الفِ کتاب
618 subscribers
3.99K photos
32 videos
41 files
3.7K links
الف‌ِکتاب ضیافتی‌ست فرهنگی؛ میزبان شماییم تا از تازه‌ترین کتاب‌ها بگوییم؛ این‌که چگونه‌اند و فراخور کدام‌یک از ما...
Download Telegram
🔸مسعود شجاعی طباطبایی چهره #هنر انقلاب در سال 95 شد

🔹 شجاعيِ کاریکاتوریست، جايزه خود را به يك شهيد #مدافع_حرم تقديم كرد كه در لبنان دفن شده است.
راهنمای کتاب/ در هنر معاصر چه خبر است؟

دکتر علی غزالی‌فر

«بازارگرمی در هنر»
نویسنده: گرِیسن پرِی
مترجم: ستاره مینوفر
#نشرنو ، چاپ اول 1397
168 صفحه، 22000 تومان
#هنر #هنرمعاصر

وقتی ناصرالدین شاه به سفر اروپا رفت، در آمستردام هلند او را برای تماشای اپرایی به سالن مربوطه بردند. او در توصیف ماوقع و بیان حس‌وحال خویش در دفتر خاطراتش نوشت: «زن خواننده خوش‌لباس بود و چندان بدگل نبود، اما آوازش مثل زوزه سگ به گوش ما می‌آمد». البته اپرا یک هنر معاصر نیست و در اروپا چند قرن قدمت دارد. غرض بیان وضع و حال کسانی است که با غرابت‌های هنری مدرن مواجه می‌شوند. امروزه هم حال و روز بسیاری از افراد در برخورد با آثار هنری معاصر همانند آن شاه شهید است! باید قبول کنیم. بیشتر ما از بیشتر هنرهای معاصر لذت نمی‌بریم. اصلا از آنها سردرنمی‌آوریم. مثلا چرا باید رسم مثلث و مستطیل و ذوزنقه و ضربدر را اثر هنری به شمار آورد؟ نقاشی‌های پر هرج و مرج سبک کوبیسم که همیشه یک جفت چشم به اندازه نعلبکی در سمت راست چهره‌ها چسبانده‌اند، چه معنایی دارد؟ تابلوهای جکسون پولاک که آنها را با پاشیدن رنگ روی بوم خلق کرده ما را گیج می‌کنند و هنگامی که می‌شنویم قیمت آنها چند میلیون دلار است، از تعجب قیافه‌های ما شبیه به تابلوی جیغ ادوارد مونش می‌شود که آن هم نمی‌دانیم چرا آن‌قدر گران است. از همه بدتر چرا سنگ توالتی که مارسل دوشان در موزه نیویورک گذاشته یک اثر هنری است؟ اصلا آیا واقعا این کار را کرده؟ صحت و سقم ماجرا در این کتاب گزارش شده است.

لذت نبردن و به‌طور کلی درک نکردن هنر معاصر علل متعددی دارد. یکی از آنها نداشتن توشه معرفتی لازم است. ما هنر معاصر را نمی‌فهمیم. متوجه دلالت‌ها، معناها، غایت‌ها و کارکردهای آن نمی‌شویم. خلاصه کنم: برای درک هنر معاصر باید آموزش ببینیم. اما کجا، چگونه و توسط چه کسی؟ خب این پرسش پاسخ واحد و کوتاهی ندارد، اما من در اینجا پاسخ کوتاهی ارائه می‌کنم: همین‌جا در این کتاب توسط یک هنرمند نامدار و صاحب‌سبک در هنر معاصر و به‌طرزی طنزگونه، صمیمانه و از منظر اول شخص.

گریسن پری این کتاب را برای آشنایی کسانی با هنر معاصر نوشته که از آن سردرنمی‌آوردند. در عین‌حال چنان نوشته شده که برای هنرمندان هم مفید است. موضوع کلی این کتاب هنر معاصر و چگونگی مواجهه با آن است. ولی این گریسن پری کیست؟ مترجم در مقدمه روشنگری که نگاشته او را به‌خوبی معرفی کرده است.

فصل اول به این مسئله می‌پردازد که چه معیاری برای هنری دانستن یک اثر وجود دارد؟ در فصل دوم این پرسش بررسی می‌شود که ملاک خوب و بد در آثار هنری معاصر چیست؟ انواع ملاک‌هایی که وجود دارد، معرفی و نقد می‌شود. مسئله فصل سوم این است که آیا امروزه هنوز هم امکان نوآوری در هنر وجود دارد؟ این پرسش مهم است؛ زیرا بسیاری بر این باورند که تمام ایده‌های جدید صرفا تغییراتی در ایده‌های قبلی هستند، به‌طوری که می‌توان حتی برای خلاقانه‌ترین آثار هنری نیز نمونه‌های مشابه بسیاری پیدا کرد. فصل پایانی هم بررسی این مسئله است: چگونه یک هنرمند معاصر شویم؟ پری در این بخش از تجربیات شخصی خودش و برخی هنرمندان می‌گوید. این فصل به‌ویژه برای دانشجویان هنر و کسانی که قصد دارند هنرمند شوند نکات ارزنده‌ای در بر دارد.

یکی از مزایای این کتاب که باعث جذابیت مضاعف آن شده این است که نویسنده خود هنرمند صاحب‌نامی در هنر معاصر است که به‌خوبی می‌داند در هنر معاصر چه می‌گذرد. این امر باعث شده که در همه فصول چهارگانه برای همه مباحث خود مثال‌ها و نمونه‌های عینی ذکر کند. از خلال آنها خواننده از حال و هوای هنر معاصر باخبر می‌شود و با آثار هنری برجسته آشنا می‌شود. هر جا هم که اصطلاحی، هنرمندی، اثری، سبکی یا هر چیزی که برای خواننده ایرانی نامفهوم باشد، مترجم با افزودن یادداشت‌های توضیحی در پاورقی آن را معرفی می‌کند.

ادامه...

https://www.alef.ir/news/3980505101.html
راهنمای کتاب/ تسلای رنج با خلق فرشتگان

دکتر داود میرزایی*

«فرشتگان پاوْل کِلِه»
مؤلف: بوریس فریدِوالد
ترجمۀ فریده فرنودفر
ناشر: چشمه، چاپ اول، 1397
120 صفحه، 20000 تومان
#فلسفه #هنر #نشرچشمه

مدار زمین/ از دل تاریکی شب/ سنگین و گران/ مملو از بارقه‌های آتشین/ و شامگاهان مملو از خدایان در حال کرنش/ اینک اثیروار، آغشته به رنگ آبی/ بر فراز کوه‌های پوشیده از برف/ تا اذهان دانا در گردش است. ([منتسب به] پاوْل کِلِه، 1918)

دنیای کودکانه دنیای غریب و قشنگی است؛ شاید روزی‌روزگاری رمزوراز رستگاری تنها از دلِ نشانگان ساده و پیچیدۀ نقاشی‌های کودکانه برخواندنی باشد و بس. بگذریم... پاوْل کله (1789-1940) نقاش و موسیقی‌دان سویسی، از دوستان نزدیک کاندینسکی، به‌سبب نواندیشی، تخیل آزاد، پرکاری و تنوع آثارش بی‌شک یکی از شخصیت‌های برجستۀ هنر مدرن شمرده می‌شود. مراحل تحول کارش را می‌توان با اکسپرسیونیسم، دادئیسم، سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی پیوند داد. ولی خود او در هیچ‌یک از جنبش‌های نام‌برده عملاً شرکت نداشت. در مونیخ آموزش دید. یک سالی را در ایتالیا صرف مطالعه کرد و سپس به برن بازگشت. دوباره به مونیخ رفت و با گروه «سوارکار آبی» حشرونشر کرد... در دوران جنگ جهان‌گیر اول به‌خدمت ارتش درآمد و عمیقاً تحت‌تأثیر فجایع جنگ قرار گرفت و با دومین واقعۀ تکان‌دهندۀ زندگی خود مواجه شد ـ اولی‌اش قطعاً مرگ مادربزرگ‌اش بود. در این برهۀ حساس، نازی‌های او را از کار بازداشتند و آثارش را از موزه‌ها جمع کردند.

القصه، برویم سراغ اصل مطلب. کله هنرمند بسیار پرکاری بود و از میان تجربه‌گری‌های متنوع‌اش که همواره پایی در مشاهدۀ طبیعت داشت در طول عمر 61 ساله‌اش تعداد نسبتاً زیادی، حدود 100 اثر، را به تصویرگری فرشتگان اختصاص داده است: از تصویر مسیح کودک بدون بال (1813)، یادگار پنج‌سالگی‌اش، تا مشهورترین فرشته‌نگاری‌اش، یعنی فرشتۀ نو (1920)، گرفته تا فرشتۀ مردد (1940)، که تابلوی گویای واپسین تردیدهای هنرمند نسبت به زندگی، باورهای دینی و جهان پس از مرگ است، و نهایتاً فرشتۀ مرگ (1940).

کتاب فرشتگان پاوْل کِلِه به تحلیل چهل اثر از مجموع 100 تصویری می‌پردازد که این نقاش در طول زندگی-اش به انحای مختلف از فرشتگان کشیده است. بخش عمده‌ای از این تصاویر مربوط به دو سال پایانی عمر او، مابین سال‌های 1938 تا 40 است. به‌لحاظ تاریخی، این دو سال مصادف بود با دوران یکه‌تازی حزب ناسیونال-سوسیالیسمِ مخوفِ نازی در آلمان و حساسیت این حزب نسبت به نمایش آثار کله، که با ضعف شدید جسمانی و بیماری لاعلاج او همراه شده بود، به‌قول خودش، دیگر داشت صدای گام‌های غریب مرگ را به‌گوش می‌شنید.

باری، کله سالی پس از آن‌که آثارش از سوی رژیم نازی منحط شناخته و از آکادمی دوسلدورف اخراج می-شود، در یکی از یادداشت‌های روزانۀ خود مطلب در خورِ توجهی می‌نویسد که می‌تواند کلید فهم فرشتگان او باشد: «چیزی باید بتواند رنجی را که برای صیانت از سرزمین معنوی پدری‌مان می‌کشیم تسلی دهد. این چیز شاید دیدگاه تازه‌ای باشد که ما را از تحمل این‌همه سنگینی و فشار رهایی بخشد و از دلِ آن توان و نیروهای جدید خلق شود.» به ظنِ قریب به یقین، علاقۀ نظرگیر کله به ترسیم فرشتگان، خصوصاً در دو سال پایانی حیات توأم با فشار نازی‌ها و ضعف جسمانی‌اش، تجلی همین دیدگاه تسلی‌بخش و شاید رهایی‌بخشِ مورد نظر او است. هنرمند همواره به‌دنبال راهی به رهایی است. او نیز علاج رنج لاعلاج‌اش را در همین می-یابد. گریزگاه او پناه‌بردن به عالم کودکانۀ فرشتگان و انعکاس آن به‌مدد خط و بعضاً رنگ است. او می‌کوشد دنیای خود و هم‌نوعان گیرافتاده در وحشت روزافزون نازی‌ها را قدری تحمل‌پذیرتر کند و به‌نظر می‌رسد توسل به حال‌وهوای نوستالژیک تصور کودکانه از فرشتگان همان راهی‌ست به رهایی که هرچند واقعیت جهان آشوب‌زدۀ دهه‌های آغازین سدۀ بیستم را ایجاباً بازنمی‌نمایاند، ولی آن را سلباً قدری زیباتر و تحمل-پذیرتر می‌کند.

ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980616061.html
راهنمای کتاب/ تصویرهای مخدوش

رضا فکری

«اتاق زجر»
نوشته‌: امیر نصری
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
155 صفحه، 25000 تومان
#هنر #نشرچشمه

تعریف چهره و این‌که چه‌قدر از وجود آدمی را تشکیل می‌دهد و چه‌قدر از هویت‌مان به آن وابستگی دارد، همواره مورد چالش اندیشمندان در حوزه‌های مختلف فلسفه، روانشناسی، جامعه‌شناسی، ادبیات و هنر بوده است. مفهوم چهره هم همواره خود را با طبقه‌بندی‌های بسیار بر بشر نمایان کرده است؛ چهره‌ی خیر و شر، چندچهره‌گی، تفاوت نقاب و چهره‌ی واقعی، آشکارشدن سیرت از صورت و ارتباط میان صورت و چهره. نقاشی و عکاسی دو هنری بوده‌اند که به شکلی صریح و بی‌واسطه با این مفهوم برخورد داشته‌اند و ثبت و انعکاس چهره و درجه‌ی واقعی بودن‌اش در این دو رشته همواره محل بحث بوده است. بسیاری از هنرمندان در این وادی سعی در انتقال بی‌کم و کاست عینیات داشته‌اند و گروهی نیز تلاش کرده‌اند تحلیل و استنباط هنرمند را در بازنمایی چهره دخیل کنند. اما زمان‌هایی که چهره به دلایلی از آن شکل معمول و مألوف خود خارج شده، عکس یا تابلوِ نقاشی را با پیچیدگی‌های متعدد تفسیر مواجه کرده است. کتاب «اتاق زجر» به همین جنبه از هنر ثبت چهره در قالب تصویر می‌پردازد.

کتاب به شکل جُستاری چندبعدی و با تمرکز ابتدایی بر چهار عکس از قربانیان اسیدپاشی، به بحث درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مفهوم چهره و سنت‌های تصویری در این‌باره می‌پردازد. علت انتخاب تصاویر اسیدپاشی، رسیدن به تحلیلی جامع درباره‌ی چهره، از منظر علم تصویر است. علمی که جدا از مسائل تکنیکی در ثبت تصویر، به مباحث فلسفی و جامعه‌شناختی اثر تصویری نیز توجه دارد. عکسِ چهره، به‌ویژه وقتی که از آن شکل مرسوم خود فاصله می‌گیرد، واجد ملاحظات تحلیلی بی‌شماری است که علم تصویر بر آن است که اغلب آن‌ها را در بوته‌ی نقد و بررسی خود بقرار دهد. مؤلف کتاب می‌کوشد از دریچه‌ی این علم درباره‌ی مفهوم چهره، به تجزیه و تحلیل دست بزند.

انتشار تصاویر قربانیان اسیدپاشی در رسانه‌ها در اولین نگاه «درد» را تداعی می‌کنند. آن‌ها مصداقِ همان مفهومی هستند که در علم تصویر به آن «اتاق زجر» اطلاق می شود. اتاقی که در آن چهره‌ی یک انسان منعکس نمی‌شود، بلکه دردمندی کل بدن او را به نمایش می‌گذارند. تغییر ساختار چهره‌ی قربانیان اسیدپاشی نمونه‌ای بارز از به‌هم ریخته شدن همان نظم نمادین چهره است و بحث دگرگونی چهره و در پی آن استحاله‌ی بدن، به عنوان تابعی از صورت و تغییرات آن را پیش می‌کشد. این تنها بخش کوچکی از بدن نیست که درگیر یک آشفتگی شده است، زیرا چهره، کل بدن را نمایندگی می‌کند و تغییر آن تمامی اجزای دیگر تن را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. بنابراین وقتی بحثِ اسیدپاشی بر صورت به میان می‌آید، تمامی بدن و در منظری گسترده‌تر، تمامی هویت مورد چالشی جدی واقع می‌شود.

وقتی تصاویر قربانیان اسیدپاشی با قیاسی میان قبل و بعد از فاجعه منتشر می‌شود، می‌تواند القاکننده‌ی خشونت بیش‌تری باشد. تجارب تماشای قبل و بعد قربانیان به مراتب شدت تأثیر آن را بر مخاطب بیش‌تر می‌کند. در این هنگام خودبه‌خود مقایسه‌ای پیش می‌آید که اندازه‌ی تخریب پیش‌آمده در چهره را می‌سنجد. در چنین تصاویری عمدتاً الگوی «تصویر در تصویر» حاکم است که در این گونه تصویرپردازی، آگاهی قبلی نسبت به تصویر و محدودیت‌های آن وجود دارد، طوری که چون در یک قاب نمی‌توان تمامی ماجرا را بازنمایی کرد، ضرورت اشاره به قابی دیگر نیز پیش می‌آید که در حکم تصویر دیگری در چارچوب تصویر اول است. تصویر دوم در حکم روایتی است که از دل روایت اول خلق می‌شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000431095.html
راهنمای کتاب/تأثیر حیوانات بر زندگی هنری پیکاسو

رضا فکری

«حیوانات پیکاسو»
نوشته: بوریس فریدوالد
ترجمه: فریده فرنودفر
ناشر: چشمه، چاپ اول 1398
161 صفحه، 29000 تومان
#هنر #نشرچشمه


پابلو پیکاسو، نقاش اسپانیایی معاصر، دوره‌های متعدد و گاه متناقضی را در زندگی حرفه‌ای خود طی کرد؛ از دورانی موسوم به «رُز» که در آن اشتیاق به رنگ‌های نارنجی و صورتی داشت و موضوع نقاشی‌اش آدم‌های سیرک و آکروبات‌بازها بودند، تا دوره‌ی نئوکلاسیسم و روی آوردن‌اش به عناصر سوررئال در کار تصویرپردازی. اما در تمامی این دوره‌ها، علاقه‌ی سیری‌ناپذیرش به حیوانات و همنشینیِ مشتاقانه‌اش با آن‌ها، همواره در او ثابت بود. او نوعی حس ناامنی در کنار انسان‌ها تجربه می‌کرد که پیش حیوانات آن را نمی‌دید. پای حیوانات خانگی متنوع او البته به آثار حرفه‌ای‌اش نیز باز شد. تابلوها و مجسمه‌های بسیاری با موضوع حیوانات در دوره‌های مختلف هنری‌اش به جا مانده است. اگر او در هر برهه از زمان، آدم‌ها را به شکلی خاص و از منظری متفاوت می‌دید، طبیعت و به‌ویژه حیوانات نیز شامل این تحول در نگاه او می‌شدند. بوریس فریدوالد، در کتاب «حیوانات پیکاسو»، کوشیده از این بخش از وجود پیکاسو که با حیوانات گره خورده، بگوید.

هر فصل از کتاب به حیوانی تعلق دارد که به دفعات متعدد در آثار پیکاسو تکرار شده و همزمان با تغییرات سبکیِ او، تطور پیدا کرده است. این حیوانات فی‌البداهه و بدون مقدمه وارد کارهای او نشده‌اند. تصویری که پیکاسو از آن‌ها می‌کشد حاصل سال‌ها همزیستی و حاوی خاطراتی است که هریک به شکلی نقاط عطف در مسیر حرفه‌ای او به‌وجود آورده‌اند. به‌طور مثال، آشنایی او با سگ‌اش لومپ، داستانی طولانی و پرفراز و نشیب دارد که در نقاشی‌های او نیز انعکاس پیدا کرده است. او لومپ را همه جا با خود می‌برد و حتی ظروف مخصوص برای او درست می‌کرد و لومپ را عضو ثابت و مهم خانواده‌اش به حساب می‌آورد. به همین‌خاطر منبع الهام بزرگی برای بسیاری از تصاویر او بود.

بخش آغازین کتاب درباره‌ی رابطه‌ی پیکاسو با کبوترهاست. وقتی کوچک بود، از پنجره‌ی آپارتمان پدری‌اش در مالاگا به کبوترانی چشم می‌دوخت که روی چنارهای میدان لامِرسِد می‌نشستند. پابلو این کبوترها را در تابلوهای پدرش دیده بود. کبوتر موتیف ثابت نقاشی‌های پدر بود. گرچه کار پدر آموزش هنر و حفاظت از آثار هنری در موزه‌ی دولتی مالاگا بود و تابلوهایش هرگز رونقی پیدا نکردند، اما در ذهن پسرش ماندگار شدند و پابلو نیز این میل جنون‌آمیز به کشیدن کبوتر را از پدر به ارث برد. خانواده‌ی آن‌ها به هر جا که مهاجرت می‌کردند کبوترهای پدر را نیز همراه می‌بردند و پابلو با شوروشوق به آن‌ها آب و دانه می‌داد و طرح‌های مختلفی از آن‌ها روی کاغذ می‌آورد. وقتی چشم‌های پدر پیکاسو کم‌سو شدند..
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000531006.html
راهنمای کتاب/ دگرگونی خط فارسی در گذر زمان

سعیده امین‌زاده

«زیبایی خط فارسی»
نوشته: علی حصوری
ناشر: چشمه 1397
167 صفحه، 30000تومان
#هنر #نشرچشمه


خط در تعریف آغازین خود، از نظامی سخن می‌گوید که میان مجموعه‌ای از نشانه‌ها برای انتقال پیام و ثبت زبان برقرار است. نشانه‌هایی که خط را می‌سازند، نمادین‌اند و از سطح انتزاع متفاوتی برخوردارند؛ برخی به تصویرهای نقاشی نزدیک‌ترند و گروهی تنها شکلی قراردادی برای برقراری ارتباط و رساندن پیامی خاص دارند. همانند بسیاری از نظام‌های نشانه‌ای، خط فارسی در طی تاریخ تحولات پرماجرا و شگفت‌آوری را به خود دیده است. اما تحقیقی مدون و جامع در این‌باره به‌ندرت انجام شده است. اکثر محققین به جنبه‌ای خاص از خط که معمولا بُعدِ تزئینی آن است پرداخته‌اند و از سایر ملاحظات مرتبط با آن غافل شده‌اند. علی حصوری، مؤلف کتاب «زیبایی خط فارسی» که خود زبان‌شناس و پژوهشگر زیبایی‌شناسی نشانه‌ای است، در این کتاب کوشیده به ابعاد فلسفی و زیبایی‌شناسانه‌ی خط فارسی، در کنار تحلیل تاریخی آن بپردازد و اندکی از خلأ پژوهشی در حیطه‌ی خط فارسی را برطرف کند.

خط فارسی فارغ از این‌که ابزاری دیداری در ارتباطات و نظام ثبت اسناد به شمار می‌آید، از جنبه‌ی هنری نیز همواره درخور تأمل بوده است. در دوره‌ای به درازای هزارودویست سال، خط فارسی سیر تکاملی‌اش را طی کرده و هویت ملی ایرانی را نمایش داده است؛ گرچه همچون سایر ابعاد هویت ایرانی، دستخوش بحران‌های زیادی هم شده است. از جمله این‌که طی جنگ‌ها و کشورگشایی‌ها بسیاری از بخش‌های ثبت شده‌ی آن مورد تخریب و تهاجم قرار گرفته است. البته هنرمندان ایرانی همواره تلاش کرده‌اند که آن را نگه‌داشته و به فراخور تحولات روز از جنبه‌های زیبایی‌شناسانه، بخش‌های تازه‌ای بر آن بیافزایند. قسمت آغازین کتاب به بررسی چنین تحولاتی در خط فارسی، از منظری تاریخی می‌پردازد. نویسنده تصریح کرده که تحلیل تاریخی‌اش در این زمینه، جامعِ دگرگونی‌ها را در خط فارسی شامل خواهد شد.

بررسی خط از جنبه‌ی زیبایی‌شناسی هنری، نکته‌ای است که در این کتاب مورد تأکید قرار گرفته است. پس از برداشتن قدم اول در مطالعه‌ی خط، که همانا ارزیابی تحولات تاریخی آن است، ارزش هنری آن در دوره‌های مختلف زمانی بررسی شده است. نویسنده این بررسی را دارای ضوابط و معیارهای جهانی می‌داند. معیارهایی که از یک بررسی نسخه‌شناسانه یا باستان‌شناسانه فراتر می‌رود و بر ملاحظات جهان‌شناختی هنرمندان عرصه‌ی خط متمرکز می‌شود. از این منظر، خط فارسی مورد توجه متخصصان پیشرفته‌ی تاریخ هنر قرار نگرفته است. زیرا آنها معمولاً براین باور بوده‌اند که این خط بیش‌تر جنبه‌ی تزئینی دارد و نیز چون وابسته به الفباست و بیرون از آن نشانه‌ی معنایی دیگری را تولید نکرده، به نظر محدود و ابزارگونه آمده است. گرچه بخش عمده‌ای از هنر ایرانی، بویژه آن‌چه بعد از اسلام توسعه یافته، بر مبنای همین خط بوده است. ملاحظات فرهنگی و سنتی که هنرهای دیگری از قبیل موسیقی و مجسمه‌سازی و مینیاتور را محدود نموده، اتفاقاً مجال فراخ‌تری برای رشد و گسترش خط به‌عنوان یک هنر فراهم کرده است.

در تبیین هنر خوشنویسی در این کتاب، به خط همچون الفبا نگریسته شده است. نشانه‌های خط که تماماً الفبایی خاص را نمایندگی می‌کنند، تعریف علمی و استانداردی ثابت و غیرقابل تغییر نداشته است. همواره تنها خود شکل خط بوده که برای قضاوت درباره‌ی زیبایی‌اش کفایت می‌کرده و معیاری بیرونی در رد یا پذیرش آن دخالت نداشته است. چون همه‌ی جهان که نمی‌توانند شکلی یکسان از خط داشته باشند، همواره بر آن نگاهی روادارانه برای ارزیابی زیبایی‌شناسانه حاکم بوده است. در هر دوره‌ی تاریخی، گونه یا سبک خاصی از خط به و‌جود آمده که در ایران به خوشنویسی تعبیر شده که کارکردهای بسیاری از جمله دادن شکل استاندارد برای حرف‌های یک الفبا و همه‌ی حالت‌های آن داشته است. اما سبک، چیزی است که به خوشنویسی معیار و استانداردسنجی خاصی می‌بخشد، به‌گونه‌ای که خارج از دایره‌ی معمول آن، خطوط با هم ترکیب نمی‌شوند و همواره قواعد ثابتی برای آن وجود دارد، مگر این‌که تحول بطئی تاریخی منجر به تغییر کل نظام یک سبک شود.

ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000606113.html
راهنمای کتاب/ فلسفه‌ای برای سلفی

دکتر علی غزالی‌فر

«پرتره‌ها و اشخاص»
(یک تحقیق فلسفی)
نویسنده: سینتیا فریلند
مترجم: حسین عظیمی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1399
428 صفحه، 95000 تومان
#فلسفه #هنر #نشرچشمه

برای علاقمندان به هنرهای تصویری این کتاب یک اثر خیلی جالب است. بعید می‌دانم در زبان فارسی مشابهی داشته باشد. علت جالب بودن کتاب این است که یک اثر فلسفی دربارۀ موضوعی غیرفلسفی است. منظور از فلسفی نبودن موضوعش صرفاً این است که تاکنون فیلسوفان به طور جدی و مفصل به آن نپرداخته‌اند، وگرنه فلسفه به‌خودی‌خود این توانایی را دارد که هر چیزی را به موضوع خود بدل کند. در این کتاب نیز نویسنده پرتره‌ها را به موضوع یک تحقیق فلسفی بدل کرده است. لذا می‌توانیم اسم کتاب را بگذاریم فلسفۀ پرتره. اما نویسنده چرا چنین موضوعی را برای تحقیق فلسفی خود انتخاب کرده است؟

این سؤال مهم است؛ زیرا امروزه مد شده که هر چیز اجق‌وجقی را بفلسفند و فلسفه‌های اجق‌وجق ببافند. این کتاب از آن نوع لن‌ترانی‌ها نیست؛ برعکس، یک بررسی کاملاً جدی و فلسفی-علمی است. در واقع، مسئلۀ نویسنده انسان‌شناسی است؛ یعنی شناخت افراد انسانی. یک شخص را چگونه می‌توان شناخت یا شخصیت فرد چگونه آشکار می‌شود؟ دیدگاه بدیع نویسنده این است که پرتره‌ها می‌توانند شخصیت افراد را آشکار کنند. این حرف خیلی نامتعارف است، زیرا کاملاً در تقابل با دیدگاه‌های رایج قرار می‌گیرد. نظر رایج را با مثالی توضیح می‌دهم.

فرض بگیریم که آقای «جی. گتسبی» یک شخصیت واقعی است. حال اگر بخواهیم او را بشناسیم چه باید بکنیم؟ پاسخ طبیعی یا حتی بدیهی این است که اسکات فیتزجرالد زندگی‌اش را روایت کرده و ما با خواندن ماجراهای گوناگونش در شرایط متنوع زندگی‌اش آن آدم خاص را خواهیم شناخت. خلاصۀ این دیدگاه چنین می‌شود که «روایت» معرف شخصیت است. نویسنده این دیدگاه را قبول ندارد و در عوض این دیدگاه را مطرح می‌کند که پرتره‌ها چنین کارکردی دارند.

ادعای نویسنده این است که پرتره حاوی امکانی منحصربه‌فرد است؛ یعنی می‌تواند چیزی را از خود حقیقی شخص آشکار کند که چیزهای دیگر امکان آشکارسازی آن را ندارند. اصلاً هدف از خلق پرتره‌ها چیست؟ اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که خالقان پرتره‌ها می‌خواستند شخصیت‌های مربوطه را در پرتره‌ها بازنمایی کنند. بنابراین پرتره‌ها بازتاب‌دهندۀ سویه‌های سوبژکتیو سوژه‌هایشان هستند.

ممکن است کسی اعتراض کند که پرتره‌ها همه چیز را دربارۀ شخص آشکار نمی‌کنند و چیزهای بسیاری ناگفته می‌مانند. بله؛ اما مگر روایت‌ها همه چیز را می‌گویند؟ آیا روایت‌ها سرشار از ناگفته‌ها نیستند؟ آیا روایت‌ها تحریف نمی‌کنند و تغییر نمی‌دهند؟ به همین دلیل نویسنده به نقد دیدگاه «روایت‌محور» هم می‌پردازد و از جنبه‌های مختلف آن را زیر سؤال می‌برد، همان‌گونه که برای دفاع از دیدگاه مختارِ خود مباحث متنوعی را به خدمت می‌گیرد.

به طور کلی، نویسنده برای نوشتن این کتاب از دانش‌های گوناگونی بهره‌برداری کرده است؛ بیش از همه فلسفه، تاریخ هنر، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی – به‌ویژه زیست‌شناسی تکاملی – علوم شناختی و عصب‌شناسی. در همین راستا، خوانندگان نیز می‌توانند از این کتاب در زمینه‌های گوناگونی از این اثر بهره ببرند. برای مثال، می‌توان در سلفی گرفتن از خود و در تماشای سلفی دیگران به نکات مطرح‌شده توجه کنیم! یعنی از این کتاب می‌توانیم بیاموزیم که خودِ حقیقی‌مان را در عکس‌های سلفی‌مان بهتر به نمایش بگذاریم ‌و خود حقیقی دیگران را در عکس‌های سلفی‌شان بهتر ببینیم. البته نویسنده به عکس‌ها هم پرداخته و این‌طور نیست که فقط به تابلوهای نقاشی پرتره توجه کرده باشد.‌

فراموش نکنیم که ما امروزه خودمان و دیگران را از طریق نوعی پرتره معرفی می‌کنیم و دیگران را نیز به همان شکل می‌شناسیم. روشن است که سهل‌انگاری می‌تواند باعث سوءتفاهم شود. برای معرفی و شناخت بهتر لازم است که فهم دقیق‌تری از پرتره و چگونگی کارکردها و دلالت‌هایش داشته باشیم. در این صورت، می‌توان روی بعد معرفتی پرتره‌ها و سلفی‌ها حساب کرد. هرچند آسان نیست، کار غیرممکنی نیست و تحت شرایطی خاص قدرت پرتره‌ها آشکار می‌شود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4000902071.html
راهنمای کتاب/ جذبه‌ی پایدار زیبایی

حمیدرضا امیدی‌سرور

«جایگاه زیبایی در عالم هنر»
(وعده‌ی شادکامی و بس)
نوشته: الکساندر نهاماس
ترجمه: سید مسعود حسینی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1400
224 صفحه، 55000 تومان
#هنر نشرققنوس


احتمالا این سوال به ذهن بسیاری از ما خطور کرده است که زیبایی چیست؟ کجای زندگی ما قرار دارد و اهمیتش چیست؟ این سوال‌های به ظاهر ساده، همانند بسیاری از پرسش‌های مشابه، می‌تواند مبنای بحث‌هایی ژرف و عمیق قرار بگیرند. چنان که از دیرباز، از زمان یونان باستان مقدمه ورود به بحث‌هایی فلسفی بوده‌اند و هنوز در جهان پیشرفته و مدرن شده امروز نیز مقدمه چنین بحث‌هایی هستند.

الکساندر نهاماس در کتاب «جایگاه زیبایی در عالم هنر» با عنوان فرعی «وعده‌ی شادکامی و بس»، چنین بحث‌هایی را مرکز توجه خود قرار داده است. این کتاب که چندی است به همت نشر ققنوس و با ترجمه سید مسعود حسینی به بازار آمده، حاصل یک پژوهش فلسفی است درباره زیبایی، چیستی و راز آن و همچنین نقشی که در همراهی و تعامل با زندگی روزمره ما می‌تواند بازی کند.

این دومین کتابی است که از الکساندر نهاماس به فارسی ترجمه شده است. پیش از این کتاب دیگری از او، تحت عنوان « نیچه: زندگی به منزله ادبیات» توسط همین مترجم به فارسی درآمده و نشر مرکز (1395) آن را منتشرکرده بود. الکساندر نهاماس، فیلسوفی آمریکایی با تبار یونانی‌‌ست که به عنوان استاد گروه علوم انسانی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه پرینستون تدریس می‌کند. یکی از ویژگی‌های او که باعث شده فلسفه و آثار اندیشمندان و نویسندگان یونانی در آثارش انعکاسی جدی داشته باشند، آشنایی او با زبان یونانی است و شناخت کاملی که از محتوای آثار فیلسوفان یونانی دارد. چنانکه مترجم در مقدمه کوتاهش درباره نویسنده و رویکرد او نوشته است: «در این کتاب شاهد هستیم که نهاماس پیوسته میان فلسفه یونان باستان (به ویژه افلاطون) و نیچه در رفت و آمد است و بینش‌های ژرف و ملموس خویش در خصوص زیبایی و هنر و آثار هنری را با دریافت‌های خویش از آرای فیلسوفان برجسته مغرب‌زمین مقایسه می‌کند و هرگز از اتخاذ موضعی از آن خویش غافل نمی‌شود.»

سالهاست که فلسفه بخش جدایی‌ناپذیری از ملزومات نقد و بررسی آثار ادبی و هنری، بخصوص در زمینه‌ی بحث‌های زیبایی شناختی محسوب می‌شود. آشنایی با فلسفه و استفاده میان رشته‌ای از آن یکی از اساسی ترین رویکردها در حوزه‌های مختلف فرهنگی و ادب و هنری شناخته می‌شود. حوزه هنر و زیبایی‌شناسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. الکساندر نهاماس در این کتاب با تمرکز روی رابطه‌ی زندگی با فلسفه و هنر، براین نتیجه تاکید می‌کند که این دو بخش‌هایی جدایی‌ناپذیر از زندگی هستند و تفکیک کردن فلسفه و هنر از زندگی خطاست.

«جایگاه زیبایی در عالم هنر» کتابی‌ست که الکساندر نهاماس در پاسخ به پیشنهاد دانشگاه کالیفرنیا در برکلی نوشته شده است، در واقع بسط یافته درس گفتارهای مباحثی دانشگاهی است؛ با اینحال اما نگاه نویسنده و شکل پرداختن او به این بحث‌ها به گونه‌ای‌ست که مخاطب جدی این حوزه نیز (بی آنکه لزوما دانش آموخته این حوزه باشد، می‌تواند از آن استفاده کند. سید مسعود حسنی در مقدمه براین نکته تاکید کرده که: «نهاماس از معدود نویسندگان فلسفی معاصر است که نوشته‌هایش هم ژرفای نظری قابل توجهی دارند و هم پیوند نزدیکی با زندگانی روزمره انسان مدرن» (ص.۱۱) به این نکته نیز باید افزود که با وجود ژرفای نظری تا حد بسیار زیادی به دور دشواری و پیچیدگی‌های بی‌دلیل آن را برای مخاطبان علاقمند، قابل فهم ساخته است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001209101.html
راهنمای کتاب/ هنر نازل را بفهمیم و از آن لذت ببریم!

دکتر علی غزالی‌فر

«زیبایی‌شناسیِ زندگیِ روزمره»
(دیویی و هنر پاپ)
نویسنده: نادر شایگان‌فر
ناشر: هرمس، چاپ چهارم 1401
166 صفحه، 55000 تومان
#هنر #فلسفه #نشرهرمس

یکی از دوستان فاضل، هنردوست و هنرشناس برایم دو فایل صوتی فرستاد با این توضیح و منّت که این‌ها بخشی از آلبوم جدید یکی از موسیقی‌دانان طراز اول کشور هستند که هنوز ناشناخته است. در باب لزوم شنیدن‌شان هم متذکر شد که باید همیشه و مرتب موسیقی خوب گوش بدهیم تا ... تا ذوق موسیقایی (به گمانم همین باشد!) خودمان را بپرورانیم و بشویم فرهیخته. همان چیز مشهور، بیلدونگ. (مطمئنم خودش است!)

با خوشحالی فایل‌ها را دانلود کردم و خودم را به خلسه زدم و منتظر آوای سحرانگیز موسیقی فاخر شدم. صدایی نیامد. یکی از چشمانم را باز کردم و دیدم که بله، دارد پخش می‌شود، اما صدایی به گوشم نمی‌رسید. هندزفری، حداکثر ولوم، فشردن چشمان... خیر، افاقه نکرد. اصلاً چیزی، صدایی، آهنگی نبود که افاقه‌اش کند. گوشی را نزدیک گوشم بردم و صدایی بسیار آهسته و دور شنیدم. پیانو بود. گویی نوازنده پنجۀ دست چپ خود را روی شاسی‌های پیانو رها کرده و هر از گاهی که باد کولر به یکی از سرانگشتانش می‌خورد تکانی می‌خورد و یکی از شاسی‌ها را لمس می‌کرد و صدایی خفیف درمی‌کرد. بعد سکوت می‌شد تا کی دوباره بادی، هوایی، نسیمی، چیزی دوباره بوزد. بیشتر آدم را عصبی می‌کرد تا فرهیخته. (بعداً به دوستم گفتم به دوستش بگوید اسم آلبومش را بگذارد پچپچۀ مورچگان.) برای جبران، رفتم وب‌گردی برای یافتن ترانه‌هایی که صدادار باشند. زود یافتم.

خواننده از مغز استخوانش نعره می‌زد و برای این‌که کمترین شائبه‌ای نباشد چند نفر همراه او جیغ می‌کشیدند. همگی با هم و با کل تیر و طایفه‌شان، هر کدام یک جفت گوشت‌کوب گرفته بودند و به هر چیزی که اطراف‌شان بود می‌کوفتند. حال کردم. حالم خوب شد. قوۀ شنوایی و ذوق موسیقایی نیاز به آموزش و پرورش و بیلدونگ نداشت؛ قشنگ شیرفهم می‌شد. موسیقی یعنی این!

من از رپ، از پاپ، از جاز، و از همۀ موسیقی‌های غیرفاخر – دروغ چرا – لذت می‌برم. این‌طور نیست که الّا و لابد باید به هنر فاخر عشق بورزیم؛ حتی می‌توانیم با خیال راحت و بدون عذاب وجدان از آن متنفر باشیم. برای نمونه، ادوارد سعید (1935-2003) که خود موسیقی‌شناسی قابل و جهانی بود، دربارۀ ام‌کلثوم، خورشید عالم‌تاب جهان موسیقی و ستارۀ شرق و صاحب حنجرۀ طلایی، می‌نویسد: «به‌طرز فجیعی یک‌نواخت و خسته‌کننده و انباشته از زنجموره‌های بی‌وقفه و دلخراش و ضجه‌های بی‌حاصل است، مثل داد و فغان کسی که گرفتار دل‌پیچه‌ای به‌شدت طولانی باشد.» بله، اگر ادوارد سعید را تکفیر نکنند، باید بگوییم که از آوازهای ام‌کلثوم بدش می‌آمد. پس شما هم اگر موسیقی یا هر هنر غیرفاخری لذت می‌برید، خجالت نکشید. چنین احساسی بدون پشتوانه و بی‌حساب‌وکتاب نیست. اگر می‌خواهید بدانید چرا این‌گونه است و چگونه می‌توان از این موضع دفاع کرد، توصیه می‌کنم حتماً این کتاب خوب را خوب بخوانید. این کتاب نشان می‌دهد که این هنر‌هایِ خزوخیل فلسفه دارند، متافیزیک دارند. آن هم چه فلسفه‌ای! چه متافیزیکی! یک فلسفۀ درست‌ودرمان، و این‌هوا متافیزیک!
البته که شهرت و محبوبیت هنرهای سطح پائین، به‌ویژه هنر پاپ، مورد پسند طبقۀ فرهیخته نیست. لذا با آن سر ستیز دارند و به شکل‌های مختلف به آن ضربه می‌زنند. اما رد و انکار و انگ زدن به آن تأثیری در تأثیرش ندارد. هنرمندان پاپ برای فعالیت خود و خلق آثار پاپ چشم به راه احکامی نیستند که منتقدان فرهیخته قرار است صادر کنند. لذا چنین هنر فراگیر و محبوبی شایسته است که فهمیده شود، نه این‌که رد و انکار شود. در هر صورت، به نظر می‌رسد که به رسمیت شناختن هنر پاپ از سوی فرهنگ سطح بالا و فلسفۀ هنر هم لازم است و هم مطلوب. البته درافتادن طبقۀ فرهیخته با موسیقی پاپ صرفاً یک واکنش احساسی و سلیقه‌ای نیست، بلکه در بیشتر موارد لازمۀ دیدگاه‌های نظری آنان است. به رسمیت شناختن هنر نازلی مثل پاپ به‌سادگی میسر نمی‌شود؛ چراکه نیاز به پشتوانۀ نظری خاصی دارد که بسیار کمیاب است. در این میان جان دیویی (1859-1952)، یکی از پدران پایه‌گذار پراگماتیسم آمریکایی، چنین زمینه‌ای را فراهم کرده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011011099.html
راهنمای کتاب/ همه آنچه درباره فلسفه هنر می‌خواهید بدانید

حمیدرضا امیدی‌سرور

«مفاهیم فلسفه هنر»
نویسنده: تایگر روهولت
ترجمه: سهند سلطاندوست
ناشر: ققنوس، چاپ اول، 1401
262 صفحه، 95000 تومان
#هنر #نشرققنوس

پشت هر کتاب جدی، فکر یا دغدغه‌ای هست که نقطه‌ی عزیمت شکل‌گیری آن محسوب می‌شود. ترجمه‌ی «مفاهیم اساسی فلسفه هنر» اثر تایگر روهولت که به همت نشر ققنوس منتشر شده، به روایت سهند سلطاندوست که آن را به فارسی برگردانده، حاصل دغدغه‌ای دیرینه بوده که شاید برخی از ما نیز با آن دست به گریبان بوده‌ایم: «به خاطر دارم وقتی سال‌ها پیش به ‌اجبار، سراغ مطالعه اولین کتاب برای یادگیری مقدمات فلسفه هنر رفتم، پاک آشفته و درمانده شدم. صفحات متعددی را ورق می‌زدم و به گمانم می‌خواندم، بی‌‌آن‌که چیز چندانی دستگیرم شود. گاهی شک می‌‌کردم که شاید هنوز زبان فارسی را درست نمی‌‌دانم یا نویسنده از زبانی فوق تخصصی یا سرّی استفاده کرده که من سر درنمی‌‌آورم. هرقدر به دقت می‌‌کوشیدم و شمرده شمرده یا حتی با صدای بلند می‌‌خواندم افاقه نمی‌‌کرد و نمی‌‌فهمیدم. هرچند بعدها دریافتم که، در آن مقطع،‌ نه کتاب مذکور عیب و نقص آن چنانی داشته است و نه من آن‌قدری که خوف کرده بودم کند ذهن و بی‌‌استعداد بودم. مشکل فقط این بود که مدخل مناسبی را انتخاب نکرده بودم؛ یا به بیان دقیق‌تر، کتابی به من معرفی نشده بود که در حد فهم نوآموز این حوزه باشد. به قول سعدی، «لقمه از حوصله بیش بود.»

با پشت سرگذاشتن چنین تجربه‌ای، مترجم کتاب حاضر، به دنبال اثری بوده که بتواند پاسخگوی نیاز مخاطبان و علاقمندان فلسفه هنر در گام نخست ورود به این حوزه باشد. انتخاب او نیز البته یک کتاب کار سودمند است شامل مدخل‌های ورودی فلسفه هنر که شکل تنظیم آن به گونه‌ای‌ست که خواننده عام برای درک مقدماتی ترین مفاهیم فلسفه هنر از آن استفاده کند، البته به دور از پیچیدگی‌های زبانی یا اصطلاحات دشوار فنی که معمولا در متون فلسفی دیده می‌شود. به این ترتیب مترجم به سراغ متنی رفته است که مهمترین مانعی را که معمولا پیش روی علاقمندان ورود به حوزه فلسفه وجود دارد از میان بردارد.
علاوه بر سادگی زبان و همه فهم بودن این کتاب، دیگر ویژگی کلیدی و مهم آن جامعیت آن است. ساختار بکار رفته برای تنظیم و دسته یندی مدخل‌ها به گونه‌ای است که مفاهیم اساسی فلسفه هنر از جنبه‌های مختلف پوشش یافته اند.

کتاب با پیشگفتارهای مترجم و نویسنده آغاز می‌شود. مترجم از دلایل انتخاب کتاب و ضرورت چنین کتابی نوشته و نویسنده نیز به مخاطبانی که کتاب برای آنها نوشته شده و همچنین چگونگی استفاده از آن نیز اشاره کرده است. اما متن اصلی کتاب با مقدمه کوتاهی درباره چیستی فلسفه هنر، تلقی فیلسوفان از هنر و فلسفه تحلیلی وقاره ای آغاز می شود و پس از آن نوبت به چهار فصل اصلی کتاب می رسد: «اصطلاحات مهم»، «متفکران مهم»،‌ «متون مهم» و «هنرها». هر یک از این فصول شامل طیفی از مدخل های اساسی فلسفه هنر است که براساس حروف الفبا مرتب شده اند.

زیبایی‌شناسی، تجربه زیباشناختی، حکم زیباشناختی، ویژگی‌های زیباشناختی، زیبایی، کاتارسیس [نفس‌پالایی]، سانسور، هنر مفهومی، خلاقیت، تعریف هنر، بی‌علاقگی، احساس، اخلاق، بیانگری، نقد فمینیستی، صورت‌گرایی، تفسیر، مارکسیسم، استعاره، طبیعت، هستی‌شناسی، پدیدارشناسی، سیاست، هنر عامه‌پسند، بازنمایی، امر والا و ارزش هنر؛ مدخلهای فصل اول کتاب را تشکیل می‌دهند.

در فصل دوم به شکلی بسیار کوتاه و فشرده به «متفکران مهم» فلسفه هنر پرداخته شده است: آدورنو، ارسطو، بارت، بیردزلی، بِل، بنیمین، بوردیو، کالینگوود، دانتو، دیویی، دیکی، گودمن، هگل، هایدگر، هیوم، کانت، نیچه، افلاطون، شوپنهاور، سیبلی، والتون، ولهایم.

پس از آشنایی با مهمترین متفکران حوزه فلسفه هنر، نوبت به متون مهم این حوزه می رسد که در مدخلهایی با عناوین زیر معرفی شده اند: «ارسطو، بوطیقا»، «کلایو بل، هنر»، «آر.جی. کالینگوود، اصول هنر»، «جان دیویی، هنر به منزله تجربه»، «هگل، درس‌گفتارهایی در باب هنر زیبا»، «مارتین هایدگر، سرآغاز کار هنری»، «دیوید هیوم، در باب معیار ذوق»، «ایمانوئل کانت، نقد قوه حکم» و «افلاطون، جمهوری».

فصل پایانی «مفاهیم اساسی فلسفه هنر» نیز در برگیرنده مدخل‌هایی درباره شکل‌های گوناگون هنر است، همانند: معماری، رقص، فیلم، ادبیات، موسیقی، عکاسی، تراژدی، هنر تجسمی. علاوه بر منابعی که در انتهای هر مدخل برای مطالعه بیشتر ارائه شده؛ در پایان کتاب نیز «راهنمایی برای مطالعه بیشتر» ارائه شده‌است و «نمایه» آمده‌اند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020204066.html
راهنمای کتاب/ در ستایش زنان

دکتر علی غزالی‌فر

«درباره‌ی زیبایی زنان»
نویسندگان: آنیولو فیرنتزوئولا
مترجم: حمیدرضا بُسحاق
ناشر: نشر گیلگمش، چاپ دوم 1401
202 صفحه، 98000 تومان
#فلسفه #هنر #نشرچشمه


یاکوب بورکهارت (1818-1897)، مورخ سترگ سوئیسی، در شاهکار تاریخی خود، «فرهنگ رنسانس در ایتالیا»، می‌نویسد: «در پایان قرون‌وسطا در نوشته‌های کشورهای مختلف گاهی کوشش‌هایی برای پیدا کردن تعریفی نظری برای زیبایی می‌توان یافت، ولی هیچ‌یک از آن‌ها قابل‌مقایسه با اثر فیرنتزوئولا نیست.» کدام اثرِ آنیولو فیرنتزوئولا (1493-1543)؟ همین «دربارۀ زیبایی زنان». ببینیم چرا این کتاب چنین قدر و قیمتی دارد.

این رسالۀ ایتالیایی، فارغ از صحت و سقم محتوا و مضمونش، ارزش تاریخی و ادبی بالایی دارد. بنابراین از زاویه‌های مختلفی می‌توان به آن نگریست و از راه‌های متفاوتی به آن نزدیک شد و به شکل‌های مختلفی می‌توان از آن بهره گرفت. اما آن‌چه هنوز هم برای خوانندۀ امروزی جالب و جذاب جلوه می‌کند، همان محتوا و مضمونش است؛ یعنی زیبایی.

زیبایی یک امر زائد یا حتی حاشیه‌ای در زندگی ما نیست. زیبایی یکی از کیفیت‌های لازم برای غنای زندگی است. ساده‌تر بگویم، برای داشتن زندگی خوب و انسانی یک شرط لازم است. عنصر زیبایی باید در زندگی حضوری پررنگ داشته باشد، اگر نخواهیم در ابتذال روزمره‌گی تلف شویم. اما این امر مستلزم فهم و دانش است؛ زیرا زیبایی یک شیء نیست که بتوانیم آن را داشته باشیم یا به تملک درآوریم. زیبایی هست، اما ما باید چشمی مخصوص را باز کنیم تا آن را ببینیم و محظوظ شویم و تجربۀ زیسته‌مان پرمایه‌تر شود. پس نیاز به یک تلاش معرفتی هست.

اما زیبایی چیست؟ این سؤالِ ساده مردافکن است. پاسخ به این پرسش آن‌قدر تاریخ و طول و تفصیل دارد که بدل شده به یک رشته: زیبایی‌شناسی. نگاهی گذرا به یک کتاب معمولی در این زمینه نشان می‌دهد که با چه مسئلۀ دشوار و موضوع پیچیده‌ای مواجهیم. اما به هر حال، باید راهی برای نزدیک شدن به پاسخ باشد. یک راه این است که در عوض پرداختن به اصل زیبایی و زیبایی کلی، یک زیبایی خاص را بررسی کنیم. به عبارت دیگر، یک مورد و مصداق مشخص که زیبایی‌اش محل اتفاق نظر است، مد نظر قرار گیرد و کیفیات زیبایی‌ساز آن کشف شود. خب، در این زمینه چه چیزی بهتر از زنان زیبا وجود دارد؟! به‌اصطلاح، قدر متیقن زیبایی، زن زیباست. بنابراین فهم زیبایی زنانه بیشتر از هر چیزی ما را به فهم زیبایی نزدیک‌تر می‌کند.

خود زیبایی به‌تنهایی آن‌قدر موضوع جذابی است که خواندن کتابی در این حیطه را موجه سازد. حال اگر شیوۀ ارائۀ بحث هم زیبا باشد، آن کتاب بدل به شاهکار می‌شود. این کتاب چنین است. و البته محاسن دیگری هم دارد. این کتاب یک اثر کلاسیک است، به قلم یک فیلسوف و مربوط به دورانی دور (رنسانس) و همراه با موضعی روشن و مشخص. این ویژگی اخیر شایان توجه است. چراکه امروزه بیشتر کتاب‌های زیبایی‌شناسی مجموعه‌ای از تأملات هستند که نتیجۀ مشخصی ندارند. دلیل یا بهانه می‌آورند که تکثر و پیچیدگی زیبایی مانع موضع‌گیری قاطع است. لذا خواننده پس از خواندن کتابی مفصل به جایی نمی‌رسد و فقط می‌بیند راه‌های بسیاری هست که معلوم نیست در نهایت سر از کجا درمی‌آورند؛ که یعنی حیرتش بیشتر می‌شود و گیجی‌اش افزون‌تر. ولی ما واقعاً پاسخ می‌خواهیم و دوست داریم نظریه‌ای، ملاکی، معیاری، چیزی داشته باشیم تا برای داوری در باب زیبایی به کارمان آید و بتوانیم امور زیبا را سبک و سنگین کنیم. نسبیت زیبایی‌شناختی یا حتی پلورالیسم پیچیدۀ آن حتی اگر موضعی موجه باشد، در پایان کار و برای متخصصان پذیرفتنی یا مفهوم هستند. غیرمتخصص نتایج ملموس می‌خواهد، حتی اگر اعتبار آن‌ها محدود و موقتی باشد. این اثر کلاسیک و خواندنی چنین انتظاری را برآورده می‌سازد. خواننده در پایان سفری که همراه با شخصیت‌های دیالوگ‌ها از سر می‌گذراند، زیبایی را روشن‌تر می‌بیند. گفتم دیالوگ؟ بله، گفتم دیالوگ.

ادامه...
https://www.alef.ir/news/4020216120.html
راهنمای کتاب/ فهم فیلم در سرآغازهایش

دکتر علی غزالی‌فر

«فتوپلی»
(پژوهش روان‌شناختی و زیبایی‌شناختی)
نویسنده: هوگو مانستربرگ
مترجم: احمدرضا معتمدی
ناشر: هرمس، چاپ اول 1402
289 صفحه، 230000 تومان
#هنر #فلسفه_هنر #نشرهرمس

- «آیا شما به رشد تصاویر متحرک علاقمندید؟»

* «باید اذعان کنم که من به‌تازگی به آن علاقمند شده‌ام، زیرا پیش‌داوری زیباشناختی عمیقی علیه نمایش روی پرده داشتم و تقریباً تا همین یک سال پیش از هر سالن نمایش تصاویر متحرکی دوری می‌کردم. اما از وقتی که برای نخستین‌بار فیلم را دیدم، علاقه‌ام به‌سرعت رشد کرده است و کوشیده‌ام که مطالعه‌ای بسیار جدی دربارۀ مسئله داشته باشم. کتاب کوچک من، "فتوپلی"، که چند هفته پیش منتشر شد گواه صادق آن با دویست‌وسی صفحه شواهد است. من خالصانه متقاعد شده‌ام که سرنوشت تصاویر متحرک آن است که به جایی برسد که در حال حاضر فقط طلیعۀ آن را می‌بینیم.»

البته هوگو مانستربرگ (1863-1916) نمی‌گوید «فیلم»، بلکه از «فتوپلی»، واژۀ ابداعی خودش، استفاده می‌کند. آن زمان هنوز نامی خاص برای این هنر نوظهور وضع نشده بود. او کل عمرش مخالف سرسخت فیلم و سینما بود. اما روزی، در سال 1915، بر حسب تصادف فیلمی می‌بیند و سخت مجذوبش می‌شود، طوری که دیدگاهش در باب فیلم عوض می‌شود. پس از آن فیلم‌های زیادی می‌بیند و خیلی بیشتر از آن، درباره‌اش می‌اندیشد. یک سال بعد همین کتاب را می‌نویسد و چند ماه بعدش از دنیا می‌رود. با این‌که احتمالاً اولین کتاب در حوزۀ فلسفۀ فیلم باشد، اما از جهت عمق مطالب و غنای مباحث هنوز هم یکی از برترین‌هاست. به‌قول معروف، هم فضل تقدم دارد و هم تقدم فضل.

امروزه فیلم برای ما یک پدیدۀ کاملاً عادی است؛ چیزی در کنار سایر امور روزمره. به مدد تکنولوژی، هر وقت، هر جا، هر فیلمی را که بخواهیم می‌توانیم تماشا کنیم. این عادت، این دسترسی آسان، این تماشای فراوان باعث شده که برجستگی فیلم برای ما نامرئی باشد. اما فیلم یکی از شگفتی‌های محیرالعقول فرهنگ و تمدن است. این امر را وقتی می‌توانیم بهتر درک کنیم که وضعیتی را در نظر بگیریم که در آن هیچ فیلمی وجود ندارد. توجه به بود و نبود فیلم است که می‌تواند وجه تمایز آن را آشکار سازد. این امر برای کسانی که در روزگار ظهور فیلم به‌سر می‌بردند، راحت تجربه می‌شد، به‌ویژه اگر متفکران دقیق‌النظر و هوشمندی بودند. مانستربرگ نیز چنین بود. نگاه دقیق و عمیق و نافذ او را در این کتاب به‌خوبی می‌توان ملاحظه کرد. او به‌قدری فیلم را خوب فهمید که حتی پیش‌بینی‌هایی دربارۀ آینده‌اش مطرح کرد که درست از آب درآمدند.

مانستربرگ هم روان‌شناس بزرگی است و هم فیلسوفی قابل. در این کتاب از هر دو توانایی خود در حد اعلا استفاده می‌کند تا نظریۀ جامع خود را دربارۀ فیلم ارائه کند. در همین راستا، کتاب به دو بخش تقسیم می‌شود. البته بعد از یک «پیش‌درآمد» مفصل که بستر و چرایی بررسی روان‌شناختی و فلسفی فیلم را در دو فصل، «تحول بیرونی تصاویر متحرک» و «تحول درونی تصاویر متحرک»، مطرح می‌کند. این مهم است، زیرا مانستربرگ فیلم را یک هنر مستقل و متمایز به شمار می‌آورد و لذا روی این نکته خیلی تأکید می‌کند که فیلم تئاتر ضبط‌شده نیست. در آن زمان، این تصور شایع شده بود که فیلم تفاوت جوهری با تئاتر ندارد و اصلاً همان است. به دیگر سخن، فیلم نسخۀ نازل، ارزان‌قیمت و پرتیراژ تئاتر است که تماشا را ساده‌تر و راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌کند. در مقابل، مانستربرگ سخت تأکید می‌کند که فیلم تفاوت ماهوی با تئاتر دارد و لذا برای فهم آن و درک امکانات و پتانسیل‌هایش باید گوهر خاص آن را دریافت. برای این منظور باید به دو بعد روان‌شناختی و فلسفی-زیبایی‌شناختی فیلم پرداخت.

بخش اول، «فتوپلی: پژوهش روان‌شناختی»، از چهار فصل تشکیل شده است: «عمق و حرکت»، «التفات»، «حافظه و تخیل»، «احساسات». بخش دوم، «فتوپلی: پژوهش زیباشناختی»، شامل پنج فصل می‌شود: «هدف هنر»، «ابزارها در هنرهای گوناگون»، «ابزارهای فتوپلی»، «اقتضائات فتوپلی»، «کارکرد فتوپلی». این کتاب را می‌توان روان‌شناسی عملی و فلسفۀ کاربردی به شمار آورد.

ادامه...

https://www.alef.ir/news/4030218052.html
راهنمای کتاب/ چیستی هنر در گذر زمان

دکتر علی غزالی‌فر

«درآمدی تاریخی بر نظریۀ هنر»
نویسنده: رابرت ویلیامز
مترجم: نادره سادات‌سرکی و سارا زمانی
ناشر: نشر هرمس، چاپ اول 1401
547 صفحه، 280000 تومان
#فلسفه #هنر

فلسفۀ هنر، برخلاف ظاهر ژیگولی و سانتی‌مانتالش که آن را تبدیل به گفتمانی مناسب کافی‌شاپ‌ها کرده، یکی از پیچیده‌ترین و دشوارترین شاخه‌های فلسفه است. کافی‌ست نظریات کانت و هگل را در باب هنر و زیبایی به یاد آوریم. وسعت دامنۀ آن هم مشکل دیگری است. فراموش نکنیم که فلسفۀ هنر همزاد اصل فلسفه است و به اندازۀ همان قدمت دارد. سرآغاز فلسفۀ هنر به یونان باستان باز می‌گردد، سرآغازی که کم از غایت نیست؛ زیرا هم حجم مباحث چشمگیر است و هم کمتر مسئله‌ای در هنر هست که افلاطون مطرح نکرده باشد. خلاصۀ کلام این‌که همۀ علل و اسباب فراهم‌اند تا فراگیری فلسفۀ هنر را بدل به کاری دشوار سازند. اما چرا باید سختی چنین کاری را به جان بخریم؟
برای فهم هنر کافی نیست که به خود آثار هنری اکتفا کنیم، بلکه باید به فهم آن‌ها نیز بپردازیم. فهمِ آثار هنری متکثر، متنوع و بسیار گسترده است؛ که یعنی فهم‌ها داریم. این فهم‌ها خود را در قالب نظریات یا تئوری‌هایی کلی تثبیت می‌کنند تا کار فهم آثار هنری را ساده‌تر و راحت‌تر کنند. توضیح مطلب به این صورت است که ما نمی‌توانیم در مواجهه با هر اثر هنری فهم آن را از نقطۀ صفر شروع کنیم، گویی که برای اولین بار است که با چنین چیزی مواجه می‌شویم. هر اثر هنری نمونه‌های مشابه زیادی پیش از خود دارد که مورد تأمل قرار گرفته‌اند و تاحدی فهمیده شده‌اند. آن تأملات و فهم‌ها وجوه اشتراکی دارند و آن هستۀ بنیادین آن‌ها به صورت یک تئوری یا نظریه درمی‌آید که کاربست نامحدود پیدا می‌کند و می‌توان آن را در بی‌شمار اثر هنری دیگر به‌کار گرفت. روشن است که در طول تاریخ چنین چیزی به‌طور مستمر انجام شده و اینک انباشتی انبوه از نظریات این‌چنینی داریم. آشنایی با آن‌ها سرمایه‌ای سخت سودآورد در عرصۀ فهم آثار هنری است. این کتاب چنین مطلوبی را برای ما فراهم می‌کند.
من در زمینۀ فلسفۀ هنر کتاب‌های زیادی دیده‌ام. هیچ‌کدام روانی و شیوایی این کتاب را نداشته‌اند. بیان نویسنده به‌طرزی عجیب ساده و شفاف است، حتی آن‌جا که پیچیده‌ترین و مغلق‌ترین نظریات را مطرح می‌کند. او نظریات را روایت می‌کند و سیر اندیشه‌ها را در قالب ماجرایی یک‌دست می‌ریزد. اجازه دهید مثالی بزنم؛ مبحثی که در کتاب‌های دیگر مغلق و بدخوان است: «از میان تمام متفکران فرانسوی که در دهۀ 1960 به کمال کاری خود رسیدند، هیچ‌یک به اندازۀ ژان بودریار مستقیماً بر هنر پست‌مدرن و نظریۀ هنر تأثیر نگذاشت. او که مانند سایر هم‌نسلان خود از مارکسیسم قطع امید کرده بود، تحلیل مارکس دربارۀ اقتصاد سیاسی را برای توجیه تحولات اجتماعی دنیای معاصر کارآمد نمی‌دانست. او نیز چون موقعیت‌گرایان معتقد بود که تصاویر و نشانه‌ها نیز به کالا بدل شده‌اند، و نظامی که حول آن‌ها در حال شکل‌گیری است "ساختاری از قدرت و کنترل است که بسیار نامحسوس‌تر و بسیار تمامیت‌گراتر از نظام استثمارگر عمل می‌کند." همۀ دستگاه‌های ایدئولوژیکیِ معمول همچنان در این فرایند دخیل‌اند، اما رسانۀ الکترونیک تأثیر آن‌ها را چنان افزایش داده است که با گذشته قابل قیاس نیست. واقعیت با "فراواقعیت"ی جایگزین شده است که در آن بین نشانه‌ها و مصادیق‌شان هیچ ارتباطی وجود ندارد. امر واقعی به‌سرعت در حال "انقراض" است؛ و مرتباً توسط تولید و بازنمایی خود "نابود می‌شود". "اکنون اساساً تعریف امر واقعی چیزی نیست جز: آن‌چه بتوان معادلش را تولید کرد."»
اگر کسی معادل این مطلب را در کتاب‌های دیگر دیده باشد، متوجه می‌شود که نویسنده چقدر شیوا آن را بیان کرده است. همۀ این‌ها به دلیل تسلط زیاد نویسنده بر مباحث و فهم عمیق او از مفاهیم است؛ تسلط و فهمی که حقیقتاً رشک‌برانگیز است.
ادامه...

https://www.alef.ir/news/4030423025.html