راهنمای کتاب/ دعوت به کسب لذت
رضا فکری
«معنای زندگیام»
نوشته: رومن گاری
ترجمه: محمدرضا محسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1399
74 صفحه، 15000 تومان
#ناداستان #زندگینامه #نشرچشمه
رومن گاری، نویسندهی روستبار فرانسوی، متولد 1914، اگرچه با دو رمان «خداحافظ گری کوپر» و «زندگی در پیش رو» نزد مخاطبان شناخته شده است اما نزدیک به شصت اثر ادبی دارد که آنها را با نامهای مستعاری همچون امیل آژار، فوسکو سینی بالدی و شاتان بوگات، منتشر کرده است. آثاری که برای جایزهی ادبی گنکور انتخاب شدند و او با تمام نامها و القابش موفقیتهای شایانی در عرصهی داستاننویسی بهدست آورد. گاری نویسندهای منتقد بود که حتی باورهای چپیاش هم نتوانست او را از نقد مارکسیسم بازدارد هرچند که ایراداتی جدی به بورژوازی و سرمایهداری رایج زمانهاش هم وارد میکرد. زندگی او با جنگ جهانی دوم، جنگ سرد، مهاجرتهای پیدرپی و فعالیتهای سیاسی در حوزههای مختلف گره خورده بود. او تمام این وقایع را در سه کتاب «میعاد در سپیدهدم»، «شب آرام خواهد بود» و «معنای زندگیام» گرد آورده و به تفصیل روایت کرده است. «معنای زندگیام» کوتاهترین کتاب این مجموعه و متأخرترین آنهاست. جایی که گاری از پس شصت و اندی سال به دستاوردهای زندگیاش، در موجزترین شکل ممکن میپردازد؛ ایجازی که چندان خالی از کشمکشهای جذاب و ماجراهای حیرتآور نیست.
رومن گاری کودکی سختی را گذرانده است و در جای جای روایتاش هم به آن اشاره میکند. پدر و مادرش در سفر لیتوانی بودند که او به دنیا آمد. با اینکه مادرش در روسیه به دنیا آمده بود، اما به اصالت فرانسوی خود بسیار میبالید و میکوشید پسرش را در خاک فرانسه به دنیا بیاورد، رؤیایی که البته تحقق نیافت. تولد رومن گاری در لیتوانی مسیر زندگی آنها را به سمت مهاجرت به لهستان تغییر داد. این کوچ فرصتی برای رومن بود تا لهستانی بیاموزد و متنهایی به این زبان بنویسد و قریحهی نویسندگیاش را با نوشتن متون ادبی به لهستانی نشان دهد. هنگامی که پدر خانه را ترک کرد و او را با مادرش تنها گذاشت، آن دو به فرانسه برگشتند و رومن زبان فرانسوی را هم به خوبیِ لهستانی آموخت و از آن برای ترجمهی متون از لهستانی به فرانسوی بهره جست؛ این تازه آغاز مسیر حرفهای او بود.
نقطهی روشنی که همواره در زندگی رومن گاری از کودکی تا سالمندی به او انگیزهی حرکت میبخشیده، وجود مادرش بوده است. مادری که آرزوی سفیر شدن، نویسنده شدن و رسیدن به مدارج عالی ارتش را برای او در سر میپروراند. او به خاطر رنجهایی که مادرش برای حمایت و سرپرستیاش بر خود هموار کرده بود، خود را مدیون همیشگیاش میدانست و اگر در زمینهای تلاش میکرد، تنها به سبب کسب رضایت این زن بود. تلاش کرد در نظام خدمت کند و در آزمون افسری رتبهای بهدست بیاورد. کوشید در علوم سیاسی تحصیل کند تا بتواند به عنوان دیپلمات فعالیت کند. داستانهایی نوشت و به روزنامهها فرستاد. همهی این تکاپو برای خوشنود کردن مادرش بود. گرچه آن توفیقی که مورد انتظار مادرش بود بهدشواری کسب میشد و شکستهای رومن در این عرصهها کم نبود اما او بیوقفه تلاش میکرد و سرسختانه میایستاد. حتی سالها بعد از مرگ مادر، رومن خود را موظف به برآوردن آرزوهای او میدانست و دست نمیکشید.
نقطهی تاریک در مسیر موفقیتهای رومن گاری که در این کتاب به آن تأکید کرده، نگاه افراطی ملیگرایانهی فرانسویها و تبعیضی است که در موضوعات مختلف بر او روا داشتهاند. رومن گاری گرچه به عنوان یک سرباز از جان گذشته در جنگ حاضر شده و برای کشور فرانسه جنگیده و زخمهای فراوان به تن کشیده، اما در آزمون افسری به سبب تبار روسیاش پذیرفته نمیشود و در ارتش همواره به چشم یک مهاجر و شهروند درجه دو به او نگاه میکنند. حتی در عرصهی نویسندگی نیز گاه از این تمایزگذاری قومیتی در امان نمیماند. نقدهای او در عرصهی ادبیات و سیاست نیز همیشه از فیلتر نگاه تبعیضگرایانهی فرانسویان میگذرد. همین است که کوشش او برای کسب موفقیت چند برابر میشود و ناچار است گاه هویتهای متفاوتی اتخاذ کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001104118.html
رضا فکری
«معنای زندگیام»
نوشته: رومن گاری
ترجمه: محمدرضا محسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1399
74 صفحه، 15000 تومان
#ناداستان #زندگینامه #نشرچشمه
رومن گاری، نویسندهی روستبار فرانسوی، متولد 1914، اگرچه با دو رمان «خداحافظ گری کوپر» و «زندگی در پیش رو» نزد مخاطبان شناخته شده است اما نزدیک به شصت اثر ادبی دارد که آنها را با نامهای مستعاری همچون امیل آژار، فوسکو سینی بالدی و شاتان بوگات، منتشر کرده است. آثاری که برای جایزهی ادبی گنکور انتخاب شدند و او با تمام نامها و القابش موفقیتهای شایانی در عرصهی داستاننویسی بهدست آورد. گاری نویسندهای منتقد بود که حتی باورهای چپیاش هم نتوانست او را از نقد مارکسیسم بازدارد هرچند که ایراداتی جدی به بورژوازی و سرمایهداری رایج زمانهاش هم وارد میکرد. زندگی او با جنگ جهانی دوم، جنگ سرد، مهاجرتهای پیدرپی و فعالیتهای سیاسی در حوزههای مختلف گره خورده بود. او تمام این وقایع را در سه کتاب «میعاد در سپیدهدم»، «شب آرام خواهد بود» و «معنای زندگیام» گرد آورده و به تفصیل روایت کرده است. «معنای زندگیام» کوتاهترین کتاب این مجموعه و متأخرترین آنهاست. جایی که گاری از پس شصت و اندی سال به دستاوردهای زندگیاش، در موجزترین شکل ممکن میپردازد؛ ایجازی که چندان خالی از کشمکشهای جذاب و ماجراهای حیرتآور نیست.
رومن گاری کودکی سختی را گذرانده است و در جای جای روایتاش هم به آن اشاره میکند. پدر و مادرش در سفر لیتوانی بودند که او به دنیا آمد. با اینکه مادرش در روسیه به دنیا آمده بود، اما به اصالت فرانسوی خود بسیار میبالید و میکوشید پسرش را در خاک فرانسه به دنیا بیاورد، رؤیایی که البته تحقق نیافت. تولد رومن گاری در لیتوانی مسیر زندگی آنها را به سمت مهاجرت به لهستان تغییر داد. این کوچ فرصتی برای رومن بود تا لهستانی بیاموزد و متنهایی به این زبان بنویسد و قریحهی نویسندگیاش را با نوشتن متون ادبی به لهستانی نشان دهد. هنگامی که پدر خانه را ترک کرد و او را با مادرش تنها گذاشت، آن دو به فرانسه برگشتند و رومن زبان فرانسوی را هم به خوبیِ لهستانی آموخت و از آن برای ترجمهی متون از لهستانی به فرانسوی بهره جست؛ این تازه آغاز مسیر حرفهای او بود.
نقطهی روشنی که همواره در زندگی رومن گاری از کودکی تا سالمندی به او انگیزهی حرکت میبخشیده، وجود مادرش بوده است. مادری که آرزوی سفیر شدن، نویسنده شدن و رسیدن به مدارج عالی ارتش را برای او در سر میپروراند. او به خاطر رنجهایی که مادرش برای حمایت و سرپرستیاش بر خود هموار کرده بود، خود را مدیون همیشگیاش میدانست و اگر در زمینهای تلاش میکرد، تنها به سبب کسب رضایت این زن بود. تلاش کرد در نظام خدمت کند و در آزمون افسری رتبهای بهدست بیاورد. کوشید در علوم سیاسی تحصیل کند تا بتواند به عنوان دیپلمات فعالیت کند. داستانهایی نوشت و به روزنامهها فرستاد. همهی این تکاپو برای خوشنود کردن مادرش بود. گرچه آن توفیقی که مورد انتظار مادرش بود بهدشواری کسب میشد و شکستهای رومن در این عرصهها کم نبود اما او بیوقفه تلاش میکرد و سرسختانه میایستاد. حتی سالها بعد از مرگ مادر، رومن خود را موظف به برآوردن آرزوهای او میدانست و دست نمیکشید.
نقطهی تاریک در مسیر موفقیتهای رومن گاری که در این کتاب به آن تأکید کرده، نگاه افراطی ملیگرایانهی فرانسویها و تبعیضی است که در موضوعات مختلف بر او روا داشتهاند. رومن گاری گرچه به عنوان یک سرباز از جان گذشته در جنگ حاضر شده و برای کشور فرانسه جنگیده و زخمهای فراوان به تن کشیده، اما در آزمون افسری به سبب تبار روسیاش پذیرفته نمیشود و در ارتش همواره به چشم یک مهاجر و شهروند درجه دو به او نگاه میکنند. حتی در عرصهی نویسندگی نیز گاه از این تمایزگذاری قومیتی در امان نمیماند. نقدهای او در عرصهی ادبیات و سیاست نیز همیشه از فیلتر نگاه تبعیضگرایانهی فرانسویان میگذرد. همین است که کوشش او برای کسب موفقیت چند برابر میشود و ناچار است گاه هویتهای متفاوتی اتخاذ کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001104118.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«معنای زندگیام»؛ رومن گاری؛ ترجمه محمدرضا محسنی؛ نشر چشمه دعوت به کسب لذت
«معنای زندگیام»
راهنمای کتاب/ تلخ و شیرین غرقه شدن در جهان داستان
رضا فکری
«کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»
نوشته: علی شاهی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
271 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرنو
علی شاهی در «کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»، راهی میانهی جستار و داستان را پیموده و تحلیل رابطهی میان مخاطب و کتاب را بهعنوان بنمایهی اصلی داستانش در نظر گرفته است. اینکه فرآیند خواندنِ هر کتاب چه تأثیری بر خوانندهاش میگذارد؟ و دنیای او را دستخوش چه تغییراتی میکند؟ پرسشهایی اساسی است که تمام ماجراها و استدلالهای کتاب حول محور آنها میگردد. گزارهی مهمی هم که در همان آغاز کتاب مطرح میشود این است که سلطهی داستانها بر بشر، او را تا مرز بردگی پیش برده است؛ معضلی که مختص عصر کنونی نیست و در طول تاریخ خونهای بسیاری به دلیل تأثیرپذیری انسان از داستان ریخته شده و نویسندگان بسیاری نیز طی قرنها این مسأله را در آثار داستانی، جستارها و رسالههای نظریشان مورد توجه قرار دادهاند. اما آیا در قرن بیستویکم با این سطح از فنآوری که در اختیار انسان است میتوان با سرعت و دقت بیشتری به پاسخهای محتمل برای حل چنین مسألهای رسید؟ شخصیتهای داستان «کتاب نانوشته...» با رویکرد بهرهگیری از فنآوری روز، به سراغ کاوش دربارهی همین موضوع میروند.
داستان با معرفی گروهی آغاز میشود که نقشی کلیدی در پیشبرد این تحقیق دارند. تحقیقی که عواقب خواندن کتاب و غرقه شدن در جهان درون آن را مسألهی اصلی خود قرار داده است. گروه با عنوان «فرزندان سروانتس» در سال 2011 تشکیل شده و شامل دانشآموختگانی از رشتههای فلسفه، ادبیات، جامعهشناسی و علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی دانشگاهی به نام سالامانکاست. آنها معتقدند که انسانها غالباً کتابها را بهگونهای میخوانند که بخشی از وجودشان بهطور کامل و بیقیدوشرط در اختیار خواندههایشان قرار میگیرد. این گروه بر آناند که راهی برای تحلیل روشنتر مسأله و رویکردی متناسب برای حل آن بیابند و در قدم اول به سراغ تمام کتابهای موجود میروند و از کامپیوتر برای چنین جستوجوی گستردهای بهره میگیرند.
ماشین کتابخوانی که ابزار تحقیق قرار میگیرد، این توانایی را دارد که زبان و نوشتار انسان را تقلید کند و در فرآیند کتابخوانیاش از آن بهره بگیرد و خلاصهای از کتابهای خوانده شده و موضوعات و پرسشهای اصلی مطرح شده را در اختیار محققین بگذارد. این کار منطبق بر نظم برنامهریزی شدهی خود پیش میرود تا جایی که تنها یک کتاب خواندهنشده باقی میماند. کتابی که بخش اندکی از آن در دسترس گروه پژوهشی قرار دارد و ماشین کتابخوان تنها ردّی از ۲۵ صفحه از آن را مییابد؛ ۲۵ صفحه از رسالهای با عنوان «کیشوتیت: بیماری کتابها» که مؤلفی به نام پییر منار آن را نوشته است. دستگاه کتابخوان میکوشد نشانی از این نویسنده بیابد. یکی از داستانهای بورخس به این نام اختصاص دارد و از این چهرهی ادبی و فلسفی بهعنوان کسی یاد میکند که میخواهد رمان «دن کیشوت» سروانتس را از منظری قرن بیستمی بازنویسی کند. در ادامهی تحقیقات اما به نظر میرسد پییر منار متفکری است که در قرن هجدهم میزیسته و بورخس به ضرورت داستانپردازیاش آن را در قرن بیستم آورده است. چندی بعد گروه ایمیلی از شخصی به نام پییر منار دریافت میکند که مدعی است همان ۲۵صفحه از رساله را در پنج قطعه در اختیارشان قرار میدهد؛ پییر مناری که حالا مباحثش دربارهی فرآیند مطالعه، بر زمان دقیق زیستش سایه میاندازد.
تقریباً نیمی از کتاب به نظریههای پییر منار در خواندن داستان و تطابق آن با واقعیت جهان پیرامون، اختصاص دارد. دو مترجم ایرانی که یکی از آنها نویسندهی کتاب حاضر است و از ورود مؤلف به داستان خودش خبر میدهد، ترجمهی نوشتههای پییر منار را به عهده میگیرند. این دو مترجم از اعضای گروه «فرزندان سروانتس» هستند و نتایج کارشان بعدها توسط کل گروه مورد ارزیابی قرار میگیرد. بخش اول کتاب در کنار آوردن متن کامل ِ پییر منار به ادای توضیحات و تفاسیری از مترجمان نیز میپردازد. منار در کتابش کوشیده به عارضهای اشاره کند که انسان طی فرآیند خواندن کتابها ممکن است درگیر آن شود. او نام این عارضه را «کیشوتیت» میگذارد و علتش هم سرسپردگی تام و تمام این شخصیت به کتابهای پهلوانی است. منار با استناد به رفتارهای ناهنجار دنکیشوت و گفتوگوهایی که میان او و سایر شخصیتهای این رمان سروانتس درمیگیرد، به این نتیجه میرسد که کتاب میتواند مبنای زندگی یک انسان قرار بگیرد و او را از واقعیت و استقلال شخصیتی خودش تهی کند و به نوعی ذهن او را به سمت مسخشدگی و بیارادگی ببرد.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4010302121.html
رضا فکری
«کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»
نوشته: علی شاهی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
271 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرنو
علی شاهی در «کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»، راهی میانهی جستار و داستان را پیموده و تحلیل رابطهی میان مخاطب و کتاب را بهعنوان بنمایهی اصلی داستانش در نظر گرفته است. اینکه فرآیند خواندنِ هر کتاب چه تأثیری بر خوانندهاش میگذارد؟ و دنیای او را دستخوش چه تغییراتی میکند؟ پرسشهایی اساسی است که تمام ماجراها و استدلالهای کتاب حول محور آنها میگردد. گزارهی مهمی هم که در همان آغاز کتاب مطرح میشود این است که سلطهی داستانها بر بشر، او را تا مرز بردگی پیش برده است؛ معضلی که مختص عصر کنونی نیست و در طول تاریخ خونهای بسیاری به دلیل تأثیرپذیری انسان از داستان ریخته شده و نویسندگان بسیاری نیز طی قرنها این مسأله را در آثار داستانی، جستارها و رسالههای نظریشان مورد توجه قرار دادهاند. اما آیا در قرن بیستویکم با این سطح از فنآوری که در اختیار انسان است میتوان با سرعت و دقت بیشتری به پاسخهای محتمل برای حل چنین مسألهای رسید؟ شخصیتهای داستان «کتاب نانوشته...» با رویکرد بهرهگیری از فنآوری روز، به سراغ کاوش دربارهی همین موضوع میروند.
داستان با معرفی گروهی آغاز میشود که نقشی کلیدی در پیشبرد این تحقیق دارند. تحقیقی که عواقب خواندن کتاب و غرقه شدن در جهان درون آن را مسألهی اصلی خود قرار داده است. گروه با عنوان «فرزندان سروانتس» در سال 2011 تشکیل شده و شامل دانشآموختگانی از رشتههای فلسفه، ادبیات، جامعهشناسی و علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی دانشگاهی به نام سالامانکاست. آنها معتقدند که انسانها غالباً کتابها را بهگونهای میخوانند که بخشی از وجودشان بهطور کامل و بیقیدوشرط در اختیار خواندههایشان قرار میگیرد. این گروه بر آناند که راهی برای تحلیل روشنتر مسأله و رویکردی متناسب برای حل آن بیابند و در قدم اول به سراغ تمام کتابهای موجود میروند و از کامپیوتر برای چنین جستوجوی گستردهای بهره میگیرند.
ماشین کتابخوانی که ابزار تحقیق قرار میگیرد، این توانایی را دارد که زبان و نوشتار انسان را تقلید کند و در فرآیند کتابخوانیاش از آن بهره بگیرد و خلاصهای از کتابهای خوانده شده و موضوعات و پرسشهای اصلی مطرح شده را در اختیار محققین بگذارد. این کار منطبق بر نظم برنامهریزی شدهی خود پیش میرود تا جایی که تنها یک کتاب خواندهنشده باقی میماند. کتابی که بخش اندکی از آن در دسترس گروه پژوهشی قرار دارد و ماشین کتابخوان تنها ردّی از ۲۵ صفحه از آن را مییابد؛ ۲۵ صفحه از رسالهای با عنوان «کیشوتیت: بیماری کتابها» که مؤلفی به نام پییر منار آن را نوشته است. دستگاه کتابخوان میکوشد نشانی از این نویسنده بیابد. یکی از داستانهای بورخس به این نام اختصاص دارد و از این چهرهی ادبی و فلسفی بهعنوان کسی یاد میکند که میخواهد رمان «دن کیشوت» سروانتس را از منظری قرن بیستمی بازنویسی کند. در ادامهی تحقیقات اما به نظر میرسد پییر منار متفکری است که در قرن هجدهم میزیسته و بورخس به ضرورت داستانپردازیاش آن را در قرن بیستم آورده است. چندی بعد گروه ایمیلی از شخصی به نام پییر منار دریافت میکند که مدعی است همان ۲۵صفحه از رساله را در پنج قطعه در اختیارشان قرار میدهد؛ پییر مناری که حالا مباحثش دربارهی فرآیند مطالعه، بر زمان دقیق زیستش سایه میاندازد.
تقریباً نیمی از کتاب به نظریههای پییر منار در خواندن داستان و تطابق آن با واقعیت جهان پیرامون، اختصاص دارد. دو مترجم ایرانی که یکی از آنها نویسندهی کتاب حاضر است و از ورود مؤلف به داستان خودش خبر میدهد، ترجمهی نوشتههای پییر منار را به عهده میگیرند. این دو مترجم از اعضای گروه «فرزندان سروانتس» هستند و نتایج کارشان بعدها توسط کل گروه مورد ارزیابی قرار میگیرد. بخش اول کتاب در کنار آوردن متن کامل ِ پییر منار به ادای توضیحات و تفاسیری از مترجمان نیز میپردازد. منار در کتابش کوشیده به عارضهای اشاره کند که انسان طی فرآیند خواندن کتابها ممکن است درگیر آن شود. او نام این عارضه را «کیشوتیت» میگذارد و علتش هم سرسپردگی تام و تمام این شخصیت به کتابهای پهلوانی است. منار با استناد به رفتارهای ناهنجار دنکیشوت و گفتوگوهایی که میان او و سایر شخصیتهای این رمان سروانتس درمیگیرد، به این نتیجه میرسد که کتاب میتواند مبنای زندگی یک انسان قرار بگیرد و او را از واقعیت و استقلال شخصیتی خودش تهی کند و به نوعی ذهن او را به سمت مسخشدگی و بیارادگی ببرد.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4010302121.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»؛ علی شاهی؛ نشر نو تلخ و شیرین غرقه شدن در جهان داستان
«کتاب نانوشته؛ دن کیشوت در عصر هوش مصنوعی»
راهنمای کتاب/ نقب زدن به دوران کودکی
فاطمه صناعتیان
«یاد شهرزاد، چهل خاطره از قصه و قصهگویی»
نویسنده: سیدعلی کاشفی خوانساری
ناشر: چشمه، چاپ اول: 1400
194صفحه، 72000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
«یاد شهرزاد» تازهترین اثر سیدعلی کاشفی خوانساری، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار معاصر، مجموعهای است از چهل یادداشت درباره قصه و قصهگویی از چهل تن از شاعران و نویسندگان، روزنامهنگاران و داستاننویسان، تصویرگران و مترجمان و سایر اهالی فرهنگ و ادب معاصر ایرانی و افغانستانی همچون احترام برومند، جعفر ابراهیمی شاهد، ندا عابد، پیوند فرهادی، محمدسرور رجایی و ... . این یادداشتها را دو مقدمه همراهی میکنند؛ یادداشتی از گردآورنده با نام «اشاره» دربارهی دلیل پیدایش این مجموعه و توضیحاتی با عنوان «این چهل خاطره» که شامل معرفی بسیار کوتاهی است از نویسندگان هر یک از این یادداشتها.
کاشفی خوانساری که آثاری همچون روزنامهجات عهد بوق، دعواهای ادبی، اگر فرشتهها خندیده بودن، تأدیبالاطفال و منبعشناسی سینمای کودک و نوجوان را در کارنامه دارد، معتقد است: «قصه شاید فصل مشترک همهی تمدنهای بشری، همهی اقوام و ملتها و همهی تاریخ و جغرافیای انسانها باشد. ما ایرانیان نیز از هزاران سال پیش قصه پرداخته و قصه گفته و قصه شنفتهایم و در دردها و غصهها و تنهاییها به دامان قصهها پناه بردهایم.» او که خود نیز یکی از چهل نویسنده و راوی خاطرهای در باب قصه و قصهگویی در کتاب «یاد شهرزاد» است، در یادداشتی با عنوان «بابا تُنگَچو» خاطرهای از مواجههاش در جایگاه داوری جشنوارهی قصهگویی با یکی از قصههای دوران کودکی خود، روایت میکند.
از میان صاحبان این یادداشتها، کهنسالترین نویسنده، منوچهر سلیمی، پژوهشگر قصههای عامیانه، متولد 1306 در تهران و جوانترین آنها فرزانه فخریان لنگرودی، مترجم و محقق، متولد 1365 در تهران هستند. از نویسندگان این یادداشتها خواسته شده است تا قصهای از کودکیشان را روایت کنند یا خاطرهای از قصه گفتنها و قصه شنیدنهایشان. فضاهایی که قصه، رنگی تازه بر کودکیشان زده است، توصیف کنند و از آنها که قصه شنیدهاند و آنها که برایشان قصه گفتهاند، تعریف کنند. و از آن جایی که تقریباً همهی این هنرمندان مراجعهای درونی و عمیق به دوران کودکی خود داشتهاند و برای نوشتن این یادداشتها دست به کندوکاوی روانشناسانه در آن دوره از زندگی خود زدهاند، مخاطب با حال و هوای زندگی کودکان دهههای مختلف قرن حاضر رو به رو میشود؛ با بازیها و شیطنتها، نوع زندگی، آداب و رسوم، بافت خانواده و فرهنگ زندگی شهری و روستایی ایران و جهان همراه میشود. گاه در محلههای قدیمی مشهد و نیشابور قدم میزند و گاهی با جادهای همراه میشود که به بندرعباس میرسد. گاهی با کودکی همراه میشود که به قصههای مردم هندوستان گوش سپرده است و گاه به افسانههای مردم استکهلم فکر میکند. گاهی هم در کوچههای تهران قدیم گم میشود و سر از مدرسه و سینما و دانشگاه در میآورد، از دکههای یخفروشی و غورخانه و میدان توپخانه و خیابان ری میگذرد و در پشتبامها و بهارخوابهای تابستانی و پای کرسیهای زمستانی به قصههایی گوش میکند از پدرو مادرها و حتی پدربزرگها و مادربزرگهایی که از حدود یک قرن پیش در ایران زیستهاند. پدر و مادرهایی از همهی طبقات جامعه؛ از پدری کمسواد و زحمتکش و کارگر تا پدری دیپلمات و زباندان و درسخوانده، از مادرانی آرام و فرمانبردار که داستان سیندرلا را به نام قصهی «فاطمه خانم» از مادرانشان شنیده بودند و سینه به سینه برای بچههایشان روایت میکردند تا مادرانی معلم و دنیادیده که برای فرزندانشان هزارو یک شب میخواندند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010309107.html
فاطمه صناعتیان
«یاد شهرزاد، چهل خاطره از قصه و قصهگویی»
نویسنده: سیدعلی کاشفی خوانساری
ناشر: چشمه، چاپ اول: 1400
194صفحه، 72000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
«یاد شهرزاد» تازهترین اثر سیدعلی کاشفی خوانساری، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار معاصر، مجموعهای است از چهل یادداشت درباره قصه و قصهگویی از چهل تن از شاعران و نویسندگان، روزنامهنگاران و داستاننویسان، تصویرگران و مترجمان و سایر اهالی فرهنگ و ادب معاصر ایرانی و افغانستانی همچون احترام برومند، جعفر ابراهیمی شاهد، ندا عابد، پیوند فرهادی، محمدسرور رجایی و ... . این یادداشتها را دو مقدمه همراهی میکنند؛ یادداشتی از گردآورنده با نام «اشاره» دربارهی دلیل پیدایش این مجموعه و توضیحاتی با عنوان «این چهل خاطره» که شامل معرفی بسیار کوتاهی است از نویسندگان هر یک از این یادداشتها.
کاشفی خوانساری که آثاری همچون روزنامهجات عهد بوق، دعواهای ادبی، اگر فرشتهها خندیده بودن، تأدیبالاطفال و منبعشناسی سینمای کودک و نوجوان را در کارنامه دارد، معتقد است: «قصه شاید فصل مشترک همهی تمدنهای بشری، همهی اقوام و ملتها و همهی تاریخ و جغرافیای انسانها باشد. ما ایرانیان نیز از هزاران سال پیش قصه پرداخته و قصه گفته و قصه شنفتهایم و در دردها و غصهها و تنهاییها به دامان قصهها پناه بردهایم.» او که خود نیز یکی از چهل نویسنده و راوی خاطرهای در باب قصه و قصهگویی در کتاب «یاد شهرزاد» است، در یادداشتی با عنوان «بابا تُنگَچو» خاطرهای از مواجههاش در جایگاه داوری جشنوارهی قصهگویی با یکی از قصههای دوران کودکی خود، روایت میکند.
از میان صاحبان این یادداشتها، کهنسالترین نویسنده، منوچهر سلیمی، پژوهشگر قصههای عامیانه، متولد 1306 در تهران و جوانترین آنها فرزانه فخریان لنگرودی، مترجم و محقق، متولد 1365 در تهران هستند. از نویسندگان این یادداشتها خواسته شده است تا قصهای از کودکیشان را روایت کنند یا خاطرهای از قصه گفتنها و قصه شنیدنهایشان. فضاهایی که قصه، رنگی تازه بر کودکیشان زده است، توصیف کنند و از آنها که قصه شنیدهاند و آنها که برایشان قصه گفتهاند، تعریف کنند. و از آن جایی که تقریباً همهی این هنرمندان مراجعهای درونی و عمیق به دوران کودکی خود داشتهاند و برای نوشتن این یادداشتها دست به کندوکاوی روانشناسانه در آن دوره از زندگی خود زدهاند، مخاطب با حال و هوای زندگی کودکان دهههای مختلف قرن حاضر رو به رو میشود؛ با بازیها و شیطنتها، نوع زندگی، آداب و رسوم، بافت خانواده و فرهنگ زندگی شهری و روستایی ایران و جهان همراه میشود. گاه در محلههای قدیمی مشهد و نیشابور قدم میزند و گاهی با جادهای همراه میشود که به بندرعباس میرسد. گاهی با کودکی همراه میشود که به قصههای مردم هندوستان گوش سپرده است و گاه به افسانههای مردم استکهلم فکر میکند. گاهی هم در کوچههای تهران قدیم گم میشود و سر از مدرسه و سینما و دانشگاه در میآورد، از دکههای یخفروشی و غورخانه و میدان توپخانه و خیابان ری میگذرد و در پشتبامها و بهارخوابهای تابستانی و پای کرسیهای زمستانی به قصههایی گوش میکند از پدرو مادرها و حتی پدربزرگها و مادربزرگهایی که از حدود یک قرن پیش در ایران زیستهاند. پدر و مادرهایی از همهی طبقات جامعه؛ از پدری کمسواد و زحمتکش و کارگر تا پدری دیپلمات و زباندان و درسخوانده، از مادرانی آرام و فرمانبردار که داستان سیندرلا را به نام قصهی «فاطمه خانم» از مادرانشان شنیده بودند و سینه به سینه برای بچههایشان روایت میکردند تا مادرانی معلم و دنیادیده که برای فرزندانشان هزارو یک شب میخواندند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010309107.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«یاد شهرزاد، چهل خاطره از قصه و قصهگویی»؛ سیدعلی کاشفی خوانساری؛ نشر چشمه نقب زدن به دوران کودکی
«
راهنمای کتاب/ چالشی برای درک معنای پدیدهها
سعیده امینزاده
«جمعه را گذاشتم برای خودکشی»
نوشته: پیمان هوشمندزاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
100 صفحه، 38000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاسی است که اغلب از دریچهی دوربین به پدیدههای مختلف در آثارش نگریسته است. او در نوشتههایش، حالا چه تکنگاری و جستار باشد و چه داستان کوتاه و بلند، همانند آنچه که شیوهی عکاسیِ او نیز هست، بر موضوعاتی برخاسته از زیست اجتماعی امروزی متمرکز شده و از زوایای گوناگون آنها را تحلیل میکند. موضوعاتی که اغلب در کانون توجهاش قرار میگیرند، ممکن است به چشم مخاطب عام سهل و ممتنع بیایند، یا کلیشه انگاشته شوند و ارزش تعبیر و تفسیر چندانی نداشته باشند. اما او همواره با نگاهی موشکافانه و چندبعدی به اینگونه مسائل ظاهراً ساده، رنگ و بوی تحلیلیِ بدیعی بخشیده و لایههای پنهان و تاریک آنها را شکافته است. هوشمندزاده در مجموعه تکنگاری تازهاش، «جمعه را گذاشتم برای خودکشی»، به تعریف مثالها و ماجراهایی حول محور موضوع مورد نظرش میپردازد و فلسفهای کمتر اندیشیده را به مخاطباش نشان میدهد و او را به چالشی تازه دربارهی معنای پدیدهها ترغیب میکند.
کتاب شامل پنج تکنگاری است که نویسنده در هر یک، با اشاره به اتفاقی که در دایرهی تجارب مشترک همگی ما جای میگیرد، به تبیین نظریاتاش دربارهی مسألهای خاص میپردازد. او مشاهدهگری ریزبین است که بر جزئیترین ابعاد اشیاء و آدمها تمرکز میکند و نکاتی هستیشناسانه از دل آنها بیرون میکشد؛ جزئیاتی که در مشاهدات زندگی روزانه معمولاً مغفول واقع میشوند و شاید کمتر کسی بهمثابه بخشی از جهانبینی خود به آنها توجه میکند. هرچند هوشمندزاده در این مسیر، تنها به مشاهدهای اعتبار میبخشد که میتواند تکهای از پازل فلسفهی زیستی انسان را کامل کند. اجزایی ساده که پیچیدگی زندگی را پیش چشم انسان به نمایش میگذارند و او را با نگاه به عادیترین وقایع روزمره به تعمق وادار میکنند.
بخش اول تکنگاریها را شخصیت تشکیل میدهد و نویسنده از تجارب عکاسیاش برای تشریح موضوع بهره میگیرد. اغلب تکنگاریهای او کلاژی از قصه، توصیف یک عکس، برجستهسازی یک جمله و تأکید بر آن و اشارهای به یک تجربهی جمعی را در خود جای داده است. به طور نمونه در این تکنگاری او بحث را با مقدمهای دربارهی حسی که هر یک از ما دربارهی سادگی و پیچیدگی شخصیت داریم آغاز میکند. نمودهای شخصیت از منظر او نهتنها در رفتار و سبک پوشش، که در ریزترین حرکات قابل ردیابی است. در گام بعدی او روایتهایی برای روشنتر شدن مسأله میآورد. سپس این روایتها را با مشاهدات سالهای طولانیِ کار در حرفهی عکاسی در هم میآمیزد. از دیدگاه هوشمندزاده، در عکاسی، برخلاف سینما، آنچه در معرض دید تماشاچی قرار میگیرد شخصیت است و نه تیپ که فاقد بُعد و قابلیت تحلیل است. نمونههایی از عکس چهرههای معروف در کتاب، به واضحتر شدن موضوع در منظر مخاطب کمک میکند.
نویسنده اغلب از اشیائی که در دسترس همگان است برای تحلیلهایش بهره میگیرد. بهطور نمونه او در تکنگاریای با عنوان «چراغ قوه» از این وسیله برای تشریح مُد و موج و جریانهای جامعهشناختی از قبیل اپیدمیِ اقبال به تئاتر استفاده میکند. چراغ قوه در بحبوحهی جنگ و کمبود برق ابزاری ساده و قابل حمل برای همگان به شمار میآمده که در هر جا و در هر زمانی قابل استفاده بوده است. حتی وقتی کسی نیازی به آن حس نمیکرده، در سایهی تجربهی جمعی به سراغاش میرفته و نگهاش میداشته است. این مسأله به سایر پدیدهها تعمیم داده میشود و یک واکنش جمعی را در دورهای خاص در برابر موضوعی مشخص میسازد. آدمها مقهور جریانی میشوند که زمانی اوج پیدا کرده، نیازها و علایق خود را تغییر میدهند و به بازتعریف آنها میپردازند. اگرچه گاهی این تغییر با سرشت و استعدادهای ذاتیشان همخوانی نداشته است. به همین ترتیب بسیاری از پدیدههای رفتاری انسانها را در سایهی تحولات مختلف اجتماعی میتوان تجزیه و تحلیل کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010330129.html
سعیده امینزاده
«جمعه را گذاشتم برای خودکشی»
نوشته: پیمان هوشمندزاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
100 صفحه، 38000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاسی است که اغلب از دریچهی دوربین به پدیدههای مختلف در آثارش نگریسته است. او در نوشتههایش، حالا چه تکنگاری و جستار باشد و چه داستان کوتاه و بلند، همانند آنچه که شیوهی عکاسیِ او نیز هست، بر موضوعاتی برخاسته از زیست اجتماعی امروزی متمرکز شده و از زوایای گوناگون آنها را تحلیل میکند. موضوعاتی که اغلب در کانون توجهاش قرار میگیرند، ممکن است به چشم مخاطب عام سهل و ممتنع بیایند، یا کلیشه انگاشته شوند و ارزش تعبیر و تفسیر چندانی نداشته باشند. اما او همواره با نگاهی موشکافانه و چندبعدی به اینگونه مسائل ظاهراً ساده، رنگ و بوی تحلیلیِ بدیعی بخشیده و لایههای پنهان و تاریک آنها را شکافته است. هوشمندزاده در مجموعه تکنگاری تازهاش، «جمعه را گذاشتم برای خودکشی»، به تعریف مثالها و ماجراهایی حول محور موضوع مورد نظرش میپردازد و فلسفهای کمتر اندیشیده را به مخاطباش نشان میدهد و او را به چالشی تازه دربارهی معنای پدیدهها ترغیب میکند.
کتاب شامل پنج تکنگاری است که نویسنده در هر یک، با اشاره به اتفاقی که در دایرهی تجارب مشترک همگی ما جای میگیرد، به تبیین نظریاتاش دربارهی مسألهای خاص میپردازد. او مشاهدهگری ریزبین است که بر جزئیترین ابعاد اشیاء و آدمها تمرکز میکند و نکاتی هستیشناسانه از دل آنها بیرون میکشد؛ جزئیاتی که در مشاهدات زندگی روزانه معمولاً مغفول واقع میشوند و شاید کمتر کسی بهمثابه بخشی از جهانبینی خود به آنها توجه میکند. هرچند هوشمندزاده در این مسیر، تنها به مشاهدهای اعتبار میبخشد که میتواند تکهای از پازل فلسفهی زیستی انسان را کامل کند. اجزایی ساده که پیچیدگی زندگی را پیش چشم انسان به نمایش میگذارند و او را با نگاه به عادیترین وقایع روزمره به تعمق وادار میکنند.
بخش اول تکنگاریها را شخصیت تشکیل میدهد و نویسنده از تجارب عکاسیاش برای تشریح موضوع بهره میگیرد. اغلب تکنگاریهای او کلاژی از قصه، توصیف یک عکس، برجستهسازی یک جمله و تأکید بر آن و اشارهای به یک تجربهی جمعی را در خود جای داده است. به طور نمونه در این تکنگاری او بحث را با مقدمهای دربارهی حسی که هر یک از ما دربارهی سادگی و پیچیدگی شخصیت داریم آغاز میکند. نمودهای شخصیت از منظر او نهتنها در رفتار و سبک پوشش، که در ریزترین حرکات قابل ردیابی است. در گام بعدی او روایتهایی برای روشنتر شدن مسأله میآورد. سپس این روایتها را با مشاهدات سالهای طولانیِ کار در حرفهی عکاسی در هم میآمیزد. از دیدگاه هوشمندزاده، در عکاسی، برخلاف سینما، آنچه در معرض دید تماشاچی قرار میگیرد شخصیت است و نه تیپ که فاقد بُعد و قابلیت تحلیل است. نمونههایی از عکس چهرههای معروف در کتاب، به واضحتر شدن موضوع در منظر مخاطب کمک میکند.
نویسنده اغلب از اشیائی که در دسترس همگان است برای تحلیلهایش بهره میگیرد. بهطور نمونه او در تکنگاریای با عنوان «چراغ قوه» از این وسیله برای تشریح مُد و موج و جریانهای جامعهشناختی از قبیل اپیدمیِ اقبال به تئاتر استفاده میکند. چراغ قوه در بحبوحهی جنگ و کمبود برق ابزاری ساده و قابل حمل برای همگان به شمار میآمده که در هر جا و در هر زمانی قابل استفاده بوده است. حتی وقتی کسی نیازی به آن حس نمیکرده، در سایهی تجربهی جمعی به سراغاش میرفته و نگهاش میداشته است. این مسأله به سایر پدیدهها تعمیم داده میشود و یک واکنش جمعی را در دورهای خاص در برابر موضوعی مشخص میسازد. آدمها مقهور جریانی میشوند که زمانی اوج پیدا کرده، نیازها و علایق خود را تغییر میدهند و به بازتعریف آنها میپردازند. اگرچه گاهی این تغییر با سرشت و استعدادهای ذاتیشان همخوانی نداشته است. به همین ترتیب بسیاری از پدیدههای رفتاری انسانها را در سایهی تحولات مختلف اجتماعی میتوان تجزیه و تحلیل کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010330129.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«جمعه را گذاشتم برای خودکشی»؛ پیمان هوشمندزاده؛ نشر چشمه چالشی برای درک معنای پدیدهها
«جمعه را گذاشتم برای خودکشی»
به روایت مترجم/ آمدهام با شما از خواندن حرف بزنم!
لیدا طرزی
«کتاب کودک دیگر چه ... است؟»
نویسنده: نیل گیمن
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
160 صفحه، 53000 تومان
#ناداستان #نشرنیستان
کتاب کودک دیگر چه ... است؟
جای خالی را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.
الف- کتاب ب- اثر ج- پدیده د- کوفت
نه. این تست نظرسنجی نیست. آزمون گزینش نیروی انسانی برای مراکز پژوهشی و آموزشی هم نیست.
پس چیست؟
عنوان سخنرانی نیل گیمن است در مراسم یادبود بانو ساترلند، اندیشمند برجسته حوزه ادبیات کودک و نوجوان، که در سال 2012 در شیکاگو ایراد شده است.
ولی جز این، عنوان کتاب جدیدی هم هست که انتشارات کتاب نیستان به تازگی آن را چاپ و منتشر کرده است تا علاقمندان به ادبیات کودک و نوجوان، بویژه طرفداران ژانر فانتزی، علمی تخیلی و وحشت، با عقاید، نظرات، علایق، دلمشغولی ها، و زندگی و شخصیت نویسنده پرآوازه و محبوب این ژانر یعنی جناب نیل گیمن بیشتر آشنا شوند.
" کتاب کودک دیگر چه ... است؟ " جلد دوم از مجموعه ناداستانهای نیل گیمن است که انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر کرده است. جلد اول این مجموعه با عنوان " ارواح ماشین نشین"، سال گذشته توسط همین نشر به چاپ رسید و در دسترس علاقمندان و مخاطبان قرار گرفت.
مجموعه های ناداستانی نویسندگان بزرگ گاه از داستانها و رمان هایشان هم خواندنی ترند چرا که در این مجموعه ها ما با خود نویسنده سر و کار داریم نه جهانی که خلق می کند. ما از خلال یادداشتهای آنان با خود واقعی شان آشنا و دمخور می شویم و این صمیمیت می تواند ما را در درک بهتر آثار داستانی نویسندگان یاری دهد.
کتاب کودک دیگر چه ... است؟ شامل سی و سه یادداشت از نیل گیمن است. این یادداشتها چند متن سخنرانی، چند معرفی کتاب، چند مقدمه بر کتابهای ژانر فانتزی، معمایی و وحشت، و چند یادداشت پراکنده درباره موضوعات مختلف را در بر می گیرند. کتاب بسیار خواندنی است. گیمن جز آنکه نویسنده ای خلاق و چیره دست است طنز پردازی قهار است و هر چه می گوید و می نویسد بشدت شوخ و طنازانه است. او همانطور که بارها اشاره کرده از کودکی بسیار کتاب خوان بوده و تقریبا بزرگترین تفریح عهد شباب ش خواندن کتاب و اعتکاف در کتابخانه ها و سر زدن به کتاب فروشی ها بوده. باز به گفته خودش به محض آنکه توانسته از مدرسه بزند به چاک، وارد بازار کار شده و حرفه روزنامه نگاری را برای خود برگزیده و هم در این حرفه فوت و فن نوشتن را مشق کرده و در آن کار به پختگی لازم رسیده و در بیست و یک سالگی تصادفی دانسته اگر تلاش کند می تواند او هم همچون نویسندگان حرفه ای داستان بنویسد. گیمن بسیار کتاب خوان است و کتابهای بسیاری خوانده است. کتاب و مطالعه برایش بسیار بسیار مهم و ارزشمندند. او پرگو ولی شیرین سخن است، پر کار است، پر مشغله است، فعال است، زیاد می نویسد، به همه چیز و همه جا سرک می کشد، و باهوش و خلاق است. او قواعد بازی را خوب می داند. اساطیر و افسانه های ملل و آثار کهن را خوب می شناسد و در داستانهایش فراوان از آنها بهره می برد. به گفته خودش اساطیر حکم خاک کمپُست را برای داستانهایش دارند. و شاید به همین دلیل آثارش بسیار خواندنی اند. داستانهای او جوایز معتبر بسیاری را نصیب ش کرده اند. از بعضی از آثارش فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته شده اند. و همه اینها بر شهرت و اعتبارش افزوده اند. اگر می خواهید بیشتر با این نویسنده آشنا شوید، خواندن دو مجموعه ناداستانی او یعنی ارواح ماشین نشین و کتاب کودک دیگر چه ... است را از دست ندهید. در این دو اثر گیمن همچنین چند تن از برجسته ترین نویسندگان ژانر فانتزی و علمی تخیلی و وحشت را به ما معرفی می کند. او برای کتابهای بسیاری از این نویسندگان مقدمه یا یادداشت نوشته است. این مقدمه ها و یادداشتها علاوه بر آنکه در جای خود بسیار خواندنی اند، ما را با لطایف و ظرایف داستانهای فانتزی و علمی تخیلی آشنا کرده و در درک بهتر این آثار یاری مان می دهند.
برای اینکه بهتر با حال و هوای کتابِ " کتاب کودک دیگر چه ... است" آشنا شوید برشی از کتاب را نقل می کنم. آنچه در ادامه می خوانید متن سخنرانی نیل گیمن است که در سال 2013 در آژانس مطالعه انگلستان ایراد کرده است.
" ... من نویسنده ام. و اغلب داستان می نویسم. برای کودکان می نویسم و برای بزرگسالان. سی سال است از راه نوشتن نان می خورم. چیزهایی از خودم می بافم و می نویسم. معلوم است به نفع من است مردم کتاب بخوانند، داستان بخوانند، کتابخانه ها و کتابدارها وجود داشته باشند و به کتاب و کتاب خوانی رونق دهند...."
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010415106.html
لیدا طرزی
«کتاب کودک دیگر چه ... است؟»
نویسنده: نیل گیمن
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
160 صفحه، 53000 تومان
#ناداستان #نشرنیستان
کتاب کودک دیگر چه ... است؟
جای خالی را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.
الف- کتاب ب- اثر ج- پدیده د- کوفت
نه. این تست نظرسنجی نیست. آزمون گزینش نیروی انسانی برای مراکز پژوهشی و آموزشی هم نیست.
پس چیست؟
عنوان سخنرانی نیل گیمن است در مراسم یادبود بانو ساترلند، اندیشمند برجسته حوزه ادبیات کودک و نوجوان، که در سال 2012 در شیکاگو ایراد شده است.
ولی جز این، عنوان کتاب جدیدی هم هست که انتشارات کتاب نیستان به تازگی آن را چاپ و منتشر کرده است تا علاقمندان به ادبیات کودک و نوجوان، بویژه طرفداران ژانر فانتزی، علمی تخیلی و وحشت، با عقاید، نظرات، علایق، دلمشغولی ها، و زندگی و شخصیت نویسنده پرآوازه و محبوب این ژانر یعنی جناب نیل گیمن بیشتر آشنا شوند.
" کتاب کودک دیگر چه ... است؟ " جلد دوم از مجموعه ناداستانهای نیل گیمن است که انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر کرده است. جلد اول این مجموعه با عنوان " ارواح ماشین نشین"، سال گذشته توسط همین نشر به چاپ رسید و در دسترس علاقمندان و مخاطبان قرار گرفت.
مجموعه های ناداستانی نویسندگان بزرگ گاه از داستانها و رمان هایشان هم خواندنی ترند چرا که در این مجموعه ها ما با خود نویسنده سر و کار داریم نه جهانی که خلق می کند. ما از خلال یادداشتهای آنان با خود واقعی شان آشنا و دمخور می شویم و این صمیمیت می تواند ما را در درک بهتر آثار داستانی نویسندگان یاری دهد.
کتاب کودک دیگر چه ... است؟ شامل سی و سه یادداشت از نیل گیمن است. این یادداشتها چند متن سخنرانی، چند معرفی کتاب، چند مقدمه بر کتابهای ژانر فانتزی، معمایی و وحشت، و چند یادداشت پراکنده درباره موضوعات مختلف را در بر می گیرند. کتاب بسیار خواندنی است. گیمن جز آنکه نویسنده ای خلاق و چیره دست است طنز پردازی قهار است و هر چه می گوید و می نویسد بشدت شوخ و طنازانه است. او همانطور که بارها اشاره کرده از کودکی بسیار کتاب خوان بوده و تقریبا بزرگترین تفریح عهد شباب ش خواندن کتاب و اعتکاف در کتابخانه ها و سر زدن به کتاب فروشی ها بوده. باز به گفته خودش به محض آنکه توانسته از مدرسه بزند به چاک، وارد بازار کار شده و حرفه روزنامه نگاری را برای خود برگزیده و هم در این حرفه فوت و فن نوشتن را مشق کرده و در آن کار به پختگی لازم رسیده و در بیست و یک سالگی تصادفی دانسته اگر تلاش کند می تواند او هم همچون نویسندگان حرفه ای داستان بنویسد. گیمن بسیار کتاب خوان است و کتابهای بسیاری خوانده است. کتاب و مطالعه برایش بسیار بسیار مهم و ارزشمندند. او پرگو ولی شیرین سخن است، پر کار است، پر مشغله است، فعال است، زیاد می نویسد، به همه چیز و همه جا سرک می کشد، و باهوش و خلاق است. او قواعد بازی را خوب می داند. اساطیر و افسانه های ملل و آثار کهن را خوب می شناسد و در داستانهایش فراوان از آنها بهره می برد. به گفته خودش اساطیر حکم خاک کمپُست را برای داستانهایش دارند. و شاید به همین دلیل آثارش بسیار خواندنی اند. داستانهای او جوایز معتبر بسیاری را نصیب ش کرده اند. از بعضی از آثارش فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته شده اند. و همه اینها بر شهرت و اعتبارش افزوده اند. اگر می خواهید بیشتر با این نویسنده آشنا شوید، خواندن دو مجموعه ناداستانی او یعنی ارواح ماشین نشین و کتاب کودک دیگر چه ... است را از دست ندهید. در این دو اثر گیمن همچنین چند تن از برجسته ترین نویسندگان ژانر فانتزی و علمی تخیلی و وحشت را به ما معرفی می کند. او برای کتابهای بسیاری از این نویسندگان مقدمه یا یادداشت نوشته است. این مقدمه ها و یادداشتها علاوه بر آنکه در جای خود بسیار خواندنی اند، ما را با لطایف و ظرایف داستانهای فانتزی و علمی تخیلی آشنا کرده و در درک بهتر این آثار یاری مان می دهند.
برای اینکه بهتر با حال و هوای کتابِ " کتاب کودک دیگر چه ... است" آشنا شوید برشی از کتاب را نقل می کنم. آنچه در ادامه می خوانید متن سخنرانی نیل گیمن است که در سال 2013 در آژانس مطالعه انگلستان ایراد کرده است.
" ... من نویسنده ام. و اغلب داستان می نویسم. برای کودکان می نویسم و برای بزرگسالان. سی سال است از راه نوشتن نان می خورم. چیزهایی از خودم می بافم و می نویسم. معلوم است به نفع من است مردم کتاب بخوانند، داستان بخوانند، کتابخانه ها و کتابدارها وجود داشته باشند و به کتاب و کتاب خوانی رونق دهند...."
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010415106.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«کتاب کودک دیگر چه ... است؟»؛ نیل گیمن؛ ترجمه لیدا طرزی؛ کتاب نیستان آمدهام با شما از خواندن حرف بزنم!
«کتاب کودک دیگر چه ... است؟»
راهنمای کتاب/ در حوالی زندگی
زهره مسکنی
«سایبان سرخ بولونیا»
نویسنده: جان بِرجِر
ترجمه: محسن آزرم و حسین عیدیزاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
84 صفحه؛ 32000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جان برجر نویسنده، نقاش، روزنامهنگار و منتقد هنری بریتانیایی است که سال ۱۹۷۲ به خاطر رمان جی برندۀ جایزه ادبی من بوکر شد. رویکرد انتقادی و رادیکال برجر در تحلیل آثار هنری، تاریخ و تمدن از ویژگیهای اصلی آثار او به شمار میرود که در بسیاری از آثارش نیز مشهود است. جان برجر را یکی از مهمترین روشنفکران و شخصیتهای ادبی و فرهنگی قرن بیستم میدانند که ادبیات و هنر و سیاست را به هم پیوند داده است. به علاوه او نویسندهای است که پیوسته بین دنیای داستان و ناداستان در رفت و آمد است و جستارهای ادبی و هنری و زندگینگارههای متعددی از جمله شیوههای دیدن، درباره نگریستن و پیروزی و شکست پیکاسو را در بهترین ژانرهای ادبی منتشر کرده است. کتاب «سایبان سرخ بولونیا» از این نویسنده شامل روایتهای کوتاهی از ثانیهها و تجارب زندگی با زبانی روان و جذاب است.
جستار یا ناداستان نوشتهای است که در آن استدلالهای شخصی نویسنده مطرح میشود. از جستار بیشتر برای نقد ادبی، بیانههای سیاسی، استدلالهای عالمانه، مشاهدات مربوط به زندگی روزمره، یادآوری خاطرات و تأملات نویسنده استفاده میشود. جان برجر جستارنویسی چیرهدست است و بسیاری از ناداستانهایش از بهترینهای تاریخ ادبیات به شمار میروند. آنگونه که او در مصاحبههایش گفته، با نوشتن به زندگی ادامه داده و حیاتش وابسته به کلماتی بوده که هر روز مینوشته است. این آموزگارِ نگرش و درک عمیق از جهان هستی، در کتاب «سایبان سرخ بولونیا» قطعاتی پراکنده و گسسته از زندگی را آنچنان که خود دیده و درک کرده، با پیوستی دلپذیر و دلنشین به رشتۀ تحریر درآورده است. شهر برای او در این ناداستانها به منزلۀ دریچهای برای دیدن دنیاست. «سایبان سرخ بولونیا» گویی حضور نویسنده در شهری است که ارزش حضور در آن بسیار است. شهر به مثابه تنها جایگاهی است که میتوان انسان را در آن دید و فهمید و ثبت کرد و برای ماندگاری به تاریخ سپرد.
خوانندۀ ناداستانهای برجر اگر پیش از این سری به داستانهای این نویسنده زده باشد، احتمالاً کلنجار و تلاش برای آفرینش دوبارۀ چیزی در قالب کلمات را در این قطعات ظاهراً پراکنده هم میبیند؛ آنقدر که ممکن است با خواندن سطرهایی از این ناداستان، سطوری از داستانهای «زنی با سگی بر بالینش»، «مردی که در مترو گدایی میکرد» و «دسته گلی در لیوان» را به یاد بیاورد. رمز کار برجر همین است که در نوشتن ناداستان و داستان بیش از همه به چیزهای ناگفتنی توجه میکند و دنبال آفرینش آنها در قالب کلماتی که گاهی داستان نامیده میشوند و گاهی ناداستان است. این مطالب گاهی آنقدر واقعی به نظر میرسند که گویی شرح مکتوب یکی از خاطرات نویسندهاند.
«سایبان سرخ بولونیا» به عنوان یکی از خواندنیترین ناداستانهای دورۀ پایان کاری جان برجر روایاتی از حضور و غیاب عزیزی از دست رفته؛ شکلگیری یک شهر؛ شهری به نام بولونیا به عنوان یکی از دیدنیترین شهرهای ایتالیاست. این کتاب شرح دست اولی از سالهای دور نوجوانی یا جوانی نویسنده است. گویی برجرِ نوجوان همه چیز را روی کاغذی ثبت کرده بوده و ما اینک پا به دنیایی میگذاریم که بدون تردید خاطره نیست؛ بلکه تأملی در خصوص موضوعات و پیوند زدن آنها با لحظاتی است که در ذهن ماندهاند: «پنجرههایی که از کنارشان میگذرم همه سایبان دارند و همه یک رنگاند. سرخ. خیلیهاشان رنگ و رو رفتهاند، چندتایی هم نو، اما به هر حال نسخههایی پیر و جوانِ یک رنگاند. هر کدامشان درست قالب همان پنجرهی زیرشان هستند و زاویهشان را میشود برای نور دلخواه داخل تنظیم کرد. اسمشان تِنده است. این سرخ رُسی نیست، سرخ آجری هم نیست، سرخی از پلت رنگ است. آن سویش تنها هستند و رازهایشان، اما سوی دیگرش رازی نیست.»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010419038.html
زهره مسکنی
«سایبان سرخ بولونیا»
نویسنده: جان بِرجِر
ترجمه: محسن آزرم و حسین عیدیزاده
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
84 صفحه؛ 32000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جان برجر نویسنده، نقاش، روزنامهنگار و منتقد هنری بریتانیایی است که سال ۱۹۷۲ به خاطر رمان جی برندۀ جایزه ادبی من بوکر شد. رویکرد انتقادی و رادیکال برجر در تحلیل آثار هنری، تاریخ و تمدن از ویژگیهای اصلی آثار او به شمار میرود که در بسیاری از آثارش نیز مشهود است. جان برجر را یکی از مهمترین روشنفکران و شخصیتهای ادبی و فرهنگی قرن بیستم میدانند که ادبیات و هنر و سیاست را به هم پیوند داده است. به علاوه او نویسندهای است که پیوسته بین دنیای داستان و ناداستان در رفت و آمد است و جستارهای ادبی و هنری و زندگینگارههای متعددی از جمله شیوههای دیدن، درباره نگریستن و پیروزی و شکست پیکاسو را در بهترین ژانرهای ادبی منتشر کرده است. کتاب «سایبان سرخ بولونیا» از این نویسنده شامل روایتهای کوتاهی از ثانیهها و تجارب زندگی با زبانی روان و جذاب است.
جستار یا ناداستان نوشتهای است که در آن استدلالهای شخصی نویسنده مطرح میشود. از جستار بیشتر برای نقد ادبی، بیانههای سیاسی، استدلالهای عالمانه، مشاهدات مربوط به زندگی روزمره، یادآوری خاطرات و تأملات نویسنده استفاده میشود. جان برجر جستارنویسی چیرهدست است و بسیاری از ناداستانهایش از بهترینهای تاریخ ادبیات به شمار میروند. آنگونه که او در مصاحبههایش گفته، با نوشتن به زندگی ادامه داده و حیاتش وابسته به کلماتی بوده که هر روز مینوشته است. این آموزگارِ نگرش و درک عمیق از جهان هستی، در کتاب «سایبان سرخ بولونیا» قطعاتی پراکنده و گسسته از زندگی را آنچنان که خود دیده و درک کرده، با پیوستی دلپذیر و دلنشین به رشتۀ تحریر درآورده است. شهر برای او در این ناداستانها به منزلۀ دریچهای برای دیدن دنیاست. «سایبان سرخ بولونیا» گویی حضور نویسنده در شهری است که ارزش حضور در آن بسیار است. شهر به مثابه تنها جایگاهی است که میتوان انسان را در آن دید و فهمید و ثبت کرد و برای ماندگاری به تاریخ سپرد.
خوانندۀ ناداستانهای برجر اگر پیش از این سری به داستانهای این نویسنده زده باشد، احتمالاً کلنجار و تلاش برای آفرینش دوبارۀ چیزی در قالب کلمات را در این قطعات ظاهراً پراکنده هم میبیند؛ آنقدر که ممکن است با خواندن سطرهایی از این ناداستان، سطوری از داستانهای «زنی با سگی بر بالینش»، «مردی که در مترو گدایی میکرد» و «دسته گلی در لیوان» را به یاد بیاورد. رمز کار برجر همین است که در نوشتن ناداستان و داستان بیش از همه به چیزهای ناگفتنی توجه میکند و دنبال آفرینش آنها در قالب کلماتی که گاهی داستان نامیده میشوند و گاهی ناداستان است. این مطالب گاهی آنقدر واقعی به نظر میرسند که گویی شرح مکتوب یکی از خاطرات نویسندهاند.
«سایبان سرخ بولونیا» به عنوان یکی از خواندنیترین ناداستانهای دورۀ پایان کاری جان برجر روایاتی از حضور و غیاب عزیزی از دست رفته؛ شکلگیری یک شهر؛ شهری به نام بولونیا به عنوان یکی از دیدنیترین شهرهای ایتالیاست. این کتاب شرح دست اولی از سالهای دور نوجوانی یا جوانی نویسنده است. گویی برجرِ نوجوان همه چیز را روی کاغذی ثبت کرده بوده و ما اینک پا به دنیایی میگذاریم که بدون تردید خاطره نیست؛ بلکه تأملی در خصوص موضوعات و پیوند زدن آنها با لحظاتی است که در ذهن ماندهاند: «پنجرههایی که از کنارشان میگذرم همه سایبان دارند و همه یک رنگاند. سرخ. خیلیهاشان رنگ و رو رفتهاند، چندتایی هم نو، اما به هر حال نسخههایی پیر و جوانِ یک رنگاند. هر کدامشان درست قالب همان پنجرهی زیرشان هستند و زاویهشان را میشود برای نور دلخواه داخل تنظیم کرد. اسمشان تِنده است. این سرخ رُسی نیست، سرخ آجری هم نیست، سرخی از پلت رنگ است. آن سویش تنها هستند و رازهایشان، اما سوی دیگرش رازی نیست.»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010419038.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«سایبان سرخ بولونیا» جان بِرجِر؛ ترجمه محسن آزرم و حسین عیدیزاده؛ نشر چشمه در حوالی زندگی
«سایبان سرخ بولونیا»
راهنمای کتاب/ دیدار با آلبر کامویی دیگر!
حمیدرضا امیدیسرور
«در دفاع از فهم»
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: محمد مهدی شجاعی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
350 صفحه، 138000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
وقتی از آلبر کامو میگوییم، از روح یک دوران حرف میزنیم، دورانی که شاید چندان طولانی نبود اما کامو به عنوان یکی از ستونهای جو روشنفکری زمانه شناخته میشد. به دلیل وسعت و عمق تاثیر گذاری که با آثارش همچون، بیگانه، سقوط و یا طاعون و... به وجود آورد، حتی گوی سبقت را از ژان پل سارتر هم ربود و نهایتا جایزه نوبل زودهنگام (و پیش از سارتر که گویا از این جهت بسیار هم دلخور شد!) به او اختصاص یافت.
در نیمه دوم قرن بیستم رفته رفته این تاثیرگذاری بر فضای فکری رو به کاهش گذاشت. دور از انتظار نبود فضای روشنفکری در فرانسه و اروپا، متاثر از تحولات گوناگون از جغرافیایی گرفته تا سیاسی و فرهنگی و... تغییرات بسیاری بر خود دیده بود. با اینحال کامو در همه این سالها از جمله نویسندههای محبوب و شناخته شده بوده است. درباره او و کتابهایش آثار بسیاری منتشر شده است، چنان که گویی حرف ناگفتهای در مورد او برجای نمانده است! وجههی ادبی آثارش و مایههای فلسفی نه چندان دشوار یا انتزاعی این آثار، از جمله دلایل مهم محبوبیت و ماندگاری آلبرکامو بوده است. چنان که در ایران نیز همچنان آثارش مخاطبان خود را حفظ کرده اند و نه تنها ترجمههای قدیمی آنها تجدید چاب میشوند، بلکه ترجمههای تازه بسیاری از آنها به بازار می آیند و همچنین نوشته های کمتر شناخته شده او نیز فرصت ارتباط با مخاطبان فارسی زبان را پیدا میکنند.
«در دفاع از فهم» یکی از تازهترین ترجمهها از آثار آلبر کامو ست که به همت نشر چشمه و با برگردان محمدمهدی شجاعی به علاقمندان این نویسنده عرضه شده است. کتاب حاضر که در زمره آثار تقریبا ترجمه نشده کامو به زبان فارسی قرار میگیرد، سی و پنج سخنرانیِ آلبر کامو (در فاصله 1936 تا 1957) را شامل میشود. پیش از این نیز هشت سخنرانی کامو از این مجموعه به صورت پراکنده به فارسی ترجمه و منتشر شده بود. شجاعی با اشاره براین مهم و تاکید بر حق استادی و پیشکسوتی مترجمان نامداری چون ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، برای اینکه کتاب را به صورت کامل به مخاطبان ارائه کند، این سخنرانی ها را نیز مجددا به فارسی برگردانده است.
نخستین سخنرانی کامو به سالهای پیش از جنگ، زمانی که هنوز از شهرتی فراگیر برخوردار نبود، برمیگردد. اما در سالهای جنگ که با انتشار بیگانه (1942) مصادف شد و به شهرت یافتن کامو انجامید رفته رفته بر تعداد سخنرانیهایش نیز افزوده شد؛ خاصه پس از فزونی یافتن اعتبار او در محافل روشنفکری فرانسه بخصوص در پی انتشار طاعون در (1947) که تا اواخر دهه پنجاه میلادی ادامه یافت. شهرت کامو پس از آن روبه نزول گذاشت اگرچه مرگ نابهنگامش نام او را در صدر اخبار قرار داده بود. اما در دهه شصت و هفتاد میلادی آرای فکری کامو چون گذشته، پرشور با اقبال جامعه روبه رو نمیشد. گویی عصر کامو پایان یافته و زمانه دیگری آغاز شده بود.
به هر روی اثر حاضر محصول یک عمر کوتاه هستند: «سیوچهار متن در این کتاب کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. اینها متون سخنرانیهایی هستند که از آلبر کامو در دست است. کتاب با متن پیادهشدۀ سخنرانی کوتاه او در مراسم شام الجزایریها (سیزدهم نوامبر 1958 پاریس) به پایان میرسد؛ این متن پیش از این در جایی منتشر نشده بود. تمام این سخنرانیها، جز سخنرانی او در باب «فرهنگ نو مدیترانهای» در سال 1937 پس از جنگ ایراد شدهاند. شهرت این رماننویس، جستارنویس، نمایشنامهنویس و سرمقالهنویس باعث شده بود که در فرانسه و همینطور دیگر کشورها، پیوسته مشتاق و منتظر دیدگاههای او در باب اوضاع جهان و آرای مطرح روزگار باشند.» (1)
متنهای کتاب با رعایت ترتیب زمانی بر اساس سال انجام سخنرانی ها، مرتب شدهاند. نخستین سخنرانی با عنوان «فرهنگ بومی و فرهنگ نو مدیترانهای» به سال 1937 یعنی زمانی که کامو بیست چهارساله و بسیار جوان بوده برمیگردد. از سی سالگی به بعد که دوباره شروع به سخنرانی میکند، کامو در این زمینه فعالتر و پخته تر عمل کردهاست؛ هرچند که او در باطن چندان تمایلی به سخنرانی ندارد: «کامو با خطابه میانهای ندارد و این کار لاجرم او را در معرض این خطر قرار میداده است که در باب موضوعاتی اظهارنظر کند که در آنها نه تبحری به خود میدیده و نه مشروعیتی. خود در 1946 میگوید: «سنوسال بنده به سخنرانی نمیخورد». با وجود تردیدهایش، این سخنرانیهای عمومی یکی از اشکال تعهد او سهم او از مبارزه و اظهارنظر است.» (2)
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010912129.html
حمیدرضا امیدیسرور
«در دفاع از فهم»
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: محمد مهدی شجاعی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
350 صفحه، 138000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
وقتی از آلبر کامو میگوییم، از روح یک دوران حرف میزنیم، دورانی که شاید چندان طولانی نبود اما کامو به عنوان یکی از ستونهای جو روشنفکری زمانه شناخته میشد. به دلیل وسعت و عمق تاثیر گذاری که با آثارش همچون، بیگانه، سقوط و یا طاعون و... به وجود آورد، حتی گوی سبقت را از ژان پل سارتر هم ربود و نهایتا جایزه نوبل زودهنگام (و پیش از سارتر که گویا از این جهت بسیار هم دلخور شد!) به او اختصاص یافت.
در نیمه دوم قرن بیستم رفته رفته این تاثیرگذاری بر فضای فکری رو به کاهش گذاشت. دور از انتظار نبود فضای روشنفکری در فرانسه و اروپا، متاثر از تحولات گوناگون از جغرافیایی گرفته تا سیاسی و فرهنگی و... تغییرات بسیاری بر خود دیده بود. با اینحال کامو در همه این سالها از جمله نویسندههای محبوب و شناخته شده بوده است. درباره او و کتابهایش آثار بسیاری منتشر شده است، چنان که گویی حرف ناگفتهای در مورد او برجای نمانده است! وجههی ادبی آثارش و مایههای فلسفی نه چندان دشوار یا انتزاعی این آثار، از جمله دلایل مهم محبوبیت و ماندگاری آلبرکامو بوده است. چنان که در ایران نیز همچنان آثارش مخاطبان خود را حفظ کرده اند و نه تنها ترجمههای قدیمی آنها تجدید چاب میشوند، بلکه ترجمههای تازه بسیاری از آنها به بازار می آیند و همچنین نوشته های کمتر شناخته شده او نیز فرصت ارتباط با مخاطبان فارسی زبان را پیدا میکنند.
«در دفاع از فهم» یکی از تازهترین ترجمهها از آثار آلبر کامو ست که به همت نشر چشمه و با برگردان محمدمهدی شجاعی به علاقمندان این نویسنده عرضه شده است. کتاب حاضر که در زمره آثار تقریبا ترجمه نشده کامو به زبان فارسی قرار میگیرد، سی و پنج سخنرانیِ آلبر کامو (در فاصله 1936 تا 1957) را شامل میشود. پیش از این نیز هشت سخنرانی کامو از این مجموعه به صورت پراکنده به فارسی ترجمه و منتشر شده بود. شجاعی با اشاره براین مهم و تاکید بر حق استادی و پیشکسوتی مترجمان نامداری چون ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، برای اینکه کتاب را به صورت کامل به مخاطبان ارائه کند، این سخنرانی ها را نیز مجددا به فارسی برگردانده است.
نخستین سخنرانی کامو به سالهای پیش از جنگ، زمانی که هنوز از شهرتی فراگیر برخوردار نبود، برمیگردد. اما در سالهای جنگ که با انتشار بیگانه (1942) مصادف شد و به شهرت یافتن کامو انجامید رفته رفته بر تعداد سخنرانیهایش نیز افزوده شد؛ خاصه پس از فزونی یافتن اعتبار او در محافل روشنفکری فرانسه بخصوص در پی انتشار طاعون در (1947) که تا اواخر دهه پنجاه میلادی ادامه یافت. شهرت کامو پس از آن روبه نزول گذاشت اگرچه مرگ نابهنگامش نام او را در صدر اخبار قرار داده بود. اما در دهه شصت و هفتاد میلادی آرای فکری کامو چون گذشته، پرشور با اقبال جامعه روبه رو نمیشد. گویی عصر کامو پایان یافته و زمانه دیگری آغاز شده بود.
به هر روی اثر حاضر محصول یک عمر کوتاه هستند: «سیوچهار متن در این کتاب کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. اینها متون سخنرانیهایی هستند که از آلبر کامو در دست است. کتاب با متن پیادهشدۀ سخنرانی کوتاه او در مراسم شام الجزایریها (سیزدهم نوامبر 1958 پاریس) به پایان میرسد؛ این متن پیش از این در جایی منتشر نشده بود. تمام این سخنرانیها، جز سخنرانی او در باب «فرهنگ نو مدیترانهای» در سال 1937 پس از جنگ ایراد شدهاند. شهرت این رماننویس، جستارنویس، نمایشنامهنویس و سرمقالهنویس باعث شده بود که در فرانسه و همینطور دیگر کشورها، پیوسته مشتاق و منتظر دیدگاههای او در باب اوضاع جهان و آرای مطرح روزگار باشند.» (1)
متنهای کتاب با رعایت ترتیب زمانی بر اساس سال انجام سخنرانی ها، مرتب شدهاند. نخستین سخنرانی با عنوان «فرهنگ بومی و فرهنگ نو مدیترانهای» به سال 1937 یعنی زمانی که کامو بیست چهارساله و بسیار جوان بوده برمیگردد. از سی سالگی به بعد که دوباره شروع به سخنرانی میکند، کامو در این زمینه فعالتر و پخته تر عمل کردهاست؛ هرچند که او در باطن چندان تمایلی به سخنرانی ندارد: «کامو با خطابه میانهای ندارد و این کار لاجرم او را در معرض این خطر قرار میداده است که در باب موضوعاتی اظهارنظر کند که در آنها نه تبحری به خود میدیده و نه مشروعیتی. خود در 1946 میگوید: «سنوسال بنده به سخنرانی نمیخورد». با وجود تردیدهایش، این سخنرانیهای عمومی یکی از اشکال تعهد او سهم او از مبارزه و اظهارنظر است.» (2)
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010912129.html
راهنمای کتاب/ آقای 420!
حمید رضا امیدی سرور
«آدم ما در بالیوود»
نویسنده: کریم نیکونظر
ناشر: چشمه، چاپ اول اسفند ۱۴۰۰
۱۷۳ صفحه، ۶۲۰۰۰ تومان
#ناداستان #سینما #نشرچشمه
اگر از علاقمندان پیگیر سینما باشید، احتمالا نام فیلم «آقای ۴۲۰» به گوشتان خورده باشد. یکی از فیلمهای قدیمی سینمای هند با حضور راچ کاپور که حالا در بالیوود اثری کلاسیک شناخته میشود. در فرهنگ هندی (و گویا افغانی) آقای ۴۲۰ لقبی است برای آدمهای دغل باز که خود را متفاوت با آنچه هستند، نشان میدهند. در میانه دههی سی وقتی راچ کاپور به ایران سفر کرده بود، اوانس اوگانیانس سازنده اولین فیلم تاریخ سینمای ایران که دیگر مدتها بود در سینما فعالیتی نداشت (آن زمان خودش را پروفسور رضا اوهانیان مژده معرفی میکرد) راچ کاپور را به دفتر کار خود دعوت کرد و به او دکترایی افتخاری داد! آن زمان در جراید عکسی از راچ کاپور با لباس فارغ التحصیلان دانشگاه منتشر شد، آن هم در حالی که مدرکی تحت عنوانِ آکادمی سینمای آسیا در دست داشت. اما اینکه چطور سوپر استار سینمای هند قانع شد با این شکل و شمایل جلوی دوربین برود و دکترایِ افتخاریِ دانشگاهی خیالی را از دست کسی که در کشور خود کارگردانی فراموش شده بود، بگیرد؛ ماجرایی بود که از دید روزنامهنگاران آن سالها هم پنهان نماند. به همین دلیل بود که برخی از نویسندگان در جراید به کنایه پروفسور رضا مژده را «آقای ۴۲۰» خطاب کردند.
نمیتوان انکار کرد؛ پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده کسی بود که کارهایی مشابه «آقای ۴۲۰»ی از او سر میزد و اگر کمی بیشتر روی زندگی پرماجرای او دقت کنیم ادعاهایی داشت که از جهت عجیب بودن، «آقای ۴۲۰»ها نیز جلوی او کم میآوردند. با خوش بینی از ادعای درمان قطعی ریزش مو، با شعار «کچلها بشتابید» صرف نظر میکنیم و میرویم سراغ ماجرای اختراع بشقاب پرندههایی که وظیفه جابجایی مسافران درون شهری را داشتند. بشقاب پرندههایی با ظرفیت های دو، چهار، شش و هشت نفره که مدل دو نفره برای عروس دامادهایی بود که قصد سفر ماه عسل داشتند، هشت نفرهها برای خانوادههای پر جمعیت و چهارنفره ها میتوانستند کار تاکسی را در جابجایی های درون شهری انجام دهند. در کنار آن هواپیماهای عمودپرواز با ظرفیت ۲۷۰۰ نفر و هلیکوپترهای مختلف هم بودند. پرفسور حتی به خبرنگاری که سراغش رفته بود نشان داده بود که چطور با استفاده از سیخ کباب ماکت اولیه یکی از هواپیماهایش را ساخته است! شنیدن این ادعاها شاید امروز خنده دار به نظر برسد، اما همانطور که ادعای ساختن انرژی هسته ای در قابلمه توسط یک بچه مدرسهای، همین چند سال پیش آنقدر جدی مطرح شد که برخی آن را باور کردند، ماجرای بشقاب پرندهها نیز چنان جدی مطرح شد که حتی صنف تاکسیرانان تهران با اعلام انزجار از اختراعات پروفسور مژده اعلام که نهایت تلاش خود را برای ممانعت از همه گیر شدن این بشقاب پرندهها خواهد کرد!
براستی «پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده» که بود؟ عاقل بود یا دیوانه؟ دغل باز بود یا راستگو؟ نابغه بود یا فردی عادی اما بلند پرواز؟ اصلا دکترا داشت؟ درمان کچلیاش واقعی بود یا ادعایی دروغین؟ سوالات زیادی درباره راست و دروغهای زندگی او میتوان پرسید. اما آنچه واقعیت دارد این است که او سازنده نخستین فیلمهای تاریخ سینمای ایران «آبی و رابی » (۱۳۰۹) و «حاجی آقا آکتور سینما» (۱۳۱۱) بود. از فیلم «آبی و رابی» که فریمی باقی نمانده، اما «حاجی آقا آکتور سینما» را به حق میتوان نخستین فیلم هنری تاریخ سینمای ایران دانست که نمیتوان منکر بارقههای استعداد سینمایی سازندهاش با توجه به زمان ساخت آن شد. اگر زندگی حرفهای اوگانیانس را به دو دورهی پیش و پس از پایان فعالیت سینماییاش تقسیم کنیم؛ هرچه در دوره دوم (که به اصطلاح به کارهای علمی و اختراعات مشغول بود) با ادعا و کارهای عجیب و غریب ناممکن همراه بود؛ در دوره اول واقعی و پیشگامانه و تاثیرگذار بود. هرچند که آرزوهای دور و درازش در مورد صنعت سینما در ایران به واقعیت بدل نشد اما سوای دو فیلم بلند صامتی که ساخت، بنیان گذار نخستین مدرسه سینمایی نیز بود که دو دوره آن را برگزار کرد و شاگردانی هم پرورش داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010928011.html
حمید رضا امیدی سرور
«آدم ما در بالیوود»
نویسنده: کریم نیکونظر
ناشر: چشمه، چاپ اول اسفند ۱۴۰۰
۱۷۳ صفحه، ۶۲۰۰۰ تومان
#ناداستان #سینما #نشرچشمه
اگر از علاقمندان پیگیر سینما باشید، احتمالا نام فیلم «آقای ۴۲۰» به گوشتان خورده باشد. یکی از فیلمهای قدیمی سینمای هند با حضور راچ کاپور که حالا در بالیوود اثری کلاسیک شناخته میشود. در فرهنگ هندی (و گویا افغانی) آقای ۴۲۰ لقبی است برای آدمهای دغل باز که خود را متفاوت با آنچه هستند، نشان میدهند. در میانه دههی سی وقتی راچ کاپور به ایران سفر کرده بود، اوانس اوگانیانس سازنده اولین فیلم تاریخ سینمای ایران که دیگر مدتها بود در سینما فعالیتی نداشت (آن زمان خودش را پروفسور رضا اوهانیان مژده معرفی میکرد) راچ کاپور را به دفتر کار خود دعوت کرد و به او دکترایی افتخاری داد! آن زمان در جراید عکسی از راچ کاپور با لباس فارغ التحصیلان دانشگاه منتشر شد، آن هم در حالی که مدرکی تحت عنوانِ آکادمی سینمای آسیا در دست داشت. اما اینکه چطور سوپر استار سینمای هند قانع شد با این شکل و شمایل جلوی دوربین برود و دکترایِ افتخاریِ دانشگاهی خیالی را از دست کسی که در کشور خود کارگردانی فراموش شده بود، بگیرد؛ ماجرایی بود که از دید روزنامهنگاران آن سالها هم پنهان نماند. به همین دلیل بود که برخی از نویسندگان در جراید به کنایه پروفسور رضا مژده را «آقای ۴۲۰» خطاب کردند.
نمیتوان انکار کرد؛ پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده کسی بود که کارهایی مشابه «آقای ۴۲۰»ی از او سر میزد و اگر کمی بیشتر روی زندگی پرماجرای او دقت کنیم ادعاهایی داشت که از جهت عجیب بودن، «آقای ۴۲۰»ها نیز جلوی او کم میآوردند. با خوش بینی از ادعای درمان قطعی ریزش مو، با شعار «کچلها بشتابید» صرف نظر میکنیم و میرویم سراغ ماجرای اختراع بشقاب پرندههایی که وظیفه جابجایی مسافران درون شهری را داشتند. بشقاب پرندههایی با ظرفیت های دو، چهار، شش و هشت نفره که مدل دو نفره برای عروس دامادهایی بود که قصد سفر ماه عسل داشتند، هشت نفرهها برای خانوادههای پر جمعیت و چهارنفره ها میتوانستند کار تاکسی را در جابجایی های درون شهری انجام دهند. در کنار آن هواپیماهای عمودپرواز با ظرفیت ۲۷۰۰ نفر و هلیکوپترهای مختلف هم بودند. پرفسور حتی به خبرنگاری که سراغش رفته بود نشان داده بود که چطور با استفاده از سیخ کباب ماکت اولیه یکی از هواپیماهایش را ساخته است! شنیدن این ادعاها شاید امروز خنده دار به نظر برسد، اما همانطور که ادعای ساختن انرژی هسته ای در قابلمه توسط یک بچه مدرسهای، همین چند سال پیش آنقدر جدی مطرح شد که برخی آن را باور کردند، ماجرای بشقاب پرندهها نیز چنان جدی مطرح شد که حتی صنف تاکسیرانان تهران با اعلام انزجار از اختراعات پروفسور مژده اعلام که نهایت تلاش خود را برای ممانعت از همه گیر شدن این بشقاب پرندهها خواهد کرد!
براستی «پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده» که بود؟ عاقل بود یا دیوانه؟ دغل باز بود یا راستگو؟ نابغه بود یا فردی عادی اما بلند پرواز؟ اصلا دکترا داشت؟ درمان کچلیاش واقعی بود یا ادعایی دروغین؟ سوالات زیادی درباره راست و دروغهای زندگی او میتوان پرسید. اما آنچه واقعیت دارد این است که او سازنده نخستین فیلمهای تاریخ سینمای ایران «آبی و رابی » (۱۳۰۹) و «حاجی آقا آکتور سینما» (۱۳۱۱) بود. از فیلم «آبی و رابی» که فریمی باقی نمانده، اما «حاجی آقا آکتور سینما» را به حق میتوان نخستین فیلم هنری تاریخ سینمای ایران دانست که نمیتوان منکر بارقههای استعداد سینمایی سازندهاش با توجه به زمان ساخت آن شد. اگر زندگی حرفهای اوگانیانس را به دو دورهی پیش و پس از پایان فعالیت سینماییاش تقسیم کنیم؛ هرچه در دوره دوم (که به اصطلاح به کارهای علمی و اختراعات مشغول بود) با ادعا و کارهای عجیب و غریب ناممکن همراه بود؛ در دوره اول واقعی و پیشگامانه و تاثیرگذار بود. هرچند که آرزوهای دور و درازش در مورد صنعت سینما در ایران به واقعیت بدل نشد اما سوای دو فیلم بلند صامتی که ساخت، بنیان گذار نخستین مدرسه سینمایی نیز بود که دو دوره آن را برگزار کرد و شاگردانی هم پرورش داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010928011.html
راهنمای کتاب/ جذابیت متفاوت بودن
حمیدرضا امیدیسرور
«شیطان در شهر سپید»
(قتل، جادو و جنون در نمایشگاهی که آمریکا را دگرگون کرد )
نویسنده: اریک لارسن
ترجمه: سوگند رجبینسب
ناشر: قطره، چاپ اول ، 1401
468 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرقطره
ترجمه و نشر آثار پلیسی و جنایی در ایران، در دههی گذشته یکی از پربارترین دورههای خود را پشت سر گذاشته است؛ از آثار کلاسیک کارآگاهی گرفته تا تریلرهای پرحادثه معاصر و یا از رمانهای عامه پسند پلیسی تا رمانهایی متفاوت با مخاطبان خاص و... از این منظر آثاری چنان متنوع و جذاب، پیش روی علاقمندان این گونه آثار قرار گرفته است که هر سلیقهای خوراک مورد پسند خود را در این بین میتواند پیدا کند.
مجموعه ادبیات پلیسی نشر قطره بیگمان یکی از پروپیمانترین مجموعههایی است که در این حوزه منتشر شده است. این موفقیت چندان هم عجیب نیست چرا که کاوه میرعباسی سرپرستی این مجموعه را برعهده دارد که خود یکی از چهرههای آشنا و صاحب نظر در حوزه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته میشود.
از ویژگیهای این مجموعه که از تداومی قابل اعتنا برخوردار بوده و تاکنون قریب به پنجاه عنوان از آن منتشر شده، انتشار آثاری است متنوع از سبکهایی گوناگون که توسط نویسندگانی کمتر شناخته شده در ایران نوشته شده اند. در این میان بخصوص باید به ادبیات پلیسی تاریخی اشاره کرد که برای نخستین بار در این مجموعه به طور جدی مورد توجه قرار رفته و نمونههایی از آنها منتشر شد.
«شیطان در شهر سپید» نوشته اریک لارسن که با ترجمه سوگند رجبی نسب به بازار آمده، چهل و یکمین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی نشرقطره است که در همین مجموعه متنوع و متفاوت کاری در خور اعتنا و دیگر گونه محسوب میشود! «شیطان در شهر سپید» را نمی توان رمان در معنای متداول آن به شمار آورد و در واقع گونهای ناداستان مستند و روایی محسوب می شود که سالهای اخیر نه تنها نمونههای فراوانی از آنها نوشته و منتشر شدهاند، بلکه گونهای پرطرفدار نیز هست. عمده جذابیت این آثار صرف نظر از مستند و واقعی بودن مضمون، وابسته به شیوههای روایی آنها و ترکیب واقعیت و عنصر خیال است.
اریک لارسن در این زمینه چهرهای شناخته شده و صاحب سبک محسوب میشود. نویسنده و روزنامهنگاری که نوشتن داستانهای مستند و تحقیقی از ویژگیهای شاخص اوست. پیش از این نیز در ایران کتاب «در باغ حیوانات» به قلم او که به سالهای قدرت گرفتن هیتلر و نازیها در آلمان میپرداخت، به فارسی ترجمه و منتشر شده بود.
«شیطان در شهر سپید» که نخستین بار در سال 2003 (هشت سال قبل از در باغ حیوانات) نوشته و منتشر شده است ، همچون اثر مورد اشاره نه تنها به عنوان پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز مورد تایید و ستایش قرار گرفته است؛ همچون جایزه ژانر وحشت (بخش غیرداستانی)، بهترین کتاب سال روزنامه سانفرانسیسکو، فینالیست جایزه کتاب، جایزه کتاب برتر ایالت واشینگتن، برنده جایزه ادگار (بهترین اثر جنایی واقعی) و جایزه خنجر طلایی جامعه نویسندگان جنایی (بخش غیرداستانی) را از آن خود کرده است.
اریک لارسن در «شیطان شهر سپید» دو خط روایی را برگزیده و به شکلی هنرمندانه در کنار هم روایت میکند. دو خطی که به واسطه قرار گرفتن در دل یک واقعه تاریخی که در اواخر قرن نوزدهم رخ میدهد درکنار هم پیش می روند و در نقاط اوج این روایت به هم پیوند میخورند. در دهه پایانی قرن نوزدهم که ایالات متحده با شتاب به سمت قرن بیستم میرود، نمایشگاهی جهانی در شیکاگوی آمریکا برگزار شد که در نوع خود اتفاقی منحصر به فرد بود. دو محور این روایت در حاشیه و متن این نمایشگاه شکل گرفته و رخ می دهند. یک سوی ماجرا معماری بااستعداد قرار دارد و در سوی دیگر قاتلی سریالی. هر دو مرد در کار خود استادند و ویژگیهایشان در مجذوب کردن مخاطبان کتاب تاثیر بسزایی دارد. معمار داستان، مسئول نمایشگاه جهانیست که کار طراحی بسیاری از ساختمانهای مشهور آمریکایی را برعهده داشته است. حضور دنیل برنهام به عنوان معماری که قدم به قدم این پروژه را پیش میبرد باعث شده کتاب مملو از اطلاعات و نکات جالب برای علاقمندان معماری باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020116134.html
حمیدرضا امیدیسرور
«شیطان در شهر سپید»
(قتل، جادو و جنون در نمایشگاهی که آمریکا را دگرگون کرد )
نویسنده: اریک لارسن
ترجمه: سوگند رجبینسب
ناشر: قطره، چاپ اول ، 1401
468 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرقطره
ترجمه و نشر آثار پلیسی و جنایی در ایران، در دههی گذشته یکی از پربارترین دورههای خود را پشت سر گذاشته است؛ از آثار کلاسیک کارآگاهی گرفته تا تریلرهای پرحادثه معاصر و یا از رمانهای عامه پسند پلیسی تا رمانهایی متفاوت با مخاطبان خاص و... از این منظر آثاری چنان متنوع و جذاب، پیش روی علاقمندان این گونه آثار قرار گرفته است که هر سلیقهای خوراک مورد پسند خود را در این بین میتواند پیدا کند.
مجموعه ادبیات پلیسی نشر قطره بیگمان یکی از پروپیمانترین مجموعههایی است که در این حوزه منتشر شده است. این موفقیت چندان هم عجیب نیست چرا که کاوه میرعباسی سرپرستی این مجموعه را برعهده دارد که خود یکی از چهرههای آشنا و صاحب نظر در حوزه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته میشود.
از ویژگیهای این مجموعه که از تداومی قابل اعتنا برخوردار بوده و تاکنون قریب به پنجاه عنوان از آن منتشر شده، انتشار آثاری است متنوع از سبکهایی گوناگون که توسط نویسندگانی کمتر شناخته شده در ایران نوشته شده اند. در این میان بخصوص باید به ادبیات پلیسی تاریخی اشاره کرد که برای نخستین بار در این مجموعه به طور جدی مورد توجه قرار رفته و نمونههایی از آنها منتشر شد.
«شیطان در شهر سپید» نوشته اریک لارسن که با ترجمه سوگند رجبی نسب به بازار آمده، چهل و یکمین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی نشرقطره است که در همین مجموعه متنوع و متفاوت کاری در خور اعتنا و دیگر گونه محسوب میشود! «شیطان در شهر سپید» را نمی توان رمان در معنای متداول آن به شمار آورد و در واقع گونهای ناداستان مستند و روایی محسوب می شود که سالهای اخیر نه تنها نمونههای فراوانی از آنها نوشته و منتشر شدهاند، بلکه گونهای پرطرفدار نیز هست. عمده جذابیت این آثار صرف نظر از مستند و واقعی بودن مضمون، وابسته به شیوههای روایی آنها و ترکیب واقعیت و عنصر خیال است.
اریک لارسن در این زمینه چهرهای شناخته شده و صاحب سبک محسوب میشود. نویسنده و روزنامهنگاری که نوشتن داستانهای مستند و تحقیقی از ویژگیهای شاخص اوست. پیش از این نیز در ایران کتاب «در باغ حیوانات» به قلم او که به سالهای قدرت گرفتن هیتلر و نازیها در آلمان میپرداخت، به فارسی ترجمه و منتشر شده بود.
«شیطان در شهر سپید» که نخستین بار در سال 2003 (هشت سال قبل از در باغ حیوانات) نوشته و منتشر شده است ، همچون اثر مورد اشاره نه تنها به عنوان پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز مورد تایید و ستایش قرار گرفته است؛ همچون جایزه ژانر وحشت (بخش غیرداستانی)، بهترین کتاب سال روزنامه سانفرانسیسکو، فینالیست جایزه کتاب، جایزه کتاب برتر ایالت واشینگتن، برنده جایزه ادگار (بهترین اثر جنایی واقعی) و جایزه خنجر طلایی جامعه نویسندگان جنایی (بخش غیرداستانی) را از آن خود کرده است.
اریک لارسن در «شیطان شهر سپید» دو خط روایی را برگزیده و به شکلی هنرمندانه در کنار هم روایت میکند. دو خطی که به واسطه قرار گرفتن در دل یک واقعه تاریخی که در اواخر قرن نوزدهم رخ میدهد درکنار هم پیش می روند و در نقاط اوج این روایت به هم پیوند میخورند. در دهه پایانی قرن نوزدهم که ایالات متحده با شتاب به سمت قرن بیستم میرود، نمایشگاهی جهانی در شیکاگوی آمریکا برگزار شد که در نوع خود اتفاقی منحصر به فرد بود. دو محور این روایت در حاشیه و متن این نمایشگاه شکل گرفته و رخ می دهند. یک سوی ماجرا معماری بااستعداد قرار دارد و در سوی دیگر قاتلی سریالی. هر دو مرد در کار خود استادند و ویژگیهایشان در مجذوب کردن مخاطبان کتاب تاثیر بسزایی دارد. معمار داستان، مسئول نمایشگاه جهانیست که کار طراحی بسیاری از ساختمانهای مشهور آمریکایی را برعهده داشته است. حضور دنیل برنهام به عنوان معماری که قدم به قدم این پروژه را پیش میبرد باعث شده کتاب مملو از اطلاعات و نکات جالب برای علاقمندان معماری باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020116134.html
راهنمای کتاب/ گم شدن در روزهای از دست رفته
حمیدرضا امیدیسرور
«یادداشتهایی درباره زندگی»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: بهاره فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
263 صفحه، 170000 تومان
#ناداستان #جستار #نشرچشمه
روزگاری وقتی صحبت از ادبیات ترک زبان میشد مخاطبان عام کتابخوانی ذهنشان می رفت پیش عزیز نسین، آنها هم که کمی جدیتر به ادبیات نگاه می کردند، دست روی آثار یاشار کمال نویسنده ترک زبانِ کرد تبار میگذاشتند.
اما چند دههای است که ادبیات ترک نه فقط در ایران که در جهان نیز بسیار مطرح شده است، با نویسندگان کوچک و بزرگی در سبک های گوناگون. در این میان البته آنکه به عنوان چهره شاخص در صدر نشسته اورهان پاموک است که جایزه نوبل ادبیات را به خانه برده و در شناساندن بیشتر و بهتر ادبیات ترکیه نقش تعیین کنندهای داشته است.
اقبال چشمگیر آثار پاموک در ایران باعث شده در سالهای اخیر رمانهایش مکررا بازترجمه و منتشر شوند. ترجمههایی که البته بخش قابل توجهی از آنها یا بیکیفیتند و یا رونویسی شده از کار مترجمان حرفهای این حوزه هستند. اما در این میان نشر چشمه از جمله انگشت شمار ناشرانیست که بخش قابل توجهی از ترجمههای مقبول آثار اورهان پاموک را منتشر کرده است. به گونهای که مجموعهی تقریبا کاملی از آثار این نویسنده در اختیار علاقمندن قرار گرفته است. کتاب «یادداشتهایی درباره زندگی» که با ترجمه بهاره فریس آبادی به بازار آمده نیز در همین مجموعه جای میگیرد.
البته کتاب حاضر تفاوتی اساسی با آثار مطرح کارنامه این نویسنده دارد. اورهان پاموک بیش از همه به عنوان رمان نویس شناخته میشود، با همین رمانها هم به شهرت رسیده و جایزه نوبل را به خانه برده است. اما در عین حال جستار نویسی چیره دست نیز هست. جستار از آن نوشتههایی است که شکل و شیوه معینی را نمی توان به آن نسبت داد. درواقع قدرت قلم و میزان احاطه نویسنده و شکل پرورش آن متن است که موجب جذابیت جستار می شود. پاموک نیز برای بازگو کردن پارهای از خاطرات و بیان برخی دیدگاه های سیاسی ، اجتماعی و.... از این گونه ادبی، به بهترین شکلی استفاده کرده است و بی اغراق میتوان گفت جستارهای او از منظر ادبی و حتی روایی کم از رمانهایش ندارند. جستارهای پاموک از منظر محتوایی در زمینههای گوناگونی جای میگیرند. اما با این حال از مایههای درونی پیوند دهنده بسیاری نیز برخوردار هستند.
«یادداشتهایی درباره زندگی» از 24 جستار تشکیل شده است. این نوشته ها از دو کتاب پاموک به نامهای «رنگهای دیگر» و «تکههایی از چشم انداز» برگزیده شده و به زبان فارسی درآمده اند. عمده این جستارها در حد فاصل 1999 تا 2010 منتشر شده اند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020309119.html
حمیدرضا امیدیسرور
«یادداشتهایی درباره زندگی»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: بهاره فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
263 صفحه، 170000 تومان
#ناداستان #جستار #نشرچشمه
روزگاری وقتی صحبت از ادبیات ترک زبان میشد مخاطبان عام کتابخوانی ذهنشان می رفت پیش عزیز نسین، آنها هم که کمی جدیتر به ادبیات نگاه می کردند، دست روی آثار یاشار کمال نویسنده ترک زبانِ کرد تبار میگذاشتند.
اما چند دههای است که ادبیات ترک نه فقط در ایران که در جهان نیز بسیار مطرح شده است، با نویسندگان کوچک و بزرگی در سبک های گوناگون. در این میان البته آنکه به عنوان چهره شاخص در صدر نشسته اورهان پاموک است که جایزه نوبل ادبیات را به خانه برده و در شناساندن بیشتر و بهتر ادبیات ترکیه نقش تعیین کنندهای داشته است.
اقبال چشمگیر آثار پاموک در ایران باعث شده در سالهای اخیر رمانهایش مکررا بازترجمه و منتشر شوند. ترجمههایی که البته بخش قابل توجهی از آنها یا بیکیفیتند و یا رونویسی شده از کار مترجمان حرفهای این حوزه هستند. اما در این میان نشر چشمه از جمله انگشت شمار ناشرانیست که بخش قابل توجهی از ترجمههای مقبول آثار اورهان پاموک را منتشر کرده است. به گونهای که مجموعهی تقریبا کاملی از آثار این نویسنده در اختیار علاقمندن قرار گرفته است. کتاب «یادداشتهایی درباره زندگی» که با ترجمه بهاره فریس آبادی به بازار آمده نیز در همین مجموعه جای میگیرد.
البته کتاب حاضر تفاوتی اساسی با آثار مطرح کارنامه این نویسنده دارد. اورهان پاموک بیش از همه به عنوان رمان نویس شناخته میشود، با همین رمانها هم به شهرت رسیده و جایزه نوبل را به خانه برده است. اما در عین حال جستار نویسی چیره دست نیز هست. جستار از آن نوشتههایی است که شکل و شیوه معینی را نمی توان به آن نسبت داد. درواقع قدرت قلم و میزان احاطه نویسنده و شکل پرورش آن متن است که موجب جذابیت جستار می شود. پاموک نیز برای بازگو کردن پارهای از خاطرات و بیان برخی دیدگاه های سیاسی ، اجتماعی و.... از این گونه ادبی، به بهترین شکلی استفاده کرده است و بی اغراق میتوان گفت جستارهای او از منظر ادبی و حتی روایی کم از رمانهایش ندارند. جستارهای پاموک از منظر محتوایی در زمینههای گوناگونی جای میگیرند. اما با این حال از مایههای درونی پیوند دهنده بسیاری نیز برخوردار هستند.
«یادداشتهایی درباره زندگی» از 24 جستار تشکیل شده است. این نوشته ها از دو کتاب پاموک به نامهای «رنگهای دیگر» و «تکههایی از چشم انداز» برگزیده شده و به زبان فارسی درآمده اند. عمده این جستارها در حد فاصل 1999 تا 2010 منتشر شده اند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020309119.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«یادداشتهایی درباره زندگی»؛ اورهان پاموک؛ ترجمه بهاره فریس آبادی؛ نشر چشمه گم شدن در روزهای از دست رفته
«یادداشتهایی درباره زندگی»
راهنمای کتاب/ موضوع مهم تنهایی!
رضا فکری
«ویرانههای من»
جستارهایی دربارهی روان رنجور و آدمها
نوشته: محمد طلوعی
ناشر: چشمه، 1401
93 صفحه، 52000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جستارها عرصهی گستردهی بیان تجارب زیستیاند و اغلب زمینهای برای روایت فراهم میکنند که ممکن است در مدیومهای دیگری از قبیل رمان و داستان کوتاه نگنجد. نویسندگان در دنیای جستار با فراغ بالی به مراتب وسیعتر از داستاننویسی، به بیان مشاهدات و تأملات خود میپردازند و در میانهی طیفی از شرح احوال روزمرهی زندگی تا نظریهپردازیِ فلسفی و جامعهشناختی دربارهی پدیدهها پیش میروند. از آنجا که این قالب روایی مینیمالتر و دموکراتیکتر از سایر روایتهای داستانی عمل میکند و تجاربی ملموس و دست اول از نویسندگان را در اختیار مخاطب قرار میدهد، با سبک زندگی مدرن همخوانی بیشتری هم دارد. به همین سبب نویسندگان بسیاری در سالهای اخیر به نشر تجاربشان در هیأت جستار روی آوردهاند تا از این شکل روایی، برای ارتباط نزدیکتر با خوانندگانشان بهره بگیرند و محمد طلوعی از این دسته نویسندگان است.
طلوعی در اغلب آثار داستانیاش از قبیل «من ژانت نیستم»، «تربیتهای پدر» و «آناتومی افسردگی» نیز راهی شبیه جستار برای پیشبرد روایتش برگزیده است. اما مجموعه جستار «ویرانههای من» مسیری کاملاً مستقل در جستارنویسی برای او گشوده است. او در این کتاب به نقل سیر و سلوکهایی پرداخته که به ویژه در دو دههی اخیر زندگیاش تجربه کرده و دستاوردهای نویسندگیاش هم در رقم زدن مسیری متفاوت برای این مکاشفات بیتأثیر نبوده است. او در روایتش ماجراها و حکایتهای بیشماری گنجانده که هر یک مربوط به دورهای خاص از زندگی اوست و به نحوی در تبیین جهانبینیاش دربارهی موضوعهایی همچون مرگ، تنهایی و روابط انسانی نقشی مهم ایفا میکند.
کتاب مشتمل بر هفت جستار است که برخی از آنها مانند «بوطیقای ویرانگی» و «دروازهی بیدروازه» بر سایر بخشهای مجموعه تسلط مضمونی دارند. «بوطیقای ویرانگی» به نوعی مقدمهی مجموعه هم به شمار میرود و جایی است که نویسنده از منظری جامعتر به تفسیر هستیشناسانهی پدیدههای زندگیاش میپردازد؛ درواقع به نوعی تمامی جستارهای بعد از این، در سایهی همین ابرمضمون قرار میگیرد. جستاری که جنبهای تاریخی به تجارب بشر دربارهی ناکامیها و تنهاییهایش میدهد و به نظر میرسد فروپاشیِ روانی در اثر وقایع تروماتیک را نه تنها امری اجتنابناپذیر بلکه کاملاً جهانشمول و ازلی میپندارد.
تنهایی یکی از مضامینی است که نویسنده در این مجموعه به آن نگاه ویژهای داشته و در جستار «ضمیر ظالم» با تمرکز بیشتری به آن پرداخته و برهههای مختلفی از زندگیاش از کودکی تاکنون را بر همین مبنا زیر ذرهبین قرار داده است. او کوشیده موتیفها را در قالب تصاویری ماندگار از مقاطع متفاوت عمرش کنار هم بگذارد تا بتواند به نظریهی جامعی دربارهی تنهایی برسد؛ از تجربهی ماهیگیری در تنهایی، وقتی پسرکی شش ساله بوده گرفته تا زندگی در آپارتمانی مدرن در بزرگسالی که ساکنانش اغلب یکدیگر را نمیشناسند و هر یک با اشیاء و سرگرمیهایی، وسعت تنهایی خود را پوشش میدهند. نویسنده در این میان از بیان حکایات و بریدههایی از کتابهای دیگر نیز فروگذار نمیکند و آنها را بهعنوان شواهدی بر رد یا قبول استدلالهایش میآورد. در جستار «پیادهروی بزرگ» نیز نویسنده با افت و خیزها و پراکندگیهای بیشتری به این مضمون باز میگردد. اما این بار، تخیل را نیز چاشنی روایتش میکند تا امکانی تازه برای تحلیل موضوع تنهایی فراهم آورد. در اینجا او با ارتباطی خیالی با برادر مُردهاش میکوشد میان تجاربِ تنهایی و همراهی با دیگران تمایز قائل شود.
تجربهی زندگی در شهرهای مختلف و تأثیر آن بر شکلگیری شخصیت از دیگر دغدغههایی است که نویسنده در کتاب دربارهاش بسیار نوشته است. هر شهری با نمادهای خاصش، با پیشینههای تاریخی و مختصات فرهنگی و سیاسیاش جای پای خاصی در ذهن راوی جستارها باقی گذاشته است؛ از رشت و اثری که بر مسیر دو دههی آغازین زندگیاش گذاشته تا میلان با آن معماری منحصربهفردش که نویسنده روزهایی پُر فراز و نشیب را در آن سپری کرده است. گاه نیز مفهوم شهر چنان گسترش مییابد که تبدیل به موطن میشود و مباحثی همچون حس آشنایی و غربت را در خود جای میدهد. اما در هر حال شهر به هر شکل و شمایلی که مطرح شود، حکایتگر بخشی جداییناپذیر از هویت فردیِ راوی است و بر آن تأکید بسیار میورزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020318097.html
رضا فکری
«ویرانههای من»
جستارهایی دربارهی روان رنجور و آدمها
نوشته: محمد طلوعی
ناشر: چشمه، 1401
93 صفحه، 52000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جستارها عرصهی گستردهی بیان تجارب زیستیاند و اغلب زمینهای برای روایت فراهم میکنند که ممکن است در مدیومهای دیگری از قبیل رمان و داستان کوتاه نگنجد. نویسندگان در دنیای جستار با فراغ بالی به مراتب وسیعتر از داستاننویسی، به بیان مشاهدات و تأملات خود میپردازند و در میانهی طیفی از شرح احوال روزمرهی زندگی تا نظریهپردازیِ فلسفی و جامعهشناختی دربارهی پدیدهها پیش میروند. از آنجا که این قالب روایی مینیمالتر و دموکراتیکتر از سایر روایتهای داستانی عمل میکند و تجاربی ملموس و دست اول از نویسندگان را در اختیار مخاطب قرار میدهد، با سبک زندگی مدرن همخوانی بیشتری هم دارد. به همین سبب نویسندگان بسیاری در سالهای اخیر به نشر تجاربشان در هیأت جستار روی آوردهاند تا از این شکل روایی، برای ارتباط نزدیکتر با خوانندگانشان بهره بگیرند و محمد طلوعی از این دسته نویسندگان است.
طلوعی در اغلب آثار داستانیاش از قبیل «من ژانت نیستم»، «تربیتهای پدر» و «آناتومی افسردگی» نیز راهی شبیه جستار برای پیشبرد روایتش برگزیده است. اما مجموعه جستار «ویرانههای من» مسیری کاملاً مستقل در جستارنویسی برای او گشوده است. او در این کتاب به نقل سیر و سلوکهایی پرداخته که به ویژه در دو دههی اخیر زندگیاش تجربه کرده و دستاوردهای نویسندگیاش هم در رقم زدن مسیری متفاوت برای این مکاشفات بیتأثیر نبوده است. او در روایتش ماجراها و حکایتهای بیشماری گنجانده که هر یک مربوط به دورهای خاص از زندگی اوست و به نحوی در تبیین جهانبینیاش دربارهی موضوعهایی همچون مرگ، تنهایی و روابط انسانی نقشی مهم ایفا میکند.
کتاب مشتمل بر هفت جستار است که برخی از آنها مانند «بوطیقای ویرانگی» و «دروازهی بیدروازه» بر سایر بخشهای مجموعه تسلط مضمونی دارند. «بوطیقای ویرانگی» به نوعی مقدمهی مجموعه هم به شمار میرود و جایی است که نویسنده از منظری جامعتر به تفسیر هستیشناسانهی پدیدههای زندگیاش میپردازد؛ درواقع به نوعی تمامی جستارهای بعد از این، در سایهی همین ابرمضمون قرار میگیرد. جستاری که جنبهای تاریخی به تجارب بشر دربارهی ناکامیها و تنهاییهایش میدهد و به نظر میرسد فروپاشیِ روانی در اثر وقایع تروماتیک را نه تنها امری اجتنابناپذیر بلکه کاملاً جهانشمول و ازلی میپندارد.
تنهایی یکی از مضامینی است که نویسنده در این مجموعه به آن نگاه ویژهای داشته و در جستار «ضمیر ظالم» با تمرکز بیشتری به آن پرداخته و برهههای مختلفی از زندگیاش از کودکی تاکنون را بر همین مبنا زیر ذرهبین قرار داده است. او کوشیده موتیفها را در قالب تصاویری ماندگار از مقاطع متفاوت عمرش کنار هم بگذارد تا بتواند به نظریهی جامعی دربارهی تنهایی برسد؛ از تجربهی ماهیگیری در تنهایی، وقتی پسرکی شش ساله بوده گرفته تا زندگی در آپارتمانی مدرن در بزرگسالی که ساکنانش اغلب یکدیگر را نمیشناسند و هر یک با اشیاء و سرگرمیهایی، وسعت تنهایی خود را پوشش میدهند. نویسنده در این میان از بیان حکایات و بریدههایی از کتابهای دیگر نیز فروگذار نمیکند و آنها را بهعنوان شواهدی بر رد یا قبول استدلالهایش میآورد. در جستار «پیادهروی بزرگ» نیز نویسنده با افت و خیزها و پراکندگیهای بیشتری به این مضمون باز میگردد. اما این بار، تخیل را نیز چاشنی روایتش میکند تا امکانی تازه برای تحلیل موضوع تنهایی فراهم آورد. در اینجا او با ارتباطی خیالی با برادر مُردهاش میکوشد میان تجاربِ تنهایی و همراهی با دیگران تمایز قائل شود.
تجربهی زندگی در شهرهای مختلف و تأثیر آن بر شکلگیری شخصیت از دیگر دغدغههایی است که نویسنده در کتاب دربارهاش بسیار نوشته است. هر شهری با نمادهای خاصش، با پیشینههای تاریخی و مختصات فرهنگی و سیاسیاش جای پای خاصی در ذهن راوی جستارها باقی گذاشته است؛ از رشت و اثری که بر مسیر دو دههی آغازین زندگیاش گذاشته تا میلان با آن معماری منحصربهفردش که نویسنده روزهایی پُر فراز و نشیب را در آن سپری کرده است. گاه نیز مفهوم شهر چنان گسترش مییابد که تبدیل به موطن میشود و مباحثی همچون حس آشنایی و غربت را در خود جای میدهد. اما در هر حال شهر به هر شکل و شمایلی که مطرح شود، حکایتگر بخشی جداییناپذیر از هویت فردیِ راوی است و بر آن تأکید بسیار میورزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020318097.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ویرانههای من»؛ محمد طلوعی؛ نشر چشمه موضوع مهم تنهایی!
«ویرانههای من»
راهنمای کتاب/ تهرانی که ما ساختیم...
رضا فکری
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
نوشته: سلمان امین
همراه با عکسهای رامتین فیروزیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
159 صفحه، 110000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
شهر در آثار سلمان امین، همواره جایگاهی محوری داشته و وقایع داستانی اغلب حول محور آن شکل و مفهوم حقیقی خود را یافته است. نکتهای که در رمانهای «انجمن نکبتزدهها» و «قلعهمرغی، روزگار هرمی» به نحو گستردهتری دیده میشود. شهر در این آثار عنصری حیاتی و سرنوشتساز است و شخصیتها و کنشهای میان آنها را مشخص میسازد و گویی بدون آن قصهای برای روایت باقی نمیماند. به همین خاطر است که میتوان شهر را از ستونهای اساسی جهان روایی سلمان امین دانست. این موضوع برای او چنان اهمیتی دارد که نهتنها در آثار داستانیاش، که در جستارها و تتبعات غیرداستانیاش نیز پیگیر آن بوده و کوشیده به مشاهدات و تجارباش، در قالب یک مجموعه نظم و سامان ببخشد. کتاب «تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی» از همین کوششهای شهرنگارانهی او برآمده است؛ مجموعهای که به انعکاس زیست این نویسنده در شهر تهران از پس چهار دهه میپردازد.
کتاب «تِهران...» مشتمل بر هفت فصل است که از منظر یک شهروند به جنبههای مختلف زندگی در منطقهای خاص از شهر تهران تکیه دارد. تجاربی که در قالب تحلیلهایی کوتاه نوشته شده و با شواهد تاریخی مختلف همراه شده است. عکسهایی نیز این جستارها را تکمیل میکنند تا تصویری چندبعدی از زیست شهری مد نظر مؤلف را بسازند. در این مجموعه، جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، جامعهشناختی و انسانشناسانه از زندگی شهری مورد واکاوی قرار گرفته و مثالهایی نیز برای تبیین روشنتر آنها آورده شده است؛ از جمله اینکه در دهههای پنجاه و شصت چه نوع پوشاک و وسایلی دانشآموزان پایینشهر را از بالای شهر تفکیک میکرده است.
تصویر کلی از تهران، موضوعی است که در اولویت تحلیل نویسنده قرار گرفته و بیش از هر چیز به آن پرداخته است. اولین قابی که برای مخاطب ساخته میشود حاوی تصویری از قلعهمرغی به عنوان منطقهای است که فرهنگ و تاریخچهی خاص خود را دارد. این تصویر برای نویسنده چنان اهمیتی دارد که زمانی در کودکی تمام جهان او را شکل داده است. تصویری که بعدها با افزوده شدن تهران و مؤلفههای شهرنشینی همراه آن، گسترش یافته و تعاریف متفاوتتری پیدا کرده است. در واقع سایهی منطقهی قلعهمرغی بر اغلب قیاسها و ارزشگذاریها سنگینی دارد و گاه و بیگاه میان تمام تفاسیر نویسنده از زندگی شهری سر برمیآورد و قدرتنمایی میکند. هرچند با همهی این تأکیدها بر نقش پررنگ و سرنوشتساز قلعهمرغی بهعنوان زیستگاهی خاص، در سرتاسر کتاب صحنه یا واقعهای نمیتوان یافت که تصویر آن را در ذهن مخاطب مشخص و ماندگار کند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020524097.html
رضا فکری
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
نوشته: سلمان امین
همراه با عکسهای رامتین فیروزیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
159 صفحه، 110000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
شهر در آثار سلمان امین، همواره جایگاهی محوری داشته و وقایع داستانی اغلب حول محور آن شکل و مفهوم حقیقی خود را یافته است. نکتهای که در رمانهای «انجمن نکبتزدهها» و «قلعهمرغی، روزگار هرمی» به نحو گستردهتری دیده میشود. شهر در این آثار عنصری حیاتی و سرنوشتساز است و شخصیتها و کنشهای میان آنها را مشخص میسازد و گویی بدون آن قصهای برای روایت باقی نمیماند. به همین خاطر است که میتوان شهر را از ستونهای اساسی جهان روایی سلمان امین دانست. این موضوع برای او چنان اهمیتی دارد که نهتنها در آثار داستانیاش، که در جستارها و تتبعات غیرداستانیاش نیز پیگیر آن بوده و کوشیده به مشاهدات و تجارباش، در قالب یک مجموعه نظم و سامان ببخشد. کتاب «تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی» از همین کوششهای شهرنگارانهی او برآمده است؛ مجموعهای که به انعکاس زیست این نویسنده در شهر تهران از پس چهار دهه میپردازد.
کتاب «تِهران...» مشتمل بر هفت فصل است که از منظر یک شهروند به جنبههای مختلف زندگی در منطقهای خاص از شهر تهران تکیه دارد. تجاربی که در قالب تحلیلهایی کوتاه نوشته شده و با شواهد تاریخی مختلف همراه شده است. عکسهایی نیز این جستارها را تکمیل میکنند تا تصویری چندبعدی از زیست شهری مد نظر مؤلف را بسازند. در این مجموعه، جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، جامعهشناختی و انسانشناسانه از زندگی شهری مورد واکاوی قرار گرفته و مثالهایی نیز برای تبیین روشنتر آنها آورده شده است؛ از جمله اینکه در دهههای پنجاه و شصت چه نوع پوشاک و وسایلی دانشآموزان پایینشهر را از بالای شهر تفکیک میکرده است.
تصویر کلی از تهران، موضوعی است که در اولویت تحلیل نویسنده قرار گرفته و بیش از هر چیز به آن پرداخته است. اولین قابی که برای مخاطب ساخته میشود حاوی تصویری از قلعهمرغی به عنوان منطقهای است که فرهنگ و تاریخچهی خاص خود را دارد. این تصویر برای نویسنده چنان اهمیتی دارد که زمانی در کودکی تمام جهان او را شکل داده است. تصویری که بعدها با افزوده شدن تهران و مؤلفههای شهرنشینی همراه آن، گسترش یافته و تعاریف متفاوتتری پیدا کرده است. در واقع سایهی منطقهی قلعهمرغی بر اغلب قیاسها و ارزشگذاریها سنگینی دارد و گاه و بیگاه میان تمام تفاسیر نویسنده از زندگی شهری سر برمیآورد و قدرتنمایی میکند. هرچند با همهی این تأکیدها بر نقش پررنگ و سرنوشتساز قلعهمرغی بهعنوان زیستگاهی خاص، در سرتاسر کتاب صحنه یا واقعهای نمیتوان یافت که تصویر آن را در ذهن مخاطب مشخص و ماندگار کند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020524097.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»؛ سلمان امین (همراه با عکسهای رامتین فیروزیان)؛ نشر چشمه تهرانی که ما ساختیم...
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
راهنمای کتاب/ ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا
ثریا بیگدلی
«دفعهی بعد، آتش»
نوشته: جیمز بالدوین
ترجمه: امید مهرگان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
95 صفحه، 48000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
تبعیض نژادی در آمریکا مسألهای دیرپا و واجد پیچیدگیها و ابعاد بسیار گوناگون است و سیر تطور و تحولی شگرف نیز با خود دارد؛ سیری که در نقطهای از آن کلمهی «نیگر» با تمام بار وهن و تحقیری که در خود دارد به طور معمول در مناسبات روزمره و حتی ادبیات مکتوب، از جمله در کتاب «هاکلبری فین» مارک تواین به کار میرود و در جایی دیگر استفاده از چنین کلمهای خشم و نفرت افکار عمومی را برمیانگیزد. جنبش ضد تبعیض نژادی هم به همین ترتیب سابقهای طولانی در مبارزه با این پدیده و آگاهیبخشیِ جامعه داشته است.
گرچه این تبعیض شکل و نحوهی بروز متفاوتی در دنیای امروز پیدا کرده است، اما بخش عمدهای از جوامع آن را مطرود و بیاعتبار میشمارند. جیمز بالدوین در کتاب «دفعهی بعد، آتش» به بررسی همین ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا و مقایسه با نمونههای تاریخی پیشین دراینباره میپردازد. از منظر او نیز این پدیده گرچه آن شکل عریان و افسارگسیختهی سابق را ندارد، اما همچنان در بخشی از لایههای زیرین جامعه در حال فعالیت و تکاپوست و گاه مظاهری تراژیک از خود به نمایش میگذارد.
کتاب در عین ایجاز و حجم اندک، اشارات بسیار متنوعی به مسألهی تبعیض نژادی دارد. بالدوین که خود زخمخوردهی همین مسأله است و بارها عواقب آن را در زندگی شخصیاش از کودکی تاکنون چشیده، به بیان تجارب زیستی خود نیز در این زمینه میپردازد. اما در کنار این شرح تجارب فردی، از آوردن شواهد و نمونههای تاریخی نیز فروگذار نمیکند و برای هر واقعهای سوابق و قوانین و رویکردهای جامعه و دولت را نیز برمیشمارد تا تابلویی تمامنما از وضعیت موجود در اختیار مخاطبانش بگذارد. بالدوین خود یک عصیانگر تمامعیار و پرشور در عرصهی مبارزهی تبعیض نژادی است و از انتقاد صریح و بیاغماض از موقعیت سیاهپوستان در آمریکای امروز هیچ ابایی ندارد، چنان که کتاب حاضر نیز در واقع مقالهای از او بوده که در دههی شصت میلادی در مجلهی نیویورکر به چاپ رسیده است. مقالهای که درصدد روشن کردن ابعاد تاریخی، ساختاری و قانونی تبعیض علیه سیاهپوستان در آمریکاست.
مقدمهی مترجم کمک شایانی به انتخاب رویکرد مناسب برای مواجه شدن با کتاب و درک بهتر آن میکند. مترجم میکوشد خواننده را از دو جنبه متوجه اهمیت اثر کند و به او دو نقطهی مشخص برای اتخاذ خوانشی مفید و مؤثر از این کتاب ارائه میدهد؛ ابتدا تمرکز بر زندگی شخصی و تجاربی که بالدوین خود به عنوان یک شهروند سیاهپوستِ درگیر مسائل نژادی داشته و سپس توجه به متأخرترین وقایع دربارهی این موضوع که به اعتراضات وسیع سال 2020 در پی قتل جورج فلوید رخ داده است. هردوی این نقاط شروع میتوانند در درک عمیقتر واقعیات جامعهی مورد نظر برای مخاطب سودمند باشند. مترجم همراستا با مؤلف این اثر معتقد است که ریشه این چالشهای تبعیضی به چهارصد سال پیش یا حتی پیشتر میرسد؛ همان زمانی که بردههای سیاه از آفریقا به قارهی جدید آورده شدند و نطفهی نابرابری نژادی علیه آنها در این سرزمین بسته شد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020631043.html
ثریا بیگدلی
«دفعهی بعد، آتش»
نوشته: جیمز بالدوین
ترجمه: امید مهرگان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
95 صفحه، 48000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
تبعیض نژادی در آمریکا مسألهای دیرپا و واجد پیچیدگیها و ابعاد بسیار گوناگون است و سیر تطور و تحولی شگرف نیز با خود دارد؛ سیری که در نقطهای از آن کلمهی «نیگر» با تمام بار وهن و تحقیری که در خود دارد به طور معمول در مناسبات روزمره و حتی ادبیات مکتوب، از جمله در کتاب «هاکلبری فین» مارک تواین به کار میرود و در جایی دیگر استفاده از چنین کلمهای خشم و نفرت افکار عمومی را برمیانگیزد. جنبش ضد تبعیض نژادی هم به همین ترتیب سابقهای طولانی در مبارزه با این پدیده و آگاهیبخشیِ جامعه داشته است.
گرچه این تبعیض شکل و نحوهی بروز متفاوتی در دنیای امروز پیدا کرده است، اما بخش عمدهای از جوامع آن را مطرود و بیاعتبار میشمارند. جیمز بالدوین در کتاب «دفعهی بعد، آتش» به بررسی همین ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا و مقایسه با نمونههای تاریخی پیشین دراینباره میپردازد. از منظر او نیز این پدیده گرچه آن شکل عریان و افسارگسیختهی سابق را ندارد، اما همچنان در بخشی از لایههای زیرین جامعه در حال فعالیت و تکاپوست و گاه مظاهری تراژیک از خود به نمایش میگذارد.
کتاب در عین ایجاز و حجم اندک، اشارات بسیار متنوعی به مسألهی تبعیض نژادی دارد. بالدوین که خود زخمخوردهی همین مسأله است و بارها عواقب آن را در زندگی شخصیاش از کودکی تاکنون چشیده، به بیان تجارب زیستی خود نیز در این زمینه میپردازد. اما در کنار این شرح تجارب فردی، از آوردن شواهد و نمونههای تاریخی نیز فروگذار نمیکند و برای هر واقعهای سوابق و قوانین و رویکردهای جامعه و دولت را نیز برمیشمارد تا تابلویی تمامنما از وضعیت موجود در اختیار مخاطبانش بگذارد. بالدوین خود یک عصیانگر تمامعیار و پرشور در عرصهی مبارزهی تبعیض نژادی است و از انتقاد صریح و بیاغماض از موقعیت سیاهپوستان در آمریکای امروز هیچ ابایی ندارد، چنان که کتاب حاضر نیز در واقع مقالهای از او بوده که در دههی شصت میلادی در مجلهی نیویورکر به چاپ رسیده است. مقالهای که درصدد روشن کردن ابعاد تاریخی، ساختاری و قانونی تبعیض علیه سیاهپوستان در آمریکاست.
مقدمهی مترجم کمک شایانی به انتخاب رویکرد مناسب برای مواجه شدن با کتاب و درک بهتر آن میکند. مترجم میکوشد خواننده را از دو جنبه متوجه اهمیت اثر کند و به او دو نقطهی مشخص برای اتخاذ خوانشی مفید و مؤثر از این کتاب ارائه میدهد؛ ابتدا تمرکز بر زندگی شخصی و تجاربی که بالدوین خود به عنوان یک شهروند سیاهپوستِ درگیر مسائل نژادی داشته و سپس توجه به متأخرترین وقایع دربارهی این موضوع که به اعتراضات وسیع سال 2020 در پی قتل جورج فلوید رخ داده است. هردوی این نقاط شروع میتوانند در درک عمیقتر واقعیات جامعهی مورد نظر برای مخاطب سودمند باشند. مترجم همراستا با مؤلف این اثر معتقد است که ریشه این چالشهای تبعیضی به چهارصد سال پیش یا حتی پیشتر میرسد؛ همان زمانی که بردههای سیاه از آفریقا به قارهی جدید آورده شدند و نطفهی نابرابری نژادی علیه آنها در این سرزمین بسته شد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020631043.html
راهنمای کتاب/ رنج بیماری و ضرورت زیستن
دریا امامی
«نئوهاوکینگها»
نوشته: مریم حسینیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
177 صفحه، 120000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
بیماری همواره منجر به تغییراتی در تصویر انسان از خویش میشود و هرچه شدت، وخامت و طول مدت این پدیده بیشتر باشد، تغییراتِ گستردهتر و دامنگیرتری رخ میدهد. گاهی بیماری بخش وسیعی از توانمندیهای آدمها را مختل میکند و آنها را از حرفهای که دنبال میکنند باز میدارد. گاهی بیماری بر ظاهر انسانها اثر میگذارد و تعاریف و مرزهای زشتی و زیبایی را برای آنها جابهجا میکند. بیماریهای درمانناپذیر و مزمن بر مؤلفههای هویتی آدمها تأثیری شگرف دارند و درک آنها را از مفهوم «خود» دچار دگرگونی میکنند. سازگاری با وضعیت جدید برای اغلب افراد شبیه تطابق با فقدان و شروع دورهای تازه از زندگی است که ممکن است ماهها و یا حتی سالها طول بکشد. مریم حسینیان در مجموعه جستار «نئوهاوکینگها» کوشیده دربارهی این موضوع تجارب و تتبعات خود را با مخاطبش به اشتراک بگذارد.
کتاب در دوازده بخش، یک دورهی کامل از بیماری نویسنده را از روزهای آغازین تا رسیدن به زمان نقاهت را در خود جای داده و حسینیان تلاش کرده روایتی صریح و سرراست از تجارب منحصربهفرد بیماریاش را در اختیار خواننده بگذارد. تمام روایت با تجزیه و تحلیلهای او آمیخته شده و این ویژگی، متن را از حالت نقل یک تجربهی صرف خارج کرده است؛ به شکلی که تعابیر خاص نویسنده از اشخاص، اشیاء و فرآیندها را به وفور میتوان در روایت مشاهده کرد و هر فصل هم بر مبنای همین تعبیر و تفسیرها نامگذاری شده است.
از همان آغاز راه، شخصیت استیون هاوکینگ وزنهی سنگینی در متن دارد و به نویسنده الگویی خاص برای برگزیدن شیوهی روایتش داده است. او نماد انسانی است که بیماری اغلب عملکردهای معمولش را مختل کرده و حتی توان تکلم ندارد. هاوکینگ در منتهاالیه طیفی از انسانها ایستاده که بیماری مجال زندگی طبیعی را از آنها گرفته است. او با وجود اسکلروز جانبی آمیوتروفیک که تمام بدنش را فلج کرده بوده، کوشیده به جنگ با همهی ناتوانیها برود و سرسختانه آنها را شکست دهد. مؤلف خودش را نسل جدیدی از امثال هاوکینگ میداند و اصطلاح نئوهاوکینگ را برای انسانهایی که تجربهای مشابه او دارند، به کار میبرد.
آنچه نویسنده به عنوان فصل مشترک میان خود و هاوکینگ میبیند، نفس بیماری نیست، بلکه آن سبکی از زندگی است که در پس آن نهفته و منجر به بروز چالشی میان فرد بیمار و محدودیتهایش شده است. از منظر نویسنده این مسأله به راحتی قابل حل نیست و در هنگام وخامت بیماری، نصایح انگیزشی و توصیههای مرتبط با تفکر مثبت ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند. انسانی که در اثر بیماری ضعف و ناتوانی شدیدی را تجربه میکند نمیتواند به آسانی خود را وادار به مثبتاندیشی کند. درد و افکار مزاحم همواره میتوانند روند معمول سازگاری هر آدمی را با بیماری تحتالشعاع خود قرار دهند. بنابراین هاوکینگ بودن در اوج یک بیماری صعبالعلاج کار چندان بیدردسری نیست.
مؤلف از فرآیندی خاص برای سازش با شرایط و برونرفت از بحران یاد میکند که بسیار شبیه آن چیزی است که انسانها در مسألهی «فقدان» تجربه میکنند. در این موضوع نیز شخص بسیاری از داشتههای خود را از دست میدهد. او دیگر واجد آن ویژگیهای معمول سلامتی نیست؛ چهره و ظاهر تغییر میکند، عملکرد طبیعی دچار اختلال میشود، توان انجام بسیاری از کارها از دست میرود و لذت و آرامش دیگر به شکل قبل نیست. نویسنده از روزهایی میگوید که به خاطر جراحی روده حتی اجازه نوشیدن آب نداشته و تحرکش مختل شده بوده است. در چنین شرایطی توصیه به انجام مراقبتهای خاص نیز از جانب بیمار قابل پذیرش نیست. حالا که او از بسیاری از فعالیتهای همیشگیاش محروم شده و ضعف و تغییرات بدنی و ظاهری آزارش میدهد، چرا باید از خود مراقبت کند و اصلاً این مراقبت مگر چهقدر بر بهبود شرایطش و بازگشتش به زندگی سابق تأثیر دارد؟ خشم او مجال طی کردن روال عادی سازگاری را از او میگیرد. اینجاست که نویسنده از لجبازی با شرایطی مینویسد که بخش بزرگی از فرآیند تطابق با وضعیت موجود را میسازد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020707024.html
دریا امامی
«نئوهاوکینگها»
نوشته: مریم حسینیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
177 صفحه، 120000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
بیماری همواره منجر به تغییراتی در تصویر انسان از خویش میشود و هرچه شدت، وخامت و طول مدت این پدیده بیشتر باشد، تغییراتِ گستردهتر و دامنگیرتری رخ میدهد. گاهی بیماری بخش وسیعی از توانمندیهای آدمها را مختل میکند و آنها را از حرفهای که دنبال میکنند باز میدارد. گاهی بیماری بر ظاهر انسانها اثر میگذارد و تعاریف و مرزهای زشتی و زیبایی را برای آنها جابهجا میکند. بیماریهای درمانناپذیر و مزمن بر مؤلفههای هویتی آدمها تأثیری شگرف دارند و درک آنها را از مفهوم «خود» دچار دگرگونی میکنند. سازگاری با وضعیت جدید برای اغلب افراد شبیه تطابق با فقدان و شروع دورهای تازه از زندگی است که ممکن است ماهها و یا حتی سالها طول بکشد. مریم حسینیان در مجموعه جستار «نئوهاوکینگها» کوشیده دربارهی این موضوع تجارب و تتبعات خود را با مخاطبش به اشتراک بگذارد.
کتاب در دوازده بخش، یک دورهی کامل از بیماری نویسنده را از روزهای آغازین تا رسیدن به زمان نقاهت را در خود جای داده و حسینیان تلاش کرده روایتی صریح و سرراست از تجارب منحصربهفرد بیماریاش را در اختیار خواننده بگذارد. تمام روایت با تجزیه و تحلیلهای او آمیخته شده و این ویژگی، متن را از حالت نقل یک تجربهی صرف خارج کرده است؛ به شکلی که تعابیر خاص نویسنده از اشخاص، اشیاء و فرآیندها را به وفور میتوان در روایت مشاهده کرد و هر فصل هم بر مبنای همین تعبیر و تفسیرها نامگذاری شده است.
از همان آغاز راه، شخصیت استیون هاوکینگ وزنهی سنگینی در متن دارد و به نویسنده الگویی خاص برای برگزیدن شیوهی روایتش داده است. او نماد انسانی است که بیماری اغلب عملکردهای معمولش را مختل کرده و حتی توان تکلم ندارد. هاوکینگ در منتهاالیه طیفی از انسانها ایستاده که بیماری مجال زندگی طبیعی را از آنها گرفته است. او با وجود اسکلروز جانبی آمیوتروفیک که تمام بدنش را فلج کرده بوده، کوشیده به جنگ با همهی ناتوانیها برود و سرسختانه آنها را شکست دهد. مؤلف خودش را نسل جدیدی از امثال هاوکینگ میداند و اصطلاح نئوهاوکینگ را برای انسانهایی که تجربهای مشابه او دارند، به کار میبرد.
آنچه نویسنده به عنوان فصل مشترک میان خود و هاوکینگ میبیند، نفس بیماری نیست، بلکه آن سبکی از زندگی است که در پس آن نهفته و منجر به بروز چالشی میان فرد بیمار و محدودیتهایش شده است. از منظر نویسنده این مسأله به راحتی قابل حل نیست و در هنگام وخامت بیماری، نصایح انگیزشی و توصیههای مرتبط با تفکر مثبت ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند. انسانی که در اثر بیماری ضعف و ناتوانی شدیدی را تجربه میکند نمیتواند به آسانی خود را وادار به مثبتاندیشی کند. درد و افکار مزاحم همواره میتوانند روند معمول سازگاری هر آدمی را با بیماری تحتالشعاع خود قرار دهند. بنابراین هاوکینگ بودن در اوج یک بیماری صعبالعلاج کار چندان بیدردسری نیست.
مؤلف از فرآیندی خاص برای سازش با شرایط و برونرفت از بحران یاد میکند که بسیار شبیه آن چیزی است که انسانها در مسألهی «فقدان» تجربه میکنند. در این موضوع نیز شخص بسیاری از داشتههای خود را از دست میدهد. او دیگر واجد آن ویژگیهای معمول سلامتی نیست؛ چهره و ظاهر تغییر میکند، عملکرد طبیعی دچار اختلال میشود، توان انجام بسیاری از کارها از دست میرود و لذت و آرامش دیگر به شکل قبل نیست. نویسنده از روزهایی میگوید که به خاطر جراحی روده حتی اجازه نوشیدن آب نداشته و تحرکش مختل شده بوده است. در چنین شرایطی توصیه به انجام مراقبتهای خاص نیز از جانب بیمار قابل پذیرش نیست. حالا که او از بسیاری از فعالیتهای همیشگیاش محروم شده و ضعف و تغییرات بدنی و ظاهری آزارش میدهد، چرا باید از خود مراقبت کند و اصلاً این مراقبت مگر چهقدر بر بهبود شرایطش و بازگشتش به زندگی سابق تأثیر دارد؟ خشم او مجال طی کردن روال عادی سازگاری را از او میگیرد. اینجاست که نویسنده از لجبازی با شرایطی مینویسد که بخش بزرگی از فرآیند تطابق با وضعیت موجود را میسازد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020707024.html
راهنمای کتاب/ روایت یک تراژدی اجتماعی
سعیده امینزاده
«خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر»
نوشته: مهراوه فردوسی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
192 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به سه دهه از فاجعهی خیابان گاندی، تحلیلها دربارهی آن تفاوتهایی شگرف با زمان وقوعشان پیدا کردهاند. این تفاوتها را پارامترهای بسیاری تعیین میکنند که عمدهترینشان تغییر گفتمانی است که در طی این ربع قرن در جامعه رخ داده است. ماجرای شاهرخ و سمیه در زمانهی خود ابعاد متعددی برای تعبیر و تفسیر داشت؛ از تابوشکنی یک نسل گرفته تا تزلزل هنجارهای خانوادگی، از بحران معنویت گرفته تا تهاجم فرهنگی و خطر گسترش ابتذال.
هر بخش از جامعه درگیر جنبهای از ابعاد گستردهی این حادثهی تراژیک بود و برخورد حاکمیت در قبال مجازات عاملان جنایت و رویکردی که خانوادهی قربانیان در پیش گرفت نیز بر ابهام در افکار عمومی افزود و به پروندهی خیابان گاندی وجوه متعددی بخشید. آنچه سیاستگزاران را درگیر خود میساخت نگرانیشان از نفوذ فرهنگ بیگانهای بود که قشر جوان را از اخلاقیات تهی میسازد. جامعهشناسان به تغییر نگرش نسل جدید به روابط خانوادگی و اجتماعی میاندیشیدند و در سایهی این واقعه آن را آسیبشناسی میکردند. نخبگان سیاستهای غلط فرهنگی و فشارها و محدودیتهای دولتی را که بر اجتماع تحمیل میشد مسبب اینگونه حوادث میدانستند و عموم مردم ماهیت رابطهی متهمان پرونده را هدف گرفته و معتقد بودند که از شئون معمول آن دوره فرارَوی کرده و بهراحتی قابل درک و توجیه نیست. مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر»، کوشیده به برخی از مهمترین این دیدگاهها بپردازد.
کتاب در پنج پرده به بررسی ابعاد مختلف جنایت خیابان گاندی میپردازد. در هر پرده، پس از بازخوانی بخشی از پرونده جستاری مرتبط با آن آمده که واقعه را از منظری خاص واکاوی میکند. نویسنده ابتدا به نقل مستقیم از مطبوعات آن دوره دربارهی قسمتی از ماجراهای پرونده میپردازد و سپس آن را در بوتهی نقد و تحلیل قرار میدهد. رویکرد مؤلف در اغلب بخشهای کتاب کرونوتروپیک است که به طبقهبندی نظاممند وقایع در ذهن مخاطب کمک شایانی میکند و از پیچیدگیهای روایی آن میکاهد. بنابراین آغاز مجموعه با نقطهی شروع وقایع همراه است و پایانش به اکنون میرسد که مقایسهای کلی دربارهی گفتمانهای رایج آن دوره با زمال حال را نیز صورت داده است.
آنچه در نگاه اول ممکن است توجه مخاطب را به خود جلب کند تعدد مطبوعاتی است که در آن دوره به نقل ماجرا میپرداختند. روزنامهها، مجلات و هفتهنامهها در مقیاسی وسیع و دقیق روایتگر لحظه به لحظهی وقایع پرونده بودند و میکوشیدند هیچ نکتهای را از قلم نیاندازند. مطبوعات مکتوب تسلطی بلامنازع در عرصهی رسانه داشتند و میتوانستند به راحتی و بدون حضور رقیبی جدی افکار عمومی را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهند. صفحات اول آنها مملو از تیترهای جنجالی دربارهی تازهترین تحولات پرونده بود و مردمی که تنها منبع خبررسانیشان دربارهی حوادث اجتماعی را مطبوعات میدیدند، همواره پیگیر تازهترین شمارههای آنها بودند. بخشی از مطبوعات اختصاصا به حوادثی اینچنینی میپرداختند و در غیاب سایر منابع رسانهای در این حوزه، بازار داغی برای خود داشتند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020803073.html
سعیده امینزاده
«خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر»
نوشته: مهراوه فردوسی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
192 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به سه دهه از فاجعهی خیابان گاندی، تحلیلها دربارهی آن تفاوتهایی شگرف با زمان وقوعشان پیدا کردهاند. این تفاوتها را پارامترهای بسیاری تعیین میکنند که عمدهترینشان تغییر گفتمانی است که در طی این ربع قرن در جامعه رخ داده است. ماجرای شاهرخ و سمیه در زمانهی خود ابعاد متعددی برای تعبیر و تفسیر داشت؛ از تابوشکنی یک نسل گرفته تا تزلزل هنجارهای خانوادگی، از بحران معنویت گرفته تا تهاجم فرهنگی و خطر گسترش ابتذال.
هر بخش از جامعه درگیر جنبهای از ابعاد گستردهی این حادثهی تراژیک بود و برخورد حاکمیت در قبال مجازات عاملان جنایت و رویکردی که خانوادهی قربانیان در پیش گرفت نیز بر ابهام در افکار عمومی افزود و به پروندهی خیابان گاندی وجوه متعددی بخشید. آنچه سیاستگزاران را درگیر خود میساخت نگرانیشان از نفوذ فرهنگ بیگانهای بود که قشر جوان را از اخلاقیات تهی میسازد. جامعهشناسان به تغییر نگرش نسل جدید به روابط خانوادگی و اجتماعی میاندیشیدند و در سایهی این واقعه آن را آسیبشناسی میکردند. نخبگان سیاستهای غلط فرهنگی و فشارها و محدودیتهای دولتی را که بر اجتماع تحمیل میشد مسبب اینگونه حوادث میدانستند و عموم مردم ماهیت رابطهی متهمان پرونده را هدف گرفته و معتقد بودند که از شئون معمول آن دوره فرارَوی کرده و بهراحتی قابل درک و توجیه نیست. مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر»، کوشیده به برخی از مهمترین این دیدگاهها بپردازد.
کتاب در پنج پرده به بررسی ابعاد مختلف جنایت خیابان گاندی میپردازد. در هر پرده، پس از بازخوانی بخشی از پرونده جستاری مرتبط با آن آمده که واقعه را از منظری خاص واکاوی میکند. نویسنده ابتدا به نقل مستقیم از مطبوعات آن دوره دربارهی قسمتی از ماجراهای پرونده میپردازد و سپس آن را در بوتهی نقد و تحلیل قرار میدهد. رویکرد مؤلف در اغلب بخشهای کتاب کرونوتروپیک است که به طبقهبندی نظاممند وقایع در ذهن مخاطب کمک شایانی میکند و از پیچیدگیهای روایی آن میکاهد. بنابراین آغاز مجموعه با نقطهی شروع وقایع همراه است و پایانش به اکنون میرسد که مقایسهای کلی دربارهی گفتمانهای رایج آن دوره با زمال حال را نیز صورت داده است.
آنچه در نگاه اول ممکن است توجه مخاطب را به خود جلب کند تعدد مطبوعاتی است که در آن دوره به نقل ماجرا میپرداختند. روزنامهها، مجلات و هفتهنامهها در مقیاسی وسیع و دقیق روایتگر لحظه به لحظهی وقایع پرونده بودند و میکوشیدند هیچ نکتهای را از قلم نیاندازند. مطبوعات مکتوب تسلطی بلامنازع در عرصهی رسانه داشتند و میتوانستند به راحتی و بدون حضور رقیبی جدی افکار عمومی را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهند. صفحات اول آنها مملو از تیترهای جنجالی دربارهی تازهترین تحولات پرونده بود و مردمی که تنها منبع خبررسانیشان دربارهی حوادث اجتماعی را مطبوعات میدیدند، همواره پیگیر تازهترین شمارههای آنها بودند. بخشی از مطبوعات اختصاصا به حوادثی اینچنینی میپرداختند و در غیاب سایر منابع رسانهای در این حوزه، بازار داغی برای خود داشتند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020803073.html
راهنمای کتاب/ کشتن یا کشته شدن؟ مسئله این است!
ثریا بیگدلی
«دربارهی کشتن»
نوشته: نسیم مرعشی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
106 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
مرگ پدیدهای است که میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری از جمله نوع جامعه و ملاحظات فرهنگی و سیاسی آن قرار بگیرد و جهانی از تجارب گوناگون برای آدمها بیافریند. مناسبات نسلی نیز در این میان میتوانند تعریف و تصویر مرگ را دگرگونه سازند؛ بهویژه اگر نسلی، تحولات عمیقی همانند انقلاب یا جنگ را پشت سر گذاشته باشد. انقلاب و جنگ همچنین بر روی تلقی انسانها از کشتن و کشته شدن نیز میتواند تأثیری شگرف داشته باشد. نسیم مرعشی که با رمانهای «پاییز فصل آخر سال است» و «هرس» تجارب متفاوتی از نسل دههی شصتی را در قالب داستان به مخاطبانش عرضه کرده، در تازهترین اثرش، مجموعه جستار «دربارهی کشتن» به واکاوی مفاهیم کشتن و کشتهشدن میپردازد.
مقدمهی کتاب از اولین صحنههایی میگوید که مفهوم کشتن را در ذهن نویسنده شکل دادهاند. او در چهارسالگی در شهری نزدیک به جبههی جنگ، سنگر و بمب و توپ و تانک را به چشم میبیند و کامیونهایی حامل اجساد را از نظر میگذراند. توصیف این صحنه با جزئیاتش، تصویری واضح و صریح از مرگ در ذهن خواننده میسازد. دخترک خردسال در دورهی جنگ به دنیا آمده و هنوز جهان بدون جنگ را تجربه نکرده است. او از تصاویر جنگ با کسی حرفی نمیزند؛ البته شاید احساس ناامنی، ترس و بدیهی به نظر آمدنِ موضوع برای دیگران باعث میشود که این وقایع را تا سالها مکتوم نگه دارد.
اما تصاویر دیگری از کشته شدن نیز بهتدریج در تکمیل تجارب نویسنده از این مسأله کمک میکند. این تصاویر متنوعاند و دامنهی وسیعی از حیوانات و آدمها، در سنین و موقعیتهای مختلف را دربرمیگیرند. تصویر کشته شدن حیوانات خانگی برای اغلب کودکان اولین صحنههای کشتار را میسازند؛ جوجهای که زیر پا له میشود، گوسفندی که برای مراسمی قربانی میشود، مرغی که سر بریده میشود، همگی در دوران کودکی تصاویری آشنا هستند. بعدها اما کشته شدن آدمهاست که به این مفهوم جدیت و عمق بیشتری میبخشد و نگاهی متفاوت از آن را شکل میدهد.
نویسنده در طی هفت فصل به ارزیابی مشاهداتی که از کشتن داشته، میپردازد. این تجارب گاه اقلیمهای گوناگونی را دربرمیگیرند و گویی نقش خاک و سرزمین را برای ساخته شدن تجربهی کشتن، بسیار مؤثر و برجسته جلوه میدهند و گاه به دورههای تاریخی خاص اشاره میکنند و سهم آنها را برای حک شدن تصویری ویژه از کشتن مهمتر از باقی عوامل معرفی میکنند. اغلب دورههای تاریخیِ اشاره شده در این مجموعه به گونهای هستند که تصاویری ماندگار از آنها در حافظهی جمعی ثبت شده است و نویسنده با اشارهای کوچک به هر یک از آن وقایع، میتواند تمامی خاطرههای مرتبط به آن را برای مخاطبین زنده کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020907052.html
ثریا بیگدلی
«دربارهی کشتن»
نوشته: نسیم مرعشی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
106 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
مرگ پدیدهای است که میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری از جمله نوع جامعه و ملاحظات فرهنگی و سیاسی آن قرار بگیرد و جهانی از تجارب گوناگون برای آدمها بیافریند. مناسبات نسلی نیز در این میان میتوانند تعریف و تصویر مرگ را دگرگونه سازند؛ بهویژه اگر نسلی، تحولات عمیقی همانند انقلاب یا جنگ را پشت سر گذاشته باشد. انقلاب و جنگ همچنین بر روی تلقی انسانها از کشتن و کشته شدن نیز میتواند تأثیری شگرف داشته باشد. نسیم مرعشی که با رمانهای «پاییز فصل آخر سال است» و «هرس» تجارب متفاوتی از نسل دههی شصتی را در قالب داستان به مخاطبانش عرضه کرده، در تازهترین اثرش، مجموعه جستار «دربارهی کشتن» به واکاوی مفاهیم کشتن و کشتهشدن میپردازد.
مقدمهی کتاب از اولین صحنههایی میگوید که مفهوم کشتن را در ذهن نویسنده شکل دادهاند. او در چهارسالگی در شهری نزدیک به جبههی جنگ، سنگر و بمب و توپ و تانک را به چشم میبیند و کامیونهایی حامل اجساد را از نظر میگذراند. توصیف این صحنه با جزئیاتش، تصویری واضح و صریح از مرگ در ذهن خواننده میسازد. دخترک خردسال در دورهی جنگ به دنیا آمده و هنوز جهان بدون جنگ را تجربه نکرده است. او از تصاویر جنگ با کسی حرفی نمیزند؛ البته شاید احساس ناامنی، ترس و بدیهی به نظر آمدنِ موضوع برای دیگران باعث میشود که این وقایع را تا سالها مکتوم نگه دارد.
اما تصاویر دیگری از کشته شدن نیز بهتدریج در تکمیل تجارب نویسنده از این مسأله کمک میکند. این تصاویر متنوعاند و دامنهی وسیعی از حیوانات و آدمها، در سنین و موقعیتهای مختلف را دربرمیگیرند. تصویر کشته شدن حیوانات خانگی برای اغلب کودکان اولین صحنههای کشتار را میسازند؛ جوجهای که زیر پا له میشود، گوسفندی که برای مراسمی قربانی میشود، مرغی که سر بریده میشود، همگی در دوران کودکی تصاویری آشنا هستند. بعدها اما کشته شدن آدمهاست که به این مفهوم جدیت و عمق بیشتری میبخشد و نگاهی متفاوت از آن را شکل میدهد.
نویسنده در طی هفت فصل به ارزیابی مشاهداتی که از کشتن داشته، میپردازد. این تجارب گاه اقلیمهای گوناگونی را دربرمیگیرند و گویی نقش خاک و سرزمین را برای ساخته شدن تجربهی کشتن، بسیار مؤثر و برجسته جلوه میدهند و گاه به دورههای تاریخی خاص اشاره میکنند و سهم آنها را برای حک شدن تصویری ویژه از کشتن مهمتر از باقی عوامل معرفی میکنند. اغلب دورههای تاریخیِ اشاره شده در این مجموعه به گونهای هستند که تصاویری ماندگار از آنها در حافظهی جمعی ثبت شده است و نویسنده با اشارهای کوچک به هر یک از آن وقایع، میتواند تمامی خاطرههای مرتبط به آن را برای مخاطبین زنده کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020907052.html
راهنمای کتاب/ در هیروشیما چه گذشت؟
دریا امامی
«هیروشیما»
نوشته: جان هرسی
ترجمه: محمود قلیپور
نشر چشمه، 1402
125 صفحه، 105000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به هشتاد سال از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، این فاجعه که در نوع خود در تاریخ سابقه و نظیری نداشته، مدام ابعاد تازهتری برای تحلیل و بررسی پیدا میکند. این اتفاق نه تنها نقطهی عطفی را در تاریخ ژاپن رقم زد، بلکه تصویر ذهنی همهی دنیا را نسبت به آن تغییر داد. رخدادی که میرفت تا از ژاپن چهرهی یک پاکباختهی تمامعیار را بسازد، گویی نقطهی شروع تازهای برای این کشور ساخت. روحیهی مبارز و سرسخت ژاپنی چنین شکستی را برنمیتافت و گرچه جهان به قربانی بودنش در این ماجرا شهادت میداد، اما این کشور برای اثبات قدرت خود همچنان به دنبال شواهدی بود.
آنچه ژاپن برای جبران شکست در طی دههها از سر گذراند، مسیری گاه هماهنگ با دنیای غرب و گاه خلاف آن را داشت و همین مسأله به تصویرِ ژاپنِ پس از جنگ جنبههای پیچیدهتری بخشید. اما در هرحال نکتهی غیرقابل انکار در این میان واقعهی هیروشیما بهعنوان نیروی محرک عظیمی است که جهشهای بعدی این کشور را رقم زد. به همینخاطر است که مطالعهی فاجعهی بمباران اتمی به درک بهتر تاریخ معاصر ژاپن کمک شایانی خواهد کرد. کتاب «هیروشیما» که صرفاً حول محور خودِ واقعه نوشته شده، به بیان مشاهداتی عینی از آنچه که در ساعات و روزهای پس از بمباران در هیروشیما رخ داده میپردازد. بررسی این وقایع تصویر واضحتری از ژاپن ملتهبِ پس از پایان جنگ جهانی دوم و چند دهه پس از آن را برای مخاطبان میسازد.
جان هِرسی نویسندهی کتاب «هیروشیما»، نُه ماه پس از بمباران از طرف نیویورکر به ژاپن رفت تا طی تحقیقی میدانی از بازماندگان، چشمِ جهان را به ابعاد تازهای از آن باز کند. هِرسی که خود به خاطر شغل پدر و مادرش که مبلغین مسیحی در خاور دور بودند در چین به دنیا آمده بود، تجارب زیستی بسیاری از این بخش از جهان داشت؛ بخشی که در عصر جدید به سبب توانمندیها و امکانات خاصش، خود را محق میدید در برابر ابرقدرتهای غرب بایستد و به عنوان قدرتی تازه در منطقه و دنیا سر برآورد. چین و ژاپن دو کشوری بودند که در اینباره گوی سبقت از هم میربودند و هِرسی در اوج چنین رقابتهایی پا به ژاپن گذاشت تا از سختترین روزهای تاریخ معاصر آن برای جهان گزارشی جامع و شفاف بنویسد.
نگاه قصهپردازانهی جان هِرسی به بمباران هیروشیما در نگارش این کتاب بسیار تأثیرگذار بوده است. حرفهی اصلی هِرسی داستاننویسی بوده و به خاطر آن جوایز بسیاری از جمله پولیتزر را دریافت کرده است. او در این کتاب نیز با دیدی شخصیتمحور به رویداد بمباران اتمی نزدیک شده است؛ ابتدا چند شخصیت را برای دنبال کردن سیر وقایع انتخاب کرده و سپس همگام با آنها روایتش را پیش برده است. آنها بازماندگان این واقعهاند که هنوز علتی دقیق برای اینکه چهطور زنده ماندهاند و چگونه پس از این ویرانی تمامعیار به زندگی خود ادامه میدهند، ندارند.
هِرسی میکوشد دوربین روایتش را در ابعاد و زوایای مختلف بچرخاند تا چشمانداز کاملتری به مخاطبانش از ماجرا بدهد و مدام از نقطهی مبدأ که لحظهی وقوع فاجعه است به مقاطع زمانی گوناگون سفر میکند. او از چند ساعت تا چند روز یا چند ماه پس از این رخداد را همراه با شخصیتهای خاصی که برگزیده پیش میرود و کوچکترین و حتی روزمرهترین اتفاقات را با آنها مشاهده و تحلیل میکند. این شخصیتها از پیشینه و فرهنگهای متفاوتی میآیند و از قضا باعث شدهاند که درک مسأله از جنبههای وسیعتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021018080.html
دریا امامی
«هیروشیما»
نوشته: جان هرسی
ترجمه: محمود قلیپور
نشر چشمه، 1402
125 صفحه، 105000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به هشتاد سال از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، این فاجعه که در نوع خود در تاریخ سابقه و نظیری نداشته، مدام ابعاد تازهتری برای تحلیل و بررسی پیدا میکند. این اتفاق نه تنها نقطهی عطفی را در تاریخ ژاپن رقم زد، بلکه تصویر ذهنی همهی دنیا را نسبت به آن تغییر داد. رخدادی که میرفت تا از ژاپن چهرهی یک پاکباختهی تمامعیار را بسازد، گویی نقطهی شروع تازهای برای این کشور ساخت. روحیهی مبارز و سرسخت ژاپنی چنین شکستی را برنمیتافت و گرچه جهان به قربانی بودنش در این ماجرا شهادت میداد، اما این کشور برای اثبات قدرت خود همچنان به دنبال شواهدی بود.
آنچه ژاپن برای جبران شکست در طی دههها از سر گذراند، مسیری گاه هماهنگ با دنیای غرب و گاه خلاف آن را داشت و همین مسأله به تصویرِ ژاپنِ پس از جنگ جنبههای پیچیدهتری بخشید. اما در هرحال نکتهی غیرقابل انکار در این میان واقعهی هیروشیما بهعنوان نیروی محرک عظیمی است که جهشهای بعدی این کشور را رقم زد. به همینخاطر است که مطالعهی فاجعهی بمباران اتمی به درک بهتر تاریخ معاصر ژاپن کمک شایانی خواهد کرد. کتاب «هیروشیما» که صرفاً حول محور خودِ واقعه نوشته شده، به بیان مشاهداتی عینی از آنچه که در ساعات و روزهای پس از بمباران در هیروشیما رخ داده میپردازد. بررسی این وقایع تصویر واضحتری از ژاپن ملتهبِ پس از پایان جنگ جهانی دوم و چند دهه پس از آن را برای مخاطبان میسازد.
جان هِرسی نویسندهی کتاب «هیروشیما»، نُه ماه پس از بمباران از طرف نیویورکر به ژاپن رفت تا طی تحقیقی میدانی از بازماندگان، چشمِ جهان را به ابعاد تازهای از آن باز کند. هِرسی که خود به خاطر شغل پدر و مادرش که مبلغین مسیحی در خاور دور بودند در چین به دنیا آمده بود، تجارب زیستی بسیاری از این بخش از جهان داشت؛ بخشی که در عصر جدید به سبب توانمندیها و امکانات خاصش، خود را محق میدید در برابر ابرقدرتهای غرب بایستد و به عنوان قدرتی تازه در منطقه و دنیا سر برآورد. چین و ژاپن دو کشوری بودند که در اینباره گوی سبقت از هم میربودند و هِرسی در اوج چنین رقابتهایی پا به ژاپن گذاشت تا از سختترین روزهای تاریخ معاصر آن برای جهان گزارشی جامع و شفاف بنویسد.
نگاه قصهپردازانهی جان هِرسی به بمباران هیروشیما در نگارش این کتاب بسیار تأثیرگذار بوده است. حرفهی اصلی هِرسی داستاننویسی بوده و به خاطر آن جوایز بسیاری از جمله پولیتزر را دریافت کرده است. او در این کتاب نیز با دیدی شخصیتمحور به رویداد بمباران اتمی نزدیک شده است؛ ابتدا چند شخصیت را برای دنبال کردن سیر وقایع انتخاب کرده و سپس همگام با آنها روایتش را پیش برده است. آنها بازماندگان این واقعهاند که هنوز علتی دقیق برای اینکه چهطور زنده ماندهاند و چگونه پس از این ویرانی تمامعیار به زندگی خود ادامه میدهند، ندارند.
هِرسی میکوشد دوربین روایتش را در ابعاد و زوایای مختلف بچرخاند تا چشمانداز کاملتری به مخاطبانش از ماجرا بدهد و مدام از نقطهی مبدأ که لحظهی وقوع فاجعه است به مقاطع زمانی گوناگون سفر میکند. او از چند ساعت تا چند روز یا چند ماه پس از این رخداد را همراه با شخصیتهای خاصی که برگزیده پیش میرود و کوچکترین و حتی روزمرهترین اتفاقات را با آنها مشاهده و تحلیل میکند. این شخصیتها از پیشینه و فرهنگهای متفاوتی میآیند و از قضا باعث شدهاند که درک مسأله از جنبههای وسیعتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021018080.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«هیروشیما»جان هرسی؛ ترجمه محمود قلیپور؛ نشر چشمه در هیروشیما چه گذشت؟
«هیروشیما»
راهنمای کتاب/ ریشههای خود را دریافته ام!
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ایرانیتر»؛ نهال تجدد؛ نشر چشمه ریشههای خود را دریافته ام!
«ایرانیتر»
راهنمای کتاب/ سودای نوشتن
میلاد شاملو
«رادیو هنوز یک راز بود»
نویسنده: محمد کشاورز
ناشر: چشمه، 1402
112 صفحه، 98000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
هر نویسندهای در برههای از مسیر حرفهای خویش به گذشته باز میگردد و راهی را که طی نموده، مرور میکند و آنچه را که به او انگیزه و هدف برای نوشتن بخشیده به یاد میآورد و عملکرد خود را بر مبنای آن در بوتهی ارزیابی میگذارد. اولین بارقههای قصهگویی، اولین ایدهها برای نوشتن، اولین تصاویر داستانی، اولین شخصیتهای تأثیرگذار که ارزش روایی دارند، از جملهی همین عناصری هستند که یک نویسنده از پس سالها و دههها به آنها رجوع میکند و کار امروز خود را با آن میسنجد و تأثیر آنها را بر زندگی حرفهای امروزش مورد بررسی قرار میدهد. محمد کشاورز نویسندهای است که اخیراً کوشیده در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» به چنین کندوکاوی دست بزند و پنج دهه کار خود را با ارجاع به روزهای کودکی و نوجوانی تحلیل کند.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»، به نوعی مجموعه جستار به شمار میآید که بخش عمدهی آن به خاطراتی برمیگردد که نویسنده در روزهای آغازین نوشتن در ذهنش ثبت کرده و بخشی دیگر از آن مربوط به مقالاتی است که مهمترین موضوعات مورد دغدغهی او را در خود جای داده است. در تمامی این جستارها راهی به اولین جرقههای نوشتن به شکل حرفهای و جدی را میتوان یافت. او با دیدن آدمهایی خاص و مکانهایی منحصر به فرد به نوشتن اشتیاق پیدا کرده و به تعبیر خودش «اهلی این جهان» شده است. نویسنده به دقت و وسواس بسیار به بازسازی صحنههایی میپردازد که در مسیر حرفهایاش سرنوشتساز بودهاند. به همینخاطر است که خواندن هر بخشی از کتاب به مطالعهی قصهای کامل و تمامعیار شباهت دارد.
هر یک از جستارهایی که یک بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند، داستانی نسبتاً مستقل دارند. خاطرهنگاریها با تصویر بیبی گلاندام و دهکدهای شروع میشود که برای نویسنده آغاز دنیاست. دهکدهای که با تصویر مادربزرگ عجین شده در خود همه چیز دارد و به قول بیبی گلاندام برای خودش یک «دنیا» است. این دهکده تابع تمام قواعدی است که به طور معمول بر یک دنیا میتواند حاکم باشد و همه نوع تغییرات اقلیمی و تحولات اجتماعی در آن دیده میشود. روزگاری اسیر سیلاب است و زمانی درگیر خشکسالی. مردمانش گاه خوش و خرماند و گاه غمگین و دلتنگ. اما در هر حال بیبی گلاندام میداند چهطور سکان هدایت امور را به دست بگیرد و در هر موقعیتی چه رهنمودی به اهالی بدهد تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود.
بیبی گلاندام و حکمتهای او برای نویسنده منشأ آفرینش داستانهایی شده که همچنان درگیر آنهاست. او از قالیچهای میگوید که مانند قالیچهی حضرت سلیمان راهی از این سوی دنیا به سوی دیگرش میپیماید. قالیچه بافتهی دست بیبی است و او به شیوهی خاص خودش پشم و نخ و رنگ آن را فراهم کرده است. مراحل تهیهی نخ و رنگ قالی خود فرآیندی مفصل دارند که وجهی دراماتیک به داستان میبخشند؛ فرآیندی که برای هر ناظر رهگذری جذاب است و او را به درون دنیای هزار رنگ قالیچه میکشاند. نویسنده نیز که در آن روزها کودک بوده از این قاعده مستثنی نیست و این فرآیند مانند جادو او را در خود فرو میبرد.
در سایر خاطرهنگاریها نیز رد پاهایی پررنگ از فرهنگ و آداب و سننی مشاهده میشود که با اقلیمی که نویسنده در آن میزیسته ارتباطی تنگاتنگ دارد. او از دل شعرها، حکایات، آوازها، افسانهها، موسیقیها و ترانههای محلی به دل قصهها راه پیدا میکند. هر ترانه، هر حکایت و هر یک از آداب مرسوم که نویسنده میشنود و میبیند در دل خود دنیایی داستان دارند که تمامی اینها دستمایهی نوشتن ِ او میشوند و جهان داستانیاش را شکل میدهند. برنامههای رادیو، نمایشها، آیینها، مکانهای اسطورهای و خردهفرهنگها برای او زمینهساز خلق قصههایی بدیع میشوند که طی دههها بعد برای روایتهایش از آنها بهره میجوید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021212107.html
میلاد شاملو
«رادیو هنوز یک راز بود»
نویسنده: محمد کشاورز
ناشر: چشمه، 1402
112 صفحه، 98000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
هر نویسندهای در برههای از مسیر حرفهای خویش به گذشته باز میگردد و راهی را که طی نموده، مرور میکند و آنچه را که به او انگیزه و هدف برای نوشتن بخشیده به یاد میآورد و عملکرد خود را بر مبنای آن در بوتهی ارزیابی میگذارد. اولین بارقههای قصهگویی، اولین ایدهها برای نوشتن، اولین تصاویر داستانی، اولین شخصیتهای تأثیرگذار که ارزش روایی دارند، از جملهی همین عناصری هستند که یک نویسنده از پس سالها و دههها به آنها رجوع میکند و کار امروز خود را با آن میسنجد و تأثیر آنها را بر زندگی حرفهای امروزش مورد بررسی قرار میدهد. محمد کشاورز نویسندهای است که اخیراً کوشیده در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» به چنین کندوکاوی دست بزند و پنج دهه کار خود را با ارجاع به روزهای کودکی و نوجوانی تحلیل کند.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»، به نوعی مجموعه جستار به شمار میآید که بخش عمدهی آن به خاطراتی برمیگردد که نویسنده در روزهای آغازین نوشتن در ذهنش ثبت کرده و بخشی دیگر از آن مربوط به مقالاتی است که مهمترین موضوعات مورد دغدغهی او را در خود جای داده است. در تمامی این جستارها راهی به اولین جرقههای نوشتن به شکل حرفهای و جدی را میتوان یافت. او با دیدن آدمهایی خاص و مکانهایی منحصر به فرد به نوشتن اشتیاق پیدا کرده و به تعبیر خودش «اهلی این جهان» شده است. نویسنده به دقت و وسواس بسیار به بازسازی صحنههایی میپردازد که در مسیر حرفهایاش سرنوشتساز بودهاند. به همینخاطر است که خواندن هر بخشی از کتاب به مطالعهی قصهای کامل و تمامعیار شباهت دارد.
هر یک از جستارهایی که یک بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند، داستانی نسبتاً مستقل دارند. خاطرهنگاریها با تصویر بیبی گلاندام و دهکدهای شروع میشود که برای نویسنده آغاز دنیاست. دهکدهای که با تصویر مادربزرگ عجین شده در خود همه چیز دارد و به قول بیبی گلاندام برای خودش یک «دنیا» است. این دهکده تابع تمام قواعدی است که به طور معمول بر یک دنیا میتواند حاکم باشد و همه نوع تغییرات اقلیمی و تحولات اجتماعی در آن دیده میشود. روزگاری اسیر سیلاب است و زمانی درگیر خشکسالی. مردمانش گاه خوش و خرماند و گاه غمگین و دلتنگ. اما در هر حال بیبی گلاندام میداند چهطور سکان هدایت امور را به دست بگیرد و در هر موقعیتی چه رهنمودی به اهالی بدهد تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود.
بیبی گلاندام و حکمتهای او برای نویسنده منشأ آفرینش داستانهایی شده که همچنان درگیر آنهاست. او از قالیچهای میگوید که مانند قالیچهی حضرت سلیمان راهی از این سوی دنیا به سوی دیگرش میپیماید. قالیچه بافتهی دست بیبی است و او به شیوهی خاص خودش پشم و نخ و رنگ آن را فراهم کرده است. مراحل تهیهی نخ و رنگ قالی خود فرآیندی مفصل دارند که وجهی دراماتیک به داستان میبخشند؛ فرآیندی که برای هر ناظر رهگذری جذاب است و او را به درون دنیای هزار رنگ قالیچه میکشاند. نویسنده نیز که در آن روزها کودک بوده از این قاعده مستثنی نیست و این فرآیند مانند جادو او را در خود فرو میبرد.
در سایر خاطرهنگاریها نیز رد پاهایی پررنگ از فرهنگ و آداب و سننی مشاهده میشود که با اقلیمی که نویسنده در آن میزیسته ارتباطی تنگاتنگ دارد. او از دل شعرها، حکایات، آوازها، افسانهها، موسیقیها و ترانههای محلی به دل قصهها راه پیدا میکند. هر ترانه، هر حکایت و هر یک از آداب مرسوم که نویسنده میشنود و میبیند در دل خود دنیایی داستان دارند که تمامی اینها دستمایهی نوشتن ِ او میشوند و جهان داستانیاش را شکل میدهند. برنامههای رادیو، نمایشها، آیینها، مکانهای اسطورهای و خردهفرهنگها برای او زمینهساز خلق قصههایی بدیع میشوند که طی دههها بعد برای روایتهایش از آنها بهره میجوید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021212107.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«رادیو هنوز یک راز بود»؛ محمد کشاورز؛ نشر چشمه سودای نوشتن
«رادیو هنوز یک راز بود»
راهنمای کتاب/ در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«گورهای بیسنگ»؛ بنفشه رحمانی ؛ نشر چشمه در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
«گورهای بیسنگ»