Amir Pouria
Photo
هدف این متن به هیچ وجه غصه خوردن برای سه دستگیری تازه که فرد بازداشتی را میشناسیم و صدها بازداشت، ضرب و شتم و تهدید دیگر که مردم گرفتار آن را نمیشناسیم، نیست. با قطعیت به شما میگویم فارغ از میزان پر دل و جرأتی ِ فرد فرد ِ این بازداشتیها و زخمیها و تهدیدشدهها، تکتکشان حالا در زندان یا بيمارستان به تداوم اعتراضها فکر میکنند. از کسانی حرف میزنم که به گمانم تا اندازهای میشناسمشان:
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
واقعاً تصور میکنید الان علی کریمی نگران مصادرههاست؟ جعفر پناهی و محمد رسولاف، حسرتی جز این دارند که کاش بیرون و بین معترضان بودند؟ حامد بهداد که همنسل من است و شجاعانه میگوید ما نسل ترسویی بودیم، خدا خدا میکند که نکند بیایند و بگیرندش؟ یا کتایون ریاحی به نظرتان الان احساس پشیمانی دارد؟ یا سربلندی؟ بیشک در مکان نامعلومی که در بند است، حجاب سرش کردهاند. آیا حتی ۲ درصد احتمال این که این آخرین پوشش زورکی سر و موهایش باشد، او را به پوزخندی از ته دل وانمیدارد؟ یعنی حسین ماهینی اگر توقع حمایت فوتبالیستها را در سر داشته باشد، بابت آزادی سریعتر خودش است؟ یا به هدف همگانیتر شدن اعتراضها؟ دنیا راد پیش خودش میگوید عجب اشتباهی کردم عکس سادهی صبحانه خوردنم در یک قهوهخانه را به چشم همه رساندم؟ یا برعکس؛ میداند که با مطرح شدن کار او و دلیل بازداشتش در جهان، برگ بسیار مهمی از شدت سرکوب و حقارت حاکمیت، ورق خورده است؟
آیا شروین حاجیپور که از تمام نامهای پیشین، کمتر میشناسمش، در هر احوالی که باشد و هر میزان فشار و رنج را تحمل کند، چشم به راه موزیسینهای دیگر نیست که کار انسانیاش را ادامه دهند؟
اینها را فقط به این نیت میگویم که بدانیم حتی با بدترین پیشامدها، حالا "تداوم" چه ارزشی پیدا کرده. خیلی فراتر از "شروع" اعتراضها. همه خستهاید. نگرانید. حتی بیتعارف، ترس در حال تسریست. اگر اینها نباشد، عجیب است.
اما همچنان آمار مشهور جهانی را به یاد بیاوریم: هیچ خیزشی که دستکم ۳/۵ درصد از جمعیت یک کشور در آن مشارکت کرده باشند، از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، شکست نخورده است.
به این فکر کنیم که ۳/۵ درصد جمعیت ۸۰ میلیونی ایران میشود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر. اگر برایتان عجیب است و میپندارید شمار معترضان باید تا الان بیشتر از این شده باشد، بدانید که اضافه شدن حتی یک نفر میتواند به آرمان سقوط ستمپیشهها، نزدیکمان کند. حتی در این روزهای غلبهی خستگی و سردرگمی.
@amiropouria
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_مردمی
#سرکوب_اعتراضات
#طاقت_بیار_رفیق
#علی_کریمی
#جعفر_پناهی
#شروین_حاجی_پور
Amir Pouria
یادداشتی از امیر پوریا به بهانهی زادروز علی کریمی که خود را از یک فوتبالیست محبوب به جایگاه حامی حس و اعتراض هر انسان ایرانی و هر ایرانی ِ انسان، ارتقا داد @amiropouria متن در ادامه میآید 👇
مدخل ویکیپدیای نام علی کریمی، عبارت "مخالف حکومت جمهوری اسلامی" را درست بعد از "فوتبالیست بازنشستهی ایرانی" آورده. به عنوان فوتبالدوست گیلک پرسپولیسی طرفدار بازیکنان تکنیکی، بدیهیست که او همیشه فوتبالیست محبوبم بوده اما حالا اگر علی کریمی را فقط بابت فوتبال، سوابق بینالمللی یا مهارت دریبل بستاییم، دون شأن اوست. مثل کسانیست که مثلاً میخواهند همسو با حکومت نباشند ولی تَه ِ کنشگریشان این است که از هنگامه قاضیانی یا کتایون ریاحی به عنوان "بازیگر ارزشمند" یاد کنند. یعنی آخرین چیزی که این روزها و این سالها برای خود آنها و برای مردم، مهم است. چیزی که به صدها نفر دیگر میشود نسبت داد ولی فعلاً و اصلاً مسئله این نیست.
جای گرفتن علی کریمی در ردهی مخالفان صریح و حمایتش از مردم معترض، آن قدر برای جرگههای آویزان از جاهای مختلف جمهوری اسلامی گران تمام شده که از راهاندازی هشتگ "علی اجازه" (که بدجوری هم شکست خورد و مطلقاً ترند نشد) تا انواع برنامهسازیهای تلویزیونی علیه او حتی با کوچک شمردن ارزش فوتبالیاش (!) به هر وسیلهای متوسل شدند. تهدیدهای حمید رسایی و پلمب ویلا و باقی توقیف و مصادرهها که البته همچنان تکلیفش ناروشن است، بماند.
در همین مسیر تخریب، انبوه اتهامات از سوی عرازشه، اصلاحطلبهایی که با توییتهای "بر ما مگوزید"، عملاً بخشی از ارتش سایبری حاکمیتاند و متأسفانه بخشهایی از مخالفان بیرون از ايران به او وارد شد اما تأکید کریمی بر این که "عضو هیچ حزب و گروهی نیست" ارزش فردیاش را برای من بیشتر کرد.
ضمناً همین امروز که آمدم این متن را به بهانهی تولدش بنویسم، دانستم که او ۴۵ ساله میشود و از من کوچکتر است! یک موقعی در یکی از یادداشتهای فوتبالیام در وصف فرانچسکو توتی نوشته بودم در تمام دوران بچگی و جوانی هرگز تصورش را نمیکردیم زمانی برسد که سن قهرمانان ورزشیمان از ما کمتر باشد! چه رسد به علی کریمی که در یک انتخاب تاریخی، راهش را از یک ورزشکار محبوب صرف جدا کرد و با آن که از نظر سنی فقط دو سه ماه از طفل لجوج رشدنیافتهای تحت عنوان انقلاب ۵۷ بزرگتر است، در ارتقای خود با صراحتش به یادمان آورد که:
مخالفت، یک احساس نیست. به عنوان بخشی از "مکنونات قلبی" یا "ذهنیات" آدمی، تا وقتی در پستو بماند، نه تأثیری میگذارد و نه اصلاً موجودیت پیدا میکند. اما از لحظهی ابراز، به کنشگری میرسد و میبینید که در مورد او، چه خاری در چشم حضرات شده و چه خواری از آنها...
@amiropouria
#علی_کریمی #زادروز #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #اعتراضات_سراسری #مردم_معترض
مدخل ویکیپدیای نام علی کریمی، عبارت "مخالف حکومت جمهوری اسلامی" را درست بعد از "فوتبالیست بازنشستهی ایرانی" آورده. به عنوان فوتبالدوست گیلک پرسپولیسی طرفدار بازیکنان تکنیکی، بدیهیست که او همیشه فوتبالیست محبوبم بوده اما حالا اگر علی کریمی را فقط بابت فوتبال، سوابق بینالمللی یا مهارت دریبل بستاییم، دون شأن اوست. مثل کسانیست که مثلاً میخواهند همسو با حکومت نباشند ولی تَه ِ کنشگریشان این است که از هنگامه قاضیانی یا کتایون ریاحی به عنوان "بازیگر ارزشمند" یاد کنند. یعنی آخرین چیزی که این روزها و این سالها برای خود آنها و برای مردم، مهم است. چیزی که به صدها نفر دیگر میشود نسبت داد ولی فعلاً و اصلاً مسئله این نیست.
جای گرفتن علی کریمی در ردهی مخالفان صریح و حمایتش از مردم معترض، آن قدر برای جرگههای آویزان از جاهای مختلف جمهوری اسلامی گران تمام شده که از راهاندازی هشتگ "علی اجازه" (که بدجوری هم شکست خورد و مطلقاً ترند نشد) تا انواع برنامهسازیهای تلویزیونی علیه او حتی با کوچک شمردن ارزش فوتبالیاش (!) به هر وسیلهای متوسل شدند. تهدیدهای حمید رسایی و پلمب ویلا و باقی توقیف و مصادرهها که البته همچنان تکلیفش ناروشن است، بماند.
در همین مسیر تخریب، انبوه اتهامات از سوی عرازشه، اصلاحطلبهایی که با توییتهای "بر ما مگوزید"، عملاً بخشی از ارتش سایبری حاکمیتاند و متأسفانه بخشهایی از مخالفان بیرون از ايران به او وارد شد اما تأکید کریمی بر این که "عضو هیچ حزب و گروهی نیست" ارزش فردیاش را برای من بیشتر کرد.
ضمناً همین امروز که آمدم این متن را به بهانهی تولدش بنویسم، دانستم که او ۴۵ ساله میشود و از من کوچکتر است! یک موقعی در یکی از یادداشتهای فوتبالیام در وصف فرانچسکو توتی نوشته بودم در تمام دوران بچگی و جوانی هرگز تصورش را نمیکردیم زمانی برسد که سن قهرمانان ورزشیمان از ما کمتر باشد! چه رسد به علی کریمی که در یک انتخاب تاریخی، راهش را از یک ورزشکار محبوب صرف جدا کرد و با آن که از نظر سنی فقط دو سه ماه از طفل لجوج رشدنیافتهای تحت عنوان انقلاب ۵۷ بزرگتر است، در ارتقای خود با صراحتش به یادمان آورد که:
مخالفت، یک احساس نیست. به عنوان بخشی از "مکنونات قلبی" یا "ذهنیات" آدمی، تا وقتی در پستو بماند، نه تأثیری میگذارد و نه اصلاً موجودیت پیدا میکند. اما از لحظهی ابراز، به کنشگری میرسد و میبینید که در مورد او، چه خاری در چشم حضرات شده و چه خواری از آنها...
@amiropouria
#علی_کریمی #زادروز #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #اعتراضات_سراسری #مردم_معترض