علوم وفنون ادبی
2.04K subscribers
6.36K photos
2.83K videos
2.84K files
25.5K links
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی

معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Download Telegram
♦️

#وندافزایی (یک)

چنان‌که همواره گفته‌ایم، ما بر این باوریم که زبانِ فارسی در قیاس با برخی زبان‌های اروپایی از کمبودِ «وَند» رنج می‌برد. ولی آیا به‌راستی چنین است؟! بی‌آن‌که بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، می‌خواهیم گردونهٔ سخن را به جایی دیگر رانده، و بگوییم گاهی وندِ مناسب برای برساختِ فعل یا هر نوع واژهٔ دیگر وجود دارد، ولی نگاهِ نوگرا و دلیریِ کافی برای کاربردِ آن «وند» در ما گویش‌ورانِ فارسی‌زبان وجود ندارد!

واقعیت این است که ما نیاکانی داشته‌ایم که گاه از ما پیشروتر و نوگرایانه‌تر عمل می‌کرده‌اند. نمونهٔ این نوگرایی را در کاربردِ پسوندِ « --ار » برای ساختِ اسم، اسمِ مصدر یا صفتِ فاعلی از ستاکِ حالِ فعل‌ها می‌بینیم.
یک نمونهٔ آن واژهٔ پرستار است، که از ستاکِ حالِ «پرستیدن» برساخته‌اند، و نمونهٔ دیگرِ آن واژهٔ «کُنار» است که از ستاکِ حالِ فعلِ «کردن» برساخته‌اند. (شکل را ببینید. (قرآن قدس)) همچنین واژهٔ دَمار به معنای «نَفَس» بی‌ارتباط با فعلِ «دَمیدن» نمی‌تواند باشد، اگرچه «دَم» می‌تواند اسم نیز در نظر گرفته شود.

در سال‌های اخیر نیز جسته‌وگریخته میل به نپارشِ واژه از الگویِ [ ستاکِ حال + --ار ] در گویش‌ورانِ فارسی دیده شده است. دو نمونه از مهم‌ترین واژه‌هایی که با کاربردِ الگویِ یادشده نپاشته شده، دو واژهٔ ایستار و بَخشار هستند که اولی از فعلِ ایستادن و دومی از فعلِ بخشیدن (قسمت کردن) برآمده است.

به‌هر‌روی، روندی که نشان‌گرِ نوعی رویکرد به الگوی یادشده است، نگارنده را بر آن داشت تا برخی از فعل‌هایی را که آوای آن‌ها برای این الگو مناسب‌تر است به هموندانِ گرامی معرفی نماید. روشن است که دوستان می‌توانند با پیشنهادهای خود، بویژه در دو زمینه‌ «معنایِ احتمالی» برای هر واژه و «معرفیِ فعل‌های مناسبِ دیگر برای کاربرد در این الگو» نگارنده را یاری رسانند.

گفتنی است که ما همچنان بر سه ویژگیِ واژه‌هایی که برمی‌گزینیم یا می‌نِپاریم پایبندیم:
گویا‌ ، زیبا و کوتاه

دسته‌ای از فعل‌های فارسی که ستاکِ حالِ آن‌ها با پسوندِ --ار خوش می‌نشیند:

🔹 #آشوبار (آشفتن) —>‌ به معنایِ «آشفتگی، #mess »

🔹 #آکنار (آکندن)) —>‌ به معنای احتمالیِ « دستگاهِ پُر کننده»

🔹  #آموزار (آموختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «ایده، دیسیپلین»

🔹  #آویزار (آویختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «آویزنده، معلق‌ساز یا ...»

🔹  #آمیزار (آمیختن) —>‌ #mixer

🔹  #افتار (افتادن) —>‌ واژه‌ای بسیار زیبا، و به معنای احتمالیِ «سقوط ، #collapse »

🔹  #افروزار (اَفروختن) —> به معنای احتمالیِ «آغازگرِ فعالیتِ موتورِ خودرو ، #igniter »

🔹  #افکنار (افکندن) —> به معنای احتمالیِ #knock_out

🔹  #اندوزار (اندوختن) —>‌ به معنای احتمالیِ «فردِ ثروت‌اندوز»

🔹  #اندیشار (اندیشیدن) —>‌ به معنای احتمالیِ «محتوایِ اندیشه»

🔹  #باشار (باشیدن) —> به معنای احتمالیِ «مقیم، ساکن»

🔹  #بخشار‌ (بخشیدن، تقسیم کردن) —>‌ به معنای «تقسیم»

🔹 #ایستار (ایستادن) —> به معنای «دیدگاه، موقعیت، #attitude »

🔹  #بویار (بوییدن) —> به معنای احتمالیِ #fragrance

🔹  #بندار (بستن) —>‌ به معنای احتمالیِ «بانداژ یا #bandage »

🔹  #بینار (دیدن) —>‌ به معنای «بیننده»

🔹  #بیوسار (بیوسیدن) —> به معنای «انتظار یا منتظر»

🔹  #پاشار (پاشیدن) —> به معنای احتمالیِ «ریخت‌وپاش» ( #mess )

🔹  #پالار (پالیدن) —> به معنای «جستجوگر یا جستجو»

🔹 #پرستار (پرستیدن) —> خدمت‌کننده، تیمارگر

🔹  #پریشار (پریشیدن) —> به معنای احتمالیِ #panic یا #anxiety یا ...

🔹  #پسندار (پسندیدن) —> به معنای احتمالیِ #favourite

بروید به فرستهٔ بعد:
ا👇👇👇

                    
@👈   فرهنگِ ریشه‌شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

https://t.me/amirnormohamadi1976