راهنمای کتاب/ ابروان گره خورده!
محمد امین فقیهی رضایی
«دیگر اخبار نخوانید!»
نویسنده: رولف دوبِلی
ترجمه: فائزه طباطبایی
ناشر: فرهنگ نشر نو؛ چاپ اول 1399
152صفحه، 24000 تومان
#فلسفه #روانشناسی #نشرنو
چطور می شود تغییر کرد و قدری بهتر شد؟ چگونه می توان انسان آرام تر شود و لحظاتی از هیاهوی بیرونی دنیای شلوغ امروزی رهایی یابد؟ در بمبئی بمب گذاری شده. پچه سوم بردپیت و آنجلینا جولی انگشت کنار شصت پای راستش از حالت عادی بلندتر است. روابط چین و امریکا سر فلان موضوع بحرانی شده است. از چه چیز فرار می کنیم؟ هیچ پناهی امن تر از اخبار برایمان نیست؟ هیچ سرگرمی دیگری نداریم؟ آخر اگر اخبار نخوانیم که دیگر نمی دانیم در چگونه دنیایی زندگی می کنیم و دیگر نمی توانیم تصمیمات پخته بگیریم. رولف دوبِلی در هفتمین فصل کتاب«دیگر اخبار نخوانید!» به نام «اخبار اهمیتی ندارد»، پاسخ این حرف را اینگونه می دهد:"شما احتمالا در دوازده ماه گذشته حدود بیست هزار آیتم خبری بلعیده اید، حدود ۶۰ تا در روز، و تازه این تخمینی است متوسط. با خودتان رو راست باشید، آیا حتی یکی از آنها به شما کمک کرد که تصمیم بهتری برای زندگی تان، خانواده تان، شغلتان، رفاهتان یا کسب و کارتان بگیرید؟ تصمیمی که بدون دانستن اخبار نمی توانستید بگیرید؟ هیچ کدام از دوستانی که این سوال را ازشان پرسیدم نتوانستند از بین بیست هزار آیتم خبری بیشتر از دو مثال بزنند. این آمار ناجوری است. با بررسی ده سال گذشته، که من در طول آن خبر نمی خوانم، فقط یک خبر بود که اگر می خواندم دانستنش کمکی به من می کرد. در سال 2010 وقتی رسیدم فرودگاه فهمیدم که پروازم به خاطر فوران آتشفشان در ایسلند کنسل شده است."
دوبِلی نویسنده ۵۴ ساله سوئیسی در ۳۵ فصل کتاب خود معایب اخبار را از هر منظری که بتوان تصور کرد بیان می کند و مخاطب را شدیدا و قویا از خواندن اخبار نهی می کند. بیانات و نقطه نظرات او چنان جامع و شامل است که بعید می دانم کسی که این کتاب را می خواند اگر اخبار را به کل رها نکند بتواند با ولع قبلی هم آن را دنبال کند. برخی از این دلایل بدین قرار اند:
- اخبار ما را منفعل می کند: تقریبا هیچ کدام از چیزهایی که در اخبار می شنوید چیزی نیست که بتوانید تغییرش دهید. فهرست بلندبالای روزانه از چیزهایی که نمی توانیم آنها را تغییر دهیم، ما را منفعل می کند.
- اخبار سوگیری گذشته نگر را تقویت می کند: هنگامی که بعد شنیدن خبر به گذشته می نگریم، همه اینها کاملا واضح و روشن به نظر می رسند. این توهم در ما ایجاد می شود که این بحران ها قابل درک و قابل پیش بینی هستند.
- اخبار برای بدن سم است: اخبار بد مهمتر از اخبار خوب درک می شود. اطلاعات منفی دو برابر اطلاعات مثبت اثر می کند. ناراحتی ما از سقوط ده درصدی ارزش سهام دو برابر میزان خوشحالی ما از صعود ده درصدی ارزش سهام است.
رولف در 15 جولیای 1966 در شهر لوزرن سوئیس به دنیا آمد و تحصیلاتش را در فلسفه و مدیریت مالی گذراند. اولین کتابش را در 2003 به نام «سی و پنج» به زبان آلمانی منتشر کرد. از دیگر آثار او می توان به «برای زندگی چه می کنی؟»، «من کی هستم؟» و « هنر شفاف اندیشیدن» که پرفروش ترین کتاب غیر داستانی 2012 در آلمان و سوئیس شد و بعد از ترجمه آن به انگلیسی در سایر کشور ها نیز به کتاب پر فروش سال تبدیل شد، نام برد. او در 2020 آخرین اثر خود یعنی «دیگر اخبار نخوانید!» را منتشر کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000205131.html
محمد امین فقیهی رضایی
«دیگر اخبار نخوانید!»
نویسنده: رولف دوبِلی
ترجمه: فائزه طباطبایی
ناشر: فرهنگ نشر نو؛ چاپ اول 1399
152صفحه، 24000 تومان
#فلسفه #روانشناسی #نشرنو
چطور می شود تغییر کرد و قدری بهتر شد؟ چگونه می توان انسان آرام تر شود و لحظاتی از هیاهوی بیرونی دنیای شلوغ امروزی رهایی یابد؟ در بمبئی بمب گذاری شده. پچه سوم بردپیت و آنجلینا جولی انگشت کنار شصت پای راستش از حالت عادی بلندتر است. روابط چین و امریکا سر فلان موضوع بحرانی شده است. از چه چیز فرار می کنیم؟ هیچ پناهی امن تر از اخبار برایمان نیست؟ هیچ سرگرمی دیگری نداریم؟ آخر اگر اخبار نخوانیم که دیگر نمی دانیم در چگونه دنیایی زندگی می کنیم و دیگر نمی توانیم تصمیمات پخته بگیریم. رولف دوبِلی در هفتمین فصل کتاب«دیگر اخبار نخوانید!» به نام «اخبار اهمیتی ندارد»، پاسخ این حرف را اینگونه می دهد:"شما احتمالا در دوازده ماه گذشته حدود بیست هزار آیتم خبری بلعیده اید، حدود ۶۰ تا در روز، و تازه این تخمینی است متوسط. با خودتان رو راست باشید، آیا حتی یکی از آنها به شما کمک کرد که تصمیم بهتری برای زندگی تان، خانواده تان، شغلتان، رفاهتان یا کسب و کارتان بگیرید؟ تصمیمی که بدون دانستن اخبار نمی توانستید بگیرید؟ هیچ کدام از دوستانی که این سوال را ازشان پرسیدم نتوانستند از بین بیست هزار آیتم خبری بیشتر از دو مثال بزنند. این آمار ناجوری است. با بررسی ده سال گذشته، که من در طول آن خبر نمی خوانم، فقط یک خبر بود که اگر می خواندم دانستنش کمکی به من می کرد. در سال 2010 وقتی رسیدم فرودگاه فهمیدم که پروازم به خاطر فوران آتشفشان در ایسلند کنسل شده است."
دوبِلی نویسنده ۵۴ ساله سوئیسی در ۳۵ فصل کتاب خود معایب اخبار را از هر منظری که بتوان تصور کرد بیان می کند و مخاطب را شدیدا و قویا از خواندن اخبار نهی می کند. بیانات و نقطه نظرات او چنان جامع و شامل است که بعید می دانم کسی که این کتاب را می خواند اگر اخبار را به کل رها نکند بتواند با ولع قبلی هم آن را دنبال کند. برخی از این دلایل بدین قرار اند:
- اخبار ما را منفعل می کند: تقریبا هیچ کدام از چیزهایی که در اخبار می شنوید چیزی نیست که بتوانید تغییرش دهید. فهرست بلندبالای روزانه از چیزهایی که نمی توانیم آنها را تغییر دهیم، ما را منفعل می کند.
- اخبار سوگیری گذشته نگر را تقویت می کند: هنگامی که بعد شنیدن خبر به گذشته می نگریم، همه اینها کاملا واضح و روشن به نظر می رسند. این توهم در ما ایجاد می شود که این بحران ها قابل درک و قابل پیش بینی هستند.
- اخبار برای بدن سم است: اخبار بد مهمتر از اخبار خوب درک می شود. اطلاعات منفی دو برابر اطلاعات مثبت اثر می کند. ناراحتی ما از سقوط ده درصدی ارزش سهام دو برابر میزان خوشحالی ما از صعود ده درصدی ارزش سهام است.
رولف در 15 جولیای 1966 در شهر لوزرن سوئیس به دنیا آمد و تحصیلاتش را در فلسفه و مدیریت مالی گذراند. اولین کتابش را در 2003 به نام «سی و پنج» به زبان آلمانی منتشر کرد. از دیگر آثار او می توان به «برای زندگی چه می کنی؟»، «من کی هستم؟» و « هنر شفاف اندیشیدن» که پرفروش ترین کتاب غیر داستانی 2012 در آلمان و سوئیس شد و بعد از ترجمه آن به انگلیسی در سایر کشور ها نیز به کتاب پر فروش سال تبدیل شد، نام برد. او در 2020 آخرین اثر خود یعنی «دیگر اخبار نخوانید!» را منتشر کرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000205131.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«دیگر اخبار نخوانید!؛ رولف دوبِلی؛ ترجمه فائزه طباطبایی؛ نشر نو ابروان گره خورده!
«دیگر اخبار نخوانید!»
راهنمای کتاب / تأکید بر نقش «خود» در روانکاوی مدرن
زهره مسکنی
«ایگو»
(محور مداخلات تکنیکی)
نویسنده: فرد بوش
مترجم: سمانه غفوری و سیدابوالقاسم حسام
ناشر: قطره، چاپ اول: 1399
304 صفحه، 55000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
امروزه روانکاوی در ایران از وضعیتی استثنائی برخوردار است که نهتنها در طول تجربۀ تاریخیاش در سرزمین ما بیسابقه بوده، بلکه با سرنوشت روانکاوانی در غرب هم در تضاد است. شاید هستۀ اصلی این «رخداد شگفتانگیز» در ایران معاصر این واقعیت باشد که روانکاوی در ایران همچنان «قابلیت دگرگونکنندگی» خود را حفظ کرده و همین موجب شده تا شاهد اوج اشتیاق برای آن باشیم. به همین دلایل است که دسترسی به متون جدی روانکاوانه، ضرورتی انکارناپذیر محسوب میشود.
دکتر فرد بوش، روانکاو ارشد آموزشی و ناظر در انستیتو و جامعۀ روانکاوی بوستون متولد سال 1939 و ساکن انگلیس است. او پرچمدار مکتب روانشناسی ایگو در آمریکای شمالی است و تا کنون چهار کتاب و بیش از هفتاد مقاله دربارۀ روش و تئوری درمان روانکاوی منتشر کرده است. دکتر بوش ویراستاری تعداد زیادی از مجلات معتبر بینالمللی روانکاوی را نیز در کارنامۀ خود دارد. کتاب «خلق یک ذهن روانکاوانه» از او کاندیدای جایزۀ گراویدا بوده و به بیش از ده زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده است. «ایگو محور مداخلات تکنیکی» ترجمۀ نخستین اثر دکتر بوش در مورد اهمیت جایگاه ایگو در تکنیک روانکاوی است.
جلب همراهی و همکاری بیماران در فرایند خودشناسی و تجهیز ایگوی آنها به توانمندیهایی برای انجام فعالیتهای تحلیلی، محور اصلی رویکرد بالینی دکتر فرد بوش محسوب میشود. او در این کتاب روشن میکند که تعابیر اغلب تحلیلگران تا چه اندازه مبتنی بر چیزی است که آنها درک میکنند نه آنچه بیماران آمادۀ شنیدن آن هستند. اینکه بسیاری از جنبههای درمان تحلیلی به جای آنکه در جهت مشارکتدادن ایگوی بیمار طی فرایند درمان باشد، متمرکز بر حفظ جایگاه مشاهدهگر تحلیلگر است. دکتر بوش به مخاطبانش چرایی تغییر در این رویکرد را میآموزد و تأکید میکند که در نظر گرفتن ایگوی بیماران به عنوان همکارانی راستین طی فرایند تحلیل چگونه ضروری و نقشآفرین است.
بنا بر نظریۀ زیگموند فروید، عصبشناس و روانکاو سرشناس اتریشی، شخصیت انسان از سه عنصر «نهاد» (اید)، «خود» (ایگو) و «فراخود» (سوپرایگو) تشکیل شده است. این سه عنصر در تعامل با یکدیگر، رفتارهای پیچیدۀ انسانی را به وجود میآورند. موضوع اصلی کتاب «ایگو محور مداخلات تکنیکی» این است که برای درک موقعیت بالینی و مداخله در آن باید تأکید بیشتری بر نقش ایگو داشته باشیم. فرد بوش در کار روشنگرانۀ خود نظریۀ ساختاری معاصر را گسترش بیشتری داده و روشهای جدید نگرش و فهم کاربردهای بالینی این نظریه را برای روانکاوی بالینی بهبود میبخشد. این کتاب که با قلم شیوایی نوشته شده، برای دانشجویان و رواندرمانگران و روانکاوان قابل استفاده است و بعد از کتابهای فنیکل، گلاور، گرینسون و گِری به عنوان یکی از کتابهای کلاسیک در تکنیک روانکاوانه، جایگاه خود را پیدا خواهد کرد.
رویگرد نظارت روند از نزدیک دکتر بوش در تحلیل ایگو که آن را در سراسر کتاب شرح میدهد، امکان تمرکز تحلیلی بر جنبههایی از عملکرد ایگو را فراهم میکند که مناقشات را همیشگی کرده و بنابراین تفکر را محدود میکند. در نتیجۀ این امر، اهداف تحلیلی به شیوۀ مفیدتری بر حسب آزادی بیشتر اندیشه و ظرفیت خودتحلیلی مفهومی میشود. دکتر بوش به لحاظ تکنیکی روشهایی قابل توجه برای تمرکز همسو با این اهداف را شرح میدهد؛ بنابراین تفسیرها باید به روشی ساختار داده شوند که «در همسایگی» یعنی در دسترس بیمار باشند. به همین دلیل بارها به خواننده یادآوری میشود که آنچه بیمار میتواند بشنود و با آن کار کند، مهمتر از آن چیزی است که تحلیلگر میداند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000230001.html
زهره مسکنی
«ایگو»
(محور مداخلات تکنیکی)
نویسنده: فرد بوش
مترجم: سمانه غفوری و سیدابوالقاسم حسام
ناشر: قطره، چاپ اول: 1399
304 صفحه، 55000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
امروزه روانکاوی در ایران از وضعیتی استثنائی برخوردار است که نهتنها در طول تجربۀ تاریخیاش در سرزمین ما بیسابقه بوده، بلکه با سرنوشت روانکاوانی در غرب هم در تضاد است. شاید هستۀ اصلی این «رخداد شگفتانگیز» در ایران معاصر این واقعیت باشد که روانکاوی در ایران همچنان «قابلیت دگرگونکنندگی» خود را حفظ کرده و همین موجب شده تا شاهد اوج اشتیاق برای آن باشیم. به همین دلایل است که دسترسی به متون جدی روانکاوانه، ضرورتی انکارناپذیر محسوب میشود.
دکتر فرد بوش، روانکاو ارشد آموزشی و ناظر در انستیتو و جامعۀ روانکاوی بوستون متولد سال 1939 و ساکن انگلیس است. او پرچمدار مکتب روانشناسی ایگو در آمریکای شمالی است و تا کنون چهار کتاب و بیش از هفتاد مقاله دربارۀ روش و تئوری درمان روانکاوی منتشر کرده است. دکتر بوش ویراستاری تعداد زیادی از مجلات معتبر بینالمللی روانکاوی را نیز در کارنامۀ خود دارد. کتاب «خلق یک ذهن روانکاوانه» از او کاندیدای جایزۀ گراویدا بوده و به بیش از ده زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده است. «ایگو محور مداخلات تکنیکی» ترجمۀ نخستین اثر دکتر بوش در مورد اهمیت جایگاه ایگو در تکنیک روانکاوی است.
جلب همراهی و همکاری بیماران در فرایند خودشناسی و تجهیز ایگوی آنها به توانمندیهایی برای انجام فعالیتهای تحلیلی، محور اصلی رویکرد بالینی دکتر فرد بوش محسوب میشود. او در این کتاب روشن میکند که تعابیر اغلب تحلیلگران تا چه اندازه مبتنی بر چیزی است که آنها درک میکنند نه آنچه بیماران آمادۀ شنیدن آن هستند. اینکه بسیاری از جنبههای درمان تحلیلی به جای آنکه در جهت مشارکتدادن ایگوی بیمار طی فرایند درمان باشد، متمرکز بر حفظ جایگاه مشاهدهگر تحلیلگر است. دکتر بوش به مخاطبانش چرایی تغییر در این رویکرد را میآموزد و تأکید میکند که در نظر گرفتن ایگوی بیماران به عنوان همکارانی راستین طی فرایند تحلیل چگونه ضروری و نقشآفرین است.
بنا بر نظریۀ زیگموند فروید، عصبشناس و روانکاو سرشناس اتریشی، شخصیت انسان از سه عنصر «نهاد» (اید)، «خود» (ایگو) و «فراخود» (سوپرایگو) تشکیل شده است. این سه عنصر در تعامل با یکدیگر، رفتارهای پیچیدۀ انسانی را به وجود میآورند. موضوع اصلی کتاب «ایگو محور مداخلات تکنیکی» این است که برای درک موقعیت بالینی و مداخله در آن باید تأکید بیشتری بر نقش ایگو داشته باشیم. فرد بوش در کار روشنگرانۀ خود نظریۀ ساختاری معاصر را گسترش بیشتری داده و روشهای جدید نگرش و فهم کاربردهای بالینی این نظریه را برای روانکاوی بالینی بهبود میبخشد. این کتاب که با قلم شیوایی نوشته شده، برای دانشجویان و رواندرمانگران و روانکاوان قابل استفاده است و بعد از کتابهای فنیکل، گلاور، گرینسون و گِری به عنوان یکی از کتابهای کلاسیک در تکنیک روانکاوانه، جایگاه خود را پیدا خواهد کرد.
رویگرد نظارت روند از نزدیک دکتر بوش در تحلیل ایگو که آن را در سراسر کتاب شرح میدهد، امکان تمرکز تحلیلی بر جنبههایی از عملکرد ایگو را فراهم میکند که مناقشات را همیشگی کرده و بنابراین تفکر را محدود میکند. در نتیجۀ این امر، اهداف تحلیلی به شیوۀ مفیدتری بر حسب آزادی بیشتر اندیشه و ظرفیت خودتحلیلی مفهومی میشود. دکتر بوش به لحاظ تکنیکی روشهایی قابل توجه برای تمرکز همسو با این اهداف را شرح میدهد؛ بنابراین تفسیرها باید به روشی ساختار داده شوند که «در همسایگی» یعنی در دسترس بیمار باشند. به همین دلیل بارها به خواننده یادآوری میشود که آنچه بیمار میتواند بشنود و با آن کار کند، مهمتر از آن چیزی است که تحلیلگر میداند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000230001.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ایگو» (محور مداخلات تکنیکی)؛ فرد بوش؛ ترجمه سمانه غفوری و سیدابوالقاسم حسام؛ نشر قطره تأکید بر نقش «خود» در روانکاوی مدرن
«ایگو»
راهنمای کتاب/ افقی به دنیای روانکاوان بزرگ
زهره مسکنی
«یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان»
گردآوری و ترجمه: عباس کیوانلو
ناشر: قطره، چاپ دوم، 1398
155 صفحه، 25000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
مصاحبه و گفتوگو با صاحبنظران رشتههای گوناگون علم و اندیشه همیشه یکی از مناسبترین شیوههای آشنایی با نظریات و عقاید آنان بوده است. با بهرهگیری از این شیوۀ اغلب رو در رو، مصاحبهکننده فرصت مییابد گفتوگو را به سمتوسوی مشخص هدایت کند که این مسیر بیشتر با پاسخ پرسشهای خودش یا کنجکاوی مخاطبان ارتباط دارد. اگرچه مصاحبهشونده نیز مجال دارد با پاسخهایش به گونهای موضوعات و پرسشهای جدید مورد نظر خود را برای دیگران مطرح کند. عباس کیوانلو در کتاب «یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان» ترجمۀ چند مصاحبۀ برگزیدۀ روانکاوان مشهور جهان را در اختیار علاقهمندان گذاشته است.
روانکاوی همچون سفر به اعماق روح انسان است و رواندرمانگری علمی است که با پنهانیترین و اساسیترین وجه انسان سر و کار دارد. خواندن گفتوگوهای جالب «یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان» فرصتی مانند دیدار و مصاحبت با پرچمداران روانکاوی و آشنایی با فلسفۀ فکری بزرگان این علم است. کیوانلو با گردآوری، ترجمه و انتشار این گفتوگوها فرصتی را برای علاقهمندان این مباحث فراهم کرده تا پیشفرضها و کلیشههای ذهنی دربارۀ روانکاوان را کنار گذارده و چهرۀ واقعی برخی مشاهیر این حوزه را درک کنند. چرا که این مصاحبهها گزیدهای از گپ و گفت واقعی با این بزرگان است و در خلال آنها میتوان به وجوه شخصیتی، طرز فکر و نظریههای آنان پی برد. کتاب بسیار سرراست و همهفهم و به راستی همچون دلپذیریِ گفتوگو در خلال نوشیدن فنجانی چای تهیه شده است. مطالب سرنخهایی نیز برای پیگیری موضوعهای بنیادین به مخاطب میدهد که میتواند راهنمای مناسبی برای رسیدن به آثار و منابع مطالعاتی دیگر هم باشد.
کیوانلو به گردآوری گفتوگوهای صمیمانه و تخصصی روانکاوانی پرداخته که هر کدام از آنها در رأس یک جریان فکری حوزۀ علم روانکاوی قرار دارند. اعتقاد به اثرگذاری ناخودآگاه بر روان و شخصیت، نقطۀ اشتراک تمام جریانهای فکری مورد اشاره در کتاب است. همچنین از فحوای مطالب آن میتوان به موضوعاتی از این قبیل که محتوای ناخودآگاه چیست یا چگونه میتوان سوژۀ اسیر در دام ارباب ناخودآگاه را از تکرار رها کرد، پی برد. مطالعۀ این مصاحبهها به منظور آشنایی مقدماتی با سبک تفکر و جهتگیری روانکاوان بسیار مفید و ارزنده است.
کتاب شامل مقدمۀ دبیر مجموعه، دیباچه و شش فصل با عناوینی به نام هر یک از روانکاوان مورد مصاحبه است. اینکه زیگموند فروید نقش اساسی در زندگانی عقلانی بشر داشته و مانند برنارد شاو فقط در یک سطح نمانده و به جریانی فکری تبدیل شده که میتوان برایش جایگاه تاریخی مشخصی در سیر تطور تمدن در نظر گرفت از محتوای فصل مربوط به این روانکاو است. بلافاصله پس از این فصل به ژاک لاکان پزشک، فیلسوف و روانکاو برجسته فرانسوی پرداخته شده که به خاطر ایده «بازگشت به فروید» و رسالهای که در آن ناخودآگاه را به صورت یک زبان ساختاربندی کرده معروف است.
در فصل بعد به آندره گرین پرداخته شده که مدتی شاگرد لاکان بوده است. آندره گرین یکی از مهمترین اندیشمندان روانکاوی و تحت نفوذ دو جریان فکری بود؛ از یک سو، اهمیت پدر برخاسته از کارهای لکان و از سوی دیگر، توجه به مادر مربوط به کارهای وینیکات و بیون. در فصل بعد به اتو کرنبرگ روانکاو و روانپزشک اتریشی میرسیم که شهرتش به دلیل نظریههای روانکاوی دربارۀ سازمان شخصیت مرزی و آسیبشناسی نارسیسیسم است. وی نوعی از روانکاوی متمرکز و فشرده به نام رواندرمانی متمرکز بر انتقال را طراحی کرد که برای درمان بیماران سازمان شخصیت مرزی بسیار کارآمد است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000401127.html
زهره مسکنی
«یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان»
گردآوری و ترجمه: عباس کیوانلو
ناشر: قطره، چاپ دوم، 1398
155 صفحه، 25000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
مصاحبه و گفتوگو با صاحبنظران رشتههای گوناگون علم و اندیشه همیشه یکی از مناسبترین شیوههای آشنایی با نظریات و عقاید آنان بوده است. با بهرهگیری از این شیوۀ اغلب رو در رو، مصاحبهکننده فرصت مییابد گفتوگو را به سمتوسوی مشخص هدایت کند که این مسیر بیشتر با پاسخ پرسشهای خودش یا کنجکاوی مخاطبان ارتباط دارد. اگرچه مصاحبهشونده نیز مجال دارد با پاسخهایش به گونهای موضوعات و پرسشهای جدید مورد نظر خود را برای دیگران مطرح کند. عباس کیوانلو در کتاب «یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان» ترجمۀ چند مصاحبۀ برگزیدۀ روانکاوان مشهور جهان را در اختیار علاقهمندان گذاشته است.
روانکاوی همچون سفر به اعماق روح انسان است و رواندرمانگری علمی است که با پنهانیترین و اساسیترین وجه انسان سر و کار دارد. خواندن گفتوگوهای جالب «یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان» فرصتی مانند دیدار و مصاحبت با پرچمداران روانکاوی و آشنایی با فلسفۀ فکری بزرگان این علم است. کیوانلو با گردآوری، ترجمه و انتشار این گفتوگوها فرصتی را برای علاقهمندان این مباحث فراهم کرده تا پیشفرضها و کلیشههای ذهنی دربارۀ روانکاوان را کنار گذارده و چهرۀ واقعی برخی مشاهیر این حوزه را درک کنند. چرا که این مصاحبهها گزیدهای از گپ و گفت واقعی با این بزرگان است و در خلال آنها میتوان به وجوه شخصیتی، طرز فکر و نظریههای آنان پی برد. کتاب بسیار سرراست و همهفهم و به راستی همچون دلپذیریِ گفتوگو در خلال نوشیدن فنجانی چای تهیه شده است. مطالب سرنخهایی نیز برای پیگیری موضوعهای بنیادین به مخاطب میدهد که میتواند راهنمای مناسبی برای رسیدن به آثار و منابع مطالعاتی دیگر هم باشد.
کیوانلو به گردآوری گفتوگوهای صمیمانه و تخصصی روانکاوانی پرداخته که هر کدام از آنها در رأس یک جریان فکری حوزۀ علم روانکاوی قرار دارند. اعتقاد به اثرگذاری ناخودآگاه بر روان و شخصیت، نقطۀ اشتراک تمام جریانهای فکری مورد اشاره در کتاب است. همچنین از فحوای مطالب آن میتوان به موضوعاتی از این قبیل که محتوای ناخودآگاه چیست یا چگونه میتوان سوژۀ اسیر در دام ارباب ناخودآگاه را از تکرار رها کرد، پی برد. مطالعۀ این مصاحبهها به منظور آشنایی مقدماتی با سبک تفکر و جهتگیری روانکاوان بسیار مفید و ارزنده است.
کتاب شامل مقدمۀ دبیر مجموعه، دیباچه و شش فصل با عناوینی به نام هر یک از روانکاوان مورد مصاحبه است. اینکه زیگموند فروید نقش اساسی در زندگانی عقلانی بشر داشته و مانند برنارد شاو فقط در یک سطح نمانده و به جریانی فکری تبدیل شده که میتوان برایش جایگاه تاریخی مشخصی در سیر تطور تمدن در نظر گرفت از محتوای فصل مربوط به این روانکاو است. بلافاصله پس از این فصل به ژاک لاکان پزشک، فیلسوف و روانکاو برجسته فرانسوی پرداخته شده که به خاطر ایده «بازگشت به فروید» و رسالهای که در آن ناخودآگاه را به صورت یک زبان ساختاربندی کرده معروف است.
در فصل بعد به آندره گرین پرداخته شده که مدتی شاگرد لاکان بوده است. آندره گرین یکی از مهمترین اندیشمندان روانکاوی و تحت نفوذ دو جریان فکری بود؛ از یک سو، اهمیت پدر برخاسته از کارهای لکان و از سوی دیگر، توجه به مادر مربوط به کارهای وینیکات و بیون. در فصل بعد به اتو کرنبرگ روانکاو و روانپزشک اتریشی میرسیم که شهرتش به دلیل نظریههای روانکاوی دربارۀ سازمان شخصیت مرزی و آسیبشناسی نارسیسیسم است. وی نوعی از روانکاوی متمرکز و فشرده به نام رواندرمانی متمرکز بر انتقال را طراحی کرد که برای درمان بیماران سازمان شخصیت مرزی بسیار کارآمد است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000401127.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان» گردآوری و ترجمه عباس کیوانلو؛ نشر قطره افقی به دنیای روانکاوان بزرگ
«یک فنجان چای با بزرگان روانکاوی جهان»
راهنمای کتاب/ پس از انزوایی طولانی
زهره مسکنی
«دکترهای اعصاب»
(داستانهای ناگفتۀ روانپزشکی)
نویسنده: جفری لیبرمن
مترجم: ماندانا فرهادیان
ناشر: فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم، چاپ اول 1400
375 صفحه، 110000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
روانپزشکی شاخهای از پزشکی است که روی تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری تمرکز دارد. افراد به دلایل مختلف خواهان کمک روانپزشک هستند. این مشکلات میتواند مانند حملۀ عصبی، توهمات وحشتناک، فکر خودکشی و شنیدن صدای ناگهانی یا احساس ناراحتی، ناامیدی و بیقراری کوتاه یا بلندمدت باشد. روانپزشک دکتری است که در زمینۀ سلامت روان تخصص میگیرد و صلاحیت دارد جنبۀ روانی و جسمانی مشکلات روانشناختی را ارزیابی کند.
روانپزشکی ما را قادر میکند اشتباهات خودمان را با اعتراف به کمبودها و نقطهضعفهای والدینمان تصحیح کنیم. این جمله از لارنس پیتر و جملۀ بعدی از ریتا می براون با این مضمون که آمار دربارۀ سلامت روانی میگوید یک نفر از هر چهار نفر امریکایی به نوعی بیماری روانی مبتلاست؛ به سه دوست نزدیکتان فکر کنید و اگر آنها حالشان خوب است پس شما آن یک نفر هستید، از نقل قولهایی است که در برخی سرفصلهای کتاب «دکترهای اعصاب/ داستانهای ناگفتۀ روانپزشکی» به چشم میخورد.
این کتاب شامل سه بخش است که بخش اول داستان تشخیصها، بخش دوم سرگذشت درمان و بخش سوم دربارۀ روانپزشکی است. هر یک از این بخشها خود به چند قسمت تقسیم شده و مسائل مهمی را مورد بررسی قرار میدهد. در بخش اول، چهار فصل با عناوین «فرزندخوانده پزشکی: مسمریستها، ایلینیستها، و روانکاوان»، «در مسیر گمراهی: ظهور دکتر اعصاب»، «بیماری روانی چیست؟ ملغمهای از تشخیصها» و «نابود کردن آثار رامبراند، گویا، ونگوگ: ضدفرویدیها...» را میخوانیم. در فصول پنجم و ششم کتاب که محتوای بخش دوم هستند «تلاشهای مذبوحانه: تبدرمانی، اغمادرمانی، و لوبوتومی» و «وردست کوچولوی مامان: بالاخره دارو» درج شده است. «خروج از برهوت: انقلاب مغز»، «قلب سرباز: اسرار ضربه روحی»، «پیروزی کثرتگرایی: DSM-5» و «پایان لکه ننگ: آینده روانپزشکی» نیز عناوین فصول هفتم تا دهم کتاب هستند که در بخش سوم قرار دارند. جفری لیبرمن، نویسندۀ کتاب در سپاسگزاری ابتدای آن توضیح داده که نام و جزئیات هویت بیمارانش را برای حفظ حریم شخصی آنها تغییر داده و در مواردی مخلوطی از چند بیمار را خلق کرده است. او برای وضوح بیشتر و آسانی خواندن مطالب، شخصیتهای کلیدی خاصی را که نمایندۀ نسل یا گروه تخصصی خودشان محسوب میشدهاند را برجسته کرده است.
جفری لیبرمن، رئیس پیشین انجمن روانپزشکی امریکا و استاد روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا در این کتاب تاریخ روانپزشکی را در چشماندازی مدرن قرار داده تا بتواند از سرگذشت آن به دریافتی عمیق برسد. او اذعان میدارد که از هر چهار نفر یک نفر دچار بیماری روانی است و احتمال اینکه افراد به خدمات روانپزشکی نیاز پیدا کنند، بیش از هر تخصص پزشکی دیگری است. با این حال شمار بسیار زیادی از مردم آگاهانه از همان درمان اجتناب میکنند و حتی اثبات شده که آنها علائم بیماری را از بین میبرند. بسیاری افراد هرچه از دستشان برمیآید انجام می دهند تا به روانپزشک مراجعه نکنند.
پیش از این، بیشتر مؤسسات روانپزشکی زیر سایه ایدئولوژی و علم غیرقابل اعتماد و مورد سوءظن و گرفتار دورنمایی از شبهپزشکی بودند. در چنین شرایطی فدائیان زیگموند فروید تمام موقعیتهای قدرت را قبضه کرده بودند. جفری لیبرمن، در این کتاب با روایت تعداد قابل توجهی از نمونهها و مثالها در مراحل گوناگون کار روانپزشکی، جهان پشت صحنه این دانش و اشتباهات تاریخی آن را میکاود و دنیای نوین این علم و قلمرو و مرزهایش را پیش چشم خواننده میگذارد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000430056.html
زهره مسکنی
«دکترهای اعصاب»
(داستانهای ناگفتۀ روانپزشکی)
نویسنده: جفری لیبرمن
مترجم: ماندانا فرهادیان
ناشر: فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم، چاپ اول 1400
375 صفحه، 110000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
روانپزشکی شاخهای از پزشکی است که روی تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری تمرکز دارد. افراد به دلایل مختلف خواهان کمک روانپزشک هستند. این مشکلات میتواند مانند حملۀ عصبی، توهمات وحشتناک، فکر خودکشی و شنیدن صدای ناگهانی یا احساس ناراحتی، ناامیدی و بیقراری کوتاه یا بلندمدت باشد. روانپزشک دکتری است که در زمینۀ سلامت روان تخصص میگیرد و صلاحیت دارد جنبۀ روانی و جسمانی مشکلات روانشناختی را ارزیابی کند.
روانپزشکی ما را قادر میکند اشتباهات خودمان را با اعتراف به کمبودها و نقطهضعفهای والدینمان تصحیح کنیم. این جمله از لارنس پیتر و جملۀ بعدی از ریتا می براون با این مضمون که آمار دربارۀ سلامت روانی میگوید یک نفر از هر چهار نفر امریکایی به نوعی بیماری روانی مبتلاست؛ به سه دوست نزدیکتان فکر کنید و اگر آنها حالشان خوب است پس شما آن یک نفر هستید، از نقل قولهایی است که در برخی سرفصلهای کتاب «دکترهای اعصاب/ داستانهای ناگفتۀ روانپزشکی» به چشم میخورد.
این کتاب شامل سه بخش است که بخش اول داستان تشخیصها، بخش دوم سرگذشت درمان و بخش سوم دربارۀ روانپزشکی است. هر یک از این بخشها خود به چند قسمت تقسیم شده و مسائل مهمی را مورد بررسی قرار میدهد. در بخش اول، چهار فصل با عناوین «فرزندخوانده پزشکی: مسمریستها، ایلینیستها، و روانکاوان»، «در مسیر گمراهی: ظهور دکتر اعصاب»، «بیماری روانی چیست؟ ملغمهای از تشخیصها» و «نابود کردن آثار رامبراند، گویا، ونگوگ: ضدفرویدیها...» را میخوانیم. در فصول پنجم و ششم کتاب که محتوای بخش دوم هستند «تلاشهای مذبوحانه: تبدرمانی، اغمادرمانی، و لوبوتومی» و «وردست کوچولوی مامان: بالاخره دارو» درج شده است. «خروج از برهوت: انقلاب مغز»، «قلب سرباز: اسرار ضربه روحی»، «پیروزی کثرتگرایی: DSM-5» و «پایان لکه ننگ: آینده روانپزشکی» نیز عناوین فصول هفتم تا دهم کتاب هستند که در بخش سوم قرار دارند. جفری لیبرمن، نویسندۀ کتاب در سپاسگزاری ابتدای آن توضیح داده که نام و جزئیات هویت بیمارانش را برای حفظ حریم شخصی آنها تغییر داده و در مواردی مخلوطی از چند بیمار را خلق کرده است. او برای وضوح بیشتر و آسانی خواندن مطالب، شخصیتهای کلیدی خاصی را که نمایندۀ نسل یا گروه تخصصی خودشان محسوب میشدهاند را برجسته کرده است.
جفری لیبرمن، رئیس پیشین انجمن روانپزشکی امریکا و استاد روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا در این کتاب تاریخ روانپزشکی را در چشماندازی مدرن قرار داده تا بتواند از سرگذشت آن به دریافتی عمیق برسد. او اذعان میدارد که از هر چهار نفر یک نفر دچار بیماری روانی است و احتمال اینکه افراد به خدمات روانپزشکی نیاز پیدا کنند، بیش از هر تخصص پزشکی دیگری است. با این حال شمار بسیار زیادی از مردم آگاهانه از همان درمان اجتناب میکنند و حتی اثبات شده که آنها علائم بیماری را از بین میبرند. بسیاری افراد هرچه از دستشان برمیآید انجام می دهند تا به روانپزشک مراجعه نکنند.
پیش از این، بیشتر مؤسسات روانپزشکی زیر سایه ایدئولوژی و علم غیرقابل اعتماد و مورد سوءظن و گرفتار دورنمایی از شبهپزشکی بودند. در چنین شرایطی فدائیان زیگموند فروید تمام موقعیتهای قدرت را قبضه کرده بودند. جفری لیبرمن، در این کتاب با روایت تعداد قابل توجهی از نمونهها و مثالها در مراحل گوناگون کار روانپزشکی، جهان پشت صحنه این دانش و اشتباهات تاریخی آن را میکاود و دنیای نوین این علم و قلمرو و مرزهایش را پیش چشم خواننده میگذارد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000430056.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«دکترهای اعصاب»؛ جفری لیبرمن؛ ترجمه ماندانا فرهادیان؛ نشر نو پس از انزوایی طولانی
«دکترهای اعصاب»
راهنمای کتاب/ روانکاوی را زود و آسان بیاموزید
دکترعلی غزالیفر
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید»
نویسنده: ژانمیشل کینودو
مترجمان: علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
215 صفحه، 64000 تومان
#روانشناسی #روانکاوی #نشرنو
شبها زود نمیخوابم؛ چون تا دیروقت مشغول بازی و علافی هستم. قلمبهدست یک چشم به کتاب و یک چشم به کاغذ کاهی، روی صندلی، پشت میز، چیزمیز مینویسم. ولی آن شب زود افقی شدم. قبلش تصمیم گرفته بودم کار مفیدی انجام دهم. این شد که بعد از غروب با دوست مثلاً مهندسم رفتیم قدم بزنیم. قدم زدن بهانهای بود که به فلافلهای شهر شبیخون بزنیم. تا خرخره خوردیم. سنگین شدم و زود به لانه برگشتم. حالوحوصلۀ کار نبود. روی تخت دراز کشیدم و این کتاب کوچک و زیبا را به دست گرفتم؛ چون خیلی سبک و خوشدست بود. هم شبها برای حالت افقی روی تخت مناسب است و هم روزها برای حالت عمودی در اتوبوس و مترو. البته عنوانش نیز کنجکاوم کرد.
یکراست رفتم به سراغ بخش پایانی کتاب، یعنی «واژهنامه». مترجمان توضیح داده بودند که «آنچه در پی میآید صرفاً شامل آن دسته از اصطلاحات روانکاوی است که خواننده هنگام مطالعۀ این کتاب یا دیگر کتب مشابه یا خود آثار فروید ممکن است با آنها برخورد کند و شاید بخواهد تعریفی مفید و مختصر از آنها در دست داشته باشد.»
از همان صفحۀ اول یکی از اصطلاحات را ورانداز کردم: «Aggression / (پرخاشگری): تلاش آشکار فکری و عملی و احساسی و یا خیالی (فانتزی) برای سلطه بر دیگری یا تخریب او. نیز این اصطلاح به سائقی اشاره دارد که مسبب اینها است.» خب، در قدم اول فهمیدم که اَگرِشِن هم دارم. اندکی چشم چرخاندم تا ببینم کدامیک از ویژگیهای صفحۀ بعدی را دارم که با چند اصطلاح فاخر خاکبرسری مواجه شدم! ترجیح دادم جلوتر نروم و به همین دلیل برگشتم به اول کتاب، «پیشگفتار مترجمان». مترجمان پیشگفتار مفصل پنجاهصفحهای برای این کتاب تهیه کردهاند که ترجمۀ اثری دیگر است. این پیشگفتار خوب و جالب به این مسئله میپردازد که فروید را چگونه بخوانیم و چگونه نخوانیم. در همین راستا ویژگیهای کلی و اصلی بینش فروید را برمیشمرد.
بدنۀ اصلی کتاب از صفحۀ 61 شروع میشود و در صفحۀ 180 به پایان میرسد. به عبارت دیگر، 120 صفحه مطلب دقیق و فشرده، بدون حرف اضافه. از این مهمتر، این 120 صفحه بین 16 فصل کوتاه تقسیم شدهاند. هر فصل کم و بیش ده صفحه است و چند بخش و ریزعنوان فرعی هم دارد. در مجموع، کتاب عملاً از بخشهای بسیار کوتاه تشکیل شده که خواندنش را راحت کرده است. برای نمونه، یکی از ریزعنوانها «ناهشیار پویا» را توضیح میدهد: «مفهوم ناهشیار در آثار فروید محتاج توضیح است. پیش از فروید نیز ناهشیار را میشناختند، اما نه به معنای پویی که او میفهمید. در حقیقت از زمان فیلسوفان باستان و شاید حتی پیش از ایشان، این آگاهی وجود داشت که بخش بزرگی از فعالیت ذهنی آدمی از دایرۀ شناخت او بیرون است، پس ایدۀ ناهشیار از پیش وجود داشت. اما ناهشیاری که فروید از آن سخن میگوید با واپسرانی قرین است: مراد او از ناهشیار مجازاً مکانی روانی است که ایدههای ناسازگار با ذهن هشیار به آنجا رانده میشوند و بدین ترتیب از دایرۀ هشیاری میگریزند. بنابراین ناهشیار پویا را باید از ناهشیار به معنای عام تمییز داد.»
چهبسا کسی گمان کند که با کتابی سادهانگارانه مواجه است. ولی این تلقی کاملاً اشتباه است. نویسندۀ کتاب چند دهه تجربۀ روانکاوی دارد. وی با اشرافی کمنظیر بر آثار فروید این اثر را برای راحتی دیگران نوشته است. مجموعهآثار فروید بیش از بیست جلد قطور است. علاوه بر این، فروید نامهنگاری قهار بود که فراوان مینوشت. مجموعۀ نامههای او 50 جلد است! نویسنده برای توضیح اندیشههای فروید نهفقط کتابها و مقالاتش، بلکه نامههایش را نیز مد نظر داشته است.
روش کار و سیر کلی کتاب به این صورت است که جریان زندگی و تاریخی فروید همراه با سیر تطور اندیشههایش پیش میرود. برای مثال، فصل دهم، با عنوان فراروانشناسی (1915-1917)، به همان بازۀ زمانی دوسه ساله میپردازد که فروید کتاب «فراروانشناسی» را منتشر کرد. در این فصل مباحث این کتاب تشریح میشود و نویسنده توضیح میدهد که در این مرحله دیدگاه فروید نسبت به گذشته چه تغییری کرده است و بعداً زمینهساز چه تغییری در سالهای آینده خواهد شد. علت این روش، خود روانکاوی فروید است. نویسنده توضیح میدهد که اندیشههای فروید در طول زندگیاش تغییراتی داشته و علت این تغییرات هم تجربههای فروید بود که در طی زندگیاش و بر اثر ارتباط با مراجعان و بیماران شکل میگرفتند. بنابراین هر گونه شناخت درست روانکاوی فروید بدون توجه به سیر زندگی و تجربههای تحقیقاتی او ناقص خواهد بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000807111.html
دکترعلی غزالیفر
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید»
نویسنده: ژانمیشل کینودو
مترجمان: علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
215 صفحه، 64000 تومان
#روانشناسی #روانکاوی #نشرنو
شبها زود نمیخوابم؛ چون تا دیروقت مشغول بازی و علافی هستم. قلمبهدست یک چشم به کتاب و یک چشم به کاغذ کاهی، روی صندلی، پشت میز، چیزمیز مینویسم. ولی آن شب زود افقی شدم. قبلش تصمیم گرفته بودم کار مفیدی انجام دهم. این شد که بعد از غروب با دوست مثلاً مهندسم رفتیم قدم بزنیم. قدم زدن بهانهای بود که به فلافلهای شهر شبیخون بزنیم. تا خرخره خوردیم. سنگین شدم و زود به لانه برگشتم. حالوحوصلۀ کار نبود. روی تخت دراز کشیدم و این کتاب کوچک و زیبا را به دست گرفتم؛ چون خیلی سبک و خوشدست بود. هم شبها برای حالت افقی روی تخت مناسب است و هم روزها برای حالت عمودی در اتوبوس و مترو. البته عنوانش نیز کنجکاوم کرد.
یکراست رفتم به سراغ بخش پایانی کتاب، یعنی «واژهنامه». مترجمان توضیح داده بودند که «آنچه در پی میآید صرفاً شامل آن دسته از اصطلاحات روانکاوی است که خواننده هنگام مطالعۀ این کتاب یا دیگر کتب مشابه یا خود آثار فروید ممکن است با آنها برخورد کند و شاید بخواهد تعریفی مفید و مختصر از آنها در دست داشته باشد.»
از همان صفحۀ اول یکی از اصطلاحات را ورانداز کردم: «Aggression / (پرخاشگری): تلاش آشکار فکری و عملی و احساسی و یا خیالی (فانتزی) برای سلطه بر دیگری یا تخریب او. نیز این اصطلاح به سائقی اشاره دارد که مسبب اینها است.» خب، در قدم اول فهمیدم که اَگرِشِن هم دارم. اندکی چشم چرخاندم تا ببینم کدامیک از ویژگیهای صفحۀ بعدی را دارم که با چند اصطلاح فاخر خاکبرسری مواجه شدم! ترجیح دادم جلوتر نروم و به همین دلیل برگشتم به اول کتاب، «پیشگفتار مترجمان». مترجمان پیشگفتار مفصل پنجاهصفحهای برای این کتاب تهیه کردهاند که ترجمۀ اثری دیگر است. این پیشگفتار خوب و جالب به این مسئله میپردازد که فروید را چگونه بخوانیم و چگونه نخوانیم. در همین راستا ویژگیهای کلی و اصلی بینش فروید را برمیشمرد.
بدنۀ اصلی کتاب از صفحۀ 61 شروع میشود و در صفحۀ 180 به پایان میرسد. به عبارت دیگر، 120 صفحه مطلب دقیق و فشرده، بدون حرف اضافه. از این مهمتر، این 120 صفحه بین 16 فصل کوتاه تقسیم شدهاند. هر فصل کم و بیش ده صفحه است و چند بخش و ریزعنوان فرعی هم دارد. در مجموع، کتاب عملاً از بخشهای بسیار کوتاه تشکیل شده که خواندنش را راحت کرده است. برای نمونه، یکی از ریزعنوانها «ناهشیار پویا» را توضیح میدهد: «مفهوم ناهشیار در آثار فروید محتاج توضیح است. پیش از فروید نیز ناهشیار را میشناختند، اما نه به معنای پویی که او میفهمید. در حقیقت از زمان فیلسوفان باستان و شاید حتی پیش از ایشان، این آگاهی وجود داشت که بخش بزرگی از فعالیت ذهنی آدمی از دایرۀ شناخت او بیرون است، پس ایدۀ ناهشیار از پیش وجود داشت. اما ناهشیاری که فروید از آن سخن میگوید با واپسرانی قرین است: مراد او از ناهشیار مجازاً مکانی روانی است که ایدههای ناسازگار با ذهن هشیار به آنجا رانده میشوند و بدین ترتیب از دایرۀ هشیاری میگریزند. بنابراین ناهشیار پویا را باید از ناهشیار به معنای عام تمییز داد.»
چهبسا کسی گمان کند که با کتابی سادهانگارانه مواجه است. ولی این تلقی کاملاً اشتباه است. نویسندۀ کتاب چند دهه تجربۀ روانکاوی دارد. وی با اشرافی کمنظیر بر آثار فروید این اثر را برای راحتی دیگران نوشته است. مجموعهآثار فروید بیش از بیست جلد قطور است. علاوه بر این، فروید نامهنگاری قهار بود که فراوان مینوشت. مجموعۀ نامههای او 50 جلد است! نویسنده برای توضیح اندیشههای فروید نهفقط کتابها و مقالاتش، بلکه نامههایش را نیز مد نظر داشته است.
روش کار و سیر کلی کتاب به این صورت است که جریان زندگی و تاریخی فروید همراه با سیر تطور اندیشههایش پیش میرود. برای مثال، فصل دهم، با عنوان فراروانشناسی (1915-1917)، به همان بازۀ زمانی دوسه ساله میپردازد که فروید کتاب «فراروانشناسی» را منتشر کرد. در این فصل مباحث این کتاب تشریح میشود و نویسنده توضیح میدهد که در این مرحله دیدگاه فروید نسبت به گذشته چه تغییری کرده است و بعداً زمینهساز چه تغییری در سالهای آینده خواهد شد. علت این روش، خود روانکاوی فروید است. نویسنده توضیح میدهد که اندیشههای فروید در طول زندگیاش تغییراتی داشته و علت این تغییرات هم تجربههای فروید بود که در طی زندگیاش و بر اثر ارتباط با مراجعان و بیماران شکل میگرفتند. بنابراین هر گونه شناخت درست روانکاوی فروید بدون توجه به سیر زندگی و تجربههای تحقیقاتی او ناقص خواهد بود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000807111.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید»؛ ژانمیشل کینودو؛ ترجمه علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری؛ نشر نو روانکاوی را زود و آسان بیاموزید
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید»
راهنمای کتاب/ عصاره روانکاوی؛ خلاصه و غلیظ!
دکتر علی غزالیفر
«درآمدی نو بر روانکاوی»
(نظریه و درمان)
نویسندگان: آنتونی بیتمن و جرمی هلمز
مترجم: علیرضا طهماسب
ناشر: نشر نو، چاپ دوم 1400
440 صفحه، 75000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
عنوان کتاب میتواند برای خوانندۀ پیگیر و علاقمند به روانکاوی مسئلهبرانگیز باشد. باز هم روانکاوی و باز هم یک درآمد دیگر! چرا باید یک درآمد دیگر را جدی گرفت؟ اصلاً چرا باید یک درآمد دیگر نوشته شود؟! احتمالاً نظر تلویحی شخص پرسشگر این است که گزینههای بدیل بهتری وجود دارد؛ برای نمونه، مراجعه به آثار خود فروید. یک دلیل این است که فروید برای معرفی و آشنایی با روانکاوی کتاب، مقالات و رسالههای مقدماتی هم نوشته است. آیا مطالعۀ نوشتههای پدر و بنیانگذار روانکاوی بهتر و مفیدتر نیست؟
نه، نیست. اصلاً نیست. حتی اگر هم فروید را پدر واقعی روانکاوی به شمار آوریم، باید بدانیم که این فرزند از والدش جدا شده و مستقل شده است. به عبارت دیگر، این فرزند بند تعلق خود به پدرش را بریده و زندگی خاص خودش را دارد. از این رو، هیچ لزومی ندارد که تصور کنیم پدرش آن را بهتر و بیشتر از هر کس دیگری میشناسد. واقعیت این است که امروزه نمیتوان بیقیدوشرط به سخنان و نظریات فروید استناد کرد. کم نیست نظریات این اندیشمند که امروزه اشتباه تلقی میشود. نباید از این امر تعجب کنیم. چراکه خود فروید نیز در زمان حیاتش بارها به اشتباه دیدگاههایش پی برد و در ادامه آنها را تصحیح کرد. واضح است که این روند اصلاحگری نظریات میتواند همچنان ادامه داشته باشد؛ که دارد.
اساساً نظریات روانکاوی چارچوب سفت و سخت و محکمی نیستند که تجربیات روانکاوانه به طور طبیعی راحت و آسان در آنها جا بیفتند. برعکس، این نظریات روانکاوانه هستند که باید با توجه به تجربیات نو تصحیح شوند. به تعبیر دیگر، تئوریهای روانکاوی در حکم داربستهایی هستند که متناسب با تجربیات بالینی شل و سفت، و منقبض و منبسط میشوند. بر همین اساس، ازدیاد تجربهها و انباشت آنها در طی سالها، محققان روانکاوی را وادار به تجدید نظر در تئوریها میکند. بنابراین، همانگونه که تجربههای بیماران بر اساس نظریات روانکاوانه تجزیه و تحلیل میشوند، این نظریات نیز در پرتو تجربههای جدید بازبینی، اصلاح و تکمیل میشوند. با توجه به همین توازی تئوری و تجربه در روانکاوی، میتوان به ارزش و اهمیت این کتاب پی برد. بهعلاوه، روانکاوی آنقدر مطالب مفید و بصیرتهای جالب دارد که آدم دوست دارد همۀ کتابهای روانکاوی را در آغوش بکشد. بدبختانه همۀ آنها هم جالباند و ارزش دانستن دارند. اما چگونه میتوان هزاران کتاب را بغل کرد؟ آدم در آنها غرق میشود. همینجاست که باز هم ارزش این کتاب مشخص میشود، چراکه عصارۀ آنها را یکجا جمع کرده است. خالص و غلیظ. به همین دلیل، صفحهصفحۀ آن آموزنده و نکتهدار است.
نویسندگان خواستهاند که اثری ارائه کنند تا خوانندگان پیگیر و متخصصان را با جدیدترین نسخه یا ورژن روانکاوی آشنا کنند. برای این منظور و با توجه به آنچه گذشت، کتاب یازده فصل دارد که در دو بخش کلی سامان یافتهاند: «نظریه» و «درمان». شش فصلِ بخش اول به این موضوعات اختصاص دارند: «درآمد: تاریخچه و اختلافات» نظریات روانکاوانه، «مدلهای ذهن»، «خاستگاههای دنیای درون»، «مکانیزمهای دفاعی»، «انتقال و انتقال متقابل»، «رؤیا، نماد، تخیل». پنج فصلِ بخش دوم به این موضوعات میپردازند: «ارزیابی» اولیۀ بیمار، «رابطۀ درمانی»، «معضلات بالینی»، «سهم روانکاوی در روانپزشکی»، روشها و چندوچون «پژوهش در روانکاوی». جالب است که در فصل پایانی حتی مسئلۀ هزینۀ درمان برای بیمار و حق ویزیت روانکاو نیز بررسی شده است.
بخش اول با انواع حک و اصلاحهای نظری در باب تئوریهای روانکاوانه در باب مسائل مختلف پر شده است. بخش دوم با تعداد زیادی از نمونههای عینی و تجربههای بالینی اشباع شده است. در این بخش ماجراهای بیماران و فرآیند درمانشان ذکر شده و سپس تجزیه و تحلیل میشوند تا رهنمودی برای درمانگران باشند. البته در بخش اول نیز همین وضع دیده میشود. در کل، هم مباحث نظری و هم مباحث درمانی، هر دو، مستند و متکی به مثالهای بالینی متعدد و متنوع هستند. خود این امر، مزیت دیگری برای کتاب به شمار میآید. بهعلاوه، آوردن این نمونهها کار درک و فهم مطالب کتاب را نیز آسانتر و لذتبخشتر کرده است. فارغ از این جنبۀ علمی و پزشکی، این موارد به قدری زیاد، متنوع و جالباند که در حکم داستانهای کوتاه هستند. حتی میتوانند الهامبخش نوشتن داستان و فیلمنامه باشند! در مجموع، مطالعۀ این کتاب برای متخصصان و روانکاوان ضروری است و برای عموم علاقمندان جالب و مفید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001110028.html
دکتر علی غزالیفر
«درآمدی نو بر روانکاوی»
(نظریه و درمان)
نویسندگان: آنتونی بیتمن و جرمی هلمز
مترجم: علیرضا طهماسب
ناشر: نشر نو، چاپ دوم 1400
440 صفحه، 75000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
عنوان کتاب میتواند برای خوانندۀ پیگیر و علاقمند به روانکاوی مسئلهبرانگیز باشد. باز هم روانکاوی و باز هم یک درآمد دیگر! چرا باید یک درآمد دیگر را جدی گرفت؟ اصلاً چرا باید یک درآمد دیگر نوشته شود؟! احتمالاً نظر تلویحی شخص پرسشگر این است که گزینههای بدیل بهتری وجود دارد؛ برای نمونه، مراجعه به آثار خود فروید. یک دلیل این است که فروید برای معرفی و آشنایی با روانکاوی کتاب، مقالات و رسالههای مقدماتی هم نوشته است. آیا مطالعۀ نوشتههای پدر و بنیانگذار روانکاوی بهتر و مفیدتر نیست؟
نه، نیست. اصلاً نیست. حتی اگر هم فروید را پدر واقعی روانکاوی به شمار آوریم، باید بدانیم که این فرزند از والدش جدا شده و مستقل شده است. به عبارت دیگر، این فرزند بند تعلق خود به پدرش را بریده و زندگی خاص خودش را دارد. از این رو، هیچ لزومی ندارد که تصور کنیم پدرش آن را بهتر و بیشتر از هر کس دیگری میشناسد. واقعیت این است که امروزه نمیتوان بیقیدوشرط به سخنان و نظریات فروید استناد کرد. کم نیست نظریات این اندیشمند که امروزه اشتباه تلقی میشود. نباید از این امر تعجب کنیم. چراکه خود فروید نیز در زمان حیاتش بارها به اشتباه دیدگاههایش پی برد و در ادامه آنها را تصحیح کرد. واضح است که این روند اصلاحگری نظریات میتواند همچنان ادامه داشته باشد؛ که دارد.
اساساً نظریات روانکاوی چارچوب سفت و سخت و محکمی نیستند که تجربیات روانکاوانه به طور طبیعی راحت و آسان در آنها جا بیفتند. برعکس، این نظریات روانکاوانه هستند که باید با توجه به تجربیات نو تصحیح شوند. به تعبیر دیگر، تئوریهای روانکاوی در حکم داربستهایی هستند که متناسب با تجربیات بالینی شل و سفت، و منقبض و منبسط میشوند. بر همین اساس، ازدیاد تجربهها و انباشت آنها در طی سالها، محققان روانکاوی را وادار به تجدید نظر در تئوریها میکند. بنابراین، همانگونه که تجربههای بیماران بر اساس نظریات روانکاوانه تجزیه و تحلیل میشوند، این نظریات نیز در پرتو تجربههای جدید بازبینی، اصلاح و تکمیل میشوند. با توجه به همین توازی تئوری و تجربه در روانکاوی، میتوان به ارزش و اهمیت این کتاب پی برد. بهعلاوه، روانکاوی آنقدر مطالب مفید و بصیرتهای جالب دارد که آدم دوست دارد همۀ کتابهای روانکاوی را در آغوش بکشد. بدبختانه همۀ آنها هم جالباند و ارزش دانستن دارند. اما چگونه میتوان هزاران کتاب را بغل کرد؟ آدم در آنها غرق میشود. همینجاست که باز هم ارزش این کتاب مشخص میشود، چراکه عصارۀ آنها را یکجا جمع کرده است. خالص و غلیظ. به همین دلیل، صفحهصفحۀ آن آموزنده و نکتهدار است.
نویسندگان خواستهاند که اثری ارائه کنند تا خوانندگان پیگیر و متخصصان را با جدیدترین نسخه یا ورژن روانکاوی آشنا کنند. برای این منظور و با توجه به آنچه گذشت، کتاب یازده فصل دارد که در دو بخش کلی سامان یافتهاند: «نظریه» و «درمان». شش فصلِ بخش اول به این موضوعات اختصاص دارند: «درآمد: تاریخچه و اختلافات» نظریات روانکاوانه، «مدلهای ذهن»، «خاستگاههای دنیای درون»، «مکانیزمهای دفاعی»، «انتقال و انتقال متقابل»، «رؤیا، نماد، تخیل». پنج فصلِ بخش دوم به این موضوعات میپردازند: «ارزیابی» اولیۀ بیمار، «رابطۀ درمانی»، «معضلات بالینی»، «سهم روانکاوی در روانپزشکی»، روشها و چندوچون «پژوهش در روانکاوی». جالب است که در فصل پایانی حتی مسئلۀ هزینۀ درمان برای بیمار و حق ویزیت روانکاو نیز بررسی شده است.
بخش اول با انواع حک و اصلاحهای نظری در باب تئوریهای روانکاوانه در باب مسائل مختلف پر شده است. بخش دوم با تعداد زیادی از نمونههای عینی و تجربههای بالینی اشباع شده است. در این بخش ماجراهای بیماران و فرآیند درمانشان ذکر شده و سپس تجزیه و تحلیل میشوند تا رهنمودی برای درمانگران باشند. البته در بخش اول نیز همین وضع دیده میشود. در کل، هم مباحث نظری و هم مباحث درمانی، هر دو، مستند و متکی به مثالهای بالینی متعدد و متنوع هستند. خود این امر، مزیت دیگری برای کتاب به شمار میآید. بهعلاوه، آوردن این نمونهها کار درک و فهم مطالب کتاب را نیز آسانتر و لذتبخشتر کرده است. فارغ از این جنبۀ علمی و پزشکی، این موارد به قدری زیاد، متنوع و جالباند که در حکم داستانهای کوتاه هستند. حتی میتوانند الهامبخش نوشتن داستان و فیلمنامه باشند! در مجموع، مطالعۀ این کتاب برای متخصصان و روانکاوان ضروری است و برای عموم علاقمندان جالب و مفید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001110028.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«درآمدی نو بر روانکاوی»؛ آنتونی بیتمن و جرمی هلمز؛ ترجمه علیرضا طهماسب؛ نشر نو عصاره روانکاوی؛ خلاصه و غلیظ!
«درآمدی نو بر روانکاوی»
راهنمای کتاب/ کاوش در جهان کودکان
دکتر علی غزالیفر
«پیشگامان روانکاوی کودک»
(نظریهها و تکنیکهای تأثیرگذار در تحول بهنجار کودک)
نویسنده: بئاتریس مارکمن روبینز
مترجمان: دکتر شهلا علیزاده – دکتر نگار امیری
ناشر: قطره، چاپ دوم 1400
368 صفحه، 110000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
این کتاب در اصل یک منبع جامع برای روانشناسانی است که به دنبال یک مرجع تخصصی میگردند. از این رو، طبیعی است که این افراد این کتاب را زود پیدا کنند و بهرۀ خود را ببرند. چنین کسانی نیازی ندارند کسی این کتاب را به آنان معرفی کند. دانش تخصصیشان این کتاب را برایشان کشف میکند. با وجود اینکه این کتاب یک منبع تخصصی به شمار میآید، ولی به این معنا نیست که دیگران نمیتوانند از آن استفاده کنند. برعکس، حتی غیرمتخصصان نیز میتوانند چیزهای بسیاری از آن بیاموزند؛ هم به سود خود و هم برای تربیت کودکانشان. به همین دلیل، مخاطب این یادداشت چنین افرادی هستند.
کمتر کسی میداند که وضعیت فعلی کودکان در طول تاریخ بشریت یک استثناء است. در بیشتر تاریخ و در بیشتر مناطق جهان، کسی به نوزادان و کودکان توجه زیادی نمیکرد. آنها رها بودند و حتی میتوان ادعا کرد که به صورت خودرو بزرگ میشدند. پزشکی ضعیف و نبود شرایط بهداشتی باعث شده بود که آمار مرگ و میر کودکان چیزی میان یک سوم تا نیمی از جمعیت آنها باشد. برای والدین هم بهصرفه نبود که روی کسی سرمایهگذاری کنند که احتمال زنده ماندن و بزرگ شدنش زیاد نیست. نگاه به کودکان ابزاری بود و به همین دلیل توجه زیادی به تربیت آنها نمیشد. حساسیت و شکنندگی آنها که دیگر جای خود دارد! جالب است که در برخی از فرهنگها اساساً نوزاد را انسان نمیدانستند و لذا حتی از مرگش، که بسیار هم شایع و عادی بود، چندان اندوهگین نمیشدند.
در مقابل، امروزه شرایط بهکلی دگرگون شده است. والدین برای کودکانشان زمان، هزینه، توجه، علاقه و کارهای زیادی صرف میکنند. به عبارت دیگر، تربیت کودکان اولویت اول آنان شده است. ولی این امر به این معنا نیست که کیفیت تربیت خوب است و نتیجهای درخشان به بار میآورد. برعکس، اغلب با عکس این امر مواجه میشویم. برای نمونه، یکی از دوستانم به دلیل عشق و علاقه و اهتمام بسیار زیادی که برای فرزند خردسالش دارد، ماشین برقی گرانقیمتی برایش خرید شبیه به یوفوهای هالیوودی. بدبختانه آن خردسال از آن ماشین کذایی وحشت دارد و به محض دیدنش نهفقط سوارش نمیشود، بلکه نزدیکترین پاچه و شلوار را میگیرد و میرود پشت پاها قایم میشود و سپس به طور متناوب جیغهایی مغزخراش میکشد. دوازده میلیون تومان باد هوا شد! واقعیت این است که این کارها و اینهمه هزینه راه به جایی نمیبرند. به این عملکرد نمیگویند تربیت خوب و خفن! متأسفانه این وضعیت را در بیشتر والدین میبینیم. این تلاشها و هزینهها بینتیجه است. تربیت یعنی دانش درست و عمیق دربارۀ روان حساس و شگفتانگیز کودک و منطق محیرالعقولش. اگر والدین دغدغۀ جدی دارند، باید روانشناسی کودک را بیاموزند، و نه اینکه اتاقش را تا خرتناق با یوفو و سفینههای فضایی گرانقیمت کودنساز و یکبار مصرف پر کنند. این چیزها و آن کارها نهفقط روان کودک را رشد نمیدهند، بلکه باعث تباهیاش میشوند. برای نمونه، کودک را پرتوقع و اسرافکار بار میآورند و از همان ابتدا از او یک مصرفگرای رادیکال میسازند. آیا این تباهی نیست؟
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010117076.html
دکتر علی غزالیفر
«پیشگامان روانکاوی کودک»
(نظریهها و تکنیکهای تأثیرگذار در تحول بهنجار کودک)
نویسنده: بئاتریس مارکمن روبینز
مترجمان: دکتر شهلا علیزاده – دکتر نگار امیری
ناشر: قطره، چاپ دوم 1400
368 صفحه، 110000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
این کتاب در اصل یک منبع جامع برای روانشناسانی است که به دنبال یک مرجع تخصصی میگردند. از این رو، طبیعی است که این افراد این کتاب را زود پیدا کنند و بهرۀ خود را ببرند. چنین کسانی نیازی ندارند کسی این کتاب را به آنان معرفی کند. دانش تخصصیشان این کتاب را برایشان کشف میکند. با وجود اینکه این کتاب یک منبع تخصصی به شمار میآید، ولی به این معنا نیست که دیگران نمیتوانند از آن استفاده کنند. برعکس، حتی غیرمتخصصان نیز میتوانند چیزهای بسیاری از آن بیاموزند؛ هم به سود خود و هم برای تربیت کودکانشان. به همین دلیل، مخاطب این یادداشت چنین افرادی هستند.
کمتر کسی میداند که وضعیت فعلی کودکان در طول تاریخ بشریت یک استثناء است. در بیشتر تاریخ و در بیشتر مناطق جهان، کسی به نوزادان و کودکان توجه زیادی نمیکرد. آنها رها بودند و حتی میتوان ادعا کرد که به صورت خودرو بزرگ میشدند. پزشکی ضعیف و نبود شرایط بهداشتی باعث شده بود که آمار مرگ و میر کودکان چیزی میان یک سوم تا نیمی از جمعیت آنها باشد. برای والدین هم بهصرفه نبود که روی کسی سرمایهگذاری کنند که احتمال زنده ماندن و بزرگ شدنش زیاد نیست. نگاه به کودکان ابزاری بود و به همین دلیل توجه زیادی به تربیت آنها نمیشد. حساسیت و شکنندگی آنها که دیگر جای خود دارد! جالب است که در برخی از فرهنگها اساساً نوزاد را انسان نمیدانستند و لذا حتی از مرگش، که بسیار هم شایع و عادی بود، چندان اندوهگین نمیشدند.
در مقابل، امروزه شرایط بهکلی دگرگون شده است. والدین برای کودکانشان زمان، هزینه، توجه، علاقه و کارهای زیادی صرف میکنند. به عبارت دیگر، تربیت کودکان اولویت اول آنان شده است. ولی این امر به این معنا نیست که کیفیت تربیت خوب است و نتیجهای درخشان به بار میآورد. برعکس، اغلب با عکس این امر مواجه میشویم. برای نمونه، یکی از دوستانم به دلیل عشق و علاقه و اهتمام بسیار زیادی که برای فرزند خردسالش دارد، ماشین برقی گرانقیمتی برایش خرید شبیه به یوفوهای هالیوودی. بدبختانه آن خردسال از آن ماشین کذایی وحشت دارد و به محض دیدنش نهفقط سوارش نمیشود، بلکه نزدیکترین پاچه و شلوار را میگیرد و میرود پشت پاها قایم میشود و سپس به طور متناوب جیغهایی مغزخراش میکشد. دوازده میلیون تومان باد هوا شد! واقعیت این است که این کارها و اینهمه هزینه راه به جایی نمیبرند. به این عملکرد نمیگویند تربیت خوب و خفن! متأسفانه این وضعیت را در بیشتر والدین میبینیم. این تلاشها و هزینهها بینتیجه است. تربیت یعنی دانش درست و عمیق دربارۀ روان حساس و شگفتانگیز کودک و منطق محیرالعقولش. اگر والدین دغدغۀ جدی دارند، باید روانشناسی کودک را بیاموزند، و نه اینکه اتاقش را تا خرتناق با یوفو و سفینههای فضایی گرانقیمت کودنساز و یکبار مصرف پر کنند. این چیزها و آن کارها نهفقط روان کودک را رشد نمیدهند، بلکه باعث تباهیاش میشوند. برای نمونه، کودک را پرتوقع و اسرافکار بار میآورند و از همان ابتدا از او یک مصرفگرای رادیکال میسازند. آیا این تباهی نیست؟
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010117076.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«پیشگامان روانکاوی کودک»؛ بئاتریس مارکمن روبینز؛ ترجمه دکتر شهلا علیزاده و دکتر نگار امیری؛ نشر قطره کاوش در جهان کودکان
«پیشگامان روانکاوی کودک»
راهنمای کتاب/ آیا مغز شبیه رایانه است؟
دکتر علی غزالیفر
«کامپیوتر و مغز»
نویسنده: جان فون نویمان
مترجم: رضا امیررحیمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
120 صفحه، 45000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
مغز انسان، از هر نظر، نسبت به مغز هر جانور دیگری خفنتر است. برای نمونه، از جهت وزن و حجم، نسبت وزن مغز انسان به وزن کل بدنش از نسبت مغز هر جانوری به وزن کل بدنش بیشتر است. برای مثال، مغز یک انسان 60 کیلویی حدوداً یک و نیم کیلوگرم است، اما مغز یک نهنگ 35 تُنی حدوداً 7 کیلوگرم است. مغز گاو و گوسفند هم که گفتن ندارد؛ همه مستحضرند. از جهت تعداد نورونها، انسان حتی از حشرات هم مغز پربارتری دارد. باز هم برای مثال، میتوان 100 میلیارد نورونِ مغزِ انسان را با 300 هزار نورونِ مغزِ مگس مقایسه کرد.
نتیجه اینکه مغز انسان ظاهراً و باطناً چیز بسیار پیچدرپیچی است و به همین دلیل نمیتوان بهراحتی چموخم کار آن را فهمید. به احتمال زیاد، خودش هم نمیداند که خودش دقیقاً چیست. مغز انسان هر چیزی را هم که بشناسد، از خودش سر درنمیآورد. این پیچیدگی باعث شده که دانشمندان برای فهم مغز دست به دامن چیزهای دیگری شوند که بیشترین شباهت را به معظمله داشته باشند. در این میان، دو نامزد مشهورتر از بقیه هستند: کامپیوتر و مغز گردو. این کتاب مختصر نامزد اول را بررسی میکند.
در همین ابتدا این نکته را بگویم که فریب کوچکی و لاغری این کتاب را نخورید. این کتاب بسیار سنگین است. مباحث بهقدری دشوار و پیچیده است که فهمیدنشان از فهمیدن مغز نیز سختتر است. لذا با مغز معمولی نمیتوان آنها را فهمید. مخاطب این کتاب فقط متخصصانی هستند که خوراک روزانهشان رایانه و ریاضیات و فیزیک است. این را بر اساس تجربۀ شخصی میگویم؛ زیرا من کتاب را خواندم و زیرورو کردم (هرچند خودم هم بهتبعش زیروزبر شدم) و حالا با خیال راحت میتوانم شرط ببندم که چیزی از آن را نفهمیدم. البته اغراق میکنم؛ تکوتوک، اینجا و آنجا، نکاتی را متوجه میشدم. برای نمونه، در ابتدای کتاب میخوانیم: «ویژگیهای کمابیش چشمگیر بعضی ماشینهای آنالوگ، که دربارۀ آن اظهار نظر بیشتری خواهم داشت، این است: گاه به گاه این ماشین گرد عملهای "اصلی" دیگری جز چهارگونۀ حسابی ساخته میشود. از این رو، "تحلیلگرهای تفاضلی" کلاسیک که عددها را با زاویهای بیان میکنند که دیسکهای مشخصی طبق آن چرخیدهاند، به صورتی که در ادامه گفته میشود پیش میروند. به جای جمع، x+y، و تفاضل، x-y، عملهای /2( y) عرضه میشوند، چون جزء ساده و حاضرآمادهای، یعنی "دندۀ تفاضلی" (همان که در محور عقب خودرو به کار میرود) اینها را ایجاد میکند. به جای ضرب، xy، روال کاملاً متفاوتی به کار میرود: در تحلیلگر تفاضلی، تمامی کمیتها به صورت تابعی از زمان پدید میآیند و...» من شخصاً از این متن فقط دنده عقب ماشین را متوجه شدم؛ هرچند متوجه نشدم اساساً دنده عقب ماشین چه ربطی به مغز و کامپیوتر دارد.
در هر صورت، چیزی که مسلم است این است که نویسنده میخواهد میان کامپیوتر و مغز مقایسهای ترتیب دهد. از این رو، کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است: کامپیوتر و مغز. در بخش اول ویژگیها و سازوکارهای کامپیوتر تشریح میشود. بخش دوم به کارکرد مغز میپردازد. البته دیدگاه نویسنده این نیست که مغز نوعی کامپیوتر است، بلکه از نظر او میان مغز و کامپیوتر شباهتی وجود دارد؛ همانطور که اعتقاد دارد تفاوتهایی جدی هم در کار است. لذا هم وجوه اشتراک و هم وجوه تمایز، هر دو، بررسی میشود.
کتاب علاوه بر مقدمۀ نویسنده، سه پیشگفتار هم دارد. بهجز پیشگفتار سوم که به قلم همسر جان فون نویمان است، آن دو پیشگفتار مفصل در دشواری کم از اصل کتاب ندارند. بنابراین خواننده میتواند خیالش راحت باشد که پول خود را برای کتابی کوچکی هدر نداده که میتواند دو ساعته تهش را بالا بیاورد. خیر؛ لااقل دو ماهی، شاید هم دو سالی، برای فهمیدنش سرگرم باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010210106.html
دکتر علی غزالیفر
«کامپیوتر و مغز»
نویسنده: جان فون نویمان
مترجم: رضا امیررحیمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
120 صفحه، 45000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
مغز انسان، از هر نظر، نسبت به مغز هر جانور دیگری خفنتر است. برای نمونه، از جهت وزن و حجم، نسبت وزن مغز انسان به وزن کل بدنش از نسبت مغز هر جانوری به وزن کل بدنش بیشتر است. برای مثال، مغز یک انسان 60 کیلویی حدوداً یک و نیم کیلوگرم است، اما مغز یک نهنگ 35 تُنی حدوداً 7 کیلوگرم است. مغز گاو و گوسفند هم که گفتن ندارد؛ همه مستحضرند. از جهت تعداد نورونها، انسان حتی از حشرات هم مغز پربارتری دارد. باز هم برای مثال، میتوان 100 میلیارد نورونِ مغزِ انسان را با 300 هزار نورونِ مغزِ مگس مقایسه کرد.
نتیجه اینکه مغز انسان ظاهراً و باطناً چیز بسیار پیچدرپیچی است و به همین دلیل نمیتوان بهراحتی چموخم کار آن را فهمید. به احتمال زیاد، خودش هم نمیداند که خودش دقیقاً چیست. مغز انسان هر چیزی را هم که بشناسد، از خودش سر درنمیآورد. این پیچیدگی باعث شده که دانشمندان برای فهم مغز دست به دامن چیزهای دیگری شوند که بیشترین شباهت را به معظمله داشته باشند. در این میان، دو نامزد مشهورتر از بقیه هستند: کامپیوتر و مغز گردو. این کتاب مختصر نامزد اول را بررسی میکند.
در همین ابتدا این نکته را بگویم که فریب کوچکی و لاغری این کتاب را نخورید. این کتاب بسیار سنگین است. مباحث بهقدری دشوار و پیچیده است که فهمیدنشان از فهمیدن مغز نیز سختتر است. لذا با مغز معمولی نمیتوان آنها را فهمید. مخاطب این کتاب فقط متخصصانی هستند که خوراک روزانهشان رایانه و ریاضیات و فیزیک است. این را بر اساس تجربۀ شخصی میگویم؛ زیرا من کتاب را خواندم و زیرورو کردم (هرچند خودم هم بهتبعش زیروزبر شدم) و حالا با خیال راحت میتوانم شرط ببندم که چیزی از آن را نفهمیدم. البته اغراق میکنم؛ تکوتوک، اینجا و آنجا، نکاتی را متوجه میشدم. برای نمونه، در ابتدای کتاب میخوانیم: «ویژگیهای کمابیش چشمگیر بعضی ماشینهای آنالوگ، که دربارۀ آن اظهار نظر بیشتری خواهم داشت، این است: گاه به گاه این ماشین گرد عملهای "اصلی" دیگری جز چهارگونۀ حسابی ساخته میشود. از این رو، "تحلیلگرهای تفاضلی" کلاسیک که عددها را با زاویهای بیان میکنند که دیسکهای مشخصی طبق آن چرخیدهاند، به صورتی که در ادامه گفته میشود پیش میروند. به جای جمع، x+y، و تفاضل، x-y، عملهای /2( y) عرضه میشوند، چون جزء ساده و حاضرآمادهای، یعنی "دندۀ تفاضلی" (همان که در محور عقب خودرو به کار میرود) اینها را ایجاد میکند. به جای ضرب، xy، روال کاملاً متفاوتی به کار میرود: در تحلیلگر تفاضلی، تمامی کمیتها به صورت تابعی از زمان پدید میآیند و...» من شخصاً از این متن فقط دنده عقب ماشین را متوجه شدم؛ هرچند متوجه نشدم اساساً دنده عقب ماشین چه ربطی به مغز و کامپیوتر دارد.
در هر صورت، چیزی که مسلم است این است که نویسنده میخواهد میان کامپیوتر و مغز مقایسهای ترتیب دهد. از این رو، کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است: کامپیوتر و مغز. در بخش اول ویژگیها و سازوکارهای کامپیوتر تشریح میشود. بخش دوم به کارکرد مغز میپردازد. البته دیدگاه نویسنده این نیست که مغز نوعی کامپیوتر است، بلکه از نظر او میان مغز و کامپیوتر شباهتی وجود دارد؛ همانطور که اعتقاد دارد تفاوتهایی جدی هم در کار است. لذا هم وجوه اشتراک و هم وجوه تمایز، هر دو، بررسی میشود.
کتاب علاوه بر مقدمۀ نویسنده، سه پیشگفتار هم دارد. بهجز پیشگفتار سوم که به قلم همسر جان فون نویمان است، آن دو پیشگفتار مفصل در دشواری کم از اصل کتاب ندارند. بنابراین خواننده میتواند خیالش راحت باشد که پول خود را برای کتابی کوچکی هدر نداده که میتواند دو ساعته تهش را بالا بیاورد. خیر؛ لااقل دو ماهی، شاید هم دو سالی، برای فهمیدنش سرگرم باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010210106.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«کامپیوتر و مغز»؛ جان فون نویمان؛ ترجمه رضا امیررحیمی؛ نشر نو آیا مغز شبیه رایانه است؟
«کامپیوتر و مغز»
راهنمای کتاب/ خود بودگی؛ شهامت معمولی بودن
محمدامین فقیهی رضایی
«ناستودنی های ستودنی»
نویسنده:دکتر سید حمید آتش پور، سامیه سادات آتش پور
ناشر: قطره، چاپ اول 1400
100 صفحه، 25000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
من ناکاملم و کمبود دارم. دوست داشتنی نیستم. دیگران مسخره ام می کنند. کارها را نصفه و نیمه رها می کنم و اصلا نمی دانم از زندگی چه می خواهم. هر روز یک چیزی را تجربه می کنم و چندی بعد رهایش می کنم. یک آدم معمولی انعطاف ناپذیر شکست خورده پر مشکلم. کناره گیرم و زیاد سکوت می کنم. خشم، پر از خشمم. و هزاران عیب دیگر. همه اینها چقدر خوب است!
دکتر سید حمید آتش پور، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان و سامیه سادات آتش پور، کارشناس بازی درمانی و مشاوره کودک، در 《ناستودنی های ستودنی》 از ناستودنی های ستودنی می گویند. در واقع وجوه مثبت منفی ها را بر می شمرند.
مولفین کتاب اولین ناستودنی که می ستایند، معمولی بودن است، زنده باد معمولی بودن!
"تو بزرگی! تو در حال انجام دادن بزرگترین کارها هستی! تو بی همتایی! تو بی نظیری! این نوع خودباوری های خودفریبنده می تواند به طور مسری به دیگران سرایت کند و جمعی را برای مدتی به خود مشغول سازد. حس اعتماد به نفس کاذب، بی نظیر بودن در جهان و احساس موفقیت بی بدیل و البته حس شکست ناپذیری، مجموعه احساسات، حالات و وضعیت های روان شناختی است که ممکن است در چنین جمعی رشد کند... ورود به زندگی یعنی دیدن دیگران، دیدن ضعف ها و جنبه های منفی خود، مشکلات خود و تحمل مصائب زندگی و تلاش مداوم برای حل مشکلات و در یک کلام یعنی معمولی بودن."
لحظاتی بودن با هر آنچه که هست خیلی شیرین است. در آغوش کشیدن و خیر مقدم به اضطراب به جای فرار از آن. غوطه ور شدن در دریای شرم ناکاملی ها و اشتباهات به جای ندیدن آن و در آخر همنشین بودن با غم تنهایی به جای انکار آن.
یک ناستودنی دیگر که دو نویسنده کتاب برشرمردند و من خیلی دوست داشتم «زنده باد خشم» بود: " همه ی ما اذعان داریم که خشم بخشی ضروری از زندگی است و هر گاه که دلسرد و ناامید می شویم، قادر است با قدرتی که دارد، ما را نجات دهد و نوعی آمادگی برای عمل و بروز قدرت ایجاد کند. در عین حال، همین احساس و نیروی درونی ما قادر است همه چیز را بر هم زده و سازگاری و سازمان دهی روانی-اجتماعی ما را به خطر اندازد. به نظر می رسد با بروز خشم و غافل شدن از نیروی قدرتمند آن می توانیم جنون را در افراد عادی مشاهده کنیم... تامل بر خشم قادر است ما را به سطح بالاتری از خودآگاهی سوق دهد."
«ناستودنی های ستودنی» کتابی است کم حجم، اما تعداد صفحات کمش نباید مخاطب را دچار این پیش داوری کند که با اثری کوچک روبهروست. نویسندگان کتاب از زبان و بیانی موجز استفاده کرده اند و در حجمی اندک مطالبی بسیار گنجانده اند. اتفاقا این شیوه کار خواننده را آسان تر ساخته و برخلاف پارهای آثار که حشو و زوائد باعث خسته کردن خواننده و یا پنهان مانده معنای اصلی می شود، کوشیده اند درست سراغ اصل مطلب بروند. از این جهت می توان گفت که «ناستودنی های ستودنی» اثری است که مطالب و معنای زیادی را در دل خود جا داده است و از سوی دیگر از این حسن برخوردار است که محتوای کتاب، تالیف متخصصی است ایرانی، نه ترجمه. با توجه به خیل کتابهای ترجمه ای که در این حوزه منتشر می شوند و بسیاری نیز از آن کیفیت لازم برخوردار نیستند، همین که ناشر به متنی تالیفی توجه کرده و آن را در اختیار خوانندگان قرار داده باید بدان توجه کافی کرد. بنابراین خواندن این کتاب را به هر کسی که خواهان آن است که قدری بیشتر «خود» باشد، توصیه می شود.
https://www.alef.ir/news/4010322081.html
محمدامین فقیهی رضایی
«ناستودنی های ستودنی»
نویسنده:دکتر سید حمید آتش پور، سامیه سادات آتش پور
ناشر: قطره، چاپ اول 1400
100 صفحه، 25000 تومان
#روانشناسی #نشرقطره
من ناکاملم و کمبود دارم. دوست داشتنی نیستم. دیگران مسخره ام می کنند. کارها را نصفه و نیمه رها می کنم و اصلا نمی دانم از زندگی چه می خواهم. هر روز یک چیزی را تجربه می کنم و چندی بعد رهایش می کنم. یک آدم معمولی انعطاف ناپذیر شکست خورده پر مشکلم. کناره گیرم و زیاد سکوت می کنم. خشم، پر از خشمم. و هزاران عیب دیگر. همه اینها چقدر خوب است!
دکتر سید حمید آتش پور، روانشناس بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان و سامیه سادات آتش پور، کارشناس بازی درمانی و مشاوره کودک، در 《ناستودنی های ستودنی》 از ناستودنی های ستودنی می گویند. در واقع وجوه مثبت منفی ها را بر می شمرند.
مولفین کتاب اولین ناستودنی که می ستایند، معمولی بودن است، زنده باد معمولی بودن!
"تو بزرگی! تو در حال انجام دادن بزرگترین کارها هستی! تو بی همتایی! تو بی نظیری! این نوع خودباوری های خودفریبنده می تواند به طور مسری به دیگران سرایت کند و جمعی را برای مدتی به خود مشغول سازد. حس اعتماد به نفس کاذب، بی نظیر بودن در جهان و احساس موفقیت بی بدیل و البته حس شکست ناپذیری، مجموعه احساسات، حالات و وضعیت های روان شناختی است که ممکن است در چنین جمعی رشد کند... ورود به زندگی یعنی دیدن دیگران، دیدن ضعف ها و جنبه های منفی خود، مشکلات خود و تحمل مصائب زندگی و تلاش مداوم برای حل مشکلات و در یک کلام یعنی معمولی بودن."
لحظاتی بودن با هر آنچه که هست خیلی شیرین است. در آغوش کشیدن و خیر مقدم به اضطراب به جای فرار از آن. غوطه ور شدن در دریای شرم ناکاملی ها و اشتباهات به جای ندیدن آن و در آخر همنشین بودن با غم تنهایی به جای انکار آن.
یک ناستودنی دیگر که دو نویسنده کتاب برشرمردند و من خیلی دوست داشتم «زنده باد خشم» بود: " همه ی ما اذعان داریم که خشم بخشی ضروری از زندگی است و هر گاه که دلسرد و ناامید می شویم، قادر است با قدرتی که دارد، ما را نجات دهد و نوعی آمادگی برای عمل و بروز قدرت ایجاد کند. در عین حال، همین احساس و نیروی درونی ما قادر است همه چیز را بر هم زده و سازگاری و سازمان دهی روانی-اجتماعی ما را به خطر اندازد. به نظر می رسد با بروز خشم و غافل شدن از نیروی قدرتمند آن می توانیم جنون را در افراد عادی مشاهده کنیم... تامل بر خشم قادر است ما را به سطح بالاتری از خودآگاهی سوق دهد."
«ناستودنی های ستودنی» کتابی است کم حجم، اما تعداد صفحات کمش نباید مخاطب را دچار این پیش داوری کند که با اثری کوچک روبهروست. نویسندگان کتاب از زبان و بیانی موجز استفاده کرده اند و در حجمی اندک مطالبی بسیار گنجانده اند. اتفاقا این شیوه کار خواننده را آسان تر ساخته و برخلاف پارهای آثار که حشو و زوائد باعث خسته کردن خواننده و یا پنهان مانده معنای اصلی می شود، کوشیده اند درست سراغ اصل مطلب بروند. از این جهت می توان گفت که «ناستودنی های ستودنی» اثری است که مطالب و معنای زیادی را در دل خود جا داده است و از سوی دیگر از این حسن برخوردار است که محتوای کتاب، تالیف متخصصی است ایرانی، نه ترجمه. با توجه به خیل کتابهای ترجمه ای که در این حوزه منتشر می شوند و بسیاری نیز از آن کیفیت لازم برخوردار نیستند، همین که ناشر به متنی تالیفی توجه کرده و آن را در اختیار خوانندگان قرار داده باید بدان توجه کافی کرد. بنابراین خواندن این کتاب را به هر کسی که خواهان آن است که قدری بیشتر «خود» باشد، توصیه می شود.
https://www.alef.ir/news/4010322081.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ناستودنی های ستودنی»؛ دکتر سید حمید آتش پور و سامیه سادات آتش پور؛ نشر قطره خود بودگی؛ شهامت معمولی بودن
«ناستودنی های ستودنی»
راهنمای کتاب/ گوزن، گلابی و ابر!
محمدامین فقیهی رضایی
«حق مادرزاد»
(انسان و طبیعت در دنیای امروز)
نویسنده: استیون کلرت
ترجمه: عبدالحسین وهاب زاده، روشنک شهریاری و سید مصطفی چشمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
384 صفحه، 160000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
برای چه زندگی می کنیم؟ یا بهتر است بپرسم چرا به زندگی خود پایان نمی دهیم؟ آیا دلیلی فراتر از جرئت خودکشی نداشتن است؟ زندگی نکبتی که با صدای آلارم گوشی موبایل آغاز می شود. نفرتی که از آن ملودی پیدا کرده ایم حیرت انگیز است. پلک ها را که میگشاییم ناسزایی حوالهی خود و جهان می کنیم! چون بایستی نعش خود را از بالین تکانی بدهیم و پتو را به طرفی بیاندازیم. کاری تکراری. مترویی شلوغ. شهری پر از ماشین. سرهایی که همه در گوشی های موبایل است. واقعا هیچ جذابیتی در بیرون نیست که خیره به این صفحه های جادویی شده ایم؟ با این همه نکبت... برخی آرزو میکنند ای کاش جرئت خلاص کردن خود را داشتیم!
استیون رابرت کلرت نویسنده کتاب «حق مادرزاد» که به همت نشر نو منتشر شده، پاسخی برای انسان مسخ شده در دنیای پسا مدرن شهری امروزی دارد. دنیایی که دیدن گوزن در آن به یک فعالیت لاکچری تبدیل شده است و به درد سلفی انداخت و اشتراک در اینستاگرام می خورد. دنیایی که در آن سوسک، متنوع ترین حشرات و منفورترین آنهاست. دنیایی که کسی حاضر نیست گردنش را بلند کند تا ابرها را ببیند. دنیایی که دیگر کسی زیر آبشار آب تنی نمی کند و از همه مهمتر، دنیایی که انسان برای خدایی کردن بر جهان، طبیعت را سر بریده است.
کلرت در حق «مادرزاد» ما را به بازگشت به آغوش مادرمان طبیعت دعوت می کند. مادری که بعد از هبوط آدم ابوالبشر علی نبینا و آله و علیه السلام مواظب ما بود، ولی به او پشت کردیم. گمان کردیم که کسی شده ایم و دیگر نیازی به او نداریم. او را از خود رنجاندیم.
استیون رابرت کلرت (۲۰۱۷-۱۹۴۶) استاد بومشناسی اجتماعی در دانشگاه ییل بوده است. شخصیت علمی و فردی استثنایی داشت و کار عملی و نظری او بر ارتباط میان انسان و طبیعت، حفاظت از محیط زیست و طراحی توسعهٔ پایدار، متمرکز بود. کلرت جوایز بسیاری را از آن خود کرد و آثار فراوانی را نیز به رشتهٔ تحریر درآورد. به نظر من بیان رزومه علمی استاد بوم شناسی اجتماعی دانشگاه ییل امریکا، پیرمردی که پنج سال قبل به دامان طبیعت بازگشت، کرم ها او را خوردند، استخوان هایش در خاک تجزیه شد و از خاک مزارش درخت گلابی جان گرفت، تقلیل مقام اوست. او به راستی عاشق طبیعت بود و من با مطالعه این اثر چنین عشقی را کاملا با همه وجود احساس کردم عشقی که مخاطب را به وجود آورده و تحت تاثیر قرار می دهد.
نویسنده کتاب از ماجراهای طبیعت گردی اش می گوید، پرواز به عمق جنگل های آمریکای شمالی، آنجایی که فقط وحش حاکم است و بس. داستانش را با گرگ ها، گوزن ها، نهنگ ها و قورباغه ها برایمان روایت می کند. از کودکی اش می گوید. از رنج هایش، آنهایی که طبیعت التیامشان داده و بزرگترین هدیه طبیعت به انسان را معنای شگرف دادن به زندگانی می پندارد. مکانیزم خلقت جوری است که اگر به مبارزه با آن بپردازی تو مغلوب می شوی. پیروز نبرد انسان و طبیعت کاملا مشخص است. انسانی مریض، افسرده، خود را فراموش کرده و از همه مهمتر مسخ شده.
نشرنو در چند سال اخیر که دوباره اوج گرفته و دوران موفقی را پشت سر میگذارد، کتابهای خواندنی و تاثیر گذار کم نداشته است.به شخصه از خواندن این کتاب حظ و بهره بسیار بردم تا جایی که اگر امروز میز کار مرا ببینید با عکس جانورانی مواجه خواهید شد که تا چندی پیش از آنها خبری نبود. تصویر پس زمینه لپ تاپ من با خواندن این کتاب تغییر کرد. من دیگر آن انسان قبلی نیستم. در ایوان خانه مان بذر کاشته ام. هر روز آبشان می دهم و از همه مهمتر این خربزه هایی که چندی پیش کاشته ام تخمشان از خاک سر برآورده است. از اینرو به همه کسانی که به انسان بودن علاقه دارند و همچنین عاشق کتاب خواندن هستند، پیشنهاد می کنم تا به دعوت این بزرگ مرد لبیک بگویید و اثر حق مادرزادش را مطالعه کنید. به امید روزی که به آغوش مادرمان طبیعت بازگردیم.
https://www.alef.ir/news/4010414083.html
محمدامین فقیهی رضایی
«حق مادرزاد»
(انسان و طبیعت در دنیای امروز)
نویسنده: استیون کلرت
ترجمه: عبدالحسین وهاب زاده، روشنک شهریاری و سید مصطفی چشمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1400
384 صفحه، 160000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
برای چه زندگی می کنیم؟ یا بهتر است بپرسم چرا به زندگی خود پایان نمی دهیم؟ آیا دلیلی فراتر از جرئت خودکشی نداشتن است؟ زندگی نکبتی که با صدای آلارم گوشی موبایل آغاز می شود. نفرتی که از آن ملودی پیدا کرده ایم حیرت انگیز است. پلک ها را که میگشاییم ناسزایی حوالهی خود و جهان می کنیم! چون بایستی نعش خود را از بالین تکانی بدهیم و پتو را به طرفی بیاندازیم. کاری تکراری. مترویی شلوغ. شهری پر از ماشین. سرهایی که همه در گوشی های موبایل است. واقعا هیچ جذابیتی در بیرون نیست که خیره به این صفحه های جادویی شده ایم؟ با این همه نکبت... برخی آرزو میکنند ای کاش جرئت خلاص کردن خود را داشتیم!
استیون رابرت کلرت نویسنده کتاب «حق مادرزاد» که به همت نشر نو منتشر شده، پاسخی برای انسان مسخ شده در دنیای پسا مدرن شهری امروزی دارد. دنیایی که دیدن گوزن در آن به یک فعالیت لاکچری تبدیل شده است و به درد سلفی انداخت و اشتراک در اینستاگرام می خورد. دنیایی که در آن سوسک، متنوع ترین حشرات و منفورترین آنهاست. دنیایی که کسی حاضر نیست گردنش را بلند کند تا ابرها را ببیند. دنیایی که دیگر کسی زیر آبشار آب تنی نمی کند و از همه مهمتر، دنیایی که انسان برای خدایی کردن بر جهان، طبیعت را سر بریده است.
کلرت در حق «مادرزاد» ما را به بازگشت به آغوش مادرمان طبیعت دعوت می کند. مادری که بعد از هبوط آدم ابوالبشر علی نبینا و آله و علیه السلام مواظب ما بود، ولی به او پشت کردیم. گمان کردیم که کسی شده ایم و دیگر نیازی به او نداریم. او را از خود رنجاندیم.
استیون رابرت کلرت (۲۰۱۷-۱۹۴۶) استاد بومشناسی اجتماعی در دانشگاه ییل بوده است. شخصیت علمی و فردی استثنایی داشت و کار عملی و نظری او بر ارتباط میان انسان و طبیعت، حفاظت از محیط زیست و طراحی توسعهٔ پایدار، متمرکز بود. کلرت جوایز بسیاری را از آن خود کرد و آثار فراوانی را نیز به رشتهٔ تحریر درآورد. به نظر من بیان رزومه علمی استاد بوم شناسی اجتماعی دانشگاه ییل امریکا، پیرمردی که پنج سال قبل به دامان طبیعت بازگشت، کرم ها او را خوردند، استخوان هایش در خاک تجزیه شد و از خاک مزارش درخت گلابی جان گرفت، تقلیل مقام اوست. او به راستی عاشق طبیعت بود و من با مطالعه این اثر چنین عشقی را کاملا با همه وجود احساس کردم عشقی که مخاطب را به وجود آورده و تحت تاثیر قرار می دهد.
نویسنده کتاب از ماجراهای طبیعت گردی اش می گوید، پرواز به عمق جنگل های آمریکای شمالی، آنجایی که فقط وحش حاکم است و بس. داستانش را با گرگ ها، گوزن ها، نهنگ ها و قورباغه ها برایمان روایت می کند. از کودکی اش می گوید. از رنج هایش، آنهایی که طبیعت التیامشان داده و بزرگترین هدیه طبیعت به انسان را معنای شگرف دادن به زندگانی می پندارد. مکانیزم خلقت جوری است که اگر به مبارزه با آن بپردازی تو مغلوب می شوی. پیروز نبرد انسان و طبیعت کاملا مشخص است. انسانی مریض، افسرده، خود را فراموش کرده و از همه مهمتر مسخ شده.
نشرنو در چند سال اخیر که دوباره اوج گرفته و دوران موفقی را پشت سر میگذارد، کتابهای خواندنی و تاثیر گذار کم نداشته است.به شخصه از خواندن این کتاب حظ و بهره بسیار بردم تا جایی که اگر امروز میز کار مرا ببینید با عکس جانورانی مواجه خواهید شد که تا چندی پیش از آنها خبری نبود. تصویر پس زمینه لپ تاپ من با خواندن این کتاب تغییر کرد. من دیگر آن انسان قبلی نیستم. در ایوان خانه مان بذر کاشته ام. هر روز آبشان می دهم و از همه مهمتر این خربزه هایی که چندی پیش کاشته ام تخمشان از خاک سر برآورده است. از اینرو به همه کسانی که به انسان بودن علاقه دارند و همچنین عاشق کتاب خواندن هستند، پیشنهاد می کنم تا به دعوت این بزرگ مرد لبیک بگویید و اثر حق مادرزادش را مطالعه کنید. به امید روزی که به آغوش مادرمان طبیعت بازگردیم.
https://www.alef.ir/news/4010414083.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«حق مادرزاد»؛ استیون کلرت؛ ترجمه عبدالحسین وهاب زاده، و...؛ نشر نو گوزن، گلابی و ابر!
«حق مادرزاد»
راهنمای کتاب/ تو دانستهای درد و تیمار من
دکتر علی غزالیفر
«درد»
(منشأ رنج و تلخکامی)
نویسنده: پاتریک وال
مترجم: محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1400
346 صفحه، 140000 تومان
#روانشناسی #نشرفرهنگ_معاصر
کتاب با ادعایی بسیار بزرگ آغاز میشود: «این کتاب همۀ آنچه را که ما در حال حاضر دربارۀ ماهیت و علل درد میدانیم بررسی خواهد کرد.» امروزه، به طور معمول، فقط یک نادان یا شارلاتان در باب اثرش چنین مدعایی مطرح میکند. اما وقتی به سراغ نویسنده میرویم، نظرمان کاملاً وارونه میشود. پاتریک وال (1925-2001) نهفقط متخصص درد است، بلکه لقب بزرگترین دردشناس دنیا را هم به او اختصاص داده بودند و چند بار تا تصاحب جایزۀ نوبل هم پیش رفت. بنابراین با اثری بینظیر مواجهیم، دربارۀ موضوعی که همگی در سراسر زندگی با آن درگیریم.
محال است که درد دست از سر ما بردارد. ولی ما هم در برابر آن کاملاً دستبسته نیستیم. البته هرگونه مقابلهای با درد مستلزم شناخت آن است. نوع مقابله با هر دردی بستگی دارد به علل خاص آن نوع درد. علاوه بر این، ماهیت خود درد هم مطرح است؛ درد چیست؟ هر چند عجیب، ولی این دشوارترین مسئله است. اگرچه ما درد را بیواسطه تجربه میکنیم، اما تجربۀ بیواسطه مستلزم شناخت نیست. ما هضم غذا و شنیدن نغمهها را بیواسطه تجربه میکنیم، اما از سازوکار دقیق آنها هیچ نمیدانیم. همین جهل به ماهیت درد باعث انواع نظریهپردازیها و حتی گمانهزنیها شده است. بسیاری از فیلسوفان، پزشکان، روانشناسان و روانپزشکان در این باب نظریات خاص خود را مطرح کردهاند. اما خود اینها بیشتر از اینکه پاسخ باشند، به مسائل جدیدی دامن زدهاند. تضاد و تعارض میان آنها هم جای خود دارد. به نظر میرسد که این مسئله بهقدری دشوار و پیچیده است که یک نفر بهتنهایی از پسِ آن برنمیآید. مجموعهای گسترده از دانش و یافتههای دانشمندان و محققان مختلف باید با هم جمع شود تا بتوان به نظریهای مقبول امیدوار بود. رویکرد این کتاب چنین است؛ توجه به دانش جمعی در باب درد.
پاتریک وال درد را همهجانبه بررسی میکند. اما این بررسی جامع برای این نیست که اثری فاضلانه و دانشنامهای بنویسد. او به اقتضای موضوع دست به چنین کاری زده. از نظر او درد به کل وجود انسان ربط مییابد و نه به یک بخش خاص. کل وجود انسان درگیر درد میشود و نه جزیی مشخص از بدنش. به عبارت دیگر، درد واکنش کل هستی انسان است. به همین دلیل، پای مباحث بسیاری به میان میآید. برای اینکه اهمیت این مطلب بیشتر روشن شود باید به این نکته توجه کنیم که دیدگاه کلاسیک دربارۀ درد مبتنی بر جزئینگری است؛ به این معنا که وقتی دردی اتفاق میافتد، فقط بخشهای خاصی از بدن و سیستم عصبی و نقطهای مشخص در مغز درگیر آن واقعه میشوند. نویسنده با استناد به شواهد متعدد و آزمایشهای جدید پیشرفته دیدگاه جزئینگر کلاسیک را مردود میداند. البته منظور این نیست که نویسنده عملکرد خاص اجزای بدن را هنگام یک درد خاص منکر شود. برعکس، او بهتفصیل تمام جزئیات مربوطه را تشریح میکند: بافت آسیبدیده، سلولها و الیاف عصبی، طناب نخاعی، عملکرد مغز و... . نکتۀ اصلی این است که اینها بهخودی خود برای تبیین درد کافی نیستند.
پاتریک وال نهفقط مخالف جزئینگری است، بلکه حتی دوگانهانگاری دکارتی را هم رد میکند، و آن فلاسفهای را که چنان دیدگاهی را پذیرفتهاند به «کمال نادانی از نحوۀ عمل موجودات زنده» متصف میکند. همین دوگانهانگاری است که باعث شده آثار مربوط به درد غالباً یا صرفاً به جنبۀ فیزیکی بدن بپردازند یا فقط به بعد ذهنی-روانی. این کتاب نهفقط این دو را با هم و در ارتباط با هم بررسی میکند، بلکه حتی از جنبۀ فرهنگی و اجتماعی درد نیز غافل نمانده است. بله؛ درد سویههای فرهنگی هم دارد و فرهنگهای مختلف در تجربۀ درد و شدت و ضعف آن تأثیرگذارند. این را هم بیفزاییم که متأسفانه (یا خوشبختانه؟!) پاتریک وال تجربۀ دستاول از درد هم داشت. او در پنج سال پایانی عمرش به سرطان مبتلا شد و با درد سرطانی فرسایندهای دستبهگریبان بود. در همان دوران بود که این کتاب را نوشت.
این بررسی همهجانبه دربارۀ چیستی درد یک غایت کاربردی دارد: چگونه بر درد فائق آییم و چطور آن را برطرف سازیم؟ در این زمینه، مباحث متنوعی مطرح میشود. نویسنده انواع روشها را توضیح میدهد و نقادانه بررسی میکند؛ بعضی را رد میکند، به بعضی نمرۀ قبولی میدهد و بعضی را با حک و اصلاح، به صورت مشروط، میپذیرد. او نهفقط مسکّنها و داروها، بلکه حتی نقش جنسیت، فرهنگ و هیپنوتیزم را هم در مسئلۀ درد بررسی میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010505117.html
دکتر علی غزالیفر
«درد»
(منشأ رنج و تلخکامی)
نویسنده: پاتریک وال
مترجم: محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1400
346 صفحه، 140000 تومان
#روانشناسی #نشرفرهنگ_معاصر
کتاب با ادعایی بسیار بزرگ آغاز میشود: «این کتاب همۀ آنچه را که ما در حال حاضر دربارۀ ماهیت و علل درد میدانیم بررسی خواهد کرد.» امروزه، به طور معمول، فقط یک نادان یا شارلاتان در باب اثرش چنین مدعایی مطرح میکند. اما وقتی به سراغ نویسنده میرویم، نظرمان کاملاً وارونه میشود. پاتریک وال (1925-2001) نهفقط متخصص درد است، بلکه لقب بزرگترین دردشناس دنیا را هم به او اختصاص داده بودند و چند بار تا تصاحب جایزۀ نوبل هم پیش رفت. بنابراین با اثری بینظیر مواجهیم، دربارۀ موضوعی که همگی در سراسر زندگی با آن درگیریم.
محال است که درد دست از سر ما بردارد. ولی ما هم در برابر آن کاملاً دستبسته نیستیم. البته هرگونه مقابلهای با درد مستلزم شناخت آن است. نوع مقابله با هر دردی بستگی دارد به علل خاص آن نوع درد. علاوه بر این، ماهیت خود درد هم مطرح است؛ درد چیست؟ هر چند عجیب، ولی این دشوارترین مسئله است. اگرچه ما درد را بیواسطه تجربه میکنیم، اما تجربۀ بیواسطه مستلزم شناخت نیست. ما هضم غذا و شنیدن نغمهها را بیواسطه تجربه میکنیم، اما از سازوکار دقیق آنها هیچ نمیدانیم. همین جهل به ماهیت درد باعث انواع نظریهپردازیها و حتی گمانهزنیها شده است. بسیاری از فیلسوفان، پزشکان، روانشناسان و روانپزشکان در این باب نظریات خاص خود را مطرح کردهاند. اما خود اینها بیشتر از اینکه پاسخ باشند، به مسائل جدیدی دامن زدهاند. تضاد و تعارض میان آنها هم جای خود دارد. به نظر میرسد که این مسئله بهقدری دشوار و پیچیده است که یک نفر بهتنهایی از پسِ آن برنمیآید. مجموعهای گسترده از دانش و یافتههای دانشمندان و محققان مختلف باید با هم جمع شود تا بتوان به نظریهای مقبول امیدوار بود. رویکرد این کتاب چنین است؛ توجه به دانش جمعی در باب درد.
پاتریک وال درد را همهجانبه بررسی میکند. اما این بررسی جامع برای این نیست که اثری فاضلانه و دانشنامهای بنویسد. او به اقتضای موضوع دست به چنین کاری زده. از نظر او درد به کل وجود انسان ربط مییابد و نه به یک بخش خاص. کل وجود انسان درگیر درد میشود و نه جزیی مشخص از بدنش. به عبارت دیگر، درد واکنش کل هستی انسان است. به همین دلیل، پای مباحث بسیاری به میان میآید. برای اینکه اهمیت این مطلب بیشتر روشن شود باید به این نکته توجه کنیم که دیدگاه کلاسیک دربارۀ درد مبتنی بر جزئینگری است؛ به این معنا که وقتی دردی اتفاق میافتد، فقط بخشهای خاصی از بدن و سیستم عصبی و نقطهای مشخص در مغز درگیر آن واقعه میشوند. نویسنده با استناد به شواهد متعدد و آزمایشهای جدید پیشرفته دیدگاه جزئینگر کلاسیک را مردود میداند. البته منظور این نیست که نویسنده عملکرد خاص اجزای بدن را هنگام یک درد خاص منکر شود. برعکس، او بهتفصیل تمام جزئیات مربوطه را تشریح میکند: بافت آسیبدیده، سلولها و الیاف عصبی، طناب نخاعی، عملکرد مغز و... . نکتۀ اصلی این است که اینها بهخودی خود برای تبیین درد کافی نیستند.
پاتریک وال نهفقط مخالف جزئینگری است، بلکه حتی دوگانهانگاری دکارتی را هم رد میکند، و آن فلاسفهای را که چنان دیدگاهی را پذیرفتهاند به «کمال نادانی از نحوۀ عمل موجودات زنده» متصف میکند. همین دوگانهانگاری است که باعث شده آثار مربوط به درد غالباً یا صرفاً به جنبۀ فیزیکی بدن بپردازند یا فقط به بعد ذهنی-روانی. این کتاب نهفقط این دو را با هم و در ارتباط با هم بررسی میکند، بلکه حتی از جنبۀ فرهنگی و اجتماعی درد نیز غافل نمانده است. بله؛ درد سویههای فرهنگی هم دارد و فرهنگهای مختلف در تجربۀ درد و شدت و ضعف آن تأثیرگذارند. این را هم بیفزاییم که متأسفانه (یا خوشبختانه؟!) پاتریک وال تجربۀ دستاول از درد هم داشت. او در پنج سال پایانی عمرش به سرطان مبتلا شد و با درد سرطانی فرسایندهای دستبهگریبان بود. در همان دوران بود که این کتاب را نوشت.
این بررسی همهجانبه دربارۀ چیستی درد یک غایت کاربردی دارد: چگونه بر درد فائق آییم و چطور آن را برطرف سازیم؟ در این زمینه، مباحث متنوعی مطرح میشود. نویسنده انواع روشها را توضیح میدهد و نقادانه بررسی میکند؛ بعضی را رد میکند، به بعضی نمرۀ قبولی میدهد و بعضی را با حک و اصلاح، به صورت مشروط، میپذیرد. او نهفقط مسکّنها و داروها، بلکه حتی نقش جنسیت، فرهنگ و هیپنوتیزم را هم در مسئلۀ درد بررسی میکند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010505117.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«درد» (منشأ رنج و تلخکامی)؛ پاتریک وال؛ ترجمه محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی؛ نشر فرهنگ معاصر تو دانستهای درد و تیمار من*
«درد»
به روایت نویسنده/ توصیف کاربردی تفاوتهای جنسیتی برای زندگی بهتر
حسین رستمی
«چهجوری بههم بیاییم»
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
جلد اول، 102 صفحه، 45000 تومان
#روانشناسی
کتاب «چهجوری بههم بیاییم؛ ویترینی از تفاوتهای زن و مرد»، دورهای دوجلدی و نخستین کتاب از مجموعه کتابهای «آرامشاد» است. دومین کتاب از این مجموعه نیز دورهای سهجلدی بهنام «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» است. هردو اثر توسط «شرکت چاپ و نشر بینالملل» به چاپ رسیدهاند. نویسندة این مجموعه «حسین رستمی»، در گام بعدی به موضوعات مهمی همچون «مقابله با نگرانی»، «شادکامی»، «مدیریت استرس»، «مثبتاندیشی»، «امیدواری»، «مقابله با مشکل»، «سازگاری با شکست» و «ترک عادت» میپردازد. دغدغة اصلی نویسنده تولید محتواهای بسیار مؤثر در مسائل پرکاربرد روانشناسی است. ازاینرو مطالبش را با رویکردی کاملاً کاربردی نگاشته و از توصیههای شناختی و رفتاری بهصورت ریز و جزئی، سرشار کرده است. درواقع میتوان گفت هدف اصلی از نوشتن این مجموعه، بینیاز کردن خواننده از مشاور است؛ بهاینمعنا که خواننده با کمک مطالب آن بتواند خودش مشکلاتش را رفع کند.
واقعیت این است که بسیاری از همسران با همة مهارتهایی که دربارة زندگی مشترک آموختهاند، بازهم گاهی باچالشهایی روبهرو میشوند؛ چراکه سازوکار زندگی زناشویی از اساس برایشان مبهم و پیچیده است. ازاینرو باوجود سالها تجربه، بسیاری از مسائل زندگی زناشویی را نمیتوانند پیشبینی کنند و درنتیجه سردرگم میشوند. آنها اغلب تصور میکنند که برخی از رفتارهای همسرشان منطقی و توجیهپذیر نیست. همچنین گاهی نمیتوانند همسرشان را درک کنند و حس میکنند که بسیار با او فاصله دارند.
پژوهشهای روانشناسان و تجارب زوجدرمانگران آشکار میکند که یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران، ناآگاهی از ویژگیهای زن و مرد است. درواقع مشکل اینجاست که زن و شوهر از دو جنس مختلف و دو ساختار شخصیتیِ متفاوتاند. آنان در حوزههای مختلف جسمی، رفتاری، شناختی و هیجانی با یکدیگر تفاوتهای فراوانی دارند، تاجاییکه میتوان گفت دنیای زنان با دنیای مردان بهکلی متفاوت است!
ادامه
https://www.alef.ir/news/4011004123.html
حسین رستمی
«چهجوری بههم بیاییم»
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
جلد اول، 102 صفحه، 45000 تومان
#روانشناسی
کتاب «چهجوری بههم بیاییم؛ ویترینی از تفاوتهای زن و مرد»، دورهای دوجلدی و نخستین کتاب از مجموعه کتابهای «آرامشاد» است. دومین کتاب از این مجموعه نیز دورهای سهجلدی بهنام «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» است. هردو اثر توسط «شرکت چاپ و نشر بینالملل» به چاپ رسیدهاند. نویسندة این مجموعه «حسین رستمی»، در گام بعدی به موضوعات مهمی همچون «مقابله با نگرانی»، «شادکامی»، «مدیریت استرس»، «مثبتاندیشی»، «امیدواری»، «مقابله با مشکل»، «سازگاری با شکست» و «ترک عادت» میپردازد. دغدغة اصلی نویسنده تولید محتواهای بسیار مؤثر در مسائل پرکاربرد روانشناسی است. ازاینرو مطالبش را با رویکردی کاملاً کاربردی نگاشته و از توصیههای شناختی و رفتاری بهصورت ریز و جزئی، سرشار کرده است. درواقع میتوان گفت هدف اصلی از نوشتن این مجموعه، بینیاز کردن خواننده از مشاور است؛ بهاینمعنا که خواننده با کمک مطالب آن بتواند خودش مشکلاتش را رفع کند.
واقعیت این است که بسیاری از همسران با همة مهارتهایی که دربارة زندگی مشترک آموختهاند، بازهم گاهی باچالشهایی روبهرو میشوند؛ چراکه سازوکار زندگی زناشویی از اساس برایشان مبهم و پیچیده است. ازاینرو باوجود سالها تجربه، بسیاری از مسائل زندگی زناشویی را نمیتوانند پیشبینی کنند و درنتیجه سردرگم میشوند. آنها اغلب تصور میکنند که برخی از رفتارهای همسرشان منطقی و توجیهپذیر نیست. همچنین گاهی نمیتوانند همسرشان را درک کنند و حس میکنند که بسیار با او فاصله دارند.
پژوهشهای روانشناسان و تجارب زوجدرمانگران آشکار میکند که یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران، ناآگاهی از ویژگیهای زن و مرد است. درواقع مشکل اینجاست که زن و شوهر از دو جنس مختلف و دو ساختار شخصیتیِ متفاوتاند. آنان در حوزههای مختلف جسمی، رفتاری، شناختی و هیجانی با یکدیگر تفاوتهای فراوانی دارند، تاجاییکه میتوان گفت دنیای زنان با دنیای مردان بهکلی متفاوت است!
ادامه
https://www.alef.ir/news/4011004123.html
به روایت نویسنده/ چگونه همسرمان را با دشمن فرضی اشتباه نگیریم؟
حسین رستمی
«هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری»
(جلد اول)
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
200 صفحه، 70000 تومان
#روانشناسی
همة افراد پیش از ازدواج، آرزوهای شیرینی را دربارة زندگی مشترک در ذهنشان میپرورانند؛ اما پس از ازدواج، بیشتر آن آرزوها در حد رؤیا باقی میمانند و هیچگاه برآورده نمیشوند. مشکل اینجاست که همسران در آغاز زندگی زناشویی، بسیار ساده به آن مینگرند، درحالیکه مسیر پرفرازونشیبی را در پیشرو دارند. بیشک عوامل متعددی، موجب میشود که زندگی مشترک بهطور معمول با تنشها و چالشهایی همراه شود و دائم بستری برای تعارضها باشد؛ اما درحقیقت مشکل اصلی، به ناتوانی زوجین برمیگردد؛ چراکه مقابله با عوامل چالشآفرین، نیازمند مهارتهایی است که همسران آنها را بلد نیستند؛ یعنی زوجین تکنیکهای لازم برای پیشگیری و مقابله با چالشها را نیاموختهاند؛ ازاینرو نمیتوانند بحرانهای زندگی مشترک را مدیریت کنند. برای همین، زندگی مشترک را با میدان جنگ اشتباه میگیرند و پیوسته یکدیگر را تخریب میکنند. ادامة این روند، رفتهرفته کار را به خشم، کینه، درگیری، قهر یا طلاق میکشاند. بنابراین تنها راه نجات، فراگیری مهارتهای زندگی زناشویی است.
کتاب «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» در راستای رفع همین نیاز تدوین شده است. این کتاب در سه جلد بهطور جامع، علمی و درعینحال کاربردی به آموزش مهارتهای همسرداری میپردازد. نویسنده در جلد نخست مهارتهای «ارتباط مؤثر»، «گوش دادن فعال»، «بیان درست خواستهها»، «انتقاد سازگارانه» و «اصلاح خطاهای فکری» را توضیح میدهد. در جلد دوم نیز از مهارتهای «انجام رفتارهای خوشایند همسر»، «انتقادپذیری»، «مقابلة شناختمدار با مشکلات»، «تصمیمگیری درست»، «مذاکرة موفق» و «حل مسئله» گفتوگو میکند. جلد سوم نیز بهطور کامل به بحث از «مهار خشم در زندگی مشترک» اختصاص دارد. نویسنده در این سه جلد، درمجموع دوازده مهارت را توضیح میدهد. گرچه امروزه کتابهای فراوانی در موضوع مهارتهای همسرداری موجود است، اما اثر حاضر ویژگیهایی دارد که آن را از بقیه ممتاز میسازد؛
ویژگی نخست، اعتبار آن است؛ چراکه منابع اصلی این اثر، کتابهای روانشناسی برجسته و معتبریاند؛ برای مثال، کتابهای «مهارتهای زندگی زناشویی» و «رهایی از مشکلات هیجانی» و «رهایی از زندان ذهن» اثر متیو مککی، «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ، «کنترل خشم» اثر روژه پیره، «مجموعة کامل مهارتهای زندگی» اثر کریس کلینکه، «راهنمای عملی شادکام زیستن» اثر سونیا لوبامیرسکی، «رهایی از خشم و پرخاشگری» اثر شهربانو قهاری و «رهایی از نگرانی» اثر گیورکو کوین، برخی از این منابعاند.
ویژگی دوم، اختصار آن است. اثر حاضر درعینحال که بهطور کامل دوازده مهارت را شرح میدهد، بسیار مختصر و جمعوجور است. و به بحثهای نظری و پژوهشی و بررسی نظریههای مختلف، که اغلب خستهکننده و کمفایدهاند، نمیپردازد.
ویژگی سوم، سادگی آن است. گرچه بسیاری از مطالب این اثر کاملاً علمیاند، بااینحال از بیان اصطلاحات تخصصی روانشناسی پرهیز شده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011012113.html
حسین رستمی
«هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری»
(جلد اول)
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
200 صفحه، 70000 تومان
#روانشناسی
همة افراد پیش از ازدواج، آرزوهای شیرینی را دربارة زندگی مشترک در ذهنشان میپرورانند؛ اما پس از ازدواج، بیشتر آن آرزوها در حد رؤیا باقی میمانند و هیچگاه برآورده نمیشوند. مشکل اینجاست که همسران در آغاز زندگی زناشویی، بسیار ساده به آن مینگرند، درحالیکه مسیر پرفرازونشیبی را در پیشرو دارند. بیشک عوامل متعددی، موجب میشود که زندگی مشترک بهطور معمول با تنشها و چالشهایی همراه شود و دائم بستری برای تعارضها باشد؛ اما درحقیقت مشکل اصلی، به ناتوانی زوجین برمیگردد؛ چراکه مقابله با عوامل چالشآفرین، نیازمند مهارتهایی است که همسران آنها را بلد نیستند؛ یعنی زوجین تکنیکهای لازم برای پیشگیری و مقابله با چالشها را نیاموختهاند؛ ازاینرو نمیتوانند بحرانهای زندگی مشترک را مدیریت کنند. برای همین، زندگی مشترک را با میدان جنگ اشتباه میگیرند و پیوسته یکدیگر را تخریب میکنند. ادامة این روند، رفتهرفته کار را به خشم، کینه، درگیری، قهر یا طلاق میکشاند. بنابراین تنها راه نجات، فراگیری مهارتهای زندگی زناشویی است.
کتاب «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» در راستای رفع همین نیاز تدوین شده است. این کتاب در سه جلد بهطور جامع، علمی و درعینحال کاربردی به آموزش مهارتهای همسرداری میپردازد. نویسنده در جلد نخست مهارتهای «ارتباط مؤثر»، «گوش دادن فعال»، «بیان درست خواستهها»، «انتقاد سازگارانه» و «اصلاح خطاهای فکری» را توضیح میدهد. در جلد دوم نیز از مهارتهای «انجام رفتارهای خوشایند همسر»، «انتقادپذیری»، «مقابلة شناختمدار با مشکلات»، «تصمیمگیری درست»، «مذاکرة موفق» و «حل مسئله» گفتوگو میکند. جلد سوم نیز بهطور کامل به بحث از «مهار خشم در زندگی مشترک» اختصاص دارد. نویسنده در این سه جلد، درمجموع دوازده مهارت را توضیح میدهد. گرچه امروزه کتابهای فراوانی در موضوع مهارتهای همسرداری موجود است، اما اثر حاضر ویژگیهایی دارد که آن را از بقیه ممتاز میسازد؛
ویژگی نخست، اعتبار آن است؛ چراکه منابع اصلی این اثر، کتابهای روانشناسی برجسته و معتبریاند؛ برای مثال، کتابهای «مهارتهای زندگی زناشویی» و «رهایی از مشکلات هیجانی» و «رهایی از زندان ذهن» اثر متیو مککی، «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ، «کنترل خشم» اثر روژه پیره، «مجموعة کامل مهارتهای زندگی» اثر کریس کلینکه، «راهنمای عملی شادکام زیستن» اثر سونیا لوبامیرسکی، «رهایی از خشم و پرخاشگری» اثر شهربانو قهاری و «رهایی از نگرانی» اثر گیورکو کوین، برخی از این منابعاند.
ویژگی دوم، اختصار آن است. اثر حاضر درعینحال که بهطور کامل دوازده مهارت را شرح میدهد، بسیار مختصر و جمعوجور است. و به بحثهای نظری و پژوهشی و بررسی نظریههای مختلف، که اغلب خستهکننده و کمفایدهاند، نمیپردازد.
ویژگی سوم، سادگی آن است. گرچه بسیاری از مطالب این اثر کاملاً علمیاند، بااینحال از بیان اصطلاحات تخصصی روانشناسی پرهیز شده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011012113.html
راهنمای کتاب/ فیلمدرمانی
دکتر علی غزالیفر
«نظریۀ روانکاوانۀ فیلم و قاعدۀ بازی»
نویسنده: تاد مکگوان
مترجم: علی قاسمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1401
235 صفحه، 96000 تومان
#روانشناسی #سینما #نشرنو
بیکار بودم و تنها بودم و کسل بودم و برای وقتگذرانی گفتم یک کار خلاف کوچک انجام دهم. فیلم کوتاهی را غیرقانونی دانلود کردم و همزمان با ارتکاب این جنایت مکافاتش را هم دیدم و چشیدم. فیلم بدی نبود، مزخرف بود؛ رنگارنگ و پر از حرف و سروصدا و چیزهای قلمبهسلمبه. همه چیز را میریخت در گوش و حلق و بینی ببینده. فوران تصاویر، مثل خاکی که به صورت بپاشند، چشم را کور میکرد. همۀ حواس از کار میافتاد. جا برای هیچ ادراک خلاقانهای نمیگذاشت و خیال را فلج میکرد. این جنایت و مکافات مرا به یاد رودلف آرنهایم انداخت. آلمانی است.
از دیدگاه این نظریهپرداز نامدار فیلم، یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم خوب آن است که امور غیردیداری را به صورت دیداری درمیآورد. برای مثال، در فیلم مشهور «بارانداز نیویورک» به کارگردانی یوزف فن اشترنبرگ (1894-1969)، صدای شلیک اسلحه با برخاستن ناگهانی دستهای از پرندگانِ هراسان نشان داده میشود. این فیلم صامت محصول سال 1928 است.
از نظر چنین منتقدانی ارزش هنری فیلم در این است که تجربۀ بصری انسان را غنی و قوی میکند. بر این اساس، آرنهایم ظهور فیلم ناطق و بعدها رنگیشدن فیلم و اضافهکردن موسیقی را نهفقط سقوط و انحطاط فیلم، بلکه نابودی این هنر به شمار میآورد. در مقابل، کسانی تلاش کردند نشان دهند که این عوامل منافاتی با ارزش هنری فیلم ندارند. این مناقشه همچنان ادامه دارد.
اما اینهمه اصرار فراوان بر این مطلب برای چیست؟ دلیلش این است که آرنهایم اعتقاد داشت که اساساً فیلم یک هنر صددرصد بصری است که کارکردش پرورش دیدن است. صددرصد تصویری بودن فیلم باعث میشود که برای سر درآوردن از ماجراها خیلی خوب و با دقت زیاد نگاه کنیم. آرنهایم نیست که ببیند فیلم موضوع انواع و اقسام «فهم» شده است؛ فلسفی، جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی و... . هر کدام نیز دهها شکل و صورت و نظریه دارد. در بعد روانشناسی هم یکی از انواع فهمِ فیلم استفاده از روانکاوی است.
تاد مگگوان برای علاقمندان نظریۀ فیلم ناشناخته نیست. پیش از این کتاب، «سینمای دیوید لینچ (تحلیلی بر پایۀ اندیشههای فروید، لاکان و هگل)» به فارسی ترجمه شده بود. این کتاب نسبتاً مختصر هم یک اثر عالی دیگر در زمینۀ نظریۀ فیلم است که بر نظریۀ روانکاوانۀ فیلم متمرکز میشود. این اثر نظریۀ روانکاوی را بسیار عالی توضیح میدهد، طوری که حتی اگر کسی صرفاً به روانشناسی علاقه دارد، این کتاب را منبعی کمنظیر در این زمینه خواهد یافت. با اینکه جنس مباحث کتاب غالباً پیچیده و مبهم است، اما نویسنده استادانه و هنرمندانه اثری بدون پیچیدگی، واضح، روان و بسیار خوشخوان ارائه کرده است. ناگفته نماند که مترجم هم پانوشتهای خوبِ زیاد و گاه مفصلی برای توضیح برخی از ابهامات افزوده است.
بخش «مقدمه» به رابطۀ میان روانکاوی، فیلم و نظریۀ فیلم میپردازد. نویسنده نشان میدهد که رابطهای ضروری میان روانکاوی و فیلم وجود دارد، بهگونهای که نظریۀ فیلم بهطور طبیعی نظریۀ روانکاوانه از آب درمیآید. در فصل اول، «نظریۀ روانکاوانۀ فیلم»، این نوع نظریه بهتفصیل شرح و بسط مییابد. در این بخش، همۀ عناصر لازم برای این نوع نظریه توضیح داده میشود؛ اموری همچون ناخودآگاه، نیاز، طلب، میل، نظم نمادین، امر واقعی، امر خیالی، فانتزی، کیف، صدا، نگاه، تخاصم و ابژۀ a. همچنین دیدگاههای روانکاوانۀ ژاک لاکان، اسلاوی ژیژک و جون کاپجک طرح میشوند. فصل دوم، «روانکاوی و قاعدۀ بازی»، مباحث فصل اول را روی فیلم «قاعدۀ بازی» ژان رنوار پیاده میکند. این فیلم که در زمان خودش چندان تحسین نشد، امروز جزو ده فیلم برتر تاریخ سینماست. پایان کتاب، «خاتمه: نظریۀ روانکاوانۀ فیلم، امروز»، به جایگاه امروزین این نظریه اشاره میکند. اما بپردازیم به نخ تسبیح همۀ این مباحث.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011215116.html
دکتر علی غزالیفر
«نظریۀ روانکاوانۀ فیلم و قاعدۀ بازی»
نویسنده: تاد مکگوان
مترجم: علی قاسمی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1401
235 صفحه، 96000 تومان
#روانشناسی #سینما #نشرنو
بیکار بودم و تنها بودم و کسل بودم و برای وقتگذرانی گفتم یک کار خلاف کوچک انجام دهم. فیلم کوتاهی را غیرقانونی دانلود کردم و همزمان با ارتکاب این جنایت مکافاتش را هم دیدم و چشیدم. فیلم بدی نبود، مزخرف بود؛ رنگارنگ و پر از حرف و سروصدا و چیزهای قلمبهسلمبه. همه چیز را میریخت در گوش و حلق و بینی ببینده. فوران تصاویر، مثل خاکی که به صورت بپاشند، چشم را کور میکرد. همۀ حواس از کار میافتاد. جا برای هیچ ادراک خلاقانهای نمیگذاشت و خیال را فلج میکرد. این جنایت و مکافات مرا به یاد رودلف آرنهایم انداخت. آلمانی است.
از دیدگاه این نظریهپرداز نامدار فیلم، یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم خوب آن است که امور غیردیداری را به صورت دیداری درمیآورد. برای مثال، در فیلم مشهور «بارانداز نیویورک» به کارگردانی یوزف فن اشترنبرگ (1894-1969)، صدای شلیک اسلحه با برخاستن ناگهانی دستهای از پرندگانِ هراسان نشان داده میشود. این فیلم صامت محصول سال 1928 است.
از نظر چنین منتقدانی ارزش هنری فیلم در این است که تجربۀ بصری انسان را غنی و قوی میکند. بر این اساس، آرنهایم ظهور فیلم ناطق و بعدها رنگیشدن فیلم و اضافهکردن موسیقی را نهفقط سقوط و انحطاط فیلم، بلکه نابودی این هنر به شمار میآورد. در مقابل، کسانی تلاش کردند نشان دهند که این عوامل منافاتی با ارزش هنری فیلم ندارند. این مناقشه همچنان ادامه دارد.
اما اینهمه اصرار فراوان بر این مطلب برای چیست؟ دلیلش این است که آرنهایم اعتقاد داشت که اساساً فیلم یک هنر صددرصد بصری است که کارکردش پرورش دیدن است. صددرصد تصویری بودن فیلم باعث میشود که برای سر درآوردن از ماجراها خیلی خوب و با دقت زیاد نگاه کنیم. آرنهایم نیست که ببیند فیلم موضوع انواع و اقسام «فهم» شده است؛ فلسفی، جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی و... . هر کدام نیز دهها شکل و صورت و نظریه دارد. در بعد روانشناسی هم یکی از انواع فهمِ فیلم استفاده از روانکاوی است.
تاد مگگوان برای علاقمندان نظریۀ فیلم ناشناخته نیست. پیش از این کتاب، «سینمای دیوید لینچ (تحلیلی بر پایۀ اندیشههای فروید، لاکان و هگل)» به فارسی ترجمه شده بود. این کتاب نسبتاً مختصر هم یک اثر عالی دیگر در زمینۀ نظریۀ فیلم است که بر نظریۀ روانکاوانۀ فیلم متمرکز میشود. این اثر نظریۀ روانکاوی را بسیار عالی توضیح میدهد، طوری که حتی اگر کسی صرفاً به روانشناسی علاقه دارد، این کتاب را منبعی کمنظیر در این زمینه خواهد یافت. با اینکه جنس مباحث کتاب غالباً پیچیده و مبهم است، اما نویسنده استادانه و هنرمندانه اثری بدون پیچیدگی، واضح، روان و بسیار خوشخوان ارائه کرده است. ناگفته نماند که مترجم هم پانوشتهای خوبِ زیاد و گاه مفصلی برای توضیح برخی از ابهامات افزوده است.
بخش «مقدمه» به رابطۀ میان روانکاوی، فیلم و نظریۀ فیلم میپردازد. نویسنده نشان میدهد که رابطهای ضروری میان روانکاوی و فیلم وجود دارد، بهگونهای که نظریۀ فیلم بهطور طبیعی نظریۀ روانکاوانه از آب درمیآید. در فصل اول، «نظریۀ روانکاوانۀ فیلم»، این نوع نظریه بهتفصیل شرح و بسط مییابد. در این بخش، همۀ عناصر لازم برای این نوع نظریه توضیح داده میشود؛ اموری همچون ناخودآگاه، نیاز، طلب، میل، نظم نمادین، امر واقعی، امر خیالی، فانتزی، کیف، صدا، نگاه، تخاصم و ابژۀ a. همچنین دیدگاههای روانکاوانۀ ژاک لاکان، اسلاوی ژیژک و جون کاپجک طرح میشوند. فصل دوم، «روانکاوی و قاعدۀ بازی»، مباحث فصل اول را روی فیلم «قاعدۀ بازی» ژان رنوار پیاده میکند. این فیلم که در زمان خودش چندان تحسین نشد، امروز جزو ده فیلم برتر تاریخ سینماست. پایان کتاب، «خاتمه: نظریۀ روانکاوانۀ فیلم، امروز»، به جایگاه امروزین این نظریه اشاره میکند. اما بپردازیم به نخ تسبیح همۀ این مباحث.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011215116.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«نظریۀ روانکاوانۀ فیلم و قاعدۀ بازی»؛ تاد مکگوان؛ ترجمه علی قاسمی؛ نشر نو فیلمدرمانی
«نظریۀ روانکاوانۀ فیلم و قاعدۀ بازی»
راهنمای کتاب/ تنگههای پر پیچ و خم تدریس
دکتر نوگل روحانی
«تدریس ترازمند»
نویسنده: غلامرضا خاکی
ناشر : هوش ناب، چاپ اول 1402
216 صفحه، 165000 تومان
#آموزش #روانشناسی #نشرهوش_ناب
«تدریس ترازمند» تازهترین اثر غلامرضا خاکی، ادب پژوه و استاد دانشگاه است. نویسنده در بیان هدفش از نگارش این کتاب، به گسستی اشاره میکند که بین تجربهاندوزیِ مدرسان کارآزموده، و انتقال تجاربشان به نسلهای بعدی در نظام آموزشی ما وجود دارد. او بر این باور تأکید میکند تجربهی تدریس، راز سر به مُهری نیست که هر نسل از مدرسان ناچارند از آغاز با آزمون و خطا و شمّ معلمی، آن را کشف کنند، سپس آن راز و رمزها را در نهانخانهی دل خود مکتوم دارند؛ او میگوید استادان و معلمان تازهکار نباید یک به یک از نقطهی صفر پای بر این راه ناآزموده و ناآشنا بگذارند و زیر و بم و فراز و فرودش را شخصاً تجربه کنند و در نتیجه انواع هزینههای فردی و سازمانی و ملی ایجاد کنند؛ هزینههای مادی و روانی و معنوی که گاه جبرانناپذیر و خانمان سوزند.
نویسنده، کتاب حاضر را حاصل چنین دغدغهای عنوان کرده است: چرا معلمان و مدرسانی که سالیان درازی از عمر خود را چشم در چشم فراگیران، وقفِ آموزش و یادگیری کردهاند، نباید قلم به دست بگیرند و اندوختههایشان را به رشتهی تحریر درآورند و بر دفترِ آموزگاری، برگی از تجربه بیفزایند تا دیگری خطا نکند یا موفقیتی را تداوم و تکامل بخشند؟!
به نظر خاکی گرچه تدریس نیز همچون هر کار دیگری، برای هر کس تجربهای ویژه است اما پیام هر درسی که در بوتهی عمل آموخته شده باشد، بر جان مینشیند.در میان نهادن این تجربهها و نتایج آنهاست که معلمان تازهکار را مطمئن میسازد. همهی چالشهای تدریس منحصر به آنها نیست، چالشها عام و خاصاند. هر مدرسی باید بپذیرد پیش از او بسیاری بودهاند که از تنگههای پر پیچ و خم تدریس و یاددهی عبور کرده و در نهایت، راه و روشِ کارآمد و اثربخش روبرو شدن با موقعیتهای دشوار را یافتهاند. وجود چنین باوری باید او را به جستجو و کندوکاو برانگیزد و هویت هر معلم و استادی را شکل میدهد؛ از سویی دیگر معلمان پیشکسوت نیز باید احساس وظیفه اخلاقی کنند تا درسهایی را که با ایثار لحظه لحظهی عمر از سرد و گرم روزگار آموختهاند، با کسانی که مشتاق آغازیدن و پای گذاشتن در راه هستند، در میان نهند. باشد که فرآیند یاددهی و یادگیری، با تلفیق تجربهی راهپیمودگان و اشتیاقِ راهآغازگران، پُربارتر و بالندهتر شود.
دکتر خاکی معتقد است ميتوان در نگاهی استعاری عمر آدمي را به باغی تشبیه کرد. باغی که بر درختان آن، میوههای رنگارنگ تجربهها ميرویند. هر ميوه بر شاخۀ درختي خاص و در فصلي از عمر ميرويد. بعضی از این میوهها، گاه كال بر زمین میافتند، برخی دیگر نیز خراب میشوند و تعدادی هم به کمال خویش میرسند. هر میوهای عصارهای دارد و کنجارهای (تفالهای). کنجاره، بخش خاطرهای (زمانی و مکانی) از میوه هر تجربه است و عصاره نیز آموزهاي است كه از آن میوه استنباط (استخراج و استنتاج) ميشود که از زمان و مکان خارج می شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020219133.html
دکتر نوگل روحانی
«تدریس ترازمند»
نویسنده: غلامرضا خاکی
ناشر : هوش ناب، چاپ اول 1402
216 صفحه، 165000 تومان
#آموزش #روانشناسی #نشرهوش_ناب
«تدریس ترازمند» تازهترین اثر غلامرضا خاکی، ادب پژوه و استاد دانشگاه است. نویسنده در بیان هدفش از نگارش این کتاب، به گسستی اشاره میکند که بین تجربهاندوزیِ مدرسان کارآزموده، و انتقال تجاربشان به نسلهای بعدی در نظام آموزشی ما وجود دارد. او بر این باور تأکید میکند تجربهی تدریس، راز سر به مُهری نیست که هر نسل از مدرسان ناچارند از آغاز با آزمون و خطا و شمّ معلمی، آن را کشف کنند، سپس آن راز و رمزها را در نهانخانهی دل خود مکتوم دارند؛ او میگوید استادان و معلمان تازهکار نباید یک به یک از نقطهی صفر پای بر این راه ناآزموده و ناآشنا بگذارند و زیر و بم و فراز و فرودش را شخصاً تجربه کنند و در نتیجه انواع هزینههای فردی و سازمانی و ملی ایجاد کنند؛ هزینههای مادی و روانی و معنوی که گاه جبرانناپذیر و خانمان سوزند.
نویسنده، کتاب حاضر را حاصل چنین دغدغهای عنوان کرده است: چرا معلمان و مدرسانی که سالیان درازی از عمر خود را چشم در چشم فراگیران، وقفِ آموزش و یادگیری کردهاند، نباید قلم به دست بگیرند و اندوختههایشان را به رشتهی تحریر درآورند و بر دفترِ آموزگاری، برگی از تجربه بیفزایند تا دیگری خطا نکند یا موفقیتی را تداوم و تکامل بخشند؟!
به نظر خاکی گرچه تدریس نیز همچون هر کار دیگری، برای هر کس تجربهای ویژه است اما پیام هر درسی که در بوتهی عمل آموخته شده باشد، بر جان مینشیند.در میان نهادن این تجربهها و نتایج آنهاست که معلمان تازهکار را مطمئن میسازد. همهی چالشهای تدریس منحصر به آنها نیست، چالشها عام و خاصاند. هر مدرسی باید بپذیرد پیش از او بسیاری بودهاند که از تنگههای پر پیچ و خم تدریس و یاددهی عبور کرده و در نهایت، راه و روشِ کارآمد و اثربخش روبرو شدن با موقعیتهای دشوار را یافتهاند. وجود چنین باوری باید او را به جستجو و کندوکاو برانگیزد و هویت هر معلم و استادی را شکل میدهد؛ از سویی دیگر معلمان پیشکسوت نیز باید احساس وظیفه اخلاقی کنند تا درسهایی را که با ایثار لحظه لحظهی عمر از سرد و گرم روزگار آموختهاند، با کسانی که مشتاق آغازیدن و پای گذاشتن در راه هستند، در میان نهند. باشد که فرآیند یاددهی و یادگیری، با تلفیق تجربهی راهپیمودگان و اشتیاقِ راهآغازگران، پُربارتر و بالندهتر شود.
دکتر خاکی معتقد است ميتوان در نگاهی استعاری عمر آدمي را به باغی تشبیه کرد. باغی که بر درختان آن، میوههای رنگارنگ تجربهها ميرویند. هر ميوه بر شاخۀ درختي خاص و در فصلي از عمر ميرويد. بعضی از این میوهها، گاه كال بر زمین میافتند، برخی دیگر نیز خراب میشوند و تعدادی هم به کمال خویش میرسند. هر میوهای عصارهای دارد و کنجارهای (تفالهای). کنجاره، بخش خاطرهای (زمانی و مکانی) از میوه هر تجربه است و عصاره نیز آموزهاي است كه از آن میوه استنباط (استخراج و استنتاج) ميشود که از زمان و مکان خارج می شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020219133.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تدریس ترازمند»؛ غلامرضا خاکی؛ نشر هوش ناب تنگههای پر پیچ و خم تدریس
«تدریس ترازمند»
راهنمای کتاب/ نوشخوار گاو!
محمد امین فقیهی رضایی
«ماتریس ذهن»
نویسنده: تامس آگدن
مترجم: علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ دوم 1401
272 صفحه، 90000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
روانکاوی فرویدی: کاویدن روان همچون گاو که نوشخوار می کند انسان نیز هیجانات، گزاره های ذهنی و عقده هایش را می جود و می بلعد . دوباره بالا می آورد، می جود و می بلعد. انقدر چنین می کند تا هضم شود. بعد از فروید که نوشخوار را به بشریت آموخت و بیشتر تاکید بر جنس مذکر داشت، بزرگ بانویی به نام ملانی کلاین پیدا شد و گفت چرا انقدر تمرکز بر مردانگی؟ حالا نوبت زنان و زنانگی است. پس عقده الکترا پا به عرصه جهان گشود. سودای کلاین با این چنین خلقی پایان نیافت. او با خود اندیشید که از این زنانگی چه هویدا می شود؟ نوزاد! پس شروع به نظریه پردازی در مورد نوزاد کرد. پستان خوب و پستان بد. او فهمید که در مغز نوزاد شش ماهه چه می گذرد.
آگدن نویسنده و روانکاوی است هفتاد و شش ساله که در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا زندگی می کند. گریگوری کهن از بزرگان جامعه روانکاوی بریتانیا درباره او می گوید: آگدن جزو گروه حداقلی از روانکاوان است که نویسندگان خوبی هم هستند.
او پانزده اثر تالیفی دارد که ماتریس ذهن جزو اولین های آن است. از دیگر آثار او می توان به "لبه ابتدایی تجربه"، " این کار را انجام خواهد داد" و " هنر روانکاوی" اشاره کرد. برخی کتاب های او رمان و برخی دیگر با قلمی علمی نگاشته شدهاند.
توماس آگدن در ماتریس ذهن در ادامه راه فروید، کلاین، وینیکات، دیگر روانکاوان و خودش، سعی در واکاوی ماتریس ذهن انسان دارد. او همچون دیگر روانکاوان سازه های اصلی ذهن انسان را روابط انسانی می داند و از همه مهمتر روابط موضوعی، یعنی رابطه نوزاد - مادر. اگدن در کتابش دو واژه پارانویید و اسکیزویید را بارها تکرار می کند. فروید هم به این دو واژه خیلی علاقه مند بود و بسیار آنها را تکرار می کرد. بسیاری از نوشته های اولیه اش هم در بسط همین دو مفهوم است. پس آگدن هم در این کتاب جا پای استاد گذاشت.
در نوشته های روانکاو بزرگ بریتانیایی وینیکات، ابهام و تناقض گویی خیلی وجود داشت. او بر این باور بود که حقیقت نه این و نه آن است بلکه حقیقت هم این و هم آن است. به خاطر همین موضوع آگدن در کتاب خود برش هایی از عین سخنان وینیکات را آورده است. چنین با خود پنداشته که به حرف های وینیکات دست نمی شود زد. اگر دستش بزنی دیگر معلوم نخواهد شد چیست. هر چند وینیکات خودش بارها گفته است که عجله نکنید، با نوشته های من باشید و آنها را آرام آرام بجوید. بالاخره هضم خواهند شد. آقای طهماسب هم که یکی از مترجمین این کتاب است و خودش هم روانکاو مشهوری است با ترجمه دقیق و فنی اش حق کتاب را ادا نموده است. توصیه اکید من به خواننده عمومی این است که با صبر و حوصله و تامل سراغ این کتاب برود. مطمئنا دوستاران فروید، کلاین، آگدن، وینیکات و طهماسب از این اثر بسیار بهره خواهند برد. حتی روانشناسان Cbt کار رفتاری-شناختی هم اگر این کتاب را بخوانند سود خواهند برد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020223098.html
محمد امین فقیهی رضایی
«ماتریس ذهن»
نویسنده: تامس آگدن
مترجم: علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ دوم 1401
272 صفحه، 90000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
روانکاوی فرویدی: کاویدن روان همچون گاو که نوشخوار می کند انسان نیز هیجانات، گزاره های ذهنی و عقده هایش را می جود و می بلعد . دوباره بالا می آورد، می جود و می بلعد. انقدر چنین می کند تا هضم شود. بعد از فروید که نوشخوار را به بشریت آموخت و بیشتر تاکید بر جنس مذکر داشت، بزرگ بانویی به نام ملانی کلاین پیدا شد و گفت چرا انقدر تمرکز بر مردانگی؟ حالا نوبت زنان و زنانگی است. پس عقده الکترا پا به عرصه جهان گشود. سودای کلاین با این چنین خلقی پایان نیافت. او با خود اندیشید که از این زنانگی چه هویدا می شود؟ نوزاد! پس شروع به نظریه پردازی در مورد نوزاد کرد. پستان خوب و پستان بد. او فهمید که در مغز نوزاد شش ماهه چه می گذرد.
آگدن نویسنده و روانکاوی است هفتاد و شش ساله که در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا زندگی می کند. گریگوری کهن از بزرگان جامعه روانکاوی بریتانیا درباره او می گوید: آگدن جزو گروه حداقلی از روانکاوان است که نویسندگان خوبی هم هستند.
او پانزده اثر تالیفی دارد که ماتریس ذهن جزو اولین های آن است. از دیگر آثار او می توان به "لبه ابتدایی تجربه"، " این کار را انجام خواهد داد" و " هنر روانکاوی" اشاره کرد. برخی کتاب های او رمان و برخی دیگر با قلمی علمی نگاشته شدهاند.
توماس آگدن در ماتریس ذهن در ادامه راه فروید، کلاین، وینیکات، دیگر روانکاوان و خودش، سعی در واکاوی ماتریس ذهن انسان دارد. او همچون دیگر روانکاوان سازه های اصلی ذهن انسان را روابط انسانی می داند و از همه مهمتر روابط موضوعی، یعنی رابطه نوزاد - مادر. اگدن در کتابش دو واژه پارانویید و اسکیزویید را بارها تکرار می کند. فروید هم به این دو واژه خیلی علاقه مند بود و بسیار آنها را تکرار می کرد. بسیاری از نوشته های اولیه اش هم در بسط همین دو مفهوم است. پس آگدن هم در این کتاب جا پای استاد گذاشت.
در نوشته های روانکاو بزرگ بریتانیایی وینیکات، ابهام و تناقض گویی خیلی وجود داشت. او بر این باور بود که حقیقت نه این و نه آن است بلکه حقیقت هم این و هم آن است. به خاطر همین موضوع آگدن در کتاب خود برش هایی از عین سخنان وینیکات را آورده است. چنین با خود پنداشته که به حرف های وینیکات دست نمی شود زد. اگر دستش بزنی دیگر معلوم نخواهد شد چیست. هر چند وینیکات خودش بارها گفته است که عجله نکنید، با نوشته های من باشید و آنها را آرام آرام بجوید. بالاخره هضم خواهند شد. آقای طهماسب هم که یکی از مترجمین این کتاب است و خودش هم روانکاو مشهوری است با ترجمه دقیق و فنی اش حق کتاب را ادا نموده است. توصیه اکید من به خواننده عمومی این است که با صبر و حوصله و تامل سراغ این کتاب برود. مطمئنا دوستاران فروید، کلاین، آگدن، وینیکات و طهماسب از این اثر بسیار بهره خواهند برد. حتی روانشناسان Cbt کار رفتاری-شناختی هم اگر این کتاب را بخوانند سود خواهند برد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020223098.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ماتریس ذهن»؛ تامس آگدن؛ ترجمه علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری؛ نشر نو نوشخوار گاو!
«ماتریس ذهن»
راهنمای کتاب/ رواندرمانگری با زمینهگرایی پدیدارشناختی
دکتر علی غزالیفر
«مغاک جنون»
نویسنده: جرج اَتوود
مترجمان: پیوند جلالی و آرش مهرکش
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1402
256 صفحه، 150000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
«انسان چگونه میتواند خود را بشناسد؟ او چیزی تاریک و نهفته است. میگویند خرگوش هفت پوست دارد، ولی انسان میتوان هفت بار هفتاد پوست بیندازد و هنوز نتواند بگوید این تویی آنطور که واقعاً هستی، و دیگر نمود ظاهری محض نیستی. وانگهی، حفر کردن خود به این شیوه و با خشونت و مستقیم در چاه وجود خود پایین رفتن کاری دردناک و پرخطر است. چه آسان انسان میتواند با این کار به خود آسیب برساند، طوری که هیچ پزشکی نتواند او را درمان کند.» چنین گفت نیچه.
این تازه در حالت عادی است. حال تصور کنید که پای معضلات پیچیدۀ روانی هم به میان آید. در این صورت، شناخت چه پیچیده، چه دشوار، چه بعید مینماید! همین دشواری و پیچیدگی خودشناسی از میان لایهها و ابعاد تاریک روان انسان ارزش و اهمیت این کتاب را نشان میدهد و برجسته میکند و آن را از همتایانش بالاتر میبرد. نویسنده هم استاد دانشگاه است و هم رواندرمانگر بالینی. این کتابش نتیجۀ یک عمر تدریس و تحقیق بهعلاوۀ پنجاه سال تجربۀ کار بالینی است؛ تجربهای که عمدتاً با افرادی سروکار داشته که در مغاک جنون سقوط کرده یا بر لبۀ پرتگاهش بودند. اما همۀ آن تدریس و رواندرمانگری مبتنیست بر دیدگاهی جدید و انقلابی که جرج اتوود آن را «زمینهگرایی پدیدارشناختی» مینامد، یا بگوییم که این دیدگاه در پرتو آن پژوهشها و تجربهها برآمده است. اما علت طرح این دیدگاه جدید چیست؟
جرج اتوود روانشناسیهای رایج و حتی روانکاوی کلاسیک را قبول ندارد. طبیعی است که دیدگاههایشان را در باب مسائل و مشکلات روانی رد کند. نقد مبنایی او بر کل آن مکاتب این است که همگی گرفتار منظر دکارتی هستند؛ منظری که از نظر اتوود کاملاً اشتباه است. مکاتب روانشناسی رایج، از جمله روانکاوی فروید، ذهن را امری بسته و مجزا به شمار میآورند که مستقل از جهان بیرون و دیگران است. پیامد این دیدگاه برای روانشناسی این میشود که مشکلات روانشناختی صرفاً از درون نشأت میگیرند؛ برای نمونه، افسردگی، مالیخولیا و جنون ریشه در اعماق روان خود فرد دارند و به محیط او مربوط نمیشوند. حال اگر جنبۀ فیزیکالیستی یا بیولوژیکی هم به آن بدهیم به این صورت درمیآید که مشکلات یادشده ریشههای زیستی-عصبی دارند و ناشی از ژنها، وضعیت سلولها، ترشح هرمونها، آرایش مولکولها و لرزش ناموزون الکترونها هستند. اتوود اظهار تأسف میکند که در آیندۀ ایدئالِ روانشناسی، این دیدگاههای امروزی مایۀ خنده، تعجب یا تأسف روانشناسان آتی خواهند بود، از بس که از واقعیت بهدورند و بیفایده و حتی گاهی بسیار مضر. ناکارآمدی روشهای متعارف روانپزشکی بهقدری چشمگیر است که حتی برخی از روانپزشکان ممتاز هم از پس مشکلات روانی خود برنیامدهاند و گاه دست به خودکشی زدهاند. نویسنده در این کتاب نهفقط از بیماران روانیاش میگوید، بلکه حکایتهایی دستاول از برخی همکاران روانپزشکش هم تعریف میکند که چگونه درهم شکستند.
اتوود تصریح میکند که به روانشناسی پسادکارتی اعتقاد دارد که بنیانش رد افسانۀ ذهن دکارتی است. مبنای روانشناسی پسادکارتی اتوود این است که همۀ تجربههای فرد، از جمله تجربههای روانی، و حتی جهان او، در یک محیط شکل میگیرند و در بستر ارتباط با دیگران به وجود میآیند. برعکسِ روانشناسیهای کلاسیک و روانکاوی فرویدی، زمینهگرایی پدیدارشناختی اولاً همۀ تجربههای روانی را زمینهمند میداند و ثانیاً آنها را پدیدارشناسانه بررسی میکند. این دیدگاه برگرفته از بینشهای چهار فیلسوف برجسته است: کیرکگور، نیچه، ویتگنشتاین و هایدگر. زندگی و اندیشۀ این چهار نفر و ربط این دو ساحت در هر کدام، موضوع فصل پایانی کتاب، «جنون و نبوغ فلسفۀ پسادکارتی»، است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020830137.html
دکتر علی غزالیفر
«مغاک جنون»
نویسنده: جرج اَتوود
مترجمان: پیوند جلالی و آرش مهرکش
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ اول 1402
256 صفحه، 150000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
«انسان چگونه میتواند خود را بشناسد؟ او چیزی تاریک و نهفته است. میگویند خرگوش هفت پوست دارد، ولی انسان میتوان هفت بار هفتاد پوست بیندازد و هنوز نتواند بگوید این تویی آنطور که واقعاً هستی، و دیگر نمود ظاهری محض نیستی. وانگهی، حفر کردن خود به این شیوه و با خشونت و مستقیم در چاه وجود خود پایین رفتن کاری دردناک و پرخطر است. چه آسان انسان میتواند با این کار به خود آسیب برساند، طوری که هیچ پزشکی نتواند او را درمان کند.» چنین گفت نیچه.
این تازه در حالت عادی است. حال تصور کنید که پای معضلات پیچیدۀ روانی هم به میان آید. در این صورت، شناخت چه پیچیده، چه دشوار، چه بعید مینماید! همین دشواری و پیچیدگی خودشناسی از میان لایهها و ابعاد تاریک روان انسان ارزش و اهمیت این کتاب را نشان میدهد و برجسته میکند و آن را از همتایانش بالاتر میبرد. نویسنده هم استاد دانشگاه است و هم رواندرمانگر بالینی. این کتابش نتیجۀ یک عمر تدریس و تحقیق بهعلاوۀ پنجاه سال تجربۀ کار بالینی است؛ تجربهای که عمدتاً با افرادی سروکار داشته که در مغاک جنون سقوط کرده یا بر لبۀ پرتگاهش بودند. اما همۀ آن تدریس و رواندرمانگری مبتنیست بر دیدگاهی جدید و انقلابی که جرج اتوود آن را «زمینهگرایی پدیدارشناختی» مینامد، یا بگوییم که این دیدگاه در پرتو آن پژوهشها و تجربهها برآمده است. اما علت طرح این دیدگاه جدید چیست؟
جرج اتوود روانشناسیهای رایج و حتی روانکاوی کلاسیک را قبول ندارد. طبیعی است که دیدگاههایشان را در باب مسائل و مشکلات روانی رد کند. نقد مبنایی او بر کل آن مکاتب این است که همگی گرفتار منظر دکارتی هستند؛ منظری که از نظر اتوود کاملاً اشتباه است. مکاتب روانشناسی رایج، از جمله روانکاوی فروید، ذهن را امری بسته و مجزا به شمار میآورند که مستقل از جهان بیرون و دیگران است. پیامد این دیدگاه برای روانشناسی این میشود که مشکلات روانشناختی صرفاً از درون نشأت میگیرند؛ برای نمونه، افسردگی، مالیخولیا و جنون ریشه در اعماق روان خود فرد دارند و به محیط او مربوط نمیشوند. حال اگر جنبۀ فیزیکالیستی یا بیولوژیکی هم به آن بدهیم به این صورت درمیآید که مشکلات یادشده ریشههای زیستی-عصبی دارند و ناشی از ژنها، وضعیت سلولها، ترشح هرمونها، آرایش مولکولها و لرزش ناموزون الکترونها هستند. اتوود اظهار تأسف میکند که در آیندۀ ایدئالِ روانشناسی، این دیدگاههای امروزی مایۀ خنده، تعجب یا تأسف روانشناسان آتی خواهند بود، از بس که از واقعیت بهدورند و بیفایده و حتی گاهی بسیار مضر. ناکارآمدی روشهای متعارف روانپزشکی بهقدری چشمگیر است که حتی برخی از روانپزشکان ممتاز هم از پس مشکلات روانی خود برنیامدهاند و گاه دست به خودکشی زدهاند. نویسنده در این کتاب نهفقط از بیماران روانیاش میگوید، بلکه حکایتهایی دستاول از برخی همکاران روانپزشکش هم تعریف میکند که چگونه درهم شکستند.
اتوود تصریح میکند که به روانشناسی پسادکارتی اعتقاد دارد که بنیانش رد افسانۀ ذهن دکارتی است. مبنای روانشناسی پسادکارتی اتوود این است که همۀ تجربههای فرد، از جمله تجربههای روانی، و حتی جهان او، در یک محیط شکل میگیرند و در بستر ارتباط با دیگران به وجود میآیند. برعکسِ روانشناسیهای کلاسیک و روانکاوی فرویدی، زمینهگرایی پدیدارشناختی اولاً همۀ تجربههای روانی را زمینهمند میداند و ثانیاً آنها را پدیدارشناسانه بررسی میکند. این دیدگاه برگرفته از بینشهای چهار فیلسوف برجسته است: کیرکگور، نیچه، ویتگنشتاین و هایدگر. زندگی و اندیشۀ این چهار نفر و ربط این دو ساحت در هر کدام، موضوع فصل پایانی کتاب، «جنون و نبوغ فلسفۀ پسادکارتی»، است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020830137.html
راهنمای کتاب/ کاوش در اقیانوس بیکران روابط رسانهای
لیلا زارعی
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
نوشته: کیوران مکمائن
ترجمه: ماندانا افتخار
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
143 صفحه، 120000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رسانه اجتماعی مفهومی است که در دو دههی اخیر و با پیشرفت برقآسای فناوریهای ارتباطی باب شده و روز به روز کاربرد آن گسترش و تکرار بیشتری یافته است. این پدیده با خود رخدادهایی به همراه داشته که تحلیل هر کدام از آنها به زمان و تحقیقات دامنهداری نیاز دارد. گاهی این رخدادها به همان سرعتی که ظهور کردهاند به افول رسیده و به کلی از عرصهی رسانههای اجتماعی محو شدهاند و گاه چنان وسعتی پیدا کرده و همهگیر شدهاند که بحث دربارهی آنها سالها زمان میطلبد و نمونههای متنوعی از گوشههای مختلف جهان را در برمیگیرد. در این میان مبحث روانشناسیِ رسانه اجتماعی همانند بسیاری از موضوعاتی که روانشناسیِ عمومی به آن وارد میشود، هم برای محققین و هم برای اغلب مردم جذاب و قابل پیگیری است. کتاب «روانشناسیِ رسانه اجتماعی» درصدد دنبال کردن چنین مباحثی است.
روانشناسی به سبب تکیهای که بر مسائل ارتباطی دارد، میتواند در حوزههای گوناگونی وارد شود و تحلیلهایی ارائه دهد که به درک بهتر روابط انسانی و موضوعات بین فردی می انجامند. در حیطهی رسانه، به ویژه آنجایی که مخاطبان مشارکتی تقریباً همسان با تولیدکنندگان محتوا دارند و گاه جایشان با هم عوض میشود، این موضوع اهمیتی فوقالعاده پیدا میکند. به کمک رسانههای اجتماعی میلیاردها انسان در سراسر جهان نه تنها به یکدیگر مرتبط میشوند، بلکه مدیریت کیفیت این ارتباط را نیز به دست میگیرند و پدیدههای مختلفی از قبیل اشتراکگذاری عکس، فیلم و اطلاعات را تحت تأثیر خود قرار میدهند. این مطلبی است که کتاب، مقدمهی خود را با آن آغاز میکند.
اما مسألهی حضور در رسانه اجتماعی آنچنان دامنهی گستردهای دارد که نمیتوان همهی ابعاد آن را در کتابی صد و چند صفحهای گرد آورد و بررسی کرد. به همین خاطر است که نویسنده به بعضی از شاخصترین این حوزه موضوعات بسنده کرده و کوشیده با آوردن شواهد و مثالهایی بحث خود را برای مخاطبان روشنتر و فهمپذیرتر سازد. او بر مفاهیمی تأکید کرده که به طور معمول همهی کاربران رسانه اجتماعی با آنها سر و کار دارند و ممکن است دربارهی آنها دچار معضلات و سوءتفاهمهایی باشند.
نویسنده در گام اول سعی کرده با ارائهی تعریفی جامع و مشخص از برخی مفاهیم رایج در حوزه رسانه اجتماعی رفع ابهام کند. مهمترینِ این تعاریف مربوط به خود کلمه «رسانه اجتماعی» است که گاه به اشتباه به جای «شبکه اجتماعی» استفاده میشود. از مباحث کتاب اینگونه استنباط میشود که شبکه اجتماعی میتواند با فنآوری ارتباط مستقیمی نداشته باشد، بلکه به مجموعه روابطی مربوط باشد که افرادی که یکدیگر را میشناسند به هم پیوند میدهد. شبکه اجتماعی به این معنا میتواند مجموعههای حیوانات و حتی گیاهان را در بر بگیرد. این شبکههای اجتماعی میتوانند هر کدام بخشی از یک شبکه اجتماعی دیگر باشند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030228102.html
لیلا زارعی
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
نوشته: کیوران مکمائن
ترجمه: ماندانا افتخار
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
143 صفحه، 120000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رسانه اجتماعی مفهومی است که در دو دههی اخیر و با پیشرفت برقآسای فناوریهای ارتباطی باب شده و روز به روز کاربرد آن گسترش و تکرار بیشتری یافته است. این پدیده با خود رخدادهایی به همراه داشته که تحلیل هر کدام از آنها به زمان و تحقیقات دامنهداری نیاز دارد. گاهی این رخدادها به همان سرعتی که ظهور کردهاند به افول رسیده و به کلی از عرصهی رسانههای اجتماعی محو شدهاند و گاه چنان وسعتی پیدا کرده و همهگیر شدهاند که بحث دربارهی آنها سالها زمان میطلبد و نمونههای متنوعی از گوشههای مختلف جهان را در برمیگیرد. در این میان مبحث روانشناسیِ رسانه اجتماعی همانند بسیاری از موضوعاتی که روانشناسیِ عمومی به آن وارد میشود، هم برای محققین و هم برای اغلب مردم جذاب و قابل پیگیری است. کتاب «روانشناسیِ رسانه اجتماعی» درصدد دنبال کردن چنین مباحثی است.
روانشناسی به سبب تکیهای که بر مسائل ارتباطی دارد، میتواند در حوزههای گوناگونی وارد شود و تحلیلهایی ارائه دهد که به درک بهتر روابط انسانی و موضوعات بین فردی می انجامند. در حیطهی رسانه، به ویژه آنجایی که مخاطبان مشارکتی تقریباً همسان با تولیدکنندگان محتوا دارند و گاه جایشان با هم عوض میشود، این موضوع اهمیتی فوقالعاده پیدا میکند. به کمک رسانههای اجتماعی میلیاردها انسان در سراسر جهان نه تنها به یکدیگر مرتبط میشوند، بلکه مدیریت کیفیت این ارتباط را نیز به دست میگیرند و پدیدههای مختلفی از قبیل اشتراکگذاری عکس، فیلم و اطلاعات را تحت تأثیر خود قرار میدهند. این مطلبی است که کتاب، مقدمهی خود را با آن آغاز میکند.
اما مسألهی حضور در رسانه اجتماعی آنچنان دامنهی گستردهای دارد که نمیتوان همهی ابعاد آن را در کتابی صد و چند صفحهای گرد آورد و بررسی کرد. به همین خاطر است که نویسنده به بعضی از شاخصترین این حوزه موضوعات بسنده کرده و کوشیده با آوردن شواهد و مثالهایی بحث خود را برای مخاطبان روشنتر و فهمپذیرتر سازد. او بر مفاهیمی تأکید کرده که به طور معمول همهی کاربران رسانه اجتماعی با آنها سر و کار دارند و ممکن است دربارهی آنها دچار معضلات و سوءتفاهمهایی باشند.
نویسنده در گام اول سعی کرده با ارائهی تعریفی جامع و مشخص از برخی مفاهیم رایج در حوزه رسانه اجتماعی رفع ابهام کند. مهمترینِ این تعاریف مربوط به خود کلمه «رسانه اجتماعی» است که گاه به اشتباه به جای «شبکه اجتماعی» استفاده میشود. از مباحث کتاب اینگونه استنباط میشود که شبکه اجتماعی میتواند با فنآوری ارتباط مستقیمی نداشته باشد، بلکه به مجموعه روابطی مربوط باشد که افرادی که یکدیگر را میشناسند به هم پیوند میدهد. شبکه اجتماعی به این معنا میتواند مجموعههای حیوانات و حتی گیاهان را در بر بگیرد. این شبکههای اجتماعی میتوانند هر کدام بخشی از یک شبکه اجتماعی دیگر باشند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030228102.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«روانشناسی رسانه اجتماعی»؛ کیوران مکمائن؛ ترجمه ماندانا افتخار؛ نشر نو کاوش در اقیانوس بیکران روابط رسانهای
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
راهنمای کتاب/ دولت مستعجل
دکتر علی غزالیفر
«روانشناسیِ سلبریتی»
نویسنده: گیل استیوِر
مترجم: تهمینه زاردشت
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
149 صفحه، 100000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
اینستاگرام. اکسپلورر. آقا، که حالا حسابی مشهور شده، یک کت براق عجیب و غریب پوشیده که به نظر کاملاً زنانه میآید. بعد با آن شکل و شمایل ناهنجار از چیزی تعریف میکند که از آن پوشش کذائی هم مسخرهتر است، و صدای بچهگربه درمیآورد. ملت آریایی همیشه حاضر در اینستاگرام نیز در کامنتها سنگ تمام میگذارند و غش و ضعف میکنند. لایک هم بیشمار. احتمالاً بیشتر افراد به حال این وضعیت تأسف میخورند و سلبریتی را پدیدهای بد، مضرّ، مخرّب و حتی مزخرف میدانند. شاید؛ اما حتی اگر خود سلبریتی امری مزخرف باشد، تأمل در آن و بررسیاش مزخرف نیست. بهعلاوه، گیریم که سلبریتی سطحی است. اما انسان باید بسیار عمیق باشد تا بتواند سطحی بودن این پدیده را خوب درک کند. اگر کسی در این مطلب شک دارد، این کتاب را بخواند؛ خواهد دید که سلبریتی بهعنوان مسئله چقدر جدی است و جای نظریهپردازی دارد. ناگفته نماند که فهمیدن این پدیده هم البته ساده نیست. فهمیدنش، هم کار میبرد و هم نتیجهاش آموزنده است.
روشن است که سلبریتی را میتوان از منظرهایی گوناگون بررسی کرد. در این کتاب با نگاهی روانشناختی واکاوی شده است. فصل اول، «سلبریتی»، به سرشت خود این موضوع میپردازد و مسائلی از ایندست را پاسخ میدهد: سلبریتی حالت است یا خصلت؟ شهرت و سلبریتی چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند؟ آیا سلبریتی پدیدهای مدرن است یا در گذشته هم وجود داشته است؟ سلبریتی چه ارتباطی با ظهور جوامع صنعتی دارد؟
نویسنده در فصل دوم، «روانشناسی و سلبریتی»، از آراء روانشناسان بزرگ بهره گرفته تا این پدیده را بیشتر روشن سازد؛ کسانی همچون، آلبرت بندورا، اریک اریکسون، جان بالبی، اروینگ گافمن، هانری تایفل، و الوین تافلر. در فصل سوم، «سلبریتی در مقایسه با شهرت»، به پرسشهایی برمیخوریم که از رابطۀ میان آن دو مفهوم برمیخیزند: سلبریتی مقدم بر شهرت است یا برعکس؟ آیا سلبریتی میتواند بدون شهرت باشد یا برعکس؟ رابطۀ میان سلبریتی و برندسازی (در سیاست و تجارت) چیست؟
مفصلترین بخشِ کتاب فصل چهارم است: «چالشهای زندگی سلبریتی». نویسنده در این فصل به سراغ این مسئله میرود که سلبریتیها بهعلت سلبریتی بودن چگونه زندگی میکنند. به عبارت دیگر، مسئله این است: سلبریتی بودن چه تأثیری بر زندگی سلبریتیها میگذارد؟ پاسخ مشروح این مسئلۀ بزرگ و جذاب مبتنی بر دو نوع داده است: تجربههای بازگوشدۀ سلبریتیهایی که دوستان نویسنده هستند، و خودزندگینامههای بعضی از سلبریتیها. نکات جالب زیادی در این فصل هست که خواننده در نهایت به این نتیجه میرسد که سلبریتی بودن هم چندان آش دهنسوزی نیست.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030305112.html
دکتر علی غزالیفر
«روانشناسیِ سلبریتی»
نویسنده: گیل استیوِر
مترجم: تهمینه زاردشت
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
149 صفحه، 100000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
اینستاگرام. اکسپلورر. آقا، که حالا حسابی مشهور شده، یک کت براق عجیب و غریب پوشیده که به نظر کاملاً زنانه میآید. بعد با آن شکل و شمایل ناهنجار از چیزی تعریف میکند که از آن پوشش کذائی هم مسخرهتر است، و صدای بچهگربه درمیآورد. ملت آریایی همیشه حاضر در اینستاگرام نیز در کامنتها سنگ تمام میگذارند و غش و ضعف میکنند. لایک هم بیشمار. احتمالاً بیشتر افراد به حال این وضعیت تأسف میخورند و سلبریتی را پدیدهای بد، مضرّ، مخرّب و حتی مزخرف میدانند. شاید؛ اما حتی اگر خود سلبریتی امری مزخرف باشد، تأمل در آن و بررسیاش مزخرف نیست. بهعلاوه، گیریم که سلبریتی سطحی است. اما انسان باید بسیار عمیق باشد تا بتواند سطحی بودن این پدیده را خوب درک کند. اگر کسی در این مطلب شک دارد، این کتاب را بخواند؛ خواهد دید که سلبریتی بهعنوان مسئله چقدر جدی است و جای نظریهپردازی دارد. ناگفته نماند که فهمیدن این پدیده هم البته ساده نیست. فهمیدنش، هم کار میبرد و هم نتیجهاش آموزنده است.
روشن است که سلبریتی را میتوان از منظرهایی گوناگون بررسی کرد. در این کتاب با نگاهی روانشناختی واکاوی شده است. فصل اول، «سلبریتی»، به سرشت خود این موضوع میپردازد و مسائلی از ایندست را پاسخ میدهد: سلبریتی حالت است یا خصلت؟ شهرت و سلبریتی چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند؟ آیا سلبریتی پدیدهای مدرن است یا در گذشته هم وجود داشته است؟ سلبریتی چه ارتباطی با ظهور جوامع صنعتی دارد؟
نویسنده در فصل دوم، «روانشناسی و سلبریتی»، از آراء روانشناسان بزرگ بهره گرفته تا این پدیده را بیشتر روشن سازد؛ کسانی همچون، آلبرت بندورا، اریک اریکسون، جان بالبی، اروینگ گافمن، هانری تایفل، و الوین تافلر. در فصل سوم، «سلبریتی در مقایسه با شهرت»، به پرسشهایی برمیخوریم که از رابطۀ میان آن دو مفهوم برمیخیزند: سلبریتی مقدم بر شهرت است یا برعکس؟ آیا سلبریتی میتواند بدون شهرت باشد یا برعکس؟ رابطۀ میان سلبریتی و برندسازی (در سیاست و تجارت) چیست؟
مفصلترین بخشِ کتاب فصل چهارم است: «چالشهای زندگی سلبریتی». نویسنده در این فصل به سراغ این مسئله میرود که سلبریتیها بهعلت سلبریتی بودن چگونه زندگی میکنند. به عبارت دیگر، مسئله این است: سلبریتی بودن چه تأثیری بر زندگی سلبریتیها میگذارد؟ پاسخ مشروح این مسئلۀ بزرگ و جذاب مبتنی بر دو نوع داده است: تجربههای بازگوشدۀ سلبریتیهایی که دوستان نویسنده هستند، و خودزندگینامههای بعضی از سلبریتیها. نکات جالب زیادی در این فصل هست که خواننده در نهایت به این نتیجه میرسد که سلبریتی بودن هم چندان آش دهنسوزی نیست.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030305112.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«روانشناسیِ سلبریتی»؛ گیل استیوِر؛ ترجمه تهمینه زاردشت؛ نشر نو دولت مستعجل
«روانشناسیِ سلبریتی»
راهنمای کتاب/ نگاهی به پیوند ناگسستنی و پیچیدهی تن و روان
میلاد شاملو
«مغز و تاریخ»
نوشته: لوچانو مکاچی
ترجمه: امیرحسین نیکزاد
نشر نو، 1402
220 صفحه، 200000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رابطهی مغز با رفتار و کارکردهای مختلف شناختی و روانشناسانه، همواره معمای بزرگی برای متخصصین علوم تجربی و انسانشناسی بوده است. آنها با آزمایشهای گوناگون در صدد رسیدن به درک بهتری از آنچه میان سیستم عصبی و روان انسان میگذرد، بودهاند. بسیاری از این گونه آزمایشها بر روی حیواناتی که ساختاری شبیهتر و نزدیکتر به انسان دارند انجام میشده و نشان از این داشته که اگر انسان در چنین موقعیتهایی قرار میگرفت چه واکنشی از خود بروز میداد. اما بسیاری از فعالیتها صرفاً به انسان اختصاص دارند و بنابراین نمیتوان حیوانات را در آنها با انسان مقایسه کرد. کارکردهایی از قبیل: گفتار، برنامهریزی برای انجام کار و تعاملات پیچیدهی روانشناختی از جملهی این موارد به شمار میآیند.
انگلس انجام کار و گفتار را مهمترین ویژگیهای متمایزکننده میان انسان و حیوان میداند و این میتواند مبدأ بسیاری از مطالعات برای بررسی تفاوتهای انسان و حیوان و نیز ارزیابی کارکردهای پیشرفتهی شناختی انسانها باشد. برخی از مطالعات مانند آنچه پاوولف دربارهی رفتارهای شرطی انجام داد میتوانند قابل بسط به کارکردهای انسانی نیز باشند، اما رفتارهایی وجود دارند که به سختی میتوان آنها را فصل تمایز میان انسان و حیوان دانست و نیاز به کاوشهای عمیقتر و جامعتری دربارهی آنها احساس میشود.
لوچانو مکاچی با تمرکز بر فصول تمایز رفتارهای انسانی و حیوانی، به مطالعات و تحقیقات بسیاری دربارهی شناخت ساختار و عملکرد مغز انسان و ارتباطی که میتواند با محرکهای گوناگون روانشناختی و جامعهشناختی داشته باشد، پرداخته است. بخشی عمده و مهم از این تأملات او در کتاب «مغز و تاریخ» آمده که در یک مسیر تاریخی نسبتاً طولانی ابعاد مختلف روان و ارتباط آن با کارکردهای فیزیکی را بررسی میکند. این پژوهشها البته به ملیت و نظام خاص اجتماعی تعلق دارد که نشان میدهد تحولات تاریخی و محرکهای اجتماعی میتوانند چه سهمی در تکامل و ایجاد تغییرات بنیادین در کارکردهای مختلف مغزی داشته باشند. فرضیهای که شاید همچنان راهی طولانی برای اثبات دقیق آن باید پیمود.
رابطهی میان تن و روان یا آنچه مترجم عنوان «رابطهی میان پیکردشناسی و روانشناسی» بر روی آن میگذارد، شالودهی اصلی کتاب را میسازد. مکاچی خود در مقدمهای به این موضوع اشاره کرده که هدفش بررسی چگونگی کارکردهای مغز و ذهن به شکلی عام نبوده است، بلکه برای او مسأله این بوده که کارکردهای مغز، به رغم آنکه در بدو تولد برای همهی انسانها در تمامی دورههای تاریخی و در تمامی جهان یکسان بوده است، چگونه بعدها بر مبنای مؤلفههای تاریخی و محرکهای مختلف فرهنگی متفاوت شده است. او کوشیده این مسأله را بیش از هر جای دیگری در زمان استقرار حکومت شوروی و در جامعهی ظاهراً یکپارچهی روسیهی آن زمان مطالعه کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030507039.html
میلاد شاملو
«مغز و تاریخ»
نوشته: لوچانو مکاچی
ترجمه: امیرحسین نیکزاد
نشر نو، 1402
220 صفحه، 200000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رابطهی مغز با رفتار و کارکردهای مختلف شناختی و روانشناسانه، همواره معمای بزرگی برای متخصصین علوم تجربی و انسانشناسی بوده است. آنها با آزمایشهای گوناگون در صدد رسیدن به درک بهتری از آنچه میان سیستم عصبی و روان انسان میگذرد، بودهاند. بسیاری از این گونه آزمایشها بر روی حیواناتی که ساختاری شبیهتر و نزدیکتر به انسان دارند انجام میشده و نشان از این داشته که اگر انسان در چنین موقعیتهایی قرار میگرفت چه واکنشی از خود بروز میداد. اما بسیاری از فعالیتها صرفاً به انسان اختصاص دارند و بنابراین نمیتوان حیوانات را در آنها با انسان مقایسه کرد. کارکردهایی از قبیل: گفتار، برنامهریزی برای انجام کار و تعاملات پیچیدهی روانشناختی از جملهی این موارد به شمار میآیند.
انگلس انجام کار و گفتار را مهمترین ویژگیهای متمایزکننده میان انسان و حیوان میداند و این میتواند مبدأ بسیاری از مطالعات برای بررسی تفاوتهای انسان و حیوان و نیز ارزیابی کارکردهای پیشرفتهی شناختی انسانها باشد. برخی از مطالعات مانند آنچه پاوولف دربارهی رفتارهای شرطی انجام داد میتوانند قابل بسط به کارکردهای انسانی نیز باشند، اما رفتارهایی وجود دارند که به سختی میتوان آنها را فصل تمایز میان انسان و حیوان دانست و نیاز به کاوشهای عمیقتر و جامعتری دربارهی آنها احساس میشود.
لوچانو مکاچی با تمرکز بر فصول تمایز رفتارهای انسانی و حیوانی، به مطالعات و تحقیقات بسیاری دربارهی شناخت ساختار و عملکرد مغز انسان و ارتباطی که میتواند با محرکهای گوناگون روانشناختی و جامعهشناختی داشته باشد، پرداخته است. بخشی عمده و مهم از این تأملات او در کتاب «مغز و تاریخ» آمده که در یک مسیر تاریخی نسبتاً طولانی ابعاد مختلف روان و ارتباط آن با کارکردهای فیزیکی را بررسی میکند. این پژوهشها البته به ملیت و نظام خاص اجتماعی تعلق دارد که نشان میدهد تحولات تاریخی و محرکهای اجتماعی میتوانند چه سهمی در تکامل و ایجاد تغییرات بنیادین در کارکردهای مختلف مغزی داشته باشند. فرضیهای که شاید همچنان راهی طولانی برای اثبات دقیق آن باید پیمود.
رابطهی میان تن و روان یا آنچه مترجم عنوان «رابطهی میان پیکردشناسی و روانشناسی» بر روی آن میگذارد، شالودهی اصلی کتاب را میسازد. مکاچی خود در مقدمهای به این موضوع اشاره کرده که هدفش بررسی چگونگی کارکردهای مغز و ذهن به شکلی عام نبوده است، بلکه برای او مسأله این بوده که کارکردهای مغز، به رغم آنکه در بدو تولد برای همهی انسانها در تمامی دورههای تاریخی و در تمامی جهان یکسان بوده است، چگونه بعدها بر مبنای مؤلفههای تاریخی و محرکهای مختلف فرهنگی متفاوت شده است. او کوشیده این مسأله را بیش از هر جای دیگری در زمان استقرار حکومت شوروی و در جامعهی ظاهراً یکپارچهی روسیهی آن زمان مطالعه کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030507039.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«مغز و تاریخ» ؛ لوچانو مکاچی؛ ترجمه امیرحسین نیکزاد؛ نشر نو نگاهی به پیوند ناگسستنی و پیچیدهی تن و روان
«مغز و تاریخ»