🤠🤔 «توهمِ خودگالیله‌پنداری»
#ب_پ
@andishehsarapub
🔹از آغاز پیدایش گروه‌های مجازی، در بسیاری از آن‌ها بازار مطالب «بی‌پایه و اساسِ "بی‌منبع" یا "بدمنبع"» آن‌قدر پرمشتری بوده که اگر بخواهید با ارسال‌کنندۀ آن‌ها مخالفت کنید در اقلیت قرار می‌گیرید! و داستان ترسناک «این‌جوری»؟!🔻برایتان تداعی می‌شود!

🔸اما گاهی حالت متفاوتی هم دیده می‌شود:
در گروه‌هایی کسی پیدا شود و مطالب شبه‌علمی بفرستد و هر بار، هر تعداد از اعضای مطلعِ گروه سعی کنند او را از اشتباه بیرون بیاورند او همچنان گمان کند که همه در اشتباهند و تنها اوست که درست می‌گوید.
اسمش را بگذاریم «توهمِ خودگالیله‌پنداری»؟!

🙃 شخصی در حال رانندگی، این پیام را از رادیو شنید:
«رانندگانی که در فلان بزرگراه از شرق به غرب رانندگی می‌کنند مراقب باشند که یک خودرو به‌اشتباه در جهت مخالف وارد اتوبان شده است.
راننده رو به رادیو گفت: "چی می‌گی؟! یکی نیست که! همه‌اند!"»

😔 البته این‌که یک شخص نادان خودگالیله‌پندار شود به آن اندازه ترسناک نیست که عدۀ خودگالیله‌پندارها بسیار زیاد شود و در موضوعات مهم جایی برای پیش‌گیری از تأثیرات سوء تلاش‌های آن‌ها برای همراه کردن دیگران باقی نماند.

از عوارض افزایش تعداد خودگالیله‌پندارها، جدی گرفته نشدن گالیله است!
می‌گویند زمانی که مارادونا در بخش روان بستری بود به کسی گفت «من مارادونا هستم»، او پاسخ داد: «اگر تو مارادونا هستی من هم رئیس‌جمهور آرژانتینم»🤠

🔺داستان تقریباً ترسناکِ «این‌جوری؟!» را بخوانید:
😈 t.me/andishehsarapub/6757

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
زدودن اشتباهات رایج دربارۀ کووید-۱۹:
@nouritazeh
🚨لطفاً لینک مطالب این کانال را حذف نفرمایید.🌹
🤠🤔 «در مراسم ختم اعلام کردند:
"مرحوم وصیت کرده کسی به‌خاطرش سیاه نپوشد."
یکی از حضار داد زد:
"مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می‌پوشیم!"»

🤠🤔 امروز، یکم ژوئیه، روز جهانی لطیفه (جوک) است.

🔸در زبان فارسی لطیفه‌های زیادی، کم یا زیاد رواج دارند که در آن‌ها به یک گروه کوچک یا بزرگ از مردم (یک قوم، یک نژاد، افراد دارای یک شغل، یک جنس، یک شخص یا ...) توهین شده است.

این نوع لطیفه‌ها را هم مانند انواعی از مطالبِ دیگر «یا با هدف سوء ساخته‌اند، یا بدون توجه به تأثیر آن؛ اما کسانی که هدف سوء ندارند، بدون توجه به تأثیر سوئشان سبب انتشار وسیعشان شده‌اند».

گاهی تلاش‌هایی برای رفع این اشکال شده اما تأثیرشان در حد نیاز نبوده.
کاش می‌شد آگاهی‌بخشی در این زمینه را شتاب بخشید.

🔸در طرف دیگر لطیفه‌هایی تفکربرانگیز وجود دارند که علاوه بر این‌که لبخندی بر لب می‌نشانند می‌توانند سبب توجه به نکته‌ای مفید هم بشوند.
کاش می‌شد چنین لطیفه‌هایی را بیشتر ترویج کرد.
لطفاً نمونه‌هایی از لطیفه‌های تفکربرانگیز را که در ادامه لینکشان آمده است ببینید و اگر لطیفه‌ای تفکر برانگیز بلدید برای من هم بفرستید تا منتشرشان کنم!🤠

🌹اگر با این پیام موافقید لطفاً آن را بازنشر بفرمایید.

🤠🤔 هواپیمایی دونفره در جزیرۀ آدم‌خوارها فرود آمد:
t.me/andishehsarapub/5559

🤠🤔 شخصی در حال رانندگی، این پیام را از رادیو شنید:
t.me/andishehsarapub/8764

🤠🤔 شخصی سخت در حال شستن گربه‌اش بود:
t.me/andishehsarapub/6561

🤠🤔 از شخصی پرسیدند: این‌که منزلتان مجاور استادیوم است صدای تماشاگرها روی شما تأثیر سوء نداشته؟
t.me/andishehsarapub/7898

🤠🤔 روزی کسی در سخنرانی‌اش گفت که «نسبیت اینشتین» را می‌داند:
t.me/andishehsarapub/5616

🤠🤔 داشت با ارّه قفل مغازه‌ای را می‌برید؛ پرسیدند «چه می‌کنی؟»
t.me/andishehsarapub/3316

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
🔴 به موقع توپ شلیک نشد،

فرماندهِ🔻 توپخانه، توپچی را احضار کرد و پرسید:
چرا توپ در نکردی؟

توپچی:
«به هزار و یک دلیل!
اول این‌که باروت نداشتیم»

فرمانده:
«همین یک دلیل کافی‌ست، هزارتای دیگر برای خودت»

مرتبط با این مطلب:
🔴👉 t.me/nouritazeh/11592

🔺فرماندهِ درست است نه فرمانده‌ی (فرماندۀ)؛ نامه‌ی (نامۀ) درست است نه نامهِ:
t.me/andishehsarapub/4055

#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
t.me/andishehsarapub
🔵 یک ژیان کهنه از پشت به یک پورشه کوبید.
رانندۀ پورشه پیاده شد و به رانندۀ ژیان گفت: «ماشین من خسارت زیادی دیده»

رانندۀ ژیان گفت: «خودرو من بیمه نیست، من هم پولی ندارم که بابت خسارت به شما بدهم»

رانندۀ پورشه که دید راهی برای دریافت خسارت ندارد، سوار شد و رفت.

چند دقیقه بعد، خودرویی محکم به پشت آن پورشه کوبید!
راننده برگشت و پشت سرش را نگاه کرد.

رانندۀ ژیان سرش را از ماشین بیرون آورد و گفت:
«برو! من بودم!»🙈🤠
-- -- -- -- -- -- --

🔵 یافتن ارتباط این لطیفه با فراز و فرود شیوع کووید-۱۹ در جهان با شما!
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
@andishehsarapub
دربارۀ ژیان:
t.me/LaVilleLumiere/678
پورش یا پورشه؟
t.me/andishehsarapub/5850
♦️این لطیفه، بعضی جاها به‌خوبی حق مطلب را ادا می‌کند:

روزی یک نفر به قلۀ کوهی در دوردست اشاره کرد و از دوستش پرسید:
«آن مورچه را می‌بینی؟»

دوستش گفت:
«کدامشان؟ آنکه چشمش باز است یا آنکه چشمش بسته است؟»🤠

مرتبط یکی‌از پیامهای بعدی در موضوع زلزله
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
اندیشه سرا
Photo
🤔🤠 از شخصی پرسیدند: «آیا در شهر شما آثار باستانی وجود دارد؟»
گفت: «نه، اما دارند چندتا می‌سازند!»🤠

🔹مثال واقعی:
t.me/andishehsarapub/10739?single

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
🔴 در روسیه اتفاقاتی در حال وقوع است.

برخی از خبرهایی که می‌رسد ضد و نقیض است،
برخی‌شان هم عجیب و غریب.

تشخیص درست از نادرست خیلی سخت است!

مثلاً وقتی گفته می‌شود یوگنی پریگوژین (فرمانده گروه واگنر که این روزها برای روسیه در اوکراین می‌جنگند و قبلاً جاهای دیگر این کار را کرده) فلان حرف را زده، تشخیص این‌که واقعاً این حرف را زده یا نه دشوار است؛
بیشتر خبرها از دور به همین نامعلومی هستند.

این روزها خودتان دیده‌اید با بات‌های هوش مصنوعی چه می‌کنند!
همین امروز هایده داشت در فضای مجازی «گنگستر شهر آمل می‌شم» را می‌خواند!🙈

تشخیص این‌که دارد چه اتفاقی می‌افتد برای خودشان هم سخت است.

اما در کانال‌های «سرگرمی»! کانالهای ««بورس»! کانال‌های «پروکسی»! و در حساب‌های توئیتر افراد ناشناس مطالبی دیده می‌شود انگار از همه‌چیز خبر دارند!

و همین مطالب دارد به سرعت در گروه‌های مختلف مجازی بازنشر می‌شود!

آدم یاد این لطیفۀ اینشتین می‌افتد:
t.me/andishehsarapub/3460
-----
⁉️ اگر از من می‌پرسید اکنون در روسیه چه خبر است؟ پاسخ من این است که لطیفۀ اینشتین را بخوانید!
من حرفی نمی‌زنم که شب پوتین یا یوگنی پریگوژین (فرمانده گروه واگنر) به خوابم بیایند و بگویند مرد حسابی ما خودمان هم نمی‌دانیم چه خبر است!🤠

کسانی که برای باخبر شدن از اتفاقات عجله دارند طعمه‌های مناسبی برای اطلاعات جعلی هستند؛
ادمین‌های کانال‌های زرد که برای عقب نماندن در بازنشر مطالب مسابقۀ زود منتشر کردن دارند هم همین‌طور.
بیشتر خبرها با گذشت زمان تکلیف درست و غلط بودنشان تاحدی معلوم می‌شود،
اما بعضی خبرها هیچ‌وقت!
-----
🔴 خیلی خوب می‌شود اگر به هم کمک کنیم تا منابع نسبتاً بهتری را جایگزین منابعی کنیم که مطالبشان دقت و صحت قابل قبول ندارد.
🔴 در روزهای اخیر دوستانی در گروه‌های مختلف تلگرامی پرسیده‌اند «علت ناآرامی‌های اخیر فرانسه چیست؟»
پاسخشان تریگر ماجرا که کشته شدن نوجوانی ۱۷ ساله بود🔻نیست، می‌خواهند بدانند «چرا این اتفاق منجر به چنین وضعیتی شده».

۱. چنین موضوعاتی در حد چند پیام تلگرامی قابل خلاصه‌سازی و ساده‌سازی نیستند.
شاید ایجاد چنین انتظاری، تقصیر کتاب‌های تاریخ باشد که مطالب چند دهه تا چند قرن را در یک پاراگراف یا چند سطر خلاصه می‌کرد. (چگونگی جلوس اُرُد را در دو سطر بنویسید!)
مقداری هم تقصیر حجم زیاد مطالبی است که افراد با آن روبه‌رو هستند و جذابیت مطالب متعددی که بسیاری از آن‌ها غلط هم هستند، وقتی برای کاربران باقی نمی‌گذارند که برای اطلاع از موضوعی چند کتاب که نه، یک کتاب که نه، حتی یک مطلب ۵۰ سطری را مطالعه کنند، مطلب باید در چند سطر خلاصه شود!

۲. پرداختن در حد لازم به آن‌ها هم کار یک فرد نیست و نیاز به افراد مختلف با تخصص‌های مختلف و دسترسی داشتن به اطلاعات کلان است.

این لطیفۀ نسبیت اینشتین را داشته باشید شاید هرجا کسی خودش را در مورد موضوع کلانی خیلی مطلع تصور کرد یادش بیفتید:
t.me/andishehsarapub/5616

🔴 گاهی در این‌جا چند سطری دربارۀ یک گوشۀ کوچک از اتفاقات می‌نویسم:
t.me/LaVilleLumiere

اما نه‌فقط اظهار نظر کلی نیاز به آگاهی‌ای دارد که در اختیار یک فرد نیست، حتی اظهار نظر دربارۀ یک حادثۀ کوچک هم این‌طور که مرسوم شده (که یک نفر با دیدن یک خبر برداشت خود را از آن تبدیل به خبری کند یا مبنای اظهار نظری) درست نیست.
مثلاً کسی که پاریس و شهر کوچکی در حومۀ پاریس را از هم نمی‌شناسد بیاید خبر بنویسد:
t.me/LaVilleLumiere/2047

یا کسی که فرق مغازۀ اسلحه‌فروشی با انبار اسلحه را نمی‌داند یا نمی‌داند مارسیلیا همان مارسی است بدون مطالعه نظر بدهد:
t.me/LaVilleLumiere/2039

حتی برای تعیین درست یا نادرست بودن موضوع کوچکی در حد بازنشر عکس شخصی که لباس‌های فروشگاه زارا را دزدیده، باید کلی جست‌وجو کرد:
t.me/Fact_Check/1087

اما آنچه در فضای مجازی فارسی مرسوم است این است که هر مطلب جالبی را از هرجا پیدا کنند بازنشر کنند و کاری به درست یا نادرست بودنش نداشته باشند
و به وقت اظهار نظر هم برداشتشان را به عنوان نظر صحیح بپندارند و بر آن پافشاری هم بکنند.

مطلب مهم مرتبط:
t.me/andishehsarapub/10647
----------
🔺ماجرا از این‌جا آغاز شد:
t.me/LaVilleLumiere/2035
Forwarded from اندیشه سرا
🤔🤠 هواپیمایی دونفره در جزیرۀ آدم‌خوارها فرود آمد.
آدم‌خوارها خلبان و کمک‌خلبان را دستگیر کردند و داشتند با خود می‌بردند ...
خلبان پرسید «با ما چه کاری می‌کنید؟»
آدم‌خوار پاسخ داد «شما را آب‌پز می‌کنیم و می‌خوریم!»

ناگهان یک نفر با عجله آمد و از خلبان و کمک خلبان پرسید اسمتان چیست؟
خلبان گفت شما که دارید ما را می‌برید بخورید، اسممان به چه دردتان می‌خورد؟
آدمخوار گفت می‌خواهم اسم غذای امروز را اعلام کنم! 🙈

#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
@andishehsarapub
این لطیفه در پاسخ به بعضی راه حل‌های غیرعلمی منتشر شده در فضای مجازی برای برخی مشکلات کاربرد دارد.

🤠 با سقوط هواپیمای قبلی در جزیره آدمخوارها اشتباه نشود:
t.me/andishehsarapub/5559
😳 این بازیگران:
t.me/Fact_Check/1279
ممنوع «الکار» شدند، بله! ممنوع «الکار»!
-----
🙈 یک ایرانی و دوستش می‌رن یک کشور عربی؛
روز اول که می‌رن رستوران به دوستش می‌گه من عربی بلدم سفارش غذا با من.

به گارسون می‌گه:
الگارسون!
النوشابه الدو عدد، الکباب الدو پرس، ال ...

گارسون می‌ره و چند دقیقه بعد با سفارش‌ها برمی‌گرده.

اون شخص به دوستش نگاه می‌کنه می‌گه:
دیدی عربیم چه‌قدر خوبه؟!

گارسون می‌گه:
اگر الگارسون الایرانی نبود، الکوفت هم گیرتون نمی‌اومد! 🙈🤠

#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
@andishehsarapub
Forwarded from اندیشه سرا
🔴 این لطیفه، بعضی جاها به‌خوبی حق مطلب را ادا می‌کند:

«در مراسم ختم اعلام کردند:
"مرحوم وصیت کرده کسی به‌خاطرش سیاه نپوشد."
یکی از حضار داد زد:
"مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می‌پوشیم!"»

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
@pakruh
نیمه‌شبی در «خیالستان»، گوژپشتی در یک مکان، جمعی ناشناس را دید در حال رقص و شادی.
به میانشان رفت و رقصید.

ناشناسان از رقص او در جشنشان خوششان آمد و قوزش را مداوا کردند.🤠

روز بعد خبر به گوژپشت دیگری رسید،
نیمه‌شب به آن مکان رفت و تا چشمش به ناشناسان افتاد شروع کرد به رقصیدن؛🤠

ناشناسان، آن شب مجلس ختم داشتند،
از رقصیدن گوژپشت ناراحت شدند و قوزی بر قوزش افزودند؛
شد «قوزِ بالا قوز».🙈

حکایتی دیگر از خیالستان:
t.me/andishehsarapub/6757
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
🔵 این لطیفه، بعضی جاها به‌خوبی حق مطلب را ادا می‌کند:

«شخصی یک بستۀ صدعددی اسکناس را از کسی دریافت کرد؛
شروع به شمردن کرد تا ببیند تعداد صد عدد درست است یا نه.
به هشتاد که رسید گفت: "تا اینجا که درست بود، حتماً بقیه‌اش هم درسته"»

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
@pakruh
🤠 یکم ماه ژوئیه (جولای) روز جهانی لطیفه نامیده شده.
به این مناسبت لطیفۀ زیر تقدیم می‌شود:

🔵 یک ژیان کهنه از پشت به یک پورشه کوبید.
رانندۀ پورشه پیاده شد و به رانندۀ ژیان گفت: «ماشین من خسارت زیادی دیده»

رانندۀ ژیان گفت: «خودرو من بیمه نیست، من هم پولی ندارم که بابت خسارت به شما بدهم»

رانندۀ پورشه که دید راهی برای دریافت خسارت ندارد، سوار شد و رفت.

چند دقیقه بعد، خودرویی محکم به پشت آن پورشه کوبید!
راننده برگشت و پشت سرش را نگاه کرد.

رانندۀ ژیان سرش را از ماشین بیرون آورد و گفت:
«برو! من بودم!»🙈🤠
                        -- -- -- -- -- -- --
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
t.me/andishehsarapub
@pakruh

دربارۀ ژیان:
t.me/LaVilleLumiere/678

پورش درست است یا پورشه؟
t.me/andishehsarapub/5850
🤠"مجبور بودم! می‌فهمی؟!"

این اصطلاح از یک لطیفه وارد گفت‌وگوهای مردم شده
اما زیاد پیش می‌آید که می‌بینیم شنونده از لطیفۀ مربوط آگاه نیست و از اصطلاح مربوط چیزی را که گوینده اراده کرده است برداشت نمی‌کند.🔻
---
🤠 یکم ماه ژوئیه (جولای) روز جهانی لطیفه نامیده شده.
به این مناسبت لطیفۀ زیر تقدیم می‌شود:

🔵 یکی تعریف می‌کرد:
وسط اقیانوس بودم، یه کوسه افتاد دنبالم ...
من برو، کوسه بیا، من برو، کوسه بیا ...
دیدم ول کن نیست، از یه درخت بالا رفتم که نتونه بیاد!
بهش می‌گن:
"درخت؟! وسط اقیانوس؟!😳"
می‌گه:
بله؛ ❗️"مجبور بودم! می‌فهمی؟!"❗️😃
---

🔺لازم است همگان از این نکتۀ مهم آگاه باشند که «گوینده بیش از حد خیال می‌کند که شنونده منظورش را فهمیده»:
t.me/andishehsarapub/10970

#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
t.me/andishehsarapub
@pakruh
دانش‌آموزی کلاه لبه‌دارش رو برعکس گذاشته بود (لبۀ کلاه رو به عقب) و پیش از پایان کلاس می‌رفت که از درِ مدرسه خارج بشه.

پرسیدند: «چرا کلاهت رو برعکس گذاشتی؟»

گفت: «می‌خوام وقتی دارم می‌رم بیرون، نگهبان گمان کنه دارم میام داخل!»🤠

#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف
#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
t.me/andishehsarapub
@pakruh
🏨 پزشک از بیمار پرسید:
«آیا در خانوادۀ شما کسی از دیوانگی رنج می‌بَرَد؟»
بیمار گفت:
«نه آقای دکتر! همه‌شون لذت می‌برند!» 😂😭
---

#لطیفه_های_تفکربرانگیز دیگر:

🤠🤔 هواپیمایی دونفره در جزیرۀ آدم‌خوارها فرود آمد:
t.me/andishehsarapub/5559

🤠🤔 شخصی در حال رانندگی، این پیام را از رادیو شنید:
t.me/andishehsarapub/8764

🤠🤔 شخصی سخت در حال شستن گربه‌اش بود:
t.me/andishehsarapub/6561

🤠🤔 از شخصی پرسیدند: این‌که منزلتان مجاور استادیوم است صدای تماشاگرها روی شما تأثیر سوء نداشته؟
t.me/andishehsarapub/7898

🤠🤔 روزی کسی در سخنرانی‌اش گفت که «نسبیت اینشتین» را می‌داند:
t.me/andishehsarapub/5616

🤠🤔 داشت با ارّه قفل مغازه‌ای را می‌برید؛ پرسیدند «چه می‌کنی؟»
t.me/andishehsarapub/3316

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub
🤠🤔 لطیفۀ واقعی:
شخصی برای این‌که روز کنکور کارت ورود به جلسه را فراموش نکند، روی یک کاغذ بزرگ خطاب به خودش نوشته بوده: «کارت یادت نره!» و روی دیوار اتاقش چسبانده بوده.

صبح که با زنگ ساعت بیدار شده و نوشته را دیده، از خودش پرسیده:

من امروز چه کاری داشتم؟!🤠
[کارِت یادت نره؟!]
---

#لطیفه_های_تفکربرانگیز دیگر:

🤠🤔 هواپیمایی دونفره در جزیرۀ آدم‌خوارها فرود آمد:
t.me/andishehsarapub/5559

🤠🤔 شخصی در حال رانندگی، این پیام را از رادیو شنید:
t.me/andishehsarapub/8764

🤠🤔 شخصی سخت در حال شستن گربه‌اش بود:
t.me/andishehsarapub/6561

🤠🤔 از شخصی پرسیدند: این‌که منزلتان مجاور استادیوم است صدای تماشاگرها روی شما تأثیر سوء نداشته؟
t.me/andishehsarapub/7898

🤠🤔 روزی کسی در سخنرانی‌اش گفت که «نسبیت اینشتین» را می‌داند:
t.me/andishehsarapub/5616

🤠🤔 داشت با ارّه قفل مغازه‌ای را می‌برید؛ پرسیدند «چه می‌کنی؟»
t.me/andishehsarapub/3316

🤠🤔 نه آقای دکتر! همه لذت می‌برند:
t.me/andishehsarapub/13434

#لطیفه_های_تفکربرانگیز:
#اصطلاحات_برگرفته_از_لطایف:
@andishehsarapub