نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
71.3K subscribers
335 photos
57 videos
57 files
1.88K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
فقر و غنا بر اساس شانس و تصادف!

پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، بهای سکه و دلار در بازار ایران رو به کاهش گذاشته و در روزهای اخیر این روند تشدید شده است.
اینکه پیروزی بایدن به لحاظ روانی بر بازار ایران تأثیر بگذارد، امری قابل پیش‌بینی بود، اما آنچه این روزها در بازار دلار و سکه رخ می‌دهد چیزی فراتر از تأثیر روانی به نظر می‌آید.
آیا عوامل مؤثر در اقتصاد ایران، به خودی خود متقاعد شده‌اند که با حضور بایدن در کاخ سفید گشایشی در نظام تحریم‌ها حاصل خواهد شد؟ یا اینکه مقام‌های دولتی به عمد به سطح انتظارات در این زمینه دامن می‌زنند و بازار را گمراه می‌کنند؟ یا اینکه پشت هر نوسانی، به ادعای برخی از اقتصاددانان، فرمولی پیچیده برای جبران بخشی از کسری بودجۀ کشور در جریان است؟ و یا اینکه در آستانۀ انتخابات سال آینده، عواملی غیراقتصادی به منظور برخی اهداف سیاسی در پشت کاهش ارزش نرخ دلار به کار افتاده است؟
این در حالی است که همزمان با کاهش ارزش دلار، بازار بورس نیز در حال سقوط است. در توجیه این داستان می‌توان گفت چون ارزش دارایی‌ها بر اساس نرخ برابری دلار در حال کاهش است، پس به طور طبیعی بورس هم باید سقوط کند. اما اگر کاهش ارزش دلار را ناشی از فضای روانی مثبت پیروزی بایدن بدانیم، این فضا خواه ناخواه باید به بازار بورس هم منتقل شود و سهامداران را نسبت به آیندۀ اقتصاد خوشبین کند به طوری که در حفظ سهام خود بکوشند و سبب تقویت بازار آن شوند. اما ماجرا کاملاً معکوس است!
عجیب اینکه با وجود کاهش شدید ارزش ارز و طلا، بهای اقلام مصرفی بخصوص انواع خوراکی‌ها همچنان رو به افزایش است به طوری که گویی بین قیمت دلار و این کالاها رابطه‌ای یک سویه و موقت برقرار است! یعنی وقتی ارزش دلار بالا می‌رود، قیمت انواع کالاها هم بالا می‌رود، اما وقتی دلار به سراشیبی می‌افتد، از کاهش قیمت کالاها خبری نیست! شاید گفته شود که این تأثیر با فاصلۀ زمانی مشخصی خود را نشان می‌دهد. این فاصلۀ زمانی اما مگر چقدر است؟
در هر صورت، تاکنون هیچکدام از تحریم‌ها علیه ایران عملاً لغو نشده است و چشم انداز لغو آنها هم چندان ساده به نظر نمی‌رسد، پس چه اتفاقی در بازار ایران افتاده که این میزان از سقوط ارزش طلا و ارز را توجیه کند؟
کاش اقتصاددانان کشور با زبانی همه فهم به این مسائل بیشتر می‌پرداختند و افکار عمومی را روشن می‌کردند تا مردم کمتر دچار خسران شوند.
متأسفانه نوسانات شدید بازار، معمولاً حاصلش این است که ارزش دارایی‌های شمار بزرگی از مردم به طور اتفاقی از بین می‌رود و جیب جمعی دیگر هم به طور اتفاقی پر می‌شود. به سخن دیگر، در چنین وضعی پولدار یا فقیر شدن ناشی از هیچ نوع لیاقت یا عدم لیاقت افراد نیست، بلکه صرفاً به شانس و تصادف، یعنی زمانی که کالایی خریده یا فروخته می‌شود، بستگی دارد! با این اقتصاد پرنوسان به واقع سطح معیشت مردم را شانش و تصادف رقم می‌زند!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#سقوط_ارز
#اقتصاد_تصادفی
#نوسان_قیمت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
تحلیف بایدن در فضایی از نیایش!

در مراسم تحلیف جو بایدن آنچه حتی بیش از هنرنمایی لیدی گاگا و جنیفر لوپز به چشم آمد، نیایش و دعای حاضران بود.
برخی خداناباوران افراطی، ذکر نام خدا و نیایش در مراسم رسمی سران کشورها را مغایر روح سکولارِ دولت در عصر مدرن می‌دانند و آن را برنمی‌تابند، اما جامعۀ آمریکا این تلقی از دولت سکولار را رد می‌کند.
در واقع مراسم تحلیف بایدن نشان داد که به خلاف برخی تبلیغات رایج در پاره‌ای محافل ماتریالیست، ایمان و اعتقاد به خدا و نیایش در برابر او هیچ مغایرتی با پیشرفت علمی و اقتصادی و سیاسی جوامع ندارد و گرنه با نوع نیایشی که سران آمریکا در مراسم تحلیف به جا آوردند، ایالات متحده باید در شمار عقب‌مانده‌ترین کشورهای جهان قرار می‌گرفت!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#مراسم_تحلیف
#سکولاریسم
#ایمان_به_خدا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بازگشت به برجام و پرسش‌های بی‌پاسخ!

مقام‌های دولت بایدن لحنی دوپهلو و درهم‌آمیخته را در بارۀ رویکردشان در برابر احیای برجام در پیش گرفته‌اند.
آنها از یک طرف، بازگشت آمریکا به توافق برجام را در صورت اجرای کامل تعهدات ایران رد نمی‌کنند اما در همان حال، خواهان توسعه و تقویت این توافق هستند به طوری که در کنار تشدید محدودیت‌های برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی، برنامۀ موشکی و سیاست منطقه‌ای آن را نیز شامل شود.
این رویکرد از لحاظ اجرایی تناقضاتی در دل خود دارد و همین تناقضات، زبان دیپلمات‌های دولت بایدن را ممزوج و مبهم کرده است.
از اظهارنظر برخی افراد نزدیک به دولت بایدن چنین برمی‌آید که کاخ سفید احتمالاً طرحی دو مرحله‌ای را مد نظر خود دارد بدین صورت که در مرحلۀ نخست، در برابر پایبندی ایران به تعهداتش در برجام، به این توافق بازگردد و در مرحلۀ دوم، در جهت تغییر و گسترش مفاد توافق، کارزاری دیپلماتیک در صحنۀ بین‌المللی علیه ایران سازمان دهد.
در این میان اما مخالفان بازگشت آمریکا به برجام پرسشی بسیار اساسی در برابر این رویکرد احتمالی دولت بایدن قرار می‌دهند. پرسش آنها این است که اگر در سایۀ احیای برجام تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران لغو شود و اقتصاد این کشور از زیر بار تنش‌های فزاینده رهایی یابد، دیگر با کدام اهرم فشار می‌توان جمهوری اسلامی را به پذیرشِ مرحلۀ دوم موردِ نظرکاخ سفید مجبور کرد یا متقاعد ساخت؟
بعید است مقام‌های دولت بایدن برای این پرسش، پاسخ سرراستی داشته باشند، اما آنها به جای پاسخ، پرسشی همسنگ آن را روبروی منتقدان قرار می‌دهند. پرسش آنها این است که اگر تعلل بیش از اندازه در جهت بازگشت به برجام، سبب نزدیکی بی‌سابقۀ ایران به "نقطۀ گریز هسته‌ای" شود، در آن صورت چه باید کرد؟ از نظر برخی حامیان دولت بایدن، برجام گرچه توافقی معیوب و ناقص بوده اما از طریقِ تعلیق و توقف بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نقطۀ گریز هسته‌ای را به صورتی ملموس به تأخیر انداخته و عملاً برای آمریکا و متحدانش وقت خریده است. بنابراین، اکنون که جمهوری اسلامی با لغو بسیاری از تعهدات برجامی خود به سوی انباشت و تغلیظ اورانیوم و حتی خروج از پروتکل الحاقی حرکت می‌کند، بازگشت به برجام می‌تواند وضع را به نقطۀ قبلی آن برگرداند و تا دستیابی به اجماعی جهانی، برای غرب زمان بخرد.
در واقع، مخاطب اصلی پرسش حامیان دولت بایدن، اسرائیلی‌ها هستند که از یک سو با هرگونه بازگشت آمریکا به برجام سرسختانه مخالفت می‌کنند و از سوی دیگر، بیش از هر کشور دیگری، نسبت به نقض تعهدات برجامی ایران و نزدیکی آن به نقطۀ گریز هسته‌ای هشدار می‌دهند و ابراز نگرانی می‌کنند.
اسرائیلی‌ها اگر بخواهند از این تناقض و تعارض خود را نجات دهند یا باید در مورد بازگشت دولت بایدن به برجام نرمش نشان دهند و یا اینکه طرفِ آمریکایی را قانع سازند که به رغم نقض تعهدات برجامی از سوی ایران، فاصلۀ آن با نقطۀ گریز هسته‌ای همچنان بسیار است و از این رو فرصت کافی برای تشدید فشارها علیه جمهوری اسلامی وجود دارد.
به نظرم نمی‌رسد اسرائیلی‌ها به هر کدام از این دو مورد، تمایلی داشته باشند. از این رو، نوع نگاه آنان به بحران، گویی نهایتاً از جنگ و حملۀ نظامی سر در می‌آورد. دولت بایدن اما در ابتدای کار خود بعید است علاقه‌ای به وقوع جنگ در منطقه‌ای داشته باشد که از یک دهه پیش دستخوش آشوب و بی‌نظمی شده است. بنابراین اسرائیلی‌ها برای بازداشتن دولت بایدن از احیای برجام، ممکن است در اندیشۀ تشدید عملیات مخفیانۀ خود علیه تأسیسات هسته‌ای ایران به منظور ایجاد تأخیر در نقطۀ گریز هسته‌ای و یا همان خرید وقت و زمانی باشند که دولت بایدن برای اجتناب از بازگشت سریع به برجام به آن احتیاج دارد.
در هر صورت، ماجرای برجام بیش از آنچه برخی محافل داخلی در ایران تصور می‌کنند، پیچیده و بغرنج شده است و به نظرم سرنوشت آن بیش از ارادۀ آمریکا به نوع علایق اسرائیل گره خورده است.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#احیای_برجام
#نقطه_گریز
#اسرائیل
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مکالمۀ تلفنی جواد و جو!

فرض کنید محمد جواد ظریف به جو بایدن در کاخ سفید زنگ زده و مکالمۀ زیر بین آنها شکل گرفته است:
جواد: جو! این تحریم‌ها را چرا لغو نمی‌کنی؟
جو: اول بگذار عرق ما خشک بشه!
جواد: الان یه هفته است وارد کاخ سفید شدی هنوز عرقت خشک نشده؟
جو: نه، این عرق شماست که اینقدر زود خشک می‌شه عرق ما برای خشک شدن حداقل چند ماهی طول می‌کشه!
جواد: اینجوری که تو می‌گی داستان می‌افته به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران!
جو:خب بیفته، مگه چطور می‌شه؟
جواد: در آن صورت ممکنه پاستور افتاده باشه دست تندروها!
جو: افتاده باشه، مگه چی می‌شه؟
جواد: اونوقت شما با شرایط سخت‌تری روبرو می‌شید!
جو: دقیقاً چه شرایط سخت‌تری؟
جواد: می‌دونی که اونها آمریکا ستیزند و علاقه‌ای به توافق با شما ندارند!
جو: یعنی شما میانه‌روها آمریکا نستیزید! و می‌خواین با ما توافق کنین؟
جواد: نه. ما هم با آمریکا مشکل اساسی داریم اما می‌کوشیم تحریم‌های ظالمانه را علیه کشورمان لغو کنیم!
جو: یعنی چون می‌کوشین تحریم‌ها را علیه کشورتان لغو کنین، میانه‌رو هستین؟
جواد: در واقع بعله! ولی تندروها نمی‌خوان این اتفاق بیفته!
جو: خب این چه آسیبی به ما می‌زنه؟ اگر تندروی اینه که می‌خوان تحریم‌ها ادامه داشته باشه تا روز قیامت تندرو بمونن!
جواد: بعد سرنوشت مردم ایران این وسط چی می‌شه؟
جو: این پرسشی است که حکومت شما باید پاسخش را بده نه من!
جواد: ببین! بحث از مسیر خودش منحرف شد...
جو: خب شما برش گردونین به مسیر درست...
جواد: ببین! تندروها ممکنه کلاً از برجام خارج بشن!
جو: این تازه می‌شه مثل شرایطی که برجام نبود! مگه قبل از برجام چه کار کردن؟
جواد: بله. اون موقع با شما وارد مذاکره شدن، اما این بار ممکنه نشن!
جو: اگه نشن چه اتفاقی می‌افته؟
جواد: غنی‌سازی را با تمام قوا از سر می‌گیرن!
جو: این غنی‌سازی را با تمام قوا از سر می‌گیرن که چی بشه؟
جواد: هیچی! همینجوری! چون ما به دنبال ساخت بمب که نیستیم!
جو: خب اگه همینجوری ست و بمبی در کار نیست ادامه بدن!
جواد: ولی ممکنه تو منطقه هم براتون دردسر ایجاد بشه!
جو: مگه الان نمی‌شه؟
جواد: ممکنه بیشتر بشه!
جو: یعنی اگه ما الان تحریم‌ها را لغو کنیم؛ سیاست شما در منطقه تغییر می‌کنه؟
جواد: این چیزی نیست که من بتونم در باره‌اش صحبت کنم!
جو: پس در بارۀ چی می‌تونی صحبت کنی؟
جواد: من بیشتر در رابطۀ بین ایران با چین و روسیه ابتکار عمل داشته‌ام. در مورد سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی نقشی ندارم!
جو: مخالف این سیاست هستی؟
جواد: نه، به هیچوجه! من به عنوان وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی موظفم در مجامع خارجی از تمام سیاست‌های نظام دفاع کنم!
جو: یعنی از سیاست تندروها دفاع کنی؟
جواد: نه آنها تندرو نیستند! برادران ما هستند که در جبهه‌ای دیگر اهداف نظام را دنبال می‌کنند!
جو: پس این داستان تندرو - میانه‌رو که تا حالا می‌گفتی چی شد؟
جواد: اون مربوط به خود ماست نه شما!
جو: پس تمام این مکالمه برای چیه؟
جواد: برای اینکه تحریم‌ها را زودتر لغو کنی!
جو: و اگر نکنیم؟
جواد: با تندروها طرف خواهید شد!
جو: متوجه شدم! به نظرم بهتره شما اول برید تکلیف خودتان را در داخل کشورتان روشن کنید بعد بیایید برای لغو تحریم‌ها صحبت کنیم! من که نفهمیدم در کشور شما کی چه کاره است! بیش از هر چیز نفهمیدم خودت اصلاً چه کاره‌ای و راجع به چه حرف می‌زنی!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#جواد_ظریف
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
هیجان!

بعد از پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، دنیا گویی برای ما ایرانیان خاموش شده است! این با روحیۀ هیجان‌پسند نسل‌های امروز سازگاری ندارد!
یکی از جاذبه‌های ترامپ چه در داخل آمریکا و چه در سطح دنیا، هیجان‌آفرینی او بود. هر چند که ترامپ از ابزارهای نامناسب برای ایجاد هیجان استفاده می‌کرد، اما در جهانی که به دلایل گوناگون، هیجان به عاملی برای تحمل زندگی و یا شاید هم فراموشی جنبه‌های تراژیک آن تبدیل شده است، صِرف ایجاد آن، مشتریان بسیاری دارد!
از این رو، شاید بایدن با شیوۀ کار خود، سبب کسالت جمعی از مردم آمریکا شود به طوری که دلتنگ شیرین‌کاری‌های ترامپ شوند!
دنیای هیجان‌طلب طبعاً گرفتاری‌های ویژۀ خود را دارد. یکی از این گرفتاری‌ها محبوب شدن شخصیت‌های جنجالی و شلوغ‌کار است. برای گریز از این گرفتاری، بهتر آن است که رهبران اتو کشیده و عصا قورت داده که به متانت و وقار شهره شده‌اند، اندکی هیجان هم از خود در وَکنند!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
سوم اسفند؛ روزی بحرانی؟


آنتونی بلینکن وزیر خارجۀ آمریکا خواهان پایبندی کامل ایران به توافقنامۀ برجام، پیش از تصمیم کشورش برای بازگشت به این توافق شده است.
این در حالی است که طبق قانونِ "اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها" مسئولان جمهوری اسلامی در کنار سرعت بخشیدن به غلظت غنی‌سازی اورانیوم، موظفند در تاریخ سوم اسفند اجرای پروتکل الحاقی را نیز به تعلیق در آورند.
مقام‌های دولتی ایران تأکید کرده اند که تعلیق اجرای پروتکل الحاقی به معنای اخراج بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از کشور نیست، اما ورود آنان به ایران را بسیار محدود می‌کند.
اگر قرار باشد سوم اسفند به روزی بحرانی تبدیل نشود، ایران و آمریکا باید پیش از آن تاریخ، از طریق مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم به توافقی برای پیشگیری از تعلیق اجرای پروتکل الحاقی دست یابند.
با آنکه شایعاتی در بارۀ تماس‌های دو طرف در برخی رسانه‌های بین‌المللی منتشر شده است، اما هنوز هیچ نشانۀ رسمی از برقراری چنین تماس‌هایی به چشم نمی‌خورد.
سیاست رسمی جمهوری اسلامی، عدم مذاکرۀ مجدد با آمریکا بر سر برجام است، اما شاید میانجیگری‌هایی بخصوص از طریق روسیه در جریان باشد.
پس از سفر محمد جواد ظریف به مسکو، روس‌ها از آمادگی خود برای کمک به صدور اورانیوم غنی شدۀ ایران به خارج خبر دادند که نشان از اعلام آمادگی برای میانجیگری در این باره است، اما روند کار میانجی‌ها معمولاً به قدری کُند است که می‌تواند ضرب‌الاجل‌ها را پشت سر بگذارد.
در واقع اصرار آمریکا و ایران به اینکه طرف مقابل باید گام نخست را در جهت پایبندی به برجام بردارد، صرفاً موضوعی حیثیتی نیست؛ بلکه معنای نمادین مهمی دارد.
از نگاه دولت بایدن، لغو "قانون اقدام راهبری برای لغو تحریم‌ها" از سوی ایران پیش از هرگونه تصمیم آمریکا، بدان معناست که جمهوری اسلامی از آمادگی لازم برای برای برداشتن گام‌هایی فراتر مفاد برجام و توافق بر سر آنچه بلینکن "مشکلات عمیق‌تر" نام نهاده، برخوردار شده است. در واقع، دولت بایدن با چنین تعبیری از بازگشت به برجام، خود را به اقناع متحدان منطقه‌ای خود برای تعامل دیپلماتیک با ایران قادر می‌بیند؛ در غیر این صورت با خشم فزایندۀ آنها روبرو خواهد شد.
این اما درست همان پیامی است که ایران می‌خواهد از ارسال آن خودداری کند. از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی، برجام به معنای عادی‌سازی مبادلات تجاری ایران با نظام بین‌الملل در ازای پذیرش محدودیت‌های موقت در برنامۀ هسته‌ای است و چیزی فراتر از آن در دستور کار آنان قرار ندارد. قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها نیز ظاهراً به همین منظور تصویب شده است و معنای صریح آن این است که آمریکا و متحدانش یا باید به سرعت تحریم‌ها را لغو کنند و یا اینکه شاهد تسریع در عملیات غنی‌سازی اورانیوم و تعلیق اجرای پروتکل الحاقی باشند.
از نگاه مقام‌های اسرائیلی این حرکت نوعی "باج‌خواهی" اتمی است و آمریکا نباید به هیچ عنوان تسلیم آن شود. به نظر می‌رسد برخی مقام‌های آمریکایی نیز در این نظر با شرکای اسرائیلی خود همسو باشند.
با این حساب، ماجرای برنامۀ هسته‌ای ایران در کوتاه مدت با چشم‌اندازی از بن‌بست روبروست. این بن‌بست اگر تا سوم اسفند به هر دلیلی شکسته نشود، اوضاع از دورۀ ریاست جمهوری ترامپ نیز به مراتب وخیم‌تر خواهد شد. نشانه‌های این وخامت را می‌توان در اظهارنظرهای فرماندهان ارتش اسرائیل بخصوص رئیس ستاد ارتش آن کشور به وضوح مشاهده کرد.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#آنتونی_بلینکن
#بازگشت_به_برجام
#ستاد_ارتش_اسرائیل
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
نامه‌ای به بایدن!


جناب مستر پرزیدنت
اگر خاطرت باشد آن موقع که تو معاون رئیس جمهور بودی، من خودم رئیس جمهور بودم! هر جور هم که حساب کنیم مقام من از تو بالاتر بود. پس اگر بخواهی مثل سلفِ متکبر موطلایی خود، نامه مرا بی‌جواب بگذاری، تو هم مثل او متکبر خواهی شد. شاید پیش خودت بگویی، حالا که رئیس جمهور شده‌ای مقامت از من بالاتر شده است؛ اما اشتباه می‌کنی! من هم اگر این نظارت استصوابی شورای نگهبان نبود الان باز رئیس جمهور بودم اما خب اینجا مقرراتی دارد که من با آن مخالفم اما متأسفانه کاری از دست کسی برنمی‌آید.
باری، این حرفهایی که یکی از این بچه‌های نزدیک به من در جریان انتخاباتِ شما زد و به دفاع از آن موطلایی متفرعن برخاست به حساب شخص من نگذار! چیزهایی برای خودشان می‌گویند این بچه‌ها. آزادی بیان است دیگر! مگر شما مدعی آزاد بیان در کشورتان نیستید؟ حالا بخواهید سر این موضوع انتقامکشی کنید و به نامۀ من توجه لازم را نشان ندهید پس ادعای آزادی بیانتان چه می‌شود؟
غرض از این نامه این است که راستش من یک برنامۀ جامع و مدون برای مدیریت جهان دارم که در زمان ریاست جمهوریم آن را تا اندازۀ زیادی به اجرا در آوردم اما قبل از آنکه به هدف نهایی برسم بدبختانه مدت ریاست جمهوریم تمام شد. از آن به بعد، من این برنامه را به چند رئیس جمهور جهان پیشنهاد دادم اما بدبختانه نفهم‌تر از آن بودند که نبوغ مرا دریابند و به آن بی محلی کردند.
اما حالا که تو رئیس جمهور شده‌ای فرصتی برای استقرار صلح و عدالت در جهان پیش آمده که امیدوارم آن را از دست ندهی. من خودم اینجا در بین افکار عمومی وضع خیلی خوبی دارم و اگر شورای نگهبان صلاحیتم را تأیید کند شک نکن که باز هم رئیس جمهور می‌شوم. اگر شدم که به اتفاق هم برنامۀ مدیریت جهان را پی می‌گیریم اما اگر مثل دفعۀ پیش مرا رد صلاحیت کردند که در آن صورت این بار به دوش تو می‌افتد!
ببین! حرف من این است که چرا جنگ؟ چرا نزاع بین ملت‌ها؟ چرا درگیری و خشم و تحریم؟ چرا از صلح و صفا و عدالت فراری هستیم؟ باید صلح را در جهان مستقر کنیم تا در سایۀ عدالت همۀ ملت‌ها به سعادت برسند. اتفاقاً من در دورۀ ریاست جمهوری خودم، مظهر صلح و صفا و دوستی و مهروزی و مهربانی بودم برای همین پس از آنکه یک دادستانی متهم شد که موجبات قتل چند چوان بیگناه را با فرستادن آنها به جایی به اسم بازداشتگاه کهریزک فراهم کرده است، پس از عزل او از مقامش، فوری دست به کار شدم و به او در دولتم پست تازه‌ای دادم که اتفاقاً منشأ خدمات بزرگی هم شد و یک مورد کوچکش اینکه برای یکی از برادران لاریجانی دام گذاشت و او را به تله انداخت!
خلاصه از این نوع کارها در جهت صلح و عدالت جهانی بسیار می‌شود کرد.
اگر این نامه را جواب دادی که من پیشنهاداتم را به طور تفصیل برایت شرح می‌دهم اما اگر تکبر ورزیدی و نامه را بی‌جواب گذاشتی مطمئن باش که خود را از مدیریت صلح و عدالت جهانی محروم کرده‌ای و نهایتاً به سرنوشت همان موطلایی خودشیفته دچار خواهی شد!
با احترام
رئیس جمهور سابق
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#محمود_احمدی_نژاد
#بازداشتگاه_کهریزک
#مدیریت_جهانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
چه نوع همزمانی؟


محمد جواد ظریف که تاکنون بر لغو فوری تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران به عنوان نخستین گام ضروری برای بازگشت دولت بایدن به برجام تأکید می‌کرد، گویا تغییر نظر داده و خواهان ایجاد سازوکاری از سوی اتحادیۀ اروپا برای بازگشت همزمان ایران و آمریکا به توافق هسته‌ای شده است!
بازگشت همزمان اما یعنی چه؟
ایران طبق مصوبۀ "اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها" به افزایش سرعت غنی‌سازی در دو سطح سه و نیم درصد و بیست درصد و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته مبادرت کرده است. از طرفی آمریکا نیز سال‌هاست نظام تحریمی پیچیده و تو در تویی را تحت عناوین مختلف علیه ایران به اجرا گذاشته است. آیا بازگشت همزمان به این معناست که ایران یکشبه سانتریفیوژهای تازه نصب شده را برچیند و اورانیوم غنی شدۀ مازاد بر سقف تعیین شده در برجام را به خارج صادر کند و در همان شب، بایدن دستورالعملی اجرایی برای لغو تحریم‌ها صادر کند؟
روشن است که هر دوی این کارها به فرض وجود اراده‌ای طرفینی برای اجرای آنها، زمانبر است و امکان انجام فوری آنها وجود ندارد.
آیا منظور از بازگشت همزمان، برداشتن گام‌های تدریجی متقابل بر اساس یک جدول زمانی از پیش تعیین شده است؟ واضح است که توافق در بارۀ جدول زمانی تدریجی هم نیازمند مذاکرات و چانه‌زنی‌های طولانی است و فرمولی نیست که به سرعت به دست آید!
در واقع مقام‌های وزارت خارجه و دولت روحانی با نادیده گرفتن مشکلات پیش رویِ احیای احتمالی برجام، پیام اشتباهی در مورد لغو سریع تحریم‌ها به جامعه فرستادند و اینک گرفتار پیامدهای آن شده‌اند. از طرفی مجلس نیز با تصویب قانون اقدام راهبردی به جای آنکه مسیر لغو تحریم‌ها را هموار و آسان کند، روند را بسیار سخت و پیچیده کرده است. در واقع مجلس با مصوبۀ خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، بازی با ریسک بالا را انتخاب کرده است، حال آنکه در شرایط موجود، این نوع بازی عمدتاً به سود طرف‌هایی است که خواهان پرتاب کردن بقایای برجام به سطل زباله‌اند!
به نظرم در بین مسئولان ایرانی عادت بر این شده است که اول حرف بزنند و خط ونشان بکشند و بعد که به مانع برخوردند در بارۀ حرف‌های خود کمی هم فکر کنند!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#جواد_ظریف
#احیای_برجام
#غنی_سازی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
چرا مکرون پای اسرائیل را به مذاکره با ایران وسط می‌کشد؟
امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که پیش از این، از لزوم حضور عربستان در مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران سخن گفته بود، در تازه‌ترین اظها نظر خود، از نوعی حضور اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز سخن به میان آورده است.
مکرون، عربستان و اسرائیل را دو شریک جهان غرب دانسته که از هرنوع توافق احتمالی بین ایران و قدرت‌های جهانی تأثیر می‌‌پذیرند و از همین رو تأکید کرده است که باید به دنبال راهی بود که این دو کشور نیز به نحوی در مذاکرات آینده با ایران سهیم شوند.
جمهوری اسلامی پیش از این درخواست مکرون برای مشارکت عربستان در مذاکرات آتی را به تندی رد کرده است و اینک با به میان آمدن نام اسرائیل به عنوان کشوری که تهران اساس موجودیت آن را نفی می‌کند، احتمالاً واکنشی به مراتب تندتر و همراه با خشم نشان خواهد داد.
مکرون قاعدتاً از میزان حساسیت رهبران جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل بی‌خبر نیست، اما چرا وی برای ایفای نقش "میانجی امین" بین ایران و آمریکا، پای اسرائیل را هم وسط کشیده است؟
به نظرم رهبران آمریکا و اتحادیۀ اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که تمام بحران‌های جاری در خاورمیانه به نحوی به هم پیوند خورده‌اند و حل یکی از آنها بدون توجه به دیگر بحران‌ها نهایتاً به ثبات پایدار در این منطقۀ پرتنش منجر نمی‌شود.
از همین رو، ظاهراً مکرون با دلگرمی به حمایت دولت جو بایدن، برای حل یا مهارِ جدی بحران‌های خاورمیانه، ابتکاری در سر دارد که امیدوار است با آغاز مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران، در دستور کار بین‌المللی قرار گیرد و اجماعی بر سر آن حاصل شود.
از نگاه مکرون اگر بر سر یک دستور کار دیپلماتیک مشخص، اجماعی جهانی شکل گیرد، ایران و دیگر کشورهای منطقه، امکان مقابله با آن را نخواهند داشت.
در واقع، چنین دستور کاری اگر چه عمدتاً علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قابل تفسیر است، اما درگیر کردن اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز به خلاف ظاهر امر، چندان مورد پسند دولت بنیامین نتانیاهو نیست.
نتانیاهو و دیگر رهبران راستگرای اسرائیل، در حقیقت خواهان برخورداری از "حق وتو" در برابر هرگونۀ توافق تازۀ آمریکا و اروپا با ایران هستند و به هیچ روی نمی‌خواهند خودشان نیز به عنوان بخشی از مشکل خاورمیانه معرفی شوند.
از نگاه مکرون و مقام‌های دولت بایدن اما دولت راستگرای نتانیاهو به دلیل اصرار بر ادامۀ شهرک‌سازی در کرانۀ باختری رود اردن و مخالفت با شکل‌گیری یک کشور خوداتکای مستقل فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی، خود بخشی از مشکل خاورمیانه است و بنابراین، از نگاه آنان، اگر قرار به حل "مسئلۀ ایران" باشد، چه بهتر که منازعۀ اسرائیلی - فلسطینی هم در پرتو آن به نحوی متوازن فیصله یابد.
روشن است که راستگرایان اسرائیلی با چنین دیدگاهی موافق نیستند و احتمالاً برای خنثی کردن آن ممکن است تمام لابی‌های خود را بخصوص در کنگرۀ آمریکا بسیج کنند.
در این میان اما کشورهای عرب که دولت نتانیاهو به عادی‌سازی رابطۀ اسرائیل با آنها چشم طمع دوخته است، می‌توانند به عنوان ابزار فشاری برای تغییر رویکرد راستگرایان اسرائیلی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع کشورهایی مانند امارات متحدۀ عربی، بحرین، مراکش و سودان که اخیراً روند عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را در پیش گرفته‌اند، در کنار مصر و اردن قادرند دولت عبری را تحت فشار قرار دهند و آن را به انعطاف در برابر حقوق فلسطینی‌ها وادار سازند.
سعودی‌ها اما از چنین دستورکاری عمدتاً نفع می‌برند گرچه آنها هم به ناچار باید سیاست خود را در برخی زمینه‌ها بخصوص ماجرای جنگ یمن تعدیل کرده و به مشارکت واقعی حوثی‌ها در قدرت سیاسی تن در دهند.
این در حالی است که همراه شدن جمهوری اسلامی با چنین دستور کاری بی‌نهایت مشکل به نظر می‌رسد. گرچه ایران به عنوان یک ملت - دولت می‌تواند از ابتکار مذکور برای استقرار نظمی متعادل‌تر از آنچه رقیبان منطقه‌ای آن می‌خواهند، سود ببرد، اما گره خوردن پاره‌ای منافع جناحی با نوع خاصی از سیاست منطقه‌ای در جمهوری اسلامی، تغییر جهت سیاست‌ها را با موانع جدی روبرو کرده است.
با این همه، به دلیل مشکلات انباشت شدۀ اقتصادی و اجتماعی، جمهوری اسلامی نمی‌خواهد به صورت مانع اصلی هر نوع ابتکار تازۀ بین‌المللی معرفی شود. از همین رو، سران ایران احتمالاً برخوردی گزینشی را در برابر دستور کار مشترک اروپا و آمریکا در پیش خواهند گرفت. مسئله در واقع این است که آیا آمریکا و اروپا به امید تغییرات تدریجی با برخورد گزینشی ایران در برابر ابتکار خود کنار خواهند آمد و یا اینکه فرمولی مبتنی بر "همه یا هیچ" را روبروی آن قرار خواهند داد. به نظرم این مسئله ذهن رهبران تازۀ آمریکا را سخت به خود مشغول کرده است و هنوز در این زمینه به جمع بندی مشخصی نرسیده‌اند.
#احمد_زیدآبادی
#امانوئل_مکرون
#جو_بایدن
@ahmadzeidabad
یاللعجب! واحیرتا!

طیف تندروتر اصولگرایان در پنج سال گذشته تا سرحد ممکن برجام را خوار و خفیف کرده، تمام تنگناها و گرفتاری‌های کشور را به آن نسبت داده و امضای این توافق را تا مرز خیانت به امنیت کشور معرفی کرده است!
همین طیف اما از زمان به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا، گویی برجام را چنان بی‌عیب و نقص یافته که نه فقط ادبیات تهاجمی و تحقیرآمیز گذشتۀ خود را در بارۀ این توافق به طاق نسیان سپرده، بلکه با چنان شور و شری از لزوم بازگشت سریع و فوری دولت آمریکا به آن جانبداری می‌کند که پنداری برجام به مائده‌ای آسمانی تبدیل شده است!
یکی از همولایتی‌های شوخ طبع ما، همین‌که ریاکاری یا تناقضی در رفتار کسی کشف می‌کرد، چیزی به طرف نمی‌گفت؛ اما سر به زیر می‌انداخت و زیر لب تکرار می‌کرد: یاللعجب! واحیرتا!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#اصولگرایان
#مائده_آسمانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
احیای برجام و اغفال عمومی!

به خلاف ظاهر امور، توافق برجام در حال تبدیل شدن به یک گره کور است. این توافقنامه هم اکنون نیمه‌جان و در اغمای سنگین است. برای احیای آن، روحش باید به جسمش بازگردد، کاری که مستلزم کوششی همه‌جانبه و مبتنی بر اعتماد متقابل است، یعنی دقیقاً همان چیزی که در فضای کنونی به ندرت دیده می‌شود!
از نگاه جمهوری اسلامی، برجام اصولاً روحی ندارد که بخواهد به جسمش بازگردد! از این منظر، برجام توافقی در مورد کاهش موقت فعالیت‌های هسته‌ای ایران در برابر تجارتِ بدون مانع با جامعۀ بین‌المللی است و جز این، هیچ وجه و بُعد دیگری ندارد. بنابراین، از نگاه آنان برجام فقط یک جسم است که به جای احیاء، فقط باید دیده شود و مورد توجه قرار گیرد و این هم کاری آسان و یک‌ شبه است!
طرف مقابل اما از همان ابتدا، روحی برای برجام قائل بوده است. از چشم آنان، برجام اندامواره‌ای زنده است و حیات آن هم به نوع کارکرد روحش بستگی دارد. طبق این تلقی، اقتضای کارکرد صحیح روح برجام این است که راه را برای "بازگشت ایران به جامعۀ جهانی" یا به عبارتی فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از سیاست‌های چهار دهۀ گذشتۀ خود هموار کند و در نهایت به خصومت بین آن با آمریکا و متحدانش پایان دهد.
به زبانی دیپلماتیک‌تر، از نگاه جمهوری اسلامی، برجام توافقی تاکتیکی برای عبور از گرداب تحریم‌هاست اما از نگاه طرف غربی، توافقنامه‌ای استراتژیک به منظور حل اختلافات بنیادی با ایران از طریق گشودن مسیر دیپلماسی است.
ظاهراً برخی از مقام‌های جمهوری اسلامی بخصوص در دولت، علاقه‌ای به اذعان به این تلقی دوگانه و حتی بعضاً متضاد از برجام از سوی دو طرف مناقشه ندارند و به محض آشکار شدن علایم پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بازگشت به برجام و لغو تحریم‌ها را چنان نزدیک یافتند که سطح انتظارات مردم را از این موضوع تا حد اغفال عمومی بالا بردند!
این اغفال عمومی، خود نشانگر بی‌تابی مقام‌های دولتی برای لغو تحریم‌هاست و این بی‌تابی نیز به نوبۀ خود از نگرانی عمیق پشت پردۀ آنها از وخامت حال اقتصاد کشور حکایت دارد؛ یعنی همان نکته‌ای که محمد باقر نوبخت به طرز ناشیانه‌ای آن را در جریان دفاع از لایحۀ بودجه در سطح مجلس افشا کرد و خطاب به قالیباف گفت: مگر شما گزارش‌های کاملاً سرّی در مورد وضع اقتصاد کشور را نخوانده‌اید؟
طبعاً این اوضاع، چیزی نیست که از چشم طرف مقابل پنهان مانده باشد. آنها نیاز ایران به بازگشت سریع و فوری به برجام را دریافته‌اند و با صبر و حوصله در حال ترسیم خطوط اصلی دیپلماسی مشترک خود برای فعال کردن "روح برجام" در صورت احیای آن هستند.
در واقع حرف مقام‌های آمریکایی و اروپایی این است که آیا ایران نهایتاً به رفع اختلافات بنیادی خود با آنها از طریق دیپلماسی، تمایلی واقعی دارد یا خیر؟ پاسخ طرف ایرانی تا این لحظه به این پرسش مشخص نیست! حسن روحانی و محمد جواد ظریف بعضاً به صورتی مبهم و دوپهلو به این پرسش با زبانی پاسخ می‌دهند که گویی جمهوری اسلامی آمادۀ چنین اقدامی است، اما آنان تصمیم‌گیر نهایی در این زمینه به شمار نمی‌روند چرا که از تهران صداهای بسیار متفاوت و حتی متضادی در این باره بلند است.
از نگاه متحدان غربی، مصوبۀ مجلس ایران با عنوان "قانون راهبردی برای لغو تحریم‌ها" نشان از بی‌علاقگی جمهوری اسلامی برای ورود به دیپلماسی مؤثر است چرا که به نظر آنان، این مصوبه چیزی جز تلاش برای وادار کردن آمریکا به لغو سریع تحریم‌ها از موضع تهدید نیست و این هم با دیپلماسی که اساس آن بر تسهیل شرایط برای گفتگو و مذاکره است، همخوانی ندارد.
در حقیقت همۀ علاماتی که تا کنون دولت جو بایدن در مورد برجام از خود نشان داده است؛ چیزی جز ترسیم خطوط کلی مسیر دیپلماتیک و زمینه‌سازی برای اجماع با متحدان خود به قصد کشف هدف نهایی و نیات واقعی جمهوری اسلامی در مورد غایت برجام نیست.
به هر حال، جمهوری اسلامی برای تعیین تکلیف خود و طرف مقابل، لازم است در این باره تصمیم روشنی بگیرد و آن را به طور علنی اعلام کند. گریز از پاسخ صریح، چاره‌ساز این مشکل نیست و در میان‌مدت به وخامت اوضاع دامن می‌زند. در حقیقت تا لحظه‌ای که سیاست اصلی نظام در این مورد رسماً اعلام نشود، دم زدن از لغو قریب‌الوقوع تحریم‌ها آنگونه که علی ربیعی سخنگوی دولت اخیراً مطرح کرده است، چیزی فراتر از همان اغفال عمومی به حساب نمی‌آید!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#نوبخت
#علی_ربیعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
آیندۀ ولیعهد عربستان پس از افشاگری آمریکا


دولت آمریکا با انتشار گزارش محرمانۀ اطلاعاتی این کشور در مورد قتل جمال قاشقچی روزنامه‌نگار در تبعیدِ سعودی، اذعان کرده است که ربایش یا قتل او با تأیید محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان صورت گرفته است.
دولت سعودی متقابلاً با انتشار بیانیه‌ای، گزارش اطلاعاتی آمریکا را منفی، نادرست و غیرقابل قبول اعلام کرده است.
واقعیت این است که گزارش محرمانۀ اطلاعاتی آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ تهیه شده و شخص ترامپ نیز غیرمستقیم و جسته گریخته، اشاره و کنایه‌هایی را در مورد دخالت بن‌سلمان در قتل قاشقچی مطرح کرده بود.
از این رو، دولت عربستان برای رد گزارش اطلاعاتی آمریکا دست پری ندارد چرا که اصل گزارش در دورۀ حضور دوستان نزدیک سعودی‌ها در کاخ سفید تهیه شده و دولت بایدن فقط آن را از طبقه‌بندی محرمانه خارج کرده است.
حالا مسئله این است که دولت بایدن با چه انگیزه‌ای گزارش محرمانه را منتشر کرده و این ماجرا چه تآثیری بر روابط آمریکا و عربستان به طور عام و سرنوشت بن‌سلمان به طور خاص به جا می‌گذارد؟
بایدن در طول مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود که گزارش فوق را منتشر خواهد کرد اما عمل به این وعده را نمی‌توان صرفاً به پایبندی او به تحقق وعده‌های انتخاباتیش مربوط دانست. نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا و دیگر کشورها در طول مبارزات انتخاباتی خود وعده‌های فراوانی می‌دهند، اما پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، فقط مواردی را که برای آنها سودمند است، به اجرا می‌گذارند.
بدین ترتیب، پرسش اصلی به این صورت در می‌آید که دولت بایدن از افشای دخالت بن‌سلمان در قتل قاشقچی چه سودی می‌برد؟
در پاسخ می‌توان گفت؛ دولت بایدن طبق سنت سیاسی حزب دمکرات آمریکا، دفاع از حقوق بشر را در سطح بین‌المللی در دستور کار خود قرار داده است. این موضوع گرچه معمولاً به لزوم "دفاع از ارزش‌های آمریکایی" یا "کرامت انسانی" تعبیر می‌شود؛ اما در عین حال، ابزار کاملاً مناسب و روشنفکرپسندی برای مقابله با دولت‌های اقتدارگرای رقیب و یا دشمن آمریکا بخصوص چین و روسیه هم به شمار می‌رود.
آمریکا همواره متهم بوده است که نقض حقوق بشر در کشورهای رقیب و یا متخاصم خود را برجسته و همین موضوع را در کشورهای دوست خود، کمرنگ می‌کند. یکی از مثال‌هایِ همیشگی منتقدان سیاست آمریکا در این مورد، عربستان است که دولت‌های آمریکا به دلایل مختلف از جمله روابط امنیتی راهبردی با آن در زمینۀ رعایت حقوق بشر مماشات می‌کنند.
دولت بایدن با افشای دخالت ولیعهد عربستان در قتل قاشقچی، به نظرم در درجۀ نخست در صدد رها کردن گریبان خود از این تعارض و تناقض بر آمده است تا از این به بعد، دست بازتر و خیال راحت‌تری برای محکوم کردن نقض حقوق بشر در دیگر کشورها را داشته باشد و به استانداردهای دوگانه متهم نشود.
هدف درجه دوم بایدن از اقدام خود، ارسال پیامی روشن به متحدان آن کشور بخصوص عربستان و شاید حتی اسرائیل است که از این پس، دولت آمریکا بر رفتارهای مرسوم آنها چشم نخواهد بست و باید مواظب اعمال و کردار خود باشند.
در این میان اما سرنوشت روابط عربستان و آمریکا چه می‌شود و افشای دخالت ولیعهد جوان و جاه‌طلب عربستان در قتل قاشقچی چه تأثیری بر آیندۀ او می‌گذارد؟
روشن است که دولت بایدن قصدی برای تضعیف روابط قدرتمند و از هر جهت پر سودِ بین آمریکا و عربستان را ندارد و آشکارا می‌کوشد تا ماجرای بن‌سلمان را از اصل رابطه با سعودی‌ها جدا کند. با این حال، دسترسی به این مقصود، به اهمیت نقش و جایگاه بن‌سلمان در خاندان سلطنتی سعودی مربوط می‌شود.
اگر یکی از اهداف آمریکا از افشای نقش بن‌سلمان در قتل قاشقچی آمریکا لزوم کناره‌گیری او از مقام ولیعهدی باشد و خاندان سعوی نیز چنین هدفی را خط قرمز عبورناپذیر خود بدانند، به نظرم تنشی جدی در روابط دو کشور پیش خواهد آمد. برای پیشگیری و پرهیز از چنین تنشی، یکی از دو طرف باید هدف‌گذاری خود را تغییر دهد. علی‌الظاهر طرف سعوی بر روی آیندۀ بن‌سلمان به گونه‌ای سرمایه‌گذاری و حتی قمار کرده است که بسیار بعید است از تداوم قدرت به دست او صرف نظر کند. بنابراین، به احتمال بیشتر، آمریکا کناره‌گیری بن‌سلمان را در دستور کار خود ندارد اما می‌خواهد بلندپروازی‌ها و رفتارهای بدون قاعدۀ او را بخصوص در نقض حقوق منتقدان مدنی و سیاسی داخلی مهار کند.
#احمد_زیدآبادی
#بن_سلمان
#جمال_قاشقچی
#جو_بایدن
#حقوق_بشر
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
شوخی با تاجزاده!

در پی ارسال نامۀ مصطفی تاجزاده به جو بایدن، او هم معطل نکرده و بلافاصله پاسخ او را به شرح زیر داده است:
نامۀ شما همین امروز به دستم رسید و به رغم اشتغالات فراوان آن را خواندم و بی‌پاسخ گذاشتن آن را خلاف ادب دیدم. از اینکه پاسخم کوتاست مرا ببخشید چون همانطور که خودتان هم واقفید، ادارۀ کشوری مثل آمریکا وقت سرخاراندن هم برای آدم باقی نمی‌گذارد.
نوشته‌اید که اکثریت ایرانیان از پیروزی من در انتخابات خوشحال شده‌اند. باعث خوشحالی بنده است! گرچه گزارش‌های محرمانۀ دستگاه‌های امنیتی ما چیز دیگری می‌گویند. آنها می‌گویند: بیشتر ایرانی‌ها خواهان شکست من بوده‌اند و حتی بسیاری از آنها ازناکامی ترامپ دچار افسردگی شده‌اند! حالا دلیلش چه بوده پیش خودمان بماند!
در بارۀ ترامپ هم هر چه نوشته‌ای صحیح است. من خودم هم در رقابت‌های انتخاباتی بیش از اینها را در بارۀ او گفتم و حتی او را دلقک خطاب کردم. حالا هم که رفته پی کارش و من دعا می‌کنم که خداوند آمریکا را از شرارت‌های او در امان دارد.
نهایتاً گفته‌اید که ملت شما به دنبال گفتگو و صلح و تعامل است و مرا هم به همین‌ها دعوت کرده‌اید. چه ملت خوبی دارید! من اما چطور با ملت شما گفتگو و مذاکره کنم؟ اگر بتوانید تمهیدی بیاندیشید که ملت شما در بخشی از کویر مرکزی ایران جمع شوند، من حتماً با آنها مذاکره می‌کنم اما اگر این کار شدنی هم باشد بعید می‌دانم از پس مخارج و تدارکات آن برآیید و یا اساساً فایده‌ای بر این مذاکره مترتب باشد!
اگر احیاناً منظورتان از ملت، همان حکومت شماست که من از همان روز اول، درخواست مذاکره با آن را دادم و مسئولان کاخ سفید و وزارت خارجه و پنتاگون هم که هر روز خدا به قدری آن را تکرار می‌کنند که سبب کسالت و ملال مردم آمریکا شده است! این حکومت شماست که پایش را در یک کفش کرده و می‌گوید مذاکره بی‍مذاکره! این وسط برای عملی شدن مذاکره، چه کاری از من برمی‌آید که با این نامه‌ها وقتم را می‌گیرید و اعصابم را به هم می‌ریزید؟ اگر تعامل و مذاکره و صلح می‌خواهید از حکومت خودتان بخواهید و اگر منظورتان چیز دیگری است، صریح بگویید زیرا ما آمریکایی‌ها حوصله و وقت و استعدادِ کشف اشاره‌های نهفته در بین‌السطور را نداریم!
ارادتمند
جوزف رابینت بایدن جونیور
کاخ سفید
مارس 2021
#احمد_زیدآبادی
#مصطفی_تاجزاده
#جو_بایدن
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
برخی چقدر بیکارند!

پس از گزارش روزنامۀ دیلی‌میلِ بریتانیا در بارۀ رها شدن باد شکمِ طولانی و بلندِ جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدارش با کامیلا همسر شاهزاده چارلز، برخی افراد فضول و کنجکاو از من پرسیده‌اند با توجه به اینکه اینگونه دیدارها را "شنود" می‌کنم آیا گزارش دیلی‌میل دقیق و صحیح است؟
راستش من از این نوع مسائل "بی‌تربیتی" بیزارم، اما شنیده‌ام که پس از انتشار گزارش دیلی‌میل، جو بایدن به اطرافیانش گفته است اگر می‌دانستم برخی از مدیرانِ آن روزنامه از این داستان تا این اندازه انبساط خاطر پیدا می‌کنند و به شدت سرگرم می‌شوند، باد شکم طولانی‌تر و بلندتری رها می‌کردم تا خاطرشان حسابی انبساط یابد و سرگرمی‌شان کامل گردد!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#دیلی_میل
#طنز
#شاهزارده_چارلز
@ahmadzeidabad
@ahmadzeidabad
فرتوت؟

سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان جو بایدن را "مردی فرتوت" و ریاست جمهوری او را تصویری از "آمریکای پیر" دانسته است.
من در اینجا نمی‌خواهم به نزاع بین حزب‌الله لبنان و دولت آمریکا بپردازم. آنها به عمر حزب‌الله با هم دشمن‌اند! بحث من ادبیاتی است که آقای نصرالله در مورد جو بایدن به کار برده است. این ادبیات فارغ از نزاع‌های سیاسی، محل ایراد اساسی است؛ چرا که اولاً هیچگاه بزرگسالی را به دلیل سنش تمسخر نمی‌کنند بلکه به عکس معمران را گرامی می‌دارند. ثالثاً جو بایدن اکنون 80 ساله است و میشل عون رئیس جمهورِ مورد حمایت حزب‌الله در لبنان 87 ساله! با این حساب اگر کهنسالی یک رئیس جمهور به عنوان معیار پیری کشورش در نظر گرفته شود، لبنان را باید پیرتر از آمریکا تلقی کرد!
به نظرم سید حسن نصرالله توجه نداشته است که اگر این قصه باز شود طبعاً سر دراز دارد.
#احمد_زیدآبادی
#حسن_نصر_الله
#جو_بایدن
#میشل_عون
#حزب_الله_لبنان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
حالا چه پاسخی دارید؟

وقتی من تمسخر و تحقیر و تخفیف جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را به دلیل سن و سالش ناپسند می‌شمرم طبعاً همین منطق را در مورد شیخ احمد جنتی نیز جاری و ساری می‌دانم.
اما روزنامۀ کیهان و سایت‌های همسویش که نوشتۀ مرا در نقد تخفیف بایدن توسط سید حسن نصرالله با همان لحن همیشگی‌شان به باد حمله گرفتند؛ اکنون در برابر تمسخر کهنسالی آقای جنتی از سوی بسیاری از مخالفانش چه پاسخی دارند؟
هستی بر موازینی استوار شده است که نقض آنها در رویارویی با رقیبان و مخالفان و دشمنان، دامن نقض‌کنندگان را می‌گیرد.
دینداری آگاهانه و یا به قول مولاعلی آزادمنشانه، ایمان و پایبندی به همین موازین است نه اینکه مشتی الفاظ را به قول امام حسین لقلقۀ زبان کردن و آن موازین را زیر پا گذاشتن و تباه کردن!
در کتاب آمده است:
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ اَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ (آسمان را برافراشت و اندازه را گذاشت تا مبادا از اندازه در گذرید)
آنها که اندازه‌ها و موازین هستی را چه در عالم طبیعت و چه در حوزۀ روابط انسانی تحت هر عنوانی زیر پا می‌گذارند، جز تولید بدبختی و فلاکت برای خود و دیگران حاصلی درو نمی‌کنند.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#احمد_جنتی
#روزنامه_کیهان
#قواعد_هستی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
سفر بایدن و ایران‌هراسی!

سخنگوی وزارت خارجه هدف از سفر بایدن به خاورمیانه را دامن زدن به سیاست "ایران‌هراسی" دانسته است.
ای بابا! چه نیازی به دامن زدن به "ایران‌هراسی" از طرف بایدن؟ مگر همین داخلی‌های خودتان برای دامن زدن به "ایران‌هراسی" چیزی کم می‌گذارند که بنا باشد بایدن کسری آن را جبران کند؟
به فضای رسانه‌ای رسمی و اظهارات بی در و پیکر برخی صاحبان نفوذ و موقعیت نگاهی بیاندازید! همگی مشغول به هراس افکندن مردم عادی و فعالان سیاسی مسالمت‌جوی داخلِ کشور خودمان هستند چه رسد به خارجی‌هایی که همیشه آرزو داشته‌اند سر به تن‌شان نباشد!
حالا این وسط، سخنگوی جدید وزارت خارجه نگران چی شده است؟
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#سخنگوی_وزارت_خارجه
#ایران_هراسی
#فضای_رسانه_ای
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
جو بایدن و آزادی ایران!

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از "آزادی" قریب‌الوقوع ایران خبر داده و ظاهراً در اشاره به ضمیری که قرار است این آزادی را رقم بزند، دچار مشکل کلامی شده ست.
امیدوارم آزادی مورد نظر او برای ایران، از جنس همان آزادی نباشد که باراک اوباما برای تونس و مصر و لیبی و سوریه وعده داد و یا جرج بوش پسر، برای افغانستان و عراق پدید آورد.
من طبعاً با آن نظری که کلنگی کردن خاورمیانه را هدف اصلی آمریکا در منطقۀ ما می‌داند، موافق نیستم، اما بر این باورم که دولت آمریکا شناخت درست و درمانی از پیچیدگی‌های جوامع خاورمیانه ندارد و به جای کمک به نظم و ثبات کشورهای این منطقه، معمولاً آنها را زخمی و سپس به حال خود رها می‌کند تا در آتش بی‌ثباتی و هرج و مرج بسوزند و خاکستر شوند! این دقیقاً همان اتفاقی است که در بیشتر جوامع خاورمیانه رخ داده است.
به هر حال، اظهارات بایدن احتمالاً ناآرامی‌ها در ایران را وارد مرحلۀ تازه‌ای می‌کند. به نظرم همان چیزی که سال‌ها از ترس آن کابوس‌های شبانه می‌دیدم، در حال وقوع است. فریادم در این باره، تا به حال به جایی نرسیده و شاید از این پس هم به جایی نرسد. با این حال، همچنان فریاد خواهم زد چون کار دیگری از دستم برنمی‌آید.
اگر کسانی دل‌شان برای این سرزمین می‌تپد یا حتی اندک ترحمی به آن دارند، نباید اجازه دهند که عقل حسابگرشان قربانی نفرت بی‌حساب و کتاب‌شان شود. چهره‌ها و افرادی که خود را اپوزیسیون معرفی می‌کنند، اگر در تحلیل‌ها و محاسبات‌شان، جایی هم برای احتمال غلط بودن آنها در نظر بگیرند، جای دوری نخواهد رفت. لااقل در این زمینه با اپوزیسیون رژیم‌های بن‌علی و مبارک و قذافی و اسد خرده مشورتی بکنند شاید پشیمانی و تأسف آنها، در تغییرِ رویکردشان به مسائل ایران بی‌اثر نباشد.
مقام‌های جمهوری اسلامی هم اگر به جای گوش جان سپردن به تحلیل‌های تنگ‌نظرانه و انتزاعی مراکز امنیتی‌شان که تاکنون این همه بدبختی به بار آورده است، لحظه‌ای به سخن این همه کارشناس دلسوز گوش فرا دهند، مطمئناً پشیمان نخواهند شد و چه بسا پنجرۀ تازه‌ای پیش روی‌شان گشوده شود.
در این میان اما برای جلوگیری از دوقطبی شدن کامل فضا که زمینه‌ساز و مشوقِ جنگ و خونریزی تا آخرین نفر و آخرین نفس است، شکل‌گیری و بسیج نیروی میانه و ضدخشونت، حیاتی‌ترین کاری است که روشنفکران و دلسوزان این کشور باید به آن اهتمام کنند. تشکیل این نیرو که طبعاً کوششی توانفرسا می‌طلبد، بدون موافقت حکومت برای رسمی شدن آن نیز مفید فایده نخواهد بود و چه بسا بر وخامت و پیچیدگی اوضاع بیفزاید. بنابراین از مسئولان کشور درخواست می‌شود که مسیر شکل‌گیری آن را باز کنند تا بلکه کنشگران خشونت‌پرهیز هم به خو تکانی دهند و با شکل دادن این نیرو در کنترل و مهار دامنۀ بحران‌ها نقشی هر چند کوچک بازی کنند.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#آزادی_ایران
#جنبش_خشونت_پرهیز
#بهار_عربی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بایدن و تیم فوتبال آمریکا و خدا!

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا پس از برنده شدن تیم فوتبال کشورش در برابر ایران گفته است: "خدا آنها را دوست دارد."
در بارۀ این جملۀ رئیس جمهور بایدن مقداری فکر کردم، اما منظورش را دقیق متوجه نشدم.
آیا منظور بایدن این بوده است که خدا تیم فوتبال آمریکا را دوست دارد، همانطور که همۀ تیم‌های فوتبال دیگر را دوست دارد؟ اگر این باشد که سخن لغوی است، چون امتیازی که فراگیر و شامل همگان باشد، ایجاد تخصیص برای آن بی‌هوده و عبث است.
آیا منظور آقای بایدن این بوده است که خدا به طور ویژه و خاص تیم فوتبال آمریکا را نسبت به همۀ تیم‌های فوتبال کشورهای دیگر دوست دارد؟ اگر منظورش این بوده باشد قاعدتاً تیم آمریکا باید قهرمان جام جهانی بازی‌های قطر شود و اگر نشود، آقای بایدن باید توضیح قانع کننده‌تری در بارۀ جملۀ خود دهد!
آیا منظور پرزیدنت بایدن این بوده که خدا تیم آمریکا را در مقایسه با تیم ایران دوست دارد؟ اگر اینطور باشد، می‌توان پرسید چرا؟
آیا چون اعضای تیم آمریکا بیشتر به خدا ایمان دارند؟ به نظرم بسیار بعید است قدرِ مشترک ایمان اعضای تیم فوتبال آمریکا از قدرِ مشترک ایمان اعضای تیم ایران به خدا بیشتر و قوی‌تر باشد و اگر هم باشد، طبعاً آقای بایدن و هیچکس دیگر، هنوز به "دستگاه ایمان‌سنج" دقیقی دست پیدا نکرده‌اند که موضوع قابل احراز باشد. بنابراین، اگر منظور آقای بایدن این بوده است، ادعایش فاقد معیار سنجش است!
آیا چون اعضای تیم آمریکا اکثراً مسیحی هستند خدا آنها را در مقایسه با اعضای تیم ایران که اکثراً مسلمانند، دوست دارد؟ خب، این ادعا هم علاوه بر "خودهدایت یافته‌پنداری" مستتر در آن، ابطال‌پذیرهم نیست، چون برخی از مسلمانان و باورمندان به دیگر ادیان هم ادعای کاملاً مشابهی را مطرح می‌کنند!
آیا تیم آمریکا به دلیل تعلقش به کشور و ملت آمریکا، خدا آن را دوست دارد؟ با این حساب هر چیزِ دیگری هم که متعلق به کشور و ملت آمریکا باشد، باید خدا آن را دوست بدارد! اما بعید است خدا همه چیز آمریکایی‌ها را دوست داشته باشد وگرنه باید در همۀ صحنه‌های جهانی و داخلی بلااستثناء پیروز می‌شدند در حالی که همین اخیراً شاهد بودیم ارتش مجهز آنها در برابر لشکر بی بار و برگ طالبان شکست خورد و به آن شکلی که در رسانه‌ها نشان داده شد، خاک افغانستان را ترک کرد.
آیا به نظر آقای بایدن، چون در مصاف دو تیم آمریکا و ایران، پای "سیاست" در میان بوده و در عین حال، آمریکا در "طرف درست تاریخ" قرار گرفته، پس مهر اعضای تیم آن به دل خدا افتاده و اسباب غلبۀ آنان را بر تیم رقیب فراهم کرده است؟ حالا گیریم آمریکا به ادعای بایدن در "طرف درست تاریخ" قرار گرفته باشد، آیا می‌توان از آن نتیجه گرفت؛ هر کشوری که در "طرف درست تاریخ" قرار گرفته باشد، خداوند ضرورتاً تیم‌های ورزشی آن را بر تیم‌های کشورهایی که در "طرف غلط تاریخ" قرار گرفته‌اند، غلبه و ظفر می‌دهد؟ اگر اینطور باشد که تیم‌های ورزشی کشورهای "طرف غلط تاریخ" باید همیشه در مسابقات مختلف بازنده و رقبای آنها در "طرف درست تاریخ" هموار برنده باشند! نتیجۀ مسابقات جهانی بخصوص المپیک که خلاف این را به ما نشان ‌می‌دهد!
خب، آقای بایدن نه فارسی بلد است و نه دست من از اینجا به او می‌رسد که بخواهم برای پاسخ روشن و دقیق به این پرسش‌ها کلافه‌اش کنم! بنابراین، همۀ اینها را برای دل خودم نوشتم. با این حال، یک نکتۀ دیگر همچنان قابل ذکر است و آن اینکه:
مدرنیست‌های قشری و متحجر در کشور ما، سالیان درازی است در بوق می‌کنند که ای ایرانیان نادان! چه نشسته‌اید که با آغاز مدرنیسم خدا هم مرده است، ولی شما از روی جهل و نابخردی همچنان خدا خدا می‌کنید! حالا پرسشم از آنان این است که این خدا چگونه و چطور مرده و از هستی رخت بربسته است، در حالی که در دسامبر سال 2022 میلادی، بالاترین مقامِ سیاسیِ مدرن‌ترین و قوی‌ترین کشور جهان برای توجیه پیروز تیم فوتبالش در یک مسابقه، همچنان به خدا توسل می‌جوید؟
هو "حَيِّ الَّذِي لَا يَمُوت"
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#جام_جهانی
#تیم_آمریکا
#ایمان_به_خدا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
اگر ناپلئون نبوده...!

برخی دوستان که خود را آشنا به "ظرایف زبان انگلیسی" می‌دانند به من گوشزد کرده‌اند که جملۀ جو بایدن در مورد تیم فوتبال آمریکا به معنی "خدا آنها را دوست دارد" نبوده، بلکه چیزی نزدیک به این اینکه "خدا به آنها خیر دهد" یا "خدا به آنها قوت دهد" بوده است.
راستش من که از درک ظرایف زبان فارسی هم عاجزم، به طریق اولا، ادعایی در بارۀ درک ظرایف زبان انگلیسی ندارم و آن ترجمه هم کار من نبود، آن را از سایت‌های فارسی‌زبانی که به نظرم ترجمه‌شان معتبر آمده بود، وام گرفتم.
مسئلۀ اصلی اما این است که در آن یادداشت، روی سخن من به جو بایدن که هزاران کیلومتر از این سرزمین فاصله دارد، نبود، بلکه منظورم برخی از همین مذهبی‌های کشور خودمان بود که هر موفقیتِ اتفاقی یا غیراتفاقی را به توجه خاص خدا به خودشان نسبت می‌دهند بدون آنکه به تبعات تناقض‌آمیز چنین نسبتی بیاندیشند!
به هر حال، اگر آن جمله را جو بایدن نگفته، برخی دیگر که گفته‌اند!
داستایوفسکی که طبع طنزآمیزش بعضاً به چخوف و گوگول هم تنه می‌زند، به گمانم در داستان "رؤیای عموجان"، افسر بازنشسته و پریشان‌حالی را وصف می‌کند که مدعی دیدار با ناپلئون در یکی از جنگ‌هاست.
یکی از حاضران اما به پیرمرد خرده می‌گیرد که ناپلئون در آن جنگی که وی از آن سخن می‌گوید، حضور نداشته است. پیرمرد اما با قدری کج خلقی پاسخ می‌دهد، حالا اگر آن فردی که در جنگ با او ملاقات کرده‌ام، شخص ناپلئون هم نبوده، یکی از سربازان سپاه او که بوده است!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#داستایوفسکی
#ناپلئون
#تیم_فوتبال
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii