مرکز مشاوره و آموزش آگاهانه
308 subscribers
1.42K photos
295 videos
38 files
429 links
سطح اول خدمات مشاوره ای و آموزشی در شمال تهران
_____°°°°°_____°°°°°_____
*نوروفیدبک
*کارگاه های روانشناسی
*کتابخانه و پانسیون مطالعاتیV.I.P
*گروه مشاوران و مدرسان استعدادهای درخشان

📲 ارتباط با ما:
021-22004620
021-22637644
وبسایت:
www.agahane.ir
Download Telegram
تو بزرگی مثِ شب.
اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مثِ شب.
خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو.

📕 آیدا در آینه
✍🏻 #احمد_شاملو

#شعربخوانیم
🌟🌟🌟🆔 @agahane
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش

دلبر تو دایماً بر در دل حاضر است
رو زن دل برگشا حاضر و هوشیار باش

دیده‌ی جان روی او گر چه ببیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش

ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاقل و بیدار باش

نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته‌ی کار باش

در ره او هر چه هست با دل و جان وقف کن
تو به یکی زنده‌ای از همه بیزار باش

گر دل و جان تو را دُرّ بقا آرزوست
دم مزن و در فنا هم دم عطّار باش


👤عطّار نیشابوری

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
.
سپید می گذرد یا سیاه می گذرد
دو پلک بی تو برایم دو ماه می گذرد!
.
شبی که چشم تو را بوسه می زدم گفتم
که چشم های تو از این گناه می گذرد
.
دلم کبوتر جلد تو است و می دانی
چه بر پرنده ی بی سر پناه می گذرد!
.
برای من خبر شادمانی ات کافی ست
همین که زندگی ات رو به راه می گذرد
.
من از گذشت نگاهت به عشق می دیدم
که عشق های تو با یک نگاه می گذرد
.
بگو در آن طرف میله های این زندان
سپید می گذرد یا سیاه می گذرد؟ 
.
مهدی مظاهری

#شعر‌بخوانیم

🔰🔰🔰
🆔 @agahane 🌟
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد...

ببر به بی هدفی دست بر کمان و ببین
کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد

خبر ترین خبرِ روزگار، بی خبری ست
خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد

مرا به لفظ کهن عیب می کنند و رواست
که سینه سوخته از «می» حذر نخواهد کرد...

"فاضل نظری"

#شعر‌بخوانیم
#آگاهانه



🔰🔰🔰
🆔 @agahane 🌟
عمریست تا براه غمت رو نهاده‌ایم
روی و ریای خلق به یکسو نهاده‌ایم

ناموس چند ساله اجداد نیک نام
در راه جام و ساقی مهرو نهاده‌ایم

هوشیار و عاقلیم که بر دست و پای دل
زنجیر و بند از خم گیسو نهاده‌ایم

فرما اشارتی که دو چشم امیدوار
بر گوشه‌های آن خم ابرو نهاده‌ایم

هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده‌ایم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده‌ایم

گفتی که حافظا دل سرگشته‌ات کجاست
در حلقه‌های آن خم گیسو نهاده‌ایم

✍️حافظ
#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
گاهی گر از ملال محبت بخوانمت
دوری چنان مکن که به شیون برانمت

چون آه من به راه کدورت مرو که اشک
پیک شفاعتی است که از پی دوانمت

تو گوهر سرشکی و دردانه صفا
مژگان فشانمت که به دامن نشانمت

سرو بلند من که به دادم نمی‌رسی
دستم اگر رسد به خدا می‌رسانمت

پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تن نیستی که جان دهم و وارهانمت

ماتم سرای عشق به آتش چه می‌کشی
فردا به خاک سوختگان می‌کشانمت

تو ترک آبخورد محبت نمی‌کنی
اینقدر بی‌حقوق هم ای دل ندانمت

ای غنچه گلی که لب از خنده بسته‌ای
بازآ که چون صبا به دمی بشکفانمت

یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت

چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می‌چرانمت

لبخند کن معاوضه با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت


👤 شهریار

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا این همه رسوا دارد

در خیال آمدی و آینهٔ قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می‌گویند
قطره‌ای قصد نشان دادن دریا دارد

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

فاضل نظری

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
گوش کن، جاده صدا می‌زند تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک‌ها را بتکان، کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را، مثل یک قطعه‌ی آواز به خود
جذب کنند
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه‌ی عشق تر است.

👤 سهراب سپهری

#شعربخوانیم
🌟🌟🌟🆔 @agahane
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می‌درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می‌چشید

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی‌تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن سوی یقین شاید کمی هم کیش‌تر

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود

افشین یداللهی

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی که آشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن

گر چه دزدان خصم روز روشنند
آنچه می‌خواهد دل ایشان مکن

کعبه اقبال این حلقه است و بس
کعبه اومید را ویران مکن

این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن

نیست در عالم ز هجران تلختر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن

مولوی

#شعربخوانیم
🌟🌟🌟🆔 @agahane
داستان سائل و سالک

سائلی پیر خردمندی بدید
یادگار عمر او موی سپید

نزد او رفت و سخن آغاز کرد
سفره‌ی دل را نهاد و باز کرد

گفت: ای بیگانه‌ی بس آشنا
لحظه‌ای بر من بفرما اعتنا

می‌شود کاندر دل بیگانه‌ای
معرفت آید گزیند خانه‌ای؟

می‌شود آیا که قلب کور من
قلب از حق و حقیقت دور من

با فروغ معرفت بینا شود
از فضیلت‌های آن اغنا شود

داد پاسخ عارف روشن ضمیر
تا نماید قلب سائل را منیر

گفت: هر دل کو بداند سافل است
چون بداند کور و از حق غافل است

می‌تواند روشن و بینا شود
صاف و بی‌آلایه چون مینا شود

همچو مجنونی که از درد جنون
قوه‌ی درکش بگشته تیره گون

هست نا آگه ز درد و رنج خود
غافل از این حالت بغرنج خود

تا زمانی کاندر این هذیان بود
بی خبر زین لطمه و خسران بود

چون ز سر ادراک هذیانی برفت
می‌شود آگه چه خسرانی برفت

مرز این دیوانگی تا عاقلی
درک آن باشد که نابینا دلی

چون که فهمیدی ملول از علتی
آگه از نا آگهی و غفلتی

اندکی روشن دل و بینا شدی
بر ندانم‌های خود دانا شدی

👤 دکتر اجسان نجفیان

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد

می شد بدانم كه اينكه خط سر نوشت من
از دفتر كدام شب بسته وام شد ؟

اول دلــم فراق تو را سرسری گرفت
و آن زخم كوچک دلم آخر جذام شد

شعر من از قبيله خونست خون من ،
فـــــواره از دلــــم زد و آمد كلام شد

ما خون تازه در تن عشقيم و عشق را
شعر من و شكوه تو ، رمز الدوام شد

بعد از تو باز عاشقـی و باز ... آه نه !
اين داستان به نام تو اينجا تمام شد

حسین منزوی

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!

طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توست
ای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!

زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دل‌خوشیِ روبه‌زوالت!

مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!

پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!

یک‌بار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!
این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!

👤 فاضل نظری

#شعربخوانیم

🌟🌟🌟🆔 @agahane