#داستانک
من در شهر وارونژ مریض شدم، ابتدا تیفوس گرفتم که احتمالاً از کسی در ایستگاه قطار یا اسکلهٔ شهر گرفته بودم. بیماری تیفوس در روسیه خیلی شیوع داشت و تا همین اواخر همچنان در سطح وسیعی قربانی میگرفت. بیمارستانها و وزارت بهداشت از اعلام تعداد بیماران تیفوسی و درصد مبتلایان به بیماریهای شایعی مثل تیفوس و وبا و حصبه منع شده بودند. حتی کارکنان بیمارستانها بین خودشان مجاز نبودند اسم این بیماریها را به زبان بیاورند. در عوض، به هر کدام از این بیماریها یک شمارهٔ خاص داده بودند. اگر اشتباه نکنم بیماری شمارهٔ پنج، بیماری تیفوس بود و بیماری شمارهٔ سه بیماری وبا. حتی درصد وفور بیماریهای مسری در سطح جامعه جزو اسرار مملکتی به شمار میرفت. استدلال حکومت این بود که دشمنان نظام سوسیالیستی اگر بدانند مردم ما به چه بیماریهایی مبتلا هستند، میتوانند از این اطلاعات برای ضربه زدن به نظام استفاده کنند. من از تیفوس جان سالم به در بردم اما بعداً به اسهال شدیدی مبتلا شدم. اسهال هم برای خودش شمارهٔ خاصی داشت، هر چند که مسری نبود.
📚 #امید_علیه_امید /نادژدا ماندلشتایم
@antioligarchie
من در شهر وارونژ مریض شدم، ابتدا تیفوس گرفتم که احتمالاً از کسی در ایستگاه قطار یا اسکلهٔ شهر گرفته بودم. بیماری تیفوس در روسیه خیلی شیوع داشت و تا همین اواخر همچنان در سطح وسیعی قربانی میگرفت. بیمارستانها و وزارت بهداشت از اعلام تعداد بیماران تیفوسی و درصد مبتلایان به بیماریهای شایعی مثل تیفوس و وبا و حصبه منع شده بودند. حتی کارکنان بیمارستانها بین خودشان مجاز نبودند اسم این بیماریها را به زبان بیاورند. در عوض، به هر کدام از این بیماریها یک شمارهٔ خاص داده بودند. اگر اشتباه نکنم بیماری شمارهٔ پنج، بیماری تیفوس بود و بیماری شمارهٔ سه بیماری وبا. حتی درصد وفور بیماریهای مسری در سطح جامعه جزو اسرار مملکتی به شمار میرفت. استدلال حکومت این بود که دشمنان نظام سوسیالیستی اگر بدانند مردم ما به چه بیماریهایی مبتلا هستند، میتوانند از این اطلاعات برای ضربه زدن به نظام استفاده کنند. من از تیفوس جان سالم به در بردم اما بعداً به اسهال شدیدی مبتلا شدم. اسهال هم برای خودش شمارهٔ خاصی داشت، هر چند که مسری نبود.
📚 #امید_علیه_امید /نادژدا ماندلشتایم
@antioligarchie