راهنمای کتاب/ آقای 420!
حمید رضا امیدی سرور
«آدم ما در بالیوود»
نویسنده: کریم نیکونظر
ناشر: چشمه، چاپ اول اسفند ۱۴۰۰
۱۷۳ صفحه، ۶۲۰۰۰ تومان
#ناداستان #سینما #نشرچشمه
اگر از علاقمندان پیگیر سینما باشید، احتمالا نام فیلم «آقای ۴۲۰» به گوشتان خورده باشد. یکی از فیلمهای قدیمی سینمای هند با حضور راچ کاپور که حالا در بالیوود اثری کلاسیک شناخته میشود. در فرهنگ هندی (و گویا افغانی) آقای ۴۲۰ لقبی است برای آدمهای دغل باز که خود را متفاوت با آنچه هستند، نشان میدهند. در میانه دههی سی وقتی راچ کاپور به ایران سفر کرده بود، اوانس اوگانیانس سازنده اولین فیلم تاریخ سینمای ایران که دیگر مدتها بود در سینما فعالیتی نداشت (آن زمان خودش را پروفسور رضا اوهانیان مژده معرفی میکرد) راچ کاپور را به دفتر کار خود دعوت کرد و به او دکترایی افتخاری داد! آن زمان در جراید عکسی از راچ کاپور با لباس فارغ التحصیلان دانشگاه منتشر شد، آن هم در حالی که مدرکی تحت عنوانِ آکادمی سینمای آسیا در دست داشت. اما اینکه چطور سوپر استار سینمای هند قانع شد با این شکل و شمایل جلوی دوربین برود و دکترایِ افتخاریِ دانشگاهی خیالی را از دست کسی که در کشور خود کارگردانی فراموش شده بود، بگیرد؛ ماجرایی بود که از دید روزنامهنگاران آن سالها هم پنهان نماند. به همین دلیل بود که برخی از نویسندگان در جراید به کنایه پروفسور رضا مژده را «آقای ۴۲۰» خطاب کردند.
نمیتوان انکار کرد؛ پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده کسی بود که کارهایی مشابه «آقای ۴۲۰»ی از او سر میزد و اگر کمی بیشتر روی زندگی پرماجرای او دقت کنیم ادعاهایی داشت که از جهت عجیب بودن، «آقای ۴۲۰»ها نیز جلوی او کم میآوردند. با خوش بینی از ادعای درمان قطعی ریزش مو، با شعار «کچلها بشتابید» صرف نظر میکنیم و میرویم سراغ ماجرای اختراع بشقاب پرندههایی که وظیفه جابجایی مسافران درون شهری را داشتند. بشقاب پرندههایی با ظرفیت های دو، چهار، شش و هشت نفره که مدل دو نفره برای عروس دامادهایی بود که قصد سفر ماه عسل داشتند، هشت نفرهها برای خانوادههای پر جمعیت و چهارنفره ها میتوانستند کار تاکسی را در جابجایی های درون شهری انجام دهند. در کنار آن هواپیماهای عمودپرواز با ظرفیت ۲۷۰۰ نفر و هلیکوپترهای مختلف هم بودند. پرفسور حتی به خبرنگاری که سراغش رفته بود نشان داده بود که چطور با استفاده از سیخ کباب ماکت اولیه یکی از هواپیماهایش را ساخته است! شنیدن این ادعاها شاید امروز خنده دار به نظر برسد، اما همانطور که ادعای ساختن انرژی هسته ای در قابلمه توسط یک بچه مدرسهای، همین چند سال پیش آنقدر جدی مطرح شد که برخی آن را باور کردند، ماجرای بشقاب پرندهها نیز چنان جدی مطرح شد که حتی صنف تاکسیرانان تهران با اعلام انزجار از اختراعات پروفسور مژده اعلام که نهایت تلاش خود را برای ممانعت از همه گیر شدن این بشقاب پرندهها خواهد کرد!
براستی «پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده» که بود؟ عاقل بود یا دیوانه؟ دغل باز بود یا راستگو؟ نابغه بود یا فردی عادی اما بلند پرواز؟ اصلا دکترا داشت؟ درمان کچلیاش واقعی بود یا ادعایی دروغین؟ سوالات زیادی درباره راست و دروغهای زندگی او میتوان پرسید. اما آنچه واقعیت دارد این است که او سازنده نخستین فیلمهای تاریخ سینمای ایران «آبی و رابی » (۱۳۰۹) و «حاجی آقا آکتور سینما» (۱۳۱۱) بود. از فیلم «آبی و رابی» که فریمی باقی نمانده، اما «حاجی آقا آکتور سینما» را به حق میتوان نخستین فیلم هنری تاریخ سینمای ایران دانست که نمیتوان منکر بارقههای استعداد سینمایی سازندهاش با توجه به زمان ساخت آن شد. اگر زندگی حرفهای اوگانیانس را به دو دورهی پیش و پس از پایان فعالیت سینماییاش تقسیم کنیم؛ هرچه در دوره دوم (که به اصطلاح به کارهای علمی و اختراعات مشغول بود) با ادعا و کارهای عجیب و غریب ناممکن همراه بود؛ در دوره اول واقعی و پیشگامانه و تاثیرگذار بود. هرچند که آرزوهای دور و درازش در مورد صنعت سینما در ایران به واقعیت بدل نشد اما سوای دو فیلم بلند صامتی که ساخت، بنیان گذار نخستین مدرسه سینمایی نیز بود که دو دوره آن را برگزار کرد و شاگردانی هم پرورش داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010928011.html
حمید رضا امیدی سرور
«آدم ما در بالیوود»
نویسنده: کریم نیکونظر
ناشر: چشمه، چاپ اول اسفند ۱۴۰۰
۱۷۳ صفحه، ۶۲۰۰۰ تومان
#ناداستان #سینما #نشرچشمه
اگر از علاقمندان پیگیر سینما باشید، احتمالا نام فیلم «آقای ۴۲۰» به گوشتان خورده باشد. یکی از فیلمهای قدیمی سینمای هند با حضور راچ کاپور که حالا در بالیوود اثری کلاسیک شناخته میشود. در فرهنگ هندی (و گویا افغانی) آقای ۴۲۰ لقبی است برای آدمهای دغل باز که خود را متفاوت با آنچه هستند، نشان میدهند. در میانه دههی سی وقتی راچ کاپور به ایران سفر کرده بود، اوانس اوگانیانس سازنده اولین فیلم تاریخ سینمای ایران که دیگر مدتها بود در سینما فعالیتی نداشت (آن زمان خودش را پروفسور رضا اوهانیان مژده معرفی میکرد) راچ کاپور را به دفتر کار خود دعوت کرد و به او دکترایی افتخاری داد! آن زمان در جراید عکسی از راچ کاپور با لباس فارغ التحصیلان دانشگاه منتشر شد، آن هم در حالی که مدرکی تحت عنوانِ آکادمی سینمای آسیا در دست داشت. اما اینکه چطور سوپر استار سینمای هند قانع شد با این شکل و شمایل جلوی دوربین برود و دکترایِ افتخاریِ دانشگاهی خیالی را از دست کسی که در کشور خود کارگردانی فراموش شده بود، بگیرد؛ ماجرایی بود که از دید روزنامهنگاران آن سالها هم پنهان نماند. به همین دلیل بود که برخی از نویسندگان در جراید به کنایه پروفسور رضا مژده را «آقای ۴۲۰» خطاب کردند.
نمیتوان انکار کرد؛ پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده کسی بود که کارهایی مشابه «آقای ۴۲۰»ی از او سر میزد و اگر کمی بیشتر روی زندگی پرماجرای او دقت کنیم ادعاهایی داشت که از جهت عجیب بودن، «آقای ۴۲۰»ها نیز جلوی او کم میآوردند. با خوش بینی از ادعای درمان قطعی ریزش مو، با شعار «کچلها بشتابید» صرف نظر میکنیم و میرویم سراغ ماجرای اختراع بشقاب پرندههایی که وظیفه جابجایی مسافران درون شهری را داشتند. بشقاب پرندههایی با ظرفیت های دو، چهار، شش و هشت نفره که مدل دو نفره برای عروس دامادهایی بود که قصد سفر ماه عسل داشتند، هشت نفرهها برای خانوادههای پر جمعیت و چهارنفره ها میتوانستند کار تاکسی را در جابجایی های درون شهری انجام دهند. در کنار آن هواپیماهای عمودپرواز با ظرفیت ۲۷۰۰ نفر و هلیکوپترهای مختلف هم بودند. پرفسور حتی به خبرنگاری که سراغش رفته بود نشان داده بود که چطور با استفاده از سیخ کباب ماکت اولیه یکی از هواپیماهایش را ساخته است! شنیدن این ادعاها شاید امروز خنده دار به نظر برسد، اما همانطور که ادعای ساختن انرژی هسته ای در قابلمه توسط یک بچه مدرسهای، همین چند سال پیش آنقدر جدی مطرح شد که برخی آن را باور کردند، ماجرای بشقاب پرندهها نیز چنان جدی مطرح شد که حتی صنف تاکسیرانان تهران با اعلام انزجار از اختراعات پروفسور مژده اعلام که نهایت تلاش خود را برای ممانعت از همه گیر شدن این بشقاب پرندهها خواهد کرد!
براستی «پروفسور اوانس اوهانیان اوگانیانس رضا مژده» که بود؟ عاقل بود یا دیوانه؟ دغل باز بود یا راستگو؟ نابغه بود یا فردی عادی اما بلند پرواز؟ اصلا دکترا داشت؟ درمان کچلیاش واقعی بود یا ادعایی دروغین؟ سوالات زیادی درباره راست و دروغهای زندگی او میتوان پرسید. اما آنچه واقعیت دارد این است که او سازنده نخستین فیلمهای تاریخ سینمای ایران «آبی و رابی » (۱۳۰۹) و «حاجی آقا آکتور سینما» (۱۳۱۱) بود. از فیلم «آبی و رابی» که فریمی باقی نمانده، اما «حاجی آقا آکتور سینما» را به حق میتوان نخستین فیلم هنری تاریخ سینمای ایران دانست که نمیتوان منکر بارقههای استعداد سینمایی سازندهاش با توجه به زمان ساخت آن شد. اگر زندگی حرفهای اوگانیانس را به دو دورهی پیش و پس از پایان فعالیت سینماییاش تقسیم کنیم؛ هرچه در دوره دوم (که به اصطلاح به کارهای علمی و اختراعات مشغول بود) با ادعا و کارهای عجیب و غریب ناممکن همراه بود؛ در دوره اول واقعی و پیشگامانه و تاثیرگذار بود. هرچند که آرزوهای دور و درازش در مورد صنعت سینما در ایران به واقعیت بدل نشد اما سوای دو فیلم بلند صامتی که ساخت، بنیان گذار نخستین مدرسه سینمایی نیز بود که دو دوره آن را برگزار کرد و شاگردانی هم پرورش داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4010928011.html
راهنمای کتاب/ جذابیت متفاوت بودن
حمیدرضا امیدیسرور
«شیطان در شهر سپید»
(قتل، جادو و جنون در نمایشگاهی که آمریکا را دگرگون کرد )
نویسنده: اریک لارسن
ترجمه: سوگند رجبینسب
ناشر: قطره، چاپ اول ، 1401
468 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرقطره
ترجمه و نشر آثار پلیسی و جنایی در ایران، در دههی گذشته یکی از پربارترین دورههای خود را پشت سر گذاشته است؛ از آثار کلاسیک کارآگاهی گرفته تا تریلرهای پرحادثه معاصر و یا از رمانهای عامه پسند پلیسی تا رمانهایی متفاوت با مخاطبان خاص و... از این منظر آثاری چنان متنوع و جذاب، پیش روی علاقمندان این گونه آثار قرار گرفته است که هر سلیقهای خوراک مورد پسند خود را در این بین میتواند پیدا کند.
مجموعه ادبیات پلیسی نشر قطره بیگمان یکی از پروپیمانترین مجموعههایی است که در این حوزه منتشر شده است. این موفقیت چندان هم عجیب نیست چرا که کاوه میرعباسی سرپرستی این مجموعه را برعهده دارد که خود یکی از چهرههای آشنا و صاحب نظر در حوزه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته میشود.
از ویژگیهای این مجموعه که از تداومی قابل اعتنا برخوردار بوده و تاکنون قریب به پنجاه عنوان از آن منتشر شده، انتشار آثاری است متنوع از سبکهایی گوناگون که توسط نویسندگانی کمتر شناخته شده در ایران نوشته شده اند. در این میان بخصوص باید به ادبیات پلیسی تاریخی اشاره کرد که برای نخستین بار در این مجموعه به طور جدی مورد توجه قرار رفته و نمونههایی از آنها منتشر شد.
«شیطان در شهر سپید» نوشته اریک لارسن که با ترجمه سوگند رجبی نسب به بازار آمده، چهل و یکمین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی نشرقطره است که در همین مجموعه متنوع و متفاوت کاری در خور اعتنا و دیگر گونه محسوب میشود! «شیطان در شهر سپید» را نمی توان رمان در معنای متداول آن به شمار آورد و در واقع گونهای ناداستان مستند و روایی محسوب می شود که سالهای اخیر نه تنها نمونههای فراوانی از آنها نوشته و منتشر شدهاند، بلکه گونهای پرطرفدار نیز هست. عمده جذابیت این آثار صرف نظر از مستند و واقعی بودن مضمون، وابسته به شیوههای روایی آنها و ترکیب واقعیت و عنصر خیال است.
اریک لارسن در این زمینه چهرهای شناخته شده و صاحب سبک محسوب میشود. نویسنده و روزنامهنگاری که نوشتن داستانهای مستند و تحقیقی از ویژگیهای شاخص اوست. پیش از این نیز در ایران کتاب «در باغ حیوانات» به قلم او که به سالهای قدرت گرفتن هیتلر و نازیها در آلمان میپرداخت، به فارسی ترجمه و منتشر شده بود.
«شیطان در شهر سپید» که نخستین بار در سال 2003 (هشت سال قبل از در باغ حیوانات) نوشته و منتشر شده است ، همچون اثر مورد اشاره نه تنها به عنوان پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز مورد تایید و ستایش قرار گرفته است؛ همچون جایزه ژانر وحشت (بخش غیرداستانی)، بهترین کتاب سال روزنامه سانفرانسیسکو، فینالیست جایزه کتاب، جایزه کتاب برتر ایالت واشینگتن، برنده جایزه ادگار (بهترین اثر جنایی واقعی) و جایزه خنجر طلایی جامعه نویسندگان جنایی (بخش غیرداستانی) را از آن خود کرده است.
اریک لارسن در «شیطان شهر سپید» دو خط روایی را برگزیده و به شکلی هنرمندانه در کنار هم روایت میکند. دو خطی که به واسطه قرار گرفتن در دل یک واقعه تاریخی که در اواخر قرن نوزدهم رخ میدهد درکنار هم پیش می روند و در نقاط اوج این روایت به هم پیوند میخورند. در دهه پایانی قرن نوزدهم که ایالات متحده با شتاب به سمت قرن بیستم میرود، نمایشگاهی جهانی در شیکاگوی آمریکا برگزار شد که در نوع خود اتفاقی منحصر به فرد بود. دو محور این روایت در حاشیه و متن این نمایشگاه شکل گرفته و رخ می دهند. یک سوی ماجرا معماری بااستعداد قرار دارد و در سوی دیگر قاتلی سریالی. هر دو مرد در کار خود استادند و ویژگیهایشان در مجذوب کردن مخاطبان کتاب تاثیر بسزایی دارد. معمار داستان، مسئول نمایشگاه جهانیست که کار طراحی بسیاری از ساختمانهای مشهور آمریکایی را برعهده داشته است. حضور دنیل برنهام به عنوان معماری که قدم به قدم این پروژه را پیش میبرد باعث شده کتاب مملو از اطلاعات و نکات جالب برای علاقمندان معماری باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020116134.html
حمیدرضا امیدیسرور
«شیطان در شهر سپید»
(قتل، جادو و جنون در نمایشگاهی که آمریکا را دگرگون کرد )
نویسنده: اریک لارسن
ترجمه: سوگند رجبینسب
ناشر: قطره، چاپ اول ، 1401
468 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرقطره
ترجمه و نشر آثار پلیسی و جنایی در ایران، در دههی گذشته یکی از پربارترین دورههای خود را پشت سر گذاشته است؛ از آثار کلاسیک کارآگاهی گرفته تا تریلرهای پرحادثه معاصر و یا از رمانهای عامه پسند پلیسی تا رمانهایی متفاوت با مخاطبان خاص و... از این منظر آثاری چنان متنوع و جذاب، پیش روی علاقمندان این گونه آثار قرار گرفته است که هر سلیقهای خوراک مورد پسند خود را در این بین میتواند پیدا کند.
مجموعه ادبیات پلیسی نشر قطره بیگمان یکی از پروپیمانترین مجموعههایی است که در این حوزه منتشر شده است. این موفقیت چندان هم عجیب نیست چرا که کاوه میرعباسی سرپرستی این مجموعه را برعهده دارد که خود یکی از چهرههای آشنا و صاحب نظر در حوزه ادبیات پلیسی و جنایی شناخته میشود.
از ویژگیهای این مجموعه که از تداومی قابل اعتنا برخوردار بوده و تاکنون قریب به پنجاه عنوان از آن منتشر شده، انتشار آثاری است متنوع از سبکهایی گوناگون که توسط نویسندگانی کمتر شناخته شده در ایران نوشته شده اند. در این میان بخصوص باید به ادبیات پلیسی تاریخی اشاره کرد که برای نخستین بار در این مجموعه به طور جدی مورد توجه قرار رفته و نمونههایی از آنها منتشر شد.
«شیطان در شهر سپید» نوشته اریک لارسن که با ترجمه سوگند رجبی نسب به بازار آمده، چهل و یکمین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی نشرقطره است که در همین مجموعه متنوع و متفاوت کاری در خور اعتنا و دیگر گونه محسوب میشود! «شیطان در شهر سپید» را نمی توان رمان در معنای متداول آن به شمار آورد و در واقع گونهای ناداستان مستند و روایی محسوب می شود که سالهای اخیر نه تنها نمونههای فراوانی از آنها نوشته و منتشر شدهاند، بلکه گونهای پرطرفدار نیز هست. عمده جذابیت این آثار صرف نظر از مستند و واقعی بودن مضمون، وابسته به شیوههای روایی آنها و ترکیب واقعیت و عنصر خیال است.
اریک لارسن در این زمینه چهرهای شناخته شده و صاحب سبک محسوب میشود. نویسنده و روزنامهنگاری که نوشتن داستانهای مستند و تحقیقی از ویژگیهای شاخص اوست. پیش از این نیز در ایران کتاب «در باغ حیوانات» به قلم او که به سالهای قدرت گرفتن هیتلر و نازیها در آلمان میپرداخت، به فارسی ترجمه و منتشر شده بود.
«شیطان در شهر سپید» که نخستین بار در سال 2003 (هشت سال قبل از در باغ حیوانات) نوشته و منتشر شده است ، همچون اثر مورد اشاره نه تنها به عنوان پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز مورد تایید و ستایش قرار گرفته است؛ همچون جایزه ژانر وحشت (بخش غیرداستانی)، بهترین کتاب سال روزنامه سانفرانسیسکو، فینالیست جایزه کتاب، جایزه کتاب برتر ایالت واشینگتن، برنده جایزه ادگار (بهترین اثر جنایی واقعی) و جایزه خنجر طلایی جامعه نویسندگان جنایی (بخش غیرداستانی) را از آن خود کرده است.
اریک لارسن در «شیطان شهر سپید» دو خط روایی را برگزیده و به شکلی هنرمندانه در کنار هم روایت میکند. دو خطی که به واسطه قرار گرفتن در دل یک واقعه تاریخی که در اواخر قرن نوزدهم رخ میدهد درکنار هم پیش می روند و در نقاط اوج این روایت به هم پیوند میخورند. در دهه پایانی قرن نوزدهم که ایالات متحده با شتاب به سمت قرن بیستم میرود، نمایشگاهی جهانی در شیکاگوی آمریکا برگزار شد که در نوع خود اتفاقی منحصر به فرد بود. دو محور این روایت در حاشیه و متن این نمایشگاه شکل گرفته و رخ می دهند. یک سوی ماجرا معماری بااستعداد قرار دارد و در سوی دیگر قاتلی سریالی. هر دو مرد در کار خود استادند و ویژگیهایشان در مجذوب کردن مخاطبان کتاب تاثیر بسزایی دارد. معمار داستان، مسئول نمایشگاه جهانیست که کار طراحی بسیاری از ساختمانهای مشهور آمریکایی را برعهده داشته است. حضور دنیل برنهام به عنوان معماری که قدم به قدم این پروژه را پیش میبرد باعث شده کتاب مملو از اطلاعات و نکات جالب برای علاقمندان معماری باشد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020116134.html
راهنمای کتاب/ گم شدن در روزهای از دست رفته
حمیدرضا امیدیسرور
«یادداشتهایی درباره زندگی»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: بهاره فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
263 صفحه، 170000 تومان
#ناداستان #جستار #نشرچشمه
روزگاری وقتی صحبت از ادبیات ترک زبان میشد مخاطبان عام کتابخوانی ذهنشان می رفت پیش عزیز نسین، آنها هم که کمی جدیتر به ادبیات نگاه می کردند، دست روی آثار یاشار کمال نویسنده ترک زبانِ کرد تبار میگذاشتند.
اما چند دههای است که ادبیات ترک نه فقط در ایران که در جهان نیز بسیار مطرح شده است، با نویسندگان کوچک و بزرگی در سبک های گوناگون. در این میان البته آنکه به عنوان چهره شاخص در صدر نشسته اورهان پاموک است که جایزه نوبل ادبیات را به خانه برده و در شناساندن بیشتر و بهتر ادبیات ترکیه نقش تعیین کنندهای داشته است.
اقبال چشمگیر آثار پاموک در ایران باعث شده در سالهای اخیر رمانهایش مکررا بازترجمه و منتشر شوند. ترجمههایی که البته بخش قابل توجهی از آنها یا بیکیفیتند و یا رونویسی شده از کار مترجمان حرفهای این حوزه هستند. اما در این میان نشر چشمه از جمله انگشت شمار ناشرانیست که بخش قابل توجهی از ترجمههای مقبول آثار اورهان پاموک را منتشر کرده است. به گونهای که مجموعهی تقریبا کاملی از آثار این نویسنده در اختیار علاقمندن قرار گرفته است. کتاب «یادداشتهایی درباره زندگی» که با ترجمه بهاره فریس آبادی به بازار آمده نیز در همین مجموعه جای میگیرد.
البته کتاب حاضر تفاوتی اساسی با آثار مطرح کارنامه این نویسنده دارد. اورهان پاموک بیش از همه به عنوان رمان نویس شناخته میشود، با همین رمانها هم به شهرت رسیده و جایزه نوبل را به خانه برده است. اما در عین حال جستار نویسی چیره دست نیز هست. جستار از آن نوشتههایی است که شکل و شیوه معینی را نمی توان به آن نسبت داد. درواقع قدرت قلم و میزان احاطه نویسنده و شکل پرورش آن متن است که موجب جذابیت جستار می شود. پاموک نیز برای بازگو کردن پارهای از خاطرات و بیان برخی دیدگاه های سیاسی ، اجتماعی و.... از این گونه ادبی، به بهترین شکلی استفاده کرده است و بی اغراق میتوان گفت جستارهای او از منظر ادبی و حتی روایی کم از رمانهایش ندارند. جستارهای پاموک از منظر محتوایی در زمینههای گوناگونی جای میگیرند. اما با این حال از مایههای درونی پیوند دهنده بسیاری نیز برخوردار هستند.
«یادداشتهایی درباره زندگی» از 24 جستار تشکیل شده است. این نوشته ها از دو کتاب پاموک به نامهای «رنگهای دیگر» و «تکههایی از چشم انداز» برگزیده شده و به زبان فارسی درآمده اند. عمده این جستارها در حد فاصل 1999 تا 2010 منتشر شده اند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020309119.html
حمیدرضا امیدیسرور
«یادداشتهایی درباره زندگی»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: بهاره فریس آبادی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
263 صفحه، 170000 تومان
#ناداستان #جستار #نشرچشمه
روزگاری وقتی صحبت از ادبیات ترک زبان میشد مخاطبان عام کتابخوانی ذهنشان می رفت پیش عزیز نسین، آنها هم که کمی جدیتر به ادبیات نگاه می کردند، دست روی آثار یاشار کمال نویسنده ترک زبانِ کرد تبار میگذاشتند.
اما چند دههای است که ادبیات ترک نه فقط در ایران که در جهان نیز بسیار مطرح شده است، با نویسندگان کوچک و بزرگی در سبک های گوناگون. در این میان البته آنکه به عنوان چهره شاخص در صدر نشسته اورهان پاموک است که جایزه نوبل ادبیات را به خانه برده و در شناساندن بیشتر و بهتر ادبیات ترکیه نقش تعیین کنندهای داشته است.
اقبال چشمگیر آثار پاموک در ایران باعث شده در سالهای اخیر رمانهایش مکررا بازترجمه و منتشر شوند. ترجمههایی که البته بخش قابل توجهی از آنها یا بیکیفیتند و یا رونویسی شده از کار مترجمان حرفهای این حوزه هستند. اما در این میان نشر چشمه از جمله انگشت شمار ناشرانیست که بخش قابل توجهی از ترجمههای مقبول آثار اورهان پاموک را منتشر کرده است. به گونهای که مجموعهی تقریبا کاملی از آثار این نویسنده در اختیار علاقمندن قرار گرفته است. کتاب «یادداشتهایی درباره زندگی» که با ترجمه بهاره فریس آبادی به بازار آمده نیز در همین مجموعه جای میگیرد.
البته کتاب حاضر تفاوتی اساسی با آثار مطرح کارنامه این نویسنده دارد. اورهان پاموک بیش از همه به عنوان رمان نویس شناخته میشود، با همین رمانها هم به شهرت رسیده و جایزه نوبل را به خانه برده است. اما در عین حال جستار نویسی چیره دست نیز هست. جستار از آن نوشتههایی است که شکل و شیوه معینی را نمی توان به آن نسبت داد. درواقع قدرت قلم و میزان احاطه نویسنده و شکل پرورش آن متن است که موجب جذابیت جستار می شود. پاموک نیز برای بازگو کردن پارهای از خاطرات و بیان برخی دیدگاه های سیاسی ، اجتماعی و.... از این گونه ادبی، به بهترین شکلی استفاده کرده است و بی اغراق میتوان گفت جستارهای او از منظر ادبی و حتی روایی کم از رمانهایش ندارند. جستارهای پاموک از منظر محتوایی در زمینههای گوناگونی جای میگیرند. اما با این حال از مایههای درونی پیوند دهنده بسیاری نیز برخوردار هستند.
«یادداشتهایی درباره زندگی» از 24 جستار تشکیل شده است. این نوشته ها از دو کتاب پاموک به نامهای «رنگهای دیگر» و «تکههایی از چشم انداز» برگزیده شده و به زبان فارسی درآمده اند. عمده این جستارها در حد فاصل 1999 تا 2010 منتشر شده اند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020309119.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«یادداشتهایی درباره زندگی»؛ اورهان پاموک؛ ترجمه بهاره فریس آبادی؛ نشر چشمه گم شدن در روزهای از دست رفته
«یادداشتهایی درباره زندگی»
راهنمای کتاب/ موضوع مهم تنهایی!
رضا فکری
«ویرانههای من»
جستارهایی دربارهی روان رنجور و آدمها
نوشته: محمد طلوعی
ناشر: چشمه، 1401
93 صفحه، 52000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جستارها عرصهی گستردهی بیان تجارب زیستیاند و اغلب زمینهای برای روایت فراهم میکنند که ممکن است در مدیومهای دیگری از قبیل رمان و داستان کوتاه نگنجد. نویسندگان در دنیای جستار با فراغ بالی به مراتب وسیعتر از داستاننویسی، به بیان مشاهدات و تأملات خود میپردازند و در میانهی طیفی از شرح احوال روزمرهی زندگی تا نظریهپردازیِ فلسفی و جامعهشناختی دربارهی پدیدهها پیش میروند. از آنجا که این قالب روایی مینیمالتر و دموکراتیکتر از سایر روایتهای داستانی عمل میکند و تجاربی ملموس و دست اول از نویسندگان را در اختیار مخاطب قرار میدهد، با سبک زندگی مدرن همخوانی بیشتری هم دارد. به همین سبب نویسندگان بسیاری در سالهای اخیر به نشر تجاربشان در هیأت جستار روی آوردهاند تا از این شکل روایی، برای ارتباط نزدیکتر با خوانندگانشان بهره بگیرند و محمد طلوعی از این دسته نویسندگان است.
طلوعی در اغلب آثار داستانیاش از قبیل «من ژانت نیستم»، «تربیتهای پدر» و «آناتومی افسردگی» نیز راهی شبیه جستار برای پیشبرد روایتش برگزیده است. اما مجموعه جستار «ویرانههای من» مسیری کاملاً مستقل در جستارنویسی برای او گشوده است. او در این کتاب به نقل سیر و سلوکهایی پرداخته که به ویژه در دو دههی اخیر زندگیاش تجربه کرده و دستاوردهای نویسندگیاش هم در رقم زدن مسیری متفاوت برای این مکاشفات بیتأثیر نبوده است. او در روایتش ماجراها و حکایتهای بیشماری گنجانده که هر یک مربوط به دورهای خاص از زندگی اوست و به نحوی در تبیین جهانبینیاش دربارهی موضوعهایی همچون مرگ، تنهایی و روابط انسانی نقشی مهم ایفا میکند.
کتاب مشتمل بر هفت جستار است که برخی از آنها مانند «بوطیقای ویرانگی» و «دروازهی بیدروازه» بر سایر بخشهای مجموعه تسلط مضمونی دارند. «بوطیقای ویرانگی» به نوعی مقدمهی مجموعه هم به شمار میرود و جایی است که نویسنده از منظری جامعتر به تفسیر هستیشناسانهی پدیدههای زندگیاش میپردازد؛ درواقع به نوعی تمامی جستارهای بعد از این، در سایهی همین ابرمضمون قرار میگیرد. جستاری که جنبهای تاریخی به تجارب بشر دربارهی ناکامیها و تنهاییهایش میدهد و به نظر میرسد فروپاشیِ روانی در اثر وقایع تروماتیک را نه تنها امری اجتنابناپذیر بلکه کاملاً جهانشمول و ازلی میپندارد.
تنهایی یکی از مضامینی است که نویسنده در این مجموعه به آن نگاه ویژهای داشته و در جستار «ضمیر ظالم» با تمرکز بیشتری به آن پرداخته و برهههای مختلفی از زندگیاش از کودکی تاکنون را بر همین مبنا زیر ذرهبین قرار داده است. او کوشیده موتیفها را در قالب تصاویری ماندگار از مقاطع متفاوت عمرش کنار هم بگذارد تا بتواند به نظریهی جامعی دربارهی تنهایی برسد؛ از تجربهی ماهیگیری در تنهایی، وقتی پسرکی شش ساله بوده گرفته تا زندگی در آپارتمانی مدرن در بزرگسالی که ساکنانش اغلب یکدیگر را نمیشناسند و هر یک با اشیاء و سرگرمیهایی، وسعت تنهایی خود را پوشش میدهند. نویسنده در این میان از بیان حکایات و بریدههایی از کتابهای دیگر نیز فروگذار نمیکند و آنها را بهعنوان شواهدی بر رد یا قبول استدلالهایش میآورد. در جستار «پیادهروی بزرگ» نیز نویسنده با افت و خیزها و پراکندگیهای بیشتری به این مضمون باز میگردد. اما این بار، تخیل را نیز چاشنی روایتش میکند تا امکانی تازه برای تحلیل موضوع تنهایی فراهم آورد. در اینجا او با ارتباطی خیالی با برادر مُردهاش میکوشد میان تجاربِ تنهایی و همراهی با دیگران تمایز قائل شود.
تجربهی زندگی در شهرهای مختلف و تأثیر آن بر شکلگیری شخصیت از دیگر دغدغههایی است که نویسنده در کتاب دربارهاش بسیار نوشته است. هر شهری با نمادهای خاصش، با پیشینههای تاریخی و مختصات فرهنگی و سیاسیاش جای پای خاصی در ذهن راوی جستارها باقی گذاشته است؛ از رشت و اثری که بر مسیر دو دههی آغازین زندگیاش گذاشته تا میلان با آن معماری منحصربهفردش که نویسنده روزهایی پُر فراز و نشیب را در آن سپری کرده است. گاه نیز مفهوم شهر چنان گسترش مییابد که تبدیل به موطن میشود و مباحثی همچون حس آشنایی و غربت را در خود جای میدهد. اما در هر حال شهر به هر شکل و شمایلی که مطرح شود، حکایتگر بخشی جداییناپذیر از هویت فردیِ راوی است و بر آن تأکید بسیار میورزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020318097.html
رضا فکری
«ویرانههای من»
جستارهایی دربارهی روان رنجور و آدمها
نوشته: محمد طلوعی
ناشر: چشمه، 1401
93 صفحه، 52000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
جستارها عرصهی گستردهی بیان تجارب زیستیاند و اغلب زمینهای برای روایت فراهم میکنند که ممکن است در مدیومهای دیگری از قبیل رمان و داستان کوتاه نگنجد. نویسندگان در دنیای جستار با فراغ بالی به مراتب وسیعتر از داستاننویسی، به بیان مشاهدات و تأملات خود میپردازند و در میانهی طیفی از شرح احوال روزمرهی زندگی تا نظریهپردازیِ فلسفی و جامعهشناختی دربارهی پدیدهها پیش میروند. از آنجا که این قالب روایی مینیمالتر و دموکراتیکتر از سایر روایتهای داستانی عمل میکند و تجاربی ملموس و دست اول از نویسندگان را در اختیار مخاطب قرار میدهد، با سبک زندگی مدرن همخوانی بیشتری هم دارد. به همین سبب نویسندگان بسیاری در سالهای اخیر به نشر تجاربشان در هیأت جستار روی آوردهاند تا از این شکل روایی، برای ارتباط نزدیکتر با خوانندگانشان بهره بگیرند و محمد طلوعی از این دسته نویسندگان است.
طلوعی در اغلب آثار داستانیاش از قبیل «من ژانت نیستم»، «تربیتهای پدر» و «آناتومی افسردگی» نیز راهی شبیه جستار برای پیشبرد روایتش برگزیده است. اما مجموعه جستار «ویرانههای من» مسیری کاملاً مستقل در جستارنویسی برای او گشوده است. او در این کتاب به نقل سیر و سلوکهایی پرداخته که به ویژه در دو دههی اخیر زندگیاش تجربه کرده و دستاوردهای نویسندگیاش هم در رقم زدن مسیری متفاوت برای این مکاشفات بیتأثیر نبوده است. او در روایتش ماجراها و حکایتهای بیشماری گنجانده که هر یک مربوط به دورهای خاص از زندگی اوست و به نحوی در تبیین جهانبینیاش دربارهی موضوعهایی همچون مرگ، تنهایی و روابط انسانی نقشی مهم ایفا میکند.
کتاب مشتمل بر هفت جستار است که برخی از آنها مانند «بوطیقای ویرانگی» و «دروازهی بیدروازه» بر سایر بخشهای مجموعه تسلط مضمونی دارند. «بوطیقای ویرانگی» به نوعی مقدمهی مجموعه هم به شمار میرود و جایی است که نویسنده از منظری جامعتر به تفسیر هستیشناسانهی پدیدههای زندگیاش میپردازد؛ درواقع به نوعی تمامی جستارهای بعد از این، در سایهی همین ابرمضمون قرار میگیرد. جستاری که جنبهای تاریخی به تجارب بشر دربارهی ناکامیها و تنهاییهایش میدهد و به نظر میرسد فروپاشیِ روانی در اثر وقایع تروماتیک را نه تنها امری اجتنابناپذیر بلکه کاملاً جهانشمول و ازلی میپندارد.
تنهایی یکی از مضامینی است که نویسنده در این مجموعه به آن نگاه ویژهای داشته و در جستار «ضمیر ظالم» با تمرکز بیشتری به آن پرداخته و برهههای مختلفی از زندگیاش از کودکی تاکنون را بر همین مبنا زیر ذرهبین قرار داده است. او کوشیده موتیفها را در قالب تصاویری ماندگار از مقاطع متفاوت عمرش کنار هم بگذارد تا بتواند به نظریهی جامعی دربارهی تنهایی برسد؛ از تجربهی ماهیگیری در تنهایی، وقتی پسرکی شش ساله بوده گرفته تا زندگی در آپارتمانی مدرن در بزرگسالی که ساکنانش اغلب یکدیگر را نمیشناسند و هر یک با اشیاء و سرگرمیهایی، وسعت تنهایی خود را پوشش میدهند. نویسنده در این میان از بیان حکایات و بریدههایی از کتابهای دیگر نیز فروگذار نمیکند و آنها را بهعنوان شواهدی بر رد یا قبول استدلالهایش میآورد. در جستار «پیادهروی بزرگ» نیز نویسنده با افت و خیزها و پراکندگیهای بیشتری به این مضمون باز میگردد. اما این بار، تخیل را نیز چاشنی روایتش میکند تا امکانی تازه برای تحلیل موضوع تنهایی فراهم آورد. در اینجا او با ارتباطی خیالی با برادر مُردهاش میکوشد میان تجاربِ تنهایی و همراهی با دیگران تمایز قائل شود.
تجربهی زندگی در شهرهای مختلف و تأثیر آن بر شکلگیری شخصیت از دیگر دغدغههایی است که نویسنده در کتاب دربارهاش بسیار نوشته است. هر شهری با نمادهای خاصش، با پیشینههای تاریخی و مختصات فرهنگی و سیاسیاش جای پای خاصی در ذهن راوی جستارها باقی گذاشته است؛ از رشت و اثری که بر مسیر دو دههی آغازین زندگیاش گذاشته تا میلان با آن معماری منحصربهفردش که نویسنده روزهایی پُر فراز و نشیب را در آن سپری کرده است. گاه نیز مفهوم شهر چنان گسترش مییابد که تبدیل به موطن میشود و مباحثی همچون حس آشنایی و غربت را در خود جای میدهد. اما در هر حال شهر به هر شکل و شمایلی که مطرح شود، حکایتگر بخشی جداییناپذیر از هویت فردیِ راوی است و بر آن تأکید بسیار میورزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020318097.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ویرانههای من»؛ محمد طلوعی؛ نشر چشمه موضوع مهم تنهایی!
«ویرانههای من»
راهنمای کتاب/ تهرانی که ما ساختیم...
رضا فکری
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
نوشته: سلمان امین
همراه با عکسهای رامتین فیروزیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
159 صفحه، 110000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
شهر در آثار سلمان امین، همواره جایگاهی محوری داشته و وقایع داستانی اغلب حول محور آن شکل و مفهوم حقیقی خود را یافته است. نکتهای که در رمانهای «انجمن نکبتزدهها» و «قلعهمرغی، روزگار هرمی» به نحو گستردهتری دیده میشود. شهر در این آثار عنصری حیاتی و سرنوشتساز است و شخصیتها و کنشهای میان آنها را مشخص میسازد و گویی بدون آن قصهای برای روایت باقی نمیماند. به همین خاطر است که میتوان شهر را از ستونهای اساسی جهان روایی سلمان امین دانست. این موضوع برای او چنان اهمیتی دارد که نهتنها در آثار داستانیاش، که در جستارها و تتبعات غیرداستانیاش نیز پیگیر آن بوده و کوشیده به مشاهدات و تجارباش، در قالب یک مجموعه نظم و سامان ببخشد. کتاب «تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی» از همین کوششهای شهرنگارانهی او برآمده است؛ مجموعهای که به انعکاس زیست این نویسنده در شهر تهران از پس چهار دهه میپردازد.
کتاب «تِهران...» مشتمل بر هفت فصل است که از منظر یک شهروند به جنبههای مختلف زندگی در منطقهای خاص از شهر تهران تکیه دارد. تجاربی که در قالب تحلیلهایی کوتاه نوشته شده و با شواهد تاریخی مختلف همراه شده است. عکسهایی نیز این جستارها را تکمیل میکنند تا تصویری چندبعدی از زیست شهری مد نظر مؤلف را بسازند. در این مجموعه، جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، جامعهشناختی و انسانشناسانه از زندگی شهری مورد واکاوی قرار گرفته و مثالهایی نیز برای تبیین روشنتر آنها آورده شده است؛ از جمله اینکه در دهههای پنجاه و شصت چه نوع پوشاک و وسایلی دانشآموزان پایینشهر را از بالای شهر تفکیک میکرده است.
تصویر کلی از تهران، موضوعی است که در اولویت تحلیل نویسنده قرار گرفته و بیش از هر چیز به آن پرداخته است. اولین قابی که برای مخاطب ساخته میشود حاوی تصویری از قلعهمرغی به عنوان منطقهای است که فرهنگ و تاریخچهی خاص خود را دارد. این تصویر برای نویسنده چنان اهمیتی دارد که زمانی در کودکی تمام جهان او را شکل داده است. تصویری که بعدها با افزوده شدن تهران و مؤلفههای شهرنشینی همراه آن، گسترش یافته و تعاریف متفاوتتری پیدا کرده است. در واقع سایهی منطقهی قلعهمرغی بر اغلب قیاسها و ارزشگذاریها سنگینی دارد و گاه و بیگاه میان تمام تفاسیر نویسنده از زندگی شهری سر برمیآورد و قدرتنمایی میکند. هرچند با همهی این تأکیدها بر نقش پررنگ و سرنوشتساز قلعهمرغی بهعنوان زیستگاهی خاص، در سرتاسر کتاب صحنه یا واقعهای نمیتوان یافت که تصویر آن را در ذهن مخاطب مشخص و ماندگار کند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020524097.html
رضا فکری
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
نوشته: سلمان امین
همراه با عکسهای رامتین فیروزیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
159 صفحه، 110000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
شهر در آثار سلمان امین، همواره جایگاهی محوری داشته و وقایع داستانی اغلب حول محور آن شکل و مفهوم حقیقی خود را یافته است. نکتهای که در رمانهای «انجمن نکبتزدهها» و «قلعهمرغی، روزگار هرمی» به نحو گستردهتری دیده میشود. شهر در این آثار عنصری حیاتی و سرنوشتساز است و شخصیتها و کنشهای میان آنها را مشخص میسازد و گویی بدون آن قصهای برای روایت باقی نمیماند. به همین خاطر است که میتوان شهر را از ستونهای اساسی جهان روایی سلمان امین دانست. این موضوع برای او چنان اهمیتی دارد که نهتنها در آثار داستانیاش، که در جستارها و تتبعات غیرداستانیاش نیز پیگیر آن بوده و کوشیده به مشاهدات و تجارباش، در قالب یک مجموعه نظم و سامان ببخشد. کتاب «تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی» از همین کوششهای شهرنگارانهی او برآمده است؛ مجموعهای که به انعکاس زیست این نویسنده در شهر تهران از پس چهار دهه میپردازد.
کتاب «تِهران...» مشتمل بر هفت فصل است که از منظر یک شهروند به جنبههای مختلف زندگی در منطقهای خاص از شهر تهران تکیه دارد. تجاربی که در قالب تحلیلهایی کوتاه نوشته شده و با شواهد تاریخی مختلف همراه شده است. عکسهایی نیز این جستارها را تکمیل میکنند تا تصویری چندبعدی از زیست شهری مد نظر مؤلف را بسازند. در این مجموعه، جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، جامعهشناختی و انسانشناسانه از زندگی شهری مورد واکاوی قرار گرفته و مثالهایی نیز برای تبیین روشنتر آنها آورده شده است؛ از جمله اینکه در دهههای پنجاه و شصت چه نوع پوشاک و وسایلی دانشآموزان پایینشهر را از بالای شهر تفکیک میکرده است.
تصویر کلی از تهران، موضوعی است که در اولویت تحلیل نویسنده قرار گرفته و بیش از هر چیز به آن پرداخته است. اولین قابی که برای مخاطب ساخته میشود حاوی تصویری از قلعهمرغی به عنوان منطقهای است که فرهنگ و تاریخچهی خاص خود را دارد. این تصویر برای نویسنده چنان اهمیتی دارد که زمانی در کودکی تمام جهان او را شکل داده است. تصویری که بعدها با افزوده شدن تهران و مؤلفههای شهرنشینی همراه آن، گسترش یافته و تعاریف متفاوتتری پیدا کرده است. در واقع سایهی منطقهی قلعهمرغی بر اغلب قیاسها و ارزشگذاریها سنگینی دارد و گاه و بیگاه میان تمام تفاسیر نویسنده از زندگی شهری سر برمیآورد و قدرتنمایی میکند. هرچند با همهی این تأکیدها بر نقش پررنگ و سرنوشتساز قلعهمرغی بهعنوان زیستگاهی خاص، در سرتاسر کتاب صحنه یا واقعهای نمیتوان یافت که تصویر آن را در ذهن مخاطب مشخص و ماندگار کند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4020524097.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»؛ سلمان امین (همراه با عکسهای رامتین فیروزیان)؛ نشر چشمه تهرانی که ما ساختیم...
«تِهران؛ هفت روایت از پایتخت بیراوی»
راهنمای کتاب/ ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا
ثریا بیگدلی
«دفعهی بعد، آتش»
نوشته: جیمز بالدوین
ترجمه: امید مهرگان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
95 صفحه، 48000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
تبعیض نژادی در آمریکا مسألهای دیرپا و واجد پیچیدگیها و ابعاد بسیار گوناگون است و سیر تطور و تحولی شگرف نیز با خود دارد؛ سیری که در نقطهای از آن کلمهی «نیگر» با تمام بار وهن و تحقیری که در خود دارد به طور معمول در مناسبات روزمره و حتی ادبیات مکتوب، از جمله در کتاب «هاکلبری فین» مارک تواین به کار میرود و در جایی دیگر استفاده از چنین کلمهای خشم و نفرت افکار عمومی را برمیانگیزد. جنبش ضد تبعیض نژادی هم به همین ترتیب سابقهای طولانی در مبارزه با این پدیده و آگاهیبخشیِ جامعه داشته است.
گرچه این تبعیض شکل و نحوهی بروز متفاوتی در دنیای امروز پیدا کرده است، اما بخش عمدهای از جوامع آن را مطرود و بیاعتبار میشمارند. جیمز بالدوین در کتاب «دفعهی بعد، آتش» به بررسی همین ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا و مقایسه با نمونههای تاریخی پیشین دراینباره میپردازد. از منظر او نیز این پدیده گرچه آن شکل عریان و افسارگسیختهی سابق را ندارد، اما همچنان در بخشی از لایههای زیرین جامعه در حال فعالیت و تکاپوست و گاه مظاهری تراژیک از خود به نمایش میگذارد.
کتاب در عین ایجاز و حجم اندک، اشارات بسیار متنوعی به مسألهی تبعیض نژادی دارد. بالدوین که خود زخمخوردهی همین مسأله است و بارها عواقب آن را در زندگی شخصیاش از کودکی تاکنون چشیده، به بیان تجارب زیستی خود نیز در این زمینه میپردازد. اما در کنار این شرح تجارب فردی، از آوردن شواهد و نمونههای تاریخی نیز فروگذار نمیکند و برای هر واقعهای سوابق و قوانین و رویکردهای جامعه و دولت را نیز برمیشمارد تا تابلویی تمامنما از وضعیت موجود در اختیار مخاطبانش بگذارد. بالدوین خود یک عصیانگر تمامعیار و پرشور در عرصهی مبارزهی تبعیض نژادی است و از انتقاد صریح و بیاغماض از موقعیت سیاهپوستان در آمریکای امروز هیچ ابایی ندارد، چنان که کتاب حاضر نیز در واقع مقالهای از او بوده که در دههی شصت میلادی در مجلهی نیویورکر به چاپ رسیده است. مقالهای که درصدد روشن کردن ابعاد تاریخی، ساختاری و قانونی تبعیض علیه سیاهپوستان در آمریکاست.
مقدمهی مترجم کمک شایانی به انتخاب رویکرد مناسب برای مواجه شدن با کتاب و درک بهتر آن میکند. مترجم میکوشد خواننده را از دو جنبه متوجه اهمیت اثر کند و به او دو نقطهی مشخص برای اتخاذ خوانشی مفید و مؤثر از این کتاب ارائه میدهد؛ ابتدا تمرکز بر زندگی شخصی و تجاربی که بالدوین خود به عنوان یک شهروند سیاهپوستِ درگیر مسائل نژادی داشته و سپس توجه به متأخرترین وقایع دربارهی این موضوع که به اعتراضات وسیع سال 2020 در پی قتل جورج فلوید رخ داده است. هردوی این نقاط شروع میتوانند در درک عمیقتر واقعیات جامعهی مورد نظر برای مخاطب سودمند باشند. مترجم همراستا با مؤلف این اثر معتقد است که ریشه این چالشهای تبعیضی به چهارصد سال پیش یا حتی پیشتر میرسد؛ همان زمانی که بردههای سیاه از آفریقا به قارهی جدید آورده شدند و نطفهی نابرابری نژادی علیه آنها در این سرزمین بسته شد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020631043.html
ثریا بیگدلی
«دفعهی بعد، آتش»
نوشته: جیمز بالدوین
ترجمه: امید مهرگان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
95 صفحه، 48000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
تبعیض نژادی در آمریکا مسألهای دیرپا و واجد پیچیدگیها و ابعاد بسیار گوناگون است و سیر تطور و تحولی شگرف نیز با خود دارد؛ سیری که در نقطهای از آن کلمهی «نیگر» با تمام بار وهن و تحقیری که در خود دارد به طور معمول در مناسبات روزمره و حتی ادبیات مکتوب، از جمله در کتاب «هاکلبری فین» مارک تواین به کار میرود و در جایی دیگر استفاده از چنین کلمهای خشم و نفرت افکار عمومی را برمیانگیزد. جنبش ضد تبعیض نژادی هم به همین ترتیب سابقهای طولانی در مبارزه با این پدیده و آگاهیبخشیِ جامعه داشته است.
گرچه این تبعیض شکل و نحوهی بروز متفاوتی در دنیای امروز پیدا کرده است، اما بخش عمدهای از جوامع آن را مطرود و بیاعتبار میشمارند. جیمز بالدوین در کتاب «دفعهی بعد، آتش» به بررسی همین ابعاد مدرن تبعیض نژادی در جامعهی آمریکا و مقایسه با نمونههای تاریخی پیشین دراینباره میپردازد. از منظر او نیز این پدیده گرچه آن شکل عریان و افسارگسیختهی سابق را ندارد، اما همچنان در بخشی از لایههای زیرین جامعه در حال فعالیت و تکاپوست و گاه مظاهری تراژیک از خود به نمایش میگذارد.
کتاب در عین ایجاز و حجم اندک، اشارات بسیار متنوعی به مسألهی تبعیض نژادی دارد. بالدوین که خود زخمخوردهی همین مسأله است و بارها عواقب آن را در زندگی شخصیاش از کودکی تاکنون چشیده، به بیان تجارب زیستی خود نیز در این زمینه میپردازد. اما در کنار این شرح تجارب فردی، از آوردن شواهد و نمونههای تاریخی نیز فروگذار نمیکند و برای هر واقعهای سوابق و قوانین و رویکردهای جامعه و دولت را نیز برمیشمارد تا تابلویی تمامنما از وضعیت موجود در اختیار مخاطبانش بگذارد. بالدوین خود یک عصیانگر تمامعیار و پرشور در عرصهی مبارزهی تبعیض نژادی است و از انتقاد صریح و بیاغماض از موقعیت سیاهپوستان در آمریکای امروز هیچ ابایی ندارد، چنان که کتاب حاضر نیز در واقع مقالهای از او بوده که در دههی شصت میلادی در مجلهی نیویورکر به چاپ رسیده است. مقالهای که درصدد روشن کردن ابعاد تاریخی، ساختاری و قانونی تبعیض علیه سیاهپوستان در آمریکاست.
مقدمهی مترجم کمک شایانی به انتخاب رویکرد مناسب برای مواجه شدن با کتاب و درک بهتر آن میکند. مترجم میکوشد خواننده را از دو جنبه متوجه اهمیت اثر کند و به او دو نقطهی مشخص برای اتخاذ خوانشی مفید و مؤثر از این کتاب ارائه میدهد؛ ابتدا تمرکز بر زندگی شخصی و تجاربی که بالدوین خود به عنوان یک شهروند سیاهپوستِ درگیر مسائل نژادی داشته و سپس توجه به متأخرترین وقایع دربارهی این موضوع که به اعتراضات وسیع سال 2020 در پی قتل جورج فلوید رخ داده است. هردوی این نقاط شروع میتوانند در درک عمیقتر واقعیات جامعهی مورد نظر برای مخاطب سودمند باشند. مترجم همراستا با مؤلف این اثر معتقد است که ریشه این چالشهای تبعیضی به چهارصد سال پیش یا حتی پیشتر میرسد؛ همان زمانی که بردههای سیاه از آفریقا به قارهی جدید آورده شدند و نطفهی نابرابری نژادی علیه آنها در این سرزمین بسته شد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020631043.html
راهنمای کتاب/ رنج بیماری و ضرورت زیستن
دریا امامی
«نئوهاوکینگها»
نوشته: مریم حسینیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
177 صفحه، 120000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
بیماری همواره منجر به تغییراتی در تصویر انسان از خویش میشود و هرچه شدت، وخامت و طول مدت این پدیده بیشتر باشد، تغییراتِ گستردهتر و دامنگیرتری رخ میدهد. گاهی بیماری بخش وسیعی از توانمندیهای آدمها را مختل میکند و آنها را از حرفهای که دنبال میکنند باز میدارد. گاهی بیماری بر ظاهر انسانها اثر میگذارد و تعاریف و مرزهای زشتی و زیبایی را برای آنها جابهجا میکند. بیماریهای درمانناپذیر و مزمن بر مؤلفههای هویتی آدمها تأثیری شگرف دارند و درک آنها را از مفهوم «خود» دچار دگرگونی میکنند. سازگاری با وضعیت جدید برای اغلب افراد شبیه تطابق با فقدان و شروع دورهای تازه از زندگی است که ممکن است ماهها و یا حتی سالها طول بکشد. مریم حسینیان در مجموعه جستار «نئوهاوکینگها» کوشیده دربارهی این موضوع تجارب و تتبعات خود را با مخاطبش به اشتراک بگذارد.
کتاب در دوازده بخش، یک دورهی کامل از بیماری نویسنده را از روزهای آغازین تا رسیدن به زمان نقاهت را در خود جای داده و حسینیان تلاش کرده روایتی صریح و سرراست از تجارب منحصربهفرد بیماریاش را در اختیار خواننده بگذارد. تمام روایت با تجزیه و تحلیلهای او آمیخته شده و این ویژگی، متن را از حالت نقل یک تجربهی صرف خارج کرده است؛ به شکلی که تعابیر خاص نویسنده از اشخاص، اشیاء و فرآیندها را به وفور میتوان در روایت مشاهده کرد و هر فصل هم بر مبنای همین تعبیر و تفسیرها نامگذاری شده است.
از همان آغاز راه، شخصیت استیون هاوکینگ وزنهی سنگینی در متن دارد و به نویسنده الگویی خاص برای برگزیدن شیوهی روایتش داده است. او نماد انسانی است که بیماری اغلب عملکردهای معمولش را مختل کرده و حتی توان تکلم ندارد. هاوکینگ در منتهاالیه طیفی از انسانها ایستاده که بیماری مجال زندگی طبیعی را از آنها گرفته است. او با وجود اسکلروز جانبی آمیوتروفیک که تمام بدنش را فلج کرده بوده، کوشیده به جنگ با همهی ناتوانیها برود و سرسختانه آنها را شکست دهد. مؤلف خودش را نسل جدیدی از امثال هاوکینگ میداند و اصطلاح نئوهاوکینگ را برای انسانهایی که تجربهای مشابه او دارند، به کار میبرد.
آنچه نویسنده به عنوان فصل مشترک میان خود و هاوکینگ میبیند، نفس بیماری نیست، بلکه آن سبکی از زندگی است که در پس آن نهفته و منجر به بروز چالشی میان فرد بیمار و محدودیتهایش شده است. از منظر نویسنده این مسأله به راحتی قابل حل نیست و در هنگام وخامت بیماری، نصایح انگیزشی و توصیههای مرتبط با تفکر مثبت ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند. انسانی که در اثر بیماری ضعف و ناتوانی شدیدی را تجربه میکند نمیتواند به آسانی خود را وادار به مثبتاندیشی کند. درد و افکار مزاحم همواره میتوانند روند معمول سازگاری هر آدمی را با بیماری تحتالشعاع خود قرار دهند. بنابراین هاوکینگ بودن در اوج یک بیماری صعبالعلاج کار چندان بیدردسری نیست.
مؤلف از فرآیندی خاص برای سازش با شرایط و برونرفت از بحران یاد میکند که بسیار شبیه آن چیزی است که انسانها در مسألهی «فقدان» تجربه میکنند. در این موضوع نیز شخص بسیاری از داشتههای خود را از دست میدهد. او دیگر واجد آن ویژگیهای معمول سلامتی نیست؛ چهره و ظاهر تغییر میکند، عملکرد طبیعی دچار اختلال میشود، توان انجام بسیاری از کارها از دست میرود و لذت و آرامش دیگر به شکل قبل نیست. نویسنده از روزهایی میگوید که به خاطر جراحی روده حتی اجازه نوشیدن آب نداشته و تحرکش مختل شده بوده است. در چنین شرایطی توصیه به انجام مراقبتهای خاص نیز از جانب بیمار قابل پذیرش نیست. حالا که او از بسیاری از فعالیتهای همیشگیاش محروم شده و ضعف و تغییرات بدنی و ظاهری آزارش میدهد، چرا باید از خود مراقبت کند و اصلاً این مراقبت مگر چهقدر بر بهبود شرایطش و بازگشتش به زندگی سابق تأثیر دارد؟ خشم او مجال طی کردن روال عادی سازگاری را از او میگیرد. اینجاست که نویسنده از لجبازی با شرایطی مینویسد که بخش بزرگی از فرآیند تطابق با وضعیت موجود را میسازد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020707024.html
دریا امامی
«نئوهاوکینگها»
نوشته: مریم حسینیان
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
177 صفحه، 120000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
بیماری همواره منجر به تغییراتی در تصویر انسان از خویش میشود و هرچه شدت، وخامت و طول مدت این پدیده بیشتر باشد، تغییراتِ گستردهتر و دامنگیرتری رخ میدهد. گاهی بیماری بخش وسیعی از توانمندیهای آدمها را مختل میکند و آنها را از حرفهای که دنبال میکنند باز میدارد. گاهی بیماری بر ظاهر انسانها اثر میگذارد و تعاریف و مرزهای زشتی و زیبایی را برای آنها جابهجا میکند. بیماریهای درمانناپذیر و مزمن بر مؤلفههای هویتی آدمها تأثیری شگرف دارند و درک آنها را از مفهوم «خود» دچار دگرگونی میکنند. سازگاری با وضعیت جدید برای اغلب افراد شبیه تطابق با فقدان و شروع دورهای تازه از زندگی است که ممکن است ماهها و یا حتی سالها طول بکشد. مریم حسینیان در مجموعه جستار «نئوهاوکینگها» کوشیده دربارهی این موضوع تجارب و تتبعات خود را با مخاطبش به اشتراک بگذارد.
کتاب در دوازده بخش، یک دورهی کامل از بیماری نویسنده را از روزهای آغازین تا رسیدن به زمان نقاهت را در خود جای داده و حسینیان تلاش کرده روایتی صریح و سرراست از تجارب منحصربهفرد بیماریاش را در اختیار خواننده بگذارد. تمام روایت با تجزیه و تحلیلهای او آمیخته شده و این ویژگی، متن را از حالت نقل یک تجربهی صرف خارج کرده است؛ به شکلی که تعابیر خاص نویسنده از اشخاص، اشیاء و فرآیندها را به وفور میتوان در روایت مشاهده کرد و هر فصل هم بر مبنای همین تعبیر و تفسیرها نامگذاری شده است.
از همان آغاز راه، شخصیت استیون هاوکینگ وزنهی سنگینی در متن دارد و به نویسنده الگویی خاص برای برگزیدن شیوهی روایتش داده است. او نماد انسانی است که بیماری اغلب عملکردهای معمولش را مختل کرده و حتی توان تکلم ندارد. هاوکینگ در منتهاالیه طیفی از انسانها ایستاده که بیماری مجال زندگی طبیعی را از آنها گرفته است. او با وجود اسکلروز جانبی آمیوتروفیک که تمام بدنش را فلج کرده بوده، کوشیده به جنگ با همهی ناتوانیها برود و سرسختانه آنها را شکست دهد. مؤلف خودش را نسل جدیدی از امثال هاوکینگ میداند و اصطلاح نئوهاوکینگ را برای انسانهایی که تجربهای مشابه او دارند، به کار میبرد.
آنچه نویسنده به عنوان فصل مشترک میان خود و هاوکینگ میبیند، نفس بیماری نیست، بلکه آن سبکی از زندگی است که در پس آن نهفته و منجر به بروز چالشی میان فرد بیمار و محدودیتهایش شده است. از منظر نویسنده این مسأله به راحتی قابل حل نیست و در هنگام وخامت بیماری، نصایح انگیزشی و توصیههای مرتبط با تفکر مثبت ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند. انسانی که در اثر بیماری ضعف و ناتوانی شدیدی را تجربه میکند نمیتواند به آسانی خود را وادار به مثبتاندیشی کند. درد و افکار مزاحم همواره میتوانند روند معمول سازگاری هر آدمی را با بیماری تحتالشعاع خود قرار دهند. بنابراین هاوکینگ بودن در اوج یک بیماری صعبالعلاج کار چندان بیدردسری نیست.
مؤلف از فرآیندی خاص برای سازش با شرایط و برونرفت از بحران یاد میکند که بسیار شبیه آن چیزی است که انسانها در مسألهی «فقدان» تجربه میکنند. در این موضوع نیز شخص بسیاری از داشتههای خود را از دست میدهد. او دیگر واجد آن ویژگیهای معمول سلامتی نیست؛ چهره و ظاهر تغییر میکند، عملکرد طبیعی دچار اختلال میشود، توان انجام بسیاری از کارها از دست میرود و لذت و آرامش دیگر به شکل قبل نیست. نویسنده از روزهایی میگوید که به خاطر جراحی روده حتی اجازه نوشیدن آب نداشته و تحرکش مختل شده بوده است. در چنین شرایطی توصیه به انجام مراقبتهای خاص نیز از جانب بیمار قابل پذیرش نیست. حالا که او از بسیاری از فعالیتهای همیشگیاش محروم شده و ضعف و تغییرات بدنی و ظاهری آزارش میدهد، چرا باید از خود مراقبت کند و اصلاً این مراقبت مگر چهقدر بر بهبود شرایطش و بازگشتش به زندگی سابق تأثیر دارد؟ خشم او مجال طی کردن روال عادی سازگاری را از او میگیرد. اینجاست که نویسنده از لجبازی با شرایطی مینویسد که بخش بزرگی از فرآیند تطابق با وضعیت موجود را میسازد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020707024.html
راهنمای کتاب/ روایت یک تراژدی اجتماعی
سعیده امینزاده
«خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر»
نوشته: مهراوه فردوسی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
192 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به سه دهه از فاجعهی خیابان گاندی، تحلیلها دربارهی آن تفاوتهایی شگرف با زمان وقوعشان پیدا کردهاند. این تفاوتها را پارامترهای بسیاری تعیین میکنند که عمدهترینشان تغییر گفتمانی است که در طی این ربع قرن در جامعه رخ داده است. ماجرای شاهرخ و سمیه در زمانهی خود ابعاد متعددی برای تعبیر و تفسیر داشت؛ از تابوشکنی یک نسل گرفته تا تزلزل هنجارهای خانوادگی، از بحران معنویت گرفته تا تهاجم فرهنگی و خطر گسترش ابتذال.
هر بخش از جامعه درگیر جنبهای از ابعاد گستردهی این حادثهی تراژیک بود و برخورد حاکمیت در قبال مجازات عاملان جنایت و رویکردی که خانوادهی قربانیان در پیش گرفت نیز بر ابهام در افکار عمومی افزود و به پروندهی خیابان گاندی وجوه متعددی بخشید. آنچه سیاستگزاران را درگیر خود میساخت نگرانیشان از نفوذ فرهنگ بیگانهای بود که قشر جوان را از اخلاقیات تهی میسازد. جامعهشناسان به تغییر نگرش نسل جدید به روابط خانوادگی و اجتماعی میاندیشیدند و در سایهی این واقعه آن را آسیبشناسی میکردند. نخبگان سیاستهای غلط فرهنگی و فشارها و محدودیتهای دولتی را که بر اجتماع تحمیل میشد مسبب اینگونه حوادث میدانستند و عموم مردم ماهیت رابطهی متهمان پرونده را هدف گرفته و معتقد بودند که از شئون معمول آن دوره فرارَوی کرده و بهراحتی قابل درک و توجیه نیست. مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر»، کوشیده به برخی از مهمترین این دیدگاهها بپردازد.
کتاب در پنج پرده به بررسی ابعاد مختلف جنایت خیابان گاندی میپردازد. در هر پرده، پس از بازخوانی بخشی از پرونده جستاری مرتبط با آن آمده که واقعه را از منظری خاص واکاوی میکند. نویسنده ابتدا به نقل مستقیم از مطبوعات آن دوره دربارهی قسمتی از ماجراهای پرونده میپردازد و سپس آن را در بوتهی نقد و تحلیل قرار میدهد. رویکرد مؤلف در اغلب بخشهای کتاب کرونوتروپیک است که به طبقهبندی نظاممند وقایع در ذهن مخاطب کمک شایانی میکند و از پیچیدگیهای روایی آن میکاهد. بنابراین آغاز مجموعه با نقطهی شروع وقایع همراه است و پایانش به اکنون میرسد که مقایسهای کلی دربارهی گفتمانهای رایج آن دوره با زمال حال را نیز صورت داده است.
آنچه در نگاه اول ممکن است توجه مخاطب را به خود جلب کند تعدد مطبوعاتی است که در آن دوره به نقل ماجرا میپرداختند. روزنامهها، مجلات و هفتهنامهها در مقیاسی وسیع و دقیق روایتگر لحظه به لحظهی وقایع پرونده بودند و میکوشیدند هیچ نکتهای را از قلم نیاندازند. مطبوعات مکتوب تسلطی بلامنازع در عرصهی رسانه داشتند و میتوانستند به راحتی و بدون حضور رقیبی جدی افکار عمومی را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهند. صفحات اول آنها مملو از تیترهای جنجالی دربارهی تازهترین تحولات پرونده بود و مردمی که تنها منبع خبررسانیشان دربارهی حوادث اجتماعی را مطبوعات میدیدند، همواره پیگیر تازهترین شمارههای آنها بودند. بخشی از مطبوعات اختصاصا به حوادثی اینچنینی میپرداختند و در غیاب سایر منابع رسانهای در این حوزه، بازار داغی برای خود داشتند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020803073.html
سعیده امینزاده
«خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر»
نوشته: مهراوه فردوسی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
192 صفحه، 160000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به سه دهه از فاجعهی خیابان گاندی، تحلیلها دربارهی آن تفاوتهایی شگرف با زمان وقوعشان پیدا کردهاند. این تفاوتها را پارامترهای بسیاری تعیین میکنند که عمدهترینشان تغییر گفتمانی است که در طی این ربع قرن در جامعه رخ داده است. ماجرای شاهرخ و سمیه در زمانهی خود ابعاد متعددی برای تعبیر و تفسیر داشت؛ از تابوشکنی یک نسل گرفته تا تزلزل هنجارهای خانوادگی، از بحران معنویت گرفته تا تهاجم فرهنگی و خطر گسترش ابتذال.
هر بخش از جامعه درگیر جنبهای از ابعاد گستردهی این حادثهی تراژیک بود و برخورد حاکمیت در قبال مجازات عاملان جنایت و رویکردی که خانوادهی قربانیان در پیش گرفت نیز بر ابهام در افکار عمومی افزود و به پروندهی خیابان گاندی وجوه متعددی بخشید. آنچه سیاستگزاران را درگیر خود میساخت نگرانیشان از نفوذ فرهنگ بیگانهای بود که قشر جوان را از اخلاقیات تهی میسازد. جامعهشناسان به تغییر نگرش نسل جدید به روابط خانوادگی و اجتماعی میاندیشیدند و در سایهی این واقعه آن را آسیبشناسی میکردند. نخبگان سیاستهای غلط فرهنگی و فشارها و محدودیتهای دولتی را که بر اجتماع تحمیل میشد مسبب اینگونه حوادث میدانستند و عموم مردم ماهیت رابطهی متهمان پرونده را هدف گرفته و معتقد بودند که از شئون معمول آن دوره فرارَوی کرده و بهراحتی قابل درک و توجیه نیست. مهراوه فردوسی در مجموعه جستار «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر»، کوشیده به برخی از مهمترین این دیدگاهها بپردازد.
کتاب در پنج پرده به بررسی ابعاد مختلف جنایت خیابان گاندی میپردازد. در هر پرده، پس از بازخوانی بخشی از پرونده جستاری مرتبط با آن آمده که واقعه را از منظری خاص واکاوی میکند. نویسنده ابتدا به نقل مستقیم از مطبوعات آن دوره دربارهی قسمتی از ماجراهای پرونده میپردازد و سپس آن را در بوتهی نقد و تحلیل قرار میدهد. رویکرد مؤلف در اغلب بخشهای کتاب کرونوتروپیک است که به طبقهبندی نظاممند وقایع در ذهن مخاطب کمک شایانی میکند و از پیچیدگیهای روایی آن میکاهد. بنابراین آغاز مجموعه با نقطهی شروع وقایع همراه است و پایانش به اکنون میرسد که مقایسهای کلی دربارهی گفتمانهای رایج آن دوره با زمال حال را نیز صورت داده است.
آنچه در نگاه اول ممکن است توجه مخاطب را به خود جلب کند تعدد مطبوعاتی است که در آن دوره به نقل ماجرا میپرداختند. روزنامهها، مجلات و هفتهنامهها در مقیاسی وسیع و دقیق روایتگر لحظه به لحظهی وقایع پرونده بودند و میکوشیدند هیچ نکتهای را از قلم نیاندازند. مطبوعات مکتوب تسلطی بلامنازع در عرصهی رسانه داشتند و میتوانستند به راحتی و بدون حضور رقیبی جدی افکار عمومی را به سمت و سوی مطلوب خود سوق دهند. صفحات اول آنها مملو از تیترهای جنجالی دربارهی تازهترین تحولات پرونده بود و مردمی که تنها منبع خبررسانیشان دربارهی حوادث اجتماعی را مطبوعات میدیدند، همواره پیگیر تازهترین شمارههای آنها بودند. بخشی از مطبوعات اختصاصا به حوادثی اینچنینی میپرداختند و در غیاب سایر منابع رسانهای در این حوزه، بازار داغی برای خود داشتند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020803073.html
راهنمای کتاب/ کشتن یا کشته شدن؟ مسئله این است!
ثریا بیگدلی
«دربارهی کشتن»
نوشته: نسیم مرعشی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
106 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
مرگ پدیدهای است که میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری از جمله نوع جامعه و ملاحظات فرهنگی و سیاسی آن قرار بگیرد و جهانی از تجارب گوناگون برای آدمها بیافریند. مناسبات نسلی نیز در این میان میتوانند تعریف و تصویر مرگ را دگرگونه سازند؛ بهویژه اگر نسلی، تحولات عمیقی همانند انقلاب یا جنگ را پشت سر گذاشته باشد. انقلاب و جنگ همچنین بر روی تلقی انسانها از کشتن و کشته شدن نیز میتواند تأثیری شگرف داشته باشد. نسیم مرعشی که با رمانهای «پاییز فصل آخر سال است» و «هرس» تجارب متفاوتی از نسل دههی شصتی را در قالب داستان به مخاطبانش عرضه کرده، در تازهترین اثرش، مجموعه جستار «دربارهی کشتن» به واکاوی مفاهیم کشتن و کشتهشدن میپردازد.
مقدمهی کتاب از اولین صحنههایی میگوید که مفهوم کشتن را در ذهن نویسنده شکل دادهاند. او در چهارسالگی در شهری نزدیک به جبههی جنگ، سنگر و بمب و توپ و تانک را به چشم میبیند و کامیونهایی حامل اجساد را از نظر میگذراند. توصیف این صحنه با جزئیاتش، تصویری واضح و صریح از مرگ در ذهن خواننده میسازد. دخترک خردسال در دورهی جنگ به دنیا آمده و هنوز جهان بدون جنگ را تجربه نکرده است. او از تصاویر جنگ با کسی حرفی نمیزند؛ البته شاید احساس ناامنی، ترس و بدیهی به نظر آمدنِ موضوع برای دیگران باعث میشود که این وقایع را تا سالها مکتوم نگه دارد.
اما تصاویر دیگری از کشته شدن نیز بهتدریج در تکمیل تجارب نویسنده از این مسأله کمک میکند. این تصاویر متنوعاند و دامنهی وسیعی از حیوانات و آدمها، در سنین و موقعیتهای مختلف را دربرمیگیرند. تصویر کشته شدن حیوانات خانگی برای اغلب کودکان اولین صحنههای کشتار را میسازند؛ جوجهای که زیر پا له میشود، گوسفندی که برای مراسمی قربانی میشود، مرغی که سر بریده میشود، همگی در دوران کودکی تصاویری آشنا هستند. بعدها اما کشته شدن آدمهاست که به این مفهوم جدیت و عمق بیشتری میبخشد و نگاهی متفاوت از آن را شکل میدهد.
نویسنده در طی هفت فصل به ارزیابی مشاهداتی که از کشتن داشته، میپردازد. این تجارب گاه اقلیمهای گوناگونی را دربرمیگیرند و گویی نقش خاک و سرزمین را برای ساخته شدن تجربهی کشتن، بسیار مؤثر و برجسته جلوه میدهند و گاه به دورههای تاریخی خاص اشاره میکنند و سهم آنها را برای حک شدن تصویری ویژه از کشتن مهمتر از باقی عوامل معرفی میکنند. اغلب دورههای تاریخیِ اشاره شده در این مجموعه به گونهای هستند که تصاویری ماندگار از آنها در حافظهی جمعی ثبت شده است و نویسنده با اشارهای کوچک به هر یک از آن وقایع، میتواند تمامی خاطرههای مرتبط به آن را برای مخاطبین زنده کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020907052.html
ثریا بیگدلی
«دربارهی کشتن»
نوشته: نسیم مرعشی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1402
106 صفحه، 85000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
مرگ پدیدهای است که میتواند تحت تأثیر عوامل بسیاری از جمله نوع جامعه و ملاحظات فرهنگی و سیاسی آن قرار بگیرد و جهانی از تجارب گوناگون برای آدمها بیافریند. مناسبات نسلی نیز در این میان میتوانند تعریف و تصویر مرگ را دگرگونه سازند؛ بهویژه اگر نسلی، تحولات عمیقی همانند انقلاب یا جنگ را پشت سر گذاشته باشد. انقلاب و جنگ همچنین بر روی تلقی انسانها از کشتن و کشته شدن نیز میتواند تأثیری شگرف داشته باشد. نسیم مرعشی که با رمانهای «پاییز فصل آخر سال است» و «هرس» تجارب متفاوتی از نسل دههی شصتی را در قالب داستان به مخاطبانش عرضه کرده، در تازهترین اثرش، مجموعه جستار «دربارهی کشتن» به واکاوی مفاهیم کشتن و کشتهشدن میپردازد.
مقدمهی کتاب از اولین صحنههایی میگوید که مفهوم کشتن را در ذهن نویسنده شکل دادهاند. او در چهارسالگی در شهری نزدیک به جبههی جنگ، سنگر و بمب و توپ و تانک را به چشم میبیند و کامیونهایی حامل اجساد را از نظر میگذراند. توصیف این صحنه با جزئیاتش، تصویری واضح و صریح از مرگ در ذهن خواننده میسازد. دخترک خردسال در دورهی جنگ به دنیا آمده و هنوز جهان بدون جنگ را تجربه نکرده است. او از تصاویر جنگ با کسی حرفی نمیزند؛ البته شاید احساس ناامنی، ترس و بدیهی به نظر آمدنِ موضوع برای دیگران باعث میشود که این وقایع را تا سالها مکتوم نگه دارد.
اما تصاویر دیگری از کشته شدن نیز بهتدریج در تکمیل تجارب نویسنده از این مسأله کمک میکند. این تصاویر متنوعاند و دامنهی وسیعی از حیوانات و آدمها، در سنین و موقعیتهای مختلف را دربرمیگیرند. تصویر کشته شدن حیوانات خانگی برای اغلب کودکان اولین صحنههای کشتار را میسازند؛ جوجهای که زیر پا له میشود، گوسفندی که برای مراسمی قربانی میشود، مرغی که سر بریده میشود، همگی در دوران کودکی تصاویری آشنا هستند. بعدها اما کشته شدن آدمهاست که به این مفهوم جدیت و عمق بیشتری میبخشد و نگاهی متفاوت از آن را شکل میدهد.
نویسنده در طی هفت فصل به ارزیابی مشاهداتی که از کشتن داشته، میپردازد. این تجارب گاه اقلیمهای گوناگونی را دربرمیگیرند و گویی نقش خاک و سرزمین را برای ساخته شدن تجربهی کشتن، بسیار مؤثر و برجسته جلوه میدهند و گاه به دورههای تاریخی خاص اشاره میکنند و سهم آنها را برای حک شدن تصویری ویژه از کشتن مهمتر از باقی عوامل معرفی میکنند. اغلب دورههای تاریخیِ اشاره شده در این مجموعه به گونهای هستند که تصاویری ماندگار از آنها در حافظهی جمعی ثبت شده است و نویسنده با اشارهای کوچک به هر یک از آن وقایع، میتواند تمامی خاطرههای مرتبط به آن را برای مخاطبین زنده کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020907052.html
راهنمای کتاب/ در هیروشیما چه گذشت؟
دریا امامی
«هیروشیما»
نوشته: جان هرسی
ترجمه: محمود قلیپور
نشر چشمه، 1402
125 صفحه، 105000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به هشتاد سال از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، این فاجعه که در نوع خود در تاریخ سابقه و نظیری نداشته، مدام ابعاد تازهتری برای تحلیل و بررسی پیدا میکند. این اتفاق نه تنها نقطهی عطفی را در تاریخ ژاپن رقم زد، بلکه تصویر ذهنی همهی دنیا را نسبت به آن تغییر داد. رخدادی که میرفت تا از ژاپن چهرهی یک پاکباختهی تمامعیار را بسازد، گویی نقطهی شروع تازهای برای این کشور ساخت. روحیهی مبارز و سرسخت ژاپنی چنین شکستی را برنمیتافت و گرچه جهان به قربانی بودنش در این ماجرا شهادت میداد، اما این کشور برای اثبات قدرت خود همچنان به دنبال شواهدی بود.
آنچه ژاپن برای جبران شکست در طی دههها از سر گذراند، مسیری گاه هماهنگ با دنیای غرب و گاه خلاف آن را داشت و همین مسأله به تصویرِ ژاپنِ پس از جنگ جنبههای پیچیدهتری بخشید. اما در هرحال نکتهی غیرقابل انکار در این میان واقعهی هیروشیما بهعنوان نیروی محرک عظیمی است که جهشهای بعدی این کشور را رقم زد. به همینخاطر است که مطالعهی فاجعهی بمباران اتمی به درک بهتر تاریخ معاصر ژاپن کمک شایانی خواهد کرد. کتاب «هیروشیما» که صرفاً حول محور خودِ واقعه نوشته شده، به بیان مشاهداتی عینی از آنچه که در ساعات و روزهای پس از بمباران در هیروشیما رخ داده میپردازد. بررسی این وقایع تصویر واضحتری از ژاپن ملتهبِ پس از پایان جنگ جهانی دوم و چند دهه پس از آن را برای مخاطبان میسازد.
جان هِرسی نویسندهی کتاب «هیروشیما»، نُه ماه پس از بمباران از طرف نیویورکر به ژاپن رفت تا طی تحقیقی میدانی از بازماندگان، چشمِ جهان را به ابعاد تازهای از آن باز کند. هِرسی که خود به خاطر شغل پدر و مادرش که مبلغین مسیحی در خاور دور بودند در چین به دنیا آمده بود، تجارب زیستی بسیاری از این بخش از جهان داشت؛ بخشی که در عصر جدید به سبب توانمندیها و امکانات خاصش، خود را محق میدید در برابر ابرقدرتهای غرب بایستد و به عنوان قدرتی تازه در منطقه و دنیا سر برآورد. چین و ژاپن دو کشوری بودند که در اینباره گوی سبقت از هم میربودند و هِرسی در اوج چنین رقابتهایی پا به ژاپن گذاشت تا از سختترین روزهای تاریخ معاصر آن برای جهان گزارشی جامع و شفاف بنویسد.
نگاه قصهپردازانهی جان هِرسی به بمباران هیروشیما در نگارش این کتاب بسیار تأثیرگذار بوده است. حرفهی اصلی هِرسی داستاننویسی بوده و به خاطر آن جوایز بسیاری از جمله پولیتزر را دریافت کرده است. او در این کتاب نیز با دیدی شخصیتمحور به رویداد بمباران اتمی نزدیک شده است؛ ابتدا چند شخصیت را برای دنبال کردن سیر وقایع انتخاب کرده و سپس همگام با آنها روایتش را پیش برده است. آنها بازماندگان این واقعهاند که هنوز علتی دقیق برای اینکه چهطور زنده ماندهاند و چگونه پس از این ویرانی تمامعیار به زندگی خود ادامه میدهند، ندارند.
هِرسی میکوشد دوربین روایتش را در ابعاد و زوایای مختلف بچرخاند تا چشمانداز کاملتری به مخاطبانش از ماجرا بدهد و مدام از نقطهی مبدأ که لحظهی وقوع فاجعه است به مقاطع زمانی گوناگون سفر میکند. او از چند ساعت تا چند روز یا چند ماه پس از این رخداد را همراه با شخصیتهای خاصی که برگزیده پیش میرود و کوچکترین و حتی روزمرهترین اتفاقات را با آنها مشاهده و تحلیل میکند. این شخصیتها از پیشینه و فرهنگهای متفاوتی میآیند و از قضا باعث شدهاند که درک مسأله از جنبههای وسیعتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021018080.html
دریا امامی
«هیروشیما»
نوشته: جان هرسی
ترجمه: محمود قلیپور
نشر چشمه، 1402
125 صفحه، 105000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
با گذشت نزدیک به هشتاد سال از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، این فاجعه که در نوع خود در تاریخ سابقه و نظیری نداشته، مدام ابعاد تازهتری برای تحلیل و بررسی پیدا میکند. این اتفاق نه تنها نقطهی عطفی را در تاریخ ژاپن رقم زد، بلکه تصویر ذهنی همهی دنیا را نسبت به آن تغییر داد. رخدادی که میرفت تا از ژاپن چهرهی یک پاکباختهی تمامعیار را بسازد، گویی نقطهی شروع تازهای برای این کشور ساخت. روحیهی مبارز و سرسخت ژاپنی چنین شکستی را برنمیتافت و گرچه جهان به قربانی بودنش در این ماجرا شهادت میداد، اما این کشور برای اثبات قدرت خود همچنان به دنبال شواهدی بود.
آنچه ژاپن برای جبران شکست در طی دههها از سر گذراند، مسیری گاه هماهنگ با دنیای غرب و گاه خلاف آن را داشت و همین مسأله به تصویرِ ژاپنِ پس از جنگ جنبههای پیچیدهتری بخشید. اما در هرحال نکتهی غیرقابل انکار در این میان واقعهی هیروشیما بهعنوان نیروی محرک عظیمی است که جهشهای بعدی این کشور را رقم زد. به همینخاطر است که مطالعهی فاجعهی بمباران اتمی به درک بهتر تاریخ معاصر ژاپن کمک شایانی خواهد کرد. کتاب «هیروشیما» که صرفاً حول محور خودِ واقعه نوشته شده، به بیان مشاهداتی عینی از آنچه که در ساعات و روزهای پس از بمباران در هیروشیما رخ داده میپردازد. بررسی این وقایع تصویر واضحتری از ژاپن ملتهبِ پس از پایان جنگ جهانی دوم و چند دهه پس از آن را برای مخاطبان میسازد.
جان هِرسی نویسندهی کتاب «هیروشیما»، نُه ماه پس از بمباران از طرف نیویورکر به ژاپن رفت تا طی تحقیقی میدانی از بازماندگان، چشمِ جهان را به ابعاد تازهای از آن باز کند. هِرسی که خود به خاطر شغل پدر و مادرش که مبلغین مسیحی در خاور دور بودند در چین به دنیا آمده بود، تجارب زیستی بسیاری از این بخش از جهان داشت؛ بخشی که در عصر جدید به سبب توانمندیها و امکانات خاصش، خود را محق میدید در برابر ابرقدرتهای غرب بایستد و به عنوان قدرتی تازه در منطقه و دنیا سر برآورد. چین و ژاپن دو کشوری بودند که در اینباره گوی سبقت از هم میربودند و هِرسی در اوج چنین رقابتهایی پا به ژاپن گذاشت تا از سختترین روزهای تاریخ معاصر آن برای جهان گزارشی جامع و شفاف بنویسد.
نگاه قصهپردازانهی جان هِرسی به بمباران هیروشیما در نگارش این کتاب بسیار تأثیرگذار بوده است. حرفهی اصلی هِرسی داستاننویسی بوده و به خاطر آن جوایز بسیاری از جمله پولیتزر را دریافت کرده است. او در این کتاب نیز با دیدی شخصیتمحور به رویداد بمباران اتمی نزدیک شده است؛ ابتدا چند شخصیت را برای دنبال کردن سیر وقایع انتخاب کرده و سپس همگام با آنها روایتش را پیش برده است. آنها بازماندگان این واقعهاند که هنوز علتی دقیق برای اینکه چهطور زنده ماندهاند و چگونه پس از این ویرانی تمامعیار به زندگی خود ادامه میدهند، ندارند.
هِرسی میکوشد دوربین روایتش را در ابعاد و زوایای مختلف بچرخاند تا چشمانداز کاملتری به مخاطبانش از ماجرا بدهد و مدام از نقطهی مبدأ که لحظهی وقوع فاجعه است به مقاطع زمانی گوناگون سفر میکند. او از چند ساعت تا چند روز یا چند ماه پس از این رخداد را همراه با شخصیتهای خاصی که برگزیده پیش میرود و کوچکترین و حتی روزمرهترین اتفاقات را با آنها مشاهده و تحلیل میکند. این شخصیتها از پیشینه و فرهنگهای متفاوتی میآیند و از قضا باعث شدهاند که درک مسأله از جنبههای وسیعتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021018080.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«هیروشیما»جان هرسی؛ ترجمه محمود قلیپور؛ نشر چشمه در هیروشیما چه گذشت؟
«هیروشیما»
راهنمای کتاب/ ریشههای خود را دریافته ام!
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
ثریا بیگدلی
«ایرانیتر»
نوشته: نهال تجدد
ناشر: چشمه، 1402
161 صفحه، 140000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
نهال تجدد، متولد 1338 نویسنده و پژوهشگری است که سالهای بسیاری را در زمینهی فرهنگ شرقی به تحقیق و تألیف پرداخته و تبحر او بهویژه در زبان و فرهنگ چینی منجر به خلق آثاری شده است. با این حال نقطهی اوج مسیر حرفهای او به زمانی تعلق دارد که به نوشتن پژوهشها و روایتهایی دربارهی مولانا پرداخته که کتاب «عارف جان سوخته» که سرگذشتنامهای از احوالات مولاناست از جملهی این آثار به شمار میآید. حضور ژان کلود کریر بهعنوان همکار و همسر چشمگیرترین دوران را در زیست حرفهای این نویسنده میسازد.
آشنایی و سپس همراهی مادامالعمر تجدد و کریر منجر به خلق آثاری ارزشمند در فرهنگ و ادبیات ایرانی و فرانسوی شده است و از همین رو، مرور زندگی حرفهای هر یک از آنها بدون در نظر گرفتن دیگری ناممکن به نظر میرسد. نهال تجدد در مجموعه تأملاتی که بر تجارب زیستی خود در کتاب «ایرانیتر» داشته بر این موضوع صحه گذاشته است. او در این کتاب به مقاطع مختلف زندگیاش گریزهایی زده و تأثیر آنها را بر موقعیت زیست کنونیاش که با حضور مدام ژان کلود کریر گره خورده، میسنجد. بنابراین محوریت کتاب را همراهی این زوج با یکدیگر میسازد.
کتاب دو فصل دارد که ایران و انیران نام گرفتهاند و هر یک از آنها شامل بخشهای مختلفی است. فصل ایران به مکانها و وقایعی اختصاص دارد که ژان کلود کریر بدون حضور نهال تجدد نمیتوانسته آنها را بشناسد و عمدتاً بر کودکی، نوجوانی و پیشینهی خانوادگی تجدد تمرکز دارد. فصل انیران به تجاربی از زندگی تجدد میپردازد که بدون حضور ژان کلود کریر ناممکن به نظر میرسیدهاند. بدیهی است که هر دو فصل میتوانستهاند حجم بسیار بزرگی از وقایع زیستهی این زوج را در خود داشته باشند، اما تجدد کوشیده برشهایی از آنها را برگزیند و به شکلی موجز در کتاب حاضر بگنجاند.
فصل ایران با مرور تاریخچهای از خانوادهی نهال تجدد آغاز میشود و او تلاش میکند در این بخش به ریشههای خانوادگیاش و تأثیری که در انتخاب مسیر حرفهایاش داشتهاند بپردازد. نویسنده در این جستارها همواره موتیفهایی میسازد تا خواننده با کمک آنها خط روایی را راحتتر دنبال کند. بهطور نمونه در بخش اول این کتاب که «آن رضا و این رضا» نام گرفته، تجدد از کوهها و تصویر ذهنیای که از کودکی از آنها داشته به عنوان موتیف استفاده میکند. شاید نقطهی آغاز شکلگیری تصویر کوه به مرور مداوم شعرِ ملکالشعرای بهار از زبان مادر نهال تجدد برگردد. هنگامی که مادر شعر «دیو سپید پای در بند» را که اشاره به دماوند داشته برای دخترش میخوانده، نهال تجدد بهتدریج با این تصویر ذهنیت خود را دربارهی شهر و کشورش شکل داده و اکنون کوه برای او مفهومی هویتی پیدا کرده است.
زمینهی خانوادگی تجدد کمک شایانی به درک علایق و انگیزهها و تلاشهای او در دورههای مختلف زندگیاش میکند. علاقهی او به ادبیات کهن و پاسداشت میراث ادبی ایرانی از همین زمینهی خانوادگی نشأت گرفته است. مادرش زنی ادیب بوده که روحیهی پژوهشگریاش را در طی گفتهها و نوشتههایش به نهال تجدد انتقال داده است. شوق تحقیق و تفحص در فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در مادر چنان بوده که دختر را نیز برانگیخته تا راه او را ادامه بدهد و در دهههای بعدی زندگیاش این اشتیاق را به همسر و فرزند نیز منتقل کند. بنابراین بستر فرهنگیای که تجدد در آن زیسته تأثیر به سزایی در پیمودن مسیر حرفهایاش در ادبیات داشته است.
دیگه وقتشه از اینستاگرامت پول دربیاری. میخوای بدونی چطوری؟
اما پیش از شروع متن اصلی کتاب، نویسنده به نقل بخشی از آخرین نوشتههای ژان کلود کریر دربارهی ارتباطشان پرداخته است. ارتباطی که جنبههای گوناگونی داشته که زمینههای عاطفی و حرفهای این دو چهرهی سرشناس ادبی را به هم پیوند داده است. کریر از نقطهی آغاز این رابطهی شورانگیز میگوید که سال 1989 و زمانی است که نهال تجدد برای انجام گفتوگویی با او دربارهی یکی از آثارش پیش این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان فرانسوی میرود. این دیدار جرقهی رابطهی عمیقی را میزند که منجر به آفرینش آثاری ماندگار در هنر و ادبیات میشود. کریر شیفتهی فرهنگ شرق است و تجدد رهاوردهای بسیاری از سرزمین خود برای او دارد که آنچنان مجذوبش میسازد که تا پایان عمر با او میماند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021130053.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ایرانیتر»؛ نهال تجدد؛ نشر چشمه ریشههای خود را دریافته ام!
«ایرانیتر»
راهنمای کتاب/ سودای نوشتن
میلاد شاملو
«رادیو هنوز یک راز بود»
نویسنده: محمد کشاورز
ناشر: چشمه، 1402
112 صفحه، 98000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
هر نویسندهای در برههای از مسیر حرفهای خویش به گذشته باز میگردد و راهی را که طی نموده، مرور میکند و آنچه را که به او انگیزه و هدف برای نوشتن بخشیده به یاد میآورد و عملکرد خود را بر مبنای آن در بوتهی ارزیابی میگذارد. اولین بارقههای قصهگویی، اولین ایدهها برای نوشتن، اولین تصاویر داستانی، اولین شخصیتهای تأثیرگذار که ارزش روایی دارند، از جملهی همین عناصری هستند که یک نویسنده از پس سالها و دههها به آنها رجوع میکند و کار امروز خود را با آن میسنجد و تأثیر آنها را بر زندگی حرفهای امروزش مورد بررسی قرار میدهد. محمد کشاورز نویسندهای است که اخیراً کوشیده در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» به چنین کندوکاوی دست بزند و پنج دهه کار خود را با ارجاع به روزهای کودکی و نوجوانی تحلیل کند.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»، به نوعی مجموعه جستار به شمار میآید که بخش عمدهی آن به خاطراتی برمیگردد که نویسنده در روزهای آغازین نوشتن در ذهنش ثبت کرده و بخشی دیگر از آن مربوط به مقالاتی است که مهمترین موضوعات مورد دغدغهی او را در خود جای داده است. در تمامی این جستارها راهی به اولین جرقههای نوشتن به شکل حرفهای و جدی را میتوان یافت. او با دیدن آدمهایی خاص و مکانهایی منحصر به فرد به نوشتن اشتیاق پیدا کرده و به تعبیر خودش «اهلی این جهان» شده است. نویسنده به دقت و وسواس بسیار به بازسازی صحنههایی میپردازد که در مسیر حرفهایاش سرنوشتساز بودهاند. به همینخاطر است که خواندن هر بخشی از کتاب به مطالعهی قصهای کامل و تمامعیار شباهت دارد.
هر یک از جستارهایی که یک بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند، داستانی نسبتاً مستقل دارند. خاطرهنگاریها با تصویر بیبی گلاندام و دهکدهای شروع میشود که برای نویسنده آغاز دنیاست. دهکدهای که با تصویر مادربزرگ عجین شده در خود همه چیز دارد و به قول بیبی گلاندام برای خودش یک «دنیا» است. این دهکده تابع تمام قواعدی است که به طور معمول بر یک دنیا میتواند حاکم باشد و همه نوع تغییرات اقلیمی و تحولات اجتماعی در آن دیده میشود. روزگاری اسیر سیلاب است و زمانی درگیر خشکسالی. مردمانش گاه خوش و خرماند و گاه غمگین و دلتنگ. اما در هر حال بیبی گلاندام میداند چهطور سکان هدایت امور را به دست بگیرد و در هر موقعیتی چه رهنمودی به اهالی بدهد تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود.
بیبی گلاندام و حکمتهای او برای نویسنده منشأ آفرینش داستانهایی شده که همچنان درگیر آنهاست. او از قالیچهای میگوید که مانند قالیچهی حضرت سلیمان راهی از این سوی دنیا به سوی دیگرش میپیماید. قالیچه بافتهی دست بیبی است و او به شیوهی خاص خودش پشم و نخ و رنگ آن را فراهم کرده است. مراحل تهیهی نخ و رنگ قالی خود فرآیندی مفصل دارند که وجهی دراماتیک به داستان میبخشند؛ فرآیندی که برای هر ناظر رهگذری جذاب است و او را به درون دنیای هزار رنگ قالیچه میکشاند. نویسنده نیز که در آن روزها کودک بوده از این قاعده مستثنی نیست و این فرآیند مانند جادو او را در خود فرو میبرد.
در سایر خاطرهنگاریها نیز رد پاهایی پررنگ از فرهنگ و آداب و سننی مشاهده میشود که با اقلیمی که نویسنده در آن میزیسته ارتباطی تنگاتنگ دارد. او از دل شعرها، حکایات، آوازها، افسانهها، موسیقیها و ترانههای محلی به دل قصهها راه پیدا میکند. هر ترانه، هر حکایت و هر یک از آداب مرسوم که نویسنده میشنود و میبیند در دل خود دنیایی داستان دارند که تمامی اینها دستمایهی نوشتن ِ او میشوند و جهان داستانیاش را شکل میدهند. برنامههای رادیو، نمایشها، آیینها، مکانهای اسطورهای و خردهفرهنگها برای او زمینهساز خلق قصههایی بدیع میشوند که طی دههها بعد برای روایتهایش از آنها بهره میجوید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021212107.html
میلاد شاملو
«رادیو هنوز یک راز بود»
نویسنده: محمد کشاورز
ناشر: چشمه، 1402
112 صفحه، 98000 تومان
#ناداستان #نشرچشمه
هر نویسندهای در برههای از مسیر حرفهای خویش به گذشته باز میگردد و راهی را که طی نموده، مرور میکند و آنچه را که به او انگیزه و هدف برای نوشتن بخشیده به یاد میآورد و عملکرد خود را بر مبنای آن در بوتهی ارزیابی میگذارد. اولین بارقههای قصهگویی، اولین ایدهها برای نوشتن، اولین تصاویر داستانی، اولین شخصیتهای تأثیرگذار که ارزش روایی دارند، از جملهی همین عناصری هستند که یک نویسنده از پس سالها و دههها به آنها رجوع میکند و کار امروز خود را با آن میسنجد و تأثیر آنها را بر زندگی حرفهای امروزش مورد بررسی قرار میدهد. محمد کشاورز نویسندهای است که اخیراً کوشیده در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» به چنین کندوکاوی دست بزند و پنج دهه کار خود را با ارجاع به روزهای کودکی و نوجوانی تحلیل کند.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»، به نوعی مجموعه جستار به شمار میآید که بخش عمدهی آن به خاطراتی برمیگردد که نویسنده در روزهای آغازین نوشتن در ذهنش ثبت کرده و بخشی دیگر از آن مربوط به مقالاتی است که مهمترین موضوعات مورد دغدغهی او را در خود جای داده است. در تمامی این جستارها راهی به اولین جرقههای نوشتن به شکل حرفهای و جدی را میتوان یافت. او با دیدن آدمهایی خاص و مکانهایی منحصر به فرد به نوشتن اشتیاق پیدا کرده و به تعبیر خودش «اهلی این جهان» شده است. نویسنده به دقت و وسواس بسیار به بازسازی صحنههایی میپردازد که در مسیر حرفهایاش سرنوشتساز بودهاند. به همینخاطر است که خواندن هر بخشی از کتاب به مطالعهی قصهای کامل و تمامعیار شباهت دارد.
هر یک از جستارهایی که یک بخش از کتاب را به خود اختصاص دادهاند، داستانی نسبتاً مستقل دارند. خاطرهنگاریها با تصویر بیبی گلاندام و دهکدهای شروع میشود که برای نویسنده آغاز دنیاست. دهکدهای که با تصویر مادربزرگ عجین شده در خود همه چیز دارد و به قول بیبی گلاندام برای خودش یک «دنیا» است. این دهکده تابع تمام قواعدی است که به طور معمول بر یک دنیا میتواند حاکم باشد و همه نوع تغییرات اقلیمی و تحولات اجتماعی در آن دیده میشود. روزگاری اسیر سیلاب است و زمانی درگیر خشکسالی. مردمانش گاه خوش و خرماند و گاه غمگین و دلتنگ. اما در هر حال بیبی گلاندام میداند چهطور سکان هدایت امور را به دست بگیرد و در هر موقعیتی چه رهنمودی به اهالی بدهد تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود.
بیبی گلاندام و حکمتهای او برای نویسنده منشأ آفرینش داستانهایی شده که همچنان درگیر آنهاست. او از قالیچهای میگوید که مانند قالیچهی حضرت سلیمان راهی از این سوی دنیا به سوی دیگرش میپیماید. قالیچه بافتهی دست بیبی است و او به شیوهی خاص خودش پشم و نخ و رنگ آن را فراهم کرده است. مراحل تهیهی نخ و رنگ قالی خود فرآیندی مفصل دارند که وجهی دراماتیک به داستان میبخشند؛ فرآیندی که برای هر ناظر رهگذری جذاب است و او را به درون دنیای هزار رنگ قالیچه میکشاند. نویسنده نیز که در آن روزها کودک بوده از این قاعده مستثنی نیست و این فرآیند مانند جادو او را در خود فرو میبرد.
در سایر خاطرهنگاریها نیز رد پاهایی پررنگ از فرهنگ و آداب و سننی مشاهده میشود که با اقلیمی که نویسنده در آن میزیسته ارتباطی تنگاتنگ دارد. او از دل شعرها، حکایات، آوازها، افسانهها، موسیقیها و ترانههای محلی به دل قصهها راه پیدا میکند. هر ترانه، هر حکایت و هر یک از آداب مرسوم که نویسنده میشنود و میبیند در دل خود دنیایی داستان دارند که تمامی اینها دستمایهی نوشتن ِ او میشوند و جهان داستانیاش را شکل میدهند. برنامههای رادیو، نمایشها، آیینها، مکانهای اسطورهای و خردهفرهنگها برای او زمینهساز خلق قصههایی بدیع میشوند که طی دههها بعد برای روایتهایش از آنها بهره میجوید.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4021212107.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«رادیو هنوز یک راز بود»؛ محمد کشاورز؛ نشر چشمه سودای نوشتن
«رادیو هنوز یک راز بود»
راهنمای کتاب/ در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«گورهای بیسنگ»؛ بنفشه رحمانی ؛ نشر چشمه در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
«گورهای بیسنگ»