کافه املاک ۷ ☕️7amlak
229 subscribers
33.6K photos
12.9K videos
424 files
14.8K links
با👈4khane معامله از 1خانه به 4 خانه آسونه⌛️⚠️ بزودی رونمایی از پلتفرم👈 4khane
👈اولین و تنهاسامانه هوشمند ویژه ی تبادل♻️ و تعاون🤝 مشاوران املاک
دراین کانال تلگرام و گروه واتساپ [ کافه املاک ۷]

https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO
مسکن
Download Telegram
Forwarded from جوشِ دریا
🔻وضعیت بیدولتی

مساله نه لجبازی که یک رویکرد زمینی است. هیچ گروهی نیست که بگوید وضعیت ایران بحرانی و حاد نیست. همه به این اندازه معتقدند. تقریبا همه نیز معترفند ایران فاقد دولت است. فاقد دولت بودن یعنی به هر دلیلی(که از نظر من متاثر از اتفاق ۴۵ سال پیش است) مساله فراتر از انگیزه‌های خیر و شر افراد است. در نتیجه به رفتن گروهی و آمدن گروه دیگری محتاج نیستیم. بلکه به رفتن «گروهی» و احیای «دولت» نیازمندیم.

مسیر احیای دولت برای ملتی که خود به تخریب خود کمر بسته بود رنج‌آور و دردناک است. دولت نقطه‌نظری است که نه شخصی که «ملی» می‌اندیشد.

«ملی اندیشیدن» را بسیاری بسانِ شعار در نظر گرفته‌اند. اما چارچوبش ساده است: «همه فارغ از هر عقیده‌ای که دارند شهروندند، حقوق هیچ کس را نمی‌توان زیر پا گذاشت. احدی حق ندارد حق و توان یک ملت را برای اعمال حاکمیت ملی زیر سوال ببرد و به هیچ معیاری نمی‌توان امنیت و منافع ملی را زیر سوال برد.»

نگرش فتح یک دولت با احیای دولت متفاوت است. آن که تنها می‌خواهد فتح کند با بیابانی خالی مواجه می‌شود که نمی‌داند پرچمش را در کجا بکوبد. آن که می‌خواهد احیا کند متکی بر اصول خود است. نگرش فتح سالهاست که راه حل‌های گوناگون را آزمون می‌کند: «اگر خیابان فتح شود چه؟ اگر اداره فتح شود چه؟ اگر....»

نگرش فتح به ۲۲ بهمن ۵۷ می‌نگرد، بی‌توجه به آن که آنجا چیزی بود که فتح شود. آنجا که ارتش بیانیه بی‌طرفی می‌نوشت یک نظم مستقر بود و نه بی‌نظمی. ظرفی بود که می‌شد در آن چیزی را حل کرد. وقتی ظرفی نیست حل کردن یک قدرت در یک خلا تلاش بیهوده است.
احیای دولت هم به معنی گرفتن ژست «متولی ایران» نیست. وقتی دولت نیست، نقش متولی را نیز نمی‌توان ایفا کرد. فهم خلا دردناک است و هر نمایش کمیکی به ستایش دستگاه سرکوبی می‌انجامد که خلا را نگاه داشته.

احیای دولت نیازمند احیای سیاست است و البته سیاست تلاش برای درگیر نگاه داشتن چند گروه ورشکسته نیست. سیاست بستر است، فضای تنفس جامعه است. این که گروه‌های سیاسی ما اکثرا شامل چند چریک ماقبل مدرن‌اند که در اوقات فراغت بمب می‌ساختند خود معلول انحلال سیاست است. فضایی نیست که چیزی در آن رشد کند، با به بازی گرفتن چند گروه رانتی و فاندبگیر ورشکسته نیز چیزی تغییر نمیکند. اصل مساله برقرار است.

سیاست عرصه برابری است: با مثالی روشن کنم، در اوج دوره همبستگی یکی از گلایه‌های طرفداران اسماعیلیون این بود که مثلا فلان فرد چه جایگاهی دارد که کنار "حامد" بنشیند؟ به طریق اولی چنین پرسشی البته در مورد خود او نیز مطرح بود. هیچ مکانیسمی نبود و چون نبود به سهولت برابری را زیر سوال می‌بردند. آن کس بهتر است که رسانه بیشتر تریبون بدهد یا جایزه بیشتری برده باشد یا حداکثر در نظرسنجی درصدی بیشتر آورده باشد. مشخص بود که همه "بادِ هواست" کدام رسانه معیار است؟ کدام نظرسنجی معیار است؟ کدام جایزه معیار است؟

در اوج همبستگی وقتی این پرسش‌ها پرسیده میشد به نظر مته به خشخاش گذاشتن بود، اما آنچه حاصلِ هیجان است با هیجان می‌رود و رفت.

سیاست عرصه ایده و همکاری و همراهی و ناهمراهی است. اشخاص حاملان ایده‌ها هستند، ایده‌ها وامدار اشخاص نیستند. وقتی ایده‌ها روشن نباشد روابط شخصی می‌شود. ایکس به ایگرگ نزدیک است. و همین وضعیتی است که در ایران حاکم است. هیچ کس ایده‌ای ندارد چون دولتی نیست.

#علیرضا_غلامحسینی
#دولت
#وضعیت_بی‌دولتی
#حکمرانی_غلط
#حامد_اسماعیلیون

جوش دریا