داستان یک پرونده:
چگونه وقت ما را میگیرید! (1)
روز شنبه صدور ابلاغیهای قضایی برایم پیامک شد. تلاشم برای دریافت متن ابلاغیه از طریق سایت قوۀ قضائیه به جایی نرسید و پس از ساعتها معطلی سایت مربوطه باز نشد که نشد!
به ناچار امروز راهی دفتر قضایی محل شدم تا از متن ابلاغیه اطلاع حاصل کنم. آنجا قدری شلوغ بود و حدود یک ساعتی معطل ماندم.
ابلاغیه از طرف شعبۀ 5 بازپرسی دادسرای اصفهان بود که طبق آن به عنوان "مطلع" باید در روز هفتم دی ماه خودم را به آنجا معرفی کنم در غیر این صورت "جلب" خواهم شد.
داستان این ابلاغیه به دو سال قبل مربوط میشود. به مناسبت 16 آذر سال 98 شماری از انجمنهای دانشجویی مرا برای سخنرانی یا مناظره به دانشگاه محل تحصیل خود دعوت کردند. از میان آنها نهایتاً مجوز حضورم در دانشگاه صنعتی اصفهان و اراک و خرمآباد صادر شد و میزبانان هم در این باره اطلاعرسانی کردند.
واقعیت این است که علاقهای برای حضور در این برنامهها نداشتم چون اصولاً شکلگیری بحثی منطقی با طرفهای مناظره بخصوص در دانشگاه اراک سالبۀ به انتفای موضوع بود! با این حال تحت فشار دانشجویان، موافقت اصولیام را برای حضور در دانشگاهشان اعلام کردم.
در 16 آذر سال 98 هنوز آثار ناآرامیهای آبان در جریان بود و نهادهای امنیتی نسبت به برگزاری تجمعات به هر صورتِ آن حساس بودند. از این رو، دو روز قبل از عزیمتم به دانشگاههای مذکور، از شمارۀ دادستانی تهران با موبایل من تماس گرفته شد و فردی که خود را عضو سازمان اطلاعات سپاه معرفی میکرد از من محترمانه و به اصرارِ تمام خواست که در جمع دانشجویان حضور پیدا نکنم. به او توضیح دادم که خودم هم علاقهای شخصی به این حضور ندارم اما بهتر است که آنها این موضوع را به دانشگاههای مربوطه اطلاع دهند. بعد از آن من این داستان را در همین کانال با جزئیات آن نقل کردم.
از آن سوی ماجرا، انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان که با پرسش دانشجویان در بارۀ علت لغو برنامه روبرو میشود، با صدور بیانیهای دلیل لغو آن را ممانعت اطلاعات سپاه از حضورم در دانشگاه اعلام میکند. گویا دانشگاه اراک هم بیانیۀ مشابهی میدهد.
در این میان، اطلاعات سپاه اصفهان از ساجد سهرابی دبیر انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان و یونس صابری دبیر انجمن دانشگاه اراک و من به اتهام افترا و نشر اکاذیب به دادگستری اصفهان شکایت میکند و از اساس منکر دخالت در پیشگیری از این برنامه میشود.
بدین ترتیب، دادسرای اصفهان پرونده را به جریان میاندازد و در مرحلۀ بازپرسی برای من و آقای صابری قرار منع تعقیب و برای آقای ساجدی قرار مجرمیت صادر میکند. اطلاعات سپاه اصفهان اما به این رأی اعتراض میکند و پرونده بار دیگر در دادسرا مطرح میشود و خلاصه به مدت دو سال، انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان و دبیر آن را به خود مشغول میسازد. (ادامه دارد)
#احمد_زیدآبادی
#دادسرای_اصفهان
#شانزدهم_آذر
#اطلاعات_سپاه
#محسنی_اژه_ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
چگونه وقت ما را میگیرید! (1)
روز شنبه صدور ابلاغیهای قضایی برایم پیامک شد. تلاشم برای دریافت متن ابلاغیه از طریق سایت قوۀ قضائیه به جایی نرسید و پس از ساعتها معطلی سایت مربوطه باز نشد که نشد!
به ناچار امروز راهی دفتر قضایی محل شدم تا از متن ابلاغیه اطلاع حاصل کنم. آنجا قدری شلوغ بود و حدود یک ساعتی معطل ماندم.
ابلاغیه از طرف شعبۀ 5 بازپرسی دادسرای اصفهان بود که طبق آن به عنوان "مطلع" باید در روز هفتم دی ماه خودم را به آنجا معرفی کنم در غیر این صورت "جلب" خواهم شد.
داستان این ابلاغیه به دو سال قبل مربوط میشود. به مناسبت 16 آذر سال 98 شماری از انجمنهای دانشجویی مرا برای سخنرانی یا مناظره به دانشگاه محل تحصیل خود دعوت کردند. از میان آنها نهایتاً مجوز حضورم در دانشگاه صنعتی اصفهان و اراک و خرمآباد صادر شد و میزبانان هم در این باره اطلاعرسانی کردند.
واقعیت این است که علاقهای برای حضور در این برنامهها نداشتم چون اصولاً شکلگیری بحثی منطقی با طرفهای مناظره بخصوص در دانشگاه اراک سالبۀ به انتفای موضوع بود! با این حال تحت فشار دانشجویان، موافقت اصولیام را برای حضور در دانشگاهشان اعلام کردم.
در 16 آذر سال 98 هنوز آثار ناآرامیهای آبان در جریان بود و نهادهای امنیتی نسبت به برگزاری تجمعات به هر صورتِ آن حساس بودند. از این رو، دو روز قبل از عزیمتم به دانشگاههای مذکور، از شمارۀ دادستانی تهران با موبایل من تماس گرفته شد و فردی که خود را عضو سازمان اطلاعات سپاه معرفی میکرد از من محترمانه و به اصرارِ تمام خواست که در جمع دانشجویان حضور پیدا نکنم. به او توضیح دادم که خودم هم علاقهای شخصی به این حضور ندارم اما بهتر است که آنها این موضوع را به دانشگاههای مربوطه اطلاع دهند. بعد از آن من این داستان را در همین کانال با جزئیات آن نقل کردم.
از آن سوی ماجرا، انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان که با پرسش دانشجویان در بارۀ علت لغو برنامه روبرو میشود، با صدور بیانیهای دلیل لغو آن را ممانعت اطلاعات سپاه از حضورم در دانشگاه اعلام میکند. گویا دانشگاه اراک هم بیانیۀ مشابهی میدهد.
در این میان، اطلاعات سپاه اصفهان از ساجد سهرابی دبیر انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان و یونس صابری دبیر انجمن دانشگاه اراک و من به اتهام افترا و نشر اکاذیب به دادگستری اصفهان شکایت میکند و از اساس منکر دخالت در پیشگیری از این برنامه میشود.
بدین ترتیب، دادسرای اصفهان پرونده را به جریان میاندازد و در مرحلۀ بازپرسی برای من و آقای صابری قرار منع تعقیب و برای آقای ساجدی قرار مجرمیت صادر میکند. اطلاعات سپاه اصفهان اما به این رأی اعتراض میکند و پرونده بار دیگر در دادسرا مطرح میشود و خلاصه به مدت دو سال، انجمن دانشگاه صنعتی اصفهان و دبیر آن را به خود مشغول میسازد. (ادامه دارد)
#احمد_زیدآبادی
#دادسرای_اصفهان
#شانزدهم_آذر
#اطلاعات_سپاه
#محسنی_اژه_ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
داستان یک پرونده:
چگونه وقت ما را میگیرید! (2)
حالا شعبۀ 5 بازپرسی دادسرای اصفهان از من خواسته است که " به همراه دلایل و مدارک" صبح روز هفتم دی در دادگاه حضور پیدا کنم! دلایل و مدارک من همان تماس تلفنی است که طبعاً اثری از آن باقی نمانده است!
آنچه من گفتهام، تماس اطلاعات سپاه تهران بوده است! خب اولاً این چه اتهامی را متوجه اطلاعات سپاه اصفهان میکند که بخواهد شاکی باشد؟ این نهاد تحت سه عنوانِ "سپاه صاحبالزمان"، "ودجا چهار صد و بیست هفت هزار و چهار صد و سی و چهار" (؟) و "اطلاعات سپاه اصفهان" از ما سه نفر شکایت کرده است، آیا به جای شکایت بهتر نبود از اطلاعات سپاه تهران استعلام میکرد و اصل ماجرا را از آنها جویا میشد؟ حالا اطلاعات سپاه اصفهان این کار را نکرد، بازپرس نمیتوانست بر اساس همان نامهای که برایش ارسال کردم، از همان نهاد استعلام کند و به موضوع خاتمه دهد؟
بعد اینکه گفته شود اطلاعات سپاه مانع برگزاری یک مناظره در دانشگاه شده است، واقعاً در این کشور از جنس افتراست؟ منی که در چند پرونده درگیر بازجویی در بازداشتگاههای اطلاعات سپاه بودهام، به فرض که در پی تسویهحساب با آن باشم، آیا نیازی به ایراد افترا و نشر اکاذیبی در این حد عادی و بیاثر دارم؟
از این گذشته، آیا اطلاعات سپاه اصفهان اینقدر مشتاق حضور من در دانشگاههای آن شهر است که ممانعت در این مورد از سوی خود را افتراء به حساب میآورد؟ آنطور که برخی دانشجویان به من اطلاع داده بودند قرار بود من به محض ورود به هر نقطهای از اصفهان بیدرنگ بازداشت شوم! اگر این اخبار نادرست بوده و اطلاعات سپاه اصفهان واقعاً از حضورم در دانشگاههای آن شهر استقبال میکند، همین لحظه مجوز آن را صادر کند تا من بلافاصله در آنجا حضور پیدا کنم.
خلاصه دارند وقت خودشان و مرا و انجمنها و دادسرا را سر موضوعی بدین بیاهمیتی میگیرند. فقط دادسرا در گزارشِ گردشِ کار خود 55 اقدام را در رابطه با این پرونده فهرست کرده است! با صرفِ این میزان وقت، واقعاً چند پرونده از مردم گرفتار را میشد رسیدگی و بین آنها فصل خصومت کرد؟
بدبختانه از این نوع پروندهها در بسیاری از شهرستانها در جریان است و افراد را بر سرِ بیان یک جمله یا حرف، در رفت و آمد ممتد به دادسرا و دادگاه اسیر کرده است. نمونهای از این نوع پروند ها مربوط به پرویز محمدی از همدان است که به قول خودش سالهاست درگیر مراحل مختلف یک حکم بر اساس بیان یک جمله در نقد اوضاع شده است.
من در اینجا توجه نهاد رهبری، ستاد فرماندهی کل و سران قوای سهگانه بخصوص آقای اژهای را به این وضعیت جلب میکنم. آیا با ادامۀ این نوع شکایات از سوی نهادهای نظامی، امکان تحقق هیچ بخش از وعدههای مربوط به تحول و اصلاح در دستگاه قضایی وجود دارد؟
گذشته از اینها، حالا من بر چه اساسی باید چند روز از وقت و امکاناتم را صرف سفر به اصفهان و حضور در دادگاه کنم؟ در واقع در این ماجرا جای شاکی و متهم عوض شده است! از یک طرف نهادی امنیتی مرا از حضور در دانشگاه منع کرده و از طرف دیگر، بخش شهرستانی همان نهاد شاکی هم شده است!
من فعلاً به دلایلی که در نوشتههایم منعکس است، کلاً صبوری پیشه کردهام وگرنه از هیچ اسم و عنوانی ترس و بیم و هراسی ندارم که بخواهم در برابر آن، حق و حقوق ابتدایی و قانونیام را نادیده بگیرم.
در اینجا من از همان کسانی که تماس گرفتند و از من خواستند که به دانشگاه نروم، درخواست میکنم که تماس مشابهی با اطلاعات سپاه اصفهان یا دادسرای آن شهر بگیرند و واقعیت ماجرا را با آنها در میان بگذارند تا این پرونده پس از دو سال کش و قوس خاتمه یابد.
#احمد_زیدآبادی
#دادسرای_اصفهان
#شانزدهم_آذر
#اطلاعات_سپاه
#محسنی_اژه_ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
چگونه وقت ما را میگیرید! (2)
حالا شعبۀ 5 بازپرسی دادسرای اصفهان از من خواسته است که " به همراه دلایل و مدارک" صبح روز هفتم دی در دادگاه حضور پیدا کنم! دلایل و مدارک من همان تماس تلفنی است که طبعاً اثری از آن باقی نمانده است!
آنچه من گفتهام، تماس اطلاعات سپاه تهران بوده است! خب اولاً این چه اتهامی را متوجه اطلاعات سپاه اصفهان میکند که بخواهد شاکی باشد؟ این نهاد تحت سه عنوانِ "سپاه صاحبالزمان"، "ودجا چهار صد و بیست هفت هزار و چهار صد و سی و چهار" (؟) و "اطلاعات سپاه اصفهان" از ما سه نفر شکایت کرده است، آیا به جای شکایت بهتر نبود از اطلاعات سپاه تهران استعلام میکرد و اصل ماجرا را از آنها جویا میشد؟ حالا اطلاعات سپاه اصفهان این کار را نکرد، بازپرس نمیتوانست بر اساس همان نامهای که برایش ارسال کردم، از همان نهاد استعلام کند و به موضوع خاتمه دهد؟
بعد اینکه گفته شود اطلاعات سپاه مانع برگزاری یک مناظره در دانشگاه شده است، واقعاً در این کشور از جنس افتراست؟ منی که در چند پرونده درگیر بازجویی در بازداشتگاههای اطلاعات سپاه بودهام، به فرض که در پی تسویهحساب با آن باشم، آیا نیازی به ایراد افترا و نشر اکاذیبی در این حد عادی و بیاثر دارم؟
از این گذشته، آیا اطلاعات سپاه اصفهان اینقدر مشتاق حضور من در دانشگاههای آن شهر است که ممانعت در این مورد از سوی خود را افتراء به حساب میآورد؟ آنطور که برخی دانشجویان به من اطلاع داده بودند قرار بود من به محض ورود به هر نقطهای از اصفهان بیدرنگ بازداشت شوم! اگر این اخبار نادرست بوده و اطلاعات سپاه اصفهان واقعاً از حضورم در دانشگاههای آن شهر استقبال میکند، همین لحظه مجوز آن را صادر کند تا من بلافاصله در آنجا حضور پیدا کنم.
خلاصه دارند وقت خودشان و مرا و انجمنها و دادسرا را سر موضوعی بدین بیاهمیتی میگیرند. فقط دادسرا در گزارشِ گردشِ کار خود 55 اقدام را در رابطه با این پرونده فهرست کرده است! با صرفِ این میزان وقت، واقعاً چند پرونده از مردم گرفتار را میشد رسیدگی و بین آنها فصل خصومت کرد؟
بدبختانه از این نوع پروندهها در بسیاری از شهرستانها در جریان است و افراد را بر سرِ بیان یک جمله یا حرف، در رفت و آمد ممتد به دادسرا و دادگاه اسیر کرده است. نمونهای از این نوع پروند ها مربوط به پرویز محمدی از همدان است که به قول خودش سالهاست درگیر مراحل مختلف یک حکم بر اساس بیان یک جمله در نقد اوضاع شده است.
من در اینجا توجه نهاد رهبری، ستاد فرماندهی کل و سران قوای سهگانه بخصوص آقای اژهای را به این وضعیت جلب میکنم. آیا با ادامۀ این نوع شکایات از سوی نهادهای نظامی، امکان تحقق هیچ بخش از وعدههای مربوط به تحول و اصلاح در دستگاه قضایی وجود دارد؟
گذشته از اینها، حالا من بر چه اساسی باید چند روز از وقت و امکاناتم را صرف سفر به اصفهان و حضور در دادگاه کنم؟ در واقع در این ماجرا جای شاکی و متهم عوض شده است! از یک طرف نهادی امنیتی مرا از حضور در دانشگاه منع کرده و از طرف دیگر، بخش شهرستانی همان نهاد شاکی هم شده است!
من فعلاً به دلایلی که در نوشتههایم منعکس است، کلاً صبوری پیشه کردهام وگرنه از هیچ اسم و عنوانی ترس و بیم و هراسی ندارم که بخواهم در برابر آن، حق و حقوق ابتدایی و قانونیام را نادیده بگیرم.
در اینجا من از همان کسانی که تماس گرفتند و از من خواستند که به دانشگاه نروم، درخواست میکنم که تماس مشابهی با اطلاعات سپاه اصفهان یا دادسرای آن شهر بگیرند و واقعیت ماجرا را با آنها در میان بگذارند تا این پرونده پس از دو سال کش و قوس خاتمه یابد.
#احمد_زیدآبادی
#دادسرای_اصفهان
#شانزدهم_آذر
#اطلاعات_سپاه
#محسنی_اژه_ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii