Amir Pouria
1.92K subscribers
1.08K photos
394 videos
108 files
395 links
این کانال اخبار مربوط به فعالیت های امیر پوریا مدرس و منتقد سینما را بازتاب می‌دهد.
Download Telegram
یادداشت امیر پوریا منتقد و مدرس سینما دربارهٔ سرودی که می خواهد جایگزین «ای ایران» روح الله خالقی و حسین گل گلاب و غلامحسین بنان شود:

ای ایران ای مهد عاشقان
سرزمین صاحب الزمان

خاکت مجنون خیز مادر است
حاصلخیز از عشق حیدر است

ای پرچم سه رنگ تو علم شد از خمین
تا رسد به بانگ اِنَّ جدیَ الحسین

آقا بیا، آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مَهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستاده ایم در رکاب ولی

قلب ایران مشهد الرضاست
عشقش رمز اتحاد ماست
هر کس با مهرش به سر کند
تیغش بر دشمن اثر کند

تو قیّم وطن ابالحسن امام رضا
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست

آقا بیا، آقا بیا
ای یوسف زهرا بیا
مَهدی بیا
ای آخرین یادگار علی
ایستاده ایم در رکاب ولی

این مثلاً شعری است که آستان قدس رضوی بر روی ملودی قطعهٔ ملی #ای_ایران گذاشته. در واکنش به این جایگزینی ِ باورنکردنی، غیرفرهنگی، ضدملی و به شدت ناشیانه (که دلیل این صفت آخر را در تحلیل ام شرح خواهم داد) ، یا در حالی که قطعهٔ جایگزین را جاهای دیگر شنیده اید یا نشنیده، این تحلیل را بخوانید:

نخست این که چه طور می شود تکخوان اثری با این اهمیت، نوجوانی با صدای ناپخته، نزدیک به چپ-کوک و بسیار جیغ جیغو باشد؟ شاید خودش نداند این که دارد به جای آقای #غلامحسین_بنان می خواند، یعنی چه. مربیان اش که باید بدانند. چه طور حداقل ِ ناچیزی مثل طنین و وقار و حجم صدا و دست کم «ژوست» خواندن، تا این حد برایشان بی معناست؟

دوم این که اگر این سرود به نام #ایران پیوند می خورد، وجه ملی اش کجاست؟ چگونه است که منهای پیشوایان دین، نشانی از ارزش های انسانی همچون مهر و اندیشه و دوستی و انسانیت که در سرود اصلی مطرح بود، اینجا به چشم نمی خورد؟ مگر می توان آموزه های دین را از انسان مداری و اخلاق و مهرورزی، جدا دانست؟ اینجا اگر تعبیر «مهد عاشقان» در وصف ایران به کار می رود، مقصودش عاشقان اهل بیت است و بس. عشق و محبت میان انسان های زنده در جامعه امروز، گویا اعتباری ندارد. حتی تاریخ، ناموجود است و سه رنگ پرچم ایران به ادعای این سرود، انگار در همین چهار دهه به پرچمی ِ ایران مفتخر گشته اند. از جایگاه وطن در دل و جان هر فرد، تنها همان بخشی برقرار مانده که در راه مقدسان شریعت جان فدا می کند و با تعبیر «هر کس با مهرش به سر کند»، به نظر می رسد که مرز و سرزمین هم بدون تمنیّات دین محور، مفهوم منحطی است.
سوم این که از جان فشانی در راه نگهداری میهن، مفهومی که عاشقانه ای خطاب به ایران را در شعر اصلی می آفرید، اینجا فقط دشمنی و خشم و خصومت باقی مانده. لغزخوانی در قاموس چنین سرودی، جا ندارد و اگر از عشق به زادگاه سخنی می آید، تنها به محافظت از آن ضرورت می بخشد؛ نه به شتاب در «تیغ به دشمن» زدن.
چهارم این که حتی اگر شما در همین محیط مَجازی، فقط یک دقیقهٔ اول سرود جایگزین را شنیده اید، بنده رنج اش را به تمامی و بارها  تاب آورده ام. شعر، این تقدس را تا انتها فقط مختص معصومین مذکر تاریخ اسلام می داند و به بانوی این مجموعه، به #فاطمه_زهرا ارجاعی ندارد و همه چیز به مردان، منحصر می شود. این برای سرودی در جامعهٔ معاصر با جمعیت اثرگذار بانوان، رویکردی به شدت یکسویه و همچنین ناسنجیده است.
و پنجم این که منهای ضعف ادراک موسیقایی با آن لق لق زدن سینتی سایزر بدصدای محقر به جای ارکستر عظیم کار اصلی، در بخش ادبی هم ضعف به حدی است که بابت فقر واژه و به تنگ آمدن قافیه، دوستان بارها به تعابیر #عربی به شدت نامأنوس همچون «اِنَّ جدیَ الحسین» متوسل می شوند. بی ذره ای تردید، این عبارت برای بیش از نود درصد مردم ایران، حتی آشنایان به قرآن و حدیث، نامفهوم است؛ و این ایران، ظاهراً همان جایی است که بنا بوده این قطعه معرف احساس و افکار مردمان آن باشد!

در شرایطی که چنین سرودی آشکارا به نیت ستیز با احساسات ملی میلیون ها ایرانی ساخته و منتشر می شود، ما به شیوه ای مبتنی بر استدلال به آن پرداختیم؛ نه با تکیهٔ صرف بر احساسات که بسیاری اعتراض ها به سرود جایگزین، محدود به آن بود. هر چند برخورد سلبی و حذفی شان در واکنش به همین تحلیل نیز تداوم خواهد داشت. کاش طاقت مان بیش بود و به #حافظ گوش می سپردیم که گفت:

نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
/ خودپسندی، جان من، برهان ِ نادانی بود


#امیر_پوریا
#شناعت
#بی_هنری
#آن_یکی_نایی_که_خوش_نی_می_زدست


@amiropouria