#دیدگاه
⭕️روزنامه جمهوری اسلامی با طرح پرسش هایی در مورد شکست های اخیر سپاه قدس در سوریه و ترور حداقل ۱۸ فرمانده و مستشار نظامی طی فقط چندماه اخیر، دست روی موضوعی گذاشته که حداقل از اوایل ۲۰۱۹ با اطلاعات و شواهد جسته و گریخته ای که داشتیم مطرح بود: "بشار اسد مدتهاست که حضور سپاه قدس در سوریه را، نه به اختیار که با امتناع ادامه میدهد".
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1628119
اخیرا زمزمه هایی شنیده می شود که ج.ا، دمشق را متهم به دست داشتن در لو رفتن مکان و زمان جلسات و حضور فرماندهان نظامی اش در سوریه کرده و احتمالا سرویسهای امنیتی ج.ا هم اکنون گزارشی در مورد احتمال دخالت مقامات سوری و عناصر بظاهر خودی در ترور فرماندهان ارشد و مستشارانش در سوریه به شورای عالی امنیت ملی ارائه داده است.
بعد از ترور سید رضی موسوی در زینبیه دمشق در دسامبر سال پیش، تهران از دمشق خواسته تا تحقیقات مشترکی را در سطح سرویسهای اطلاعاتی درباره نوع رخنه های امنیتی که منجر به موفقیت اسرائیل در ترور موسوی شد، آغاز کنند. اما بنظر پس از آن برای ج.ا روشن شده که مخابرات سوریه و گارد ریاست جمهوری در روند تحقیقات موانعی ایجاد کرده اند. همین امر ج.ا را بر آن داشته تا تحقیقات مستقلی را با کمک حزب الله لبنان آغاز کند.
نتایج تحقیقات مشترک ج.ا و حزب الله نشان داده که قطعا رخنه های امنیتی سطح بالا با درز دقیق اطلاعات میان خودی ها و عوامل سوری منجر به ترورها شده است.
می دانیم که فرماندهان گارد ریاست جمهوری و افسران مخابرات در سوریه از پوشش سیاسی و امنیتی از سوی مقامات در سطح بالایی برخوردار هستند، پس بعید است که خود بشار اسد نیز از این زمزمه ها بی اطلاع باشد.
احتمال بعدی این است که این رخنه در سطح رهبری روس ها در سوریه و گروههای امنیتی و نظامی سوریه که با آن همکاری می کنند ایجاد شده. عاملی که سوء ظن ج.ا را در این مورد تقویت می کند، این است که اکثر کادرهای حزب الله که از ۷ اکتبر در لبنان یا سوریه کشته شده اند به نوعی با سرویس های امنیتی دمشق و روس ها مرتبط بوده اند و اطلاعات و جزئیات مربوط به زمان و مکان فعالیت آنها را در اختیار داشته اند.
پ.ن: دمشق پس از اطمینان از وضعیت امنیتی اش در مراحل پایانی جنگ داخلی، تمایل به خلاصی از نفوذ ج.ا پیدا کرده است و بر اساس گزارشاتی در حال حاضر کانال های بازی بین دمشق و تل آویو هم بوجود آمده.
بعد از ملاقات فوریه سال گذشته میان اسد و امیرعبداللهیان در دمشق، روشن بود که اسد به دنبال تبدیل کردن خاک سوریه به جبهه جدید جنگ با اسرائیل که عوایدی برایش ندارد نیست. اسد و دولتش همچنین هیچ طرح حمایتی یا تبلیغاتی نیز برای برگزاری روز قدس امسال در سوریه نداشته اند.
موضع فعلی و قاطع اسد، ترجمه موضع روس ها در سوریه است. اولویت روس ها هم اکنون استحکام مواضع اسد در دمشق ولو به بهای قربانی شدن حزب الله و سران سپاه قدس است. قطعا تلاش برای استفاده از خاک سوریه و ایجاد جبهه فشار علیه اسرائیل، چیزی نیست که اسد به راحتی زیر بارش برود....
🀄️Ehsan Arian
#twitter
@antioligarchie
⭕️روزنامه جمهوری اسلامی با طرح پرسش هایی در مورد شکست های اخیر سپاه قدس در سوریه و ترور حداقل ۱۸ فرمانده و مستشار نظامی طی فقط چندماه اخیر، دست روی موضوعی گذاشته که حداقل از اوایل ۲۰۱۹ با اطلاعات و شواهد جسته و گریخته ای که داشتیم مطرح بود: "بشار اسد مدتهاست که حضور سپاه قدس در سوریه را، نه به اختیار که با امتناع ادامه میدهد".
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1628119
اخیرا زمزمه هایی شنیده می شود که ج.ا، دمشق را متهم به دست داشتن در لو رفتن مکان و زمان جلسات و حضور فرماندهان نظامی اش در سوریه کرده و احتمالا سرویسهای امنیتی ج.ا هم اکنون گزارشی در مورد احتمال دخالت مقامات سوری و عناصر بظاهر خودی در ترور فرماندهان ارشد و مستشارانش در سوریه به شورای عالی امنیت ملی ارائه داده است.
بعد از ترور سید رضی موسوی در زینبیه دمشق در دسامبر سال پیش، تهران از دمشق خواسته تا تحقیقات مشترکی را در سطح سرویسهای اطلاعاتی درباره نوع رخنه های امنیتی که منجر به موفقیت اسرائیل در ترور موسوی شد، آغاز کنند. اما بنظر پس از آن برای ج.ا روشن شده که مخابرات سوریه و گارد ریاست جمهوری در روند تحقیقات موانعی ایجاد کرده اند. همین امر ج.ا را بر آن داشته تا تحقیقات مستقلی را با کمک حزب الله لبنان آغاز کند.
نتایج تحقیقات مشترک ج.ا و حزب الله نشان داده که قطعا رخنه های امنیتی سطح بالا با درز دقیق اطلاعات میان خودی ها و عوامل سوری منجر به ترورها شده است.
می دانیم که فرماندهان گارد ریاست جمهوری و افسران مخابرات در سوریه از پوشش سیاسی و امنیتی از سوی مقامات در سطح بالایی برخوردار هستند، پس بعید است که خود بشار اسد نیز از این زمزمه ها بی اطلاع باشد.
احتمال بعدی این است که این رخنه در سطح رهبری روس ها در سوریه و گروههای امنیتی و نظامی سوریه که با آن همکاری می کنند ایجاد شده. عاملی که سوء ظن ج.ا را در این مورد تقویت می کند، این است که اکثر کادرهای حزب الله که از ۷ اکتبر در لبنان یا سوریه کشته شده اند به نوعی با سرویس های امنیتی دمشق و روس ها مرتبط بوده اند و اطلاعات و جزئیات مربوط به زمان و مکان فعالیت آنها را در اختیار داشته اند.
پ.ن: دمشق پس از اطمینان از وضعیت امنیتی اش در مراحل پایانی جنگ داخلی، تمایل به خلاصی از نفوذ ج.ا پیدا کرده است و بر اساس گزارشاتی در حال حاضر کانال های بازی بین دمشق و تل آویو هم بوجود آمده.
بعد از ملاقات فوریه سال گذشته میان اسد و امیرعبداللهیان در دمشق، روشن بود که اسد به دنبال تبدیل کردن خاک سوریه به جبهه جدید جنگ با اسرائیل که عوایدی برایش ندارد نیست. اسد و دولتش همچنین هیچ طرح حمایتی یا تبلیغاتی نیز برای برگزاری روز قدس امسال در سوریه نداشته اند.
موضع فعلی و قاطع اسد، ترجمه موضع روس ها در سوریه است. اولویت روس ها هم اکنون استحکام مواضع اسد در دمشق ولو به بهای قربانی شدن حزب الله و سران سپاه قدس است. قطعا تلاش برای استفاده از خاک سوریه و ایجاد جبهه فشار علیه اسرائیل، چیزی نیست که اسد به راحتی زیر بارش برود....
🀄️Ehsan Arian
@antioligarchie
پایگاه خبری جماران
روزنامه جمهوری اسلامی خواستار بازبینی وضعیت امنیتی کشور شد: اینها که هر روز در سوریه و لبنان و تهران و راسک و چابهار از دست میدهیم،…
در سوریه، زیانهای زیادی را در چند ماه اخیر متحمل شدهایم که قطعاً ناشی از خیانت عوامل نفوذی است. این هشدار را بارها در همین چند ماه دادهایم ولی متأسفانه گوش شنوائی یافت نشد. آیا مسئولان ما از خود پرسیدهاند روسیه که آسمان سوریه را در اختیار دارد چرا با…
#دیدگاه
⭕️هر جنبشی یک پیوست فرهنگی دارد. آن پیوست فرهنگی یک موتور محرک دارد که هنر است. مهمترین بُعد آن هنر اعتراضی اینجا موسیقی اعتراضی است. اثرگذارترین موسیقی انتقادی اجتماعی در رپ تجلی میکند. رپرها معمولن دنبال موقعیت، پول و شهرت هستند و برای جنبشهای اجتماعی رفاه خود را در فضای سرکوب به خطر نمیاندازند. البته اگر از سکس و مواد مخدر، دیسبازی یا کلکل رپ کنند خطری ندارند کما اینکه نداشتند اما قاطی جنبش اجتماعی شدن نه! #توماج_صالحی چیزی برای از دست دادن نداشت و ندارد الا جانش. به نظر #اعدام نخواهد شد ولی حکمی که به او داده شده خیلی چیزها را میگوید که یعنی ساختار قدرت هم متوجه تهدید هنر اعتراضی است، پس به مرگ میگیرد تا به تب راضی شوند.
🀄️حامد
#توماج_را_آزاد_کنید
#twitter
@antioligarchie
⭕️هر جنبشی یک پیوست فرهنگی دارد. آن پیوست فرهنگی یک موتور محرک دارد که هنر است. مهمترین بُعد آن هنر اعتراضی اینجا موسیقی اعتراضی است. اثرگذارترین موسیقی انتقادی اجتماعی در رپ تجلی میکند. رپرها معمولن دنبال موقعیت، پول و شهرت هستند و برای جنبشهای اجتماعی رفاه خود را در فضای سرکوب به خطر نمیاندازند. البته اگر از سکس و مواد مخدر، دیسبازی یا کلکل رپ کنند خطری ندارند کما اینکه نداشتند اما قاطی جنبش اجتماعی شدن نه! #توماج_صالحی چیزی برای از دست دادن نداشت و ندارد الا جانش. به نظر #اعدام نخواهد شد ولی حکمی که به او داده شده خیلی چیزها را میگوید که یعنی ساختار قدرت هم متوجه تهدید هنر اعتراضی است، پس به مرگ میگیرد تا به تب راضی شوند.
🀄️حامد
#توماج_را_آزاد_کنید
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️از نتایج عملیات وعده صادق؛ در اقدامی بی سابقه خبرنگار CNN به نمایشگاه خاص نیروی هوافضای سپاه دعوت و به شکلی اختصاصی سلاح های پرتاب شده به سمت اسرائیل را معرفی و با یکی از مقامات ارشد نهسا مصاحبه کرده است. پیشتر گفتیم که برخلاف تصور برخی، نمایشِ قدرتِ درست و به اندازه، عادی سازی را تسریع و طرف مقابل را به مذاکره ترغیب می کند. البته باید توجه کرد که این اقدام CNN تاکتیکی و در شرایطی که میان تل آویو و واشنگتن درمورد نحوه مدیریت جنگ اختلاف وجود دارد، حاوی پیام هایی به نتانیاهو است. با وجود این، این اقدام در جای خود گامی به جلو محسوب می شود.
تهران این فرصت را دارد که از نتایج این عملیات جهت امتیازگیری از قدرت های بزرگ بویژه پکن و واشنگتن استفاده کند. ابعاد این عملیات مهم هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته است و اگر گسلسازان داخلی فرصتسوزی نکنند، می تواند به خروج از بنبست های فعلی کمک بزرگی کند.
🀄️مهدی خراطیان
#twitter
@antioligarchie
⭕️از نتایج عملیات وعده صادق؛ در اقدامی بی سابقه خبرنگار CNN به نمایشگاه خاص نیروی هوافضای سپاه دعوت و به شکلی اختصاصی سلاح های پرتاب شده به سمت اسرائیل را معرفی و با یکی از مقامات ارشد نهسا مصاحبه کرده است. پیشتر گفتیم که برخلاف تصور برخی، نمایشِ قدرتِ درست و به اندازه، عادی سازی را تسریع و طرف مقابل را به مذاکره ترغیب می کند. البته باید توجه کرد که این اقدام CNN تاکتیکی و در شرایطی که میان تل آویو و واشنگتن درمورد نحوه مدیریت جنگ اختلاف وجود دارد، حاوی پیام هایی به نتانیاهو است. با وجود این، این اقدام در جای خود گامی به جلو محسوب می شود.
تهران این فرصت را دارد که از نتایج این عملیات جهت امتیازگیری از قدرت های بزرگ بویژه پکن و واشنگتن استفاده کند. ابعاد این عملیات مهم هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته است و اگر گسلسازان داخلی فرصتسوزی نکنند، می تواند به خروج از بنبست های فعلی کمک بزرگی کند.
🀄️مهدی خراطیان
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️بیبیسی دروغ میگوید،
اما ...؟!
✍️ رحیم قمیشی
دو روز است روایتی از رسانه انگلیسی بیبیسی در فضای مجازی بهشدت داغ شده، و دادستانی هم اطلاعیه داده نقل آن جرم است.
اینکه مرحومه نیکا شاکرمی خودکشی نکرده، بلکه آن دختر ۱۶ ساله بهدست نیروهای بازداشت کننده مورد آزار جنسی قرار گرفته و کشته شده است.
من هم نمیتوانم چنین روایت وحشتناک و غیر انسانی را در ایران خودمان باور کنم.
اما با دخترِ دوستم که میگفت پس از بازداشت و در حین انتقال به بازداشتگاه مامور مرد همراهش، در خودرو شخصی، با اندام جنسی او بازی میکرده، آن را چه کنم؟
من روایت بیبیسی را باور نمیکنم، اما دوست پزشکم که بازداشت شده بود و میگفت در بازداشتگاه مجبور بودیم دستجمعی فحشهای رکیک به خودمان و خانوادههایمان بدهیم، آن را چه کنم؟
من فیلم بازجویی همسر مرحوم سعید امامی را چه کنم؟
کشته شدن دانشجویان در کهریزک را چه کنم؟ آنها هم افسانه بیبیسی بودند؟
من دختران نابینا شده را چه کنم؟ من مرگ خانم هاله سحابی را در تشییع جنازه یِ پیکرِ پدر چه کنم؟
مرگ هدی صابر در بازداشت را. مرگ کاووس سید امامی را، مرگ خانم کاظمی در حین بازجویی را. مرگ ستار بهشتی را چه؟ آنها را هم بیبیسی گفته.
صحبت از آنها هم جرم است؟
دستگیر میشویم؟
من روایت بیبیسی را تکذیب میکنم! اما آیا رسانه مستقلی اجازه دارد از زندانها و بازداشتگاههای شما گزارش تهیه کند؟
آیا اجازه هست روایت مادر نیکا شاکرمی از جنازه دخترش که هیچ اثری دال بر پرتاب از ارتفاع و خودکشی را در پیکر دخترش ندیده را رسانهها پخش کنند؟
رادیو و تلویزیون و هزاران رسانه در اختیار شماست، تلگرام فیلتر است، واتساپ و اینستاگرام هم، یوتیوب، گوگل، فیسبوک، اجازه هست بپرسم چرا با گزارش یک رسانه خارجی و نقل آن، چنین به تکاپو افتادهاید!؟
اصلا چرا ترسیدهاید!
شما مسائل مخفی زیادی دارید که نگران افشا شدن آنها هستید!
مردم سخنان بیگانهها را بیشتر باور میکنند تا ادعاهای رسمی شما را.
مگر نگفتید بحث اختلاسها را کش ندهیم، کم شدند یا بیشتر؟
مگر نخواستید دزدی چند هزار میلیاردی چای دبش پیگیری نشود، فساد تمام شد؟
مگر امام جمعه خودتان را بدون دادگاه و بدون تحقیق و بازجویی تبرئه نکردید؟ راهزنی مقامات و دزدیها تمام شدند؟
بیبیسی دروغ میگوید.
او منافع انگلیس را دنبال میکند.
ما اصلا روایت او را قبول نداریم
اما...
بگذارید کارشناسانی مستقل
حقوقدانانی غیر حکومتی
افرادی متخصص و شجاع
رسانههایی آزاد
به این موضوع مهم ورود کنند، و گزارش خود را مستقیما و بدون ترس از شما، به مردم بدهند.
اگر اجازه نمیدهید...
پس مردم حق دارند روایتهای شما را باور نکنند.
من هم باور نمیکنم
اگر چه روایت بیبیسی هم نادرست باشد!
@antioligarchie
⭕️بیبیسی دروغ میگوید،
اما ...؟!
✍️ رحیم قمیشی
دو روز است روایتی از رسانه انگلیسی بیبیسی در فضای مجازی بهشدت داغ شده، و دادستانی هم اطلاعیه داده نقل آن جرم است.
اینکه مرحومه نیکا شاکرمی خودکشی نکرده، بلکه آن دختر ۱۶ ساله بهدست نیروهای بازداشت کننده مورد آزار جنسی قرار گرفته و کشته شده است.
من هم نمیتوانم چنین روایت وحشتناک و غیر انسانی را در ایران خودمان باور کنم.
اما با دخترِ دوستم که میگفت پس از بازداشت و در حین انتقال به بازداشتگاه مامور مرد همراهش، در خودرو شخصی، با اندام جنسی او بازی میکرده، آن را چه کنم؟
من روایت بیبیسی را باور نمیکنم، اما دوست پزشکم که بازداشت شده بود و میگفت در بازداشتگاه مجبور بودیم دستجمعی فحشهای رکیک به خودمان و خانوادههایمان بدهیم، آن را چه کنم؟
من فیلم بازجویی همسر مرحوم سعید امامی را چه کنم؟
کشته شدن دانشجویان در کهریزک را چه کنم؟ آنها هم افسانه بیبیسی بودند؟
من دختران نابینا شده را چه کنم؟ من مرگ خانم هاله سحابی را در تشییع جنازه یِ پیکرِ پدر چه کنم؟
مرگ هدی صابر در بازداشت را. مرگ کاووس سید امامی را، مرگ خانم کاظمی در حین بازجویی را. مرگ ستار بهشتی را چه؟ آنها را هم بیبیسی گفته.
صحبت از آنها هم جرم است؟
دستگیر میشویم؟
من روایت بیبیسی را تکذیب میکنم! اما آیا رسانه مستقلی اجازه دارد از زندانها و بازداشتگاههای شما گزارش تهیه کند؟
آیا اجازه هست روایت مادر نیکا شاکرمی از جنازه دخترش که هیچ اثری دال بر پرتاب از ارتفاع و خودکشی را در پیکر دخترش ندیده را رسانهها پخش کنند؟
رادیو و تلویزیون و هزاران رسانه در اختیار شماست، تلگرام فیلتر است، واتساپ و اینستاگرام هم، یوتیوب، گوگل، فیسبوک، اجازه هست بپرسم چرا با گزارش یک رسانه خارجی و نقل آن، چنین به تکاپو افتادهاید!؟
اصلا چرا ترسیدهاید!
شما مسائل مخفی زیادی دارید که نگران افشا شدن آنها هستید!
مردم سخنان بیگانهها را بیشتر باور میکنند تا ادعاهای رسمی شما را.
مگر نگفتید بحث اختلاسها را کش ندهیم، کم شدند یا بیشتر؟
مگر نخواستید دزدی چند هزار میلیاردی چای دبش پیگیری نشود، فساد تمام شد؟
مگر امام جمعه خودتان را بدون دادگاه و بدون تحقیق و بازجویی تبرئه نکردید؟ راهزنی مقامات و دزدیها تمام شدند؟
بیبیسی دروغ میگوید.
او منافع انگلیس را دنبال میکند.
ما اصلا روایت او را قبول نداریم
اما...
بگذارید کارشناسانی مستقل
حقوقدانانی غیر حکومتی
افرادی متخصص و شجاع
رسانههایی آزاد
به این موضوع مهم ورود کنند، و گزارش خود را مستقیما و بدون ترس از شما، به مردم بدهند.
اگر اجازه نمیدهید...
پس مردم حق دارند روایتهای شما را باور نکنند.
من هم باور نمیکنم
اگر چه روایت بیبیسی هم نادرست باشد!
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️ "منیژه" به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی!
علمالهدی، امام جمعه مشهد گفت پیش از ورود اسلام، حجاب فرهنگ ایرانیان بوده و افزود انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید، آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند : "منیژه منم، دخت افراسیاب/ برهنه ندیده تنم آفتاب"/ جماران
چند نکنه:
۱. بهره برداری علم الهدی از شاهنامه در حالی است که هنوز فراموش نکردیم ایشان با نگارههای دیوار میدان فردوسی مشهد چه رفتاری کرد. شگفت آور است کسی که دشمن شاهنامه است به سخنان فردوسی و شاهنامه متوسل می شود.
دیوار نگارههای میدان فردوسی مشهد؛
بیاد دارید که: نقاشی دیواری میدان فردوسی مشهد به طول ۵۰۰۰ متر مربع و با موضوع شاهنامه فردوسی یکی از طولانی ترین نقاشی های دیواری کشور بود پس از گذشت چند ماه از بهره برداری به صورت شبانه کاملا پاک شد و گفته شد این نقاشی هنگامی که آقای علم الهدی برای رفتن به ویلای خود، در شاندیز، از این میدان گذشته بود، و با دیدن تصاویر شاهنامه برافروخته شده و دستور می دهد، همه آن نقاشی ها را پاک کنند و روی آن را با رنگ سفید بپوشانند. این رویداد را در خرداد ۱۳۹۰ خبرگزاری مهر و روزنامه انتخاب(بی آنکه نامی از آقای علم الهدی ببرند) بازتاب دادند.
۲. از سویی گویا ذهنیت آقای علم الهدی این است که یا باید برهنه تن بود یا حجاب داشت. یعنی منیژه برهنه نبود بلکه حجاب داشت. گویی میان برهنگی تن و حجاب هیچ شکل دیگری وجود نداشته و ندارد.
۳. استناد به شاهنامه جای تامل دارد : الف. در همان شاهنامه تا دلتان بخواهد دختر رقصنده و آوازخوان و گیسوی افشان و زلف پریشان هم داریم. یک قلم داستانهای بهرام گور را بخوانند و حظ کنند.
ب. منیژه تورانی است نه ایرانی
پ. آیا هنوز منیژه را «زن فرهیخته» خواهد خواند هنگامی که ادامه داستان را بداند؟ آیا آقای علم الهدی اجازه میدهد زنان امروز مانند «منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته» رفتار کنند:
در شاهنامه ، منیژه توصیف شده همراه ندیمههایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن محو زیبایی منیژه میشود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا میکند. منیژه از طریق ندیمهاش متوجه حضور بیژن میشود و حاجبی را نزد او میفرستد به این گمان که او سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن خود را پهلوانی ایرانی معرفی میکند و به سفارش منیژه وارد چادر او میشود. پس از سه روز و سه شب که با او میگساری می کند:
"می سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم.."
پس از این هنگام رفتن بیژن، منیژه او را داروی خواب آور می دهد تا با خود پنهانی معشوقه را به کاخ ببرد:
"چو هنگام رفتن فراز آمدش
به دیدار بیژن نیاز آمدش
بفرمود تا داروی هوشبر
پرستنده آمیخت با نوشبر
بدادند مر بیژن گیو را
مر آن نیک دل نامور نیو را.."
منیژه با کمک همراهانش بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ میبرد...
در کاخ هم منیژه «زن فرهیخته» با بیژن چنان جشن و میگساری برپا می کنند که همگان از جمله عموی منیژه (یعنی گرسیوز) می فهمد و بیژن برهنه تن را در آنجا می بیند و سرانجام او را دست بسته به نزد پدر منیژه یعنی افراسیاب میبرد:
"چو گرسیوز آمد بنزدیک در
از ایوان خروش آمد و نوش و خور
غریویدن چنگ و بانگ رباب
برآمد از ایوان افراسیاب...
چو کرسیوز آن کاخ دربسته دید
می و غلغل نوش پیوسته دید
بزد دست و برکند بندش ز جای
بجست از در اندر میان سرای...
در آن خانه سیصد پرستنده دید
همه با رباب و سرود و نبید
بپیچید بر خویشتن بیژنا
که «چون رزم سازم برهنهتنا؟!"
بله تن برهنۀ منیژه را آفتاب ندیده ولی تن برهنۀ بیژن را منیژه دیده و خوب هم دیده است. آیا هنوز آقای علم الهدی منیژه را به عنوان یک نماد زن فرهیخته و الگو برای زن ایرانی معرفی می کند؟!
💢اهل قلم و فرهنگ
@antioligarchie
پانوشت👇
https://www.entekhab.ir/0007G4
⭕️ "منیژه" به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی!
علمالهدی، امام جمعه مشهد گفت پیش از ورود اسلام، حجاب فرهنگ ایرانیان بوده و افزود انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید، آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند : "منیژه منم، دخت افراسیاب/ برهنه ندیده تنم آفتاب"/ جماران
چند نکنه:
۱. بهره برداری علم الهدی از شاهنامه در حالی است که هنوز فراموش نکردیم ایشان با نگارههای دیوار میدان فردوسی مشهد چه رفتاری کرد. شگفت آور است کسی که دشمن شاهنامه است به سخنان فردوسی و شاهنامه متوسل می شود.
دیوار نگارههای میدان فردوسی مشهد؛
بیاد دارید که: نقاشی دیواری میدان فردوسی مشهد به طول ۵۰۰۰ متر مربع و با موضوع شاهنامه فردوسی یکی از طولانی ترین نقاشی های دیواری کشور بود پس از گذشت چند ماه از بهره برداری به صورت شبانه کاملا پاک شد و گفته شد این نقاشی هنگامی که آقای علم الهدی برای رفتن به ویلای خود، در شاندیز، از این میدان گذشته بود، و با دیدن تصاویر شاهنامه برافروخته شده و دستور می دهد، همه آن نقاشی ها را پاک کنند و روی آن را با رنگ سفید بپوشانند. این رویداد را در خرداد ۱۳۹۰ خبرگزاری مهر و روزنامه انتخاب(بی آنکه نامی از آقای علم الهدی ببرند) بازتاب دادند.
۲. از سویی گویا ذهنیت آقای علم الهدی این است که یا باید برهنه تن بود یا حجاب داشت. یعنی منیژه برهنه نبود بلکه حجاب داشت. گویی میان برهنگی تن و حجاب هیچ شکل دیگری وجود نداشته و ندارد.
۳. استناد به شاهنامه جای تامل دارد : الف. در همان شاهنامه تا دلتان بخواهد دختر رقصنده و آوازخوان و گیسوی افشان و زلف پریشان هم داریم. یک قلم داستانهای بهرام گور را بخوانند و حظ کنند.
ب. منیژه تورانی است نه ایرانی
پ. آیا هنوز منیژه را «زن فرهیخته» خواهد خواند هنگامی که ادامه داستان را بداند؟ آیا آقای علم الهدی اجازه میدهد زنان امروز مانند «منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته» رفتار کنند:
در شاهنامه ، منیژه توصیف شده همراه ندیمههایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن محو زیبایی منیژه میشود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا میکند. منیژه از طریق ندیمهاش متوجه حضور بیژن میشود و حاجبی را نزد او میفرستد به این گمان که او سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن خود را پهلوانی ایرانی معرفی میکند و به سفارش منیژه وارد چادر او میشود. پس از سه روز و سه شب که با او میگساری می کند:
"می سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم.."
پس از این هنگام رفتن بیژن، منیژه او را داروی خواب آور می دهد تا با خود پنهانی معشوقه را به کاخ ببرد:
"چو هنگام رفتن فراز آمدش
به دیدار بیژن نیاز آمدش
بفرمود تا داروی هوشبر
پرستنده آمیخت با نوشبر
بدادند مر بیژن گیو را
مر آن نیک دل نامور نیو را.."
منیژه با کمک همراهانش بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ میبرد...
در کاخ هم منیژه «زن فرهیخته» با بیژن چنان جشن و میگساری برپا می کنند که همگان از جمله عموی منیژه (یعنی گرسیوز) می فهمد و بیژن برهنه تن را در آنجا می بیند و سرانجام او را دست بسته به نزد پدر منیژه یعنی افراسیاب میبرد:
"چو گرسیوز آمد بنزدیک در
از ایوان خروش آمد و نوش و خور
غریویدن چنگ و بانگ رباب
برآمد از ایوان افراسیاب...
چو کرسیوز آن کاخ دربسته دید
می و غلغل نوش پیوسته دید
بزد دست و برکند بندش ز جای
بجست از در اندر میان سرای...
در آن خانه سیصد پرستنده دید
همه با رباب و سرود و نبید
بپیچید بر خویشتن بیژنا
که «چون رزم سازم برهنهتنا؟!"
بله تن برهنۀ منیژه را آفتاب ندیده ولی تن برهنۀ بیژن را منیژه دیده و خوب هم دیده است. آیا هنوز آقای علم الهدی منیژه را به عنوان یک نماد زن فرهیخته و الگو برای زن ایرانی معرفی می کند؟!
💢اهل قلم و فرهنگ
@antioligarchie
پانوشت👇
https://www.entekhab.ir/0007G4
#دیدگاه
⭕️کابینه مخوف و دو سال آخر دولت دهم | اللهم عجل فی فرج «ترامپ»!
✍محمدحسین حیدری
اگر بپرسی دولت نهم بهتر بود یا دولت دهم، میگویند دولت نهم با اختلاف، احمدینژاد دو سال آخر را ول کرد و دنبال حاشیه بود. و اگر بگویی دو مورد از بهترین تصمیمات احمدینژاد را نام ببر، میگویند هدفمندی یارانهها و مسکن مهر (که هر دو از قضا در دولت دهم اجرا شد و مخصوصا بعد از سال ۱۳۹۰ اوج گرفت)!
با اجرای هدفمندی یارانهها و پرداخت ماهانه ۵۰ دلار به هر ایرانی، ضریب جینی و فاصله طبقاتی به کمترین میزان ظرف نیمقرن گذشته رسید. مسکن مهر هم وقتی با پیشرفت ۷۰ درصدی به دولت بنفش سپرده میشد، ۱۰ میلیون شهروند از دهکهای پایین (معادل یک هشتم جمعیت کشور) را در خود جای داده بود.
مدعیان اصولگرایی میگویند دولت نهم با فاصله زیاد از دولت دهم بهتر بود اما برای اثبات ادعایشان هدفمندی یارانهها و مسکن مهر را از دولت دهم میدزدند و شاهد میگیرند، یعنی دقیقا همان طرحهایی که خودشان در مجالس هفتم و هشتم مانع اجرایشان شدند تا مبادا رای احمدینژاد در انتخابات ۸۸ از ۲۴ میلیون فراتر رود!
سیاست مگر میتواند چهرهای متناقض و کریهتر از این داشته باشد؟! اگر اجازه میدادند این طرحها در دولت نهم اجرا شود، طبعا در دولت دهم به کمال و تثبیت میرسید و مصون میماند از دستبرد شیخ ویرانگر. علاوه بر این در دولت دهم فرصت اجرای اصلاحات بنیادین و انقلابیتر فراهم میشد.
مدعیان اصولگرایی اما نگذاشتند، قدرتطلبی و دنیاپرستی حکم میکرد به مهار احمدینژاد و اسقاط دولتی که شرکای اصلاحطلب در سال ۸۸ نتوانستند ساقطش کنند، اگرچه به میزان قابل توجهی زخم و زیلیاش کردند.
روی کار آمدن دو کابینه مخوف با هدایت شیخ ویرانگر و یک کابینه جعلی با هدایت سید محرومان محصول و البته تاوان گناه تاریخی و کبیره مدعیان اصولگرایی است. البته که پاسخ آن پرسش، مثبت است و سیاست همواره کریهتر از آن است که به تخمین درآید. شاهدش مدارا با دولتی است که ناموس را ملکوک، میهن را مشکوک و حیات را در ریل انقراض، کوک کرده. تا جایی که برای اولین بار ظرف ۴۱ سال گذشته و به فاصله کمتر از دو سال، خلایق جان به لب ناگزیر دو نوبت به خیابان ریخته و در یک فقره دست کم هزاران نفر رفتهاند سینه قبرستان. انگار در این مدت بلاد ایران تحت اشغال دولتی بیگانه و متجاوز اداره شده باشد.
@antioligarchie
⭕️کابینه مخوف و دو سال آخر دولت دهم | اللهم عجل فی فرج «ترامپ»!
✍محمدحسین حیدری
اگر بپرسی دولت نهم بهتر بود یا دولت دهم، میگویند دولت نهم با اختلاف، احمدینژاد دو سال آخر را ول کرد و دنبال حاشیه بود. و اگر بگویی دو مورد از بهترین تصمیمات احمدینژاد را نام ببر، میگویند هدفمندی یارانهها و مسکن مهر (که هر دو از قضا در دولت دهم اجرا شد و مخصوصا بعد از سال ۱۳۹۰ اوج گرفت)!
با اجرای هدفمندی یارانهها و پرداخت ماهانه ۵۰ دلار به هر ایرانی، ضریب جینی و فاصله طبقاتی به کمترین میزان ظرف نیمقرن گذشته رسید. مسکن مهر هم وقتی با پیشرفت ۷۰ درصدی به دولت بنفش سپرده میشد، ۱۰ میلیون شهروند از دهکهای پایین (معادل یک هشتم جمعیت کشور) را در خود جای داده بود.
مدعیان اصولگرایی میگویند دولت نهم با فاصله زیاد از دولت دهم بهتر بود اما برای اثبات ادعایشان هدفمندی یارانهها و مسکن مهر را از دولت دهم میدزدند و شاهد میگیرند، یعنی دقیقا همان طرحهایی که خودشان در مجالس هفتم و هشتم مانع اجرایشان شدند تا مبادا رای احمدینژاد در انتخابات ۸۸ از ۲۴ میلیون فراتر رود!
سیاست مگر میتواند چهرهای متناقض و کریهتر از این داشته باشد؟! اگر اجازه میدادند این طرحها در دولت نهم اجرا شود، طبعا در دولت دهم به کمال و تثبیت میرسید و مصون میماند از دستبرد شیخ ویرانگر. علاوه بر این در دولت دهم فرصت اجرای اصلاحات بنیادین و انقلابیتر فراهم میشد.
مدعیان اصولگرایی اما نگذاشتند، قدرتطلبی و دنیاپرستی حکم میکرد به مهار احمدینژاد و اسقاط دولتی که شرکای اصلاحطلب در سال ۸۸ نتوانستند ساقطش کنند، اگرچه به میزان قابل توجهی زخم و زیلیاش کردند.
روی کار آمدن دو کابینه مخوف با هدایت شیخ ویرانگر و یک کابینه جعلی با هدایت سید محرومان محصول و البته تاوان گناه تاریخی و کبیره مدعیان اصولگرایی است. البته که پاسخ آن پرسش، مثبت است و سیاست همواره کریهتر از آن است که به تخمین درآید. شاهدش مدارا با دولتی است که ناموس را ملکوک، میهن را مشکوک و حیات را در ریل انقراض، کوک کرده. تا جایی که برای اولین بار ظرف ۴۱ سال گذشته و به فاصله کمتر از دو سال، خلایق جان به لب ناگزیر دو نوبت به خیابان ریخته و در یک فقره دست کم هزاران نفر رفتهاند سینه قبرستان. انگار در این مدت بلاد ایران تحت اشغال دولتی بیگانه و متجاوز اداره شده باشد.
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️در دانشگاههای آمریکا چه خبر است؟
✍شهریار خسروی
[درباره ی تجمعات حامیان فلسطین]کسانی که در آمریکا به حملات اسرائیل به فلسطین اعتراض میکنند، اغلب از موضع «عدالت جهانی» به دفاع از موضع خودشان میپردازند. اما تمرکز زیاد بر این جنبهی اعتراضات باعث گمراهی ما در فهم این پدیده میشود.
دانشجویان آمریکایی بیشتر از هرچیز درگیر مسائل جامعهی خودشان هستند. اختلاف آنها با گروههای مذهبی حامی اسرائیل (یهودیها و مسیحیهای صهیونیست) فقط در مسئلهی فلسطین نیست. آنها دربارهی مالیات، محیط زیست، مهاجرت، نژادپرستی، سقط جنین، الجیبیتیکیو، حمل اسلحه، آزادی ماریجوانا و... هم با این گروهها درگیر هستند. در واقع اختلاف در این مسائل در جامعهی آمریکا به یک «بسته» تبدیل شده و بسیاری افراد یا در همهی این مسائل لیبرال هستند یا در همهی آنها محافظهکار.
توجه به این نکته نشان میدهد مخالفان اعتراضات هم به درستی ماهیت اعتراضات را درک نکردهاند. فلسطین جز بستهی مورد اختلاف جوانان شهرهای بزرگ با محافظهکاران است برای همین در کنار مسئلههایی مثل فمنیسم، مسائل سیاهان و دگرباشان مطرح میشود. مخالفانی که حضور فعالان الجیبیتیکیو در تجمعات حمایت از فلسطین را مسخره میکنند از این نکته غافل هستند.
اعتراضات در آمریکا تنها معطوف به یک پدیدهی بینالمللی نیست. کمااینکه اعتراضات به جنگ ویتنام هم «دربارهی ویتنام» نبود. دانشجویان آمریکایی برای مسلمانان ایغور، گرسنگان آفریقا، آوارگان اوکراین، زلزلهزدگان و طالبانزدگان افغانستان همدردی نمیکنند چون آن مسائل جز «بسته»ی مورد اختلاف آنها با محافظهکاران نیست. درواقع، همانطور که ایرانیها این روزها مسئلهی فلسطین را در نسبت با سیاست داخلی ایران میفهمند برای آمریکاییها هم فلسطین یک مسئلهی سیاست داخلی است. برای همین غیرآمریکاییها (و مشخصا ایرانیها) گاهی نمیتوانند درک درستی از ماهیت این اعتراضات داشته باشند.
@antioligarchie
⭕️در دانشگاههای آمریکا چه خبر است؟
✍شهریار خسروی
[درباره ی تجمعات حامیان فلسطین]کسانی که در آمریکا به حملات اسرائیل به فلسطین اعتراض میکنند، اغلب از موضع «عدالت جهانی» به دفاع از موضع خودشان میپردازند. اما تمرکز زیاد بر این جنبهی اعتراضات باعث گمراهی ما در فهم این پدیده میشود.
دانشجویان آمریکایی بیشتر از هرچیز درگیر مسائل جامعهی خودشان هستند. اختلاف آنها با گروههای مذهبی حامی اسرائیل (یهودیها و مسیحیهای صهیونیست) فقط در مسئلهی فلسطین نیست. آنها دربارهی مالیات، محیط زیست، مهاجرت، نژادپرستی، سقط جنین، الجیبیتیکیو، حمل اسلحه، آزادی ماریجوانا و... هم با این گروهها درگیر هستند. در واقع اختلاف در این مسائل در جامعهی آمریکا به یک «بسته» تبدیل شده و بسیاری افراد یا در همهی این مسائل لیبرال هستند یا در همهی آنها محافظهکار.
توجه به این نکته نشان میدهد مخالفان اعتراضات هم به درستی ماهیت اعتراضات را درک نکردهاند. فلسطین جز بستهی مورد اختلاف جوانان شهرهای بزرگ با محافظهکاران است برای همین در کنار مسئلههایی مثل فمنیسم، مسائل سیاهان و دگرباشان مطرح میشود. مخالفانی که حضور فعالان الجیبیتیکیو در تجمعات حمایت از فلسطین را مسخره میکنند از این نکته غافل هستند.
اعتراضات در آمریکا تنها معطوف به یک پدیدهی بینالمللی نیست. کمااینکه اعتراضات به جنگ ویتنام هم «دربارهی ویتنام» نبود. دانشجویان آمریکایی برای مسلمانان ایغور، گرسنگان آفریقا، آوارگان اوکراین، زلزلهزدگان و طالبانزدگان افغانستان همدردی نمیکنند چون آن مسائل جز «بسته»ی مورد اختلاف آنها با محافظهکاران نیست. درواقع، همانطور که ایرانیها این روزها مسئلهی فلسطین را در نسبت با سیاست داخلی ایران میفهمند برای آمریکاییها هم فلسطین یک مسئلهی سیاست داخلی است. برای همین غیرآمریکاییها (و مشخصا ایرانیها) گاهی نمیتوانند درک درستی از ماهیت این اعتراضات داشته باشند.
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️تحلیلی از انحلال مجلس در کویت
... کویت پیش از سال ۱۹۹۰م قطب متمول خلیج فارس بود که به لحاظ مالی و با توجه به وسعت و جمعیتش تا امروز هم از بیشترین منابع مالی برخوردار است؛ تا جایی که به آن مروارید خلیجفارس میگفتند؛ اما در آن سالها آن منابع مالی، با صنعت گردشگری و رونق فرهنگی و قطب رسانهای و حتی ورزشی این کشور هم گره خورده بود تا حدی که کویت پناهگاه مهاجرت صدها کشور شده بود هنوز هم ۷۰٪ جمعیت این کشور را مهاجران تشکیل دادهاند.
اما این پارامترهای توسعه و رشد پس از ۱۹۹۰م یکباره در کویت افول کرد و رفتهرفته کویت به کشوری منزوی تبدیل شد. مثلاً در مقایسهاش با عمان و نقش سیاسیاش، چرا؟
شاید سه عامل در این انزوا تأثیرش قطعی بود:
یک حملهی عراق به خاک کویت که قدرت استراتژیک آن را به چالش کشید
دوم قدرت گرفتن اسلام سیاسی که تابعی از عامل نخست و ضعیف شدن دولت بود.
و سوم مغلوب شدن کویت در جنگ رسانهای کشورهای همجوار و سر جنباندن رقیبی چون قطر که دموکراسی کویت را دستخوش کودتایی مرتجعانه با تزریق پول و سرمایه به اخوانیها و سلفیها در این کشور کرده بود.
اما بحران اساسی در کویت از سال ۲۰۱۱م تحت تأثیر بهار عربی آغاز شد که پارلمان کویت با هجمهای توسط حامیان افراطگرای خود، به سمت تغییر قدرت در حاکمیت خیز برداشت؛ که به سرعت تمام افراد و آمران و همدستان آنها، سرکوب و زندانی شدند.
اما دوباره در سال ۲۰۲۱م جنبشی به نام (حدس) شکل گرفت که خواهان آشتی ملی و ائتلاف با سران اخوانالمسلمین شدند.
از قضا موفق هم شدند به طوری که در نتیجه انتخابات قانونگذاری سال ۲۰۲۳م، جمعیت افراطگرایان(حدس) پیروزی قاطعی در پارلمان به دست آوردند.
اما نتیجهی پیروزی افراطگرایان مرتجع را شما بهتر از من میدانید که اثرات مخربش در عرصهی اجتماعی- فرهنگی چیست؟
اینها شروع به انسداد نفسگاههای شهری و مطالبات شریعتمحور کردند و خواهان تفکیک جنسیتی،عدم اختلاط، و اجبار حجاب و تغییر قانون اساسی و ایجاد مرزهای قانونی و غیره شدند.
تا اینکه در دسامبر ماه گذشته شاهزاده جدید قدرت را به دست گرفت و تصمیم گرفت با موج افراطیون و اسلام سیاسی مقابله کند.تصمیمی که به تقابل با اکثریت پارلمان کویت وجمعیت(حدس) منجر میشد که چنان که گفتم مستظهر به پشتیبانی منابع قطری نیز بودند.
گرچه بوقهای رسانهای(حدس) و پروپاگاندای قطری از دیشب نغمه سر دادهاند که: « این یک عقبگرد بیسابقه به لحاظ دموکراسی است.»
اما گویا فراموش کردهاند که که این دموکراسی نیمبند و تئوکراسیک کویتی، کمر بسته بود تا با سوءاستفادهی ابزاری از دموکراسی، قطب لؤلؤ خليج فارس را به أفغانستان دومی تبدیل کند و هویت کشور را یکپارچه تغییر دهد.
از این منظر میتوان گفت: اقدام شیخ مشعل امیر دولت کویت، یک رویارویی تمامعیار با داعش کشور خویش بوده است.
اما عواقب ایجابی این انحلال به نظرم مقدمهای برای حمله گسترده و سرکوب اخوانالمسلمین و سلفیهای ارتجاعی است که کویت را به کانون افراطیگری و حتی صدور تروریسم و ارهاب تبدیل کرده بودند.
با موفقیت در پلانA به نظر میرسد شیخ مشعل به زودی به محور سعودی - اماراتی خود نزدیک و از نظر گشودگی به سیاستهای جهانی در منطقه بپیوندد.
شاید این پارادایم زبان و هنجار منطقهی ماست؛ که اگر حریف تو دیکتاتور است و فقط زبان زور را میفهمد، قطعا هر اقدام قوی و مستبدانه و یکجانبه علیه او، اقدامی طبیعی شمرده میشود نه ناهنجاری و برون-رفت از معیارهای مسلط جوامع دموکراتیکی که در جهان سوم، ابتدا بومیسازی و سپس تحمیل میشوند.
چیزی که روزنامهنگاری کویتی دکتر القناعی سال پیش آن را
«مارثون الكويت نحو دعشنة المجتمع وارهاب الشعب» خوانده بود،
که جنبش( حدس) را به ماراتنی تشبیه کرده بود که چارنعله به سمت داعشسازی جامعه و تروریست مردمی میتاخت.
🀄️مسعود باب الحوائجی
#twitter
@antioligarchie
⭕️تحلیلی از انحلال مجلس در کویت
... کویت پیش از سال ۱۹۹۰م قطب متمول خلیج فارس بود که به لحاظ مالی و با توجه به وسعت و جمعیتش تا امروز هم از بیشترین منابع مالی برخوردار است؛ تا جایی که به آن مروارید خلیجفارس میگفتند؛ اما در آن سالها آن منابع مالی، با صنعت گردشگری و رونق فرهنگی و قطب رسانهای و حتی ورزشی این کشور هم گره خورده بود تا حدی که کویت پناهگاه مهاجرت صدها کشور شده بود هنوز هم ۷۰٪ جمعیت این کشور را مهاجران تشکیل دادهاند.
اما این پارامترهای توسعه و رشد پس از ۱۹۹۰م یکباره در کویت افول کرد و رفتهرفته کویت به کشوری منزوی تبدیل شد. مثلاً در مقایسهاش با عمان و نقش سیاسیاش، چرا؟
شاید سه عامل در این انزوا تأثیرش قطعی بود:
یک حملهی عراق به خاک کویت که قدرت استراتژیک آن را به چالش کشید
دوم قدرت گرفتن اسلام سیاسی که تابعی از عامل نخست و ضعیف شدن دولت بود.
و سوم مغلوب شدن کویت در جنگ رسانهای کشورهای همجوار و سر جنباندن رقیبی چون قطر که دموکراسی کویت را دستخوش کودتایی مرتجعانه با تزریق پول و سرمایه به اخوانیها و سلفیها در این کشور کرده بود.
اما بحران اساسی در کویت از سال ۲۰۱۱م تحت تأثیر بهار عربی آغاز شد که پارلمان کویت با هجمهای توسط حامیان افراطگرای خود، به سمت تغییر قدرت در حاکمیت خیز برداشت؛ که به سرعت تمام افراد و آمران و همدستان آنها، سرکوب و زندانی شدند.
اما دوباره در سال ۲۰۲۱م جنبشی به نام (حدس) شکل گرفت که خواهان آشتی ملی و ائتلاف با سران اخوانالمسلمین شدند.
از قضا موفق هم شدند به طوری که در نتیجه انتخابات قانونگذاری سال ۲۰۲۳م، جمعیت افراطگرایان(حدس) پیروزی قاطعی در پارلمان به دست آوردند.
اما نتیجهی پیروزی افراطگرایان مرتجع را شما بهتر از من میدانید که اثرات مخربش در عرصهی اجتماعی- فرهنگی چیست؟
اینها شروع به انسداد نفسگاههای شهری و مطالبات شریعتمحور کردند و خواهان تفکیک جنسیتی،عدم اختلاط، و اجبار حجاب و تغییر قانون اساسی و ایجاد مرزهای قانونی و غیره شدند.
تا اینکه در دسامبر ماه گذشته شاهزاده جدید قدرت را به دست گرفت و تصمیم گرفت با موج افراطیون و اسلام سیاسی مقابله کند.تصمیمی که به تقابل با اکثریت پارلمان کویت وجمعیت(حدس) منجر میشد که چنان که گفتم مستظهر به پشتیبانی منابع قطری نیز بودند.
گرچه بوقهای رسانهای(حدس) و پروپاگاندای قطری از دیشب نغمه سر دادهاند که: « این یک عقبگرد بیسابقه به لحاظ دموکراسی است.»
اما گویا فراموش کردهاند که که این دموکراسی نیمبند و تئوکراسیک کویتی، کمر بسته بود تا با سوءاستفادهی ابزاری از دموکراسی، قطب لؤلؤ خليج فارس را به أفغانستان دومی تبدیل کند و هویت کشور را یکپارچه تغییر دهد.
از این منظر میتوان گفت: اقدام شیخ مشعل امیر دولت کویت، یک رویارویی تمامعیار با داعش کشور خویش بوده است.
اما عواقب ایجابی این انحلال به نظرم مقدمهای برای حمله گسترده و سرکوب اخوانالمسلمین و سلفیهای ارتجاعی است که کویت را به کانون افراطیگری و حتی صدور تروریسم و ارهاب تبدیل کرده بودند.
با موفقیت در پلانA به نظر میرسد شیخ مشعل به زودی به محور سعودی - اماراتی خود نزدیک و از نظر گشودگی به سیاستهای جهانی در منطقه بپیوندد.
شاید این پارادایم زبان و هنجار منطقهی ماست؛ که اگر حریف تو دیکتاتور است و فقط زبان زور را میفهمد، قطعا هر اقدام قوی و مستبدانه و یکجانبه علیه او، اقدامی طبیعی شمرده میشود نه ناهنجاری و برون-رفت از معیارهای مسلط جوامع دموکراتیکی که در جهان سوم، ابتدا بومیسازی و سپس تحمیل میشوند.
چیزی که روزنامهنگاری کویتی دکتر القناعی سال پیش آن را
«مارثون الكويت نحو دعشنة المجتمع وارهاب الشعب» خوانده بود،
که جنبش( حدس) را به ماراتنی تشبیه کرده بود که چارنعله به سمت داعشسازی جامعه و تروریست مردمی میتاخت.
🀄️مسعود باب الحوائجی
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️اقدام علیه امنیت ملّی اینگونه است: یک دختر سیلی میخورد، دهها هزار دختر احساس ناامنی میکنند، چندین میلیون شهروند از دین و فرهنگ و سنّت منزجرتر میشوند، هزاران خانواده نگران دخترانشان میشوند، هزاران دختر و پسر جوان و بااستعداد، برای مهاجرت مصمّمتر میشوند، صدها تاجر و بازاری، سرمایه و خانوادهشان را برای خروج از ایران آمادهتر از قبل میکنند، هزاران شهروند دیندار، دستشان در دفاع از عقاید و هویتشان بستهتر از قبل میشود.
این جماعت عقبافتاده نادان تصور میکند در جامعه متکثری مثل ایران کهنسال، و در دوران جدید و شگفتانگیزِ رسانهها، با قاعده جاهلیِ النّصر بالرّعب میتواند حرفش را پیش ببرد و به اتّکای دانش و توانایی کمنظیر سرکوبگریاش، سوار اسب چموش سلطه بماند، غافل از اینکه، اقتضائات پیچیده حکمرانی و مکر پنهان خداوند چنان زمینش خواهد زد که صدای شکستهشدن استخوانهایش در تونلهای طویل تاریخ آینده تا سالها خواهد پیچید... غافل از اینکه اگرچه خدای امروز همان خدای دهه شصت است اما جهان امروز جهانِ آن دهه نیست.
💢روز خلاصه
@antioligarchie
⭕️اقدام علیه امنیت ملّی اینگونه است: یک دختر سیلی میخورد، دهها هزار دختر احساس ناامنی میکنند، چندین میلیون شهروند از دین و فرهنگ و سنّت منزجرتر میشوند، هزاران خانواده نگران دخترانشان میشوند، هزاران دختر و پسر جوان و بااستعداد، برای مهاجرت مصمّمتر میشوند، صدها تاجر و بازاری، سرمایه و خانوادهشان را برای خروج از ایران آمادهتر از قبل میکنند، هزاران شهروند دیندار، دستشان در دفاع از عقاید و هویتشان بستهتر از قبل میشود.
این جماعت عقبافتاده نادان تصور میکند در جامعه متکثری مثل ایران کهنسال، و در دوران جدید و شگفتانگیزِ رسانهها، با قاعده جاهلیِ النّصر بالرّعب میتواند حرفش را پیش ببرد و به اتّکای دانش و توانایی کمنظیر سرکوبگریاش، سوار اسب چموش سلطه بماند، غافل از اینکه، اقتضائات پیچیده حکمرانی و مکر پنهان خداوند چنان زمینش خواهد زد که صدای شکستهشدن استخوانهایش در تونلهای طویل تاریخ آینده تا سالها خواهد پیچید... غافل از اینکه اگرچه خدای امروز همان خدای دهه شصت است اما جهان امروز جهانِ آن دهه نیست.
💢روز خلاصه
@antioligarchie
#دیدگاه
⭕️میگویند که اصلاحطلبان در دهه هفتاد برای حکومت وقت خریدند و اگر اصلاحطلبان نبودند همان دهه هفتاد و هشتاد کار حکومت یکسره میشد. اما هر کس که آن دوران را زیسته باشد میداند که چنین حرفی لطیفهای بیش نیست. دهه هفتاد و هشتاد دههای بود که رزمندگان تازه از جبهه بازگشته بودند و اسرا پس از سالها از زندانهای رژیم بعث آزاد شده بودند. در چنین روزهایی رزمندگانِ تازه از جنگ برگشته، اگر یک زن را با مانتو و یا یک ماشین نسبتا مدل بالا را در خیابان میدیدند، خون انقلابی در رگهایشان به جوش و خروش در میآمد و همانجا به دنبال اجرای تکلیف برمیآمدند.
در چنین شرایطی اگر دانشجویان یک تجمع اصلاحطلبانه در دانشگاه انجام میدادند، با شعار یا زهرا از پشت بومهای همان دانشگاه به پایین پرتاب میشدند. مگر در چنین شرایطی فکر براندازی به ذهن کسی خطور میکرد؟ تازه همین هم تنها در تهران بود.
در روستاها و شهرستانهایی که به لطف جهاد سازندگی کمی آبادتر شده بودند و تمام امور به دست روحانی مسجد و پاسدار/کمیتهای رتق و فتق میشد، مگر امکان داشت کسی به براندازی فکر کند؟
با عینک امروز به دهه هفتاد و هشتاد نگاه نکنید. فکر براندازی، نتیجه گسترش اینترنت و از دست رفتن رفاه نسبی دهه هشتاد و نود است.
🀄️صدرا فرهمند
#twitter
@antioligarchie
⭕️میگویند که اصلاحطلبان در دهه هفتاد برای حکومت وقت خریدند و اگر اصلاحطلبان نبودند همان دهه هفتاد و هشتاد کار حکومت یکسره میشد. اما هر کس که آن دوران را زیسته باشد میداند که چنین حرفی لطیفهای بیش نیست. دهه هفتاد و هشتاد دههای بود که رزمندگان تازه از جبهه بازگشته بودند و اسرا پس از سالها از زندانهای رژیم بعث آزاد شده بودند. در چنین روزهایی رزمندگانِ تازه از جنگ برگشته، اگر یک زن را با مانتو و یا یک ماشین نسبتا مدل بالا را در خیابان میدیدند، خون انقلابی در رگهایشان به جوش و خروش در میآمد و همانجا به دنبال اجرای تکلیف برمیآمدند.
در چنین شرایطی اگر دانشجویان یک تجمع اصلاحطلبانه در دانشگاه انجام میدادند، با شعار یا زهرا از پشت بومهای همان دانشگاه به پایین پرتاب میشدند. مگر در چنین شرایطی فکر براندازی به ذهن کسی خطور میکرد؟ تازه همین هم تنها در تهران بود.
در روستاها و شهرستانهایی که به لطف جهاد سازندگی کمی آبادتر شده بودند و تمام امور به دست روحانی مسجد و پاسدار/کمیتهای رتق و فتق میشد، مگر امکان داشت کسی به براندازی فکر کند؟
با عینک امروز به دهه هفتاد و هشتاد نگاه نکنید. فکر براندازی، نتیجه گسترش اینترنت و از دست رفتن رفاه نسبی دهه هشتاد و نود است.
🀄️صدرا فرهمند
@antioligarchie