحد برای اشاره به هر دو استفاده کرد: انسان.
نفی تبعیض نژادی. قرآن به ساکنان حجازِ گمنام و فراموش‌شده اعتماد به نفس داد و با آیاتش متذکر شد که «آن مردم دیگر» (که جن نامیده شدند و به قرینهٔ "مجنون" برتر شناخته می‌شدند) اگر بر شما در تمدن برتری دارند (یا برخی‌شان کمتری دارند)، آن دانش و فرهنگ و تمدن را با تلاش و کوشش به دست آورده‌اند و شما نیز می‌توانید با تلاش و رَستن از جهالت، به آن رشد و پیشرفت دست یابید و این‌گونه نیست که خدا راه رشد را بر نژادی بسته و بر نژاد دیگر باز گذاشته باشد و آپارتاید راه انداخته باشد

آریائیان سرانجام گویا به لطف قوای جسمانی بیشترشان بر «بومیان متمدن و غیر هم‌نژادشان» (دیوان) پیروز شدند؛ چنان‌که اعراب نیز سرانجام با اعتماد به نفسی که از قِبَل ظهور اسلام به دست آوردند به لطف همان قوای جسمانیِ برتر (و نه دانش بیشتر) بر «بلاد متمدن و غیر هم‌نژادشان» (جنّیان) غلبه کردند.


@antioligarchie
⭕️ چرایی تداوم جنگی که دو دشمن اسرائیل را درگیر خونین‌ترین جنگ جهان کرد. / نوشتار یک رزمنده
#قسمت_دوم

@shafieikia

🔻تداوم جنگ با صدام که قهرمان فلسطینی‌ها به شمار می‌رفت رویکرد حمایتی انقلاب از فلسطین را هم مخدوش کرد!

پس از فتح خرمشهر صدامی که اینجا مأمور آمریکا و اسرائیل انگاشته‌ می‌شد باوساطت #یاسرعرفات خواستار صلح شد ولی با مخالفت آرمانی آقاروح‌اللّه بنابر همان تضمینی که سیاسیون و نظامیون دادند مواجه شد، و منجر به دوری عرفات و سلب ابتکار عمل ایران درباره فلسطین و حتی اشغال لبنان شد.

وجنگ به اتحاد اعراب علیه ایران نیز منجر شد.
انهدام رآکتور هسته‌ای عراق توسط جنگنده‌های اسرائیلی در بحبوحه ‌جنگ ایران و عراق و سپس با انتقال اسلحه و قطعات جنگنده‌های خریداری شده در مذاکرات مک‌فارلین توسط هواپیماهای اسرائیلی به ایران، عراق و هم‌پیمانانش ایران و اسرائیل را در یک جبهه دانستند!

دقیقا پشت این اتفاقات مثل مذاکرات مک‌فارلین تمام سیاسیون موجود بانقش برجسته جناب #رفسنجانی حضوردارند که همان‌ها پس از کشیده شدن عصاره و توان ایران و عراق بانی تحمیل قطعنانه۵۹۸ و جام زهر به همان رهبری شدند که مخالف تداوم جنگ بود.
و اینچنین اسرائیل از تیغ تیز ایران‌ و عراق درامان ماند.

و در این هشت سال جنگ ، شوروی (روسیه) و کره‌شمالی و چین و کشورهای شرقی با فروش مستقیم سلاح به ایران و بیشتر عراق و آمریکا و غرب با فروش بمب شیمیایی و سلاح‌های پیشرفته به عراق و کشورهای عربی در ورای ایران هراسی نان خود را در خون مردم ایران و عراق زدند.

این آسیبی است که به نوع حضور ایران در سوریه و درگیری با مخالفان اسد و تکفیری‌ها و الگوی رویکردی مرحوم سلیمانی هم وارد است، چون دقیقا همان الگو بدون آسیب شناسی و رفع اشتباهات در این چندسال دنبال شده‌است.

و البته بررسی این موضوع که برجسته‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقطع تاریخ ایران است، پس ۳۰ سال از آن جنگ که اسناد محرمانه‌ای را از طبقه‌بندی خارج کرده است بیشتر حائر اهمیت و قابل تحقیق است.

لینک قسمت اول

https://t.me/antioligarchie/24454

@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ در ۱۵خرداد سال ۱۳۸۵ چه گذشت؟! #قسمت_اول حجت الاسلام شفیعی کیا 🔻۱۳خرداد ۸۵ با رسیدن تعطیلات قصد داشتم خانواده را تهران برده و در مراسم سالگرد هم شرکت کنیم، بنابراین متنی درباره مرحوم آقاروح‌اللّه که نوشته بودم را به دفتر روانبحش سردبیر نشریه پرتوی جناب…
⭕️در ۱۵ خرداد سال ۱۳۸۵ چه گذشت ؟! #قسمت_دوم

حجت الاسلام شفیعی کیا

🔻در صورتیکه قرار بود افراد در ظاهری طلبه و پرسشگر از وی سؤال کنند و همان شب با قطعی شدن شروع سؤال توسط علی‌ابوترابی، قرار شد وی با دست گرفتن چند کاغذ و قلمی در دست شائبه‌ی کار دیگری غیر از سؤال را بر طرف کند (تصویر۱) که لودگی روانبخش حساسیت‌ها و تدارک مهدی رفسنجانی را بیش کرد.

البته کسانی مانند استاد آقا هم پیشنهاد در دست گرفتن پلاکارد با شعارهای انتقادی دادند که عملی نشد ولی در پرونده ما به عنوان گزارش اداره اطلاعات و جرم ما گنجانده شد!

صبح ۱۵خرداد شد و وارد شبستان شدیم جو شبستان امام ملتهب بود، گوشی‌ها را هم می‌گرفتند، جمعیت مراسم سال‌های پیش نبودند، بلکه تعداد زیادی حتی با چهره‌هایی خاص و بعضا معتاد با سرهای باند پیچی هم بین جمعیت بودند که بیشترین ضرب و شتم را هم آنان داشتند.
البته پس از آزادی از زندان برخی خادمان حرم گفتند که از صبح آن روز توسط مهدی رفسنجانی چند اتوبوس آدم آورده شده بود و فضا آماده برای برخورد بود.

مراسم با تلاوت قرآن شروع شد و سیما هم پخش مستقیم کرد، شمس مجری برنامه با کت و شلواری سفید پشت تریبون رفت و با این جمله التهاب را بیش کرد: خبر دار شدیم عده‌ای منافق به میان شما آمده‌اند تا مجلس را بر هم بزنند، هشیاری انقلابی خود را حفظ کنید! و ... (تصویر۲)
افرادی هم با تصاویر آقای احمدی‌نژاد در صحن حضور داشتند، ولی اوباشی هم بعضا عربده می کشیدند تا عکس‌های دکتر پایین بیاید، خلاصه جو عادی نبود.

طلبه‌ای بلژیکی و عرب‌تبار سخنرانی پیش از آمدن رفسنجانی را شروع کرد، و وقتی گفت: خدا را شاهد می گیرم که در بین تمام مسئولان بعد از سیدخمینی فقط احمدی‌نژاد این راه را خالصانه و محکم رفته. با واکنش اکثر موافقان و مخالفان مواجه شد.

رفسنجانی قرار بود ساعت ۱۰، ۱۱ شروع کند، ولی به دلیل دیدار با مراجع تأخیر داشت، و سرانجام حدود ساعت دوازده آمد، شعارها درهم تنیده بود.
رفسنجانی سخنان خود را شروع کرد، ده دقیقه‌ای گذشته بود، علی ابوترابی که در زاویه دیدم بود را نگاه می کردم گمان کردم جو ملتهب منصرفش کرده، بگذریم که بعد یکی از امنیتی‌ها فیلم همین نگاه کردن‌های مرا دلیل لیدری من گزارش کرده بود!

تا اینکه ابوترابی برخاست و فریاد زد: آقای هاشمی از شما به عنوان پیش کسوت انقلاب سؤال دارم!
رفسنجانی که کلامش پاره شد گفت: الان جای سؤال نیست جای دیگر ...(تصویر۳)
شعار ممتد مرگ بر منافق التهاب را بالا برد، چند هیکل‌مند که به محافظان شبیه بودند سراغ ابوترابی رفتند و گفتند: حاج آقا گفت بیا جلو سؤال کن ابوترابی امتناع کرد و کشیدنش و عمامه اش افتاد.
شعارهای مرگ بر غارتگر، مرگ بر منافق، هاشمی، هاشمی به هم پیچیده بود و رفسنجانی با پوزخند همیشگی‌اش ‌گفت: دیروز هم مردم برای رهبری همینطور ابراز احساسات می‌کردند!

من به سمت ابوترابی رفتم، دیدم چهار پنج نفر برای مهار من دنبالم هستند، کاملا برای مأموران شناخته شده بودیم، روانبخش که در آن روز خودش برای ردگم کردن به میبد رفته بود با آن جلسه‌ پرتو کار دست ما داده‌بود.
محمدصادق برادر زاده علی ابوترابی برخاست در حالی که انگشت سبابه‌اش را بالا گرفته بود گفت: آقای هاشمی عموی من یک سؤال از شما خواست بکند باهاش این برخورد را کردید؟! (تصویر۴)
که همان زمان رفسنجانی با اشاره دست که معنی اش این بود که این را هم ببرید امنیتی‌ها را واداشت صادق را هم بردند، بلافاصله محمدباقر محمدزاده از کارمندان آن زمان مؤسسه جناب مصباح که الان کارآفرین موفقی است به اعتراض بلند شد ولی مورد آماج کتک اراذل حاضر قرار گرفت و با اینکه دارای مهارت کنگ‌فو بود برخوردی نداشت، و کمرش بعدا به عمل محتاج شد. (تصویر۵)

من از سؤال منصرف شدم و متوجه شدم هر طرف میروم چند قلچماق همراهی‌ام میکنند، حرکت دست رفسنجانی و ضرب و شتم و بازداشت ابوترابی و برادرزاده‌اش و محمدزاده در ذهنم مدام تکرار می‌شد سکوت را جفا دانستم، جلو رفتم و فریاد کردم: ای فرزند روح‌الله چرا ساعت‌ها با دختران‌وپسران می‌نشینی و سؤال و جواب میکنی(فیلم انتخاباتیش) ولی یک طلبه از تو نمیتواند سؤال کند، همان غول‌تشنگ‌ها که در تصویر معروف یکی‌شان معلوم است مرا به باد کتک و مشت‌های سنگین گرفتند و دانسته یا ندانسته به جراحت کهنه گردنم میزدند که عوارضش هنوز هست.
عکاس عکس معروف گفته بود حدود ۵۰ قاب عکس انداخته بود و اطلاعات همه را توقیف و فقط همین عکس معروف را اجازه انتشار داد.(تصویر۶)
یکی‌ هم عمامه‌ام را بین جمعیت پرتاب کرد، چون ملبس بودن ما دروغ اراذل و اوباش بودن ما را ناکارآمد می‌کرد.
طلبه‌ای که بعدا عمامه‌ام آورد را هم بازداشت کردند.

گفتند لطفی رئیس فعلی شورای هماهنگی تبلیغات که کت و شلوار سفیدی پوشیده بود، بسان مأموران بین جمعیت آمده و همراهان ما را با اشاره برای بازداشت شدن نشان می‌داد.
#ادامه_دارد

@antioligarchie
#نقد_و_نظر

⭕️رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور
#قسمت_دوم

سعید زیباکلام

🔻مصیبت عمیق‌تر است : هنگام دیدار جمعِ ما [سفرا و کاردارانِ اکثرا دارای تحصیلاتِ عالیه از کشورهای اروپاـآمریکاییِ جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹] با ”آقا“، پس از شنیدن صحبت‌های سابقاً بکرات شنیده‌شده بسیار پیش پاافتادة ”آقا“ تقریبا همگی، همچون محصّلان دبیرستانی، سرازپانشناخته با مشتهای گره‌کرده فریاد می زدیم : "تاخون در رگ ماست/ خمینی رهبر ماست"! یادم نمی‌آید مقاماتی را یافته باشم که از این رفتار خود احساس حقارت و صغارت کرده باشند.

اگر مجموعه این قبیل رفتارها در سالهای قبل و بعد از گام اول انقلاب را در بستر تاریخ فرهنگ سیاسی بسیار منحط موروثی قرار دهیم نباید از رویداد تکان‌دهنده بعدی چندان شگفت‌زده شویم : نامه هشت تن از نمایندگان مجلس شورا در آبان ۶۵ و واکنش رهبری به آن.

▪️مطابق قانون اساسی، هشت نماینده مجلسی که قرار است در رأس امور باشد نامه‌ای به رئیس مجلس می‌نویسند : که آقای وزیر خارجه در رابطه با سفر مشاور امنیت ملی آمریکا، #مک‌فارلین، به ایران برای پاره‌ای توضیحات در مجلس حاضر شود. واکنش امام به این نامه بقدری شدید و غلیظ است که بقرار مسموع برخی از نمایندگان تا مدتها از بیم هرگونه تعرض واقعی یا واهی مخفی شده بودند.

آن نامه و آن واکنش سرکوب‌کننده را باید مورد پژوهش قرار داد: نمایندگان نه اعتراض کرده بودند و نه انتقاد، و نه حتی سؤالاتی کنایه‌آمیز و نیشدار. صرفاً سؤالات ساده‌ای کرده بودند درباره سفر #مک‌فارلین. فوق‌العاده تأمل‌انگیز، هیچ‌گاه دیده یا شنیده نشد که اصحاب سیاست یا دانشگاه یا رسانه ؛ منتقد یا معترضِ به رفتار رهبر شده باشند.

▪️لینک قسمت اول👇

https://t.me/antioligarchie/25266

@antioligarchie
#ادامه_دارد
⭕️سرنوشت عجيب يك نامه‌ ی انتقادی در زمان جنگ
#قسمت_دوم ؛ اعتراض به محسن رضایی

جعفر شیرعلی نیا

🔻نامه و انتقادها و پيشنهادهايش وارد فضایی پرهياهو شده بود. به نظر می رسد 👈دادن نامه‌ای كه در آن به صراحت و شدت از #محسن_رضایی و #رفيق‌دوست انتقاد شده و پيشنهاد بركناری آن‌ها داده شده به خود آن‌ها توسط #هاشمی كار جالبی نبود و بهتر بود #هاشمی به‌عنوان فرمانده جنگ مساله را پيگيری می كرد.
از سوی نويسندگان نامه در جلساتی با نمايندگان مجلس تعدادی از آن‌ها را نيز با خود همراه كرده بودند. به روايت $هاشمی بنا می شود #فرمانده سپاه و #منتقدانش با #امام ديدار كنند و در حضور #امام حرف‌ها مطرح شود. ٢٢ آذر #هاشمی می نويسد كه: به او خبر دادند كه #امام با آن‌ها ديدار نمی كند و #هاشمی موضوع را پيگيری كند. #هاشمی نوشته : #رييس‌جمهور درباره اين ديدار نظر مخالف داده و #امام از ديدار منصرف شده‌اند.
٢٥ آذر ، ٩٠ نماينده مجلس به #هاشمی نامه نوشتند كه: معترضين اعتراض‌هايشان را درباره #فرماندهی_سپاه در حضور نمايندگان مجلس مطرح كنند. ماجرا ابعاد پيچيده‌ای پيدا كرده بود. اما همين روز #هاشمی پيامی برای نمايندگان مخالف فرماندهی سپاه داشت. #هاشمی : «پيغام شفاهی #امام را قبل از شروع جلسه به نمايندگان گفتم كه #امام از دخالت بعضی از نمايندگان در امور سپاه و همراهی با مخالفان فرماندهی ابراز نارضايتی كرده بودند. برای خواباندن سر و صداها خيلی موثر افتاد؛ گرچه آن‌ها را خيلی دمق كرد.»
همين روز #هاشمی با #رييس‌جمهور و #شورای_سپاه جلسه گرفتند و تصميم گرفتند از #امام بخواهند شبيه پيامی كه #هاشمی به مجلسيان گفت پيامی هم برای #منتقدان سپاهی #محسن_رضایی بدهد. پيامی شفاهی كه آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه آن را ۲۸ آذر ۱۳۶۳ در جمع منتقدان خواند.
#محلاتی از قول #امام به دشمنی ها اشاره كرد و اين‌كه دشمنان به دنبال اختلاف در سپاه هستند. گفت #امام از هياهو عليه فرماندهان سپاه انتقاد كرده است و گفته اگر در سپاه اختلاف شود جمهوری اسلامي از بين خواهد رفت. گفت #امام گفته است: امروز هيچ‌يك از افرادی را كه در راس امور هستند امكان ندارد برداريم؛ با هياهو #آقا_محسن و آقای #رفيق‌دوست برداشته نمی شوند. #امام گفته بود اگر بعد از اين پيام كاری كنند به‌عنوان مخالف اسلام معرفی می شوند.
#حسن_بهمنی و #كاظم_نجفی_رستگار از امضاءكنندگان نامه بودند و نزد بقيه‌ی امضاكنندگان احترام زيادی داشتند. گفتند كه #امام تكليف همه را روشن كرده و ما وظيفه‌مان رساندن مشكلات به مسوولين كشور بود كه انجام شد. امضاءكنندگان اين نامه علاوه بر #بهمنی و #رستگار كه دو ماه پس از اين جريانات در اسفند ۱۳۶۳ در #عمليات_بدر شهيد شدند، عبارتند از #محمد_ابوترابی ، #بهرام_ميثمی ، #منصور_کوچک_محسنی ، #تقی_محقق، #حسين_اسكندرلو، #احمد_غلامی ، #عباس_نجف‌آبادی و #قاسم_گلريز كه برخی از آن‌ها نيز شهيد شده‌اند.
هرچند روايت #ابوترابی امضاءكنندگان نامه را از جريانات اعتراض‌های ميدانی به #محسن_رضایی بي‌خبر نشان مي‌دهد اما روايت‌هایی وجود دارد كه نيروهای لشكر ۱۰ و فرماندهانشان را در اين اعتراضات مؤثر مي‌دانند. شايد بدون اين اعتراض‌ها انتقادها جواب بهتری مي‌گرفت و مسوولين به دليل نگرانی از افزايش ناآرامی ها ماجرا را ختم كردند. البته از سویی مسوولين نيز نبايد تحت‌تاثير حاشيه، اصل انتقادها را ناديده بگيرند.

[منبع مطالب : روايت‌ها آقای ابوترابی از كتاب مردان رستگار، سخنان هاشمی از خاطرات سال ٦٣ و پيام امام برگرفته از يادداشت شهيد رستگار است كه آقای داوودآبادی در اختيار نگارنده قرار داده است.]
▪️لینک نامه 👇
https://t.me/jafarshiralinia/176

▪️لینک قسمت اول 👇

https://t.me/antioligarchie/25557
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ واکنش رهبر انقلاب ، وقتی اکثر فرماندهان جنگ فرمانده وقت سپاه را فاقد مشروعیت دانستند وخواستار استعفایش شدند #قسمت_اول مسعود شفیعی کیا 🔻 ...از حرف های بچه های تبلیغات فهمیدم که قراره یکی دو روز دیگر محسن رضایی برای سخنرانی به پادگان ابوذر بیاید. می گفتند…
⭕️ واکنش رهبرانقلاب، وقتی اکثر فرماندهان جنگ، فرمانده وقت سپاه را فاقد مشروعیت دانستند وخواستار استعفایش شدند
#قسمت_دوم

مسعود شفیعی کیا

🔻 « در ساختمان فرماندهی لشکر سیدالشهدا، ۶ ساعت جلسه بین محسن رضایی و مخالفینش بود؛ ( شهید ) کاظم رستگار جلوی محسن ایستاده و گفته بود که چرا نیروهای مجاهدین انقلاب رو به کار می گیری و محسن هم جلوی همه گفت که تو منافق هستی و می دم به جرم نفاق دادگاهیت کنن. امروز صبح زود هم حفاظت اطلاعاتی ها ریختن توی تبلیغات لشکر ۱۰ تا فیلم های دیروز و بخصوص ۶ ساعت جلسه دیشب رو بگیرن، که متوجه شدن فیلم ها اون جا نیست. بچه ها زرنگی کردن و همون دیشب با یه تویوتا، فیلما رو رسوندن به #آیت_الله_منتظری تا در جریان همه چیز باشه ...
در تهران شنیدم که #امام_خمینی پیامی برای سپاهی ها داده که قرار است نماینده امام در سپاه، آیت الله "محلاتی" آن را بخواند.
اطراف پادگان ولی عصر تهران غلغله بود. اتوبوس ها و مینی بوس هایی که سپاهی ها را از شهرستان ها و جاهای دیگر آورده بودند، خیابان ها را بند آورده بودند...
آن نامه محرمانه امام هرگز منتشر نشد و کسی هم درباره‌ی آن چیزی نگفت. اخیرا در میان دست نوشته های شهید "کاظم رستگار" که نزد خانواده اش بود، کاغذی یافتم که ظاهرا در همان جلسه، بخش هایی از پیام امام را یادداشت کرده بود.

▪️متن نامه امام خمینی برگرفته از نوشته های شهید "کاظم رستگار"

بسمه تعالی

شما به آقایان بگویید که شماها می دانید که مملکت ما بعد از انقلاب است و ما مبتلا هستیم به مخالفت های همه جانبه از تمام ممالک دنیا، دو سه تا هستند که با ما سر جنگ ندارند و همیشه ابرقدرت ها در فکر آن هستند که به یک راهی عمل کنند که تا می توانند ما را آرام کنند. راه هایی که انتخاب کرده اند زیاد بوده است تا رساندند به جنگ و در جنگ هم موفق نشدند.
اینها در فکر این هستند که اختلاف ایجاد کنند و آن جمعیتی که بیشتر از همه مورد خوف آنهاست سپاه و آن چه مربوط به آن است و بسیج. از این باب آنها دنبال این هستند که در خود سپاه رخنه کنند.
خیال نکنید اگر کسی آمد و هیاهو کرد که سران سپاه چه هستند، از حلقوم خودشان است. از حلقوم خودشان نیست. از حلقوم دشمنان اسلام است.
اگر مردم خوبی هستند، بازی خورده اند. اگر چنان چه اشخاصی باشند که نفوذ کرده اند و عمدا این کارها را انجام می دهند که سپاه را فشل کنند، باید بدانند که اگر چنان چه اختلاف در سپاه بیفتد، جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت.
اگر به خدا معتقد هستند، پیش خدا مسئولند و این طور نیست که خداوند از آنها گذشت نماید.
اگر مردمی هستند که برای ایران عمل می کنند و این کارها را انجام می دهند، باید بدانند که این وضعیت به نفع اسلام نیست.
از این کارها دست بردارید. البته من می توانم با وضع دیگری عمل کنم، ولی بنا دارم با دوستی و برادری برخورد شود.
علی ای حال از این طور کارها که موجب تضعیف فرماندهی می شود که آنها از حشمتی که دارند بیفتند، دست بردارید.
ما امروز هیچ یک از افرادی که در راس امور هستند را امکان ندارد که برداریم و آنها همین طور خواهند ماند.
با هیاهو آقای محسن و آقای رفیق دوست برداشته نمی شوند. اگر ما یک مقام را برداریم، ما را تضعیف می کنند و این به نفع مملکت ما نیست. چه از نظر اسلام و چه از نظر برداشت سیاسی ما از دنیا چون ما می بینیم کارهایی که در این جا انجام می شود قبل از آن که از رادیوی خودمان بشنویم، از رادیوی بیگانه می شنویم.
شما درست توجه کنید که با این مسائلی که خیال می کنید با سر و صدا و هیاهو افراد کنار می روند، امکان ندارد سران کنار بروند.
کنار بگذارید این کارها را. این کارها مخالف جمهوری اسلامی است. این کار با برداشت ما از جمهوری اسلامی مخالف است و وضع سیاسی ما در دنیا به هم می خورد.
من سفارش شما را به آقایان کرده ام که با شما مدارا کنند. اگر افرادی بعد از این پیام دست برنداشتند باز بخواهند به اختلافات دامن بزنند، به من اطلاع دهید. آنها تکلیف دیگری دارند.این را باید اطلاع بدهید.
در بین آقایان هم صحبت کنید. به آنها محبت کنید و اگر من بدانم بعد از این پیام کاری کنند، من به عنوان مخالف اسلام تلقی و معرفی می کنم.
والسلام
روح الله الموسوی الخمینی
« ۶۳/۹/۲۸

📚از معراج برگشتگان/ #حمید_داودآبادی

▪️سرانجام شهید رستگارمقدم با انگ زاویه با ولایت همراه شمار زیادی از کادر فرماندهی لشگر ۱۰ سیدالشهدا چون شهید موحدی دانش از فرماندهی کنار و در سمت بسیجی به شهادت رسیدند و محسن رضایی ماند و کربلای۴ را هم فرماندهی کرد و در قطعنامه و سال ها پس از آن خصوصا سال۸۸ درخششش را دیدیم،
بیت آقای منتظری خصوصا جریان مهدی هاشمی با حزب مجاهدین انقلاب نزدیک به محسن رضایی برای تسلط بر سپاه به رقابت می پرداختند، ولی دغدغه ی فرماندهان جنگ مانند شهید رستگار جدی و فرای این دعواها بود

@antioligarchie
آنتی الیگارشی
روایتی پیرامون #گفتمان_نرم / قدرتِ نرم ⭕️والله، بالله به پیر به پیغمبر با بگیروببند و با اسلحه مشکل حل و فصل نمی‌ شود!!! #قسمت_اول #عباس_آخوندی در بخشی از مصاحبه اخیرش گفته : جمهوری اسلامی تا پیش از ۸۴ مروج " قدرتِ نرم " بود و می‌گفت من یک فرهنگ اسلامی…
روایتی پیرامون #گفتمان_نرم / قدرتِ نرم


⭕️والله ، بالله به پیر به پیغمبر با بگیر و ببند و با اسلحه مشکل حل و فصل نمی شود!!
#قسمت_دوم

در صفحه ۵۶ کتاب خاطرات #ناطق_نوری ( وزیر کشور #میرحسین_موسوی) آمده است :
در انتخابات مجلس دوم، آقای «سیدمحمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان رد صلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه‌ی علمایی داشت. برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده دفتر امام جمعه – آقای «عبادی» - را آتش زدند و سپس به طرف استان‌داری حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند.
 
آقای سید«احمد نصری» که استان‌دار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استان‌داری می‌آیند ما چه کار کنیم؟» گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.» جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تامین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم: مستقیما از همان‌جا به زاهدان برود.
 
اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا صبح، آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت: «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟
 
» گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه‌ی ایشان را بردارید و چشم‌هایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.» آقای آخوندی گفت: «این کار هزینه بالایی دارد»، گفتم: «همین که دستور می‌دهم عمل کنید.» آنها آقای زابلی را زندان انداختند و با اغتشاش‌گران نیز برخورد کرده، سه نفر را کشتند.
 
آقای حسینی، نماینده‌ی سیستان در مجلس، جوسازی علیه استاندار به راه انداخت و اظهار کرد: «استاندار آدم‌کش»، لذا به مجلس رفتم و در جلسه‌ی غیر‌علنی ماجرای زاهدان را برای نمایندگان تشریح کردم و گفتم این منطقه حساس است و بسیاری از منافقین و فرصت‌طلبان می‌خواستند از این ماجرا سوء‌استفاده کنند و گفتم استاندار آدم‌کش نیست، من دستور دادم تا پانصد نفر را بکشند، اما برای پانصد و یکمین نفر باید مجددا دستور بگیرند. من شاه سلطان حسین نیستم که کوتاه بیایم. بنده را به جرم آدم‌کشی محاکمه کنید و به قوه قضاییه هم اعلام کردم متهم نه فرماندار نه استاندار است، بلکه من هستم و ماجرای زاهدان نیز بدین صورت پایان یافت.

https://b2n.ir/z17397

@antioligarchie
#یادداشت

⭕️ماجرای فایل صوتی/ صوت همان صوت است!
#قسمت_دوم

جواد موگویی

🔻تابستان داغِ ۹۵ صوتی از جلسه خصوصی آیت‌الله منتظری و چهار تن از مسئولان قضایی ازجمله ابراهیم رئیسی در سال۶۷ توسط بیت آیت‌الله منتظری منتشر شد.
موضوع جلسه اعدام‌های منافقین بود. این صوت از مهمترین دستاویزهای دولت روحانی در انتخابات ۹۶ شد.
دو سالی از توافق برجام گذشته بود و با رکود و عدم نتیجه مطلوب، دیگر دوگانه «مذاکره- مقاومت» برگی برای بازی انتخابات نبود‌. با این صوت اما دوگانه «آزادی‌اجتماعی-خشونت‌طلبی» بهترین راه عبور از سد رئیسی بود.
روحانی رسما او را اعدام‌کن خطاب کرد. نصف‌کردن پیاده‌روها، حبس زنان، گشت ارشاد و.... نیز به او منگنه شد تا روحانی باردیگر دولت را بدست گیرد....
فایل منتشره دیروز ظریف، درست کارکرد همان فایل صوتی تابستان ۹۵ را دارد. با شکست برجام، دوگانه «مذاکره-مقاومت» دیگر تنور انتخابات را برای اصلاح‌طلبان گرم نمی‌کند و بایستی با دوگانه «دولت-سپاه» و «دیپلماسی-میدانِ جنگ» جدال انتخابات۱۴۰۰ را شروع کرد.
دوخطی سخنان ظریف این است که سپاه و حاج‌قاسم میدان‌دارِ دیپلماسی و اداره کشور بودند و مقصر اصلی شکست برجام و شرایط کنونی.
استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰قراردادن مردم در این دوگانه است.


@antioligarchie

https://t.me/antioligarchie/29384
آنتی الیگارشی
#داستانک 🔻اشتباه باورنکردنی #قسمت_اول اسفند ۶۲ بنا بود در شب دوم عملیات خیبر چهار گردان از نیروهای مهدی باکری و احمد کاظمی از محور هور و نیروهای همت از مسیر طلاییه حمله کنند و در نقطه ای به هم برسند. حمله یک شب عقب افتاد اما به محور باکری و کاظمی درست…
#داستانک
#قسمت_دوم

🔻معرکه ی مرگبار

همت نیروهایش را روانه ی خط طلاییه کرد. عملیاتشان کامال ناموفق و پرتلفات شد. حسین بهزاد تصاویر دردناک این روز را از یک فیلم
عراقی دیده است: تصاویر مبهمی از خاکی پوشان ایرانی که در روشنایی روز، افتان و خیزان به زحمت در آن زمین شبه باتلاقی به پیش می آمدند و با اصابت همزمان ده ها گلوله ی خمپاره ۱۲۰ و انفجار آنها به زمین می غلطیدند... مشاهده ی آن تصاویر واقعا دیوانه کننده بود.

روشنایی روز پنجم اسفند به تاریکی شب رسید اما تلفات ادامه داشت. همت دستور داشت که خط را بشکند و به نیروهایش فشار می آورد و می پرسید: پس چی شد؟ چرا شما خط را نمی شکنید؟"
فرمانده گردان می گفت :تلاش می کنند اما نمی شود. همت گفت: اگر تو نمی توانی خط را بشکنی، بگو تا خودم به آن جا بیایم! فرمانده گفت: دیگر کاری از دست من برنمیآید ؛ اگر شما تدبیر بهتری سراغ دارید، بسم الله!

لشکر ۲۷ ذره ذره زیر آتش دشمن آب می شد اما عملیات متوقف نشد . روز ۶ اسفند هم نبرد نابرابر ادامه پیدا کرد؛ بدون شکسته شدن خط و پرتلفات و خیلی تلخ.
۵ اسفند گردان مسلم بن عقیل منهدم شده
بود و ۶ اسفند، گردان مقداد و روزهای بعد گردان های دیگر.
ارتش صدام کاملا بر میدان نبرد مسلط شده بود و تلخ تر از همه اینکه با بلندگو برای رزمنده های ایرانی سخنرانی می کردند: ای بسیجیان فریب خورده ی لشکر همت! دیگر باید به شما ثابت شده باشد که خطوط آهنین سپاه سوم عراق، عبورناپذیر است. زورتان را زدید و دیدید که
توان شکست خطوط ما را ندارید. پس بهتر است با پای خودتان بیایید و به ما تسلیم بشوید. به شما قول می دهیم ارتش قهرمان صدام حسین با شما فریب خوردگان به نحوی انسانی و اسلامی رفتار کند.
فارسی روان صحبت می کردند. فرماندهانی که با همت کار می کردند می گفتند امکان ادامه ی عملیات نیست. همت حرف هایشان را تایید می کرد اما می گفت: چندبار بگویم از بالا به ما می گویند هرطور شده، شما باید در اینجا عمل کنید؟
وقتی دیدیم خود همت هم تحت فشار قرار گرفته کوتاه آمدیم.
جنگ طلاییه به همین صورت ۷‌ اسفند هم ادامه پیدا کرد و ۸ اسفند. چهار گردان خط شکن لشکرهای عاشورا و نجف هم در محور دیگر به تدریج منهدم می شدند.

محمد ابوترابی که شاهد گفتگوی همت و کاظم رستگار در آن روزها بوده، می نویسد:
بیشتر حاج همت صحبت می کرد. بعضی جاها صدای گریه با صحبتش آمیخته می شد. حاج کاظم رستگار هم مدام می گفت: همینه دیگه، به خدا توکل کن، اونا کی فهمیدن ما چی می کشیم
که حالا بفهمن؟ مهم خداست... همت در حرفهایش روی یک موضوع خیلی تاکید می کرد، آن هم اینکه بالایی ها تصور می کنند کوتاهی می کنم و توقع دارند بعد از پنج شش بار زدن به پل طلاییه و شکست خوردن، کماکان ادامه بدهم، درحالی که شدنی نیست.
حاج همت می گفت: من باید بچه ها را از روی بدن شهدای شب قبل حرکت بدم. عملا فضایی واسه تحرک و مانور باقی نمونده. از اون طرف دشمن هم دست ما رو خونده... این طرف هم پایینی ها فکر می کنن من مطالب رو به بالا منتقل نمی کنم و گردان گردان رو واسه یه هدف
دست نیافتنی هزینه می کنم... دیگه خسته شدم!!

@antioligarchie

#ادامه_دارد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بازخوانی

⭕️[ فروردین ۹۷] #محسن_کنگرلو، مشاور امنیتی میرحسین موسوی در دهه ۶۰ :
(محسن) رفیقدوست به من گفت تاجر بحرینی ۱.۵ میلیون دلار پول ما رو خورده، می‌تونی ازش بگیری؟ گفتم این باید بچه‌اش رو گروگان بگیری تا چک بکشه. به واحد نهضت‌های (سپاه) بگو من هم کمک‌شون می‌کنم.

@antioligarchie

پانوشت ▪️لینک مصاحبه کامل محسن کنگرلو👇

https://t.me/antioligarchie/23549
آنتی الیگارشی
⭕️شورای نگهبان و مدرک تحصیلی نمایندگان/ #قسمت_اول ( شرح ویدئو) سخنان سخنگوی شورای نگهبان : افرادی که حداقلی ترین شرایط ثبت نام در انتخابات (مدرک تحصیلی) را نداشته‌اند از همه فیلترها گذشته اند و وارد مجلس شده‌اند و چندسال است بعنوان نماینده در مجلس حضور دارند.…
#تکمیلی

⭕️شورای نگهبان و مدرک تحصیلی نمایندگان/ #قسمت_دوم

به بهانه سخنان آقای طحان نظیف سخنگوی شورای نگهبان، چند خطی در مورد یکی از نمایندگان مجلس، آقای ‎#علی_اصغر_خانی نماینده شاهرود می‌نویسم که الآن داخل مجلس است.
علی اصغرخانی یکی از شهرداران مناطق تهران در زمان آقای قالیباف و یکی از نزدیک‌ترین مدیران وی بود که در لیست‌های انتخاباتی مختلف اصولگرایان در مجلس و شورا نامزد می‌شد و بعنوان سهمیه ‎#یاران_قالیباف شناخته می‌شد.
دور پیش بالاخره توانست به اسم ‎#جبهه_انقلاب از شاهرود وارد مجلس شود.
طبق ماده ۲۸ قانون انتخابات، ثبت نام مجلس مدرک کارشناسی ارشد می خواهد.
ایشان چون جانباز است می‌تواند شامل قانون احتساب یک مقطع تحصیلی بالاتر برای جانبازان شود.یعنی یک مدرک لیسانس رسمی مورد تایید وزارت علوم داشته باشد هم کافی است و برایش فوق لیسانس محسوب می‌شود.
البته مدرک رسمی مورد تایید وزارت علوم که ارزش علمی داشته باشد نه مدارک با ارزش استخدامی.این صراحت قانون است.
حالا ایشان در آذرماه ۹۸ که در مجلس ثبت نام کرده یک لیسانس از یک موسسه دولتی ارائه کرده و ارزشش را متاسفانه به دروغ ارزش علمی اعلام کرده است!
عجیب این که علی رغم ارائه مدرک لیسانس برای انتخابات در تبلیغات از عنوان دکتر برای خودش استفاده می‌کرد.
حتی الآن تابلو دفتر این نماینده در شاهرود هم نوشته شده "دکتر علی اصغر خانی نماینده... "
حالا آیا همان لیسانس را دارد؟
ما مدرک ایشان را در سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات استعلام کردیم.
موسسه صادر کننده مدرک اعلام کرد این مدرک مربوط به مرکز مدیریت دولتی است.
مرکز مدیریت دولتی رسما اعلام کرد این مدرک ارزش علمی ندارد و غیر رسمی است.
یعنی دکتر همان لیسانس را هم ندارد.

سازمان امور دانشجویان در پاسخ همین استعلام اعلام کرد هیچگونه اطلاعاتی در بانک اطلاعات دانشجویان و دانش آموختگان درمورد علی اصغر خانی موجود نمی باشد و معاونت قوانین مجلس هم گفت اطلاعات یا اسنادی در رابطه با مدرک تحصیلی این نماینده در این معاونت موجود نیست.
می‌بینید چقدر ساده یک نفر در سال ۱۳۷۸ در مرکز مدیریت دولتی یک دوره کارمندی را گذرانده سپس پس از ۹ سال مورخ ۱۳۸۷/۰۸/۲۱ برای نامبرده یک گواهینامه صادر شده که حتی ارزش لیسانس هم ندارد ولی طرف را در این مملکت دکتر کرده و الآن نماینده مجلس است بدون اینکه مشکلی برایش بوجود بیاید.
با همین گواهینامه از ثبت‌نام در فرمانداری که بگیرید تخلف آغاز شده و همه نهادهایی که مرحله به مرحله ایشان را تایید کرده‌اند ترک فعل کرده‌اند تا آنهایی که به اسم جبهه انقلاب ایشان را در لیست‌ها قرار داده‌اند و نهایتا چنین متقلبی را بعنوان قانونگذار به این مردم غالب کرده‌اند.
در همان انتخاباتی که کلی از چهره‌های دانشگاهی و اساتید با سواد و نخبگان مملکت توسط همین نهادهای نظارتی به بهانه‌‌های مختلف رد صلاحیت شده‌اند.
دو نمونه بعنوان مثال، دکتر سعید زیباکلام و دکتر راغفر که هر دو از اساتید دانشگاهی لیست ‎#مجلس_عدالتخواه بودند و رد صلاحیت شدند.

▪️مستندات و تصاویر مربوط به این مطلب را می توانید در لینک زیر ببینید👇

https://t.me/ghablmed/612?single

🀄️وحید اشتری

#twitter

@antioligarchie
⭕️تمام راه‌هایی که به موساد ختم می‌شود
#قسمت_دوم

شاهد علوی

اداره‌کل اطلاعات زاهدان ماندانا زنگنه سروش، را به ارسال ۱۰۰۰ سند به محسن سراوانی متهم کرده است. زنگنه، در دفاعیات خودش در دادگاه بدوی و تجدیدنظر، همکاری در ارائه تنها چند مدرک و سند را تائید کرده و دفاعش این بوده که به خاطر ترس از آبرویش مجبور شده با سراوانی همکاری کند.
ماندانا زنگنه در دفاع از خودش گفته در مقاطعی و به تناوب، این آزار و اذیت را به مدیرکل اطلاعات سیستان‌وبلوچستان، پلیس فتا، مدیرکل حفاظت پرسنلی سازمان انرژی اتمی و یا خانواده سراوانی گزارش داده اما مزاحمت‌های تمام نشده و حتی به صورت حضوری هم ادامه یافته است.

در نهایت، شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر زاهدان، با توجه به این دفاعیات و حمایت اطلاعات استان، استانداری سیستان و بلوچستان و حفاظت سازمان انرژی اتمی از ماندانا زنگنه سروش ، حکم ۸ سال زندان او را به یک سال تقلیل داده و یازده ماه از آن را هم تعلیق کرده است و او اکنون در انرژی اتمی مشغول کار است.

اما سوال این است که چگونه مدیری استانی که خود در دفاعیات نهایی‌اش در دادگاه پذیرفته که ولو زیر فشار با نشان دادن میز کارش به محسن سراوانی به او اجازه داده از دو نامه محرمانه روی میز او تصویربرداری کند، ارتقا مقام پیدا کرده و در سازمان حساس انرژی اتمی مشغول به کار شده است؟

و مهم‌تر از این‌ها، دستگاه اطلاعاتی به دلایلی نامعلوم، وجود دست‌کم یک سند ویدیویی که نشان می‌دهد رابطه‌ای عاطفی/جنسی بین این زنگنه و سراوانی شکل گرفته را نادیده گرفته، سندی دال بر این‌که این زن ۴۳ بوده که به لحاظ عاطفی این پسر بسیار جوان ۱۹ ساله را زیر فشار گذاشته نه برعکس.

در گوشی موبایل محسن سراوانی و البته گوش موبایل ماندانا زنگنه، که در زمان بازداشت در اختیار وزارت اطلاعات بود، شواهد زیادی از این رابطه عاطفی اختیاری بین این مرد جوان ۱۹ ساله و زن میان‌سال ۴۳ ساله (سن دو طرف در زمان اولین دیدار در سال ۱۳۹۷) وجود دارد. اسنادی که نشان می‌دهد اجبار و تهدیدی در رابطه آن‌ها، (دست‌کم تا زمانی که دو طرف ساکن زاهدان بوده‌اند)، درکار نبوده است و همکاری اطلاعات استان سیستان‌وبلوچستان و حفاظت پرسنل سازمان انرژی اتمی در تهران برای اجباری نشان دادن این رابطه و رهایی این زن از زندان و انتقال او از زاهدان به تهران و به کار گماردن او در سازمان انرژی اتمی احتمالا دلایل دیگری دارد. دلایلی که زمینه‌ها و ریشه‌هایش را می‌توان و باید در شکست‌های گسترده جمهوری‌اسلامی در جنگ اطلاعاتی ده ساله اخیر با اسرائیل دید ...


@antioligarchie