الفیا
492 subscribers
130 photos
14 videos
5 files
1.01K links
مجله‌ی ادبی الکترونیکی الف‌یا


شماره‌ی تماس:
88300824
داخلی 110

ارسال متن:
alefya.article@gmail.com

ارتباط با سردبیر:
Download Telegram
برای این‌که نشان بدهم انتقاداتم نافی و انکارکننده‌ی سروده‌های خوب این کتاب نیستند، اصلاً سخنم را با مرور برخی از زیباترین فرازهای شعریِ کتاب «تسکین» آغاز می‌کنم و سپس به سراغ نقد اشعار می‌روم. رسول پیره شهودها و مکاشفات شاعرانه‌ی حیرت‌آوری دارد اما یکی از بارزترین اشکالات شعرهای کتاب «تسکین»، ایرادهای زبانی‌ست و برجسته‌ترین ایراد زبانی در شعرها، ناهمسازی یا عدم تطابق زمانی فعل‌هاست. همچنین تکرار مضامین و تصاویر، یکی دیگر از ضعف‌های اشعار کتاب «تسکین» است.

http://alefyaa.ir/?p=4334

#بازخوانی_و_نقد_تسکین_۳
#سید_رسول_پیره
#ای_کاش_شاعران
#محمد_برزگر
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
نخست، چگونگی انعکاس زیست جهان شاعر در آثار اوست؛ زیست جهان مشترک من که مخاطب این کتاب هستم با رسول پیره‌ی مؤلف، آمیزه‌ای‌ست از سیاست‌زدگی و بایدها و نبایدهای فرساینده، فقر اقتصادی و فرهنگی تا سطح روابط شخصی روزمره، استرس و اضطراب ناشی از بی‌ثباتی در تمام سطوح و فاکتورهای زندگی شخصی و اجتماعی، بحران روابط جنسی که نسبت به چگونگی و یا سلامت و عدم سلامت آن می‌تواند سامان‌بخش و یا مخرّب روان ناخودآگاه فردی و جمعی باشد و ده‌ها زمینه‌‌ی آسیب دیگر. مسئله‌ی دیگر، شور دیونیزوسی و چالش آپولونی‌ست؛ ساتیرها، فرشتگان کوچکی که خبرهای شادی‌آفرین می‌آورند، در سطرهای مجموعه‌ی «تسکین» زمزمه‌های شیرینی دارند. در شعرهای رسول پیره سویه‌ی حرکت به سمت حقیقت و رهیدن، بر تن‌آسانیِ تن دادن به وضعیت موجود که جای‌گاه سلطه‌ی آپولونی برای ماندگاری فضای عادت‌شده‌ی زندگی‌ست، می‌چربد.

http://alefyaa.ir/?p=4342

#بازخوانی_و_نقد_تسکین_۴
#سید_رسول_پیره
#دریغ_از_یکی_دو_پاره‌سنگ
#علیرضا_راهب
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
یکی از مدال‌های غزل دهه‌ی هفتاد، به باور من، این بود که انتهای بن‌بست محتومی که به نظر می‌رسید شعر کلاسیک بعد از انقلاب در آن گرفتار خواهد شد را گشود و داغ ننگ انحطاط را از پیشانی شعر فارسی پس از ۵۷ ـ مخصوصاً شعر کلاسیک پس از انقلاب ـ سترد. شعر فارسی که در تمام طول دهه‌های پنجاه و شصت، خود را از حیث محتوا فربه کرده بود، با طلایه‌داری غزل دهه‌ی هفتاد، ترمیمِ روساختیِ استحکام‌بخشی را در حیطه‌های زبان و فرم تجربه کرد.اگر جبرگرا باشیم، باید وقایع غزل دهه‌ی هفتاد و تجربه‌ها و سرنوشتش را چون بسته‌ای کامل و بی‌چون بپذیریم؛ از ناکامی‌هایش چشم بپوشیم و توفیقاتش را شاکر باشیم. طبعاً منتقدان غزل دهه‌ی هفتاد، با این استدلال که امروزه‌روز خبری از آن شیوه‌ی فراگیر ـ آن مکتب، آن طرز، یا هرچه که اسمش را بگذاریم ـ نیست و به تاریخ پیوسته است، بدشان نمی‌آید که حرکت‌های غزل آن دهه را شکست‌خورده و فراموش‌شده و ابتر بشمارند. برداشت من امّا از قضا این نیست! به گمان من، غزل دهه‌ی هفتاد، تأثیری عمیق و دیرپا بر غزل معاصر ما گذاشته و راه را بر گفتمان‌های جدّی دیگر در این زمینه گشوده است.

http://alefyaa.ir/?p=4370

#بازخوانی_و_نقد_کلاغ_بعد_از_باغ_۱
#حسین_جلال‌پور
#بازگشت_به_جلو
#محمد_جواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
نکته‌ی مهمّی که در بیش‌تر آثار دفتر دوم «کلاغ بعد از باغ» مشهود است، این‌که روایت در این آثار، یک پارامتر برافزوده نیست؛ اصل ماجراست؛ اتمسفری که معمولاً در آن با یک «استعاره‌ی کُل» طرف هستیم. مثلاً در غزل ۲۴ روایت در دُوری باورپذیر، به تکرار می‌رسد و همین رخ‌داد باعث می‌شود که مخاطب به روایت نانوشته‌ی مفصّل‌تری راه یابد. البتّه چنین شگردهایی را در غزل‌های کسان دیگری هم کم‌وبیش شاهد بوده‌ایم امّا آنچه باعث شده در بسیاری موارد، همه‌چیز در حدّ تکنیک باقی بماند، «به اجرا نرسیدنِ» ماجرا در متن است. در غزل ۳۶ با نوعی روایت مفصّل سینمایی طرف هستیم که جلال‌پور مانند یک سناریست ـ کارگردان آزموده با دکوپاژ دقیق، سعی می‌کند از همه‌ی عناصر ممکن استفاده کند؛ نورپردازی، دیالوگ، اکسسوار، بازی جذّاب شخصیت‌ها و… . این‌جا هم نکته‌ی مهم این است که جلال‌پور از مدیوم غزل غافل نیست و ضمن توجّه به واحد بیت، کلّ روایت را پیش می‌برد.

http://alefyaa.ir/?p=4401

#بازخوانی_و_نقد_کلاغ_بعد_از_باغ_۲
#حسین_جلال‌پور
#هم‌راه_جاده‌های_روان
#ابراهیم_اسماعیلی_اراضی
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
در شعرهای دکتر لیلا کردبچه که دانش‌آموخته‌ی دانشگاهی ادبیات است و در این زمینه کار پژوهشی هم کم نکرده، دانش ادبی هم نمودهای خاص خودش را یافته است؛ از تلمیحات اساطیری و اشاراتی به متون قرآن و کتب مقدّس و کتیبه‌های تاریخی گرفته تا اشعار شاعران و بن‌مایه‌های دستورزبانی و دیگر آگاهی‌های فراشعری. سلیقه‌ی شخصی من این است که این‌گونه اطلاعات، تنها در شرایطی در شعر رخصت حضور بیابند که در پیوند با ارکان شعر، موجد کشفی نو و نامسبوق شوند یا آن‌قدر شناخته باشند که به عنوان استفاده از آگاهی‌های پیشین مخاطب، نگفته‌هایی را در شعر، «گفته» کنند و در واقع، شاعر را از زحمت پرگویی‌هایی خلاص کنند. مگر این‌که رساندن این قبیل آگاهی‌ها به مخاطب ناآشنا را هم از جمله‌ی تعهّدات و خویشکاری‌های شعر بدانیم.

http://alefyaa.ir/?p=4443

#بازخوانی_و_نقد_آواز_کرگدن_۱
#لیلا_کردبچه
#فصل_کرگدن
#محمدجواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
کردبچه در تمام این مجموعه، سوگوار رازناکی ازدست‌رفته‌ی جامعه است. خود را در برابر جامعه‌ای که به شدّت از معناهای ضمنی، استعاره‌های پیچیده، قصّه‌ها و نمادها و اسطوره‌ها خالی شده است، تنها حس می‌کند. به قول خودش مثل کودکی‌ست که سرانجام فهمیده است تمام آن‌چه در تاریکی‌ست، همان است که در روشنایی. امّا روشنایی به مذاق او خوش ننشسته است؛ چرا که او از نژاد اسب‌های دوردست است و عادت کرده است همه‌چیز را در لایه‌ای از رازناکی و پوشیدگی بپیچد تا چشم‌گیر، برجسته و حسرت‌آور باشد امّا روزگار با او چنان کرده است که در سوگ آن رازآمیزی ازدست‌رفته چنین بسراید.

http://alefyaa.ir/?p=4501

#بازخوانی_و_نقد_آواز_کرگدن_۲
#لیلا_کردبچه
#اسب_سپید_زیباتر_است_یا_کرگدن
#آرش_شفاعی
#نقد_شعر
#الفیا

کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
مهم‌ترین صنعتی که شاعر در «آواز کرگدن» استفاده کرده، صنعت «تکرار» است که صنعتی مستعمل در شعرهای دهه‌ی چهل و پنجاه بوده که شاعری چون «فروغ» به خوبی کارآیی‌اش را در شعرهای واپسینش به نمایش گذاشت. او عبارات فعلی را در شعرهایش تکرار می‌کند و سوای ارزش موسیقایی این صنعت، شعرها را در شکلی متّحد (uniform) هم‌آواز می‌سازد؛ گویی کتاب چل‌تکّه‌ای‌ست از قطعات رنگارنگ. نمونه‌ای از این تکرارها عبارات «نگاه کن! / ببین چگونه…» (ص ۱۸) و «یادم نیامد» و… هستند.

http://alefyaa.ir/?p=4538

#بازخوانی_و_نقد_آواز_کرگدن_۳
#لیلا_کردبچه
#درد_مشترک_کرگدن‌ها
#سیداحمد_نادمی
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید در کانال ادبی الفیا : @alefya
نقد کتاب «آواز کرگدن» سروده‌ی لیلا کردبچه، مستلزم توضیحی پیشینی‌ست درباره‌ی آفتی که نه تنها به شعر ما بلکه اساساً به هنر ما رسوخ کرده. شعرهای لیلا کردبچه لااقل در مجموعه‌هایی که تا کنون منتشر کرده، استعداد بسیاری برای پذیرفتن این آفت دارند: آفتی که اساساً هنر و ادبیات رمانتیک ما را تهدید می‌کند و آن بی‌مسئولیتی این دسته آثار است. مهم‌ترین و خلاصه‌ترین جمله‌ای که می‌توان درباره‌ی این خاصیت گفت، این است که: «لیلا کردبچه از دستاورد شعرهای خود مراقبت نمی‌کند»؛ بلکه آن‌ها را چون فرزندی نحس، میان بازارِ حرف‌ها و پرگویی‌های بی‌فایده رها می‌کند. حال آن که می‌توانست آن‌ها را چون صدفی گزیده و درخشان نگاه دارد تا هم نافذتر باشند و هم بیش‌تر بدرخشند. از جمله‌ی فروغ فرّخ‌زاد وام می‌گیرم و می‌گویم: «لیلا کردبچه نمی‌گذارد شعرها در او ته‌نشین شوند».

http://alefyaa.ir/?p=4546

#بازخوانی_و_نقد_آواز_کرگدن_۴
#لیلا_کردبچه
#شاعری_که_به_دستاورد_خودش_رحم_نمی‌کند
#نادر_سهرابی
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید در کانال ادبی الفیا : @alefya
غزل آذرمانی، غزلی‌ست عموماً ستیهنده و تیغ‌برکشیده. غزلی سرشار از نیش و کنایه. غزلی همواره ناراضی که نارضایتی‌اش از وضع موجود را پنهان نمی‌کند. عمده‌ی اعتراض‌ها در این کتاب، اعتراض به ناشاعران است؛ ابیات فراوانی در غزل‌های متعدّدی از «راویه» صرف انتقاد از «شاعرانِ دروغین و بازاری» شده است که اساس کارشان بر تقلید از یکدیگر و نوشتن بر وفق مذاق مخاطبِ روز است. گذشته از حرف حق شاعر در این ابیات، احساس من این است که این انتقادها ـ هم‌رده با همه‌ی اندوه‌ها و گلایه‌ها و شکوِه‌هایی که معمولاً در شعر هر شاعری بروز می‌کند ـ کارکردی التیام‌بخش و دل‌داری‌دهنده نیز برای خود شاعر دارند.

http://alefyaa.ir/?p=4584

#بازخوانی_و_نقد_راویه_۱
#مریم_جعفری_آذرمانی
#کشتن_مرغ_مقلد
#محمدجواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
اگر بخواهیم دست به استنتاجی منطقی بزنیم، انتشار دوازده مجموعه‌ی شعر در مدّت ده سال، مقدّمه‌ای کلّی‌ست که ما را فقط به یک نتیجه می‌رساند: ما با شاعری فعّال و بسیار پرگو مواجهیم. اگر این نتیجه را اصل قرار دهیم، دلیل علاقه‌ی شاعر به استفاده از اوزان بلند را متوجّه می‌شویم. برای شاعری که به قصد انتشار کتابی، در طول یک سال، شصت و دو غزل می‌نویسد و بعضاً دو یا سه شعر را در طول یک شبانه‌روز به سرانجام می‌رساند، بسیار طبیعی‌ست که نتواند حرف‌های بسیار خود را در اوزان کوتاه و پرکاربرد غزل به پایان ببرد. پس لاجرم دست به دامان وزن‌های بلندتر و غریب می‌شود و تا حدود بسیار زیادی رسالت وزن را که القای موسیقی‌ست نادیده می‌گیرد؛ وزن‌های بلندی که گاهی خوانش شعر را برای مخاطب دشوار نموده و این معنا را به ذهن متبادر می‌کنند که شاعر فقط قصد حرف زدن داشته نه غزل‌سرایی.

http://alefyaa.ir/?p=4668

#بازخوانی_و_نقد_راویه_۲
#مریم_جعفری_آذرمانی
#روایت_هذیان
#سورنا_جوکار
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
به نظرم غزل‌های «راویه» بیش از آن که مخاطب‌پسند باشند، شاعرپسندند؛ درست مثل غزل‌های سیمین بهبهانی از «دشت ارژن» به بعد؛ که در واقع چربش تکنیک در آن‌ها از سایر اجزای تشکیل‌دهنده‌ی غزل بیش‌تر بود. واضح است که جعفری در «راویه» به دنبال جذب مخاطب حدّاکثری نیست؛ چرا که اگر قصد این را داشت، با توجّه به این‌که او یک بانوی شاعر است و به راحتی می‌تواند به عاشقانه‌سرایی روی بیاورد، حتماً از بسیاری از شاعران مرد موفّق‌تر بود. مخلص کلام این‌که مخاطب گسترده داشتن، الزاماً دلیل بر توفیق شعر و شاعر نیست و الزاماً کم مخاطب داشتن نیز دلیلی بر عدم توفیق شعر نمی‌تواند باشد. به نظر نگارنده، شعر هرچقدر عوام‌زده و عوام‌پسند باشد، طبیعتاً مخاطب گسترده‌تری دارد؛ که البتّه حساب سعدی و حافظ و مولانا و بزرگان شعر را قطعاً باید در این بین از حساب بقیه جدا کرد!

http://alefyaa.ir/?p=4685

#بازخوانی_و_نقد_راویه_۳
#مریم_جعفری_آذرمانی
#غزل‌های_سپید
#سعید_بیابانکی
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
یکی از کتاب‌های شعری که در سال ۹۵ توسّط انتشارات سوره‌ی مهر منتشر شده و به خاطر انتشارش در این سال به طور بالقوّه از نامزدهای جشنواره‌ی شعر فجر به شمار می‌آید، «عدم» مجموعه‌ی سروده‌های محمود حبیبی کسبی‌ست. حبیبی کسبی که برگزیدگی در یکی از دوره‌های پیشین جشنواره‌ی شعر فجر را نیز در کارنامه دارد، در این کتاب شعرهای منسجم و یک‌دستی ارائه داده که خطّ سیر کلّی‌شان بر مدار سنّت‌های ریشه‌دار شعر کهن فارسی‌ست. از این حیث، تکلیف شاعر، با خودش و با مخاطب شعرش روشن است؛ شعرهای کتاب، با استغنا و سربلندی، خود را از آن دسته آثار معاصر معرّفی می‌کنند که هم‌چنان بر غنای «ادبیات متداول» شعر آرکاییک تأکید دارند و با وجود خالی نبودن‌شان از کشف‌های تازه و دغدغه‌ها و پسندهای جهان شخصی شاعر، با احتیاط و وسواس بیش‌تری به سراغ تصرّفات و تغییرات می‌روند. این رویّه، این حسن را دارد که انتظام و دیسیپلین کار شاعر را حفظ می‌کند و نتیجه را از شلختگی‌های زبانی و ساختی مصون می‌دارد.

http://alefyaa.ir/?p=4765



#بازخوانی_و_نقد_عدم_۱
#محمود_حبیبی_کسبی
#عدم_کو
#محمد_جواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
از این دست حکمت‌هایِ بی‌حُکم و شادابی‌های شورمند، شاید که در شعرِ بسیاری یافته آید؛ امّا آنچه در شعرِ محمود حبیبی در مقام مقایسه با دیگر اشعار از این دست قابلِ دید و بازدید است، همان است که باید باشد؛ همان و همین که این مقوله و مقام در این پیکره و پیام بود، داعیه و دعوی‌ست و شاید مدّعی نیست که هیچ، به سمت و سویِ محویّت نفس و نَفَس در حرکت است. همان به تعبیر نیما از خویش کاستن تا به چیزی افزودن. شعری که از بقا سخن به میان می‌آورد؛ بقایی که ضمانتِ آن را فنایِ شخصِ شاعر، عهده‌دار است و این طرز و گرایش هم از آغاز، عهدِ شعر پارسی بوده است. شعر حبیبی کسبی، انگاری و پنداری، بیدلانه، در هوای طرز تازه، بال می‌گشاید. تتبّع این طرز، به تازگی و طراوات از مطلع و مقطع شعرش و بیت‌های میانی‌اش و از سلوک و سرورش پیداست؛ تتبّعی که هرچه می‌نگری از تقلید، به تقوا می‌گراید.

http://alefyaa.ir/?p=4770



#بازخوانی_و_نقد_عدم_۲
#محمود_حبیبی_کسبی
#شعری_بیدلانه_در_هوای_طرز_تازه
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
به نظرم شاعر شاید عامدانه از ظرفیت‌هایی که در محیط اطراف، زندگی انسان امروز و ذهن و زبان او وجود دارد استفاده نکرده است؛ در حالی که می‌شد برای وسیع‌تر کردن دایره‌ی عناصر و مفاهیم شعرش از این‌ها بهره ببرد. او خود را در دایره‌ای محصور کرده است که از اعصار کهن تا کنون، رقبای قدرت‌مندی در آن حضور دارند و چنین است که وقتی شعری حتّی با قوّت در مکتب هندی هم می‌سراید، کارش چندان چشم‌گیر نمی‌نماید. به هر حال، شاعر ناچار است یکی از این مسیرها را انتخاب کند تا سخنش برتر از اقران بِایستد؛ یا با عناصر معمول و رایج در سنّت شعری ما، مضامین و تصویرهای متفاوت و تازه پدید آورد، یا به سراغ عناصر تازه برود و این تمایز و تفاوت را از آن رهگذر ایجاد کند، یا در همان فضای سنّتی، پیام و فکری را ارائه کند که تا کنون در این فضا بیان نشده است. مثل این که بعضی شاعران، عناصر می‌خانه‌ای را در خدمت محتوای سیاسی و اجتماعی می‌گذارند؛ هرچند همین هم به ندرت قرین به توفیق بوده است.

http://alefyaa.ir/?p=4894

#بازخوانی_و_نقد_عدم_۳
#محمود_حبیبی_کسبی
#در_غیاب_امروز
#محمد_کاظم_کاظمی
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
در این اشعار ظرافت­ زبانی هست، مطایبه هست، تراژدی کمیک ژرفی هست و از همه مهمتر در متن اشعار انتقادهای جاندار و تعریض ­ها­ی پرمایه­ ای آمده که گزاره­ ها را از مرتبه­ ی تجسم صرف و ساده رویدادها فراتر می­برد. هم به ما شادی هنری می­دهد و هم شناختی ژرف از آن چه پیش­تر به صورت واژگونه ­ای به ما ارائه شده بود. من در اشعار ارمغان بهداروند دیالکتیکی می ­بینیم که در اشعار شاملو نیز بود. منطقی پرمایه و حتی سرشار از لحظه­ های متعارض. این نحوه نوشتن شعر از ادراک دیالکتیک سراینده جدا نشدنی است و در آن اضداد دوباره پس از کشمکش و ستیزه­ای سخت به هم می ­رسند و یکی می­ شوند. در این شیوه نگریستن به اشیاء و رویدادها شاعر همواره به تعارض ریشه ­ای خود و واقعیت وفادار است. آن ترکیبی که در نهایت شاعر به ماهیت ­اش می ­رسد، از بستر تردید می­ گذرد اما این تردیدی ساده و خنثا نیست، بنیادی و سازنده است.

http://alefyaa.ir/?p=4654

#شعر_وطن_شاعر_است
#اندیمشک_پلاک_۹
#دکتر_عبدالعلی_دستغیب
#ارمغان_بهداروند
#نقد_شعر
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
بدیهی است که شاعر باید در زمانۀ خودش زندگی کند. بدیهی است که شاعر به عنوان دیده‌بان فرهنگی، باید موضع‌گیری داشته باشد. بدیهی است که شاعر، قبل از شاعر بودنش انسان است و عقیده دارد؛ حب و بغض دارد؛ و مثل همۀ آدم‌ها دوست دارد عقاید و سلایقش را فریاد بزند. اما او شاعر است. اگر می‌خواهد شاعر بماند، باید شاعرانه فریاد بزند. دل خوش کردن به چند تشبیه و استعاره و تناسب، شعر را به شعار تنزل می‌دهد. آن وقت دیگر شاعر، شاعر نیست؛ وزیر شعار است!
شعر مناسبتی و سفارشی نتایج زودبازده دارد؛ اما فقط همین را دارد؛ ماندگار نیست! در روزگاران گذشته هم شاعران مناسبتی‌سرا داشته‌ایم. از اهالی دربار غزنوی گرفته تا روزنامه‌نگاران عصر مشروطه. اما می‌دانیم که هیچ کدام از این اشعار مناسبتی بر ذهن و زبان مردم ننشسته و جز در مطالعات ادبی، کسی آن‌ها را نمی‌خواند.


http://alefyaa.ir/?p=4961

#نقد_شعر
#رضا_بیات
#نکنی_خود_را_گم
#شعر_اعتراض
#شعر_سیاسی
#شعر_یکبار_مصرف
#ادبیات_انتقاد
#محمد_مهدی_سیار
#میثم_مطیعی
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
یکی از شاه‌کلیدهای کام‌روایی شاعران، با خود روراست بودن است. دایره‌ی این کام‌روایی، از آیینه‌گون شدن و صادقانه شدن شعر، تا افزوده شدن چاشنی صمیمیت به آن و پذیرفتنی‌تر شدنش در نزد مخاطب، گسترده است. مخصوصاً در عهد جدید شاعری ـ یعنی دوران پس از مشروطه؛ دوران کنار گذاشتن رونوشت‌های کلیشه‌ای و به دنبال صورت مثالی شعر نگشتن و برعکس به جست‌وجوی «شعرِ خویش و شعرِ زمانه‌ی خویشتن» برخاستن ـ این خصیصه از جمله‌ی مستحسنات هر شعری به شمار رفته است و صیرفیان سخن، حتّی فارغ از نظر داشتن به فواید سبکی و زمانه‌شناختی این رویکرد، سره بودن و ناب بودن و تازگی و چه بسا اصلاً ارزشمندی سروده‌ها را بسته به آن شمرده‌اند و در گرو آن دانسته‌اند.

http://alefyaa.ir/?p=5055

#نقد_شعر
#شاید_به_جا_آوردی
#زنانه_نویسی_از_روی_دست_خود
#وحیده_احمدی
#محمدجواد_آسمان
#الفیا

همراه شوید با کانال ادبی الفیا: @alefya
پنجره‌ای رو به آیینه

لطف خاص این غزلیات در این است که سراینده‌اش نه تنها کوشش نکرده که مردانه شعر بسراید، بلکه از آغاز تا انتهای این مجموعه مخاطب با شعری کاملاً زنانه روبه‌روست که بر خلاف برخی از بانوان شاعر روزگار ما شعر زنانه را فقط و فقط در حدیث نفس جنسی خلاصه نمی‌کند. به این اعتبار می‌توان گفت که شاعر این مجموعه از جنس انبوه کسانی نیست که تصوّرشان از زنانه شعر سرودن و یا به تعبیری دارای نگرش فمینیستی بودن، بیان یک سلسله اتّفاق‌های روزمره و پیش پا افتاده، آه و ناله‌هایی با رنگ و لعاب جنس مؤنث و یا تیک اروتیک است.
احمدی در کنار استفاده از عنصر عاطفه و احساس از اندیشه و نگرشی جامعه‌شناسانه غفلت نورزیده. هرچند که در پاره‌ای از شعرها زاویه‌ی تماشای او زاویه‌ای کاملاً بومی‌ست که شاید در جغرافیای دیگر چندان قابل فهم نباشد و یا حتّی شعر او را به ورطه‌ی شعارزدگی نزدیک کند.

http://alefyaa.ir/?p=5076

#نقد_شعر
#شاید_به_جا_آوردی
#پنجره_ای_رو_به_آیینه
#کامران_شرفشاهی
#وحیده_احمدی
#الفیا

همراه باشید با کانال ادبی: @alefya
گپی از سر صدق

در شاعری خانم وحیده احمدی شکّی نیست. او شاعری­ست که موضوعات تازه­ای را با زبان معترضانه، وارد دنیای شعر خود کرده که امروزه دغدغه‌ی آزاردهنده‌ی بسیاری از مردم است. وی با اندیشه­ای نو و سؤالاتی قابل تأمل، به اندیشه‌های سنّتی سست و بی­پایه ـ در برخی از امور ـ تاخته است. بیش‌تر غزل­های این کتاب خوب‌اند، و ویژگی­های خاصی دارند؛ مثل تعلیق در کلام، بازی­های زبانی، ترکیبات تازه و... امّا گاهی برخی از ضعف­های کوچک بعضی از آن غزل­ها را در حدّ غزل معمولی تنزّل داده است که کاش شاعر قبل از چاپ کتابش آن را به دست ویراستاری آگاه و منصف می­سپرد تا این اشکالات جزئی ولی «مهم» اصلاح شود. خانم احمدی، باید بیش‌تر و بیش‌تر بخواند و بداند و سخت­گیرانه­ تر و با وسواس زیاد شعر بگوید و بنویسد، مجذوب شهرت­های کاذب نشود که این شهرت­های مقطعی، آفت کار شاعری­ست.

📌http://alefyaa.ir/?p=5088

#نقد_شعر
#گپی_از_سر_صدق
#شاید_به_جا_آوردی
#وحیده_احمدی
#محمدرضا_سهرابی_نژاد
#الفیا
🔸نکته‌هایی چند درباره‌ی وزن دوری

🖋حسین جلال پور

هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم / نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم

«مفاعلن فعلاتن / مفاعلن فعلاتن» می‌بینیم که هم مکثی در میان مصراع هست، هم مصراع از تکرار یک رکن تشکیل نشده است بلکه ارکان متناوب شبیه به‌هم و غیرتکراری در دو طرف مکث قرار گرفته‌اند و هرکدام هم کامل و دقیق تکرار شده‌اند. ولی با یک بررسی اجمالی می‌بینیم در همین وزنْ سعدی گفته است: «به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم» اگر توجّه کنیم «د» را می‌بینیم که در آخر «درآیند»، هجای اوّل نیمه‌ی دوم را آغاز کرده است و این خلاف اصول وزن دوری است زیرا خوانده‌ایم که در وزن دوری هجای کشیده در میان مصراع حکم هجای بلند را دارد و نیم‌مصراع با آن تمام می‌شود. ولی این‌جا این عمل صورت نگرفته است. پس نتیجه می‌گیریم شاعران ما می‌دانسته‌اند این وزن دوری نیست، هرچند این مصراع از چهار رکن تشکیل شده است که هرکدام هم به تناوب و دقیق تکرار می‌شوند. چرایی‌اش را در پایان خواهیم دانست.

ادامه‌ی مطلب را در سایت الف‌یا بخوانید🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=6382

#حسین_جلال_پور
#نقد_شعر
#الفیا
@alefya