کِرِنْسیآ
296 subscribers
1.36K photos
162 videos
2 files
187 links
واژه اسپانیایی کِرِنسیا (Querencia):
کِرِنْسیآ: پناهگاه یا جایی که آرامش داری و احساس امنیت میکنی.
Yasi:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1342919277
:بهآر
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1224506798
اگر حرفی بود 👀
Download Telegram
که بود؟ شهره‌ی عالم به سست پیمانی
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی

چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمی‌یابمش به آسانی


چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی

چه کرد؟ عشقِ مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوه‌ی مسلمانی؟

چه از تو خواست؟ غزل‌های بی‌رقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی

چرا به عشقِ چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمی‌دانی...

#سجاد_سامانی
در شعر شاعران همه گشتم که مصرعی
در شان چشم‌های تو پیدا کنم، نشد

#سجاد_سامانی ‌‌     ‌‌    ‌‌    
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کرده‌ام که مرا از خودت نمی‌دانی؟

مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی


من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی

هزار باغِ گل از دامن تو می‌روید
به هر کجا بروی باز در گلستانی

قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی

#سجاد_سامانی
گفتم که تو منظور من از این همه شعری
مغرور، نگاهی به من انداخت که منظور؟!

#سجاد_سامانی
‌‌مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی..

#سجاد_سامانی
خوش آن‌زمان که برای گلایه وقت نبود
‏هزار شِکوه به یک بوسه مختصر می‌شد


#سجاد_سامانی 
گفتم که با فراق مدارا کنم، نشد
یک روز را بدون تو فردا کنم، نشد

گفتند عاشقِ که شدی؟! گریه‌ام گرفت
میخواستم بخندم و حاشا کنم، نشد...

#سجاد_سامانی
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم

#سجاد_سامانی
خوش آن‌زمان که برای گلایه وقت نبود
‏هزار شِکوه به یک بوسه مختصر می‌شد!

#سجاد_سامانی