🚨۱۱ مصدوم در انفجار مخزن آمونیاک در کشتارگاه بابلطیور در بابل
🚑 به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی بابل، ساعت ۱۹:۳۳ امشب طی گزارشی به مرکز دیسپج سازمان #اورژانس بابل، #انفجار مخزن آمونیاک کشتارگاه #بابلطیور در جاده #بابل به #بهمنیر گزارش شد.
🔹پس از دریافت این گزارش بلافاصله مرکز دیسپج سازمان اورژانس بابل تکنسینهای #پایگاه_بیشهسر و #پایگاه_امیرکلا و #پایگاه_رضیاکلا را به محل حادثه اعزام کردند که در مدت ۲، ۵ و ۷ دقیقه به محل حادثه رسیدند.
🔹این حادثه متاسفانه ۱۱ #مصدوم داشت که ۱۰ مصدوم به #بیمارستان_شهیدبهشتی بابل منتقل شدند و ۱ مصدوم پس از اقدامات پزشکی اولیه حاضر به انتقال به بیمارستان نشد. مصدومان همگی دچار #دیسترس_تنفسی شدند.
اسامی مصدومان به شرح زیر میباشد:
۱- #مهدی_رنجبر ۳۷ ساله انتقال به بیمارستان
۲- #زینالعابدین_چراغعلیزاده ۳۱ ساله منتقل به بیمارستان
۳- #عباس_قاسمی ۴۲ ساله منتقل به بیمارستان
۴- #ایمان_زاهدیان ۳۲ ساله منتقل به بیمارستان
۵- #محمد_داداشی ۳۵ساله منتقل به بیمارستان
۶- #احمد_شخمگر ۳۴ ساله منتقل به بیمارستان
۷- #حمید_ابو ۴۰ساله منتقل به بیمارستان
۸- #شمساله_نجات_رمضانعلی ۳۷ منتقل به بیمارستان
۹- #یاسر_تقیپور ۳۵ ساله منتقل به بیمارستان
۱۰- #صابر_اشکپود ۳۵ ساله منتقل به بیمارستان
۱۱- #رحمت_کارپیما بیشه ۳۸ ساله درمان در محل
🔹خوشبختانه این حادثه #فوتی نداشته است.
چهارشنبه، ۹ آبان ٩٧
✅ @BabolNews
🚑 به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی بابل، ساعت ۱۹:۳۳ امشب طی گزارشی به مرکز دیسپج سازمان #اورژانس بابل، #انفجار مخزن آمونیاک کشتارگاه #بابلطیور در جاده #بابل به #بهمنیر گزارش شد.
🔹پس از دریافت این گزارش بلافاصله مرکز دیسپج سازمان اورژانس بابل تکنسینهای #پایگاه_بیشهسر و #پایگاه_امیرکلا و #پایگاه_رضیاکلا را به محل حادثه اعزام کردند که در مدت ۲، ۵ و ۷ دقیقه به محل حادثه رسیدند.
🔹این حادثه متاسفانه ۱۱ #مصدوم داشت که ۱۰ مصدوم به #بیمارستان_شهیدبهشتی بابل منتقل شدند و ۱ مصدوم پس از اقدامات پزشکی اولیه حاضر به انتقال به بیمارستان نشد. مصدومان همگی دچار #دیسترس_تنفسی شدند.
اسامی مصدومان به شرح زیر میباشد:
۱- #مهدی_رنجبر ۳۷ ساله انتقال به بیمارستان
۲- #زینالعابدین_چراغعلیزاده ۳۱ ساله منتقل به بیمارستان
۳- #عباس_قاسمی ۴۲ ساله منتقل به بیمارستان
۴- #ایمان_زاهدیان ۳۲ ساله منتقل به بیمارستان
۵- #محمد_داداشی ۳۵ساله منتقل به بیمارستان
۶- #احمد_شخمگر ۳۴ ساله منتقل به بیمارستان
۷- #حمید_ابو ۴۰ساله منتقل به بیمارستان
۸- #شمساله_نجات_رمضانعلی ۳۷ منتقل به بیمارستان
۹- #یاسر_تقیپور ۳۵ ساله منتقل به بیمارستان
۱۰- #صابر_اشکپود ۳۵ ساله منتقل به بیمارستان
۱۱- #رحمت_کارپیما بیشه ۳۸ ساله درمان در محل
🔹خوشبختانه این حادثه #فوتی نداشته است.
چهارشنبه، ۹ آبان ٩٧
✅ @BabolNews
⚖️ حکم ازدواج غایب مفقودالاثر
🔹مجموعه #پایتخت و داستان بازگشت #بهبود (غایب مفقودالاثر) و ازدواج #رحمت و #فهیمه(زوجه غایب مفقودالاثر) برای بعضی مخاطبان پرسش حقوقی ایجاد کرده است و سوال این است که حکم چنین ازدواجی چیست؟
🔹طبق قانون مدنی و مواد ۱۰۲۳ و ۱۰۲۹ و ۱۰۳۰ هرگاه شخصی ۴ سال تمام #غایب_مفقودالاثر باشد، زن میتواند تقاضای #طلاق کند و باید تشریفات ماده ۱۰۲۳ رعایت شود.
🔹اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضای مدت #عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضای مدت عده وفات حق رجوع ندارد.
🔹این مساله در زمان جنگ تحمیلی مبتلابه بود و در یک رای وحدت رویه سال ۶۳ در صورت #عسر_و_حرج زن طلاق پیش از ۴ سال پذیرفته شده است./ مهر
جمعه. ۸ فروردین ۹۹.
aghouzboneiha
🔹مجموعه #پایتخت و داستان بازگشت #بهبود (غایب مفقودالاثر) و ازدواج #رحمت و #فهیمه(زوجه غایب مفقودالاثر) برای بعضی مخاطبان پرسش حقوقی ایجاد کرده است و سوال این است که حکم چنین ازدواجی چیست؟
🔹طبق قانون مدنی و مواد ۱۰۲۳ و ۱۰۲۹ و ۱۰۳۰ هرگاه شخصی ۴ سال تمام #غایب_مفقودالاثر باشد، زن میتواند تقاضای #طلاق کند و باید تشریفات ماده ۱۰۲۳ رعایت شود.
🔹اگر شخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضای مدت #عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضای مدت عده وفات حق رجوع ندارد.
🔹این مساله در زمان جنگ تحمیلی مبتلابه بود و در یک رای وحدت رویه سال ۶۳ در صورت #عسر_و_حرج زن طلاق پیش از ۴ سال پذیرفته شده است./ مهر
جمعه. ۸ فروردین ۹۹.
aghouzboneiha
#داستان_شب
📢 یکدیگر را فراموش نکنیم 📢
#عبدالرحمن_بن_سیابه می گوید :
هنگامی که پدرم از دنيا رفت ، مردى از دوستانش نزد من آمد و درِ خانه را زد .
بيرون رفتم . به من #تسليت گفت و گفت : آيا پدرت از خود ارثی باقی گذاشته است؟
گفتم : نه .
كيسه اى كه در آن ، هزار درهم بود ، به من داد و گفت : از اين سرمايه ، درست نگهدارى كن و از سود آن ، بهره ببر .
با خوش حالى نزد مادرم رفتم و وى را از داستان ، باخبر کردم .
چون شب شد ، نزد يكى از دوستان پدرم رفتم و برايم مقدارى پارچه ی سابرى* جنس شاپورى خريدارى كرد و در مغازه اى به كسب ، مشغول شدم.
خداوند عز و جل در اين كسب و #كار ، سود بسيارْ مقدّر ساخت .
تا اینکه هنگام #حج شد ، به دلم افتاد به مكّه بروم .
نزد مادرم آمدم و به وى گفتم : به دلم افتاده كه به مكّه بروم .
مادرم گفت : پس پول فلانى را به وى بازگردان .
سپس درهم ها را نزد آن مرد بردم و به او دادم ، چنان كه گويا هزار درهم را به وى بخشيدم [ ؛ چون او گمان نمى كرد اين پول ، هيچ گاه به وى برگردد] .
مرد گفت : شايد اين پول برايت كم بوده است . آنها را زياد كنم؟
گفتم : خير ؛ قصد حج دارم و دوست دارم اموالتان نزد خودتان باشد .
سپس به سمت مكّه رفتم ، اعمال حج را به جا آوردم و به مدينه بازگشتم .
پس از برگشت ، به همراه مردم به ديدار #امام_صادق عليه السلام رفتم .
ايشان ، ملاقات هاى عمومى داشت . من كه كم سن بودم ، در آخرِ جمعيت نشستم . مردم سؤال مى كردند و وى پاسخ مى داد تا اين كه جمعيت ، كم شد .
امام عليه السلام به من اشاره كرد . نزديك شدم . به من فرمود : «آيا خواسته اى دارى؟» .
گفتم : جانم به فدايت! من عبدالرحمان پسر سَيابه هستم .
فرمود : پدرت چه كار مى كند؟
گفتم : از دنيا رفت .
امام عليه السلام اظهار همدردى كرد و برای او طلب #رحمت کرد .
سپس به من فرمود : آيا پدرت مالى به جاى گذاشت؟
گفتم : خير .
فرمود : پس چگونه حج انجام دادى؟ .
داستان آن مرد را برايش شرح دادم . هنوز سخنم تمام نشده بود كه فرمود : با هزار درهم ، چه كردى؟ .
گفتم : آن را به صاحبش بازگرداندم .
به من فرمود : «آفرين!» . آيا به تو سفارشى بكنم؟ .
گفتم : بله ، قربانتان شوم !
فرمود : بر تو باد به #راستگويى و #امانتدارى ، تا اين چنين ، شريكِ مال مردم باشى و انگشت هايش را [براى فهماندن مطلب ،] درهم كرد .
« ... فَقالَ : عَلَيكَ بِصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ تَشرَكِ النّاسَ في أموالِهِم هكَذا ـ وجَمَعَ بَينَ أصابِعِهِ ... »
اين اندرز را هميشه به ياد داشتم تا [به ثروتى دست يافتم كه] سيصد هزار درهم ، #زكات دادم .
* پارچه يا جامه اى نازك و نيكو، منسوب به سابور (شاپور)، واقع در منطقه فارس ( لغت نامه دهخدا : ج8 ص11624)
🗂منبع :
کافی ، ج ۵ ، ص ۱۳۴
#کمک_کردن_به_یکدیگر
#ادای_دین
#حق_الناس
#قرض_دادن
@aghouzboneiha
📢 یکدیگر را فراموش نکنیم 📢
#عبدالرحمن_بن_سیابه می گوید :
هنگامی که پدرم از دنيا رفت ، مردى از دوستانش نزد من آمد و درِ خانه را زد .
بيرون رفتم . به من #تسليت گفت و گفت : آيا پدرت از خود ارثی باقی گذاشته است؟
گفتم : نه .
كيسه اى كه در آن ، هزار درهم بود ، به من داد و گفت : از اين سرمايه ، درست نگهدارى كن و از سود آن ، بهره ببر .
با خوش حالى نزد مادرم رفتم و وى را از داستان ، باخبر کردم .
چون شب شد ، نزد يكى از دوستان پدرم رفتم و برايم مقدارى پارچه ی سابرى* جنس شاپورى خريدارى كرد و در مغازه اى به كسب ، مشغول شدم.
خداوند عز و جل در اين كسب و #كار ، سود بسيارْ مقدّر ساخت .
تا اینکه هنگام #حج شد ، به دلم افتاد به مكّه بروم .
نزد مادرم آمدم و به وى گفتم : به دلم افتاده كه به مكّه بروم .
مادرم گفت : پس پول فلانى را به وى بازگردان .
سپس درهم ها را نزد آن مرد بردم و به او دادم ، چنان كه گويا هزار درهم را به وى بخشيدم [ ؛ چون او گمان نمى كرد اين پول ، هيچ گاه به وى برگردد] .
مرد گفت : شايد اين پول برايت كم بوده است . آنها را زياد كنم؟
گفتم : خير ؛ قصد حج دارم و دوست دارم اموالتان نزد خودتان باشد .
سپس به سمت مكّه رفتم ، اعمال حج را به جا آوردم و به مدينه بازگشتم .
پس از برگشت ، به همراه مردم به ديدار #امام_صادق عليه السلام رفتم .
ايشان ، ملاقات هاى عمومى داشت . من كه كم سن بودم ، در آخرِ جمعيت نشستم . مردم سؤال مى كردند و وى پاسخ مى داد تا اين كه جمعيت ، كم شد .
امام عليه السلام به من اشاره كرد . نزديك شدم . به من فرمود : «آيا خواسته اى دارى؟» .
گفتم : جانم به فدايت! من عبدالرحمان پسر سَيابه هستم .
فرمود : پدرت چه كار مى كند؟
گفتم : از دنيا رفت .
امام عليه السلام اظهار همدردى كرد و برای او طلب #رحمت کرد .
سپس به من فرمود : آيا پدرت مالى به جاى گذاشت؟
گفتم : خير .
فرمود : پس چگونه حج انجام دادى؟ .
داستان آن مرد را برايش شرح دادم . هنوز سخنم تمام نشده بود كه فرمود : با هزار درهم ، چه كردى؟ .
گفتم : آن را به صاحبش بازگرداندم .
به من فرمود : «آفرين!» . آيا به تو سفارشى بكنم؟ .
گفتم : بله ، قربانتان شوم !
فرمود : بر تو باد به #راستگويى و #امانتدارى ، تا اين چنين ، شريكِ مال مردم باشى و انگشت هايش را [براى فهماندن مطلب ،] درهم كرد .
« ... فَقالَ : عَلَيكَ بِصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ تَشرَكِ النّاسَ في أموالِهِم هكَذا ـ وجَمَعَ بَينَ أصابِعِهِ ... »
اين اندرز را هميشه به ياد داشتم تا [به ثروتى دست يافتم كه] سيصد هزار درهم ، #زكات دادم .
* پارچه يا جامه اى نازك و نيكو، منسوب به سابور (شاپور)، واقع در منطقه فارس ( لغت نامه دهخدا : ج8 ص11624)
🗂منبع :
کافی ، ج ۵ ، ص ۱۳۴
#کمک_کردن_به_یکدیگر
#ادای_دین
#حق_الناس
#قرض_دادن
@aghouzboneiha
#داستان_شب
داستان تاریخی حاکم و دهقان !
🤴روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
👨🏼🌾روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🤴حاکم از کشاورز پرسید: مرا می شناسی؟
👨🏼🌾کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: به خاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در #رحمت_خدا باز بود من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نکرده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🤴حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط #ایمان و #باور من و توست که فرق دارد....
"از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه" خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش !👏
@aghouzboneiha
داستان تاریخی حاکم و دهقان !
🤴روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
👨🏼🌾روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🤴حاکم از کشاورز پرسید: مرا می شناسی؟
👨🏼🌾کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: به خاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در #رحمت_خدا باز بود من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نکرده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🤴حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط #ایمان و #باور من و توست که فرق دارد....
"از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه" خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش !👏
@aghouzboneiha
#تلنگر
🔹فلانی #شانس بزرگی دارد
چه میدانی شاید همیشه #استغفار میکند.
🔹فلانی به هر چه #بخواهد می رسد
چه میدانی شاید از #رحمت_الله تعالی ناامید نیست و در هر لحظه او را می خواند.
🔹فلانی همیشه #خوشحال است
چه میدانی شاید #قلب_پاکی دارد و برای مردم خیر و خوبی می خواهد.
🔹فلانی #چشم نمی خورد !!
چه میدانی شاید بر خواندن #اذکار مداومت میکند و قرآن خواندن را ترک نمیکند .
🔹هر نعمت ظاهری که میبینی
شاید در پس آن یک کار خوب نهفته باشد
🔹بیاد داشته باش :
🌸 من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها
هر کس کار نیکی انجام دهد 10 برابر پاداش می گیرد .
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـد و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🔹فلانی #شانس بزرگی دارد
چه میدانی شاید همیشه #استغفار میکند.
🔹فلانی به هر چه #بخواهد می رسد
چه میدانی شاید از #رحمت_الله تعالی ناامید نیست و در هر لحظه او را می خواند.
🔹فلانی همیشه #خوشحال است
چه میدانی شاید #قلب_پاکی دارد و برای مردم خیر و خوبی می خواهد.
🔹فلانی #چشم نمی خورد !!
چه میدانی شاید بر خواندن #اذکار مداومت میکند و قرآن خواندن را ترک نمیکند .
🔹هر نعمت ظاهری که میبینی
شاید در پس آن یک کار خوب نهفته باشد
🔹بیاد داشته باش :
🌸 من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها
هر کس کار نیکی انجام دهد 10 برابر پاداش می گیرد .
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـد و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ