جناب خوئینیها فکر نان باش که خربزه آب است!
سید محمد موسوی خوئینیها با اظهار نگرانی ازاحتمال حذف پست ریاست جمهوری و توصیف این نهاد به عنوان "نماد جمهوریت نظام" نیروهای خواهان اصلاحات را به شرکت فعال در انتخابات سال آینده فراخوانده است.
وی با خطاب قرار دادن "نخبگان، فعالان و تحلیلگران سیاسی" از آنها خواسته است که با تمام توان برای اقناع مردم ناراضی برای حضور در انتخابات تلاش کنند تا به زعم او "این نهاد و نماد جمهوریت مستحکمتر از پیش بماند و خیال محو آن از سر خاماندیشان و احیاناً بدخواهان بیرون شود."
ظاهراً آقای خوئینیها تصور میکند که نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسی منتظر دستور وی و مردم سرخورده و ناراضی هم منتظر دستور نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسیاند تا همۀ مشکلات را نادیده بگیرند و به سوی انتخابات شتاب کنند!
یعنی ایشان نمیداند که دلایل رویگردانی مردم از انتخابات و بیتفاوتیشان نسبت به ریاست جمهوری، امورِ عینی و تجربه شدهای است که بدون ریشهیابی و حل آنها نمیتوان رغبتی نسبت به انتخابات در تودۀ مردم پدید آورد؟
از دورۀ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی یک پرسش در مقابل نخبگان و تودۀ مردم قرار گرفته و چون هیچگاه پاسخ روشن و قانع کنندهای از سوی دستگاههای رسمی به آن داده نشده روز به روز بزرگتر شده و به صورت یک چالش جدی و عمیق در آمده است. آن پرسش این است که وقتی کاندیدایی برای رفع معضلات فزایندۀ جامعه، وعدههای رنگارنگ میدهد و مردم هم با شور و شوق و رأی قاطع خود او را انتخاب میکنند، چرا پس از عزیمت به پاستور، قادر به تحقق وعدههای انتخاباتی خود نیست؟ پاسخ خودِ رؤسای جمهور و قاطبۀ صاحبنظران این است که قدرت واقعی در جای دیگری است و رئیس جمهور به قول خاتمی یک تدارکچی و به قول سعید حجاریان یک حاجبالدوله بیشتر نیست!
خب، حالا آقای خوئینیها با چه استدلالی نقش یک تدارکچی یا حاجبالدوله را تا حد نماد جمهوریت بالا میبرد و از همگان میخواهد که برای حفظ و تحکیم آن فعالانه وارد میدان شوند؟
از نگاه یک آدم معمولی، چنین رئیس جمهوری چه ارجحیتی بر یک نخست وزیر احتمالی دارد که او بخواهد برای حفظاش سینه چاک دهد؟
اصل داستان این تغییر و جایگزینی هم البته جدی به نظر نمیرسد و به نظرم آقای خوئینیها نیز چون دلیل دیگری برای تحریک مخاطبان به شرکت پرشور در انتخابات نداشته آن را بهانهای برای طرح منویات خود قرار داده است!
به آقای خوئینی ها لازم است یادآور شد که این دور خود چرخیدنها گرهی از کلاف سردرگم مصائب این کشور نمیگشاید پس بهتر است به فکر نان باشد که گفتهاند خربزه آب است!
#احمد_زیدآبادی
#موسوی_خوئینیها
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
سید محمد موسوی خوئینیها با اظهار نگرانی ازاحتمال حذف پست ریاست جمهوری و توصیف این نهاد به عنوان "نماد جمهوریت نظام" نیروهای خواهان اصلاحات را به شرکت فعال در انتخابات سال آینده فراخوانده است.
وی با خطاب قرار دادن "نخبگان، فعالان و تحلیلگران سیاسی" از آنها خواسته است که با تمام توان برای اقناع مردم ناراضی برای حضور در انتخابات تلاش کنند تا به زعم او "این نهاد و نماد جمهوریت مستحکمتر از پیش بماند و خیال محو آن از سر خاماندیشان و احیاناً بدخواهان بیرون شود."
ظاهراً آقای خوئینیها تصور میکند که نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسی منتظر دستور وی و مردم سرخورده و ناراضی هم منتظر دستور نخبگان و فعالان و تحلیلگران سیاسیاند تا همۀ مشکلات را نادیده بگیرند و به سوی انتخابات شتاب کنند!
یعنی ایشان نمیداند که دلایل رویگردانی مردم از انتخابات و بیتفاوتیشان نسبت به ریاست جمهوری، امورِ عینی و تجربه شدهای است که بدون ریشهیابی و حل آنها نمیتوان رغبتی نسبت به انتخابات در تودۀ مردم پدید آورد؟
از دورۀ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی یک پرسش در مقابل نخبگان و تودۀ مردم قرار گرفته و چون هیچگاه پاسخ روشن و قانع کنندهای از سوی دستگاههای رسمی به آن داده نشده روز به روز بزرگتر شده و به صورت یک چالش جدی و عمیق در آمده است. آن پرسش این است که وقتی کاندیدایی برای رفع معضلات فزایندۀ جامعه، وعدههای رنگارنگ میدهد و مردم هم با شور و شوق و رأی قاطع خود او را انتخاب میکنند، چرا پس از عزیمت به پاستور، قادر به تحقق وعدههای انتخاباتی خود نیست؟ پاسخ خودِ رؤسای جمهور و قاطبۀ صاحبنظران این است که قدرت واقعی در جای دیگری است و رئیس جمهور به قول خاتمی یک تدارکچی و به قول سعید حجاریان یک حاجبالدوله بیشتر نیست!
خب، حالا آقای خوئینیها با چه استدلالی نقش یک تدارکچی یا حاجبالدوله را تا حد نماد جمهوریت بالا میبرد و از همگان میخواهد که برای حفظ و تحکیم آن فعالانه وارد میدان شوند؟
از نگاه یک آدم معمولی، چنین رئیس جمهوری چه ارجحیتی بر یک نخست وزیر احتمالی دارد که او بخواهد برای حفظاش سینه چاک دهد؟
اصل داستان این تغییر و جایگزینی هم البته جدی به نظر نمیرسد و به نظرم آقای خوئینیها نیز چون دلیل دیگری برای تحریک مخاطبان به شرکت پرشور در انتخابات نداشته آن را بهانهای برای طرح منویات خود قرار داده است!
به آقای خوئینی ها لازم است یادآور شد که این دور خود چرخیدنها گرهی از کلاف سردرگم مصائب این کشور نمیگشاید پس بهتر است به فکر نان باشد که گفتهاند خربزه آب است!
#احمد_زیدآبادی
#موسوی_خوئینیها
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
یک روز به کار آید!
دکتر محمد رضا عارف در طول چند سال اخیر به شدت مورد حمله و هجوم و انتقاد بسیاری از اصلاحطلبان بوده است، اما اگر بگویم کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات خرداد ماهِ سال جاری، در وجود همین آقای عارف "متعین" شده است، لابد خندهتان میگیرد!
حالا دلتان میخواهد بخندید و دلتان میخواهد گریه کنید! اما با توجه به استراتژی و شیوهای که اکثریت احزاب اصلاحطلب در برابر انتخابات در پیش گرفتهاند، مسیرشان در پایان راه خواه ناخواه به آقای عارف ختم میشود!
میپرسید؛ کدام استراتژی و شیوۀ اصلاحطلبان؟ بله! راهبرد و راهکارِ تعریف شده و مشخص و اجماعی در بین آنها دیده نمیشود، اما اصول زیر از فحوای کلام اکثر آنها قابل استخراج است:
یک- انتخابات مهمترین و بلکه تنها ابزار سیاستورزی اصلاحطلبانه است.
دو- به هیچ بهایی نباید از حضور در انتخابات شانه خالی کرد و یا به عبارت دیگر، به هر بهایی باید در انتخابات شرکت کرد.
سه- نامزدهای دسته اولِ اصلاحطلبان شانس عبور از فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان را ندارند، بنابراین باید حمایت از نامزدی در دستور کار قرار گیرد که از این شانس برخوردار باشد.
چهار- انتخاب بین بد و بدتر اصلی عقلایی است و در واقع سیاست عملی هم چیزی جز این نیست.
با توجه به این اصول چهارگانه به نظرم دکترعارف تنها نامزدی است که نهایتاً برای جریان اصلاحطلب در صحنۀ انتخابات باقی میماند.
با این همه، شاید اصلاحطلبان به دلیل کوششی که برای بیاعتبار کردن آقای عارف به خرج دادهاند، حاضر به حمایت از وی نشوند، اما در آن صورت، خلاف اصول چهارگانۀ خود عمل کردهاند! بنابراین عارف میتواند بدون تشویش و دغدغه در انتخابات ثبتنام کند و اگر اصلاحطلبان به حمایت از او برنخاستند، با تکیه بر همین اصول چهارگانه آنان را به چالش بکشد!
بلانسبت آقای عارف، او مصداق ضربالمثلی برای اصلاحطلبان خواهد شد که میگوید:
هر چیز که خوار آید
یک روز به کار آید!
#احمد_زیدآبادی
#محمد_رضا_عارف
#استراتژی
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#اصلاح_طلبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دکتر محمد رضا عارف در طول چند سال اخیر به شدت مورد حمله و هجوم و انتقاد بسیاری از اصلاحطلبان بوده است، اما اگر بگویم کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات خرداد ماهِ سال جاری، در وجود همین آقای عارف "متعین" شده است، لابد خندهتان میگیرد!
حالا دلتان میخواهد بخندید و دلتان میخواهد گریه کنید! اما با توجه به استراتژی و شیوهای که اکثریت احزاب اصلاحطلب در برابر انتخابات در پیش گرفتهاند، مسیرشان در پایان راه خواه ناخواه به آقای عارف ختم میشود!
میپرسید؛ کدام استراتژی و شیوۀ اصلاحطلبان؟ بله! راهبرد و راهکارِ تعریف شده و مشخص و اجماعی در بین آنها دیده نمیشود، اما اصول زیر از فحوای کلام اکثر آنها قابل استخراج است:
یک- انتخابات مهمترین و بلکه تنها ابزار سیاستورزی اصلاحطلبانه است.
دو- به هیچ بهایی نباید از حضور در انتخابات شانه خالی کرد و یا به عبارت دیگر، به هر بهایی باید در انتخابات شرکت کرد.
سه- نامزدهای دسته اولِ اصلاحطلبان شانس عبور از فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان را ندارند، بنابراین باید حمایت از نامزدی در دستور کار قرار گیرد که از این شانس برخوردار باشد.
چهار- انتخاب بین بد و بدتر اصلی عقلایی است و در واقع سیاست عملی هم چیزی جز این نیست.
با توجه به این اصول چهارگانه به نظرم دکترعارف تنها نامزدی است که نهایتاً برای جریان اصلاحطلب در صحنۀ انتخابات باقی میماند.
با این همه، شاید اصلاحطلبان به دلیل کوششی که برای بیاعتبار کردن آقای عارف به خرج دادهاند، حاضر به حمایت از وی نشوند، اما در آن صورت، خلاف اصول چهارگانۀ خود عمل کردهاند! بنابراین عارف میتواند بدون تشویش و دغدغه در انتخابات ثبتنام کند و اگر اصلاحطلبان به حمایت از او برنخاستند، با تکیه بر همین اصول چهارگانه آنان را به چالش بکشد!
بلانسبت آقای عارف، او مصداق ضربالمثلی برای اصلاحطلبان خواهد شد که میگوید:
هر چیز که خوار آید
یک روز به کار آید!
#احمد_زیدآبادی
#محمد_رضا_عارف
#استراتژی
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#اصلاح_طلبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
انتخاباتی ویژۀ حزبالله؟
آنطور که من بیانیههای انتخاباتی کاندیداهای جریان اصولگرا را رصد میکنم، خطاب هیچکدام از آنها مردم عادی جامعه و جلب رضایت آنان برای حل مشکلاتشان نیست.
آنها با ادبیاتی مشابه، فقط "نیروهای حزباللهی" را مخاطب قرار میدهند و و طبق علایق و برای رفع دغدغههای آنان سخن میگویند.
گویی قرار است انتخاباتی ویژۀ افراد حزباللهی برگزار شود و دیگرِ اقشار جامعه هم تماشاگر باشند.
خب وقتی آنها پیشاپیش وعدۀ تشکیل دولت حزباللهی سر میدهند یعنی غیر حزباللهیها در این مملکت نه شهروند محسوب میشوند، نه از هیچ حقی و حقوقی برای حضور در نهادهای تصمیمگیر برخوردارند و نه حتی دیگر نیازی به حضورشان در انتخابات احساس میشود!
به قول حسن روحانی "علی برکتالله"!
#احمد_زیدآبادی
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#کاندیداهای_اصولگرا
#حزب_الله
#حق_شهروندی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
آنطور که من بیانیههای انتخاباتی کاندیداهای جریان اصولگرا را رصد میکنم، خطاب هیچکدام از آنها مردم عادی جامعه و جلب رضایت آنان برای حل مشکلاتشان نیست.
آنها با ادبیاتی مشابه، فقط "نیروهای حزباللهی" را مخاطب قرار میدهند و و طبق علایق و برای رفع دغدغههای آنان سخن میگویند.
گویی قرار است انتخاباتی ویژۀ افراد حزباللهی برگزار شود و دیگرِ اقشار جامعه هم تماشاگر باشند.
خب وقتی آنها پیشاپیش وعدۀ تشکیل دولت حزباللهی سر میدهند یعنی غیر حزباللهیها در این مملکت نه شهروند محسوب میشوند، نه از هیچ حقی و حقوقی برای حضور در نهادهای تصمیمگیر برخوردارند و نه حتی دیگر نیازی به حضورشان در انتخابات احساس میشود!
به قول حسن روحانی "علی برکتالله"!
#احمد_زیدآبادی
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#کاندیداهای_اصولگرا
#حزب_الله
#حق_شهروندی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
حضور جهانگیری به کدام دلیل؟
من با همشهری گرامی اسحاق جهانگیری هیچ مشکلی ندارم. در نوجوانی با برادرش محمد که در نخستین سال جنگ با عراق جان باخت، دوست بودم. پدرش را که مردی زحمتکش و خوشرو و فروتن بود، در جهاد سازندگی میدیدم و با برادرش ابراهیم نیز آشنایی داشتم. اینها همه سبب میشود که خیرخواه او باشم. این خیرخواهی ایجاب میکند از او بپرسم به چه علت و انگیزهای پا به صحنۀ انتخابات گذاشته است؟
دفاع از کارنامۀ خود؟ احتمالِ اقبال عمومی؟ اصرار و فشار دیگران؟ پای هر کدام از این دلایل و انگیزهها که در میان باشد، هیچکدام حضور او را منطقی و موجه نمیکند چرا که به نظرم با حضور او، هیچکدام از دو مورد فوق تحقق نمییابد و در پایان این راه جز خسران ثمر دیگری نصیبش نمیشود.
جهانگیری اگر به انگیزۀ دفاع از کارنامۀ هشت سالۀ خود پا به میدان انتخابات گذاشته باشد، باید گفت که این میدان جای مناسبی برای دفاع از خود نیست و هیاهو و غوغای تبلیغاتی حاکم بر فضای انتخاباتی در جمهوری اسلامی، فرصتی برای دفاع به افراد سهیم در ایجاد وضع موجود نمیدهد.
او اگر به هوای سال 96 و تکرار تجربۀ پیش از کنارهگیری به نفع روحانی، در انتخابات ثبتنام کرده، اشتباه مهلکی مرتکب شده است؛ زیرا نگاه مردم به مجموعۀ همکاران روحانی در دولت، نسبت به چهار سال پیش به کلی دگرگون شده و اغلب مردم آنها را مسبب وخامت بیسابقۀ زندگی و معیشت خود میدانند. معرفی دونالد ترامپ و یا رقیبان اصولگرا به عنوان عاملان اصلی این وضعیت نیز کمکی به جهانگیری نمیکند بخصوص آنکه چارچوب گفتمانی او هیچ رغبتی در رأی دهندگان برنمیانگیزد.
شاید جهانگیری دفاع از احیای برجام و وعدۀ لغو تحریمها به مردم را نقطهقوت خود در برابر رقیبان اصولگرا فرض میکند. البته اگر رقبای او به نفی و دشمنی آشکار با احیای برجام برمیخاستند، این نکته میتوانست برای وی امتیازی باشد، اما رقبای اصولگرای او از زاویۀ نفی کامل برجام وارد بحث نخواهند شد و اگر هم به فرض بشوند، علی لاریجانی نسبت به جهانگیری در موقعیت مناسبتری برای دفاع از برجام قرارخواهد گرفت چرا که از یک سو، برجام به مدد ریاست او بر مجلس اصولگرایان به تصویب رسید و از سوی دیگر، دفاع از احیای برجام از طرف چهرهای با سابقۀ اصولگرایی نزدِ مخاطبان جذابتر و با امکانِ موفقیتِ بیشتر، جلوه خواهد کرد.
نهایتاً اگر جهانگیری به اصرار و فشار برخی اصلاحطلبان و با اتکای به برنامه و توان آنها اقدام به ثبت نام کرده است، اشتباهی مهلکتر مرتکب شده است. آنطور که من گروههای اصلاحطلب را میبینم متأسفانه هیچ نظریۀ روشن و استراتژی منسجمی برای مواجهه با انتخابات ندارند و مانند لشکری شکستخورده، باری به هر جهت، کشتی سرنوشت خود را به دست امواج دریایی متلاطم سپردهاند تا سرانجام در گوشهای به گِل نشیند.
در هر صورت، برای جهانگیری بهتر بود که پا به این عرصه نگذارد. حالا که پا گذاشته، بهتر است از خدا بخواهد که شورای نگهبان او را رد صلاحیت کند و اگر شورای نگهبان زرنگتر از آن بود که چنین آرزویی را برآورده کند، بهتر است بدون درنگ این معرکه را ترک کند.
واکنش اصلاحطلبان به این توصیه از هم اکنون برای من مثل روز روشن است! اما وظیفۀ همشهریگری ایجاب میکرد که من آنچه را صلاح جهانگیری میدانم به طور صریح مطرح کنم. باقی ماجرا به خودش و حامیانش مربوط است.
#احمد_زیدآبادی
#اسحاق_جهانگیری
#علی_لاریجانی
#احیای_برجام
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
من با همشهری گرامی اسحاق جهانگیری هیچ مشکلی ندارم. در نوجوانی با برادرش محمد که در نخستین سال جنگ با عراق جان باخت، دوست بودم. پدرش را که مردی زحمتکش و خوشرو و فروتن بود، در جهاد سازندگی میدیدم و با برادرش ابراهیم نیز آشنایی داشتم. اینها همه سبب میشود که خیرخواه او باشم. این خیرخواهی ایجاب میکند از او بپرسم به چه علت و انگیزهای پا به صحنۀ انتخابات گذاشته است؟
دفاع از کارنامۀ خود؟ احتمالِ اقبال عمومی؟ اصرار و فشار دیگران؟ پای هر کدام از این دلایل و انگیزهها که در میان باشد، هیچکدام حضور او را منطقی و موجه نمیکند چرا که به نظرم با حضور او، هیچکدام از دو مورد فوق تحقق نمییابد و در پایان این راه جز خسران ثمر دیگری نصیبش نمیشود.
جهانگیری اگر به انگیزۀ دفاع از کارنامۀ هشت سالۀ خود پا به میدان انتخابات گذاشته باشد، باید گفت که این میدان جای مناسبی برای دفاع از خود نیست و هیاهو و غوغای تبلیغاتی حاکم بر فضای انتخاباتی در جمهوری اسلامی، فرصتی برای دفاع به افراد سهیم در ایجاد وضع موجود نمیدهد.
او اگر به هوای سال 96 و تکرار تجربۀ پیش از کنارهگیری به نفع روحانی، در انتخابات ثبتنام کرده، اشتباه مهلکی مرتکب شده است؛ زیرا نگاه مردم به مجموعۀ همکاران روحانی در دولت، نسبت به چهار سال پیش به کلی دگرگون شده و اغلب مردم آنها را مسبب وخامت بیسابقۀ زندگی و معیشت خود میدانند. معرفی دونالد ترامپ و یا رقیبان اصولگرا به عنوان عاملان اصلی این وضعیت نیز کمکی به جهانگیری نمیکند بخصوص آنکه چارچوب گفتمانی او هیچ رغبتی در رأی دهندگان برنمیانگیزد.
شاید جهانگیری دفاع از احیای برجام و وعدۀ لغو تحریمها به مردم را نقطهقوت خود در برابر رقیبان اصولگرا فرض میکند. البته اگر رقبای او به نفی و دشمنی آشکار با احیای برجام برمیخاستند، این نکته میتوانست برای وی امتیازی باشد، اما رقبای اصولگرای او از زاویۀ نفی کامل برجام وارد بحث نخواهند شد و اگر هم به فرض بشوند، علی لاریجانی نسبت به جهانگیری در موقعیت مناسبتری برای دفاع از برجام قرارخواهد گرفت چرا که از یک سو، برجام به مدد ریاست او بر مجلس اصولگرایان به تصویب رسید و از سوی دیگر، دفاع از احیای برجام از طرف چهرهای با سابقۀ اصولگرایی نزدِ مخاطبان جذابتر و با امکانِ موفقیتِ بیشتر، جلوه خواهد کرد.
نهایتاً اگر جهانگیری به اصرار و فشار برخی اصلاحطلبان و با اتکای به برنامه و توان آنها اقدام به ثبت نام کرده است، اشتباهی مهلکتر مرتکب شده است. آنطور که من گروههای اصلاحطلب را میبینم متأسفانه هیچ نظریۀ روشن و استراتژی منسجمی برای مواجهه با انتخابات ندارند و مانند لشکری شکستخورده، باری به هر جهت، کشتی سرنوشت خود را به دست امواج دریایی متلاطم سپردهاند تا سرانجام در گوشهای به گِل نشیند.
در هر صورت، برای جهانگیری بهتر بود که پا به این عرصه نگذارد. حالا که پا گذاشته، بهتر است از خدا بخواهد که شورای نگهبان او را رد صلاحیت کند و اگر شورای نگهبان زرنگتر از آن بود که چنین آرزویی را برآورده کند، بهتر است بدون درنگ این معرکه را ترک کند.
واکنش اصلاحطلبان به این توصیه از هم اکنون برای من مثل روز روشن است! اما وظیفۀ همشهریگری ایجاب میکرد که من آنچه را صلاح جهانگیری میدانم به طور صریح مطرح کنم. باقی ماجرا به خودش و حامیانش مربوط است.
#احمد_زیدآبادی
#اسحاق_جهانگیری
#علی_لاریجانی
#احیای_برجام
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
راه ناهموار رئیسی برای رسیدن به پاستور
سید ابراهیم رئیسی پایگاهِ رأیِ مشخص و تعریفشدهای بین نیروهای اصطلاحاً ارزشی و انقلابی دارد، اما این برای پیروزی او در انتخابات کفایت نمیکند چرا که سقفِ آراء این قشر بسیار بعید است از هفت میلیون رأی تجاوز کند.
بنابراین، آقای رئیسی برای پیروزی، ناگزیر به جلب رأی بخشی دیگر از جامعه است که گرایشهای متفاوتی نسبت به "نیروهای ارزشی" دارند، برای این مقصود اما او با دو مانع روبروست.
مانع نخست، مواضع مبهم و دوپهلوی او در موردِ تعامل با جامعۀ جهانی بخصوص اروپا و آمریکا و همسایگانِ عرب ایران در جنوب خلیج فارس است. در واقع، گذشته از جمعیتی که از انتخابات به عنوان امری تأثیرگذار در زندگی خود به کلی قطع امید کردهاند، آن دسته از اقشاری هم که با توقعِ بهبود شرایط زندگی خود همچنان گوشهچشمی به رئیس جمهور آینده دارند، مسیر آن را جز از طریق لغو کاملِ تحریمهای بینالمللی که مستلزم رابطهای کم و بیش عادی با جهان غرب است، ممکن نمیدانند.
از این رو، لحن مبهم آقای رئیسی در مورد نوع تعامل با جهان، کمکی به جذب رأی این اقشار به سمت او نمیکند. در این میان، رقبای او مشخصاً علی لاریجانی و یا اسحاق جهانگیری در مناظرات احتمالی، خواهند کوشید تا رئیسی را به شفافگویی در این مورد وادار سازند. قاعدتاً اصرار رئیسی بر این نکته که خواهان بیشترین تعامل با جامعۀ بینالمللی است، اماجامعۀ بینالمللی در آمریکا و چند متحد آن خلاصه نمیشود، هیچ مخاطبی را اقناع نخواهد کرد. بنابراین او اگر بخواهد به کلیگوییهای بیهوده وبیپایه و اساس متهم نشود باید نظر خود را در مورد احیای برجام، چگونگی لغو تحریمها و نوع رابطه با آمریکا روشن و دقیق مطرح کند.
چنین کاری اما برای او دردسرساز خواهد شد چرا که اگر برای جلب آراء اصطلاحاً خاکستری از تعامل با غرب و ضرورت احیای برجام و پذیرشِ عواقب آن سخن بگوید، سبب ناخشنودی پایگاه رأی ثابت خود خواهد شد و اگر بخواهد برای خشنودی این دسته، به نفی برجام و ضرورت ستیز با غرب برخیزد، در آن صورت توفیقی در جلب آراء قشر خاکستری نخواهد داشت.
مانع دیگر پیش روی رئیسی برای جلب آراء بیشتر، نوع ادبیات خشن و تهدیدآمیز برخی از فراد و گروههای هوادار اوست.
رئیسی شخصاً در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای "آرام و مهربان" نشان دادنِ لحن و رفتارخود، به خرج داده و برغم تمام تبلیغاتی که علیه عملکرد گذشتۀ او بخصوص حوادث سال 67 صورت میگیرد، این لحن در برخی از اقشارِ سرخورده و بیزار از تندگوییها و ستیزهجوییهای اعصاب خرد کن، تا اندازهای مؤثر افتاده است.
در صحنۀ انتخابات اما این فقط شخص رئیسی نیست که سخن میگوید. هواداران آتشین مزاج او هم به میدان آمدهاند واز قضا بیشتر آنها به زبانی سخن میگویند که مورد نفرت عمومی است. از این جهت، رقبای او کافی است تا اظهارات این قبیل هواداران را که از قضا منبریهایی گزندهگو و سطحی و آزاردهنده و قلم به دستانی خشن و تهدیدگرند، درمعرض افکار عمومی قرار دهند و بدین وسیله تلاش او را برای ترسیم چهرهای آرام و مهربان از خود با تناقض روبرو سازند.
در این میان، فاصله گرفتن رئیسی از این قبیل حامیان سبب رنجش آنها و توجیه رفتار آنها سبب ناراحتی دیگر اقشار خواهد شد.
در حقیقت، با توجه به همین گونه تناقضات است که من راه رسیدنِ رئیسی به پاستور را چندان هموار و آسان نمیبینم.
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#علی_لاریجانی
#اسحاق_جهانگیری
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
سید ابراهیم رئیسی پایگاهِ رأیِ مشخص و تعریفشدهای بین نیروهای اصطلاحاً ارزشی و انقلابی دارد، اما این برای پیروزی او در انتخابات کفایت نمیکند چرا که سقفِ آراء این قشر بسیار بعید است از هفت میلیون رأی تجاوز کند.
بنابراین، آقای رئیسی برای پیروزی، ناگزیر به جلب رأی بخشی دیگر از جامعه است که گرایشهای متفاوتی نسبت به "نیروهای ارزشی" دارند، برای این مقصود اما او با دو مانع روبروست.
مانع نخست، مواضع مبهم و دوپهلوی او در موردِ تعامل با جامعۀ جهانی بخصوص اروپا و آمریکا و همسایگانِ عرب ایران در جنوب خلیج فارس است. در واقع، گذشته از جمعیتی که از انتخابات به عنوان امری تأثیرگذار در زندگی خود به کلی قطع امید کردهاند، آن دسته از اقشاری هم که با توقعِ بهبود شرایط زندگی خود همچنان گوشهچشمی به رئیس جمهور آینده دارند، مسیر آن را جز از طریق لغو کاملِ تحریمهای بینالمللی که مستلزم رابطهای کم و بیش عادی با جهان غرب است، ممکن نمیدانند.
از این رو، لحن مبهم آقای رئیسی در مورد نوع تعامل با جهان، کمکی به جذب رأی این اقشار به سمت او نمیکند. در این میان، رقبای او مشخصاً علی لاریجانی و یا اسحاق جهانگیری در مناظرات احتمالی، خواهند کوشید تا رئیسی را به شفافگویی در این مورد وادار سازند. قاعدتاً اصرار رئیسی بر این نکته که خواهان بیشترین تعامل با جامعۀ بینالمللی است، اماجامعۀ بینالمللی در آمریکا و چند متحد آن خلاصه نمیشود، هیچ مخاطبی را اقناع نخواهد کرد. بنابراین او اگر بخواهد به کلیگوییهای بیهوده وبیپایه و اساس متهم نشود باید نظر خود را در مورد احیای برجام، چگونگی لغو تحریمها و نوع رابطه با آمریکا روشن و دقیق مطرح کند.
چنین کاری اما برای او دردسرساز خواهد شد چرا که اگر برای جلب آراء اصطلاحاً خاکستری از تعامل با غرب و ضرورت احیای برجام و پذیرشِ عواقب آن سخن بگوید، سبب ناخشنودی پایگاه رأی ثابت خود خواهد شد و اگر بخواهد برای خشنودی این دسته، به نفی برجام و ضرورت ستیز با غرب برخیزد، در آن صورت توفیقی در جلب آراء قشر خاکستری نخواهد داشت.
مانع دیگر پیش روی رئیسی برای جلب آراء بیشتر، نوع ادبیات خشن و تهدیدآمیز برخی از فراد و گروههای هوادار اوست.
رئیسی شخصاً در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای "آرام و مهربان" نشان دادنِ لحن و رفتارخود، به خرج داده و برغم تمام تبلیغاتی که علیه عملکرد گذشتۀ او بخصوص حوادث سال 67 صورت میگیرد، این لحن در برخی از اقشارِ سرخورده و بیزار از تندگوییها و ستیزهجوییهای اعصاب خرد کن، تا اندازهای مؤثر افتاده است.
در صحنۀ انتخابات اما این فقط شخص رئیسی نیست که سخن میگوید. هواداران آتشین مزاج او هم به میدان آمدهاند واز قضا بیشتر آنها به زبانی سخن میگویند که مورد نفرت عمومی است. از این جهت، رقبای او کافی است تا اظهارات این قبیل هواداران را که از قضا منبریهایی گزندهگو و سطحی و آزاردهنده و قلم به دستانی خشن و تهدیدگرند، درمعرض افکار عمومی قرار دهند و بدین وسیله تلاش او را برای ترسیم چهرهای آرام و مهربان از خود با تناقض روبرو سازند.
در این میان، فاصله گرفتن رئیسی از این قبیل حامیان سبب رنجش آنها و توجیه رفتار آنها سبب ناراحتی دیگر اقشار خواهد شد.
در حقیقت، با توجه به همین گونه تناقضات است که من راه رسیدنِ رئیسی به پاستور را چندان هموار و آسان نمیبینم.
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#علی_لاریجانی
#اسحاق_جهانگیری
#انتخابات_ریاست_جمهوری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii