کِرِنْسیآ
296 subscribers
1.3K photos
160 videos
1 file
187 links
واژه اسپانیایی کِرِنسیا (Querencia):
کِرِنْسیآ: پناهگاه یا جایی که آرامش داری و احساس امنیت میکنی.
Yasi:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1342919277
:بهآر
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1224506798
اگر حرفی بود 👀
Download Telegram
روزی که به دیدارم آمدی
در صبح روزی از روزهای بهار
به شعری زیبا می‌ماندی که راه میرود
خورشید با تو دمید
و بهار با تو رسید
کاغذهایی روی میزم بودند
ورق خوردند
و پیش رویم، فنجانی قهوه
پیش از آنکه بنوشمش، مرا نوشید...

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
Forwarded from ⌝ م.جنون ⌞
آیا شک داری که ورودت به قلبم،
باشکوه‌ترين روز تاریخ و بهترين خبر جهان بود؟
#نزار_قبانی
آزادی؟
ما را چه به آزادی؟وقتی پرفروش‌ترین کتاب‌های ما،کتاب‌های آشپزی و تعبیرخواب هستند
یعنی که ما ملتِ خوردن و خوابیدنیم!

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
چه فایده ای دارد!
نگران من باشی ولی، از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد!
در بین وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم؟

#نزار قبانی

@YBQuerencia
بهشتت هرکس بود،
جهنّمت هم غیر از او نمی‌تواند باشد.

#نزار_قبانی
@YBQuerencia

وقتی زن زیبایی می‌میرد،
زمین تعادل خود را از دست می‌دهد...
ماه صد سال عزای عمومی اعلام می‌کند،
و شعر بیکار می‌شود.


#نزار_قبانی
#مهسا_امینی
@YBQuerencia
نه برف مرا می‌ترساند و نه سرما
ولى در این حجم سنگین تنهایی‌ام
براى گرم شدن بهانه‌اى ندارم
جز اینکه
دوستت داشته باشم...

👤 #نزار_قبانی

@YBQuerencia
کسی، کسی را نمی‌بیند،
خورشید خودش را برای ما آتش می‌زند
امّا ما ماه را می‌نوازیم...!

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
عهد بستی 
‏آنچه بین ماست ابدیست 
‏یادم رفت که بپرسم آیا 
‏عشق را می‌گویی 
‏یا رنج را...؟

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
«تو را فقط به عنوانِ یک فرد دوست نداشته‌ام بلکه تو را بسانِ میهنی دوست داشتم
که "وابستگی" به غیر از آن را نمی‌خواهم.»

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
و من مدام از خودم می پرسم
چرا سرنوشت تو را به من رساند
و به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد...

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
الم تری قلبی تجمع فی عیونی؟
نمی بینی که قلبم در چشمانم جمع شده؟
#نزار_قبانی
#hug
@YBQuerencia
تو
در
میان
همه‌ی
چیز‌های
تلخ؛
یک
حبه
قندی!

‌#نزار_قبانی
و مدام از خودم می‌پرسم:
روزگاری که تو را هدیه آورده بود برای من،
چرا فرصت زندگانی با تو را
از من گرفت؟!

#نزار_قبانی
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمی‌دانم چقدر دوستت دارم. هربار که می‌پرسی چقدر؟ با خودم فکر می‌کنم دریا چطور حساب موج‌هایش را نگه دارد...

#نزار_قبانی
اگر میهنی داشتم، چهره‌ی تو میهنم بود.

#نزار_قبانی
دوست دارم گهگاه گم شوم 
مثل پرنده‌های پاییز 
می‌خواهم میهنی تازه بیابم 
غیر قابل دسترس 
و خدایی 
که مرا تعقیب نکند 
و سرزمینی که دشمنم نباشد!

می‌خواهم از پوستم بیرون بزنم 
از صدایم 
و از زبانم 
و مثل عطر مزرعه‌ها 
سیال شوم! 

#نزار_قبانی
زور مرد با ماهیچه‌هایش مقایسه نمی‌شود بلکه با میزان ِخنده‌هایی که به صورت کسی که دوستش دارد، می‌آورد سنجیده‌ می‌شود.

#نزار_قبانی
اگر برای تو خیری داشت می‌ماند
اگر دوست‌دارت بود حرف می‌زد
و اگر مشتاق دیدنت بود می‌آمد

#نزار_قبانی