مرکز مشاوره و آموزش آگاهانه
309 subscribers
1.42K photos
295 videos
38 files
429 links
سطح اول خدمات مشاوره ای و آموزشی در شمال تهران
_____°°°°°_____°°°°°_____
*نوروفیدبک
*کارگاه های روانشناسی
*کتابخانه و پانسیون مطالعاتیV.I.P
*گروه مشاوران و مدرسان استعدادهای درخشان

📲 ارتباط با ما:
021-22004620
021-22637644
وبسایت:
www.agahane.ir
Download Telegram
🌟چنین بود رسم پیامبر بزرگ🌟

✍️ استاد صفايي حائري

می‌گويند يكى از اصحاب بر پيامبر بزرگ دوازده درهم هديه كرد كه لباس بگيرند. حضرت قبول نمود و على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيه كرد و آورد. حضرت هنگامى كه ديد تمام پول‏ها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: «آيا می‌شود اين معامله را اقاله كنى؟ من پيراهنی ارزان‏تر مى‌‏خواهم.»

على باز می‌گردد و مسأله را با فروشنده در ميان می‌گذارد و او معامله را اقاله می‌كند و على پول‏ها را به نزد پيامبر برمی‌گرداند.

پيامبر بزرگ می‌خواهد درس‏هايى بدهد، درس‏هايى براى آن‏ها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز می‌شنويم و به گوش می‌گيريم.

پيامبر در راه به كنيزى بر می‌خورند كه در گوشه‌اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله می‌كند.

درس اول، بازجويى و دل‏جويى است. توجه به گرفتار و درمانده و دل شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى ‏ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار گيرد.

رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى‏ آورد و گرفتارى را از غم و حيرت بيرون مى ‏كشد و به راه خود ادامه مى ‏دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى‏ خرد و در همان‏جا به بر می‌كند و به راه می‌افتد و چه درس‏هايى با خود می‌گذارد.

در برگشت برهنه‏‌اى فرياد مى ‏زند: «آيا كسى مرا مى ‏پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوشش‌ها فرو مى ‏ريزد، بپوشاند؟»

رسول بزرگ همان لباس کهنه خود را به تن کرده و لباسی را كه خريدارى كرده بود، در همان‏جا بر او مى ‏پوشاند و خود باز مى ‏گردد. نه اين‏كه او را به زحمت بياندازد، نه... خود باز می‌گردد و لباس خود را به او می‌دهد تا اين‏كه براى چند لحظه هم او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درس‏هاى ديگرى است.

با چهار درهم باقى‏مانده براى حضرت لباسى فراهم مى ‏شود. در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى ‏كند كه هنوز حيرت‌زده ايستاده است و می‌گويد:

مى ‏ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ با او به راه مى ‏افتد و در خانه مولاى او مى ‏ايستد و مى ‏گويد: «السلام عليكم يا اهل الدار».

و چنين بود رسم رسول بزرگ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا می‌كرد و درود می‌فرستاد و اگر جوابى نمی‌شنيد، باز می‌گشت.

در آخرين مرتبه جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما می‌خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود و لذا آخرين دفعه به جواب‏گويى صدا بلند كرديم.

حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و شفاعت كرد.

مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: «من به خاطر شفاعت و تشريف فرمايى شما، او را آزاد كردم و در راه خدا رها ساختم» و پيامبر شكر می‌كند كه «عجب پول با بركتى بود؛ دو برهنه را پوشاند و يك كنيز را آزاد ساخت.»

در همين سيره و داستان، درس‏هايى هست براى من كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا می‌توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد و رسول بزرگ عملًا نشان می‌دهد كه چگونه می‌توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيش‌آمد، بيشترين نتيجه را گرفت🌹🙇🏻❤️
(علی صفایی حائری/ روحانيت و حوزه ص ۶۸)

#اخلاقی
#تربیتی
#مناسبتی


🆔 @agahane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎧🎬 «خداوند برای هر کس خیر بخواهد، عشق حسین بن علی را در دلش می‌اندازد.»

امام صادق(ع)
وسائل الشیعة، ج14، ص496.

#احادیث_برگزیده #شوروشعور #اربعین #سیدمجید‌بنی‌فاطمه #حسینی_باشیم #مناسبتی

⤵️⤵️⤵️
🆔 @agahane 🌟