راهنمای کتاب/ مردی که دورانش تمام شده
سعیده امینزاده
«توافقنامه»
نوشته: فیلیپ کلودل
ترجمه: شهلا حائری
ناشر: قطره، چاپ اول 1400
86 صفحه، 22000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
فیلیپ کلودل، نویسنده و کارگردان فرانسوی متولد 1962، برندهی جایزهی بفتا به خاطر فیلم «من تو را خیلی دوست داشتم» در سال 2009 است. او در کارنامهی داستاننویسی خود، رمانهای تحسینشدهای همچون «چند صد بار تأسف» و «روحهای خاکستری» را دارد. او در فیلمهایش رویکردی روانشناختی به روابط انسانی داشته و در رمانهایش نگاهی فلسفی و جامعهشناختی به شخصیتپردازی را در پیش گرفته است. او در نمایشنامهنویسی نیز از منظری منتقدانه به مسائل سیاسی روز مینگرد و میکوشد در آینهی روابط شخصی آدمها، خلأهای سیاسی جامعهاش را منعکس کند. «توافقنامه» یکی از تأملبرانگیزترین نمایشنامههای او با چنین دیدگاهی است.
دو دوست که سیوچهار سال از رفاقتشان میگذرد در خانهای که یکی از آنها قصد فروشش را دارد و منتظر مشتری است، به هم میرسند. قصه با گفتوگوی آنها دربارهی مناظرهی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه میان فرانسوا میتران و والری ژیسکاردستن در سال 1981 آغاز میشود. در این مناظره جملاتی میان دو رقیب ردوبدل میشود که نقل محافل میشود. بهویژه که آنها از دورهی قبلی انتخابات هم چنین سابقهای از مبارزهی تندوتیز و پر از هجو کلامی داشتهاند. ژیسکاردستن در دورهی قبلی به میتران گفته که او مردی است که دورانش گذشته. در دورهی حاضر این میتران است که ژیسکاردستن را مردی خطاب میکند که دورانی ندارد. این رجزخوانی به مذاق سوسیالیستها خوش آمده و دهان به دهان میچرخد. دو دوست نمایشنامهی «توافقنامه» هم با گرایشهای سوسیالیستیای که دارند از این شعار استقبال میکنند و در مباحثههایشان این جمله را نشاندهندهی پایان دورهی راستگرایان افراطیای همچون ژیسکاردستن میدانند.
رفقای سیواندی ساله که یکی مارتین نام دارد و مردی معقولتر و آرامتر از دنی است که پرشروشور و اندکی دمدمیمزاج است، با بحث دربارهی انتخابات پیش رو مکالمهی خود را آغاز میکنند و بعد به موضوع فروش خانه میرسند. خانه تقریبا خالی از وسایل و به نظر کهنه و نیازمند تعمیرات اساسی میآید. دنی سعی دارد این خانه را به بالاترین قیمت ممکن و با پنهان کردن ضعفهای بزرگش بفروشد. مارتین سر همین مسأله با او مشکل پیدا میکند. از نظر او بههیچوجه کار دنی با اخلاقیاتی که همیشه از آن دم زده، جور درنمیآید. دنی میکوشد کارش را با وجود سابقهی غیراخلاقیای که خودِ مشتری دارد، توجیه کند. او مشتری خانه را محققی در زمینهی سلاحهای ناتوانکنندهی جنگی که بهتازگی ابرقدرتها بر داشتن آنها تأکید دارند، معرفی کند. از نگاه او همچو آدمی یک جنایتکار جنگی بزرگ است که به اعمال تروریستی کشورهای قدرتمند جهان مشروعیت میبخشد. او تا حدودی مارتین را دراینباره قانع و با خود همراه میکند. اما بحثهای اخلاقی آنها به همینجا ختم نمیشود و کل دایرهی زندگی حرفهای، شخصی و اجتماعیشان را در برمیگیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001019082.html
سعیده امینزاده
«توافقنامه»
نوشته: فیلیپ کلودل
ترجمه: شهلا حائری
ناشر: قطره، چاپ اول 1400
86 صفحه، 22000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
فیلیپ کلودل، نویسنده و کارگردان فرانسوی متولد 1962، برندهی جایزهی بفتا به خاطر فیلم «من تو را خیلی دوست داشتم» در سال 2009 است. او در کارنامهی داستاننویسی خود، رمانهای تحسینشدهای همچون «چند صد بار تأسف» و «روحهای خاکستری» را دارد. او در فیلمهایش رویکردی روانشناختی به روابط انسانی داشته و در رمانهایش نگاهی فلسفی و جامعهشناختی به شخصیتپردازی را در پیش گرفته است. او در نمایشنامهنویسی نیز از منظری منتقدانه به مسائل سیاسی روز مینگرد و میکوشد در آینهی روابط شخصی آدمها، خلأهای سیاسی جامعهاش را منعکس کند. «توافقنامه» یکی از تأملبرانگیزترین نمایشنامههای او با چنین دیدگاهی است.
دو دوست که سیوچهار سال از رفاقتشان میگذرد در خانهای که یکی از آنها قصد فروشش را دارد و منتظر مشتری است، به هم میرسند. قصه با گفتوگوی آنها دربارهی مناظرهی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه میان فرانسوا میتران و والری ژیسکاردستن در سال 1981 آغاز میشود. در این مناظره جملاتی میان دو رقیب ردوبدل میشود که نقل محافل میشود. بهویژه که آنها از دورهی قبلی انتخابات هم چنین سابقهای از مبارزهی تندوتیز و پر از هجو کلامی داشتهاند. ژیسکاردستن در دورهی قبلی به میتران گفته که او مردی است که دورانش گذشته. در دورهی حاضر این میتران است که ژیسکاردستن را مردی خطاب میکند که دورانی ندارد. این رجزخوانی به مذاق سوسیالیستها خوش آمده و دهان به دهان میچرخد. دو دوست نمایشنامهی «توافقنامه» هم با گرایشهای سوسیالیستیای که دارند از این شعار استقبال میکنند و در مباحثههایشان این جمله را نشاندهندهی پایان دورهی راستگرایان افراطیای همچون ژیسکاردستن میدانند.
رفقای سیواندی ساله که یکی مارتین نام دارد و مردی معقولتر و آرامتر از دنی است که پرشروشور و اندکی دمدمیمزاج است، با بحث دربارهی انتخابات پیش رو مکالمهی خود را آغاز میکنند و بعد به موضوع فروش خانه میرسند. خانه تقریبا خالی از وسایل و به نظر کهنه و نیازمند تعمیرات اساسی میآید. دنی سعی دارد این خانه را به بالاترین قیمت ممکن و با پنهان کردن ضعفهای بزرگش بفروشد. مارتین سر همین مسأله با او مشکل پیدا میکند. از نظر او بههیچوجه کار دنی با اخلاقیاتی که همیشه از آن دم زده، جور درنمیآید. دنی میکوشد کارش را با وجود سابقهی غیراخلاقیای که خودِ مشتری دارد، توجیه کند. او مشتری خانه را محققی در زمینهی سلاحهای ناتوانکنندهی جنگی که بهتازگی ابرقدرتها بر داشتن آنها تأکید دارند، معرفی کند. از نگاه او همچو آدمی یک جنایتکار جنگی بزرگ است که به اعمال تروریستی کشورهای قدرتمند جهان مشروعیت میبخشد. او تا حدودی مارتین را دراینباره قانع و با خود همراه میکند. اما بحثهای اخلاقی آنها به همینجا ختم نمیشود و کل دایرهی زندگی حرفهای، شخصی و اجتماعیشان را در برمیگیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001019082.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«توافقنامه»؛ فیلیپ کلودل؛ ترجمه شهلا حائری؛ نشر قطره مردی که دورانش تمام شده
«توافقنامه»
راهنمای کتاب/ طراحی صحنه بهمنزلهی دانش، هنر و حرفه
سعیده امینزاده
«طراحی و اسکیس در صحنهی تئاتر»
نوشته: مصطفی مرادیان، سینا ییلاقبیگی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
224 صفحه، 38000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
اسکیس یا طرح اولیه، دربرگیرندهی نخستین تصاویری است که دربارهی یک صحنهی تئاتر در ذهن هنرمند شکل میگیرد. صاحبنظران حوزهی طراحی صحنه، اسکیس را مانند صاعقهای توصیف میکنند که عرصهای گسترده، خیرهکننده و رؤیایی پیش چشم مخاطب قرار میدهد. در اغلب مواقع این صاعقهی آغازین منطق دنیای واقعی را به چالش میکشد و تصویری ورای فرضیات جهان پیرامونی، در برابر دیدگان ترسیم میکند. پویایی اسکیس و جنبههای خیالانگیزش بر عمق درک تماشاگر از جهان داستانی نمایش، تأثیری شگرف میگذارد. به همینخاطر وسعت دید و ذهنیت دربارهی اسکیس اهمیت اساسی در امر طراحی صحنه دارد. کتاب «طراحی و اسکیس برای صحنهی تئاتر» با چنین انگیزهای نوشته شده است. کتابی که میتواند با توجه به کمبود منابع مدون فارسی دربارهی طراحی صحنه، به طراحان و دستاندرکاران این رشته کمک شایانی نماید.
نگارندگان کتاب از مفاهیم پایه در حوزهی طراحی صحنه آغاز کردهاند و به مباحث تخصصیتر آن رسیدهاند. «خط» که به نظر ابتدایی و ساده میآید، مبحثی بنیادین در طراحی و مهمترین ابزار بیان تصویری است که اغلب مغفول واقع میشود. نویسندگان به واکاوی انواع خط در این حیطه میپردازند. خط سرکش، خط بیپروا، خط لرزان و خط اسکیس در این فصل مورد بررسی قرار میگیرند. برای هر بخشی از خطوط که به ترتیب ساده تا پیچیده پیش میروند، نمونههایی از برترین آثار طراحی صحنه نیز در کتاب آورده شده است. بهعنوان مثال میتوان به طراحی خطوط لرزان در خلق تصاویر اولیه از صحنه نمایش رومئو و ژولیت در تئاتر لندن اشاره کرد. این تصاویر الگوهای تفکربرانگیزی دربارهی خطوط به مخاطب ارائه میکنند. در این میان تمرینهایی نیز برای ورزیدگی و هماهنگی میان ذهن و دست در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. همانگونه که در کتاب گفته شده، سرعت ترسیم خطوط در انتقال حس دراماتیک صحنه و نمایش، نقش مهمی ایفا میکند. بنابراین اگر این مرحلهی ابتدایی از طراحی جدی گرفته نشود، ممکن است نتیجهی کار نیز مطلوب نباشد.
بافت و ترکیب، مؤلفهی اساسی دیگری از طراحی صحنه است. در این مبحث باید به کیفیت سطوح مختلف صحنه واقف شد و بر اساس آن طرح اولیه را ترسیم نمود. بافت در انتقال مفاهیم و حسهای مختلف نمایش نقش مهمی ایفا میکند. بافتها میتوانند انواع طبیعی، مکانیکی، خودجوش، کلاژ، تیره روشن و تزئینی داشته باشند. گاه طراحی یک صحنه به شکل خلاقانهای به ذهن طراح واگذاشته میشود تا الگوهای کلیشهای را کنار بزند و تصاویری بدیع بیافریند. شناخت بافت در چنین مسألهای اهمیت ویژهای دارد. زیرا تا طراح درک درست و جامعی از بافتهای مختلف و نحوهی ترکیب آنها نداشته باشد، قادر به ترسیم طرحی نوآورانه نخواهد بود. بافتهای ابتکاری، نقطهی تمایز طراحان حرفهای از مبتدی است و به همین علت است که مطالعهی انواع بافت از درسهای پایهی رشتهی طراحی صحنه است. در این میان نیز مثالهای درخشانی از طراحی خلاقانه بافت و ترکیبهای بدیع از آن آورده شده که از جمله میتوان به بافت صحنهی نمایش شیطان و خدای ژان پل سارتر اشاره کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001025001.html
سعیده امینزاده
«طراحی و اسکیس در صحنهی تئاتر»
نوشته: مصطفی مرادیان، سینا ییلاقبیگی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
224 صفحه، 38000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
اسکیس یا طرح اولیه، دربرگیرندهی نخستین تصاویری است که دربارهی یک صحنهی تئاتر در ذهن هنرمند شکل میگیرد. صاحبنظران حوزهی طراحی صحنه، اسکیس را مانند صاعقهای توصیف میکنند که عرصهای گسترده، خیرهکننده و رؤیایی پیش چشم مخاطب قرار میدهد. در اغلب مواقع این صاعقهی آغازین منطق دنیای واقعی را به چالش میکشد و تصویری ورای فرضیات جهان پیرامونی، در برابر دیدگان ترسیم میکند. پویایی اسکیس و جنبههای خیالانگیزش بر عمق درک تماشاگر از جهان داستانی نمایش، تأثیری شگرف میگذارد. به همینخاطر وسعت دید و ذهنیت دربارهی اسکیس اهمیت اساسی در امر طراحی صحنه دارد. کتاب «طراحی و اسکیس برای صحنهی تئاتر» با چنین انگیزهای نوشته شده است. کتابی که میتواند با توجه به کمبود منابع مدون فارسی دربارهی طراحی صحنه، به طراحان و دستاندرکاران این رشته کمک شایانی نماید.
نگارندگان کتاب از مفاهیم پایه در حوزهی طراحی صحنه آغاز کردهاند و به مباحث تخصصیتر آن رسیدهاند. «خط» که به نظر ابتدایی و ساده میآید، مبحثی بنیادین در طراحی و مهمترین ابزار بیان تصویری است که اغلب مغفول واقع میشود. نویسندگان به واکاوی انواع خط در این حیطه میپردازند. خط سرکش، خط بیپروا، خط لرزان و خط اسکیس در این فصل مورد بررسی قرار میگیرند. برای هر بخشی از خطوط که به ترتیب ساده تا پیچیده پیش میروند، نمونههایی از برترین آثار طراحی صحنه نیز در کتاب آورده شده است. بهعنوان مثال میتوان به طراحی خطوط لرزان در خلق تصاویر اولیه از صحنه نمایش رومئو و ژولیت در تئاتر لندن اشاره کرد. این تصاویر الگوهای تفکربرانگیزی دربارهی خطوط به مخاطب ارائه میکنند. در این میان تمرینهایی نیز برای ورزیدگی و هماهنگی میان ذهن و دست در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. همانگونه که در کتاب گفته شده، سرعت ترسیم خطوط در انتقال حس دراماتیک صحنه و نمایش، نقش مهمی ایفا میکند. بنابراین اگر این مرحلهی ابتدایی از طراحی جدی گرفته نشود، ممکن است نتیجهی کار نیز مطلوب نباشد.
بافت و ترکیب، مؤلفهی اساسی دیگری از طراحی صحنه است. در این مبحث باید به کیفیت سطوح مختلف صحنه واقف شد و بر اساس آن طرح اولیه را ترسیم نمود. بافت در انتقال مفاهیم و حسهای مختلف نمایش نقش مهمی ایفا میکند. بافتها میتوانند انواع طبیعی، مکانیکی، خودجوش، کلاژ، تیره روشن و تزئینی داشته باشند. گاه طراحی یک صحنه به شکل خلاقانهای به ذهن طراح واگذاشته میشود تا الگوهای کلیشهای را کنار بزند و تصاویری بدیع بیافریند. شناخت بافت در چنین مسألهای اهمیت ویژهای دارد. زیرا تا طراح درک درست و جامعی از بافتهای مختلف و نحوهی ترکیب آنها نداشته باشد، قادر به ترسیم طرحی نوآورانه نخواهد بود. بافتهای ابتکاری، نقطهی تمایز طراحان حرفهای از مبتدی است و به همین علت است که مطالعهی انواع بافت از درسهای پایهی رشتهی طراحی صحنه است. در این میان نیز مثالهای درخشانی از طراحی خلاقانه بافت و ترکیبهای بدیع از آن آورده شده که از جمله میتوان به بافت صحنهی نمایش شیطان و خدای ژان پل سارتر اشاره کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001025001.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«طراحی و اسکیس در صحنهی تئاتر»؛ مصطفی مرادیان؛ سینا ییلاقبیگی؛ نشر قطره طراحی صحنه بهمنزلهی دانش، هنر و حرفه
«طراحی و اسکیس در صحنهی تئاتر»
راهنمای کتاب/ تجسم عینی خیر و شر
سعیده امینزاده
«ولپن»
نوشته: بن جانسن
ترجمه: عبدالحسین نوشین
ناشر: قطره، 1400
140 صفحه، 28000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
بن جانسن، نمایشنامهنویس و شاعر انگلیسی قرن شانزدهم، در زمانهای زیست که شهرت شکسپیر بر آن سایه افکنده بود و مجال اندکی به همعصراناش برای بروز نبوغ خود میداد. شکسپیر رذائل شخصیتهای برجستهی دوران خود را که عمدتاً به دربار پادشاهی بریتانیا تعلق داشتند، در انواع قالبهای کمدی و تراژدی در معرض دید عموم قرار داده بود. اما نویسندگانی همچون بن جانسن نیز در درام خود اگر امتیازاتی بیشتر نداشتند، در سطح پایینتری هم نبودند. جانسن بهویژه از آن جهت که دستی در پژوهشهای فلسفی و نوشتن رسالههای بینارشتهای داشت، تعمق بسیاری بر شخصیتپردازی در نمایشنامههایش داشت و جهانبینی آدمها برای او دارای جایگاه ویژهای بود. او هرآنچه در حیطهی رساله و جستار دربارهی رذایل و فضایل انسانی نوشته بود، به حوزهی نمایشنامهنویسیاش نیز وارد کرد و از آن برای تجسم عینی خیر و شر بهره جست. امتیاز آثار او بر همدورههایش این است که او نمایشنامهنویسی فیلسوف و انسانشناس بود و دامنهی تحقیقاتاش در اینباره چنان گسترده بود که رقیب سرسختاش شکسپیر را نیز به ستایشِ او واداشت. جانسن را به همراه شکسپیر، نقشآفرینان کلیدی رنسانس دراماتیک انگلستان میشمارند. کمدی، عرصهای است که جانسن در آن بسیار طبع آزمود و از برجستهترین آثارش نیز در این وادی، نمایشنامهی «وُلپن» است.
«وُلپن» نمایشنامهای پنج پردهای است و هر پرده با حدود 6 یا 7 صحنه که هریک شخصیتهای متفاوتی را به تماشاچی معرفی میکند، از یکدیگر متمایز شدهاند. تنها شخصیت ثابت اکثر صحنهها، وُلپن و مباشرش، مسکا هستند. دیگران در سیری دایرهوار وارد ماجراها میشوند و بخشی از رذایل وُلپن را رو میکنند و میروند. اگرچه که خودِ آنها نیز از صفات نکوهیدهی اخلاقی خالی نیستند و علت نزدیکیشان به او همین آلودگیهای روحی است. گروه اندکی نیز هستند که قربانی فریبکاری وُلپن و مسکا شدهاند و ندانسته پا در دام آنها نهادهاند. صحنه هم همواره در محل حضور وُلپن برقرار است، جایی که در آن افراد همچون محکمهای به رونمایی از خلأهای شخصیتی خود میپردازند. پردهی آخر اما خود محکمهای حقیقی است و بزنگاهی است که وُلپن در برابر تمامی قربانیان خود باید لب به دفاع بگشاید و توضیحی برای این همه شرارت خویش ارائه دهد.
جانسن، وُلپن را از آدمهای حاشیهساز دربار پادشاهی بریتانیا الهام گرفته است. تُجاری که دامنهی عمل و حوزهی نفوذشان بسیار فراتر از دادوستدهای مالی معمول بوده و همچون سرطان شبکهای از روابط گسترده و پیچ در پیچ و پنهان در دستگاه حاکمیت ساخته بودهاند. به همین خاطر قادر به خرید و فروش هر چیزی اعم از موقعیتهای درباری و آدمهای مختلف بودهاند. وُلپن تمام ثروت خود را مرهون سیاستی میداند که در روابطش با تمامی آدمها به آن متوسل میشود. او برای اغوای هرکسی تدبیری میاندیشد و از دری وارد میشود. برای یک جوان جویای نام از جاه و مقام میگوید. برای یک بازرگان کهنهکار از سود کلان حرف میزند. برای زنی زیبا از سیل توجه طرفداران میگوید. ولپن گرچه ظاهری زیبا ندارد، همچنان که ریچارد سوم شکسپیر نداشت، اما برعکس ریچاد، زبانی طناز و خلق و خویی جذاب دارد. او اغلب حرفها را به ایهام و استعاره و موزون میگوید و مخاطب را بر سر ذوق میآورد. سلاح او برعکس ریچاد، زبانآوری و خوشمشربی است و همین ویژگی، او را ماندگارتر و تأثیرگذارتر از شخصیتهای همارزَش در کمدی و تراژدی میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001026103.html
سعیده امینزاده
«ولپن»
نوشته: بن جانسن
ترجمه: عبدالحسین نوشین
ناشر: قطره، 1400
140 صفحه، 28000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
بن جانسن، نمایشنامهنویس و شاعر انگلیسی قرن شانزدهم، در زمانهای زیست که شهرت شکسپیر بر آن سایه افکنده بود و مجال اندکی به همعصراناش برای بروز نبوغ خود میداد. شکسپیر رذائل شخصیتهای برجستهی دوران خود را که عمدتاً به دربار پادشاهی بریتانیا تعلق داشتند، در انواع قالبهای کمدی و تراژدی در معرض دید عموم قرار داده بود. اما نویسندگانی همچون بن جانسن نیز در درام خود اگر امتیازاتی بیشتر نداشتند، در سطح پایینتری هم نبودند. جانسن بهویژه از آن جهت که دستی در پژوهشهای فلسفی و نوشتن رسالههای بینارشتهای داشت، تعمق بسیاری بر شخصیتپردازی در نمایشنامههایش داشت و جهانبینی آدمها برای او دارای جایگاه ویژهای بود. او هرآنچه در حیطهی رساله و جستار دربارهی رذایل و فضایل انسانی نوشته بود، به حوزهی نمایشنامهنویسیاش نیز وارد کرد و از آن برای تجسم عینی خیر و شر بهره جست. امتیاز آثار او بر همدورههایش این است که او نمایشنامهنویسی فیلسوف و انسانشناس بود و دامنهی تحقیقاتاش در اینباره چنان گسترده بود که رقیب سرسختاش شکسپیر را نیز به ستایشِ او واداشت. جانسن را به همراه شکسپیر، نقشآفرینان کلیدی رنسانس دراماتیک انگلستان میشمارند. کمدی، عرصهای است که جانسن در آن بسیار طبع آزمود و از برجستهترین آثارش نیز در این وادی، نمایشنامهی «وُلپن» است.
«وُلپن» نمایشنامهای پنج پردهای است و هر پرده با حدود 6 یا 7 صحنه که هریک شخصیتهای متفاوتی را به تماشاچی معرفی میکند، از یکدیگر متمایز شدهاند. تنها شخصیت ثابت اکثر صحنهها، وُلپن و مباشرش، مسکا هستند. دیگران در سیری دایرهوار وارد ماجراها میشوند و بخشی از رذایل وُلپن را رو میکنند و میروند. اگرچه که خودِ آنها نیز از صفات نکوهیدهی اخلاقی خالی نیستند و علت نزدیکیشان به او همین آلودگیهای روحی است. گروه اندکی نیز هستند که قربانی فریبکاری وُلپن و مسکا شدهاند و ندانسته پا در دام آنها نهادهاند. صحنه هم همواره در محل حضور وُلپن برقرار است، جایی که در آن افراد همچون محکمهای به رونمایی از خلأهای شخصیتی خود میپردازند. پردهی آخر اما خود محکمهای حقیقی است و بزنگاهی است که وُلپن در برابر تمامی قربانیان خود باید لب به دفاع بگشاید و توضیحی برای این همه شرارت خویش ارائه دهد.
جانسن، وُلپن را از آدمهای حاشیهساز دربار پادشاهی بریتانیا الهام گرفته است. تُجاری که دامنهی عمل و حوزهی نفوذشان بسیار فراتر از دادوستدهای مالی معمول بوده و همچون سرطان شبکهای از روابط گسترده و پیچ در پیچ و پنهان در دستگاه حاکمیت ساخته بودهاند. به همین خاطر قادر به خرید و فروش هر چیزی اعم از موقعیتهای درباری و آدمهای مختلف بودهاند. وُلپن تمام ثروت خود را مرهون سیاستی میداند که در روابطش با تمامی آدمها به آن متوسل میشود. او برای اغوای هرکسی تدبیری میاندیشد و از دری وارد میشود. برای یک جوان جویای نام از جاه و مقام میگوید. برای یک بازرگان کهنهکار از سود کلان حرف میزند. برای زنی زیبا از سیل توجه طرفداران میگوید. ولپن گرچه ظاهری زیبا ندارد، همچنان که ریچارد سوم شکسپیر نداشت، اما برعکس ریچاد، زبانی طناز و خلق و خویی جذاب دارد. او اغلب حرفها را به ایهام و استعاره و موزون میگوید و مخاطب را بر سر ذوق میآورد. سلاح او برعکس ریچاد، زبانآوری و خوشمشربی است و همین ویژگی، او را ماندگارتر و تأثیرگذارتر از شخصیتهای همارزَش در کمدی و تراژدی میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001026103.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ولپن»؛ بن جانسن؛ ترجمه عبدالحسین نوشین ؛ نشر قطره تجسم عینی خیر و شر
«ولپن»
راهنمای کتاب/ شنیدن صدای نویسنده از حنجرۀ شخصیتها
زهره مسکنی
«هجوم آبی»
نویسنده: ژان – پل ونزل
مترجم: ساغر جاویدپور
ناشر: قطره؛ چاپ اول 1399
66 صفحه؛ 17000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
وقتی صحبت از تئاتر میشود، برخی ناخودآگاه ترجیح میدهند که اجرای روی صحنۀ نمایش را تماشا کنند. اما امروزه فقط این کار کفایت نمیکند. بازیگران و علاقهمندان به بازیگری در سراسر دنیا، از راه مطالعۀ برترین آثار نمایشنامهنویسان برجستۀ دنیا میتوانند مهارتهای خود را افزایش و تخیلشان را گسترش دهند و به عبارتی دیگر به شکلی مستقیم و بیواسطه با ریشههای هنر بازیگری آشنا شوند.
تئاتر فرانسه نیز مانند سایر ژانرهای ادبی عصر کنونی دستخوش دگرگونیهای بسیار شده است. «هجوم آبی» را میتوان از آن دست نمایشنامههایی دانست که چهرۀ جدیدی از درام امروز فرانسه را نشان داده و به منزلۀ آثاری بکر و ناشناخته نیاز به کشف و شناخت عمیق دارند. متنمحور بودن؛ شیوۀ روایت؛ شخصیتهایی که اغلب عادی و بیهویتاند و نقشی جز گزارش ناپایداری انسان پسامدرن را ندارند و حضور تماشاگرانی که منفعل نیستند و با تمام حسهای بیدار و برانگیخته در کمین معنا نشستهاند از ویژگیهای اینگونه نمایشنامههاست.
ژان پل ونزل سال 1947 در فرانسه متولد شد. او بازیگر و نویسندهای است که با La Vie de Bohème (1992)، Mémoire (1978) و Ver van Vilvoorde (1978) شناخته شده است. وی در مدرسۀ هنرهای نمایشی استراسبورگ به تحصیل طنز و کمدی پرداخته و سپس کار خود را در تئاتر با هدایت کارگردانانی چون پیتر بروک، فیلیپ گویار، میشل راسکین و روبر ژیرونس و همچنین در سینما با رنه آلبو، ژیزل کاوالی، آکی کاوریسمکی و ژرار بلن ادامه داده است. ونزل پانزده نمایشنامه نوشته و نخستین اثر او «دور از کارخانه» به هجده زبان ترجمه و در حدود بیست کشور اجرا شده است. این اثر در سال 1976 جایزۀ منتقدین را نیز دریافت کرده است. «هجوم آبی» نیز با اینکه بیست و پنج سال پس از نخستین کار ونزل نوشته شده، بسیار به فضا و محتوای «دور از کارخانه» نزدیک است. «ماریان در انتظار ازدواج»، «شرم بر انسانها»، «پایان هیولاها» و «دختر جوان کراناش» از دیگر آثار ونزل به شمار میرود.
«هجوم آبی» که سالهای 2001 و 2002 در کشورهای مختلفی اجرا شده، روایت زندگی زوجی به نامهای «آندره» و «لوسی» است که دوران بازنشستگی خود را پس از سالها کار در کارخانۀ فولاد سپری میکنند. موضوع اصلی این است که آنان در این زمان آزاد و تعطیلاتی که خود را برای گذراندن آن آماده نکردهاند، چه باید بکنند. روزمرگیهای به ظاهر ساده اما جدی این دو نفر خواننده را به تفکر و تأمل دربارۀ گذشته، حال و آیندۀ خود و مسائلی وامیدارد که شاید همیشه با آنها درگیریم اما هیچوقت به طور جدی به آنها و اثرشان در زندگی خود فکر نمیکنیم. این موضوعات به تدریج شخصیتهای داستان را از نظر روانی بیشتر درگیر کرده و تا پای مرگ نیز پیش میبرد. عنوان نمایشنامه نیز اگرچه میتواند اشارهای به انیمیشن «اسمورفها» که در آن تمام شخصیتها آبیرنگاند و برای ایجاد یک پارک تفریحی در محل سابق کارخانه گرد هم آمدهاند، باشد عبارت ویژهای را نیز مد نظر دارد که کارگران معدن هنگام بیرونآمدن از عمق زمین پس از چند روز و روبهرو شدن با آسمان آبی بر زبان میآورند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001103060.html
زهره مسکنی
«هجوم آبی»
نویسنده: ژان – پل ونزل
مترجم: ساغر جاویدپور
ناشر: قطره؛ چاپ اول 1399
66 صفحه؛ 17000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
وقتی صحبت از تئاتر میشود، برخی ناخودآگاه ترجیح میدهند که اجرای روی صحنۀ نمایش را تماشا کنند. اما امروزه فقط این کار کفایت نمیکند. بازیگران و علاقهمندان به بازیگری در سراسر دنیا، از راه مطالعۀ برترین آثار نمایشنامهنویسان برجستۀ دنیا میتوانند مهارتهای خود را افزایش و تخیلشان را گسترش دهند و به عبارتی دیگر به شکلی مستقیم و بیواسطه با ریشههای هنر بازیگری آشنا شوند.
تئاتر فرانسه نیز مانند سایر ژانرهای ادبی عصر کنونی دستخوش دگرگونیهای بسیار شده است. «هجوم آبی» را میتوان از آن دست نمایشنامههایی دانست که چهرۀ جدیدی از درام امروز فرانسه را نشان داده و به منزلۀ آثاری بکر و ناشناخته نیاز به کشف و شناخت عمیق دارند. متنمحور بودن؛ شیوۀ روایت؛ شخصیتهایی که اغلب عادی و بیهویتاند و نقشی جز گزارش ناپایداری انسان پسامدرن را ندارند و حضور تماشاگرانی که منفعل نیستند و با تمام حسهای بیدار و برانگیخته در کمین معنا نشستهاند از ویژگیهای اینگونه نمایشنامههاست.
ژان پل ونزل سال 1947 در فرانسه متولد شد. او بازیگر و نویسندهای است که با La Vie de Bohème (1992)، Mémoire (1978) و Ver van Vilvoorde (1978) شناخته شده است. وی در مدرسۀ هنرهای نمایشی استراسبورگ به تحصیل طنز و کمدی پرداخته و سپس کار خود را در تئاتر با هدایت کارگردانانی چون پیتر بروک، فیلیپ گویار، میشل راسکین و روبر ژیرونس و همچنین در سینما با رنه آلبو، ژیزل کاوالی، آکی کاوریسمکی و ژرار بلن ادامه داده است. ونزل پانزده نمایشنامه نوشته و نخستین اثر او «دور از کارخانه» به هجده زبان ترجمه و در حدود بیست کشور اجرا شده است. این اثر در سال 1976 جایزۀ منتقدین را نیز دریافت کرده است. «هجوم آبی» نیز با اینکه بیست و پنج سال پس از نخستین کار ونزل نوشته شده، بسیار به فضا و محتوای «دور از کارخانه» نزدیک است. «ماریان در انتظار ازدواج»، «شرم بر انسانها»، «پایان هیولاها» و «دختر جوان کراناش» از دیگر آثار ونزل به شمار میرود.
«هجوم آبی» که سالهای 2001 و 2002 در کشورهای مختلفی اجرا شده، روایت زندگی زوجی به نامهای «آندره» و «لوسی» است که دوران بازنشستگی خود را پس از سالها کار در کارخانۀ فولاد سپری میکنند. موضوع اصلی این است که آنان در این زمان آزاد و تعطیلاتی که خود را برای گذراندن آن آماده نکردهاند، چه باید بکنند. روزمرگیهای به ظاهر ساده اما جدی این دو نفر خواننده را به تفکر و تأمل دربارۀ گذشته، حال و آیندۀ خود و مسائلی وامیدارد که شاید همیشه با آنها درگیریم اما هیچوقت به طور جدی به آنها و اثرشان در زندگی خود فکر نمیکنیم. این موضوعات به تدریج شخصیتهای داستان را از نظر روانی بیشتر درگیر کرده و تا پای مرگ نیز پیش میبرد. عنوان نمایشنامه نیز اگرچه میتواند اشارهای به انیمیشن «اسمورفها» که در آن تمام شخصیتها آبیرنگاند و برای ایجاد یک پارک تفریحی در محل سابق کارخانه گرد هم آمدهاند، باشد عبارت ویژهای را نیز مد نظر دارد که کارگران معدن هنگام بیرونآمدن از عمق زمین پس از چند روز و روبهرو شدن با آسمان آبی بر زبان میآورند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001103060.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«هجوم آبی»؛ ژان – پل ونزل؛ ترجمه ساغر جاویدپور؛ نشر قطره شنیدن صدای نویسنده از حنجرۀ شخصیتها
«هجوم آبی»
راهنمای کتاب/ بازسازی واقعیات پشت پرده
زهره مسکنی
«این بچه»
نویسنده: ژوئل پومرا
مترجم: نگار یونسزاده و آناهیتا معروفی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
74 صفحه، 17000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
طی سالیانی که تئاتر معاصر در اوج نوآوریهای ساختار و فرمگرایی به سوی مدرنیسم پیش رفت، شاعرانگی و نوشتار ادبی از صحنه حذف شد. اکنون پیوند دوبارۀ ادبیات و تئاتر در قالب شاعرانگی جدیدی که بیشتر در گفتار نمایان میشود، این پرسش را مطرح میکند که آیا میتوان ادبیات را از تئاتر منفک کرد؟ آیا این غیبت ادبیات است که موجب دگرگونیهای دنیای تئاتر میشود و به عبارتی دیگر آیا صحنهپردازی، اجرا، نور، موسیقی و بدن بازیگر نیز نوعی از نوشتار محسوب میشود؟
تئاتر از قرن هجدهم در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد و هر شهری صاحب تماشاخانهای شد. نمایشنامهنویسان این دوره به طرح مسائلی از طبقات متوسط پرداخته و با آوردن شخصیتهای عادی در آثار خود به خلق نوع جدیدی از درام پرداختند که به اصطلاح «نمایش بورژوایی» خوانده میشد. از سوی دیگر جایگاه استقلال میان آمریکا، انگلیس و انقلاب کبیر فرانسه و مشاجرات فکری و فلسفی این قرن، زمینه را برای نهضت ادبی قرن آینده یعنی «رمانتیسیسم» آماده کرد. اما نمایشنامههای فرانسوی اواخر قرن بیستم تا کنون که چهرۀ تازهای از درام کنونی این سرزمین را ارائه میدهند، نیازمند کشف و شناسایی عمیقاند. این نمایشنامهها آثاری را در برمیگیرند که با آنچه تئاتر مدرن خوانده میشود متفاوتند؛ در هیچ مکتبی نمیگنجند و هیچ عنوانی را نمیتوان بر آنها اطلاق کرد؛ چرا که نه اجتماعی، نه تفریحی و نه سیاسیاند. تئاتر فرانسه نیز مثل دیگر ژانرهای ادبی دوران معاصر مورد دگرگونیهای فراوان قرار گرفته است.
ژوئل پومرا نویسنده و کارگردان فرانسوی در سال 1990 کمپانی برویار را بنیان گذاشت. پومرا فقط نمایشنامههای خودش را به روی صحنه میبرد. او بر این اعتقاد است که در کار نمایش سلسله مراتب وجود ندارد و کارگردانی و متن نمایشنامه همزمان در حال تمرین و تکرار ساخته و پرداخته میشود. در نمایشنامههای پومرا که همواره خودش را «نویسندۀ نمایش» تلقی میکند واژهها در جستوجوی یکدیگرند و جملهها و عبارات هجوم میآورند تا یکدیگر را در هم بشکنند و ناگفتهها و اسرار پنهان را عیان کنند.
وی که در نمایشنامههایش از واقعیت زندگی معاصر الهام گرفته و از جنبههای مختلف مادی و عینی و تخیلی به این موضوع میپردازد، نخستین اثرش را با عنوان «قطبها» در سال 2002 منتشر کرد. وی آثار بسیاری آفریده که از میان آنان برای «بازرگانان»، «اتاق سرد من»، «برای این کودک» و «اتحاد دو کره» جوایز متعددی دریافت کرده و همچنین جایزۀ بزرگ تئاتر فرانسه را نیز برای مجموعۀ آثارش از فرهنگستان فرانسه گرفته است. او در سه نمایشنامۀ «قطبها»، «دوست من» و «به لطف چشمانم» شخصیتهای عادیای را به صحنه برد که با مسئلۀ تحقق خود و مسئلۀ افرینش هنری همچون زندگی روبهرو میشوند و تناوب گذشته و حال، واقعیت و رویا و تشویش شخصیتها در دنیای پیرامون آنان حسی از غرابت آفریده است.
در نمایشنامۀ «این بچه» با نُه صحنۀ کوتاه و تکاندهنده از مناسبات والدین و فرزندان روبهرو میشویم که به شکل عجیبی شبیه خودِ واقعی ما در نقش پدر، مادر یا فرزند هستند. درواقع شخصیتهای این نمایشنامه در اوج استیصال و پریشانی، از پشت دیوارههای پوشالی و خیالی، احساسات واقعی خود را در قالب خشم و عصیان بروز میدهند. در «این بچه» پیچیدگیهای روابط متقابل والد و فرزند به تاریکترین وجه ممکن به تصویر کشیده میشود. نوعی از نمایشنامه که در آن تصویرهای آرمانی و رویایی کنار زده شده و به طور کل این پرسش مطرح میشود که با تمام پیچیدگیها و تناقضهای جاری در این روابط، آیا به دور از قضاوت و احساسات، می توان گفت در این میان حق با کیست یا چه کسی مقصر است؟
زن باردار، پدر، مادر، دختر، پسر، زن، مرد، زن جوان با کودک، بچه، عروس، خانم مارکر، پلیس و زن همسایه شخصیتهای نمایش «این بچه» هستند. آنها دنیایی را به صحنه میآورند که در آن انسان سرگشتۀ مدرن دچار ترس، اضطراب، فرسودگی و کلافگی میشود. نوسان بین خیال و واقعیت، مرگ و زندگی، ثبات و بیثباتی، تماشاگر و خوانندۀ این صحنهها را لحظهای آرام نمیگذارد. اگر چه گفتار پومرا در «این بچه» پراکنده و متناقض با واقعیت است اما او در عین حال، مخاطب را به کار میگیرد تا پارههایی از واقعیت پشت پرده را بازسازی کرده و نمایش دهد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001106107.html
زهره مسکنی
«این بچه»
نویسنده: ژوئل پومرا
مترجم: نگار یونسزاده و آناهیتا معروفی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
74 صفحه، 17000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
طی سالیانی که تئاتر معاصر در اوج نوآوریهای ساختار و فرمگرایی به سوی مدرنیسم پیش رفت، شاعرانگی و نوشتار ادبی از صحنه حذف شد. اکنون پیوند دوبارۀ ادبیات و تئاتر در قالب شاعرانگی جدیدی که بیشتر در گفتار نمایان میشود، این پرسش را مطرح میکند که آیا میتوان ادبیات را از تئاتر منفک کرد؟ آیا این غیبت ادبیات است که موجب دگرگونیهای دنیای تئاتر میشود و به عبارتی دیگر آیا صحنهپردازی، اجرا، نور، موسیقی و بدن بازیگر نیز نوعی از نوشتار محسوب میشود؟
تئاتر از قرن هجدهم در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد و هر شهری صاحب تماشاخانهای شد. نمایشنامهنویسان این دوره به طرح مسائلی از طبقات متوسط پرداخته و با آوردن شخصیتهای عادی در آثار خود به خلق نوع جدیدی از درام پرداختند که به اصطلاح «نمایش بورژوایی» خوانده میشد. از سوی دیگر جایگاه استقلال میان آمریکا، انگلیس و انقلاب کبیر فرانسه و مشاجرات فکری و فلسفی این قرن، زمینه را برای نهضت ادبی قرن آینده یعنی «رمانتیسیسم» آماده کرد. اما نمایشنامههای فرانسوی اواخر قرن بیستم تا کنون که چهرۀ تازهای از درام کنونی این سرزمین را ارائه میدهند، نیازمند کشف و شناسایی عمیقاند. این نمایشنامهها آثاری را در برمیگیرند که با آنچه تئاتر مدرن خوانده میشود متفاوتند؛ در هیچ مکتبی نمیگنجند و هیچ عنوانی را نمیتوان بر آنها اطلاق کرد؛ چرا که نه اجتماعی، نه تفریحی و نه سیاسیاند. تئاتر فرانسه نیز مثل دیگر ژانرهای ادبی دوران معاصر مورد دگرگونیهای فراوان قرار گرفته است.
ژوئل پومرا نویسنده و کارگردان فرانسوی در سال 1990 کمپانی برویار را بنیان گذاشت. پومرا فقط نمایشنامههای خودش را به روی صحنه میبرد. او بر این اعتقاد است که در کار نمایش سلسله مراتب وجود ندارد و کارگردانی و متن نمایشنامه همزمان در حال تمرین و تکرار ساخته و پرداخته میشود. در نمایشنامههای پومرا که همواره خودش را «نویسندۀ نمایش» تلقی میکند واژهها در جستوجوی یکدیگرند و جملهها و عبارات هجوم میآورند تا یکدیگر را در هم بشکنند و ناگفتهها و اسرار پنهان را عیان کنند.
وی که در نمایشنامههایش از واقعیت زندگی معاصر الهام گرفته و از جنبههای مختلف مادی و عینی و تخیلی به این موضوع میپردازد، نخستین اثرش را با عنوان «قطبها» در سال 2002 منتشر کرد. وی آثار بسیاری آفریده که از میان آنان برای «بازرگانان»، «اتاق سرد من»، «برای این کودک» و «اتحاد دو کره» جوایز متعددی دریافت کرده و همچنین جایزۀ بزرگ تئاتر فرانسه را نیز برای مجموعۀ آثارش از فرهنگستان فرانسه گرفته است. او در سه نمایشنامۀ «قطبها»، «دوست من» و «به لطف چشمانم» شخصیتهای عادیای را به صحنه برد که با مسئلۀ تحقق خود و مسئلۀ افرینش هنری همچون زندگی روبهرو میشوند و تناوب گذشته و حال، واقعیت و رویا و تشویش شخصیتها در دنیای پیرامون آنان حسی از غرابت آفریده است.
در نمایشنامۀ «این بچه» با نُه صحنۀ کوتاه و تکاندهنده از مناسبات والدین و فرزندان روبهرو میشویم که به شکل عجیبی شبیه خودِ واقعی ما در نقش پدر، مادر یا فرزند هستند. درواقع شخصیتهای این نمایشنامه در اوج استیصال و پریشانی، از پشت دیوارههای پوشالی و خیالی، احساسات واقعی خود را در قالب خشم و عصیان بروز میدهند. در «این بچه» پیچیدگیهای روابط متقابل والد و فرزند به تاریکترین وجه ممکن به تصویر کشیده میشود. نوعی از نمایشنامه که در آن تصویرهای آرمانی و رویایی کنار زده شده و به طور کل این پرسش مطرح میشود که با تمام پیچیدگیها و تناقضهای جاری در این روابط، آیا به دور از قضاوت و احساسات، می توان گفت در این میان حق با کیست یا چه کسی مقصر است؟
زن باردار، پدر، مادر، دختر، پسر، زن، مرد، زن جوان با کودک، بچه، عروس، خانم مارکر، پلیس و زن همسایه شخصیتهای نمایش «این بچه» هستند. آنها دنیایی را به صحنه میآورند که در آن انسان سرگشتۀ مدرن دچار ترس، اضطراب، فرسودگی و کلافگی میشود. نوسان بین خیال و واقعیت، مرگ و زندگی، ثبات و بیثباتی، تماشاگر و خوانندۀ این صحنهها را لحظهای آرام نمیگذارد. اگر چه گفتار پومرا در «این بچه» پراکنده و متناقض با واقعیت است اما او در عین حال، مخاطب را به کار میگیرد تا پارههایی از واقعیت پشت پرده را بازسازی کرده و نمایش دهد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001106107.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«این بچه»؛ ژوئل پومرا؛ ترجمه نگار یونسزاده و آناهیتا معروفی؛ نشر قطره بازسازی واقعیات پشت پرده
«این بچه»
راهنمای کتاب/ به سوی درک نوآورانه
سعیده امینزاده
«رابرت لپاژ؛ بازکشف آتش»
نوشته: مهناز اسماعیلی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
190 صفحه، 36000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
رابرات لپاژ یکی از پیشروترین مؤلفان تئاتر عصر حاضر به شمار میآید. عنوان مؤلف را به خاطر جنبههای مختلفی که در آن خلاقیت و ابداع به خرج داده، میتوان به او اطلاق کرد. لپاژ نهتنها در عرصهی نگارش نمایشنامه و دراماتورژی متن دستی توانمند دارد، بلکه در حوزهی آرایش صحنه و لباس، جلوههای ویژهی سمعی و بصری در تئاتر، تنظیم موسیقی و اجرای پرفورمنسهای زنده مهارتی بیرقیب دارد. جهانبینی منحصربهفرد او در عرصهی هنرهای نمایشی از لپاژ نظریهپردازی آوانگارد ساخته و نظریههای او روزبهروز تأثیر بیشتری برای مؤلفین عرصهی نمایش پیدا میکند. لپاژ به سبب تنوع تجربیات و طبعآزماییهایش در سبکهای گوناگون، همواره به عنوان یک طراح جسور و بیمحابا نیز شناخته شده است. اهمیت او در جهان نمایش آنگونه است که درک تئاتر پستمدرن بی او کامل نخواهد بود. کتاب «رابرت لپاژ، بازکشف آتش»، با انگیزهی رسیدن به چنین درکی تألیف شده است.
بارقههای نگاه تکثرگرا و در عین حال آنارشیست، در رابرت لپاژ از زمینهی زیست فرهنگی او ریشه گرفته است. او اولین نمایشها را در محیطی بورژوا دیده است. تئاتر مدرن در دوران بلوغ او، پرزرقوبرق و مختصِ طبقهی اجتماعی نخبه بود. لپاژ در آن دوران دسترسی محدودی به تئاتر آوانگارد داشت و این مسأله در او عطشی سیریناپذیر به آزمودن انواع سبکها و فرمها آفرید. از اینرو بود که در آغاز کوشید دستی در تئاتر مدرن بیازماید. او از موسیقی راک برای پرداخت صحنه الهام گرفت. به نظرش تمامی ارکانی که هنرمندان موسیقی مدرن در کار خود لحاظ میکردند، قابلاجرا در تئاتر بود. او در مرحلهی بعدی وارد ایدهپردازی در تئاتر سنتی شد و کوشید با تلفیق سنن نمایشی کشورهای مختلف در کارش، به تجربهای تازه در اجرا برسد.
لپاژ علاقهی خاصی به فرهنگ شرق و بهویژه ژاپن داشته است. او در این عرصه از حداکثر بکارگیری فضا، شفافیت سطوح و القای حس کامل فضا در فرهنگ ژاپنی، بهره گرفته است. این شیفتگی لپاژ که با آگاهی از فلسفهی شرقی همراه بوده، برای کسب شناخت عمیقتر از این دنیای متفاوت به او کمک شایانی کرده است. در این راستا او از زبان چینی و لهجهی کانتونی همراه با فرانسوی و انگلیسی، در آثاری از جمله «سهگانهی اژدها» و نسخهی ژاپنی «فاوست» استفاده کرده و همواره دربارهی الهام عمیقی که جهان ژاپنی به او بخشیده…
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001114007.html
سعیده امینزاده
«رابرت لپاژ؛ بازکشف آتش»
نوشته: مهناز اسماعیلی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
190 صفحه، 36000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
رابرات لپاژ یکی از پیشروترین مؤلفان تئاتر عصر حاضر به شمار میآید. عنوان مؤلف را به خاطر جنبههای مختلفی که در آن خلاقیت و ابداع به خرج داده، میتوان به او اطلاق کرد. لپاژ نهتنها در عرصهی نگارش نمایشنامه و دراماتورژی متن دستی توانمند دارد، بلکه در حوزهی آرایش صحنه و لباس، جلوههای ویژهی سمعی و بصری در تئاتر، تنظیم موسیقی و اجرای پرفورمنسهای زنده مهارتی بیرقیب دارد. جهانبینی منحصربهفرد او در عرصهی هنرهای نمایشی از لپاژ نظریهپردازی آوانگارد ساخته و نظریههای او روزبهروز تأثیر بیشتری برای مؤلفین عرصهی نمایش پیدا میکند. لپاژ به سبب تنوع تجربیات و طبعآزماییهایش در سبکهای گوناگون، همواره به عنوان یک طراح جسور و بیمحابا نیز شناخته شده است. اهمیت او در جهان نمایش آنگونه است که درک تئاتر پستمدرن بی او کامل نخواهد بود. کتاب «رابرت لپاژ، بازکشف آتش»، با انگیزهی رسیدن به چنین درکی تألیف شده است.
بارقههای نگاه تکثرگرا و در عین حال آنارشیست، در رابرت لپاژ از زمینهی زیست فرهنگی او ریشه گرفته است. او اولین نمایشها را در محیطی بورژوا دیده است. تئاتر مدرن در دوران بلوغ او، پرزرقوبرق و مختصِ طبقهی اجتماعی نخبه بود. لپاژ در آن دوران دسترسی محدودی به تئاتر آوانگارد داشت و این مسأله در او عطشی سیریناپذیر به آزمودن انواع سبکها و فرمها آفرید. از اینرو بود که در آغاز کوشید دستی در تئاتر مدرن بیازماید. او از موسیقی راک برای پرداخت صحنه الهام گرفت. به نظرش تمامی ارکانی که هنرمندان موسیقی مدرن در کار خود لحاظ میکردند، قابلاجرا در تئاتر بود. او در مرحلهی بعدی وارد ایدهپردازی در تئاتر سنتی شد و کوشید با تلفیق سنن نمایشی کشورهای مختلف در کارش، به تجربهای تازه در اجرا برسد.
لپاژ علاقهی خاصی به فرهنگ شرق و بهویژه ژاپن داشته است. او در این عرصه از حداکثر بکارگیری فضا، شفافیت سطوح و القای حس کامل فضا در فرهنگ ژاپنی، بهره گرفته است. این شیفتگی لپاژ که با آگاهی از فلسفهی شرقی همراه بوده، برای کسب شناخت عمیقتر از این دنیای متفاوت به او کمک شایانی کرده است. در این راستا او از زبان چینی و لهجهی کانتونی همراه با فرانسوی و انگلیسی، در آثاری از جمله «سهگانهی اژدها» و نسخهی ژاپنی «فاوست» استفاده کرده و همواره دربارهی الهام عمیقی که جهان ژاپنی به او بخشیده…
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001114007.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«رابرت لپاژ، بازکشف آتش»؛ مهناز اسماعیلی؛ نشر قطره به سوی درک نوآورانه
«رابرت لپاژ؛ بازکشف آتش»
راهنمای کتاب/ هفت نمایشنامۀ خواندنی (از سعید تشکری)
زهره مسکنی
«من هستم گیلگمش»
نویسنده: سعید تشکری
ناشر: نیستان؛ چاپ اول: 1400
188 صفحه؛ 51000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
سعید تشکری (این نوشته پیش از خبر اندوهبار درگذشت سعید تشکری نوشته شده است) ، فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، نویسنده، کارگردان و فیلمنامهنویس، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستاننویسی است. وی فعالیت خود را از سال ۱۳۶۰ با چاپ مقالات در مطبوعات در حوزه ادبیات و هنر، چاپ آثار ادبی در قالبهای مختلف رمان و نمایشنامه، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی و نمایشنامههای رادیویی آغاز کرده است. رمانهای وصل هزار مجنون، سیمیا، هزار و سیصد و پنجاه و هفت، قصه اول: ناهید، وقتی زمین دروغ میگوید و سینما مایاک بخشی از آثار اوست. وی در مسابقات ادبی مختلف نیز برندۀ جوایزی شده و با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و جایزۀ سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنیپور، در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» برگزیده شده است.
مجموعه نمایشنامه «من هستم گیلگمش» به تازگی از سعید تشکری منتشر شده است. او در این اثر هفت نمایشنامۀ کوتاه را جمعآوری کرده که همه آنها با نخ تسبیح «روایت و نوشتن» به یکدیگر متصل شدهاند. «بیهقی و عوفی هر دو تو را نوشتهاند!»؛ «من کاتبم، شاهزاده مرده است!»، «بانی بنوک»، «روزی محرری!»، «من نوغانیام!»، «حُجره خورشید» و «من هستم، گیلگمش!» عناوین نمایشنامههای این مجموعهاند.
تشکری که در نوشتن از زبان قدیمی خراسانی در سنت ادبیات فارسی بهره میگیرد، در این نمایشنامهها نیز به ویژه در بخشهایی که شخصیتپردازی آنها متأثر از ادبیات و شخصیتهای تاریخی ایران است، این موضوع را به اوج خود رسانده که گفتوگوی میان ساحره و عوفی و بیهقی نمونۀ بارزی از این موضوع است. شیوۀ روایت نویسنده در این نمایشنامهها پرهیز از موقعیتسازی فیزیکال و حرکت به سمت فضاسازی زبانی است. به عبارتی دیگر ادبیات و کلمه و روایت برای او دستمایهای است که به این وسیله آنچه را درصدد بیان آن است بیان میکند و به همین دلیل در متون او نمیتوان در پی آفرینش موقعیتهای خاص برای چینش صحنه نمایش بود.
محور و جنبۀ مشترک تمام نمایشنامههای این مجموعه موضوع نوشتن و روایت است. کتابت و تاریخنویسی و نامهنویسی موضوعاتی است که نویسنده در این متون سرلوحۀ ذهن خود قرار داده و سپس آنها را در جان کلام ریخته است. در این مجموعه دو نکته حائز اهمیت است. یکی اینکه نویسنده، متن را روی کاغذ کارگردانی کرده و دیگر اینکه تلاش داشته چند نمایشنامه را در یک مجموعه به شکل فستیوال ارائه دهد. مجموعهای که با یک قانون مشترک در میان تمام نمایشنامهها منتشر شده است. همۀ نمایشنامهها کوتاهند و از یک نوع زبان گفتمان پیروی میکنند.
تشکری در مجموعه «من هستم گیلگمش» سعی کرده هفت نمایش را از هفت دوره با یک زبان خراسانی که زبان ایدهآل او برای نمایشنامه است بنویسد. او با این شیوه نمایشنامههایی را نوشته که برای خوانندگانِ رمان هم جذاب باشد و همچنین شکل یک مجموعه داستان کوتاه هم باشد. وی همچنین در این کتاب دیدگاه فستیوالی و مینیمال به مفهوم کوتاه را در یک مجموعه اثر با هفت نمایشنامه و پیرنگهای متفاوت نمایان کرده است؛ نسخههایی کم بازیگر و کوتاه که اگر خواننده اراده کند در یک نشست هفت نمایشنامه بخواند، گویی هفت داستان کوتاه را خوانده است. ارجاعات صحنهای در متن کارگردانی نشده تا خواننده تنفس آزاد داشته باشد و چون نمایشنامهها در طول سال اجرا میشوند، برای گروههای تئاتری که احتمالاً میخواهند اجرا داشته باشند، این امکان فراهم است که بتوانند مجموعهای از این فرم فستیوالی را در این مجموعه بخوانند و به صحنه ببرند.
تشکری در این متون، عنصر زمان زبان گفتاری و نوشتاری را با هم ترکیب کرده است. محاکمۀ صدام در نمایشنامۀ «من هستم گیلگمش» یکی از نمونههای این شیوه است. صدام احساس میکند گیلگمشِ بینالنهرین است و نویسنده او را به گیلگمش بودن وادار میکند. بازرسان سیآیای از او بازجویی میکنند و میخواهند بفهمند آیا او همان صدام حسین واقعی است یا بدل. گیلگمششدنِ صدام حسین در نهایت موجب معاصرسازی در ذهن مخاطب میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001123092.html
زهره مسکنی
«من هستم گیلگمش»
نویسنده: سعید تشکری
ناشر: نیستان؛ چاپ اول: 1400
188 صفحه؛ 51000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
سعید تشکری (این نوشته پیش از خبر اندوهبار درگذشت سعید تشکری نوشته شده است) ، فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، نویسنده، کارگردان و فیلمنامهنویس، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستاننویسی است. وی فعالیت خود را از سال ۱۳۶۰ با چاپ مقالات در مطبوعات در حوزه ادبیات و هنر، چاپ آثار ادبی در قالبهای مختلف رمان و نمایشنامه، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی و نمایشنامههای رادیویی آغاز کرده است. رمانهای وصل هزار مجنون، سیمیا، هزار و سیصد و پنجاه و هفت، قصه اول: ناهید، وقتی زمین دروغ میگوید و سینما مایاک بخشی از آثار اوست. وی در مسابقات ادبی مختلف نیز برندۀ جوایزی شده و با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و جایزۀ سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنیپور، در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ برای نگارش رمان «بارِ باران» برگزیده شده است.
مجموعه نمایشنامه «من هستم گیلگمش» به تازگی از سعید تشکری منتشر شده است. او در این اثر هفت نمایشنامۀ کوتاه را جمعآوری کرده که همه آنها با نخ تسبیح «روایت و نوشتن» به یکدیگر متصل شدهاند. «بیهقی و عوفی هر دو تو را نوشتهاند!»؛ «من کاتبم، شاهزاده مرده است!»، «بانی بنوک»، «روزی محرری!»، «من نوغانیام!»، «حُجره خورشید» و «من هستم، گیلگمش!» عناوین نمایشنامههای این مجموعهاند.
تشکری که در نوشتن از زبان قدیمی خراسانی در سنت ادبیات فارسی بهره میگیرد، در این نمایشنامهها نیز به ویژه در بخشهایی که شخصیتپردازی آنها متأثر از ادبیات و شخصیتهای تاریخی ایران است، این موضوع را به اوج خود رسانده که گفتوگوی میان ساحره و عوفی و بیهقی نمونۀ بارزی از این موضوع است. شیوۀ روایت نویسنده در این نمایشنامهها پرهیز از موقعیتسازی فیزیکال و حرکت به سمت فضاسازی زبانی است. به عبارتی دیگر ادبیات و کلمه و روایت برای او دستمایهای است که به این وسیله آنچه را درصدد بیان آن است بیان میکند و به همین دلیل در متون او نمیتوان در پی آفرینش موقعیتهای خاص برای چینش صحنه نمایش بود.
محور و جنبۀ مشترک تمام نمایشنامههای این مجموعه موضوع نوشتن و روایت است. کتابت و تاریخنویسی و نامهنویسی موضوعاتی است که نویسنده در این متون سرلوحۀ ذهن خود قرار داده و سپس آنها را در جان کلام ریخته است. در این مجموعه دو نکته حائز اهمیت است. یکی اینکه نویسنده، متن را روی کاغذ کارگردانی کرده و دیگر اینکه تلاش داشته چند نمایشنامه را در یک مجموعه به شکل فستیوال ارائه دهد. مجموعهای که با یک قانون مشترک در میان تمام نمایشنامهها منتشر شده است. همۀ نمایشنامهها کوتاهند و از یک نوع زبان گفتمان پیروی میکنند.
تشکری در مجموعه «من هستم گیلگمش» سعی کرده هفت نمایش را از هفت دوره با یک زبان خراسانی که زبان ایدهآل او برای نمایشنامه است بنویسد. او با این شیوه نمایشنامههایی را نوشته که برای خوانندگانِ رمان هم جذاب باشد و همچنین شکل یک مجموعه داستان کوتاه هم باشد. وی همچنین در این کتاب دیدگاه فستیوالی و مینیمال به مفهوم کوتاه را در یک مجموعه اثر با هفت نمایشنامه و پیرنگهای متفاوت نمایان کرده است؛ نسخههایی کم بازیگر و کوتاه که اگر خواننده اراده کند در یک نشست هفت نمایشنامه بخواند، گویی هفت داستان کوتاه را خوانده است. ارجاعات صحنهای در متن کارگردانی نشده تا خواننده تنفس آزاد داشته باشد و چون نمایشنامهها در طول سال اجرا میشوند، برای گروههای تئاتری که احتمالاً میخواهند اجرا داشته باشند، این امکان فراهم است که بتوانند مجموعهای از این فرم فستیوالی را در این مجموعه بخوانند و به صحنه ببرند.
تشکری در این متون، عنصر زمان زبان گفتاری و نوشتاری را با هم ترکیب کرده است. محاکمۀ صدام در نمایشنامۀ «من هستم گیلگمش» یکی از نمونههای این شیوه است. صدام احساس میکند گیلگمشِ بینالنهرین است و نویسنده او را به گیلگمش بودن وادار میکند. بازرسان سیآیای از او بازجویی میکنند و میخواهند بفهمند آیا او همان صدام حسین واقعی است یا بدل. گیلگمششدنِ صدام حسین در نهایت موجب معاصرسازی در ذهن مخاطب میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001123092.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«من هستم گیلگمش»؛ سعید تشکری؛ نشر نیستان هفت نمایشنامۀ خواندنی (از سعید تشکری)
«من هستم گیلگمش»
راهنمای کتاب/ بهترین طراحی صحنه با کمترین هزینه
سعیده امینزاده
«رالف کولتای، طراح صحنه»
تألیف: سیلویا بکمایر
ترجمه: زیبا موسوی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
160 صفحه، 27000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
طراحی صحنه معنایی ورای به عینیت درآوردن متن نمایشی دارد. طراحان صحنه کاشفان امکانات و ایدههای نهفته در یک نمایشنامهاند. آنها معانی متفاوتی از آنچه در ظاهر یک متن دیده میشود، استخراج میکنند. به نوعی میتوان طراحی خلاقانهی صحنه را خوانشی از نمایشنامه به شمار آورد که در تصاویر و اکسسوار و لباس خود را نشان میدهد. چشماندازی که یک طراح در اختیار نمایش میگذارد، استراتژی کل اجرا و نحوهی انتقال مفاهیم درام را مشخص میکند. سیاستهایی که او در تصویرپردازی نمایشی دنبال میکند میتواند از یک اثر کلاسیک، اجراهایی با زیباییشناسیهای متفاوت از آنچه تاکنون دیده شده، بیافریند. رالف کولتای، به اعتراف بسیاری از فعالان عرصهی طراحی صحنه، پویایی و نبوغی در ارائهی اسکیسها برای آثار مدرن و کلاسیک دارد، که در این عرصه مورد الهام و منبع یادگیری طراحان است. کتاب «رالف کولتای، طراح صحنه» درصدد ارائهی تصویری از این نظریهپرداز طراحی صحنه، در آیینهی آثارش و نیز از دید همکاراناش است.
رالف کولتای، از آشناترین نامهای عرصهی طراحی صحنه از آغاز نیمهی دوم قرن بیستم تاکنون است. او را با لقب «طراح سهبعدی» میشناسند. طراحی که از پیشروان به کارگیری کولاژهای فلزی در تئاتر است. صحنههایی که او طراحی و اجرا میکند، نمایشگاههایی از آثار او به شمار میآید که جدای از نمایش روی صحنه، توجه تماشاچیان را به مفاهیم استخراج شده از متن آن جلب میکند و به وجد میآورد. کولتای بیش از پنجاه سال است که در این زمینه به فعالیت مشغول است و شاگردان بسیاری را پرورش داده است. افرادی همچون جان ناپیر، نورمن موریس و مایک بارنت که تداومبخش ایدههای او بودهاند. مؤلف کتاب کوشیده در کنار مصاحبههایی که با این افراد انجام داده، بخشی از آثار کولتای را که چشم تماشاچیان بسیاری را نیز که در بزرگترین سالنهای اجرای تئاتر در سراسر جهان به خود خیره کرده، معرفی و تحلیل کند تا این چهرهی شاخص و ماندگار در طراحی صحنه را به مخاطبین جدی تئاتر نشان دهد.
از دید شاگردان رالف کولتای که در این کتاب از آنها نام برده شده، او از آغاز کار خود بسیار به آفرینش طرحهای خلاقانه با حداقل بودجهی ممکن معتقد بوده است. شروع فعالیت او در مجموعه تئاتر شکسپیر لندن با بحران مالی بسیاری در این نهاد همراه بود. اما کولتای این تهدید را به فرصتی طلایی برای خلق اثری خیرهکننده تبدیل کرد. او از ابتدا به ساختن کولاژ علاقه داشت. سازههای کولاژها را از فلزات، سیمان و چوب میساخت و اغلب برای اجرای طرحهایش بر صحنه، از داربست استفاده میکرد. زمانی که او این مسیر حرفهای را بنیان نهاد، هنوز از مواد اینچنینی در صحنه استفاده نمیشد و بنابراین بسیاری از کارگردانان نمیتوانستند درک درستی از طرحهای کولتای داشته باشند. برخی از همان ابتدای کار دلسرد میشدند و مجال بروز به ایدههایش نمیدادند، اما بسیاری هم بودند که به این طراح بیمحابا و نخبه فرصت تکمیل کارش را میدادند و نتایج هم اغلب درخشان از آب درمیآمد.
در بسیاری از نمایشنامهها، از کارهای شکسپیر گرفته تا ایبسن، از طبیعت بهعنوان یک استعاره برای ساختن تصویری از شرایط و چگونگی زندگی انسان استفاده میشود. چخوف در نمایش مرغ دریایی میکوشد با توصیف و عینیتبخشی به طبیعت، پارادوکس میان هنر و واقعگرایی را توضیح دهد و میگوید: «تئاتر همیشه چیزی جز تقلید ضعیف از واقعیت نیست.» چنین نقل قولی بر کولتای بسیار تأثیر گذاشته است و او تلاش کرده چشمانداز و صحنهی مخصوص بهخود را خلق کند و این نظریهاش را به اثبات برساند که تقلید از طبیعت میتواند چنان پیچیده و پرمایه باشد که گویی طبیعتی دوباره آفریده شده است. نمونههایی از این تفکر او را میتوان در طراحی صحنهی نمایشهای «ترا نوا»، «هرطور شما بخواهید»، «براند، شب دوازدهم»، «هیاهوی بسیار برای هیچ» و «اودیپوس تیرانوس» مشاهده کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001216042.html
سعیده امینزاده
«رالف کولتای، طراح صحنه»
تألیف: سیلویا بکمایر
ترجمه: زیبا موسوی
ناشر: قطره، چاپ اول 1399
160 صفحه، 27000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
طراحی صحنه معنایی ورای به عینیت درآوردن متن نمایشی دارد. طراحان صحنه کاشفان امکانات و ایدههای نهفته در یک نمایشنامهاند. آنها معانی متفاوتی از آنچه در ظاهر یک متن دیده میشود، استخراج میکنند. به نوعی میتوان طراحی خلاقانهی صحنه را خوانشی از نمایشنامه به شمار آورد که در تصاویر و اکسسوار و لباس خود را نشان میدهد. چشماندازی که یک طراح در اختیار نمایش میگذارد، استراتژی کل اجرا و نحوهی انتقال مفاهیم درام را مشخص میکند. سیاستهایی که او در تصویرپردازی نمایشی دنبال میکند میتواند از یک اثر کلاسیک، اجراهایی با زیباییشناسیهای متفاوت از آنچه تاکنون دیده شده، بیافریند. رالف کولتای، به اعتراف بسیاری از فعالان عرصهی طراحی صحنه، پویایی و نبوغی در ارائهی اسکیسها برای آثار مدرن و کلاسیک دارد، که در این عرصه مورد الهام و منبع یادگیری طراحان است. کتاب «رالف کولتای، طراح صحنه» درصدد ارائهی تصویری از این نظریهپرداز طراحی صحنه، در آیینهی آثارش و نیز از دید همکاراناش است.
رالف کولتای، از آشناترین نامهای عرصهی طراحی صحنه از آغاز نیمهی دوم قرن بیستم تاکنون است. او را با لقب «طراح سهبعدی» میشناسند. طراحی که از پیشروان به کارگیری کولاژهای فلزی در تئاتر است. صحنههایی که او طراحی و اجرا میکند، نمایشگاههایی از آثار او به شمار میآید که جدای از نمایش روی صحنه، توجه تماشاچیان را به مفاهیم استخراج شده از متن آن جلب میکند و به وجد میآورد. کولتای بیش از پنجاه سال است که در این زمینه به فعالیت مشغول است و شاگردان بسیاری را پرورش داده است. افرادی همچون جان ناپیر، نورمن موریس و مایک بارنت که تداومبخش ایدههای او بودهاند. مؤلف کتاب کوشیده در کنار مصاحبههایی که با این افراد انجام داده، بخشی از آثار کولتای را که چشم تماشاچیان بسیاری را نیز که در بزرگترین سالنهای اجرای تئاتر در سراسر جهان به خود خیره کرده، معرفی و تحلیل کند تا این چهرهی شاخص و ماندگار در طراحی صحنه را به مخاطبین جدی تئاتر نشان دهد.
از دید شاگردان رالف کولتای که در این کتاب از آنها نام برده شده، او از آغاز کار خود بسیار به آفرینش طرحهای خلاقانه با حداقل بودجهی ممکن معتقد بوده است. شروع فعالیت او در مجموعه تئاتر شکسپیر لندن با بحران مالی بسیاری در این نهاد همراه بود. اما کولتای این تهدید را به فرصتی طلایی برای خلق اثری خیرهکننده تبدیل کرد. او از ابتدا به ساختن کولاژ علاقه داشت. سازههای کولاژها را از فلزات، سیمان و چوب میساخت و اغلب برای اجرای طرحهایش بر صحنه، از داربست استفاده میکرد. زمانی که او این مسیر حرفهای را بنیان نهاد، هنوز از مواد اینچنینی در صحنه استفاده نمیشد و بنابراین بسیاری از کارگردانان نمیتوانستند درک درستی از طرحهای کولتای داشته باشند. برخی از همان ابتدای کار دلسرد میشدند و مجال بروز به ایدههایش نمیدادند، اما بسیاری هم بودند که به این طراح بیمحابا و نخبه فرصت تکمیل کارش را میدادند و نتایج هم اغلب درخشان از آب درمیآمد.
در بسیاری از نمایشنامهها، از کارهای شکسپیر گرفته تا ایبسن، از طبیعت بهعنوان یک استعاره برای ساختن تصویری از شرایط و چگونگی زندگی انسان استفاده میشود. چخوف در نمایش مرغ دریایی میکوشد با توصیف و عینیتبخشی به طبیعت، پارادوکس میان هنر و واقعگرایی را توضیح دهد و میگوید: «تئاتر همیشه چیزی جز تقلید ضعیف از واقعیت نیست.» چنین نقل قولی بر کولتای بسیار تأثیر گذاشته است و او تلاش کرده چشمانداز و صحنهی مخصوص بهخود را خلق کند و این نظریهاش را به اثبات برساند که تقلید از طبیعت میتواند چنان پیچیده و پرمایه باشد که گویی طبیعتی دوباره آفریده شده است. نمونههایی از این تفکر او را میتوان در طراحی صحنهی نمایشهای «ترا نوا»، «هرطور شما بخواهید»، «براند، شب دوازدهم»، «هیاهوی بسیار برای هیچ» و «اودیپوس تیرانوس» مشاهده کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001216042.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«رالف کولتای»؛ سیلویا بکمایر؛ ترجمه زیبا موسوی؛ نشر قطره بهترین طراحی صحنه با کمترین هزینه
«رالف کولتای، طراح صحنه»
راهنمای کتاب/ ذهنیت پیچیده انسان معاصر
فاطمه صناعتیان
«پدر، مادر، قطارِ وحشت»
نویسنده: مارتین هِکمانز
مترجم: بهروز قنبرحسینی
ناشر: قطره، چاپ اول، پاییز 1400
64 صفحه،22000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
«پدر، مادر، قطارِ وحشت» که نشر قطره آن را در گروه تئاتر و ادبیات نمایشی، زیرمجموعهی نمایشنامههای مدرن آلمانی دستهبندی کرده است، در واقع نمایشنامهای پستمدرن است که به خوبی ویژگیهای خاص این نوع از نمایش را به تصویر میکشد. متن اصلی کتاب را مقدمهای در مورد نمایش پستمدرن و ویژگیهای آن و متن کوتاهی در باب معرفی نویسندهی آلمانی اثر، مارتین هِکمانز، همراهی میکند. از این نویسنده که جوایز ادبی بسیاری در حوزهی نمایشنامهنویسی و ادبیات در اروپا و در سطح بینالمللی از آن خود کرده است، پیش از این، کتاب «گمشده در جنگل کلمات» در ایران به چاپ رسیده است.
در نمایشنامهی پستمدرن، بار اصلی بر دوش متن و روایت نیست، در واقع این متن نمایشنامه نیست که شخصیتها، گفتگوها، صحنهپردازی و نور و سایر بخشها را تعریف میکند و به آنها شکل میدهد بلکه ایدهپردازان پست مدرن معتقدند که تئاتر باید رویدادی زنده و واقعی باشد که مخاطب و تماشاگر نیز در آن شرکت داشته باشند. محتوای نمایش پستمدرن تنها در غالب درونمایهای از مضامین اجتماعی، فلسفی، تاریخی و ذهنیات پیچیدهی انسان این عصر شکل میگیرد. مارتین هِکمانز نیز همچون سایر هممکتبهایش در این اثر، به تنهاییِ انسان عصر پستمدرن، ارتباطهای درونخانوادگی و پیچیدگیهای روابط نسلی، حضور رسانه و فضاهای مجازی در این عصر و نقش آنها در شکل دادن به ساختار رفتاری در خانواده میپردازد.
شیوهی روایت داستان در این سبک از نمایش، نه تنها با روال خطی آثار کلاسیک فاصلهی بسیار دارد، بلکه با بههمریختگیهای زمانیِ آثار مدرن نیز متفاوت است؛ در واقع زمان و تقدم و تأخر آن در روایت نقش پررنگی ندارد. تنها مسألهی مهم، نشان دادن برشی از زندگی انسانها در دنیای بعد از مدرن است، انسانهایی که با وجوه متفاوتی از زندگی دست به گریبانند. اما آنچه تمام این وجوه متمایز و واگرا را به هم مربوط میکند، حضور پرتکرار یأس فلسفی تنیده با ذهنیات انسان پستمدرن است. اپیزودیک بودن صحنهها نیز از دیگر تبعات کم اهمیت شدن زمان و توالی اتفاقات در این نمایشنامهها است.
هِکمانز در «پدر، مادر، قطارِ وحشت» همچون سایر نمایشنامهنویسان پست مدرن، از بازنمایی هنری مفاهیم ذهنی، چارچوب دادن به اندیشههای نویسنده و عینیت بخشیدن به آنها از طریق خلق تصاویر، میگریزد و از همین روست که نیازی به توصیف مکان و صحنه نمیبیند. برای هیچ چیز و حتی برای بازیگران نیز میزانسنی وجود ندارد. آنها وارد و خارج میشوند اما درست معلوم نیست از کجا و به کجا. دغدغههای درون و بیرون خانه برای شخصیتهای اثر چنان درهمتنیده است که گاه برای فرار از راهیابی دلزدگیهای بیرون به درون خانه، از روشهای کودکانهای استفاده میکنند. مثلاً صحنهای را از ابتدا تکرار میکنند تا برساختی ذهنی، تخیلی و آرزو شده را جایگزین واقعیت ملموس نمایند.
تئاتر پستمدرن استانداردهای کلاسیک نمایشنامهنویسی را به هم میریزد و تا میتواند شخصیتهای نمایشی را به حداقل میرساند تا تجربهی بشر را از زندگی امروزش در اشکال مختلف و با کمک گرفتن از دیگر هنرها به نمایش بگذارد. این نمایشنامه نیز تنها با سه شخصیت روایت میشود که با عنوان «اشخاص نمایش»، معرفی میشوند: پدر؛ یوهان کلاین، مادر؛ آنه کلاین و پسر؛ اوتو کلاین. در دیالوگهای ابتدایی نمایش، اتو کلاین که کودکی دو ساله است، خانوادهاش را این طور به مخاطب معرفی میکند: «اینها والدین من هستند. پدرم یه کارگردان احمق تئاتره که وقتی من به دنیا اومدم با یه شغل جانبی کارش رو شروع کرده بود. مادرم وقتی من رو حامله شد، دانشجوی ترم سهی فلسفه در دانشگاه بود. از وقتی من به دنیا اومدم اونها مشغول تربیت من هستن.»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010214001.html
فاطمه صناعتیان
«پدر، مادر، قطارِ وحشت»
نویسنده: مارتین هِکمانز
مترجم: بهروز قنبرحسینی
ناشر: قطره، چاپ اول، پاییز 1400
64 صفحه،22000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
«پدر، مادر، قطارِ وحشت» که نشر قطره آن را در گروه تئاتر و ادبیات نمایشی، زیرمجموعهی نمایشنامههای مدرن آلمانی دستهبندی کرده است، در واقع نمایشنامهای پستمدرن است که به خوبی ویژگیهای خاص این نوع از نمایش را به تصویر میکشد. متن اصلی کتاب را مقدمهای در مورد نمایش پستمدرن و ویژگیهای آن و متن کوتاهی در باب معرفی نویسندهی آلمانی اثر، مارتین هِکمانز، همراهی میکند. از این نویسنده که جوایز ادبی بسیاری در حوزهی نمایشنامهنویسی و ادبیات در اروپا و در سطح بینالمللی از آن خود کرده است، پیش از این، کتاب «گمشده در جنگل کلمات» در ایران به چاپ رسیده است.
در نمایشنامهی پستمدرن، بار اصلی بر دوش متن و روایت نیست، در واقع این متن نمایشنامه نیست که شخصیتها، گفتگوها، صحنهپردازی و نور و سایر بخشها را تعریف میکند و به آنها شکل میدهد بلکه ایدهپردازان پست مدرن معتقدند که تئاتر باید رویدادی زنده و واقعی باشد که مخاطب و تماشاگر نیز در آن شرکت داشته باشند. محتوای نمایش پستمدرن تنها در غالب درونمایهای از مضامین اجتماعی، فلسفی، تاریخی و ذهنیات پیچیدهی انسان این عصر شکل میگیرد. مارتین هِکمانز نیز همچون سایر هممکتبهایش در این اثر، به تنهاییِ انسان عصر پستمدرن، ارتباطهای درونخانوادگی و پیچیدگیهای روابط نسلی، حضور رسانه و فضاهای مجازی در این عصر و نقش آنها در شکل دادن به ساختار رفتاری در خانواده میپردازد.
شیوهی روایت داستان در این سبک از نمایش، نه تنها با روال خطی آثار کلاسیک فاصلهی بسیار دارد، بلکه با بههمریختگیهای زمانیِ آثار مدرن نیز متفاوت است؛ در واقع زمان و تقدم و تأخر آن در روایت نقش پررنگی ندارد. تنها مسألهی مهم، نشان دادن برشی از زندگی انسانها در دنیای بعد از مدرن است، انسانهایی که با وجوه متفاوتی از زندگی دست به گریبانند. اما آنچه تمام این وجوه متمایز و واگرا را به هم مربوط میکند، حضور پرتکرار یأس فلسفی تنیده با ذهنیات انسان پستمدرن است. اپیزودیک بودن صحنهها نیز از دیگر تبعات کم اهمیت شدن زمان و توالی اتفاقات در این نمایشنامهها است.
هِکمانز در «پدر، مادر، قطارِ وحشت» همچون سایر نمایشنامهنویسان پست مدرن، از بازنمایی هنری مفاهیم ذهنی، چارچوب دادن به اندیشههای نویسنده و عینیت بخشیدن به آنها از طریق خلق تصاویر، میگریزد و از همین روست که نیازی به توصیف مکان و صحنه نمیبیند. برای هیچ چیز و حتی برای بازیگران نیز میزانسنی وجود ندارد. آنها وارد و خارج میشوند اما درست معلوم نیست از کجا و به کجا. دغدغههای درون و بیرون خانه برای شخصیتهای اثر چنان درهمتنیده است که گاه برای فرار از راهیابی دلزدگیهای بیرون به درون خانه، از روشهای کودکانهای استفاده میکنند. مثلاً صحنهای را از ابتدا تکرار میکنند تا برساختی ذهنی، تخیلی و آرزو شده را جایگزین واقعیت ملموس نمایند.
تئاتر پستمدرن استانداردهای کلاسیک نمایشنامهنویسی را به هم میریزد و تا میتواند شخصیتهای نمایشی را به حداقل میرساند تا تجربهی بشر را از زندگی امروزش در اشکال مختلف و با کمک گرفتن از دیگر هنرها به نمایش بگذارد. این نمایشنامه نیز تنها با سه شخصیت روایت میشود که با عنوان «اشخاص نمایش»، معرفی میشوند: پدر؛ یوهان کلاین، مادر؛ آنه کلاین و پسر؛ اوتو کلاین. در دیالوگهای ابتدایی نمایش، اتو کلاین که کودکی دو ساله است، خانوادهاش را این طور به مخاطب معرفی میکند: «اینها والدین من هستند. پدرم یه کارگردان احمق تئاتره که وقتی من به دنیا اومدم با یه شغل جانبی کارش رو شروع کرده بود. مادرم وقتی من رو حامله شد، دانشجوی ترم سهی فلسفه در دانشگاه بود. از وقتی من به دنیا اومدم اونها مشغول تربیت من هستن.»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010214001.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«پدر، مادر، قطارِ وحشت»؛ مارتین هِکمانز؛ ترجمه بهروز قنبرحسینی؛ نشر قطره ذهنیت پیچیده انسان معاصر
«پدر، مادر، قطارِ وحشت»
به روایت نویسنده/ وقتی تئاتر زبانی برای انتقاد میشود
«اجرای ویژه»
نویسنده: صادق عاشور پور
ناشر: نیستان، چاپ اول 1400
256 صفحه، 76000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
این اثر دربرگیرنده ۵ نمایشنامه تازه از صادق عاشورپور است که در هر کدام از آنها به لحاظ مضمونی و فرمی میتوان دغدغههای قدیمی و جذاب عاشورپور برای اعتلای وسعت فکری مخاطب ایرانی هنر نمایش را جستجو کرد و خواند.این نمایشنامه نویس صاحب سبک به سال 1332 متولد شده و به گفته خود او از سال سوم دبیرستان به نگارش نمایشنامه روی آورد و در سالهای پس از انقلاب این هنر در خدمت پژوهش نیز قرار گرفت که تنها یکی از مهمترین نتایج آن تالیف و انتشار مجموعه نمایشنامههای ایرانی است که در نوع خود اثری بی بدیل و بسیار جذاب به شمار میرود.
عاشورپور در «اجرای ویژه» سعی کرده با تدابیری جذاب فضای نمایشنامه را به فضایی کنایی و زمینهای برای خلق جهانی خاص، انتزاعی و در عین حال انتقادی ایجاد کند که در این دنیا نویسنده میتواند از زبان انسانهایی که به ظاهر غیر عادی و غیر نرمال به شمار میروند، جدیترین انتقاداتش را درباره ذهن و زبان و تفکر جاری و ساری در میان مردمان و جامعه بیان کند. نمایش گوشههایی از نابسامانیهای اجتماعی و نوع زیست و تفکر انسان در بستر آن، تنها یکی از زیرشاخههای مفهومی است که در نمایشنامههای عاشورپور قابل رصد و ردیابی است.
آنچه در ادامه میخوانید عناوین و معرفی کوتاهی از پنج نمایشنامه منتشر شده در مجموعه «اجرای ویژه» به قلم صادق عاشور پور:
۱_ اجرای ویژه
اجرای ویژه ، داستانی است مربوط به دور دنیا، یکی دنیای عاقلان و دیگری دنیای مردگان.
تنها وسیله ارتباطی میان اینان ، پنجره ای است با میله های آهنی منتهی به کوچه ای که دو مخزن زباله شاخصه آن است.
در میان پنجره بازیگر دیوانه جا خوش کرده که ایده اش اجرای صحنه ای نمایشنامه اتللو اثر ویلیام شکسپیر است!
او منویاتش را با زباله گردها و مردمی که به جهت ریختن زباله به کنار مخزن میروند در میان می گذارد....
۲_ زن ، تفنگ، جنگ
داستانی است مربوط به آغاز جنگ تحمیلی ، با مضمونی در تاثیر مخرب جنگ بر اجتماع.
در این نمایشنامه سرگذشت خانواده ای روایت می شود از اهالی شطیطه در نزدیکیهای آبادان ، که به دلیل بمباران روستا توسط ارتش بعث، خانواده رحمان نیز چونان بقیه اهالی روستا مجبور به ترک روستا و پناه بردن به نخلستانهای شادگان را دارند.
در بین راه رحمان متوجه می شود که یکی از دخترانش که لال هست را در آنسوی شط جا گذاشته است!
دخترک لال برای حفظ گاومیش های پدرش در روستا مانده....
۳- تقلید نامه
داستان این نمایشنامه یک کمدی است (کچلک بازی) و مربوط به کریم شیره ای دلقک مخصوص ناصرالدین شاه و گروهش ، که قصد دارند نمایشی در حضور شخص شاه و درباریان ، با مضمونی انتقادی ، به اجرا در آوردند!
محتوای نمایش آنها در خصوص شخصی کچل بنام شکر است که در امپراطوری عثمانی ، گرفتار معضلات فراوانی گردیده است.
وی برای رهایی از مشکلاتش تصمیم می گیرد به سراغ کنسولگری برود....
۴_ پالتو
نمایشنامه پالتو با محتوای نظامی و در خصوص وفا به عهد و قول است.
داستان نگهبانی است که پاسش به اتمام رسیده و نگهبان بعدی برای تحویل پست زاغه مهمات به سراغش می آید اما در کمال تعجب اثری از وی نمی بیند...
۵_ زنده عروسکی پهلوان گمشده
داستان این نمایشنامه مربوط به یک گروه عروسک گردان است که برای اجرای نمایشی عروسکی به مجلس عروسی دعوت می شوند.
در حین برپا کردن خیمه نمایش ، عروسک گردان متوجه می شود که عروسک پهلوان هنوز مفصل پایش تعمیر نشده و اینکار را باید لوطی انجام می داده است.
زمان نیست و مراسم عروسی شروع شده و نمایش باید اجرا شود ......
https://www.alef.ir/news/4010315079.html
«اجرای ویژه»
نویسنده: صادق عاشور پور
ناشر: نیستان، چاپ اول 1400
256 صفحه، 76000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
این اثر دربرگیرنده ۵ نمایشنامه تازه از صادق عاشورپور است که در هر کدام از آنها به لحاظ مضمونی و فرمی میتوان دغدغههای قدیمی و جذاب عاشورپور برای اعتلای وسعت فکری مخاطب ایرانی هنر نمایش را جستجو کرد و خواند.این نمایشنامه نویس صاحب سبک به سال 1332 متولد شده و به گفته خود او از سال سوم دبیرستان به نگارش نمایشنامه روی آورد و در سالهای پس از انقلاب این هنر در خدمت پژوهش نیز قرار گرفت که تنها یکی از مهمترین نتایج آن تالیف و انتشار مجموعه نمایشنامههای ایرانی است که در نوع خود اثری بی بدیل و بسیار جذاب به شمار میرود.
عاشورپور در «اجرای ویژه» سعی کرده با تدابیری جذاب فضای نمایشنامه را به فضایی کنایی و زمینهای برای خلق جهانی خاص، انتزاعی و در عین حال انتقادی ایجاد کند که در این دنیا نویسنده میتواند از زبان انسانهایی که به ظاهر غیر عادی و غیر نرمال به شمار میروند، جدیترین انتقاداتش را درباره ذهن و زبان و تفکر جاری و ساری در میان مردمان و جامعه بیان کند. نمایش گوشههایی از نابسامانیهای اجتماعی و نوع زیست و تفکر انسان در بستر آن، تنها یکی از زیرشاخههای مفهومی است که در نمایشنامههای عاشورپور قابل رصد و ردیابی است.
آنچه در ادامه میخوانید عناوین و معرفی کوتاهی از پنج نمایشنامه منتشر شده در مجموعه «اجرای ویژه» به قلم صادق عاشور پور:
۱_ اجرای ویژه
اجرای ویژه ، داستانی است مربوط به دور دنیا، یکی دنیای عاقلان و دیگری دنیای مردگان.
تنها وسیله ارتباطی میان اینان ، پنجره ای است با میله های آهنی منتهی به کوچه ای که دو مخزن زباله شاخصه آن است.
در میان پنجره بازیگر دیوانه جا خوش کرده که ایده اش اجرای صحنه ای نمایشنامه اتللو اثر ویلیام شکسپیر است!
او منویاتش را با زباله گردها و مردمی که به جهت ریختن زباله به کنار مخزن میروند در میان می گذارد....
۲_ زن ، تفنگ، جنگ
داستانی است مربوط به آغاز جنگ تحمیلی ، با مضمونی در تاثیر مخرب جنگ بر اجتماع.
در این نمایشنامه سرگذشت خانواده ای روایت می شود از اهالی شطیطه در نزدیکیهای آبادان ، که به دلیل بمباران روستا توسط ارتش بعث، خانواده رحمان نیز چونان بقیه اهالی روستا مجبور به ترک روستا و پناه بردن به نخلستانهای شادگان را دارند.
در بین راه رحمان متوجه می شود که یکی از دخترانش که لال هست را در آنسوی شط جا گذاشته است!
دخترک لال برای حفظ گاومیش های پدرش در روستا مانده....
۳- تقلید نامه
داستان این نمایشنامه یک کمدی است (کچلک بازی) و مربوط به کریم شیره ای دلقک مخصوص ناصرالدین شاه و گروهش ، که قصد دارند نمایشی در حضور شخص شاه و درباریان ، با مضمونی انتقادی ، به اجرا در آوردند!
محتوای نمایش آنها در خصوص شخصی کچل بنام شکر است که در امپراطوری عثمانی ، گرفتار معضلات فراوانی گردیده است.
وی برای رهایی از مشکلاتش تصمیم می گیرد به سراغ کنسولگری برود....
۴_ پالتو
نمایشنامه پالتو با محتوای نظامی و در خصوص وفا به عهد و قول است.
داستان نگهبانی است که پاسش به اتمام رسیده و نگهبان بعدی برای تحویل پست زاغه مهمات به سراغش می آید اما در کمال تعجب اثری از وی نمی بیند...
۵_ زنده عروسکی پهلوان گمشده
داستان این نمایشنامه مربوط به یک گروه عروسک گردان است که برای اجرای نمایشی عروسکی به مجلس عروسی دعوت می شوند.
در حین برپا کردن خیمه نمایش ، عروسک گردان متوجه می شود که عروسک پهلوان هنوز مفصل پایش تعمیر نشده و اینکار را باید لوطی انجام می داده است.
زمان نیست و مراسم عروسی شروع شده و نمایش باید اجرا شود ......
https://www.alef.ir/news/4010315079.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«اجرای ویژه»؛ صادق عاشور پور، نشر نیستان وقتی تئاتر زبانی برای انتقاد میشود
«اجرای ویژه»
راهنمای کتاب/ کلاسیکِ مدرن
فاطمه صناعتیان
«هرکول و طویلهی اوجیاس»
نویسنده: فردریش دورنمات
مترجم: حمید سمندریان
ناشر: قطره، چاپ اول: 1400
128 صفحه، 28000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
«هرکول و طویلهی اوجیاس» اثر رماننویس و نمایشنامهنویس برجستهی سوئیسی فردریش دورنمات نمایشنامهای کمدی است که پیش از این با عناوین مختلف و توسط مترجمان متعدد بارها به زبان فارسی ترجمه شده است. این اثر در مدت کوتاهی پس از انتشار در سال 1962، با استقبال گستردهی بینالمللی روبهرو شد؛ نمایشنامهای که به زبانهای مختلفی ترجمه شده و در کشورهای گوناگونی به روی صحنه رفته است. شاید آشنایی مخاطب فارسیزبان با این اثر معروف جهانی، نخستین بار از طریق ترجمهی محمدعلی جمالزاده با عنوان «طویلههای اوجیاس» در سال 1341 صورت گرفته باشد اما بعدها حمید سمندریان بسیاری از آثار این نویسنده از جمله «شهاب آسمانی»، «غربت»، «روزهای آخر پاییز»، «پنچری»، «گفتگوی شبانه» و ... را ترجمه کرده و به روی صحنه برده است.
دورنمات که سالهای بسیاری را صرف مطالعات عمیقی در زمینهی ادبیات و نمایش، فلسفه و تاریخ و هنر کرده است، در این اثر همچون بسیاری دیگر از نمایشنامههایش از کمدیهای یونان باستان برداشتهایی آزاد کرده و از اسطورههای رومی و یونانی الهام گرفته است. ارجاعات متعدد به میتولوژی یونان چه در فرم و حضور شخصیتها، و چه در معنی و درونمایهها بسیار آشکار است. نویسنده در طول اثر از شگردهای مختلفی استفاده میکند تا مفاهیم جدی و فلسفی و اجتماعی جاری در آثار کلاسیک را با شکل و زبانی طنزگونه بیان کند. گویی دورنمات مشکلات ثابت و همیشگی جوامع انسانی را در طول تاریخ حلناشدنی میپندارد و از این رو برای کاستن از ملال تکرار روایت، از شگرد طنز کمک میگیرد. در «هرکول و طویلهی اوجیاس» درونمایههایی همچون عشق، وفاداری، غیرت و حمیت و غرور ملی در تقابل با مشکلات حاصل از مناسبات سیاسی و قوانین و ملزومات اجتماعی قرار میگیرند.
این نمایشنامه با نُه شخصیت اصلی و چهار شخصیت حاشیهای و در قالب پانزده صحنه نوشته شده است. شخصیتهای اصلی نمایش شامل هرکول؛ قهرمان ملی، دیانیرا؛ معشوقهی هرکول، پلیبیوس؛ پیشکار هرکول، اوجیاس؛ کدخدا و رئیس شهر الیس، فیلئوس؛ پسر اوجیاس، ایوله؛ دختر اوجیاس، کامبیس؛ اسطبلدار اوجیاس، لیشاس؛ پستچی و تانتالوس؛ مدیر سیرک هستند. علاوه بر شخصیتپردازی و دیالوگهای بدیع و عمیق، در این اثر با جزئیات دقیقی به طراحی و دکور صحنه نیز پرداخته شده است و ایدههای خلاقانهای برای تغییر و تبدیل صحنهها به یکدیگر ارائه شده است که نه تنها در زمان خود بلکه حتی امروزه نیز بسیار پیشرو مینمایند. از نظر فرمی نیز بخشهای بسیاری از نمایش را راوی، پلیبیوس؛ پیشکار هرکول، روایت میکند. در بسیاری از صحنهها، راوی مستقیم تماشاگر را مخاطب قرار میدهد و نکتههایی را گوشزد و یادآوری میکند؛ ویژگیهایی که شاید بیشتر در قالب تئاتر پست مدرن آشنا به نظر برسند.
هرکول، قهرمان ملی یونان که به دعوت اوجیاس، پادشاه، شهردار یا کدخدای شهر الیس برای کمک به دولت و مردم این شهر، به همراه معشوقهاش دیانیرا و پیشکارش پلیبیوس از شهر تِب راهی الیس شده است، پس از بستن قراردادی با شورای عالی ملی وارد بازیهای پیچیدهای میشود؛ از بوروکراسی اداری عجیب و دست و پاگیر الیسی تا دست و پنجه نرمکردن با رفتارهای نامتعارف مردم غیرمتمدن الیس و حتی بیسوادی و کوتهفکری همگون مسئولان و عوام.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010325138.html
فاطمه صناعتیان
«هرکول و طویلهی اوجیاس»
نویسنده: فردریش دورنمات
مترجم: حمید سمندریان
ناشر: قطره، چاپ اول: 1400
128 صفحه، 28000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
«هرکول و طویلهی اوجیاس» اثر رماننویس و نمایشنامهنویس برجستهی سوئیسی فردریش دورنمات نمایشنامهای کمدی است که پیش از این با عناوین مختلف و توسط مترجمان متعدد بارها به زبان فارسی ترجمه شده است. این اثر در مدت کوتاهی پس از انتشار در سال 1962، با استقبال گستردهی بینالمللی روبهرو شد؛ نمایشنامهای که به زبانهای مختلفی ترجمه شده و در کشورهای گوناگونی به روی صحنه رفته است. شاید آشنایی مخاطب فارسیزبان با این اثر معروف جهانی، نخستین بار از طریق ترجمهی محمدعلی جمالزاده با عنوان «طویلههای اوجیاس» در سال 1341 صورت گرفته باشد اما بعدها حمید سمندریان بسیاری از آثار این نویسنده از جمله «شهاب آسمانی»، «غربت»، «روزهای آخر پاییز»، «پنچری»، «گفتگوی شبانه» و ... را ترجمه کرده و به روی صحنه برده است.
دورنمات که سالهای بسیاری را صرف مطالعات عمیقی در زمینهی ادبیات و نمایش، فلسفه و تاریخ و هنر کرده است، در این اثر همچون بسیاری دیگر از نمایشنامههایش از کمدیهای یونان باستان برداشتهایی آزاد کرده و از اسطورههای رومی و یونانی الهام گرفته است. ارجاعات متعدد به میتولوژی یونان چه در فرم و حضور شخصیتها، و چه در معنی و درونمایهها بسیار آشکار است. نویسنده در طول اثر از شگردهای مختلفی استفاده میکند تا مفاهیم جدی و فلسفی و اجتماعی جاری در آثار کلاسیک را با شکل و زبانی طنزگونه بیان کند. گویی دورنمات مشکلات ثابت و همیشگی جوامع انسانی را در طول تاریخ حلناشدنی میپندارد و از این رو برای کاستن از ملال تکرار روایت، از شگرد طنز کمک میگیرد. در «هرکول و طویلهی اوجیاس» درونمایههایی همچون عشق، وفاداری، غیرت و حمیت و غرور ملی در تقابل با مشکلات حاصل از مناسبات سیاسی و قوانین و ملزومات اجتماعی قرار میگیرند.
این نمایشنامه با نُه شخصیت اصلی و چهار شخصیت حاشیهای و در قالب پانزده صحنه نوشته شده است. شخصیتهای اصلی نمایش شامل هرکول؛ قهرمان ملی، دیانیرا؛ معشوقهی هرکول، پلیبیوس؛ پیشکار هرکول، اوجیاس؛ کدخدا و رئیس شهر الیس، فیلئوس؛ پسر اوجیاس، ایوله؛ دختر اوجیاس، کامبیس؛ اسطبلدار اوجیاس، لیشاس؛ پستچی و تانتالوس؛ مدیر سیرک هستند. علاوه بر شخصیتپردازی و دیالوگهای بدیع و عمیق، در این اثر با جزئیات دقیقی به طراحی و دکور صحنه نیز پرداخته شده است و ایدههای خلاقانهای برای تغییر و تبدیل صحنهها به یکدیگر ارائه شده است که نه تنها در زمان خود بلکه حتی امروزه نیز بسیار پیشرو مینمایند. از نظر فرمی نیز بخشهای بسیاری از نمایش را راوی، پلیبیوس؛ پیشکار هرکول، روایت میکند. در بسیاری از صحنهها، راوی مستقیم تماشاگر را مخاطب قرار میدهد و نکتههایی را گوشزد و یادآوری میکند؛ ویژگیهایی که شاید بیشتر در قالب تئاتر پست مدرن آشنا به نظر برسند.
هرکول، قهرمان ملی یونان که به دعوت اوجیاس، پادشاه، شهردار یا کدخدای شهر الیس برای کمک به دولت و مردم این شهر، به همراه معشوقهاش دیانیرا و پیشکارش پلیبیوس از شهر تِب راهی الیس شده است، پس از بستن قراردادی با شورای عالی ملی وارد بازیهای پیچیدهای میشود؛ از بوروکراسی اداری عجیب و دست و پاگیر الیسی تا دست و پنجه نرمکردن با رفتارهای نامتعارف مردم غیرمتمدن الیس و حتی بیسوادی و کوتهفکری همگون مسئولان و عوام.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010325138.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«هرکول و طویلهی اوجیاس»؛ فردریش دورنمات؛ ترجمه حمید سمندریان؛ نشر قطره کلاسیکِ مدرن
«هرکول و طویلهی اوجیاس»
راهنمای کتاب/ صراحت و جسارت ایوب خان
سعیده امینزاده
«ایوب خان»
نوشته: امیر دژاکام
ناشر: نیستان، چاپ اول 1400
135 صفحه، 45000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
امیر دژاکام، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، در آثارش همواره به آسیبهای اجتماعی زمانهاش توجه ویژهای داشته است. مکان وقوع قصهها در نمایشنامههای او محلههای پایین شهرند و شخصیتهایی که خلق میکند اغلب آدمهایی عاصیاند که گاه فقر و گاه معضلات عاطفی آنها را به تنگ آورده است. هرچند او به تقابل نسلها، خلأهای روحی، تنهایی انسانها و رویدادهایی همچون جنگ نیز در نوشتههایش پرداخته است. در هر یک از این موضوعات او تلاش کرده از جنبهای انتقادی به مسائل نزدیک شود و لایههای پنهان زیست انسانهای رنجور و درماندهی همعصرش را به نمایش بگذارد.
در چهار مجموعه نمایشنامهای که تاکنون از دژاکام به چاپ رسیده، او تنوع موضوعی و رویکرد نقادانه به معضلات مختلف اجتماعی را همواره حفظ کرده است. از اولین کتابش، «زیباترین گلهای قالی» که به رنج آدمها که در تار و پود قالی تنیده میشود و در رنگ و نقش آن نمود مییابد، میتوان این نگاه موشکافانهی او را در واکاوی سویههای پنهان و مغفولماندهی زندگی دریافت. در دو مجموعهی بعدی، «یک نامهی عاشقانهی سانسور شده» و «نصرت خانم»، زبان صریح و روانش در نقد شرایط اجتماعی را میشود بهوضوح بیشتری احساس کرد. او در مجموعهی تازهاش «ایوب خان»، نیز همین رویه را به شکلی عریانتر پی گرفته است.
مجموعهی «ایوب خان» مشتمل بر هفت نمایشنامه است که موضوعات متنوع و شخصیتهای متفاوتی دارند. او کوشیده لحن و لهجهی هر یک از آدمهای نمایش را به تناسب موقعیت اجتماعی و فرهنگی تغییر دهد و از این رو هرکدام از آنها دایرهی لغات و تکیهکلامهای خاص خود را دارد که از دیگران متمایزش میکند. در فرازهایی از نمایشنامهها اصطلاحاتی مشاهده میشود که به نسلی اختصاص دارند که میخواهد در حیطهی زبانی قلمرویی مشخص برای خودش ترسیم کند و بدین گونه خود را متفاوت از باقی جمعیت نشان دهد. اما به همینترتیب نسلهای دیگر نیز با مقتضیات و چارچوبهای معین خود وارد میدان میشوند و میکوشند بخشی از عرصه را از آن خود کنند. به همین خاطر است که بخشی ثابت از این متون نمایشی به رویارویی نسلها میپردازد.
طنز نهفته در کلام هریک از شخصیتها نیز از ویژگیهای این مجموعه است. آدمها اغلب با لحنی کنایی زبان به سخن بازمیکنند و در بیان وضعیت خویش از صراحت و جسارت خاصی برخوردارند. این ویژگی در نمایشنامهی «ایوب خان» خودنمایی میکند. در این متن از همان آغاز موقعیتهای پارادوکسیکال آدمها و گفتوگوهای اغلب ابزورد آنها، به نمایشنامه وجهی کمیک میبخشد. زنی که برای آزادی همسرش به در خانهی ایوب خان آمده، از وضعیت نابهسامان زندگیاش میگوید، اما هروچه در این تکگویی پیش میرود تناقضهای ذهن و زبان او بیشتر نشان داده میشود و همین مسأله است که موقعیت را طنزآلودتر میکند. در ادامهی راه، همسر و فرزندان و اهالی خانه و محل نیز به تکمیل این حلقه کمک میکنند و هرکدام که لب به سخن میگشایند بر بغرنج شدن اوضاع میافزایند. ایوب غایب این ماجراست و هر کس از دریچهی گمان خویش و متناسب با موقعیتش ایوب را توصیف میکند. در واقع مخاطب از خلال این گفتوگوها و کنار هم گذاشتن پازلهای آدمهای گوناگون داستان است که به شناخت ایوب میرسد. این ویژگی به درجات مختلف در سایر نمایشنامههای این مجموعه نیز جریان دارد. به طور نمونه در نمایشنامهی «مکبث» در این کتاب، نویسنده با خلق نگاهی هجوآلود در هریک از شخصیتها به دنبال ترسیم شکلی متفاوت از مکبث در ذهن مخاطب است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010426069.html
سعیده امینزاده
«ایوب خان»
نوشته: امیر دژاکام
ناشر: نیستان، چاپ اول 1400
135 صفحه، 45000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
امیر دژاکام، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، در آثارش همواره به آسیبهای اجتماعی زمانهاش توجه ویژهای داشته است. مکان وقوع قصهها در نمایشنامههای او محلههای پایین شهرند و شخصیتهایی که خلق میکند اغلب آدمهایی عاصیاند که گاه فقر و گاه معضلات عاطفی آنها را به تنگ آورده است. هرچند او به تقابل نسلها، خلأهای روحی، تنهایی انسانها و رویدادهایی همچون جنگ نیز در نوشتههایش پرداخته است. در هر یک از این موضوعات او تلاش کرده از جنبهای انتقادی به مسائل نزدیک شود و لایههای پنهان زیست انسانهای رنجور و درماندهی همعصرش را به نمایش بگذارد.
در چهار مجموعه نمایشنامهای که تاکنون از دژاکام به چاپ رسیده، او تنوع موضوعی و رویکرد نقادانه به معضلات مختلف اجتماعی را همواره حفظ کرده است. از اولین کتابش، «زیباترین گلهای قالی» که به رنج آدمها که در تار و پود قالی تنیده میشود و در رنگ و نقش آن نمود مییابد، میتوان این نگاه موشکافانهی او را در واکاوی سویههای پنهان و مغفولماندهی زندگی دریافت. در دو مجموعهی بعدی، «یک نامهی عاشقانهی سانسور شده» و «نصرت خانم»، زبان صریح و روانش در نقد شرایط اجتماعی را میشود بهوضوح بیشتری احساس کرد. او در مجموعهی تازهاش «ایوب خان»، نیز همین رویه را به شکلی عریانتر پی گرفته است.
مجموعهی «ایوب خان» مشتمل بر هفت نمایشنامه است که موضوعات متنوع و شخصیتهای متفاوتی دارند. او کوشیده لحن و لهجهی هر یک از آدمهای نمایش را به تناسب موقعیت اجتماعی و فرهنگی تغییر دهد و از این رو هرکدام از آنها دایرهی لغات و تکیهکلامهای خاص خود را دارد که از دیگران متمایزش میکند. در فرازهایی از نمایشنامهها اصطلاحاتی مشاهده میشود که به نسلی اختصاص دارند که میخواهد در حیطهی زبانی قلمرویی مشخص برای خودش ترسیم کند و بدین گونه خود را متفاوت از باقی جمعیت نشان دهد. اما به همینترتیب نسلهای دیگر نیز با مقتضیات و چارچوبهای معین خود وارد میدان میشوند و میکوشند بخشی از عرصه را از آن خود کنند. به همین خاطر است که بخشی ثابت از این متون نمایشی به رویارویی نسلها میپردازد.
طنز نهفته در کلام هریک از شخصیتها نیز از ویژگیهای این مجموعه است. آدمها اغلب با لحنی کنایی زبان به سخن بازمیکنند و در بیان وضعیت خویش از صراحت و جسارت خاصی برخوردارند. این ویژگی در نمایشنامهی «ایوب خان» خودنمایی میکند. در این متن از همان آغاز موقعیتهای پارادوکسیکال آدمها و گفتوگوهای اغلب ابزورد آنها، به نمایشنامه وجهی کمیک میبخشد. زنی که برای آزادی همسرش به در خانهی ایوب خان آمده، از وضعیت نابهسامان زندگیاش میگوید، اما هروچه در این تکگویی پیش میرود تناقضهای ذهن و زبان او بیشتر نشان داده میشود و همین مسأله است که موقعیت را طنزآلودتر میکند. در ادامهی راه، همسر و فرزندان و اهالی خانه و محل نیز به تکمیل این حلقه کمک میکنند و هرکدام که لب به سخن میگشایند بر بغرنج شدن اوضاع میافزایند. ایوب غایب این ماجراست و هر کس از دریچهی گمان خویش و متناسب با موقعیتش ایوب را توصیف میکند. در واقع مخاطب از خلال این گفتوگوها و کنار هم گذاشتن پازلهای آدمهای گوناگون داستان است که به شناخت ایوب میرسد. این ویژگی به درجات مختلف در سایر نمایشنامههای این مجموعه نیز جریان دارد. به طور نمونه در نمایشنامهی «مکبث» در این کتاب، نویسنده با خلق نگاهی هجوآلود در هریک از شخصیتها به دنبال ترسیم شکلی متفاوت از مکبث در ذهن مخاطب است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010426069.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ایوب خان»، امیر دژاکام، نشر نیستان صراحت و جسارت ایوب خان
«ایوب خان»
راهنمای کتاب/ فانتزیهای برتریجویانهی آمریکایی
سعیده امینزاده
«دورانهای زندگی انسان»
نوشته: تورنتون وایلدر
ترجمه: شکیبا محبعلی
ناشر: قطره، چاپ اول 1401
132 صفحه، 46000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
تورنتون وایلدر، یکی از برجستهترین چهرههای ادبی اواسط قرن بیستم آمریکاست. او در هر دو عرصهی رمان و نمایشنامه فعال بوده و به همینخاطر یک بار برای رمان «پل سنلوئیس ری» در سال 1927 و بار دیگر در سال 1942 برای نمایشنامههای «شهر ما» و «پوست روی دندانهایمان» موفق به دریافت جایزهی پولیتزر شده است. اما وایلدر بیشتر به سبب سبک متمایزش در نمایشنامهنویسی زبانزد جامعهی ادبیات است. او نویسندهای است که بر انسان آمریکایی معاصر در آثار دراماش تمرکزی ویژه دارد و او را از منظر فلسفی و جامعهشناختی مورد کندوکاو قرار میدهد. تحولی که انسان قرن بیستمی تجربه کرده، برای وایلدر چنان شگرف و دارای ابعاد متفاوت است که به راحتی از کنارش عبور نمیکند. در نوشتههای او رؤیای ناکام آمریکایی هدف مستقیم هجو و کنایه قرار گرفته و این نویسنده همواره به فانتزیهای برتریجویانهی آمریکایی تاخته است.
یکی از بزرگترین جنبههای متفاوت کار وایلدر از سایر نویسندگان همسبک و همدورهاش، نگرشی است که او به شخصیتپردازی در آثارش دارد. این مسأله بهویژه در نمایشنامههای او به شکل بارزی مشاهده میشود. هر یک از شخصیتهایی که وایلدر در درام خلق کرده، از کودک شیرخوار گرفته تا فرد سالمند، درگیریهای هستیشناختی و زبان خاص خود را در صحنه دارند. او میکوشد فضای انتزاعی ذهن هر شخصیت را به شکلی عینی و مشهود در برابر دید مخاطب به نمایش بگذارد. شخصیتها در اغلب نمایشنامههای او همچون بسیاری از آثار کلاسیک، در خلوتِ گوشهی صحنه به بیان دغدغههای خود میپردازند. دغدغههایی که اغلب نمایانگر بنیان وجودی و فلسفهی زندگی شخصیتها هستند. در نمایشنامهی «دورانهای زندگی انسان» این ویژگی سبکی نمودی صریح و پربسامد دارد. همهی نقشها در این اثر در کنار دیالوگ با یکدیگر، مونولوگهای مخصوص به خود را دارند. برخی از این تکگوییها کار وایلدر را حتی به آثار کلاسیکی از قبیل هملت و شاه لیر نزدیک میکند.
اما در عین حال او نگاه مدرن خود را نیز به شخصیتپردازی حفظ کرده است. چهرههایی که او در نمایشنامهاش ساخته، مابهازای بیرونی ملموس دارند. حتی وقتی بعضی جنبههای سورئال به شخصیتهایش میافزاید نیز چیزی از باورپذیری و قابلیت همذاتپنداریشان کاسته نمیشود. آنها همگی نمایندهی انسان سرخورده و از همه جا بریدهی عصر مدرناند که برای تحمل دنیای تیره و تار پیراموناش به کمدی پناه برده است و از آن بهمثابه ابزاری برای مواجهه با پوچی و بیهودگی هستیاش بهره میبرد. برای تکمیل جنبهی کمیک شخصیتها او از برخی ویژگیهای تیپیک نیز در خلق آنها استفاده کرده است. از جمله میتوان به پلیس رشوهخوارِ دستوپاچلفتی، یا پرستارِ بیمبالات، یا اشرافزادهی خودمحور در نمایشنامهی او اشاره کرد که هر کدام گرچه کلیشههای شخصیتی را دارا هستند، اما در نگاه هستیشناسانهشان تفاوتهای بنیادین با انواع مشابه خود دارند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4010924003.html
سعیده امینزاده
«دورانهای زندگی انسان»
نوشته: تورنتون وایلدر
ترجمه: شکیبا محبعلی
ناشر: قطره، چاپ اول 1401
132 صفحه، 46000 تومان
#تئاتر #نشرقطره
تورنتون وایلدر، یکی از برجستهترین چهرههای ادبی اواسط قرن بیستم آمریکاست. او در هر دو عرصهی رمان و نمایشنامه فعال بوده و به همینخاطر یک بار برای رمان «پل سنلوئیس ری» در سال 1927 و بار دیگر در سال 1942 برای نمایشنامههای «شهر ما» و «پوست روی دندانهایمان» موفق به دریافت جایزهی پولیتزر شده است. اما وایلدر بیشتر به سبب سبک متمایزش در نمایشنامهنویسی زبانزد جامعهی ادبیات است. او نویسندهای است که بر انسان آمریکایی معاصر در آثار دراماش تمرکزی ویژه دارد و او را از منظر فلسفی و جامعهشناختی مورد کندوکاو قرار میدهد. تحولی که انسان قرن بیستمی تجربه کرده، برای وایلدر چنان شگرف و دارای ابعاد متفاوت است که به راحتی از کنارش عبور نمیکند. در نوشتههای او رؤیای ناکام آمریکایی هدف مستقیم هجو و کنایه قرار گرفته و این نویسنده همواره به فانتزیهای برتریجویانهی آمریکایی تاخته است.
یکی از بزرگترین جنبههای متفاوت کار وایلدر از سایر نویسندگان همسبک و همدورهاش، نگرشی است که او به شخصیتپردازی در آثارش دارد. این مسأله بهویژه در نمایشنامههای او به شکل بارزی مشاهده میشود. هر یک از شخصیتهایی که وایلدر در درام خلق کرده، از کودک شیرخوار گرفته تا فرد سالمند، درگیریهای هستیشناختی و زبان خاص خود را در صحنه دارند. او میکوشد فضای انتزاعی ذهن هر شخصیت را به شکلی عینی و مشهود در برابر دید مخاطب به نمایش بگذارد. شخصیتها در اغلب نمایشنامههای او همچون بسیاری از آثار کلاسیک، در خلوتِ گوشهی صحنه به بیان دغدغههای خود میپردازند. دغدغههایی که اغلب نمایانگر بنیان وجودی و فلسفهی زندگی شخصیتها هستند. در نمایشنامهی «دورانهای زندگی انسان» این ویژگی سبکی نمودی صریح و پربسامد دارد. همهی نقشها در این اثر در کنار دیالوگ با یکدیگر، مونولوگهای مخصوص به خود را دارند. برخی از این تکگوییها کار وایلدر را حتی به آثار کلاسیکی از قبیل هملت و شاه لیر نزدیک میکند.
اما در عین حال او نگاه مدرن خود را نیز به شخصیتپردازی حفظ کرده است. چهرههایی که او در نمایشنامهاش ساخته، مابهازای بیرونی ملموس دارند. حتی وقتی بعضی جنبههای سورئال به شخصیتهایش میافزاید نیز چیزی از باورپذیری و قابلیت همذاتپنداریشان کاسته نمیشود. آنها همگی نمایندهی انسان سرخورده و از همه جا بریدهی عصر مدرناند که برای تحمل دنیای تیره و تار پیراموناش به کمدی پناه برده است و از آن بهمثابه ابزاری برای مواجهه با پوچی و بیهودگی هستیاش بهره میبرد. برای تکمیل جنبهی کمیک شخصیتها او از برخی ویژگیهای تیپیک نیز در خلق آنها استفاده کرده است. از جمله میتوان به پلیس رشوهخوارِ دستوپاچلفتی، یا پرستارِ بیمبالات، یا اشرافزادهی خودمحور در نمایشنامهی او اشاره کرد که هر کدام گرچه کلیشههای شخصیتی را دارا هستند، اما در نگاه هستیشناسانهشان تفاوتهای بنیادین با انواع مشابه خود دارند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4010924003.html
راهنمای کتاب/ رد شدن از برابر مرگ!
ثریا بیگدلی
«فرضیهی زمین مسطح»
نوشته: مصطفی مستور
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
118 صفحه، 48000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
مصطفی مستور، متولد 1343، نویسندهای است که در داستانهایش اغلب بر مضامین اجتماعی تأکید داشته است. همانگونه که در معروفترین کتاباش، «روی ماه خداوند را ببوس» میتوان بهروشنی مشاهده کرد، او همواره طیفهای مختلف اجتماعی، نسلی و تفکری را مقابل هم قرار میدهد تا از طریق نمایش شکاف و فاصلهای که میان آنهاست، دغدغههای رایج جامعهشناختی، فرهنگی و حتی فلسفی دنیای امروز را منعکس سازد. صراحت مستور در بیان مسائل اجتماعی روز، مخاطبان بسیاری را جذب آثارش کرده است. او معمولاً در قالب داستان کوتاه قلم زده است، اما در حیطهی رمان و نمایشنامه نیز نوشتههای چالشبرانگیزی داشته که کارنامهی او را بهعنوان نویسندهای تجربهگرا و چارچوبگریز تکمیل کرده است. او میکوشد در تراژیکترین موقعیتها نیز زبان طنازانهی خود را حفظ کند و در آثار او مسائل جدی اجتماعی با نگاهی نقادانه و درآمیخته با طنز به مخاطب عرضه میگردد. در «فرضیهی زمین مسطح» این رویکرد نوشتاری مستور را با وضوح بیشتری میتوان دید.
نمایشنامهی «فرضیهی زمین مسطح» در دوازده صحنه و با شش شخصیت تنظیم شده است. محل وقوع داستان، خانهای است که به زیرزمین آن وجهی رازآلود داده شده است. شخصیتهای نمایش، اعضای خانوادهای هستند که با یکدیگر اختلاف نظرهای بسیاری دارند. نقطهی کانونی چالش اعضای خانواده، فقدان مادری است که ظاهراً اشتباهات مهلک پدر، مرگ تلخ او را رقم زده است. مادر پنج سال است که از دنیا رفته، اما خانواده نه تنها نتوانسته با خلأ حضورش سازگاری حاصل کند، که نوعی فروپاشی عاطفی را نیز در این میان تجربه میکند.
خانوادهی اتابک خان، شخصیتهایی از طیفهای متفاوت دارد؛ پسری کاسبمسلک و حسابگر به نام خسرو، دختری علاقمند به کندوکاو در روان انسانها، به نام یاسمن، پسری هنرمند و عاطفی، به نام هومن، که در بخشهای مختلف نمایش، ترانههایی متناسب با حال و هوا میسراید و اجرا میکند. پدر خانواده که اتابک نام دارد نیز به نیروهای ماورایی و علوم خفیه معتقد است و چنان بر این عقاید پا میفشارد که همهی فرزنداناش را مقابل خود قرار میدهد. فرزندان این خانواده، بر این مسأله اصرار دارند که همین باورهای خرافی پدر بوده که مادر را به سمت افسردگی مفرط و مرگ سوق داده است.
اما در کنار مسألهی اصلی نمایش که جنگی تمامعیار میان اتابک و فرزنداناش است، هر یک از شخصیتها به شکلی مجزا به شرح وضعیت زندگی شخصیشان نیز میپردازند. بهطور نمونه خسرو مدام خود را با نوسانهای بازار ارز و سکه هماهنگ میکند و مجید که وردست او و خانهزاد خانواده به شمار میرود، در این وقایع او را همراهی میکند. خسرو میکوشد هر لحظه نبض بازار را بسنجد و بر اساس آن مراوداتاش را با افراد تنظیم کند. حتی رابطهاش با نزدیکترین افراد خانواده نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. اتابک که خود نیز روحیات معاملهگرانهای مشابه پسرش دارد، همواره از این بابت از خسرو شاکی است. در نقطهی مقابل آنها هومن و یاسمن قرار دارند که دغدغهشان بیشتر از نوع عواطف و روابط انسانی است و هیچگاه با خسرو و اتابک به تفاهم نمیرسند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011211084.html
ثریا بیگدلی
«فرضیهی زمین مسطح»
نوشته: مصطفی مستور
ناشر: چشمه، چاپ اول 1400
118 صفحه، 48000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
مصطفی مستور، متولد 1343، نویسندهای است که در داستانهایش اغلب بر مضامین اجتماعی تأکید داشته است. همانگونه که در معروفترین کتاباش، «روی ماه خداوند را ببوس» میتوان بهروشنی مشاهده کرد، او همواره طیفهای مختلف اجتماعی، نسلی و تفکری را مقابل هم قرار میدهد تا از طریق نمایش شکاف و فاصلهای که میان آنهاست، دغدغههای رایج جامعهشناختی، فرهنگی و حتی فلسفی دنیای امروز را منعکس سازد. صراحت مستور در بیان مسائل اجتماعی روز، مخاطبان بسیاری را جذب آثارش کرده است. او معمولاً در قالب داستان کوتاه قلم زده است، اما در حیطهی رمان و نمایشنامه نیز نوشتههای چالشبرانگیزی داشته که کارنامهی او را بهعنوان نویسندهای تجربهگرا و چارچوبگریز تکمیل کرده است. او میکوشد در تراژیکترین موقعیتها نیز زبان طنازانهی خود را حفظ کند و در آثار او مسائل جدی اجتماعی با نگاهی نقادانه و درآمیخته با طنز به مخاطب عرضه میگردد. در «فرضیهی زمین مسطح» این رویکرد نوشتاری مستور را با وضوح بیشتری میتوان دید.
نمایشنامهی «فرضیهی زمین مسطح» در دوازده صحنه و با شش شخصیت تنظیم شده است. محل وقوع داستان، خانهای است که به زیرزمین آن وجهی رازآلود داده شده است. شخصیتهای نمایش، اعضای خانوادهای هستند که با یکدیگر اختلاف نظرهای بسیاری دارند. نقطهی کانونی چالش اعضای خانواده، فقدان مادری است که ظاهراً اشتباهات مهلک پدر، مرگ تلخ او را رقم زده است. مادر پنج سال است که از دنیا رفته، اما خانواده نه تنها نتوانسته با خلأ حضورش سازگاری حاصل کند، که نوعی فروپاشی عاطفی را نیز در این میان تجربه میکند.
خانوادهی اتابک خان، شخصیتهایی از طیفهای متفاوت دارد؛ پسری کاسبمسلک و حسابگر به نام خسرو، دختری علاقمند به کندوکاو در روان انسانها، به نام یاسمن، پسری هنرمند و عاطفی، به نام هومن، که در بخشهای مختلف نمایش، ترانههایی متناسب با حال و هوا میسراید و اجرا میکند. پدر خانواده که اتابک نام دارد نیز به نیروهای ماورایی و علوم خفیه معتقد است و چنان بر این عقاید پا میفشارد که همهی فرزنداناش را مقابل خود قرار میدهد. فرزندان این خانواده، بر این مسأله اصرار دارند که همین باورهای خرافی پدر بوده که مادر را به سمت افسردگی مفرط و مرگ سوق داده است.
اما در کنار مسألهی اصلی نمایش که جنگی تمامعیار میان اتابک و فرزنداناش است، هر یک از شخصیتها به شکلی مجزا به شرح وضعیت زندگی شخصیشان نیز میپردازند. بهطور نمونه خسرو مدام خود را با نوسانهای بازار ارز و سکه هماهنگ میکند و مجید که وردست او و خانهزاد خانواده به شمار میرود، در این وقایع او را همراهی میکند. خسرو میکوشد هر لحظه نبض بازار را بسنجد و بر اساس آن مراوداتاش را با افراد تنظیم کند. حتی رابطهاش با نزدیکترین افراد خانواده نیز بر همین مبنا شکل میگیرد. اتابک که خود نیز روحیات معاملهگرانهای مشابه پسرش دارد، همواره از این بابت از خسرو شاکی است. در نقطهی مقابل آنها هومن و یاسمن قرار دارند که دغدغهشان بیشتر از نوع عواطف و روابط انسانی است و هیچگاه با خسرو و اتابک به تفاهم نمیرسند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011211084.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«فرضیهی زمین مسطح»؛ مصطفی مستور؛ نشر چشمه رد شدن از برابر مرگ!
«فرضیهی زمین مسطح»
راهنمای کتاب/ مبارزه با نابودی!
دریا امامی
«اژدها»
نوشته: یِوگِنی شوارتس
ترجمه: آبتین گلکار
ناشر: هرمس، چاپ اول 1401
132 صفحه، 56000 تومان
#تئاتر #نشرهرمس
هنرمندان در دورههای خفقان دیکتاتوریها، اغلب به دنبال راهی میانبر برای بیان عقاید منتقدانهی خود هستند. آنها میکوشند در قالب اثر هنری و با زبانی کنایی به روشنگری دربارهی نظامهای توتالیتر بپردازند و مختصات و ابعاد عملکردیِ آنها را برای جامعه افشا کنند. در طی سالهای حاکمیت نظام کمونیستی شوروی، از زمان استالین تا دورهی جنگ سرد نیز، نویسندگان و هنرمندان بسیاری تحت انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی به نقد وضعیت موجود پرداختند و در بیشتر موارد به شدیدترین عقوبتها گرفتار شدند. بسیاری از آنان گرچه در ظاهر همسو با نظام حاکم قدم برمیداشتند، اما کوچکترین کنایاتشان به مذاق حکومتیان خوش نمیآمد و مورد سرکوب قرار میگرفتند یا دستکم از انجام کار معمولشان بازمیماندند. یِوگِنی شوارتس از این دسته نویسندگان است که به خاطر صراحت لهجهاش و نیز سبک خاصی که در کنایاتش داشت، همواره تحت فشار از جانب حکومت قرار میگرفت.
یِوگِنی شوارتس را میتوان یکی از شاخصترین نمایشنامهنویسان نیمهی اول قرن بیستم روسیه دانست. او از همان اوان جوانی خط مشی سیاسی خود را با موضعگیری علیه سیستم حاکم که سعی در اجبار او به نوشتن برائتنامه علیه دوست شاعرش آلینیکوف داشت، با صراحت نشان داد و راهش را از آنان که به ترتیبی از در سازش با نظام موجود برمیآمدند جدا ساخت. او در حمایت از دوستان نویسنده و شاعرش که منتقدانه به حاکمیت تاخته بودند همواره حضوری فعال در صحنه داشت و تلاش کرد این استقلال رأی و روحیهی نقادانه را در نمایشنامههایش نیز منعکس سازد. نمایشنامهی «اژدها» یکی از بارزترین عرصههایی است که شوارتس در آن به عنوان یک نویسندهی روشنفکر، مستقل و منتقد ظاهر میشود.
نمایشنامهی «اژدها» در سه پرده نوشته شده است و حالت قصهگونهی آن بر سایر عناصر دراماتیکش غالب است، به نحوی که آن را به شکل قصهای گفتوگومحور نیز میتوان خواند. این درام روایتگر اوضاع شهری است که در چنگال اژدهایی گرفتار آمده که بر جان و مال شهروندان مسلط است و قدرت سلب زندگی را از هر کسی و در هر لحظهای که اراده کند دارد. شهر چهارصد سال است که در سیطرهی اژدها قرار گرفته و به نظر میرسد راه خلاصی از آن وجود ندارد. هر کسی هم که به فکر نجات شهر از این اسارت میافتد، پیش از آنکه بتواند قدمی بردارد، به دست اژدها نابود میشود. درواقع چشماندازی برای رهایی آدمها از این بنبست نیست، تا اینکه مردی از راه میرسد و مدعی مبارزه با اژدها و نابودی آن میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020302127.html
دریا امامی
«اژدها»
نوشته: یِوگِنی شوارتس
ترجمه: آبتین گلکار
ناشر: هرمس، چاپ اول 1401
132 صفحه، 56000 تومان
#تئاتر #نشرهرمس
هنرمندان در دورههای خفقان دیکتاتوریها، اغلب به دنبال راهی میانبر برای بیان عقاید منتقدانهی خود هستند. آنها میکوشند در قالب اثر هنری و با زبانی کنایی به روشنگری دربارهی نظامهای توتالیتر بپردازند و مختصات و ابعاد عملکردیِ آنها را برای جامعه افشا کنند. در طی سالهای حاکمیت نظام کمونیستی شوروی، از زمان استالین تا دورهی جنگ سرد نیز، نویسندگان و هنرمندان بسیاری تحت انواع فشارهای سیاسی و اجتماعی به نقد وضعیت موجود پرداختند و در بیشتر موارد به شدیدترین عقوبتها گرفتار شدند. بسیاری از آنان گرچه در ظاهر همسو با نظام حاکم قدم برمیداشتند، اما کوچکترین کنایاتشان به مذاق حکومتیان خوش نمیآمد و مورد سرکوب قرار میگرفتند یا دستکم از انجام کار معمولشان بازمیماندند. یِوگِنی شوارتس از این دسته نویسندگان است که به خاطر صراحت لهجهاش و نیز سبک خاصی که در کنایاتش داشت، همواره تحت فشار از جانب حکومت قرار میگرفت.
یِوگِنی شوارتس را میتوان یکی از شاخصترین نمایشنامهنویسان نیمهی اول قرن بیستم روسیه دانست. او از همان اوان جوانی خط مشی سیاسی خود را با موضعگیری علیه سیستم حاکم که سعی در اجبار او به نوشتن برائتنامه علیه دوست شاعرش آلینیکوف داشت، با صراحت نشان داد و راهش را از آنان که به ترتیبی از در سازش با نظام موجود برمیآمدند جدا ساخت. او در حمایت از دوستان نویسنده و شاعرش که منتقدانه به حاکمیت تاخته بودند همواره حضوری فعال در صحنه داشت و تلاش کرد این استقلال رأی و روحیهی نقادانه را در نمایشنامههایش نیز منعکس سازد. نمایشنامهی «اژدها» یکی از بارزترین عرصههایی است که شوارتس در آن به عنوان یک نویسندهی روشنفکر، مستقل و منتقد ظاهر میشود.
نمایشنامهی «اژدها» در سه پرده نوشته شده است و حالت قصهگونهی آن بر سایر عناصر دراماتیکش غالب است، به نحوی که آن را به شکل قصهای گفتوگومحور نیز میتوان خواند. این درام روایتگر اوضاع شهری است که در چنگال اژدهایی گرفتار آمده که بر جان و مال شهروندان مسلط است و قدرت سلب زندگی را از هر کسی و در هر لحظهای که اراده کند دارد. شهر چهارصد سال است که در سیطرهی اژدها قرار گرفته و به نظر میرسد راه خلاصی از آن وجود ندارد. هر کسی هم که به فکر نجات شهر از این اسارت میافتد، پیش از آنکه بتواند قدمی بردارد، به دست اژدها نابود میشود. درواقع چشماندازی برای رهایی آدمها از این بنبست نیست، تا اینکه مردی از راه میرسد و مدعی مبارزه با اژدها و نابودی آن میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020302127.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«اژدها»؛ یِوگِنی شوارتس؛ ترجمه آبتین گلکار؛ نشر هرمس مبارزه با نابودی!
«اژدها»
راهنمای کتاب/ مهرهی مارِ آلبر کامو!
حمیدرضا امیدیسرور
«انسان، عشق، عدالت»
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: بنفشه فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
598 صفحه، 320000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
نه فقط در فرانسهی سالهای پس از جنگ جهانی که در کل اروپا یا حتی جهان تا چند دهه نماد روشنفکر عاصی دربرابر پوچی زندگی به حساب میآمد. هرچند منتقدانش او را فیلسوف بچه دبیرستانیها به حساب میآوردند؛ اما آلبر کامو نیز همانند (دوست و البته بعدا رقیبش!) ژانپل سارتر از تاثیر گذارترین چهرههای میانه قرن بیستم بودند و اندیشههای اگزیستانسیالیستی آنها هواخواهان بسیار داشت. بخصوص که آنها برای انتقال بهتر اندیشههای خود و برخورداری از گستره وسیع تر مخاطبان از ادبیات برای این منظور بهره می بردند.
اما کامو در تلاش بود آثار ادبی ذاتا ارزشمندی بیافریند که به شکلی صادقانه تجربه های شخصی او را در زندگی بازتاب دهد. به زعم او تنها از این طریق می توانست به افکار سرکش و تناقض های وجود نا فرمان و سودایی اش نظم دهد. نوشته هایش نه اشاعه دهنده پوچی زندگی بلکه بیانگر اندیشه و احساس پرشورش بودند که به نیت عصیان در برابر این پوچی نوشته میشدند. کامو در گونه های مختلفی قلم زده، در کسوت روزنامهنگار، گزارش ها و مقالات بسیاری از او برجای مانده است.، اما در این میان موفق ترین آثار او که سهم به سزایی در شهرت جهانیاش داشتند، رمانها و نمایشنامههایش بودند که نوبل زودهنگام ادبیات را نیز برایش به ارمغان آوردند.
«انسان، عشق و عدالت» که به تازگی با ترجمه بنفشه فریس آبادی به همت نشر چشمه منتشر شده، مجموعه کامل نمایشنامههای آلبرکامو در یک مجلد است. به این ترتیب بخش قابل توجهی از کارنامه ادبی آلبرکامو یکجا و با ترجمه ای یکدست در اختیار مخاطبان قرار گرفته است؛ فرصتی که پیش از این بدین شکل برای علاقمندان کامو فراهم نشده بود.
مترجم کتاب درباره این مجموعه مینویسد: «مجموعهی انسان، عشق، عدالت شاید شاهدی باشد بر بیش از نیمی از کار و موفقیت آلبر کامو مجموعهای از همهی نمایشنامههای تالیفی و اقتباسی او که بیاغراق میتوان آنها را معدل اندیشه و قلم او دانست؛ چه وقتی که اثر داستایفسکی یا فاکنر را با روح خود از نو میآفریند چه آن وقت که در فرانسه تحت اشغال مارتا را در دل سیاهترین روزهای مسافرخانهای در چکسلواکی خلق میکند. همهی تلاش من در مقام مترجم این نمایشنامهها در راستای ارائهی اثر مکتوب نویسنده در شکل زبانی اصلی و انتخابی او بوده است؛ نکتهای که بی تردید هنگام اجرای این نمایشنامهها و به روی صحنه بردنشان هم باید با وسواس بسیار به آن پرداخت چرا که زبان و لحن پیشنهادی نویسنده تأثیر مستقیم برجان و جهان نمایش دارد و در هر متن نشان دهندهی دورهی تاریخی جهان بینی و سرشت و طبقات اجتماعی شخصیتها و صد البته سلیقهی او در انتخاب واژه است. ضمن ادای احترام به مترجمانی که پیشتر زحمت ترجمهی برخی از این نمایشنامهها را بر عهده گرفتند معتقدم تلاش ما در راستای ترجمه و گردآوری این مجموعه نمایشنامهها و انتشارشان در یک کتاب فرصت مطالعهی دقیقتر و موشکافانهتری را برای علاقهمندان کامو و متون نمایشی فراهم میکند؛ متونی در بستر سوگ نوشت و تراژدی که مانند اغلب زمانها و یادداشتهای این نویسنده نشان از ریشههای استوار ساختار و اساطیر یونان باستان در اندیشه و منش او دارد.»
پس از مقدمه کوتاه مترجم و یادداشت موجز ناشر فرانسوی کتاب درباره نمایشنامه های کامو، خوانندهی شش نمایشنامه با نامهای «کالیگولا»، «سوءتفاهم»،«حکومت نظامی»، «دادگران»، «تسخیرشدگان» و «مرثیه ای برای یک راهبه» هستیم. پایان بخش کتاب نیز نامنامهای است که برای آشنایی با اسامی خاص در متن کتاب تدارک دیده شده است. هر نمایشنامه نیز با ذکر اسامی شخصیت ها و توضیحی کوتاه درباره نخستین اجرای تئاتری آن شروع می شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020322102.html
حمیدرضا امیدیسرور
«انسان، عشق، عدالت»
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: بنفشه فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
598 صفحه، 320000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
نه فقط در فرانسهی سالهای پس از جنگ جهانی که در کل اروپا یا حتی جهان تا چند دهه نماد روشنفکر عاصی دربرابر پوچی زندگی به حساب میآمد. هرچند منتقدانش او را فیلسوف بچه دبیرستانیها به حساب میآوردند؛ اما آلبر کامو نیز همانند (دوست و البته بعدا رقیبش!) ژانپل سارتر از تاثیر گذارترین چهرههای میانه قرن بیستم بودند و اندیشههای اگزیستانسیالیستی آنها هواخواهان بسیار داشت. بخصوص که آنها برای انتقال بهتر اندیشههای خود و برخورداری از گستره وسیع تر مخاطبان از ادبیات برای این منظور بهره می بردند.
اما کامو در تلاش بود آثار ادبی ذاتا ارزشمندی بیافریند که به شکلی صادقانه تجربه های شخصی او را در زندگی بازتاب دهد. به زعم او تنها از این طریق می توانست به افکار سرکش و تناقض های وجود نا فرمان و سودایی اش نظم دهد. نوشته هایش نه اشاعه دهنده پوچی زندگی بلکه بیانگر اندیشه و احساس پرشورش بودند که به نیت عصیان در برابر این پوچی نوشته میشدند. کامو در گونه های مختلفی قلم زده، در کسوت روزنامهنگار، گزارش ها و مقالات بسیاری از او برجای مانده است.، اما در این میان موفق ترین آثار او که سهم به سزایی در شهرت جهانیاش داشتند، رمانها و نمایشنامههایش بودند که نوبل زودهنگام ادبیات را نیز برایش به ارمغان آوردند.
«انسان، عشق و عدالت» که به تازگی با ترجمه بنفشه فریس آبادی به همت نشر چشمه منتشر شده، مجموعه کامل نمایشنامههای آلبرکامو در یک مجلد است. به این ترتیب بخش قابل توجهی از کارنامه ادبی آلبرکامو یکجا و با ترجمه ای یکدست در اختیار مخاطبان قرار گرفته است؛ فرصتی که پیش از این بدین شکل برای علاقمندان کامو فراهم نشده بود.
مترجم کتاب درباره این مجموعه مینویسد: «مجموعهی انسان، عشق، عدالت شاید شاهدی باشد بر بیش از نیمی از کار و موفقیت آلبر کامو مجموعهای از همهی نمایشنامههای تالیفی و اقتباسی او که بیاغراق میتوان آنها را معدل اندیشه و قلم او دانست؛ چه وقتی که اثر داستایفسکی یا فاکنر را با روح خود از نو میآفریند چه آن وقت که در فرانسه تحت اشغال مارتا را در دل سیاهترین روزهای مسافرخانهای در چکسلواکی خلق میکند. همهی تلاش من در مقام مترجم این نمایشنامهها در راستای ارائهی اثر مکتوب نویسنده در شکل زبانی اصلی و انتخابی او بوده است؛ نکتهای که بی تردید هنگام اجرای این نمایشنامهها و به روی صحنه بردنشان هم باید با وسواس بسیار به آن پرداخت چرا که زبان و لحن پیشنهادی نویسنده تأثیر مستقیم برجان و جهان نمایش دارد و در هر متن نشان دهندهی دورهی تاریخی جهان بینی و سرشت و طبقات اجتماعی شخصیتها و صد البته سلیقهی او در انتخاب واژه است. ضمن ادای احترام به مترجمانی که پیشتر زحمت ترجمهی برخی از این نمایشنامهها را بر عهده گرفتند معتقدم تلاش ما در راستای ترجمه و گردآوری این مجموعه نمایشنامهها و انتشارشان در یک کتاب فرصت مطالعهی دقیقتر و موشکافانهتری را برای علاقهمندان کامو و متون نمایشی فراهم میکند؛ متونی در بستر سوگ نوشت و تراژدی که مانند اغلب زمانها و یادداشتهای این نویسنده نشان از ریشههای استوار ساختار و اساطیر یونان باستان در اندیشه و منش او دارد.»
پس از مقدمه کوتاه مترجم و یادداشت موجز ناشر فرانسوی کتاب درباره نمایشنامه های کامو، خوانندهی شش نمایشنامه با نامهای «کالیگولا»، «سوءتفاهم»،«حکومت نظامی»، «دادگران»، «تسخیرشدگان» و «مرثیه ای برای یک راهبه» هستیم. پایان بخش کتاب نیز نامنامهای است که برای آشنایی با اسامی خاص در متن کتاب تدارک دیده شده است. هر نمایشنامه نیز با ذکر اسامی شخصیت ها و توضیحی کوتاه درباره نخستین اجرای تئاتری آن شروع می شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020322102.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«انسان، عشق، عدالت»؛ آلبر کامو؛ ترجمه بنفشه فریس آبادی؛ نشر چشمه مهرهی مارِ آلبر کامو!
«انسان، عشق، عدالت»
راهنمای کتاب/ آشناییزدایی از چهرهی معروف بازیگران
سعیده امینزاده
«سواری روی دریاچهی کنستانس»
نوشته: پتر هندکه
ترجمه: قاسم هاشمینژاد
ناشر: هرمس، چاپ اول 1401
114 صفحه، 35000 تومان
#تئاتر #نشرهرمس
پتر هندکه با رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و شعر حضوری فعال در عرصهی ادبیات داشته است. این نویسندهی اتریشی معاصر که جوایز ادبی بسیار و در صدر آنها نوبل 2019 را در کارنامهی خود دارد، همواره با رویکردی آوانگارد و تجربهگرایانه به روایت قصههای خود در مدیومهای مختلف اعم از داستانهای بلند، رمان و نمایش پرداخته است. نویسندهای که به سبب موضعگیریهای سیاسی و مانیفستهای بحثبرانگیزش همواره نویسندهای پرحاشیه به شمار میآمده و روشهای خلاقانهی او در برخورد با زبان و حضور مؤلف در متن غالباً توجه منتقدان را برانگیخته است؛ به طوری که همواره اظهار نظرهای متناقضی دربارهی آثار او وجود دارد. هندکه از همان اولین آثارش، «دشنام به تماشاگران» و «ترس دروازهبان از ضربه پنالتی» سبک متمایز خود را تثبیت کرد و نزد طیف گستردهای از مخاطبان ادبیات جایگاه خود را یافت.
نمایشنامهی «سواری روی دریاچهی کنستانس» از جمله آثار پرجنجال هندکه در حوزهی درامنویسی است. اهمیت این نمایشنامه چنان است که زمانی بهعنوان مادهی درسی برای دانشجویان هنرهای نمایشی از جانب بهرام بیضایی توصیه شده و همین مسأله قاسم هاشمینژاد را واداشته تا با ملاحظات زبانی خاصی که در متن نهفته است، آن را به فارسی برگرداند. مترجم در برگرداندن این نمایشنامه، کوشیده راهی میانه را در محاوره و رسمیت زبانی پیش بگیرد و برای رعایت صحت و دقت در این موضوع، به مقابله میان ترجمههای آلمانی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی پرداخته است. از اینرو مخاطب با نوعی متفاوت از شکستهنویسی در متن روبرو میشود که برای درک آن نیاز به مطالعهی توضیحات مترجم در ابتدای کتاب است.
هندکه نمایشنامهی «سواری روی دریاچه کنستانس» را در ادامهی نمایشنامهی پستمدرنیستی «کاسپار» که بر نقش زبان در تمدن تأکید دارد، نوشته است. او در این متن کوشیده بر جزئیترین رفتارهای غالب در انسان امروزی متمرکز شود و از منظری بسیار نزدیک و با مصداقهایی بهشدت عینی به تحلیل آنها بپردازد؛ درواقع رفتارهای زندگی روزمره از قبیل دلبستگی، داد و ستد و امرار معاش را بدون در نظر گرفتن چارچوبی خاص و به شکلی آزاد به تصویر کشیده است. هندکه اصطلاح «بازی آزاد نیروها» را برای این مبحث به کار میبرد. در این بازی که از قضا بسیار مورد نقد دنیای تئاتر قرار گرفته، قرار است آدمها خودِ حقیقیشان را بروز دهند و از ملاحظات و آداب بازدارندهی مرسوم بپرهیزند.
گروهی از منتقدان بازی آزاد نیروها را شگردی از هندکه دانستند که خود در صدد ایجاد قید و بند و استثمار آدمها در عرصهی اعمال روزمرهشان است؛ موضوعی که اکیداً از جانب هندکه رد شد. او همواره خواسته دست شخصیتها را چه در داستان و چه در درام، برای هرگونه ابتکار عملی باز بگذارد. این ویژگیِ سبکی هندکه بهویژه در تئاتر که به تصمیمگیریِ لحظهای کاراکترها در صحنه بستگی دارد، نمود خاص و مهمی پیدا میکند. آنچه در نمایشنامه نیز آمده در خدمت همین آزادی عمل و انتخاب پیش میرود و محدودیتها را تا حد ممکن از روی بازیگران برمیدارد. کنشهای آنها گرچه در متن پیشبینی شده، اما هر بازیگر در صحنه، فارغ از ویژگیهای تیپیکالی که هندکه برایش در نظر گرفته، به شکلی قدرقدرت ظاهر میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020326072.html
سعیده امینزاده
«سواری روی دریاچهی کنستانس»
نوشته: پتر هندکه
ترجمه: قاسم هاشمینژاد
ناشر: هرمس، چاپ اول 1401
114 صفحه، 35000 تومان
#تئاتر #نشرهرمس
پتر هندکه با رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و شعر حضوری فعال در عرصهی ادبیات داشته است. این نویسندهی اتریشی معاصر که جوایز ادبی بسیار و در صدر آنها نوبل 2019 را در کارنامهی خود دارد، همواره با رویکردی آوانگارد و تجربهگرایانه به روایت قصههای خود در مدیومهای مختلف اعم از داستانهای بلند، رمان و نمایش پرداخته است. نویسندهای که به سبب موضعگیریهای سیاسی و مانیفستهای بحثبرانگیزش همواره نویسندهای پرحاشیه به شمار میآمده و روشهای خلاقانهی او در برخورد با زبان و حضور مؤلف در متن غالباً توجه منتقدان را برانگیخته است؛ به طوری که همواره اظهار نظرهای متناقضی دربارهی آثار او وجود دارد. هندکه از همان اولین آثارش، «دشنام به تماشاگران» و «ترس دروازهبان از ضربه پنالتی» سبک متمایز خود را تثبیت کرد و نزد طیف گستردهای از مخاطبان ادبیات جایگاه خود را یافت.
نمایشنامهی «سواری روی دریاچهی کنستانس» از جمله آثار پرجنجال هندکه در حوزهی درامنویسی است. اهمیت این نمایشنامه چنان است که زمانی بهعنوان مادهی درسی برای دانشجویان هنرهای نمایشی از جانب بهرام بیضایی توصیه شده و همین مسأله قاسم هاشمینژاد را واداشته تا با ملاحظات زبانی خاصی که در متن نهفته است، آن را به فارسی برگرداند. مترجم در برگرداندن این نمایشنامه، کوشیده راهی میانه را در محاوره و رسمیت زبانی پیش بگیرد و برای رعایت صحت و دقت در این موضوع، به مقابله میان ترجمههای آلمانی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی پرداخته است. از اینرو مخاطب با نوعی متفاوت از شکستهنویسی در متن روبرو میشود که برای درک آن نیاز به مطالعهی توضیحات مترجم در ابتدای کتاب است.
هندکه نمایشنامهی «سواری روی دریاچه کنستانس» را در ادامهی نمایشنامهی پستمدرنیستی «کاسپار» که بر نقش زبان در تمدن تأکید دارد، نوشته است. او در این متن کوشیده بر جزئیترین رفتارهای غالب در انسان امروزی متمرکز شود و از منظری بسیار نزدیک و با مصداقهایی بهشدت عینی به تحلیل آنها بپردازد؛ درواقع رفتارهای زندگی روزمره از قبیل دلبستگی، داد و ستد و امرار معاش را بدون در نظر گرفتن چارچوبی خاص و به شکلی آزاد به تصویر کشیده است. هندکه اصطلاح «بازی آزاد نیروها» را برای این مبحث به کار میبرد. در این بازی که از قضا بسیار مورد نقد دنیای تئاتر قرار گرفته، قرار است آدمها خودِ حقیقیشان را بروز دهند و از ملاحظات و آداب بازدارندهی مرسوم بپرهیزند.
گروهی از منتقدان بازی آزاد نیروها را شگردی از هندکه دانستند که خود در صدد ایجاد قید و بند و استثمار آدمها در عرصهی اعمال روزمرهشان است؛ موضوعی که اکیداً از جانب هندکه رد شد. او همواره خواسته دست شخصیتها را چه در داستان و چه در درام، برای هرگونه ابتکار عملی باز بگذارد. این ویژگیِ سبکی هندکه بهویژه در تئاتر که به تصمیمگیریِ لحظهای کاراکترها در صحنه بستگی دارد، نمود خاص و مهمی پیدا میکند. آنچه در نمایشنامه نیز آمده در خدمت همین آزادی عمل و انتخاب پیش میرود و محدودیتها را تا حد ممکن از روی بازیگران برمیدارد. کنشهای آنها گرچه در متن پیشبینی شده، اما هر بازیگر در صحنه، فارغ از ویژگیهای تیپیکالی که هندکه برایش در نظر گرفته، به شکلی قدرقدرت ظاهر میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020326072.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«سواری روی دریاچهی کنستانس»؛ پتر هندکه؛ ترجمه قاسم هاشمینژاد؛ نشر هرمس آشناییزدایی از چهرهی معروف بازیگران
«سواری روی دریاچهی کنستانس»
راهنمای کتاب/ روایت مبارزهای بیامان
مصطفی شاملو
«کیسه بوکس»
نوشته: علی مؤذنی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
50 صفحه 35000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
علی مؤذنی در اغلب آثارش به چالشهای عاطفی و اخلاقی انسانها در زندگی مدرن میپردازد و شخصیتهایی خلق میکند که سویههای تاریک و روشنِ آمیخته در هم دارند. او نمایشنامههای بسیاری دارد که به انعکاس دغدغههای روز جامعه میپردازند و نمونهی قهرمانهای آنها را میتوان در عرصهی زندگی واقعی مشاهده کرد. همین مسأله است که قابلیت کاربرد متنهای او را در حوزهی اجرا افزایش داده است. او از آدمهایی روایت میکند که با معضلات اجتماعی فراوانی مواجهاند و ناچارند مدام برای سازگاری با شرایط موجود به مبارزهای بیامان تن بدهند؛ مبارزهای که به نظر طاقتفرسا و پایانناپذیر است. نمونهی چنین موقعیتی در نمایشنامهی «کیسه بوکس» نیز به وضوح دیده میشود.
داستانِ «کیسه بوکس» حول محور قهرمانی میچرخد که توان مواجههی صریح و مستقل با حریفانش را ندارد. این عدم توانایی دو وجه مختلف برای این شخصیت دارد؛ رقابتهای حرفهای و زندگی شخصی. بهزاد با وجود تلاشهای مربیاش که جانانه و تمام وقت است، متحمل شکستهای پیدرپی میشود و ناامیدی بر همهی جنبههای زندگیاش سایه میافکند. طوری که مربی هم از او مأیوس میشود و از موفقیت او در بوکس حرفهای قطع امید میکند. در دیالوگهای میان او و بهزاد میتوان اوج این یأس را شاهد بود. اما بهزاد در ادامه میکوشد تمامی شکستهای پیشین را جبران کند و به همین خاطر به مربی قول میدهد که این بار روسفید از میدان مبارزه بیرون بیاید.
صحنهی اجرایی که مؤذنی برای این نمایشنامه در نظر گرفته و در پیشدرآمد متنش آن را آورده، اجزایی بسیار ساده دارد که شامل باشگاه بوکس و خانهی پدری است. همین قضیه نشان میدهد که مؤذنی بیش از آنکه بر عناصر صحنه و نحوهی چینش و تأثیر بصری آنها بر مخاطب تکیه کند، بر شخصیتپردازی و کنش بازیگران متمرکز میشود. او میکوشد اجزای صحنه را به حداقل ممکن برساند و با وضوحی بسیار اندک آنها را در معرض دید تماشاچی قرار دهد تا اهمیت حضور شخصیتهای نمایشیاش را بر صحنه بیشتر آشکار نماید. علاوه بر این او با کم کردن اکسسوار مورد نیاز برای اجرای متنش در تلاش است به مخاطب دربارهی زندگی ساده و گاه پر از محرومیت قهرمانانش بگوید. بهزاد نمونهی بارز چنین قهرمانانی است که اوضاع سخت و سرشار از بحرانهای مالی و عاطفی را در زندگی کنونیاش تجربه میکند. خانوادهی او نیز مؤید همین مطلباند و معضلاتشان گاه چنان عمیق و بغرنجاند که مسائل بهزاد زیر سایهی آنها گم میشود.
مؤذنی از گفتوگوهایی ابزورد برای نشان دادن اختلال ارتباطی میان شخصیتهای نمایشش بهره میگیرد. این نوع از پوچی و معناباختگی را بهویژه میتوان در دیالوگهای بهزاد با برادر و پدر و مادرش دید. در خانهی بهزاد آدمها بیشتر از آنکه با هم گفتوگو کنند، متکلم وحده هستند و میکوشند مشکلات خود را با صدای بلند به گوش دیگران برسانند. آنها تنها به گفتن اکتفا میکنند و شنوندگان قابلی برای یکدیگر نیستند. بهزاد که خود از شکستهای پی در پی حرفهای به خانه پناه آورده و در جستوجوی گوشی شنوا برای مشکلاتش است، ناکام و سرخورده به عزلت پناه میبرد و از برقراری ارتباط با نزدیکترین افراد زندگیاش به نتیجهای نمیرسد. او در پی حل مشکلات مالی با برادرش وارد گفتوگو میشود و درمییابد که مسائل او بسیار فراتر و بزرگتر از آنی هستند که بهزاد تصور میکرده است. در این میان اختلافات ریشهای پدر و مادر نیز تیر خلاص را به امیدهای نیمهجان بهزاد میزند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020604097.html
مصطفی شاملو
«کیسه بوکس»
نوشته: علی مؤذنی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
50 صفحه 35000 تومان
#تئاتر #نشرنیستان
علی مؤذنی در اغلب آثارش به چالشهای عاطفی و اخلاقی انسانها در زندگی مدرن میپردازد و شخصیتهایی خلق میکند که سویههای تاریک و روشنِ آمیخته در هم دارند. او نمایشنامههای بسیاری دارد که به انعکاس دغدغههای روز جامعه میپردازند و نمونهی قهرمانهای آنها را میتوان در عرصهی زندگی واقعی مشاهده کرد. همین مسأله است که قابلیت کاربرد متنهای او را در حوزهی اجرا افزایش داده است. او از آدمهایی روایت میکند که با معضلات اجتماعی فراوانی مواجهاند و ناچارند مدام برای سازگاری با شرایط موجود به مبارزهای بیامان تن بدهند؛ مبارزهای که به نظر طاقتفرسا و پایانناپذیر است. نمونهی چنین موقعیتی در نمایشنامهی «کیسه بوکس» نیز به وضوح دیده میشود.
داستانِ «کیسه بوکس» حول محور قهرمانی میچرخد که توان مواجههی صریح و مستقل با حریفانش را ندارد. این عدم توانایی دو وجه مختلف برای این شخصیت دارد؛ رقابتهای حرفهای و زندگی شخصی. بهزاد با وجود تلاشهای مربیاش که جانانه و تمام وقت است، متحمل شکستهای پیدرپی میشود و ناامیدی بر همهی جنبههای زندگیاش سایه میافکند. طوری که مربی هم از او مأیوس میشود و از موفقیت او در بوکس حرفهای قطع امید میکند. در دیالوگهای میان او و بهزاد میتوان اوج این یأس را شاهد بود. اما بهزاد در ادامه میکوشد تمامی شکستهای پیشین را جبران کند و به همین خاطر به مربی قول میدهد که این بار روسفید از میدان مبارزه بیرون بیاید.
صحنهی اجرایی که مؤذنی برای این نمایشنامه در نظر گرفته و در پیشدرآمد متنش آن را آورده، اجزایی بسیار ساده دارد که شامل باشگاه بوکس و خانهی پدری است. همین قضیه نشان میدهد که مؤذنی بیش از آنکه بر عناصر صحنه و نحوهی چینش و تأثیر بصری آنها بر مخاطب تکیه کند، بر شخصیتپردازی و کنش بازیگران متمرکز میشود. او میکوشد اجزای صحنه را به حداقل ممکن برساند و با وضوحی بسیار اندک آنها را در معرض دید تماشاچی قرار دهد تا اهمیت حضور شخصیتهای نمایشیاش را بر صحنه بیشتر آشکار نماید. علاوه بر این او با کم کردن اکسسوار مورد نیاز برای اجرای متنش در تلاش است به مخاطب دربارهی زندگی ساده و گاه پر از محرومیت قهرمانانش بگوید. بهزاد نمونهی بارز چنین قهرمانانی است که اوضاع سخت و سرشار از بحرانهای مالی و عاطفی را در زندگی کنونیاش تجربه میکند. خانوادهی او نیز مؤید همین مطلباند و معضلاتشان گاه چنان عمیق و بغرنجاند که مسائل بهزاد زیر سایهی آنها گم میشود.
مؤذنی از گفتوگوهایی ابزورد برای نشان دادن اختلال ارتباطی میان شخصیتهای نمایشش بهره میگیرد. این نوع از پوچی و معناباختگی را بهویژه میتوان در دیالوگهای بهزاد با برادر و پدر و مادرش دید. در خانهی بهزاد آدمها بیشتر از آنکه با هم گفتوگو کنند، متکلم وحده هستند و میکوشند مشکلات خود را با صدای بلند به گوش دیگران برسانند. آنها تنها به گفتن اکتفا میکنند و شنوندگان قابلی برای یکدیگر نیستند. بهزاد که خود از شکستهای پی در پی حرفهای به خانه پناه آورده و در جستوجوی گوشی شنوا برای مشکلاتش است، ناکام و سرخورده به عزلت پناه میبرد و از برقراری ارتباط با نزدیکترین افراد زندگیاش به نتیجهای نمیرسد. او در پی حل مشکلات مالی با برادرش وارد گفتوگو میشود و درمییابد که مسائل او بسیار فراتر و بزرگتر از آنی هستند که بهزاد تصور میکرده است. در این میان اختلافات ریشهای پدر و مادر نیز تیر خلاص را به امیدهای نیمهجان بهزاد میزند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020604097.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«کیسه بوکس»؛علی مؤذنی ؛ نشر نیستان روایت مبارزهای بیامان
«کیسه بوکس»
راهنمای کتاب/ تئاتر و اهمیت آن در بیان فرهنگی
مصطفی شاملو|
«تئاتر برای زندگی»
نوشته: دیوید دایموند
ترجمه: مصطفی ظفر قهرمانینژاد
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1402
401 صفحه، 260000 تومان
#تئاتر #نشر نو
دیوید دایموند، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس کانادایی، از بنیانگذاران نظریهی «تئاتر برای زندگی» است. نظریهای که تئاتر را امری همگانی معرفی میکند و آن را متعلق به تک تک اعضای جامعه میداند. از این منظر تئاتر هنری است که از روح جمعی بشر برآمده و با قصهگوییهای او در دوران کهن آغاز شده است. دایموند نه تنها تئاتر را ابزاری کارا برای بیان عواطف و هیجانات انسانی میداند، بلکه آن را بخشی ضروری از زندگی هر فرد میشمارد. از نظر او انسانها به وسیلهای برای ابراز آنچه در درونشان میگذرد، اعم از انواع احساسات، خاطرات و قصهها نیاز دارند و تئاتر زمینهساز تأمین چنین نیازی برای آنهاست. دیوید دایموند در کتاب «تئاتر برای زندگی» درصدد تبیین این نظریه است.
دایموند «تئاتر برای زندگی» را تماماً بر مبنای تجارب خود از این هنر بنا نهاده است. او راهی پر پیچ و خم را برای رسیدن به این مفهوم طی کرده و مسیری طولانی از آمریکای جنوبی تا کانادا را در خلال چند دهه پیموده است. او از ابتدا به تئاتر از منظری جامعهمحور مینگریسته و هرچه در تلاشهای جمعی که بسیاری از آنها جنبهی اقتصادی و فرهنگی داشتهاند، مشارکت فعالتری نموده، بیشتر به اهمیت تقویت روحیهی اجتماعی در تئاتر پی برده است. به طور نمونه او در این کتاب به مشارکتش با همراهی یک گروه نمایش و موسیقی در یک پروژهی خرید خانههای مقرون به صرفه اشاره کرده است. این تلاش دایموند که برای کمک به حل بحران مسکن در دههی هشتاد در کانادا برنامهریزی شده بود، با توفیق و استقبال وسیعی از طرف سیاستگزاران فرهنگی و مردم مواجه شد و دایموند را واداشت که دست به سلسله پژوهشهای تجربی و میدانی در این باره بزند و تئوری تئاتر برای زندگی را ابداع کند.
مواجهه با «تئاتر سرکوبشدگان» که مبدع آن آگوستو بوال، کارگردان برزیلی بود به عنوان نقطهی عطفی در زندگی حرفهای دایموند به شمار میآید. او در کارگاههای تئاتر بوال که شرکتکنندگانی از سراسر جهان دارد با معنایی که تئاتر میتواند در زندگی تک تک اعضای جامعه و در امور روزمرهشان داشته باشد، آشنایی پیدا میکند و درمییابد که تئاتر شبیه یک روش رفتاردرمانی میتواند به انسانها در ابراز معضلاتشان کمک کند و به شکل رویکردی در برخورد با مسائل مختلف زندگی دربیاید. در واقع دایموند در کارگاههای تئاتر سرکوبشدگان درمییابد که انسانها میتوانند هیجانات سرکوبشده و حرفهای ناگفتهی خود را در عرصهی نمایش بروز دهند. دایموند این رویکرد را در کار خود بسط میدهد و از نظریهی سیستمها نیز در این باره بهره میگیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020730053.html
مصطفی شاملو|
«تئاتر برای زندگی»
نوشته: دیوید دایموند
ترجمه: مصطفی ظفر قهرمانینژاد
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1402
401 صفحه، 260000 تومان
#تئاتر #نشر نو
دیوید دایموند، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس کانادایی، از بنیانگذاران نظریهی «تئاتر برای زندگی» است. نظریهای که تئاتر را امری همگانی معرفی میکند و آن را متعلق به تک تک اعضای جامعه میداند. از این منظر تئاتر هنری است که از روح جمعی بشر برآمده و با قصهگوییهای او در دوران کهن آغاز شده است. دایموند نه تنها تئاتر را ابزاری کارا برای بیان عواطف و هیجانات انسانی میداند، بلکه آن را بخشی ضروری از زندگی هر فرد میشمارد. از نظر او انسانها به وسیلهای برای ابراز آنچه در درونشان میگذرد، اعم از انواع احساسات، خاطرات و قصهها نیاز دارند و تئاتر زمینهساز تأمین چنین نیازی برای آنهاست. دیوید دایموند در کتاب «تئاتر برای زندگی» درصدد تبیین این نظریه است.
دایموند «تئاتر برای زندگی» را تماماً بر مبنای تجارب خود از این هنر بنا نهاده است. او راهی پر پیچ و خم را برای رسیدن به این مفهوم طی کرده و مسیری طولانی از آمریکای جنوبی تا کانادا را در خلال چند دهه پیموده است. او از ابتدا به تئاتر از منظری جامعهمحور مینگریسته و هرچه در تلاشهای جمعی که بسیاری از آنها جنبهی اقتصادی و فرهنگی داشتهاند، مشارکت فعالتری نموده، بیشتر به اهمیت تقویت روحیهی اجتماعی در تئاتر پی برده است. به طور نمونه او در این کتاب به مشارکتش با همراهی یک گروه نمایش و موسیقی در یک پروژهی خرید خانههای مقرون به صرفه اشاره کرده است. این تلاش دایموند که برای کمک به حل بحران مسکن در دههی هشتاد در کانادا برنامهریزی شده بود، با توفیق و استقبال وسیعی از طرف سیاستگزاران فرهنگی و مردم مواجه شد و دایموند را واداشت که دست به سلسله پژوهشهای تجربی و میدانی در این باره بزند و تئوری تئاتر برای زندگی را ابداع کند.
مواجهه با «تئاتر سرکوبشدگان» که مبدع آن آگوستو بوال، کارگردان برزیلی بود به عنوان نقطهی عطفی در زندگی حرفهای دایموند به شمار میآید. او در کارگاههای تئاتر بوال که شرکتکنندگانی از سراسر جهان دارد با معنایی که تئاتر میتواند در زندگی تک تک اعضای جامعه و در امور روزمرهشان داشته باشد، آشنایی پیدا میکند و درمییابد که تئاتر شبیه یک روش رفتاردرمانی میتواند به انسانها در ابراز معضلاتشان کمک کند و به شکل رویکردی در برخورد با مسائل مختلف زندگی دربیاید. در واقع دایموند در کارگاههای تئاتر سرکوبشدگان درمییابد که انسانها میتوانند هیجانات سرکوبشده و حرفهای ناگفتهی خود را در عرصهی نمایش بروز دهند. دایموند این رویکرد را در کار خود بسط میدهد و از نظریهی سیستمها نیز در این باره بهره میگیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020730053.html
راهنمای کتاب/ بازیگری از زاویهای متفاوت
حمیدرضا امیدیسرور
«پارادوکس بازیگر»
(نظریه ای متفاوت درباره بازیگری)
نویسنده: دنی دیدرو
ترجمه: پرویز احمدی نژاد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
108 صفحه، 90000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
درباره بازیگری و شیوهها و سبکهای مختلف آن کتابهای زیادی در سالهای دور و نزدیک منتشر شده است. در این میان اما «پارادوکس بازیگر» یکی از متفاوتترین و در عین حال اساسیترین کتابهاست. اثری که هر علاقمند به بازیگری نباید از کنار آن به سادگی بگذرد.
نویسنده این کتاب کوچک ولی پرمایه، نه بازیگر است و نه نویسنده یا کارگردان تئاتر و سینما؛ این کتاب را دنی دیدرو، یکی از مهمترین متفکران و فیلسوفان عصر روشنگری نوشته است. بیش از دو قرن از نوشته شدن «پارادوکس بازیگر» میگذرد، اما هنوز برای مخاطبانِ علاقمندِ بازیگری، به عنوان یکی از متون کلاسیک این حوزه، منبعی مهم محسوب شده و از نکات در خور تأملی برخوردار ست. بنابراین پر بیراه نیست اگر بگوییم کسی که به شکلی آکادمیک به بازیگری میپردازد و یا به مطالعات نظری در این زمینه توجه دارد، باید این کتاب را بخواند.
چنانکه از یک فیلسوف و اندیشمند انتظار میرود، دیدرو با رویکردی مبتنی بر اندیشه فلسفی به این حوزه نگریسته است. او بازیگری را به چشم هنر میبیند؛ هنری که موازین آن را باید با مطالعه، تمرین، تفکر و تجربه آموخت. «پارادوکس بازیگر» درواقع رسالهای کوچک است که دیدرو در آن به بیان نظریاش درباره بازیگری در تئاتر پرداخته است. چرا که در آن روزگار تنها در عرصه تئاتر بود که کار یک بازیگر ظهور و بروز پیدا میکرد.
البته باید توجه داشت که نگاه فلسفی و رویکرد عمیق دیدرو به موضوع باعث شده تا مطالعه متن حاضر، در قیاس با دیگر کتابهای حوزه بازیگری یا آموزش آن خیلی ساده و آسان نبوده و به تامل و کندوکاو نیاز داشته باشد و در این زمینه چنانکه مترجم نیز اشاره کرده شناخت دیدرو اندیشههایش میتواند به درک بهتر کتاب کمک کند. در این رابطه مترجم به مقدمه ای که برای کتاب گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک نوشته ارجاع می دهد. هر چند جا داشت این مقاله یا خلاصهای از آن به کتاب حاضر نیز ضمیمه شود. به هر روی مترجم در برگردان کتاب تلاش کرده متنی هموار و به دور از دشواری های معمولِ متون فلسفی را برای خوانندگان معاصر ارائه کند. همین مسئله خود مهمترین دلیلیست که مترجم برای ارائهی ترجمهی تازهی این کتاب عنوان کرده است، چراکه پیش این نیز ترجمه خوبی از آن با نام «هنرپیشه کیست؟» (نظر خلاف عرف درباره هنرپيشگان) توسط احمد سمیعی منتشر شده بود. این برگردان که بیش از شش دهه از انجام آن میگذرد، ترجمهایست وفادار به متن اصلی که از زبان فاخر و نثر کهن فارسی بهره میبرد. بنابراین با وجود زیبایی و استوار نثر استاد سمیعی، ارتباط مخاطبان جوان این روزگار با آن دشوارتر و به همین نسبت درک کتاب نیز سختتر مینمود. اما پرویز احمدی نژاد، در برگردان تازه این اثر کلاسیک ِ دیدرو، از زبان فارسی معیار امروز بهره گرفته است. بنابراین حاصل کار او نیز برای مخاطبان این روزگار مناسب تر به نظر میرسد.
«پارادوکس بازیگر» با عنوان فرعی «نظریهای متفاوت درباره بازیگر» با نوشتهی کوتاهی از مترجم آغاز میشود، پیش گفتاری که در واقع اشارهای است برای بازگویی دلایل ضرورت باز ترجمه این کتاب و کم و کیف ترجمه پیشین و تفاوتهای آن با برگردان حاضر. احمدی نژاد با صرف نظر کردن از نوشتهای که به زندگی اندیشه دیدرو بپردازد، جای آن را با مقدمه ای خواندنی و کارآمد درباره هنر بازیگری در زمان نوشته شدن رساله دیدرو پرداخته است. این مقدمه با عنوان «نظریهای متفاوت درباره بازیگری» نگاهی دارد به نظریههای هنر بازیگری و کتابهایی که تا قرن هفده و هجده درباره بازیگری نوشته شده است و در این رهگذر به بازنمایی دلایل متفاوت بودن نظریه های دیدرو می پردازد.
متن خود رساله اما به شیوهی پرسش و پاسخ نوشته شده است یعنی گفتگویی دو نفر درباره این موضوع، نظریات و دیدگاه های نویسنده نیز در این رهگذر به مخاطبان کتاب منتقل میشود. این روش یکی از شیوههای مرسوم در آن روزگار برای نوشتن آثار فلسفی با رویکردی موضوع محور بود که به شیوه پرسش و پاسخ سقراطی معروف است. در میانه قرن هجدهم وقتی دیدرو کتاب گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک را نوشت باابداع ژانر درام شیوه جدیدی را برای نمایشنامه نویسی پیشنهاد میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020910056.html
حمیدرضا امیدیسرور
«پارادوکس بازیگر»
(نظریه ای متفاوت درباره بازیگری)
نویسنده: دنی دیدرو
ترجمه: پرویز احمدی نژاد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
108 صفحه، 90000 تومان
#تئاتر #نشرچشمه
درباره بازیگری و شیوهها و سبکهای مختلف آن کتابهای زیادی در سالهای دور و نزدیک منتشر شده است. در این میان اما «پارادوکس بازیگر» یکی از متفاوتترین و در عین حال اساسیترین کتابهاست. اثری که هر علاقمند به بازیگری نباید از کنار آن به سادگی بگذرد.
نویسنده این کتاب کوچک ولی پرمایه، نه بازیگر است و نه نویسنده یا کارگردان تئاتر و سینما؛ این کتاب را دنی دیدرو، یکی از مهمترین متفکران و فیلسوفان عصر روشنگری نوشته است. بیش از دو قرن از نوشته شدن «پارادوکس بازیگر» میگذرد، اما هنوز برای مخاطبانِ علاقمندِ بازیگری، به عنوان یکی از متون کلاسیک این حوزه، منبعی مهم محسوب شده و از نکات در خور تأملی برخوردار ست. بنابراین پر بیراه نیست اگر بگوییم کسی که به شکلی آکادمیک به بازیگری میپردازد و یا به مطالعات نظری در این زمینه توجه دارد، باید این کتاب را بخواند.
چنانکه از یک فیلسوف و اندیشمند انتظار میرود، دیدرو با رویکردی مبتنی بر اندیشه فلسفی به این حوزه نگریسته است. او بازیگری را به چشم هنر میبیند؛ هنری که موازین آن را باید با مطالعه، تمرین، تفکر و تجربه آموخت. «پارادوکس بازیگر» درواقع رسالهای کوچک است که دیدرو در آن به بیان نظریاش درباره بازیگری در تئاتر پرداخته است. چرا که در آن روزگار تنها در عرصه تئاتر بود که کار یک بازیگر ظهور و بروز پیدا میکرد.
البته باید توجه داشت که نگاه فلسفی و رویکرد عمیق دیدرو به موضوع باعث شده تا مطالعه متن حاضر، در قیاس با دیگر کتابهای حوزه بازیگری یا آموزش آن خیلی ساده و آسان نبوده و به تامل و کندوکاو نیاز داشته باشد و در این زمینه چنانکه مترجم نیز اشاره کرده شناخت دیدرو اندیشههایش میتواند به درک بهتر کتاب کمک کند. در این رابطه مترجم به مقدمه ای که برای کتاب گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک نوشته ارجاع می دهد. هر چند جا داشت این مقاله یا خلاصهای از آن به کتاب حاضر نیز ضمیمه شود. به هر روی مترجم در برگردان کتاب تلاش کرده متنی هموار و به دور از دشواری های معمولِ متون فلسفی را برای خوانندگان معاصر ارائه کند. همین مسئله خود مهمترین دلیلیست که مترجم برای ارائهی ترجمهی تازهی این کتاب عنوان کرده است، چراکه پیش این نیز ترجمه خوبی از آن با نام «هنرپیشه کیست؟» (نظر خلاف عرف درباره هنرپيشگان) توسط احمد سمیعی منتشر شده بود. این برگردان که بیش از شش دهه از انجام آن میگذرد، ترجمهایست وفادار به متن اصلی که از زبان فاخر و نثر کهن فارسی بهره میبرد. بنابراین با وجود زیبایی و استوار نثر استاد سمیعی، ارتباط مخاطبان جوان این روزگار با آن دشوارتر و به همین نسبت درک کتاب نیز سختتر مینمود. اما پرویز احمدی نژاد، در برگردان تازه این اثر کلاسیک ِ دیدرو، از زبان فارسی معیار امروز بهره گرفته است. بنابراین حاصل کار او نیز برای مخاطبان این روزگار مناسب تر به نظر میرسد.
«پارادوکس بازیگر» با عنوان فرعی «نظریهای متفاوت درباره بازیگر» با نوشتهی کوتاهی از مترجم آغاز میشود، پیش گفتاری که در واقع اشارهای است برای بازگویی دلایل ضرورت باز ترجمه این کتاب و کم و کیف ترجمه پیشین و تفاوتهای آن با برگردان حاضر. احمدی نژاد با صرف نظر کردن از نوشتهای که به زندگی اندیشه دیدرو بپردازد، جای آن را با مقدمه ای خواندنی و کارآمد درباره هنر بازیگری در زمان نوشته شدن رساله دیدرو پرداخته است. این مقدمه با عنوان «نظریهای متفاوت درباره بازیگری» نگاهی دارد به نظریههای هنر بازیگری و کتابهایی که تا قرن هفده و هجده درباره بازیگری نوشته شده است و در این رهگذر به بازنمایی دلایل متفاوت بودن نظریه های دیدرو می پردازد.
متن خود رساله اما به شیوهی پرسش و پاسخ نوشته شده است یعنی گفتگویی دو نفر درباره این موضوع، نظریات و دیدگاه های نویسنده نیز در این رهگذر به مخاطبان کتاب منتقل میشود. این روش یکی از شیوههای مرسوم در آن روزگار برای نوشتن آثار فلسفی با رویکردی موضوع محور بود که به شیوه پرسش و پاسخ سقراطی معروف است. در میانه قرن هجدهم وقتی دیدرو کتاب گفتاری پیرامون ادبیات دراماتیک را نوشت باابداع ژانر درام شیوه جدیدی را برای نمایشنامه نویسی پیشنهاد میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020910056.html