🍁دخترِ فاطمه !بازار! خدارحم کند
چادرِ پاره و انظار خدارحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
*اول ماه #صفر ورود #کاروان آل الله به شهر
#شام تسلیت*
@antioligarchie
چادرِ پاره و انظار خدارحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
*اول ماه #صفر ورود #کاروان آل الله به شهر
#شام تسلیت*
@antioligarchie
#داستانک
🔻 #شام_آخر
لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد؛ او میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا، از یاران مسیح که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند. روزی در یک مراسم همسُرایی، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان همسرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهرهاش اتودها و طرحهایی برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال مسئول کلیسا کمکم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جستجو، جوان شکسته، ژندهپوش و مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن نداشت. گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است، به کلیسا آوردند. دستیاران سرپا نگهش داشتند و در همان وضع، داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بود، نسخهبرداری کرد.
وقتی کارش تمام شد، گدا، که دیگر مستی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیدهام! داوینچی با تعجب پرسید: کی؟ جواب داد: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسُرایی آواز می خواندم و زندگی پر رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم!
#میلاد_مسیح
@antioligarchie
🔻 #شام_آخر
لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد؛ او میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا، از یاران مسیح که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند. روزی در یک مراسم همسُرایی، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان همسرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهرهاش اتودها و طرحهایی برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال مسئول کلیسا کمکم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جستجو، جوان شکسته، ژندهپوش و مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن نداشت. گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است، به کلیسا آوردند. دستیاران سرپا نگهش داشتند و در همان وضع، داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بود، نسخهبرداری کرد.
وقتی کارش تمام شد، گدا، که دیگر مستی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیدهام! داوینچی با تعجب پرسید: کی؟ جواب داد: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسُرایی آواز می خواندم و زندگی پر رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم!
#میلاد_مسیح
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یادآوری
⭕️هم زمان با #شام_غریبان یادی کنیم از سخنان بانوی سوسنگردی در نقد برخورد سخت با مردم خوزستان در پاسخ به اعتراضات به حق آنها
@antioligarchie
⭕️هم زمان با #شام_غریبان یادی کنیم از سخنان بانوی سوسنگردی در نقد برخورد سخت با مردم خوزستان در پاسخ به اعتراضات به حق آنها
@antioligarchie