صدای اطمینان بخش و گرم #پروفسور_مزدا را دل دل تصاویری از مستند #آی_آدم ها ساختهٔ خانم #رخشان_بنی_اعتماد می شنوید که دو سال پیش در گروه #هنر_و_تجربه اکران شد. هر کلمه ای که اینجا می شنوید، بخشی از اقیانوس انسانیت و عمل گرایی بدون شعار #دکتر_مزدا را نشان می دهد . آن چه در ادامه می آید، بخشی از گفتگوی امیر پوریا با خانم بنی اعتماد در زمان اکران این مستند است که در #ماهنامه_فیلم چاپ شد. بخشی که طی آن معتقدم او #قهرمان این فیلم بوده است:
پوریا: بحث هایی با امثال ما می شد که دارید در مواجهه با پروندۀ پزشکی آقای کیارستمی، به نوعی علیه پزشکان برخورد می کنید. من بارها می گفتم فیلم آی آدم ها را ببینید. این همه تصویر قهرمانانه از پزشکانی مانند پروفسور مزدا ارائه می دهد و در عین حال، دارد همان حرف ما را می زند: این که مقوله های انسانی بر اثر تکرار اتفاقاتی مانند بیماری و مرگ، برای پزشک عادی نشود. شاید بابت همان حرف کلیدی و ملکوتی دکتر مزدا دربارۀ این که اگر عملی را درست انجام دهند، کاری عادی کرده اند، باعث می شود او را قهرمان این فیلم ببینم.
بنی اعتماد: تمام این پزشک ها آدم های نازنین و حقیقتاً منحصر به فردی هستند. دیدگاهی که از آن حرف می زنی را در عمل زندگی می کنند. این که با وجود این همه شرایط حاد جسمانی این بچه ها، فقط وقتی یک عمل یا درمان ناموفق از آب در می آید، بگویند وضع غیرعادی است. در حالی که در آن نگاه معمول که ازش حرف زدی، دارند می گویند بیماری و وخامت و نماندن بیمار، عادی شده. تمام اینها به غیر از عملکرد حرفه ای، به جهان بینی آدم ها برمی گردد. نمی شود بدون جهان بینی عمیق و وارستگی، به این عملکرد موفق در درمان دست پیدا کرد.
پوریا: پس در کار این پزشکان بزرگ هم نوعی از نتیجه گرا نبودن مثلاً در مورد ریسک های کار یا وجوه مالی، با نوع نامعمولی از نتیجه گرایی یعنی خود پروسۀ درمان منجر به پیشرفت، تلفیق می شود.
بنی اعتماد: (با خنده) اگر همچنان به نتیجۀ این دغدغه ات علاقه مندی، باشد. موضوع را از این زاویه ببین! ولی می توانم در مورد کار خودم مثالی بزنم. از اطمینانی که باید به نتیجۀ کار داشته باشم در عین این که به دو دوتا چهارتای مرسوم برای رسیدن به نتیجه، مقید نیستم. موقعی که از بچه های مختلف فیلمبرداری می کردیم، یکی دو نفر به خاطر آن سانسورچی کوچک که گویا در ذهن همۀ ما در این جامعه وجود داشته و پرورش پیدا کرده، می گفتند این دخترها به سن تکلیف نرسیده اند؟ می پرسیدند یعنی لازم نیست حجاب شان را کامل کنیم و بعد فیلمبرداری را شروع کنیم؟ من اصلاً عصبی می شدم. دختربچۀ مریض را در آن وضعیت می دیدند و می گفتند این اگر روسری نداشته باشد که تکلیف فیلم یکسره می شود. پیش خودم فکر می کردم واقعاً مگر ممکن است کسی بیاید و در چنین فیلمی به چنین چیزی توجه کند؟ آن هم در حالی که بچه دارد با جسمی ضعیف و تلاش برای مقاومت در برابر شرایط بحرانی اش، به دست پزشکانی که این طور فداکاری می کنند و آن جهان بینی ممتاز را دارند، معاینه می شود؟
پوریا: همین هم باز یکی از وجوه قهرمانانۀ پروفسور مزدا برای من است. در دو سه مورد اول، او را در حال معاینۀ بیماران دختر نشان می دهید و جایی به یکی از دختربچه ها می گوید چه قدر زیبا شدی. بی نظیر است. چون تمام اینها در آن سیر امیدبخشی، ضرورت دارد.
@amiropouria
پوریا: بحث هایی با امثال ما می شد که دارید در مواجهه با پروندۀ پزشکی آقای کیارستمی، به نوعی علیه پزشکان برخورد می کنید. من بارها می گفتم فیلم آی آدم ها را ببینید. این همه تصویر قهرمانانه از پزشکانی مانند پروفسور مزدا ارائه می دهد و در عین حال، دارد همان حرف ما را می زند: این که مقوله های انسانی بر اثر تکرار اتفاقاتی مانند بیماری و مرگ، برای پزشک عادی نشود. شاید بابت همان حرف کلیدی و ملکوتی دکتر مزدا دربارۀ این که اگر عملی را درست انجام دهند، کاری عادی کرده اند، باعث می شود او را قهرمان این فیلم ببینم.
بنی اعتماد: تمام این پزشک ها آدم های نازنین و حقیقتاً منحصر به فردی هستند. دیدگاهی که از آن حرف می زنی را در عمل زندگی می کنند. این که با وجود این همه شرایط حاد جسمانی این بچه ها، فقط وقتی یک عمل یا درمان ناموفق از آب در می آید، بگویند وضع غیرعادی است. در حالی که در آن نگاه معمول که ازش حرف زدی، دارند می گویند بیماری و وخامت و نماندن بیمار، عادی شده. تمام اینها به غیر از عملکرد حرفه ای، به جهان بینی آدم ها برمی گردد. نمی شود بدون جهان بینی عمیق و وارستگی، به این عملکرد موفق در درمان دست پیدا کرد.
پوریا: پس در کار این پزشکان بزرگ هم نوعی از نتیجه گرا نبودن مثلاً در مورد ریسک های کار یا وجوه مالی، با نوع نامعمولی از نتیجه گرایی یعنی خود پروسۀ درمان منجر به پیشرفت، تلفیق می شود.
بنی اعتماد: (با خنده) اگر همچنان به نتیجۀ این دغدغه ات علاقه مندی، باشد. موضوع را از این زاویه ببین! ولی می توانم در مورد کار خودم مثالی بزنم. از اطمینانی که باید به نتیجۀ کار داشته باشم در عین این که به دو دوتا چهارتای مرسوم برای رسیدن به نتیجه، مقید نیستم. موقعی که از بچه های مختلف فیلمبرداری می کردیم، یکی دو نفر به خاطر آن سانسورچی کوچک که گویا در ذهن همۀ ما در این جامعه وجود داشته و پرورش پیدا کرده، می گفتند این دخترها به سن تکلیف نرسیده اند؟ می پرسیدند یعنی لازم نیست حجاب شان را کامل کنیم و بعد فیلمبرداری را شروع کنیم؟ من اصلاً عصبی می شدم. دختربچۀ مریض را در آن وضعیت می دیدند و می گفتند این اگر روسری نداشته باشد که تکلیف فیلم یکسره می شود. پیش خودم فکر می کردم واقعاً مگر ممکن است کسی بیاید و در چنین فیلمی به چنین چیزی توجه کند؟ آن هم در حالی که بچه دارد با جسمی ضعیف و تلاش برای مقاومت در برابر شرایط بحرانی اش، به دست پزشکانی که این طور فداکاری می کنند و آن جهان بینی ممتاز را دارند، معاینه می شود؟
پوریا: همین هم باز یکی از وجوه قهرمانانۀ پروفسور مزدا برای من است. در دو سه مورد اول، او را در حال معاینۀ بیماران دختر نشان می دهید و جایی به یکی از دختربچه ها می گوید چه قدر زیبا شدی. بی نظیر است. چون تمام اینها در آن سیر امیدبخشی، ضرورت دارد.
@amiropouria
ادای دین سینمای جریان اصلی به سینمای متمایز ایران که موفقیتهای بینالمللی را در پی آورد
اشارهای از امیر پوریا دربارهٔ حرفهای سعید روستایی و نوید محمدزاده در اختتامیهٔ جشنوارهٔ توکیو
خیلی طبیعی بود که بازتاب جوایز جشنواره توکیو به #سعید_روستایی و #نوید_محمدزاده در محیط مَجازی، از بسیاری جوایز فیلمهای نامتعارف، بیشتر باشد. خب، این فیلمی متعلق به جریان اصلیست و آن فیلمها، فوقاش در گروه #هنر_و_تجربه اکران محدودی داشته باشند. پس جز پیگیران اتفاقات تازهٔ ساختاری در سینمای ایران، کسی مثلاً #باز_هم_سیب_داری ساختهٔ #بایرام_فضلی یا #ممیرو ساختهٔ #هادی_محقق یا #حمال_طلا ساختهٔ #تورج_اصلانی را نمیشناسد (این سومی هنوز اکران نشده و بهقول #پوریا_ذوالفقاری یک دهنکجی همهجانبه به مناسبات سینمای ایران و چرخهٔ تجاری آن به شمار میرود)
.
با این اوصاف، در حالی که مسیر اعتبار بینالمللی این سینما و موفقیت در مجامع فرهنگی را فیلمسازان بزرگ و تجربهگرای خارج از جریان اصلی هموار کردند، نام بردن از آقایان #عباس_کیارستمی و #امیر_نادری بسیار ارزشمند بود. برای من به منزلهٔ یادآوری این نکته بود که تا پیش از جوایز #اصغر_فرهادی، بهندرت و فقط در موارد انگشتشمار، فیلمهای جریان اصلی ما به موفقیتهایی از این دست، میرسیدند
.
با وجود حرمت گذاریِ بهجای این نسل نسبت به اهل تجربه در نسلهای قبلی، همچنان میزان هشتگ خوردن نام آقایان کیارستمی و نادری در همین اینستاگرام، چندین برابر میزان ِ دیده شدن ِ فیلمهایشان است. ارزش کار روستایی و محمدزاده در این است که همین مهجور ماندن سینمای متمایز و دِین محصولات تأملبرانگیز جریان اصلی به سینمای دیگرگونه را یادآوری میکند
اشارهای از امیر پوریا دربارهٔ حرفهای سعید روستایی و نوید محمدزاده در اختتامیهٔ جشنوارهٔ توکیو
خیلی طبیعی بود که بازتاب جوایز جشنواره توکیو به #سعید_روستایی و #نوید_محمدزاده در محیط مَجازی، از بسیاری جوایز فیلمهای نامتعارف، بیشتر باشد. خب، این فیلمی متعلق به جریان اصلیست و آن فیلمها، فوقاش در گروه #هنر_و_تجربه اکران محدودی داشته باشند. پس جز پیگیران اتفاقات تازهٔ ساختاری در سینمای ایران، کسی مثلاً #باز_هم_سیب_داری ساختهٔ #بایرام_فضلی یا #ممیرو ساختهٔ #هادی_محقق یا #حمال_طلا ساختهٔ #تورج_اصلانی را نمیشناسد (این سومی هنوز اکران نشده و بهقول #پوریا_ذوالفقاری یک دهنکجی همهجانبه به مناسبات سینمای ایران و چرخهٔ تجاری آن به شمار میرود)
.
با این اوصاف، در حالی که مسیر اعتبار بینالمللی این سینما و موفقیت در مجامع فرهنگی را فیلمسازان بزرگ و تجربهگرای خارج از جریان اصلی هموار کردند، نام بردن از آقایان #عباس_کیارستمی و #امیر_نادری بسیار ارزشمند بود. برای من به منزلهٔ یادآوری این نکته بود که تا پیش از جوایز #اصغر_فرهادی، بهندرت و فقط در موارد انگشتشمار، فیلمهای جریان اصلی ما به موفقیتهایی از این دست، میرسیدند
.
با وجود حرمت گذاریِ بهجای این نسل نسبت به اهل تجربه در نسلهای قبلی، همچنان میزان هشتگ خوردن نام آقایان کیارستمی و نادری در همین اینستاگرام، چندین برابر میزان ِ دیده شدن ِ فیلمهایشان است. ارزش کار روستایی و محمدزاده در این است که همین مهجور ماندن سینمای متمایز و دِین محصولات تأملبرانگیز جریان اصلی به سینمای دیگرگونه را یادآوری میکند
اغلب ستایشگران خانم سوسن تسلیمی حسرت خود را از نبود او در سینمای این دههها ابراز میکنند. اما بهویژه بین جوانترها بهندرت کسانی را میشود یافت که یکی از فیلمهای مهم کارنامهٔ بازیگری کمتعداد و پربار او یعنی #مادیان (نخستین ساختهٔ علی ژکان، محصول سال ۱۳۶۴) را دیده باشند. حتی ماها که قدیم یا جدید دیده بودیم هرگز این نسخهٔ ترمیمشدهٔ درخشان فیلم را ندیدهایم. نسخهای که بههمت باشگاه فیلم #هنر_و_تجربه یکشنبه هشتم دی به طور رایگان در تهران، اصفهان و شیراز بهنمایش درمیآید.
@amiropouria
@amiropouria