Amir Pouria
1.96K subscribers
1.11K photos
401 videos
108 files
407 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
Amir Pouria
یادداشت امیر پوریا در حمایت از الهه محمدی و نیلوفر حامدی، روزنامه‌نگاران ِ دربند و نوع اتهام‌زنی به آنها در متن مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که عنوان عجیبش "بیانیه‌ی تبیینی"ست @amiropouria یادداشت در ادامه می‌آید 👇
اشاره‌هایی که درباره‌ی کار صادقانه، وظیفه‌شناسانه، میهن‌دوستانه و انسان‌دوستانه‌ی نیلوفر حامدی و الهه محمدی در متن موسوم به "بیانیه‌ی تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران" آمده، چنان خصمانه و مغرضانه است و نه تنها اصول روزنامه‌نگاری به عنوان حرفه‌ی آنها، بلکه بدیهی‌ترین اصول و حقوق انسان را نادیده می‌گیرد که حتی نمی‌شود باور کرد یک مثلاً پایگاه بسیج در مسجد یک محله‌ی کوچک آن را صادر کرده باشد؛ چه رسد به دو نهاد اطلاعاتی بزرگ و اصلی کشوری با ادعای حاکم کردن دین و کتاب آسمانی.

اما وقتی به میزان لجاجت و فقدان استناد در این متن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در کلیت خود چنان بی‌اعتبار است که بین صدها خبر از خیزش این روزها و این هفته‌های مردم‌مان، بی‌اهمیت و گم می‌شود‌. کافی‌ست به همین مدخل کل متن نگاه کنیم که "زمینه‌چینی و مقدمه‌سازی" اعتراض‌های مردم را کار "سرویس‌های جاسوسی بیگانه" می‌داند و معتقد است "رژیم سفاک آمریکا" از جان باختن مهسا امینی (که در این به اصطلاح بیانیه از او با عبارت خشکه‌مقدس‌مآب "مرحومه امینی" یاد شده!) "نوعی شعف و خرسندی پنهان‌ناشدنی" داشته!

مشکلم این نیست که نهادهای اطلاعاتی اصلی کشور، اراده‌ی مردم و واقعیت اعتراض آنها را مثل هر رجزخوان دیگر پشت تریبون و میکروفون رسمی حکومت، نادیده می‌گیرند. اما از این به واقع متحیرم که تمام صغری و کبری چیدن‌های متن درباره‌ی فعالیت‌های جاسوسی آمریکا می‌رسد به این که الهه محمدی و نیلوفر حامدی را عوامل اعزامی "در پوشش خبرنگار" توصیف کند، بر همین اساس به جای دادگاه برایشان حکم صادر کند و حتی به این نکته‌ی بدیهی کاری نداشته باشد که آنها مدت‌هاست به فعالیت روزنامه‌نگاری با تمام مشکلات اقتصادی و امنیت شغلی ِ نداشته‌اش مشغول‌اند و وقتی چنین اتهامی به آنها زده می‌شود، باید حداقل مدارکی از این "دوره دیدن" آنها در مراکز جاسوسی مورد اشاره‌ی متن، وجود داشته باشد!
چه طور دستگاه اطلاعاتی هرگز به این سوابق پی نبرد و حالا بعد از اطلاع‌رسانی آنها درباره‌ی مرگ غمبار دخترکی در زمان بازداشت توسط گشت ارشاد (مرگی که جهان به درستی آن را قتل می‌داند)، اینچنین متهم‌شان می‌کند؟ این، جز اقرار نظام به این که می‌خواسته بر قتل مهسا امینی هم سرپوش بگذارد، چه معنایی دارد؟

همچنان باید بهت و اندوه‌مان از این بگیر و ببندها را به چاشنی خشم‌مان بدل کنیم و در هر جلوه از ابراز این خشم، پایدارتر شویم.

@amiropouria

#الهه_محمدی
#نیلوفر_حامدی
#خبرنگاری_جرم_نیست
#مهساامینی
#ژینا_امینی
#خبرنگاران_را_آزاد_کنید
Amir Pouria
حسین رونقی، صلابت صورتش و احوال کنونی‌اش @amiropouria یادداشت امیر پوریا درباره‌ی این که چرا پیروزی، برازنده‌ی حسین رونقی‌ست، در ادامه می‌آید 👇
‌‌
در توصیف حسین رونقی و وضعیت کنونی او در بیمارستان و زندان و اعتصاب، بسیار نوشته‌اند. در ستایش شجاعتش، ایران‌دوستی‌اش، ایران ماندنش و ایستادگی تمام‌قدش نیز. در تعظیم به خواهر و پدر و برادر و خانواده‌ی فهیم و هم‌قدمش نیز. اما این نوشته‌ی کوتاه، در وصف جنبه‌ی شمایل‌وار او و چهره‌اش است که به محکم‌ترین شکل، خیزش اعتراضی مردم ایران تا فروپاشی حکومت اسلامی را نمایندگی می‌کند.‌
از مهسا تا نیکا، از مهرشاد تا حدیث، از آرنیکا تا سارینا تا همین  یلدا که غم ضرب و جرح او و نوع جان باختن دردبارش بعد از آن آسیب‌ها این دو روز رهامان نمی‌کند، بارها از "زیبایی" این معترضان گفته‌ایم. اصلاً می‌شود گفت این جنبش، نبرد زیبایی ِ درون و بیرون با پلشتی و زشتی‌ ِ جماعت حاکمان است.
می‌خواهم حسین رونقی را در هر تصویرش به این فهرست زیبایی‌ها اضافه کنم. صلابت و عزم، آگاهی و اراده، آزاداندیشی و آزادی‌طلبی، صورت او را به میراثی از این خیزش زیبایی‌ها در برابر زشت‌رویی بدل می‌کند.
لحظات دستگیری او را همه دیده‌ایم. فریادش و نگاهش و لحنش همان حس مستحکمی را در رخسارش جاری می‌کند که ازش حرف می‌زنم.
وخامت احوال او در این روزها ذره‌ای از صلابت تصویر این فرد آگاه به حقوق خود، نمی‌کاهد. نامش را باز می‌گوییم و پایمردی‌اش را می‌ستاییم اما او را در ضعف نمی‌بینیم. حقارت، به‌تمامی از آن ِ  صاحبان ِ دست‌هایی‌ست که موقع دستگیری و قبل و بعد از آن، بر گردنش چنبره زدند.
ما منتظریم حسین رونقی. فردای آزادی، تو را با همان صورت حسین رونقی‌وار خواهیم دید و خواهیم ستود. پیروزی، بیش از همه‌ی ما، حق تو و برازنده‌ی توست.

@amiropouria

#حسین_رونقی
#حسین_رونقی_را_آزاد_کنید
#حسن_رونقی
#سکینه_رونقی
#احمد_رونقی
#فردای_آزادی
#زندگی_نرمال
#زن_زندگی_آزادی
#یلدا_آقافضلی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#آرنیکا_قائم_مقامی
#حدیث_نجفی
#مهرشاد_شهیدی
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_موگویی
#غزاله_چلابی
#غزاله_چلاوی
#مهساامینی
#مهسا_امینی
Amir Pouria
یادداشتی درباره‌ی واکنش‌های برخی افراد به ظاهر صلح‌دوست به بازداشت وریا غفوری که فقط دغدغه‌ی بقای جمهوری اسلامی در سر ِ سپرده‌شان دارند @amiropouria یادداشت در ادامه می‌آید 👇

شرافت و شهامت وریا غفوری و ایستادنش کنار مردم واقعی که به روشنی ِ رخسار خودش است و محدود به یک روز و یک ماه نیست. بُزدلی و بُزمغزی ِ سیستمی که گمان می‌کند با دستگیری امثال او، صداهای معترض خاموش خواهد شد هم نه تازگی دارد و نه نیاز به توضیح.
اما اسلاید دوم را ببینید. اینها فقط دو نمونه از توئیت‌های "بفرموده"ی افرادی‌ست که ادعای دلسوزی برای تیم ملی و مردم را دارند، اما مشکل‌شان با بازداشت وریا فقط تقارنش با شب پیش از بازی با ولز است!
این است میزان اعتباری که برای مردم، معترضان و ذات اعتراض و پرسشگری و مطالبه قائل‌اند. می‌خواهند بگویند همچنان مملکت سر جایش است و تیم ملی‌اش مال مردم است و این همه کشتار هم فقط نتیجه‌ی یک کمی "خشم" بر و بچه‌های گوگولی ِ بسیجی و ضدامنیتی‌ست و آن هزاران هزار نفری که زخمی و مجروح و نابینا شده‌اند یا در زندان‌اند و هر روز و شب‌شان با نگرانی ِ انتساب ِ "محاربه"، سیاه‌تر شده هم که مشکلات‌شان طوری‌ نیست، حل می‌شود. آن همه خانواده‌هایی که عزیز و جوان و بچه - منظورم فقط فرزند نیست، بلکه فرزند در سن بچگی - از دست داده‌‌اند و کلی دوندگی کرده‌اند تا پیکر پاره‌پاره، میله در شکم فرو رفته، از بلندی به پایین پرتاب شده یا با سر و جمجمه و گردن خونین و رنجور و ترکیده از ضربه‌های لگد و باتون را از قاتلان‌شان پس بگیرند و خاک کنند هم چیزی‌شان نشده که. یادشان می‌رود و از آن مهم‌تر، امنیت حکومت اسلام و مسلمین است که باید برقرار شود.
حالا این وسط اگر وریا غفوری را هم گرفتند، عیبی ندارد. فقط چرا شب بازی آخه؟
***
آیا توضیح بیشتری لازم است تا فهم کنیم این نوع دیدگاه‌ها با توحش مأموران و لباس‌شخصی‌های حمله‌ور به زن و بچه و جوان معترض کف خیابان‌ها، هیچ فرقی ندارد؟ می‌پذیرید که این نوع دعوت به صلح و سازش، به اندازه‌ی همان ضربه‌ها و شلیک‌ها شنیع، کریه و غیرانسانی‌ست؟ می‌بینید که اینها هم مثل همان مسلح‌ها و چماقداران، دارند خودشان را برای بقای جمهوری اسلامی به هر بهایی، جِر می‌دهند و سر سوزنی، دغدغه‌ی ایران و مردم و آرامش در سر ِ سپرده‌شان نیست؟

@amiropouria

#ماله_کشی #ماله_کش_اعظم #تیم_ملی #جمهوری_اسلامی #آبان۱۴۰۱ #آبان۹۸ #کوردستان #زندگی_نرمال #زن_زندگی_آزادی #مهساامینی #کیان_پیرفلک #وریا_غفوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

بعید می‌دانم کسی در جای دیگری از دنیا بتواند باور یا هضم کند که نیروهای ضدامنیتی یک کشور با چنین لباس‌ها و جلیقه‌هایی که برخی ضدگلوله و برخی اصلاً "جلیقه‌ی مهمات"اند، کف خیابان باشند و انگار که برای ساعاتی "استپ" اعلام کرده باشند،‌ با همان سر و وضع برقصند.
شکل ناشیانه و پرغلطی از رقص همان سرزمین کردستان را اجرا کنند که شبانه به خانه‌ی مردمانش می‌ریزند و می‌شکنند و به خون می‌کشند و می‌برند؛ و از رقص با دودزا و ابزاری که روز قبل و روز بعد، برای ارعاب مردم معترض به کار می‌برند، خجالت نکشند، و حتی شبیه یک شوی مبتذل رجزخوانانه در آن ظاهر شوند. با شکل کج و معوج، قرون وسطایی، پشم‌آلود و چندش‌آور همان رقص‌هایی که بابتش دختر و پسر را دستگیر کرده‌اند و خواهند کرد.
این است آن چه در ایران ِ ناچار به تحمل جمهوری اسلامی می‌گذرد: سوررئالیسم محض، از نوع ناهنرمندانه و سادیستیک.

@amiropouria

#زن_زندگی_آزادی #زندگی_نرمال #تیم_ملی #جمهوری_اسلامی #کردستان #کوردستان #زاهدان #جمعه_خونین_زاهدان #مهساامینی #مهسا_امینی
Amir Pouria
این دقایق پایانی مستند "خُدعه" است. محصول شبکه‌ی تلویزیونی صدای آمریکا در خرداد امسال تکمیل شد، ولی من به تازگی آن را دیدم. به دنبال جواب همان مهم‌ترين سؤالم درباره‌ی شکل‌گیری انقلاب ۵۷ بودم: مردم ایران چه مرگ‌شان بود که چنین انتخابی کردند؟ و آگاهان چگونه…

به تمام افراد دور یا نزدیکی که هر وقت اعتراض‌ها در اوج تعدد و شدت نیست، احساس یأس می‌کنند یا یک جورهایی می‌گویند "پس نتیجه‌ش چی شد؟"، همیشه می‌گویم هیچ اتفاقی در تمام این ۴۰ و چند سال نکبت و کراهت بعد از انقلاب ۵۷، به عظمت دستاوردهای همین خیزش انقلابی بعد از ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ نبود.
پرده‌ای که در این مدت برافتاد، ادعاهای پرت و پلای حکومت اسلامی که به تمامی بر باد رفت، میزان آگاهی همگانی نسبت به ماهیت خودکامه‌ی این نظام که در این مدت به دست آمد، مشروعیت و مقبولیت ِ نداشته‌ی جمهوری اسلامی که حتی برای کوچک‌ترین واحدهایش هم دیگر باقی نماند، هیچ کدام دستاورد کوچکی نیست. حالا دیگر هیچ ایرانیِ زنده‌ی دارای عقل سالم در هیچ جای جهان نمی‌تواند مثل روشنفکرانِ طرف مصاحبه‌های مستند "خدعه"، بگوید "من به اصل و اساس اینها پی نبرده بودم".
این مستند محصول شبکه‌ی تلویزیونی صدای آمریکا در خرداد امسال تکمیل شد، ولی من به تازگی آن را دیدم. به دنبال جواب همان مهم‌ترين سؤالم درباره‌ی شکل‌گیری انقلاب ۵۷ بودم: مردم ایران چه مرگ‌شان بود که چنین انتخابی کردند؟ و آگاهان چگونه آن قدر غافل بودند که ماهیت اصلی حاکمیت اسلامی را برای مردم روشن نکردند؟
مستند "خُدعه" با نام کامل‌تر "خدعه‌ی خمینی" تا اندازه‌ای به این پرسش‌های همیشگی، پاسخ می‌دهد. اما مهم این است که حالا دیگر هیچ کس نمی‌تواند همراه نشدن با جنبش "زن زندگی آزادی" و پرهیز از مقابله‌ی همه‌جانبه با تداوم این حکومت را به بهانه‌ی "نمی‌دونستم" و "نمیشناختم"، توجیه کند.

بله. روی صحبتم با جماعت خاموش است که نشسته‌اند تا ببینند چه می‌شود و پرده از کدام ور می‌افتد تا بعد تازه به سمت برنده، غش کنند. حضرات! یعنی تصور می‌کنید کسی از شما خواهد پذیرفت که مثل دوستان طرف مصاحبه‌ی این مستند، با ادعای "بی‌خبری" و "عدم شناخت" در سال‌های ۵۷ و ۵۸، تعلل‌تان در اعلام همسویی با خیزش انقلابی مردم علیه این حکومت را توجیه کنید؟ در سال ۱۴۰۱، به ویژه بعد از قتل مهسا امینی و صدها کشتار و توحش بعد از آن، آیا جایی برای این ادعا باقی می‌ماند که بعدها بگویید آنها خدعه کردند و من گول خوردم؟! به مردم خرده نگیرید اگر دیر از آنها حمایت کردید و دیگر از شما نپذیرفتند.

@amiropouria

#انقلاب۵۷
#جمهوری_اسلامی
#مستند
#خمینی
#خدعه
#خدعه_کردم
#خدعه_خمینی
#زن_زندگی_آزادی
#تا_دیر_نشده
#مهساامینی
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
Amir Pouria
این ویدئوی ۵ دقیقه‌ای، بخشی از حرف‌های خانم پانته‌آ بهرام است. ویدئوی کامل و ۸ دقیقه‌ای را در صفحه‌ی خود او ببینید: https://www.instagram.com/reel/CoUsFECqpxg/?igshid=YmMyMTA2M2Y= و شرحی بر نکته‌ی اصلی حرف‌هایش را در ادامه بخوانيد: @amiropouria
‌‌یادداشت امیر پوریا:


ساده‌انگاری‌ست اگر گمان کنیم آن چه پانته‌آ بهرام می‌گوید فقط جوابیه‌ای به تُرَّهات ابوالقاسم طالبی و خنده‌های روی پوز بهروز افخمی‌ست. او دارد به ریشه‌ی اعتراض‌های امسال مردم اشاره می‌کند که قدمتی چنددهه‌ای در ذهن‌ها و حس‌ها داشته و بعد از سال‌ها و بارها ابراز جسته و گریخته، دیگر به طور همگانی آشکار شده‌. با شنيدن خاطره‌ی تلخ او از سال ۱۳۷۲، هر کداممان در هر سن و نسلی که باشیم، می‌توانیم در لحظه خاطرات پرشماری به یاد آوریم از برخوردهای تحمیلی، تحکم‌آمیز، سرکوبگرانه و چندش‌آور رده‌های مختلف افراد و نهادهای وصل به جمهوری اسلامی، از حراست دانشگاه‌ها و سازمان‌های گوناگون و انجمن اسلامی‌ها تا کمیته و ایست-بازرسی و پاسگاه نیروهای ضدامنیتی و ضدانتظامی. از تحقیر و توهین و سیلی و تهدید و بازداشت بابت همراه داشتن مشروب تا همراهی با جنس مقابل تا دورانی که نوار کاست و ویدئو و سی‌دی به‌تنهایی جرم انگاشته می‌شد! و تمام اینها برای زنان، بابت فشار همیشگی حجاب اجباری، چند برابر بود. وضعیتی که هر کس سنش بیشتر است، سال‌های طولانی‌تری در حال تحمل آن بوده و حالا طبعاً حق دارد با خشمی شدیدتر، آن "تکه-پارچه" را کنار بیاندازد.
آن چه در پس حرف‌های خانم بهرام جای توجه دارد، رشد تدریجی درخت تناور خشم مردم است که برای برخی از ما با از دست رفتن تمام سال‌های جوانی و فرصت‌های برنگشتنی آن همراه شده و جسارت یا قطع امید یا به سیم آخر زدن، تازه خودش را نشان داده.
خودفریبی و غفلت بلاهت‌بار حامیان ناچیز حکومت، نتیجه‌ی در نظر نگرفتن همین قدمت نارضایتی و تهوع مردم از صدر تا ذیل این سیستم است. دون‌پایه‌ترین اعضای این اتحادیه‌ی ابلهان در قالب جوجه-سایبری‌ها می‌کوشند در شبکه‌های اجتماعی اینجا و آنجا کامنتی بگذارند تا به نظر نیاید همه‌ی مردم خواهان اتمام این حکومت‌اند. از روش‌های نخ‌نمای آنان، یکی هم این است که بگویند اعتراض‌ها تمام شده و کف خیابان دیگر خبری نیست. این همان خودفریبی‌ست که گفتم. نمی‌خواهند بپذیرند که دیگر پرده برافتاده و اطمینان حاکمیت به نفرت تمام‌عیار مردم، از هر دوره‌ی دیگری بیشتر شده و این، نیازی به تکرار شعارها در خیابان‌ها یا جلوی پنجره‌ی خانه‌ها ندارد. این وضعیت به دلیل همین قدمت و ریشه‌داری ِ نفرت، وضعیتی بی‌بازگشت است. برای هر کسی از خیلی خیلی قبل شروع شده و فقط زمان ابراز آن، زمان جرأت پیدا کردن، زمان قطع امید کردن، زمان زدن به سیم آخر، دیر و زود داشته و دارد.
حالا و با این توضیح، آن بخش از اعضای دانه‌درشت اتحادیه‌ی ابلهان که گهگاه پشت تریبون‌ها می‌گویند "مخالفان، مرگ مهسا امینی را بهانه کردند"، خوب است به این جملات خانم بهرام فکر کنند: "این ترومایی‌ست که سال‌هاست داریم تحمل می‌کنیم".
@amiropouria

#پانته_آ_بهرام
#زندگی_نرمال
#زن_زندگی_آزادی
#حجاب_اجباری
#نه_به_حجاب_اجباری
#مهسا_امینی
#مهساامینی
#ژینا_امینی
Amir Pouria
کاری که سپیده قلیان کرد، چه معنا و کارکردی دارد؟ @amiropouria یادداشت امیر پوریا درباره‌ی کنش عجیب این فعال مدنی به محض آزادی از زندان را در ادامه بخوانید: تصحیح جمله‌ی غلط خمینی👇

در کار سپيده قلیان، چه می‌بینیم؟ کسی که بعد از ۴ سال و ۷ ماه از زندان بیرون می‌آید و در همان دقایق اولیه‌، پیش از آن که لذت استقبال از او در دل و جان خانواده و دوستانش کامل شود، علیه علی خامنه‌ای فریاد برمی‌آورد و شعاری سرمی‌دهد که یک نسبت بینامتنی با شاهنامه فردوسی دارد، چه در سر می‌پروراند؟ آیا می‌شود تصور کرد او احتمال نمی‌داده که خیل نیروهای ضدامنیتی با رفتاری از جنس "به ایمام فحش می‌دی؟" بر سر او و ماشین‌های کاروان استقبال بریزند؟ آیا خانواده‌اش از این رفتار و فریاد او گله‌مندند و حالا که دوباره در بند شده، گل‌ها و جامه‌های رنگ به رنگ این تصاویر را تیره و تار می‌بینند؟ آیا آرزو می‌کنند کاش سپیده چنین نمی‌کرد و چند صباحی یا چند ماهی طعم دوباره‌ی آزادی را می‌چشید و آنها دست‌کم او را در عید نوروز، کنار خود داشتند؟

آدم، آدم است. نمی‌شود انکار کرد که این حس‌ها هم شاید در دل برخی نزدیکان او بوده یا هنوز باشد. اما وقتی بخوانیم که او در طول دستگیری دوباره‌اش فریاد می‌زده که نگرانش نباشند و بگذارند باز به حبس برود، دستپاچگی ِ مأموران ِ تا بن دندان مسلحی که با بیش از ۱۰ ماشین، او را وسط مسیر قم به اراک متوقف کرده‌اند، مضحک‌تر به چشم می‌آید.

ساده‌ترین نتیجه‌ی این کنش، درس بزرگ "تداوم مبارزه‌ی مدنی"ست. این کنشگر مدنی که از ابتدا به دلیل فعالیت برای حقوق انسانی کارگران اعتصابی ِ نیشکر هفت‌تپه‌ی دشت خوزستان محبوس شده بود، حالا که ۶ ماه بعد از شروع گسترده‌ترین اعتراض‌های مردم ایران علیه جمهوری اسلامی از زندان به دل جامعه‌ی بستر این اعتراض‌ها آمد، در امتداد تمام فعالیت‌های جسورانه‌اش از توی زندان، چنان برق‌آسا با این اعتراض‌ها همسو شد که نظام را بار دیگر به هول و ولا انداخت و واکنش حقارت‌بار دیگری را برای عمال نظام، رقم زد.

آن جمله‌ی تمامیت‌طلبانه و مرگ‌خواهانه‌ی خمینی درباره‌ی پسرک نوجوان طفلکی به اسم حسین فهمیده را هر ایرانی ِ زیسته در هر دوره‌ای از سال‌های بعد از انقلاب ۵۷، به یاد دارد. شکل درست ِ جمله‌ی مثل همیشه غلط ِ او را امروز می‌توان از اعماق وجود در وصف و ستایش سپیده قلیان به کار برد:
رهبر ما دختر جوان بس جسوری‌ست که تنها به فاصله‌ی چند لحظه از آزادی، تداوم مبارزه را به بازگشتن به زندگی عادی - حتی برای چند روز در طول عید نوروز - ترجیح داد‌.
@amiropouria

#سپیده_قلیان
#هفت_تپه
#زن_زندگی_آزادی
#خامنه_ای
#خمینی
#حسین_فهمیده
#شاهنامه
#مبارزه_مدنی
#انقلاب۵۷
#انقلاب۱۴۰۱
#مهسا_امینی
#مهساامینی
#ژینا_امینی
#فعال_مدنی
#بازداشت_شدگان
#رهبر_من
درباره‌ی سیزده به دری که برخلاف تمام سیزده‌های مبارک قبلی، این بار به نحوست دچار شده!/یادداشت امیر پوریا:

در ایران که ساعت ۲ بعد از نیمه‌شب است. اینجا هم شب از نیمه گذشته. من اما دارم به اتفاقاتی فکر می‌کنم که فردا زندگی معمول مردم را در این همه پارک و فضای سبز و میدان و میدانچه و باغ و باغچه در جای‌جای ایران، ناآرام خواهد کرد. یکی از معدود رسوم همگانی "خارج از خانه" را به کامشان تلخ خواهد کرد. رسم چهارشنبه سوری را که حکومت با تمام بگیر و ببندها و تهدیدها نتوانست از سکه بیاندازد. به وفور فحش خورد و ناسزاهایی که سزایش بود، شنید.
حالا و در آیین زیبای ایرانی ِ زدن به دل طبیعت، در سیزده به در سال ۱۴۰۲، عمال حکومت به بهانه‌ی ایدئولوژیک و تحمیلی و نفرت‌آور "مقابله با روزه‌‌خواری" یا به عبارت مضحک‌تر " برخورد با تظاهر به روزه‌خواری در ملاء عام"، بسیج شده‌اند که همین یک روز پیک‌نیک پر از مهر و رقص و خوراکی و صفای خانوادگی را هم از ایرانیان ِ انسان و انسان‌های ایرانی بگیرند.

چه لبخندها و سرخوشی‌هایی که فردا به خشم و بیزاری بیشتر از حقنه کردن ِ دین بدل خواهد شد. سیزده به در ِ اول ِ بعد از کشته شدن مهسا امینی، سیزده به در ِ سال ِ بعد از انقلاب ۱۴۰۱، انگار طبق تقدیری عجیب با ماه رمضان همزمان شده تا خوب در جان و ذهن همه‌ی ما -حتی آنان که خود به این ماه و آیینش باور دارند- ثبت شود که وقتی از حجاب اجباری، دین اجباری، پوشش اجباری و نوع زیست اجباری حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم.

گرسنگی اجباری که البته حوزه‌ی تخصصی این حکومت بوده و هست!
@amiropouria
#روزه
#رمضان
#ماه_رمضان
#روزه_داری
#روزه_خواری
#زندگی_نرمال
#ایدئولوژی
#دین_اجباری
#حجاب_اجباری
#سیزده_بدر
#سیزده_به_در
#سیزده_فروردین
#۱۳فروردین
#انقلاب۵۷
#انقلاب۱۴۰۱
#مهسا_امینی
#مهساامینی
#ژینا_امینی