Amir Pouria
v04_2min 8award_720p.mp4
هشتمین جشنواره فیلم های ایرانی در استرالیا
هیأت داوران شامل خانم ها #رویا_تیموریان #باران_کوثری و آقای امیر پوریا
جوایز: یک عمر فعالیت هنری/آقای #علی_نصیریان
#فیلمنامه: #عباس_امینی و حسین فرخ زاده برای #هندی_و_هرمز با تقدیر ویژه از #جمشید_محمودی برای #شکستن_همزمان_بیست_استخوان (نام بین المللی اش: #رونا_مادر_عظیم)
#کارگردانی: #مانی_حقیقی برای #خوک
جایزه ویژه هیات داوران: آقای #بهمن_فرمان_آرا برای #حکایت_دریا
بازیگر مرد: به طور مشترک به #محسن_تنابنده برای #رونا_مادر_عظیم و #حسن_معجونی برای خوک
بازیگر زن: #سارا_بهرامی برای #دارکوب با تقدیر ویژه از #سحر_دولتشاهی برای #امیر
بهترین فیلم: #سه_رخ #جعفر_پناهی
فیلم محبوب تماشاگران در استرالیا: سه رخ
فهرست فیلم هایی که تماشا و بررسی و داوری کردیم : خوک، رونا مادر عظیم، هت تریک، حکایت دریا، مارموز، هندی و هرمز، همچنان که می مردم، سه رخ، تنگه ابوقریب، دارکوب، امیر
بانی و برقرارکنندهٔ کل جشنواره: #آرمین_میلادی
@amiropouria
هیأت داوران شامل خانم ها #رویا_تیموریان #باران_کوثری و آقای امیر پوریا
جوایز: یک عمر فعالیت هنری/آقای #علی_نصیریان
#فیلمنامه: #عباس_امینی و حسین فرخ زاده برای #هندی_و_هرمز با تقدیر ویژه از #جمشید_محمودی برای #شکستن_همزمان_بیست_استخوان (نام بین المللی اش: #رونا_مادر_عظیم)
#کارگردانی: #مانی_حقیقی برای #خوک
جایزه ویژه هیات داوران: آقای #بهمن_فرمان_آرا برای #حکایت_دریا
بازیگر مرد: به طور مشترک به #محسن_تنابنده برای #رونا_مادر_عظیم و #حسن_معجونی برای خوک
بازیگر زن: #سارا_بهرامی برای #دارکوب با تقدیر ویژه از #سحر_دولتشاهی برای #امیر
بهترین فیلم: #سه_رخ #جعفر_پناهی
فیلم محبوب تماشاگران در استرالیا: سه رخ
فهرست فیلم هایی که تماشا و بررسی و داوری کردیم : خوک، رونا مادر عظیم، هت تریک، حکایت دریا، مارموز، هندی و هرمز، همچنان که می مردم، سه رخ، تنگه ابوقریب، دارکوب، امیر
بانی و برقرارکنندهٔ کل جشنواره: #آرمین_میلادی
@amiropouria
Amir Pouria
یادداشت امیر پوریا به بهانهٔ شروع اکران فیلم «ما همه با هم هستیم» 👇 @amiropouria
ما همه با هم هستیم: یک شوخی بزرگ توأم با خود بزرگ بینی/ یادداشت امیر پوریا
اگر تصور می کنید نام فیلم #ما_همه_با_هم_هستیم با وجود تکرار عینی عبارت «نترسید، نلرزید، ما همه با هم هستیم» که درست ده سال پیش در #خرداد_هشتاد_و_هشت بر زبان مردم جاری می شد، ربطی به آن دارد، در اشتباهید.//
اگر تصور می کنید تصمیم عجیب و دسته جمعی حدود سی شخصیت اصلی در این فیلم در شرایط اقتصادی و اجتماعی وحشتناک و بحرانی این روزهای این سرزمین با توجه به سوابق #کمال_تبریزی در مثلا ساخت فیلم خیابان_های_آرام که فضایی ابسورد و نسبتی با اعتراض های مردمی داشت، چیزی در این ابعاد می سازد و دلیلی جز خلق یک دورهمی از چندین و چند #بازیگر شناخته شده دارد ، در اشتباهید. (این صفت «دورهمی» را از توصیف آقای #مسعود_مهرابی مدیر مسئول #ماهنامه_فیلم دربارهٔ این فیلم برگرفته ام). رنج و مشکلات مردم که به آن تصمیم منجر می شود، سر سوزنی در فیلم جاری نمی شود و همه چیز به شوخی با انگیزه های آن تصمیم شبیه است. //
اگر تصور می کنید حضور #پدرام_پور_امیری و #حسین_امیری_دوماری سازندگان نسبت_خونی و جاندار به عنوان #فیلمنامه نویس با انسجام و جذابیت در ایجاد گره ها و بافتن تار و پود روابط و دیالوگ ها همراه است، در اشتباهید. کار آنها در کنار محمد_داودی که فیلمنامه اش برای #قصر_شیرین به اتفاق محسن_قرایی برندهٔ #سیمرغ فیلمنامه #جشنواره_فجر شده بود، اینجا به طرز مرگباری فقط به ایدهٔ اولیهٔ قابل توجه امین_بنی_هاشمی محدود می شود و به ویژه در تکرار و دور باطل زدن طی پردهٔ دوم بسیار کشدار فیلم، تماشاگر را جان به لب می کند. //
بازیگران دیگر فیلم که هر کدام یک دوجین فیلم یا #سریال زیر متوسط در کارنامه داشته اند و دارند؛ اما اگر گمان می کنید حضور #لیلا_حاتمی و #مانی_حقیقی در فیلم به این معناست که با محصولی سنجیده و دست کم در سطح استاندارد مواجه اید، در اشتباهید. تنها نقش ها و بازیگران فیلم که به جای ول گشتن و هدر رفتن وسط آن همه شلوغ بازی و پراکنده کاری فلاش_بک ها و ویژوال_افکت ها کمی به پیشبرد روایت و خلق #کمدی_موقعیت یا کمدی کلامی کمک می کنند، #پژمان_جمشیدی و #یداله_شادمانی و #جواد_عزتی اند؛ که البته اجرایشان در اینجا هیچ زحمت ویژه ای برای هیچ کدام نداشته و به تحلیل و درک پیچیده ای از شخصیت، نیازمند نبوده است. // اگر گمان می کنید حضور #محمد_رضا_گلزار و #مهران_مدیری با وجود بحث سنگینی که بی شک برای ترتیب ِ اسم در تیتراژ داشته اند، کوچک ترین تاثیری در مسیر داستانی آن دارد، سخت در اشتباهید! در مورد #گلزار که این افزوده شدن بی دلیل به فیلم، موضوع شوخی پایانی خودش می شود؛
و نقش #مدیری هم با کلیشهٔ قدیمی غذا خوردن مداوم بازجو یا مامور امنیتی و فقط تشکیل بهانه ای برای روایت وقایع، کاملاً قابل حذف است تا خود وقایع را بدون این همه پس و پیش شدن ببینیم. اما پوزخند اصلی در تیتراژ پایانی شکل می گیرد که این دو با ادعایی غریب و عظیم، به هم می گویند هر اتفاق مهمی که در این کشور می افتد، یک سرش منم و سر دیگرش شما! چه گلزار در نقش خودش این را خطاب به مدیری بگوید و چه منظورش یک مامور اطلاعات باشد، قرار دادن این دو در این جایگاه به شدت توهم آمیز و شدت #خود_بزرگ_پنداری اش غیرقابل اندازه گیری ست.
اگر تصور می کنید نام فیلم #ما_همه_با_هم_هستیم با وجود تکرار عینی عبارت «نترسید، نلرزید، ما همه با هم هستیم» که درست ده سال پیش در #خرداد_هشتاد_و_هشت بر زبان مردم جاری می شد، ربطی به آن دارد، در اشتباهید.//
اگر تصور می کنید تصمیم عجیب و دسته جمعی حدود سی شخصیت اصلی در این فیلم در شرایط اقتصادی و اجتماعی وحشتناک و بحرانی این روزهای این سرزمین با توجه به سوابق #کمال_تبریزی در مثلا ساخت فیلم خیابان_های_آرام که فضایی ابسورد و نسبتی با اعتراض های مردمی داشت، چیزی در این ابعاد می سازد و دلیلی جز خلق یک دورهمی از چندین و چند #بازیگر شناخته شده دارد ، در اشتباهید. (این صفت «دورهمی» را از توصیف آقای #مسعود_مهرابی مدیر مسئول #ماهنامه_فیلم دربارهٔ این فیلم برگرفته ام). رنج و مشکلات مردم که به آن تصمیم منجر می شود، سر سوزنی در فیلم جاری نمی شود و همه چیز به شوخی با انگیزه های آن تصمیم شبیه است. //
اگر تصور می کنید حضور #پدرام_پور_امیری و #حسین_امیری_دوماری سازندگان نسبت_خونی و جاندار به عنوان #فیلمنامه نویس با انسجام و جذابیت در ایجاد گره ها و بافتن تار و پود روابط و دیالوگ ها همراه است، در اشتباهید. کار آنها در کنار محمد_داودی که فیلمنامه اش برای #قصر_شیرین به اتفاق محسن_قرایی برندهٔ #سیمرغ فیلمنامه #جشنواره_فجر شده بود، اینجا به طرز مرگباری فقط به ایدهٔ اولیهٔ قابل توجه امین_بنی_هاشمی محدود می شود و به ویژه در تکرار و دور باطل زدن طی پردهٔ دوم بسیار کشدار فیلم، تماشاگر را جان به لب می کند. //
بازیگران دیگر فیلم که هر کدام یک دوجین فیلم یا #سریال زیر متوسط در کارنامه داشته اند و دارند؛ اما اگر گمان می کنید حضور #لیلا_حاتمی و #مانی_حقیقی در فیلم به این معناست که با محصولی سنجیده و دست کم در سطح استاندارد مواجه اید، در اشتباهید. تنها نقش ها و بازیگران فیلم که به جای ول گشتن و هدر رفتن وسط آن همه شلوغ بازی و پراکنده کاری فلاش_بک ها و ویژوال_افکت ها کمی به پیشبرد روایت و خلق #کمدی_موقعیت یا کمدی کلامی کمک می کنند، #پژمان_جمشیدی و #یداله_شادمانی و #جواد_عزتی اند؛ که البته اجرایشان در اینجا هیچ زحمت ویژه ای برای هیچ کدام نداشته و به تحلیل و درک پیچیده ای از شخصیت، نیازمند نبوده است. // اگر گمان می کنید حضور #محمد_رضا_گلزار و #مهران_مدیری با وجود بحث سنگینی که بی شک برای ترتیب ِ اسم در تیتراژ داشته اند، کوچک ترین تاثیری در مسیر داستانی آن دارد، سخت در اشتباهید! در مورد #گلزار که این افزوده شدن بی دلیل به فیلم، موضوع شوخی پایانی خودش می شود؛
و نقش #مدیری هم با کلیشهٔ قدیمی غذا خوردن مداوم بازجو یا مامور امنیتی و فقط تشکیل بهانه ای برای روایت وقایع، کاملاً قابل حذف است تا خود وقایع را بدون این همه پس و پیش شدن ببینیم. اما پوزخند اصلی در تیتراژ پایانی شکل می گیرد که این دو با ادعایی غریب و عظیم، به هم می گویند هر اتفاق مهمی که در این کشور می افتد، یک سرش منم و سر دیگرش شما! چه گلزار در نقش خودش این را خطاب به مدیری بگوید و چه منظورش یک مامور اطلاعات باشد، قرار دادن این دو در این جایگاه به شدت توهم آمیز و شدت #خود_بزرگ_پنداری اش غیرقابل اندازه گیری ست.