Forwarded from On Liberty | دربارهی آزادی
📃 سیاستگذاری اقتصادی به سبک نازیها (۲) | ✍🏻 دیوید گوردن
➣ @Notes_On_Liberty
❃ ویلهلم روپکه نیز نقدی بر نوشتههای فرید نوشته که هماکنون ترجمه آن در کتاب برخلاف مَد(Against the Tide) موجود است. یکی از بهترین تحلیلها راجع به دیدگاه فرید، که فعالیتهای او تحت رژیم نازیها را نیز در بر میگیرد، در کتاب والتر استروو به نام نخبگان علیه دموکراسی: ایدهآلهای رهبری در تفکر سیاسی بورژوازی در آلمان از سال ۱۸۹۰ تا سال ۱۹۳۳ آمده است.
❃ نکته شایان توجه در این است که در آغاز به قدرت رسیدن حزب، بسیاری فکر میکردند که این اهداف رادیکال در سطح پروپاگاندا باقی خواهد ماند. همه میدانستند که حزب دو جناح چپ و راست دارد و تصور بر آن بود که تفکرات ضدکاپیتالیستی به جناح چپ حزب منحصر میشود. احتمالا مهمترین عضو جناح چپ جورج استراسر و بردارش اوتو بودند. دکتر جوزف گوبلز که بعدها وزیر تبلیغات بدنام رژیم نازیها شد نیز در آن زمان یک چپگرای تندوتیز بود. گاتفرید فدر، نویسنده اصلی طرح شامل بیست هدف یاد شده، نیز به خاطر محکوم کردن «استبداد نفع شخصی» بعدها به یکی از برنامهریزان اقتصادی دولت هیتلر تبدیل شد.
❃ اما چرا تصور بر آن بود که جناح چپ حزب امور را در دست نخواهد گرفت؟ باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیتلر قبل از رسیدن به قدرت در ملاقاتهایی که با صاحبان صنایع ترتیب داده بود به آنها اطمینان داد که با کسبوکار خصوصی هیچ خصومتی ندارد (برخلاف نظر مارکسیستها در مورد نازیها، هیتلر را به هیچ عنوان نمیتوان آلت دست صنایع بزرگ به حساب آورد. همانطور که هنری اشبی ترنر در کتاب «صنایع بزرگ آلمان و ظهور هیتلر» نشان داده است، تا قبل از سال ۱۹۳۳ بخش اعظم کمکهای صنایع به احزاب سیاسی رقیب تعلق میگرفت). یالمار هوراس گریلی شاخت، وزیر اقتصاد هیتلر نیز فردی رادیکال نبود. خود هیتلر نیز با کاهش ارزش پول ملّی آلمان مخالف بود. احتمالاً در آن زمان نمیشد هیتلر را در جناح چپ حزب دستهبندی کرد. بهعلاوه هیتلر تمام قدرت را یک مرتبه در دست نگرفت. دقیقاً برعکس، او رییس یک کابینه ائتلافی بهشمار میرفت. در واقع آن زمان ناسیونالیستهای محافظهکار از جمله معاون صدراعظم فرانز فون پاپن، تصور میکردند که هیتلر قابل کنترل است.
❃ شرایط زمانی تغییر کرد که آتش سوزی ساختمان رایشستاگ باعث شد که هیتلر با استفاده از شرایط بحرانی بتواند لایحه افزایش حدود اختیاراتش (Enabling Bill) را تصویب کند و بهطور تمام و کمال قدرت را در دست بگیرد. بر خلاف باور عموم، نازیها این آتش سوزی را به راه نیانداختند (رجوع کنید به کتاب آتشسوزی رایشستاگ). این رویداد باعث شد که نازیها بتوانند همانگونه که در سر میپروراندند، قدرت را در دست بگیرند، اما این اتفاق به نفع جناح چپ حزب تمام نشد. هیتلر بالاخره در طی دورهای که بعدها به شب دشنههای بلند (Night of Long Knives) مشهور شد، عناصر رادیکال SA را تصفیه کرد. جورج استراسر نیز از قربانیان این تصفیه بود. همانطور که میدانیم گوبلز در قدرت باقی ماند و درحالیکه دیدگاههای اقتصادی چپ خود را حفظ کرد، تحت فرمان هیتلر بود. گاتفرید فدر نیز از قدرت کناره گرفت و در یک دانشگاه مشغول به کار شد.
- ادامه دارد...
#اقتصاد #نازیسم #ناسیونالسوسیالیسم
#سوسیالیسم #هیتلر #آلمان #مداخلهگرایی
#الغای_مالکیت #اشتراکیسازی #کمونیسم
#اصلاحات_ارضی #تقسیم_سود #دولتگرایی
➣ @Notes_On_Liberty
➣ @Notes_On_Liberty
❃ ویلهلم روپکه نیز نقدی بر نوشتههای فرید نوشته که هماکنون ترجمه آن در کتاب برخلاف مَد(Against the Tide) موجود است. یکی از بهترین تحلیلها راجع به دیدگاه فرید، که فعالیتهای او تحت رژیم نازیها را نیز در بر میگیرد، در کتاب والتر استروو به نام نخبگان علیه دموکراسی: ایدهآلهای رهبری در تفکر سیاسی بورژوازی در آلمان از سال ۱۸۹۰ تا سال ۱۹۳۳ آمده است.
❃ نکته شایان توجه در این است که در آغاز به قدرت رسیدن حزب، بسیاری فکر میکردند که این اهداف رادیکال در سطح پروپاگاندا باقی خواهد ماند. همه میدانستند که حزب دو جناح چپ و راست دارد و تصور بر آن بود که تفکرات ضدکاپیتالیستی به جناح چپ حزب منحصر میشود. احتمالا مهمترین عضو جناح چپ جورج استراسر و بردارش اوتو بودند. دکتر جوزف گوبلز که بعدها وزیر تبلیغات بدنام رژیم نازیها شد نیز در آن زمان یک چپگرای تندوتیز بود. گاتفرید فدر، نویسنده اصلی طرح شامل بیست هدف یاد شده، نیز به خاطر محکوم کردن «استبداد نفع شخصی» بعدها به یکی از برنامهریزان اقتصادی دولت هیتلر تبدیل شد.
❃ اما چرا تصور بر آن بود که جناح چپ حزب امور را در دست نخواهد گرفت؟ باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیتلر قبل از رسیدن به قدرت در ملاقاتهایی که با صاحبان صنایع ترتیب داده بود به آنها اطمینان داد که با کسبوکار خصوصی هیچ خصومتی ندارد (برخلاف نظر مارکسیستها در مورد نازیها، هیتلر را به هیچ عنوان نمیتوان آلت دست صنایع بزرگ به حساب آورد. همانطور که هنری اشبی ترنر در کتاب «صنایع بزرگ آلمان و ظهور هیتلر» نشان داده است، تا قبل از سال ۱۹۳۳ بخش اعظم کمکهای صنایع به احزاب سیاسی رقیب تعلق میگرفت). یالمار هوراس گریلی شاخت، وزیر اقتصاد هیتلر نیز فردی رادیکال نبود. خود هیتلر نیز با کاهش ارزش پول ملّی آلمان مخالف بود. احتمالاً در آن زمان نمیشد هیتلر را در جناح چپ حزب دستهبندی کرد. بهعلاوه هیتلر تمام قدرت را یک مرتبه در دست نگرفت. دقیقاً برعکس، او رییس یک کابینه ائتلافی بهشمار میرفت. در واقع آن زمان ناسیونالیستهای محافظهکار از جمله معاون صدراعظم فرانز فون پاپن، تصور میکردند که هیتلر قابل کنترل است.
❃ شرایط زمانی تغییر کرد که آتش سوزی ساختمان رایشستاگ باعث شد که هیتلر با استفاده از شرایط بحرانی بتواند لایحه افزایش حدود اختیاراتش (Enabling Bill) را تصویب کند و بهطور تمام و کمال قدرت را در دست بگیرد. بر خلاف باور عموم، نازیها این آتش سوزی را به راه نیانداختند (رجوع کنید به کتاب آتشسوزی رایشستاگ). این رویداد باعث شد که نازیها بتوانند همانگونه که در سر میپروراندند، قدرت را در دست بگیرند، اما این اتفاق به نفع جناح چپ حزب تمام نشد. هیتلر بالاخره در طی دورهای که بعدها به شب دشنههای بلند (Night of Long Knives) مشهور شد، عناصر رادیکال SA را تصفیه کرد. جورج استراسر نیز از قربانیان این تصفیه بود. همانطور که میدانیم گوبلز در قدرت باقی ماند و درحالیکه دیدگاههای اقتصادی چپ خود را حفظ کرد، تحت فرمان هیتلر بود. گاتفرید فدر نیز از قدرت کناره گرفت و در یک دانشگاه مشغول به کار شد.
- ادامه دارد...
#اقتصاد #نازیسم #ناسیونالسوسیالیسم
#سوسیالیسم #هیتلر #آلمان #مداخلهگرایی
#الغای_مالکیت #اشتراکیسازی #کمونیسم
#اصلاحات_ارضی #تقسیم_سود #دولتگرایی
➣ @Notes_On_Liberty
Forwarded from On Liberty | دربارهی آزادی
📃 سیاستگذاری اقتصادی به سبک نازیها (۵) | ✍🏻 دیوید گوردن
➣ @Notes_On_Liberty
❃ در ۱۸ اکتبر(۱۹۳۶) هیتلر رسماً به گورینگ در اجرای برنامههای چهارساله اختیار تام داد. در روزهای پس از آن، مسئولیت تقریباً تمام جنبههای اقتصاد، شامل کنترل رسانههای تجاری به گورینگ داده شد.
❃ واضح است که تجارت بینالمللی تحت یک سیستم برنامهریزی، مشمول کنترلهای سفت و سخت قرار میگیرد. بههمپیوستگی اقدامات مداخله گرایانهای که میزس مطرح کرده بود در این زمینه نیز قابل مشاهده است: «اقتصاد آلمان مانند هر اقتصاد مدرن دیگری نمیتواند بدون واردات غذا و مواد خام دوام بیاورد و در عین حال برای اینکه بتواند از پس وارد کردن این اقلام برآید باید صادرات داشته باشد. اگر بهخاطر حمایتگرایی و کاهش ارزش پول، در جریان کالاها محدودیتی ایجاد میشد، تنها راهی که برای آلمان باقی میماند این بود که کنترلهای بیشتری در مسیر واردات و صادرات ایجاد کند و این مورد نیز مداخلات بیشتری را ضروری میکرد.»
❃ یکی از انواع مداخلهگرایی در تجارت به ویژگی رژیم نازی تبدیل شد. بعد از اینکه تجارت با ایالات متحده به شدت کاهش یافت، شاخت با کشورهای اروپای شرقی مبادلات دوجانبهای را ترتیب داد. این موافقتنامهها شامل کالاهای خاصی میشد و نرخ مبادله نیز بین پول آلمان و ارزهای خارجی «در سطحی متفاوت از نرخ مبادله واقعی ثابت شد... موافقتنامههای تهاتری در تجارت با کشورهای اروپای شرقی که پیوندشان با رایش از لحاظ سیاسی قابل انکار نبود، برای آلمان انحصار قابل توجهی ایجاد کرد.»
❃ پس از مدت کوتاهی اقتصاد آزاد از کاپیتالیسم بسیار فاصله گرفت اما مالکیت خصوصی در ظاهر از بین نرفت. برخلاف اتحاد جماهیر شوروی، دولت ابزار تولید را ملّی نکرده بود اما در عین حال مالکان نمیتوانستند طبق میل خود قیمتها را تعیین کنند. تمام تصمیمات مهم را دولت اتخاذ میکرد. همانطور که میزس میگوید: «در نمونه دوم سوسیالیسم (که میتوان آن را نوع هندنبرگ یا آلمانی نامید) مالکیت خصوصی عوامل تولید، بازار، قیمتها، دستمزدها و نرخ بهره تنها در ظاهر حفظ شد. طوری که دیگر چیزی به اسم کارآفرین وجود نداشت و تنها مدیران فروشگاه باقی ماندند. این مدیران به ظاهر در چرخاندن کسبوکارهایی که به آنها واگذار شده بود نقش اساسی داشتند. امور مربوط به خرید و فروش، استخدام و تعدیل کارکنان و پرداخت پاداش به آنها، وام گیری و پرداخت بهره و اصل وام بر عهده مدیران فروشگاهها بود. اما این مدیران در تمام فعالیتهایشان باید بدون قید و شرط از دستورات مقامات مافوق در دفتر مدیریت تولید اطاعت میکردند. دفتر مدیریت تولید به مدیران فروشگاهها دستور میداد که چه چیزی را چهطور تولید کنند، چه چیزی را با چه قیمتی و از چه کسی خریداری کنند، و چه چیز را با چه قیمتی به چه کسی بفروشند. این دفتر وظیفه و دستمزد هر کارگر را تعیین میکرد و دستور میداد که سرمایهداران وجوهشان را به چه کسی واگذار کنند. در چنین شرایطی مبادله بازاری معنای خود را از دست داد.»
#اقتصاد #نازیسم #ناسیونالسوسیالیسم
#سوسیالیسم #هیتلر #آلمان #مداخلهگرایی
#الغای_مالکیت #اشتراکیسازی #کمونیسم
➣ @Notes_On_Liberty
➣ @Notes_On_Liberty
❃ در ۱۸ اکتبر(۱۹۳۶) هیتلر رسماً به گورینگ در اجرای برنامههای چهارساله اختیار تام داد. در روزهای پس از آن، مسئولیت تقریباً تمام جنبههای اقتصاد، شامل کنترل رسانههای تجاری به گورینگ داده شد.
❃ واضح است که تجارت بینالمللی تحت یک سیستم برنامهریزی، مشمول کنترلهای سفت و سخت قرار میگیرد. بههمپیوستگی اقدامات مداخله گرایانهای که میزس مطرح کرده بود در این زمینه نیز قابل مشاهده است: «اقتصاد آلمان مانند هر اقتصاد مدرن دیگری نمیتواند بدون واردات غذا و مواد خام دوام بیاورد و در عین حال برای اینکه بتواند از پس وارد کردن این اقلام برآید باید صادرات داشته باشد. اگر بهخاطر حمایتگرایی و کاهش ارزش پول، در جریان کالاها محدودیتی ایجاد میشد، تنها راهی که برای آلمان باقی میماند این بود که کنترلهای بیشتری در مسیر واردات و صادرات ایجاد کند و این مورد نیز مداخلات بیشتری را ضروری میکرد.»
❃ یکی از انواع مداخلهگرایی در تجارت به ویژگی رژیم نازی تبدیل شد. بعد از اینکه تجارت با ایالات متحده به شدت کاهش یافت، شاخت با کشورهای اروپای شرقی مبادلات دوجانبهای را ترتیب داد. این موافقتنامهها شامل کالاهای خاصی میشد و نرخ مبادله نیز بین پول آلمان و ارزهای خارجی «در سطحی متفاوت از نرخ مبادله واقعی ثابت شد... موافقتنامههای تهاتری در تجارت با کشورهای اروپای شرقی که پیوندشان با رایش از لحاظ سیاسی قابل انکار نبود، برای آلمان انحصار قابل توجهی ایجاد کرد.»
❃ پس از مدت کوتاهی اقتصاد آزاد از کاپیتالیسم بسیار فاصله گرفت اما مالکیت خصوصی در ظاهر از بین نرفت. برخلاف اتحاد جماهیر شوروی، دولت ابزار تولید را ملّی نکرده بود اما در عین حال مالکان نمیتوانستند طبق میل خود قیمتها را تعیین کنند. تمام تصمیمات مهم را دولت اتخاذ میکرد. همانطور که میزس میگوید: «در نمونه دوم سوسیالیسم (که میتوان آن را نوع هندنبرگ یا آلمانی نامید) مالکیت خصوصی عوامل تولید، بازار، قیمتها، دستمزدها و نرخ بهره تنها در ظاهر حفظ شد. طوری که دیگر چیزی به اسم کارآفرین وجود نداشت و تنها مدیران فروشگاه باقی ماندند. این مدیران به ظاهر در چرخاندن کسبوکارهایی که به آنها واگذار شده بود نقش اساسی داشتند. امور مربوط به خرید و فروش، استخدام و تعدیل کارکنان و پرداخت پاداش به آنها، وام گیری و پرداخت بهره و اصل وام بر عهده مدیران فروشگاهها بود. اما این مدیران در تمام فعالیتهایشان باید بدون قید و شرط از دستورات مقامات مافوق در دفتر مدیریت تولید اطاعت میکردند. دفتر مدیریت تولید به مدیران فروشگاهها دستور میداد که چه چیزی را چهطور تولید کنند، چه چیزی را با چه قیمتی و از چه کسی خریداری کنند، و چه چیز را با چه قیمتی به چه کسی بفروشند. این دفتر وظیفه و دستمزد هر کارگر را تعیین میکرد و دستور میداد که سرمایهداران وجوهشان را به چه کسی واگذار کنند. در چنین شرایطی مبادله بازاری معنای خود را از دست داد.»
#اقتصاد #نازیسم #ناسیونالسوسیالیسم
#سوسیالیسم #هیتلر #آلمان #مداخلهگرایی
#الغای_مالکیت #اشتراکیسازی #کمونیسم
➣ @Notes_On_Liberty
❌سرکوبگران دهه60 تا کنون از تودهایها آنزمان تا تا توده ایهای اکنون و لوکاشنکو!
راستش من تا به حال تصور میکردم که دفاع "رفقای تودهای" از اتحاد جماهیر شوروی سابق، به دلیل علاقهشان به نوع نظام سوسیالیستی یا همان اقتصاد دولتی آن کشور بوده است.
ظاهراً تصور من اشتباه بوده است! زیرا با حمایت شورانگیزی که این "رفقا" از ولادیمیر پوتین و اخیراً از الکساندر لوکاشنکو به رغم اقتصاد اصطلاحاً آزاد اما مافیاییِ حاکم بر روسیه و بلاروس، به عمل میآورند، یا کلاً به آن قسمت از کرۀ خاکی، فارغ از نوع حکومت آن عمیقاً دلبستگی دارند و یا اینکه تمایلشان به شوروی هم نه به دلیل نوع نظام اقتصادی آن، بلکه به علت وجود نظام سیاسی سرکوبگر و خفقانآور در آن کشور بوده است!
#احمد_زیدآبادی
#لوکاشنکو
#حزب_توده
#سوسیالیسم
#اتحاد_شوروی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
@adalat2
از اصلاح طلب نماها تا مدعیان اصولگرا
راستش من تا به حال تصور میکردم که دفاع "رفقای تودهای" از اتحاد جماهیر شوروی سابق، به دلیل علاقهشان به نوع نظام سوسیالیستی یا همان اقتصاد دولتی آن کشور بوده است.
ظاهراً تصور من اشتباه بوده است! زیرا با حمایت شورانگیزی که این "رفقا" از ولادیمیر پوتین و اخیراً از الکساندر لوکاشنکو به رغم اقتصاد اصطلاحاً آزاد اما مافیاییِ حاکم بر روسیه و بلاروس، به عمل میآورند، یا کلاً به آن قسمت از کرۀ خاکی، فارغ از نوع حکومت آن عمیقاً دلبستگی دارند و یا اینکه تمایلشان به شوروی هم نه به دلیل نوع نظام اقتصادی آن، بلکه به علت وجود نظام سیاسی سرکوبگر و خفقانآور در آن کشور بوده است!
#احمد_زیدآبادی
#لوکاشنکو
#حزب_توده
#سوسیالیسم
#اتحاد_شوروی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
@adalat2
از اصلاح طلب نماها تا مدعیان اصولگرا
افسانه اسکاندیناوی سوسیالیستی
هرگاه از کارآمدی اقتصاد سوسیالیستی یاد میشود نام کشورهای نوردیک، مخصوصا سوئد یاد میشود.
اما در این باره باید کمی درنگ کرد، در سوئد و اسکاندیناوی چه خبر است؟
تماشای ویدئو با کیفیت بالا :
https://youtu.be/qLqQceM54z4
#socialism
#economy
#اقتصاد
#سوسیالیسم
#سوئد
هرگاه از کارآمدی اقتصاد سوسیالیستی یاد میشود نام کشورهای نوردیک، مخصوصا سوئد یاد میشود.
اما در این باره باید کمی درنگ کرد، در سوئد و اسکاندیناوی چه خبر است؟
تماشای ویدئو با کیفیت بالا :
https://youtu.be/qLqQceM54z4
#socialism
#economy
#اقتصاد
#سوسیالیسم
#سوئد
YouTube
افسانه اسکاندیناوی سوسیالیستی
هرگاه از کارآمدی اقتصاد سوسیالیستی یاد میشود نام کشورهای نوردیک، مخصوصا سوئد یاد میشود.
اما در این باره باید کمی درنگ کرد، در سوئد و اسکاندیناوی چه خبر است؟
#اقتصاد
#اسکاندیناوی
#سوسیالیسم
#سوئد
اما در این باره باید کمی درنگ کرد، در سوئد و اسکاندیناوی چه خبر است؟
#اقتصاد
#اسکاندیناوی
#سوسیالیسم
#سوئد
Forwarded from 𝑫𝒐𝒏𝒂𝒍𝒅 𝑻𝒓𝒖𝒎𝒑
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک هوادار ترامپ میگه :
موشها در تله می میرند چون نمی فهمند چرا پنیر توی تله رایگانه. سوسیالیسم هم همینطوره. در فقر رفاه دولتی (welfare) میمیری پیش از اینکه بدونی زندگی در آزادی چه معنی داره.
#رویداد_ملل #آمریکا #چپ_هرگز_نمی_فهمد #سوسیالیسم
موشها در تله می میرند چون نمی فهمند چرا پنیر توی تله رایگانه. سوسیالیسم هم همینطوره. در فقر رفاه دولتی (welfare) میمیری پیش از اینکه بدونی زندگی در آزادی چه معنی داره.
#رویداد_ملل #آمریکا #چپ_هرگز_نمی_فهمد #سوسیالیسم
Forwarded from 𝑫𝒐𝒏𝒂𝒍𝒅 𝑻𝒓𝒖𝒎𝒑
جهش ژنتیکی ویروس چپ از هر میزبان به میزبان بعدی.
استالین با سابقه سلاخی بیست میلیون انسان به مائو گفت در خشونت تندروی میکنی! مائو خودش با حدود شصت میلیون جنازه رو دستش به پول پوت گفته تندروی میکنی! سیر تعالی خلوص نفس و پیمودن مدارج عرفان رو در این رهبران مبارز میشه به وضوح دید!
#کمونیسم #سوسیالیسم #چپ_هرگز_نمی_فهمد #مائو #پل_پوت #استالین
استالین با سابقه سلاخی بیست میلیون انسان به مائو گفت در خشونت تندروی میکنی! مائو خودش با حدود شصت میلیون جنازه رو دستش به پول پوت گفته تندروی میکنی! سیر تعالی خلوص نفس و پیمودن مدارج عرفان رو در این رهبران مبارز میشه به وضوح دید!
#کمونیسم #سوسیالیسم #چپ_هرگز_نمی_فهمد #مائو #پل_پوت #استالین
Forwarded from On Liberty | دربارهی آزادی
📃 آیا میزس فاشیست بود؟ | ✍🏻 فابریزیو فِرراری
➣ @Notes_On_Liberty
هر چند وقت یکبار، از سوی اتهامزنندگان که یا نادان هستند یا بدطینت -و یا هر دو- میزس متهم به فاشیست بودن میشود. خردهاستدلالی که این مخالفان مطرح میکنند نقلقول ناقصی از کتاب لیبرالیسم میزس است:
«نمیتوان انکار کرد که فاشیسم و جنبشهای مشابه که قصد برقراری دیکتاتوری را داشتند سرشار از بهترین نیّاتها بودند و مداخلهی آنان، برای مدتی، تمدن اروپا را نجات بخشید. لیاقتی که فاشیسم بدین ترتیب برای خود به دست آورد تا ابد در تاریخ زنده خواهد ماند. ولی اگرچه سیاستهای او رهایی گذرایی را به ارمغان آورد، این رهایی از نوعی نبود که کامیابی پیوسته را نوید دهد. فاشیسم چارهای موقتی بود. در نظر گرفتن آن بهعنوان چیزی بیش از این خطایی مهلک خواهد بود.» (لیبرالیسم ۱۹۲۷. ص ۵۱)
جملاتی که زیر آن خط کشیدهام گاهی بهمنظور تحریف بیشتر افکار میزس پیرامون فاشیسم حذف میشوند. در حقیقت، خواندن کل بخشی که نقلقول از آن استخراج شده است، تصویری واقعی از نظر منفی میزس پیرامون فاشیسم به دست میدهد. علاوهبراین، میزس در کنش انسانی هم استدلالاتی علیه فاشیسم عرضه میکند. در پایان، میزس طرفدار همکاری جهانی و تقسیم کار، تجارت آزاد، مهاجرت آزاد، و ضد نژادپرستی بود -درحالیکه فاشیسم خودکامگی و نژادپرستی را ترویج میداد.
میزس دربارهی فاشیسم واقعاً چه نوشت؟
در ابتدای بخش مورد بحث، میزس فاشیستها را بهعنوان «دشمنان غیرکمونیست لیبرالیسم» (ص ۴۶) لقب داده، ادامه میدهد که فاشیستها -مانند کمونیستهای اینترناسیونال سوم- هنگامیکه زمان مبارزات انقلابی و نابودی مخالفان فرامیرسید، «هر جنایت، هر دروغ، و هر بهتانی» را روا میدانستند.
میزس صراحتاً خاطرنشان میکند، از آنجاکه فاشسیتها جاییکه اندیشهها و برخوردهای منطقی میتواند به کار گرفته شود به خشونت متوسل میشوند، ایدئولوژی آنها با لیبرالیسم کلاسیک ناسازگار است:
«آنچه لیبرالیسم را از تاکتیکهای سیاسی فاشیسم متمایز میکند، تفاوت در عقیدهی اساسی دربارهی نقش خشونت در مبارزه برای قدرت است. خطر عظیم تهدیدکنندهی سیاست داخلی از سوی فاشیسم، ایمان راسخ آن به قدرت تزلزلناپذیر خشونت است... اگر فاشیسم واقعاً خواهان مبارزه با سوسیالیسم میبود، میبایست با ایده و اندیشه با آن مقابله میکرد. بههرحال، تنها یک اندیشه است که میتواند بهطور مؤثر با سوسیالیسم مقابله کند؛ یعنی لیبرالیسم.» (لیبرالیسم. ۵۰)
در پایان، میزس استدلال میکند که فاشیسم، حتی در روابط بینالملل هم متوسل به خشونت و پرخاش میشود، و نمیتواند سودمند واقع شود، بلکه «سلسلهجنگهای بیپایانی را ایجاد میکند، که تمام تمدن جدید را نابود میکند»، بنابراین همکاری بینالمللی لازم جهت حفظ تجارت آزاد و تقسیم کار جهانی برای توسعهی اقتصادی را برهم میزند. همچنین، میزس کاملاً آگاه بود که سیاستهای اقتصادی فاشیستی به دلیل برنامهی «کاملاً ضدلیبرال» و «کاملاً مداخلهگرایانه»، یکسره با بازار آزاد ناسازگار است.
ملاحظات ضدفاشیستی بیشتر میزس:
ولی ناسازگاری میزس را با فاشیسم میتوان با درک دیدگاههای وی دربارهی پدیدههای اجتماعی و اقتصادی استنباط کرد. نخست، او طرفدار همکاری جهانی، تجارت آزاد، و مهاجرت آزاد بود. او محدودیت مهاجرت را بهعنوان ابزاری زیانآور در دسترس اعضای اتحادیهی کارگری بهمنظور محدودکردن نیروی کار داخلی در نظر میگرفت. (کنش انسانی. ۳۷۴)
دوم، او اظهار میداشت که «نفرت نژادی پدیدهی طبیعی ذاتی انسان نیست،» بلکه «محصول ایدئولوژیهاست.» در همین صفحه مینویسد که قومیتهای مختلف «برخلاف این ادعا که دافعهی طبیعی بین نژادهای مختلف وجود دارد، باهم زندگی میکنند.»
سوم، میزس صراحتاً توضیح داده است که فاشیسم چیزی جز میوهی سوسیالیسم، یعنی سوسیالیسم صنفی، نیست -و آشکارا با سرمایهداری و بازار آزاد در تضاد است. درحقیقت، میزس خاطرنشان کرد که تحت سوسیالیسم صنفی «صنف انحصاری، ترسی از رقابت ندارد» زیرا «از حق انحصاری بر تولید» بهرهمند است، بنابراین «آزادست که منافع اعضای خود را بر منافع مصرفکنندگان اولویت ببخشد.» به عبارت دیگر، سوسیالیسم صنفی حاکمیت مصرفکنندگان بر تولید را -که ماهیت اقتصاد بازار آزاد است- از بین میبرد.
نتیجهگیری:
دیدگاههای میزس دربارهی موضوعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، و نهادی با ایدئولوژی فاشیستی ناسازگارند -این موضوع با خواندن مشهورترین رسالات و کتب میزس قابل استنباط است. از اینرو، حتی اگر کسی با تحلیلهای تاریخی و سیاسی میزس دربارهی فاشیسم اختلافنظر داشته باشد، که درست، غلط، یا ناقص بوده است، اتهام «فاشیست»زدن به او، نشاندهندهی سوءنیت یا نادانی است -و یا هر دو.
#میزس #فاشیسم #لیبرالیسم #سوسیالیسم
➣ @Notes_On_Liberty
➣ @Notes_On_Liberty
هر چند وقت یکبار، از سوی اتهامزنندگان که یا نادان هستند یا بدطینت -و یا هر دو- میزس متهم به فاشیست بودن میشود. خردهاستدلالی که این مخالفان مطرح میکنند نقلقول ناقصی از کتاب لیبرالیسم میزس است:
«نمیتوان انکار کرد که فاشیسم و جنبشهای مشابه که قصد برقراری دیکتاتوری را داشتند سرشار از بهترین نیّاتها بودند و مداخلهی آنان، برای مدتی، تمدن اروپا را نجات بخشید. لیاقتی که فاشیسم بدین ترتیب برای خود به دست آورد تا ابد در تاریخ زنده خواهد ماند. ولی اگرچه سیاستهای او رهایی گذرایی را به ارمغان آورد، این رهایی از نوعی نبود که کامیابی پیوسته را نوید دهد. فاشیسم چارهای موقتی بود. در نظر گرفتن آن بهعنوان چیزی بیش از این خطایی مهلک خواهد بود.» (لیبرالیسم ۱۹۲۷. ص ۵۱)
جملاتی که زیر آن خط کشیدهام گاهی بهمنظور تحریف بیشتر افکار میزس پیرامون فاشیسم حذف میشوند. در حقیقت، خواندن کل بخشی که نقلقول از آن استخراج شده است، تصویری واقعی از نظر منفی میزس پیرامون فاشیسم به دست میدهد. علاوهبراین، میزس در کنش انسانی هم استدلالاتی علیه فاشیسم عرضه میکند. در پایان، میزس طرفدار همکاری جهانی و تقسیم کار، تجارت آزاد، مهاجرت آزاد، و ضد نژادپرستی بود -درحالیکه فاشیسم خودکامگی و نژادپرستی را ترویج میداد.
میزس دربارهی فاشیسم واقعاً چه نوشت؟
در ابتدای بخش مورد بحث، میزس فاشیستها را بهعنوان «دشمنان غیرکمونیست لیبرالیسم» (ص ۴۶) لقب داده، ادامه میدهد که فاشیستها -مانند کمونیستهای اینترناسیونال سوم- هنگامیکه زمان مبارزات انقلابی و نابودی مخالفان فرامیرسید، «هر جنایت، هر دروغ، و هر بهتانی» را روا میدانستند.
میزس صراحتاً خاطرنشان میکند، از آنجاکه فاشسیتها جاییکه اندیشهها و برخوردهای منطقی میتواند به کار گرفته شود به خشونت متوسل میشوند، ایدئولوژی آنها با لیبرالیسم کلاسیک ناسازگار است:
«آنچه لیبرالیسم را از تاکتیکهای سیاسی فاشیسم متمایز میکند، تفاوت در عقیدهی اساسی دربارهی نقش خشونت در مبارزه برای قدرت است. خطر عظیم تهدیدکنندهی سیاست داخلی از سوی فاشیسم، ایمان راسخ آن به قدرت تزلزلناپذیر خشونت است... اگر فاشیسم واقعاً خواهان مبارزه با سوسیالیسم میبود، میبایست با ایده و اندیشه با آن مقابله میکرد. بههرحال، تنها یک اندیشه است که میتواند بهطور مؤثر با سوسیالیسم مقابله کند؛ یعنی لیبرالیسم.» (لیبرالیسم. ۵۰)
در پایان، میزس استدلال میکند که فاشیسم، حتی در روابط بینالملل هم متوسل به خشونت و پرخاش میشود، و نمیتواند سودمند واقع شود، بلکه «سلسلهجنگهای بیپایانی را ایجاد میکند، که تمام تمدن جدید را نابود میکند»، بنابراین همکاری بینالمللی لازم جهت حفظ تجارت آزاد و تقسیم کار جهانی برای توسعهی اقتصادی را برهم میزند. همچنین، میزس کاملاً آگاه بود که سیاستهای اقتصادی فاشیستی به دلیل برنامهی «کاملاً ضدلیبرال» و «کاملاً مداخلهگرایانه»، یکسره با بازار آزاد ناسازگار است.
ملاحظات ضدفاشیستی بیشتر میزس:
ولی ناسازگاری میزس را با فاشیسم میتوان با درک دیدگاههای وی دربارهی پدیدههای اجتماعی و اقتصادی استنباط کرد. نخست، او طرفدار همکاری جهانی، تجارت آزاد، و مهاجرت آزاد بود. او محدودیت مهاجرت را بهعنوان ابزاری زیانآور در دسترس اعضای اتحادیهی کارگری بهمنظور محدودکردن نیروی کار داخلی در نظر میگرفت. (کنش انسانی. ۳۷۴)
دوم، او اظهار میداشت که «نفرت نژادی پدیدهی طبیعی ذاتی انسان نیست،» بلکه «محصول ایدئولوژیهاست.» در همین صفحه مینویسد که قومیتهای مختلف «برخلاف این ادعا که دافعهی طبیعی بین نژادهای مختلف وجود دارد، باهم زندگی میکنند.»
سوم، میزس صراحتاً توضیح داده است که فاشیسم چیزی جز میوهی سوسیالیسم، یعنی سوسیالیسم صنفی، نیست -و آشکارا با سرمایهداری و بازار آزاد در تضاد است. درحقیقت، میزس خاطرنشان کرد که تحت سوسیالیسم صنفی «صنف انحصاری، ترسی از رقابت ندارد» زیرا «از حق انحصاری بر تولید» بهرهمند است، بنابراین «آزادست که منافع اعضای خود را بر منافع مصرفکنندگان اولویت ببخشد.» به عبارت دیگر، سوسیالیسم صنفی حاکمیت مصرفکنندگان بر تولید را -که ماهیت اقتصاد بازار آزاد است- از بین میبرد.
نتیجهگیری:
دیدگاههای میزس دربارهی موضوعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، و نهادی با ایدئولوژی فاشیستی ناسازگارند -این موضوع با خواندن مشهورترین رسالات و کتب میزس قابل استنباط است. از اینرو، حتی اگر کسی با تحلیلهای تاریخی و سیاسی میزس دربارهی فاشیسم اختلافنظر داشته باشد، که درست، غلط، یا ناقص بوده است، اتهام «فاشیست»زدن به او، نشاندهندهی سوءنیت یا نادانی است -و یا هر دو.
#میزس #فاشیسم #لیبرالیسم #سوسیالیسم
➣ @Notes_On_Liberty
Forwarded from بورژوا
در قرن بیستم، زیبایی اهمیتش را از دست داد. هدف هنر، آشفتن حواس و شکستن تابوهای اخلاقی شد.
هدف، دیگر خلق و نیل به زیبایی نبود. هدف، به هر قیمتی که شده، اوریجینال بودن شد.
بسیاری از اهالی هنر، به فرقهای زشتگرا تبدیل شدند. معماری نیز روحش را از دست داد و سرد و عقیم شد.
غافل از اینکه با از دست دادن زیبایی، معنی زندگی را از دست خواهیم داد.
ادامه دارد...
#بورژوا #زیبایی #راجراسکروتن #لیبرالیسم #کاپیتالیسم #محافظهکاری
دشمنان_زیبایی #مارکسیسم #سوسیالیسم #داداییسم #مارسل_دوشامپ
هدف، دیگر خلق و نیل به زیبایی نبود. هدف، به هر قیمتی که شده، اوریجینال بودن شد.
بسیاری از اهالی هنر، به فرقهای زشتگرا تبدیل شدند. معماری نیز روحش را از دست داد و سرد و عقیم شد.
غافل از اینکه با از دست دادن زیبایی، معنی زندگی را از دست خواهیم داد.
ادامه دارد...
#بورژوا #زیبایی #راجراسکروتن #لیبرالیسم #کاپیتالیسم #محافظهکاری
دشمنان_زیبایی #مارکسیسم #سوسیالیسم #داداییسم #مارسل_دوشامپ
Forwarded from بورژوا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوئد: سوسیالیسم یا بازار آزاد؟
اگر فکر میکنید سوئد، سوسیالیستی است معنی سوسیالیسم را نمیفهمید. سوسیالیسم به این معنی است که دولت صاحب ابزار تولید باشد، مانند کوبا، ونزوئلا یا کرۀ شمالی. اما سوسیال دموکراتهای سوئد از همان اوایل فهمیدند که نیازمند کسبوکار خصوصیاند تا سوئد موفق شود.
#سوسیالیسم #بازار_آزاد #کوبا #سوئد #سرتاپاغلط #مغالطه_اسکاندیناوی
اگر فکر میکنید سوئد، سوسیالیستی است معنی سوسیالیسم را نمیفهمید. سوسیالیسم به این معنی است که دولت صاحب ابزار تولید باشد، مانند کوبا، ونزوئلا یا کرۀ شمالی. اما سوسیال دموکراتهای سوئد از همان اوایل فهمیدند که نیازمند کسبوکار خصوصیاند تا سوئد موفق شود.
#سوسیالیسم #بازار_آزاد #کوبا #سوئد #سرتاپاغلط #مغالطه_اسکاندیناوی