#اختلاس_گران_خر_سوار...؟!
🔹حکایت : « گويند زماني حاکمی در مشهد رسم بنهاد تا هر که از زائرین دزدی کند ، او را سوار بر الاغ بمدت یک هفته در شهر بگردانند.
این گذشت تا که شخصی حلوایی بدزدید و بخورد. او را بجرم دزدی بمحکمه اش بردند و چون محکوم شد، طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار جمع و با دیدن آن حالت شعار پیروزی سر میدادند ، و احساس اجراي عدالت وشادی میکردند.
هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید: آیا سخت میگذرد؟
دزد گفت : نه ! حلوا را که خوردم ، الاغ را هم که سوارم ، مردم هم که شادند !! از این بهتر دیگر چه ميشود؟!!»
🔹و اين حکایتی شیرین از احوال كشور ماست که يك عده بر اريكه قدرت سوار شده اند منابع بانك ها و بیت المال و مال مردم را که می خورند و حقوقهاي نجوني مي گيرند و دلالي مي كنند و لب تاب ها و سواري ها تحويل مي گيرند و مشغول اشرافيت و سفرهاي خارجي و حال و حول خود هستند ، از قانون و نظارت و ديوان محاسبات و غيره هم هراسي ندارند !!
🔹مستضعفان كه زير بار مشكلات اقتصادي ، بخشي ياراي اعتراض ندارند و طيف فعالشان تكليفي جز صبر و نظاره ندارند چرا كه حساب انقلاب را از پلشتي جدا مي دانند.
🔹رسانه ها هم كه تا ديروز" دانستن را حق مردم مي دانستند" و خود را ركن اول دموكراسي قلمداد مي كردند٬ امروز اختلاس گران را به دليل هم كيشي سياسي(شراكت) به عنوان ذخاير نظام تحسين مي كنند و طبقه محترم متوسط نیز مشغول ساختن طنز و نقل آن در محافل دوستانه و خانوادگي و تلگرام بوده و سرگرم حال و خوشحالي هستند و يك عده نيز چون هميشه به فكر سفر اخر هفته و جوجه سيخ كردن در شمال و توليد زباله !
واقعا بهتر از اين نمي شود!
#محمود_عباس_زاده_مشکینی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹حکایت : « گويند زماني حاکمی در مشهد رسم بنهاد تا هر که از زائرین دزدی کند ، او را سوار بر الاغ بمدت یک هفته در شهر بگردانند.
این گذشت تا که شخصی حلوایی بدزدید و بخورد. او را بجرم دزدی بمحکمه اش بردند و چون محکوم شد، طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار جمع و با دیدن آن حالت شعار پیروزی سر میدادند ، و احساس اجراي عدالت وشادی میکردند.
هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید: آیا سخت میگذرد؟
دزد گفت : نه ! حلوا را که خوردم ، الاغ را هم که سوارم ، مردم هم که شادند !! از این بهتر دیگر چه ميشود؟!!»
🔹و اين حکایتی شیرین از احوال كشور ماست که يك عده بر اريكه قدرت سوار شده اند منابع بانك ها و بیت المال و مال مردم را که می خورند و حقوقهاي نجوني مي گيرند و دلالي مي كنند و لب تاب ها و سواري ها تحويل مي گيرند و مشغول اشرافيت و سفرهاي خارجي و حال و حول خود هستند ، از قانون و نظارت و ديوان محاسبات و غيره هم هراسي ندارند !!
🔹مستضعفان كه زير بار مشكلات اقتصادي ، بخشي ياراي اعتراض ندارند و طيف فعالشان تكليفي جز صبر و نظاره ندارند چرا كه حساب انقلاب را از پلشتي جدا مي دانند.
🔹رسانه ها هم كه تا ديروز" دانستن را حق مردم مي دانستند" و خود را ركن اول دموكراسي قلمداد مي كردند٬ امروز اختلاس گران را به دليل هم كيشي سياسي(شراكت) به عنوان ذخاير نظام تحسين مي كنند و طبقه محترم متوسط نیز مشغول ساختن طنز و نقل آن در محافل دوستانه و خانوادگي و تلگرام بوده و سرگرم حال و خوشحالي هستند و يك عده نيز چون هميشه به فكر سفر اخر هفته و جوجه سيخ كردن در شمال و توليد زباله !
واقعا بهتر از اين نمي شود!
#محمود_عباس_زاده_مشکینی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
Forwarded from آنتی الیگارشی
#اختلاس_گران_خر_سوار...؟!
🔹حکایت : « گويند زماني حاکمی در مشهد رسم بنهاد تا هر که از زائرین دزدی کند ، او را سوار بر الاغ بمدت یک هفته در شهر بگردانند.
این گذشت تا که شخصی حلوایی بدزدید و بخورد. او را بجرم دزدی بمحکمه اش بردند و چون محکوم شد، طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار جمع و با دیدن آن حالت شعار پیروزی سر میدادند ، و احساس اجراي عدالت وشادی میکردند.
هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید: آیا سخت میگذرد؟
دزد گفت : نه ! حلوا را که خوردم ، الاغ را هم که سوارم ، مردم هم که شادند !! از این بهتر دیگر چه ميشود؟!!»
🔹و اين حکایتی شیرین از احوال كشور ماست که يك عده بر اريكه قدرت سوار شده اند منابع بانك ها و بیت المال و مال مردم را که می خورند و حقوقهاي نجوني مي گيرند و دلالي مي كنند و لب تاب ها و سواري ها تحويل مي گيرند و مشغول اشرافيت و سفرهاي خارجي و حال و حول خود هستند ، از قانون و نظارت و ديوان محاسبات و غيره هم هراسي ندارند !!
🔹مستضعفان كه زير بار مشكلات اقتصادي ، بخشي ياراي اعتراض ندارند و طيف فعالشان تكليفي جز صبر و نظاره ندارند چرا كه حساب انقلاب را از پلشتي جدا مي دانند.
🔹رسانه ها هم كه تا ديروز" دانستن را حق مردم مي دانستند" و خود را ركن اول دموكراسي قلمداد مي كردند٬ امروز اختلاس گران را به دليل هم كيشي سياسي(شراكت) به عنوان ذخاير نظام تحسين مي كنند و طبقه محترم متوسط نیز مشغول ساختن طنز و نقل آن در محافل دوستانه و خانوادگي و تلگرام بوده و سرگرم حال و خوشحالي هستند و يك عده نيز چون هميشه به فكر سفر اخر هفته و جوجه سيخ كردن در شمال و توليد زباله !
واقعا بهتر از اين نمي شود!
#محمود_عباس_زاده_مشکینی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
🔹حکایت : « گويند زماني حاکمی در مشهد رسم بنهاد تا هر که از زائرین دزدی کند ، او را سوار بر الاغ بمدت یک هفته در شهر بگردانند.
این گذشت تا که شخصی حلوایی بدزدید و بخورد. او را بجرم دزدی بمحکمه اش بردند و چون محکوم شد، طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار جمع و با دیدن آن حالت شعار پیروزی سر میدادند ، و احساس اجراي عدالت وشادی میکردند.
هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید: آیا سخت میگذرد؟
دزد گفت : نه ! حلوا را که خوردم ، الاغ را هم که سوارم ، مردم هم که شادند !! از این بهتر دیگر چه ميشود؟!!»
🔹و اين حکایتی شیرین از احوال كشور ماست که يك عده بر اريكه قدرت سوار شده اند منابع بانك ها و بیت المال و مال مردم را که می خورند و حقوقهاي نجوني مي گيرند و دلالي مي كنند و لب تاب ها و سواري ها تحويل مي گيرند و مشغول اشرافيت و سفرهاي خارجي و حال و حول خود هستند ، از قانون و نظارت و ديوان محاسبات و غيره هم هراسي ندارند !!
🔹مستضعفان كه زير بار مشكلات اقتصادي ، بخشي ياراي اعتراض ندارند و طيف فعالشان تكليفي جز صبر و نظاره ندارند چرا كه حساب انقلاب را از پلشتي جدا مي دانند.
🔹رسانه ها هم كه تا ديروز" دانستن را حق مردم مي دانستند" و خود را ركن اول دموكراسي قلمداد مي كردند٬ امروز اختلاس گران را به دليل هم كيشي سياسي(شراكت) به عنوان ذخاير نظام تحسين مي كنند و طبقه محترم متوسط نیز مشغول ساختن طنز و نقل آن در محافل دوستانه و خانوادگي و تلگرام بوده و سرگرم حال و خوشحالي هستند و يك عده نيز چون هميشه به فكر سفر اخر هفته و جوجه سيخ كردن در شمال و توليد زباله !
واقعا بهتر از اين نمي شود!
#محمود_عباس_زاده_مشکینی
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA