صداى نوينِ خراسان
793 subscribers
792 photos
157 videos
27 files
2.73K links
❇️ #صدای_نوین_خراسان تلاشی در تداوم اندیشه‌های ملی-مذهبی استاد شريعتى و آئینه روشنفکری دینی است.
❇️ انتشار مطالب الزاماً به معنی تایید دیدگاه نویسنده نیست.
❇️ ارتباط با ادمین و ارسال مطالب:
@VoNoKhAdmin
Download Telegram
⭕️ اختلاف نظر سیاسی می‌تواند جامعه‌ای بهتر بسازد

گفت‌وگوی "گری گاتینگ" با "جری گاس" دربارۀ اختلاف نظر سیاسی (مترجم: میلاد اعظمی‌مرام)


🔹بیشتر مردم فکر می‌کنند شکاف عظیم ایدئولوژیک بین رقبا یا جناح‌های سیاسی، بزرگ‌ترین مانع برای حل مشکلات ملی است. باور رایج این است که برای ایجاد هر نوع پیشرفت مهمی باید برداشت مشترکی از جامعه آرمانی خود داشت. اما جری گاس، فیلسوف سیاسی آمریکایی، در کتاب اخیرش راجع به تنوع ارزش‌ها در مباحثات سیاسی، این نگاه را به چالش می‌کشد. گاس می‌گوید تردیدی وجود ندارد که هر کشوری با معضلاتی روبه‌روست که به هر حال باید به دنبال راه‌حلی برای آن‌ها باشد. اما در جست‌و‌جوی راه‌حل‌، گروه‌های هم‌نظر معمولاً چندان کارامد عمل نمی‌کنند.

🔹گروه‌های هم‌نظری که به دنبال حل مشکلات هستند، نگاهی مشابه به امور دارند و دربارۀ مسیر پیشرو هم‌عقیده‌اند؛ این امر تا زمانی کارا است که با مشکلی مواجه نشوند. اما وقتی به مشکلی برخورند غالباً توان پیش‌بینی گام بعد را ندارند.

🔹در مقابل، در گروه‌های متنوع افراد نگاه‌ها و رویکردهای مختلفی به مشکلات دارند، و ازین‌رو به موانع مختلفی برمی‌خورند. به همین دلیل هرگاه چشم‌اندازی به مانع برخورد، چشم‌اندازی دیگر می‌تواند مسیر پیشرو را نشان می‌دهد. بنابراین در سطحی کلان، نوعی همکاری ناخواسته و جالب‌توجه شکل می‌گیرد. به‌عنوان مثال، سوسیال دموکرات‌ها حامی دولت‌های رفاه اجتماعیِ سکولار هستند، ولی از اقتصاددانانِ معتقد به بازارآزاد و سازمان‌های دینی آموختند که چگونه ارائۀ خدمات اجتماعی را بهبود بخشند.

🔹نمونۀ جالب‌توجه دیگر، کمکی است که نگرش‌های فمینیستی به محافظه‌کاران کردند تا در باب دیدگاه‌هایشان نسبت به خانواده بازاندیشی کنند. کمکی که البته هر دو طرف منکر آن می‌شوند.

🔹«آموختن از دیگران» و «گرد هم آمدن» یکی نیستند. بسیاری از بن‌بست‌های سیاسی به دلیل اختلاف‌نظر نیست؛ زیرا اختلاف‌نظرهای عمیق ویژگی همۀ دموکراسی‌های معاصر است. در مقابل، شاید یکی از بزرگترین مشکل‌ها باوری باشد که در همۀ جناح‌ها با هم مشترک است: اینکه جناح دیگر، احمق، فاسد و البته شرور است. اگر با این چشم به دیگران نگاه می‌کنیم، پس جنگ سیاسی، تنها چیزی است که می‌توانیم منتظرش باشیم. هر جناح با این عقیده راسخ به پیش می‌تازد که ناجیِ حقیقت از دست دشمن است.

🔹راه‌حل چیست؟ از نظر گاس قدم اول این است که بپذیریم غالباً از مخالفان خودمان می‌آموزیم. بنابراین می‌توانیم با دیگران مبارزه کنیم، و در عین‌حال این مبارزه به جنگی نفی‌کننده بدل نشود.

🔹تحقیقات اجتماعی متعددی نشان داده است وقتی برای حل یک مسئله، تیمی تشکیل می‌شود که تنوع دیدگاه بیشتری در میان اعضای آن وجود دارد، راه‌حل‌های کارامدتری حاصل می‌شود. به‌عنوان نمونه، اسکات پیج، استاد اقتصاد دانشگاه میشیگان در تحقیقی مشهور نشان داده است هرگاه زنانی به گروه‌های حل مشکلی اضافه می‌شوند که قبلاً همگی مرد بوده‌اند، توانایی در حل مشکل به شکل محسوسی بالا می‌رود. این مسئله دربارۀ تخصص‌ها و نظرگاه‌های اجتماعی مختلف هم مصداق دارد، پس چرا در حوزۀ سیاست فایده نداشته باشد؟

🔗 متن ‌کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#ترجمان_علوم_انسانی
#صدای_نوین_خراسان
@tarjomaanweb
🆔 @VoNoKh
⭕️ چرا مسلمان‌ام؟

✍️ یاسر میردامادی


🔹پرسش «من» معطوف به آنانی است که پیشاپیش مسلمان‌اند ولی کنجکاو اند در مورد معقولیت مسلمانی بیشتر بدانند یا مسلمان‌زادگانی که می‌خواهند ایمان از دست‌رفته‌شان را، با قانع‌شدن در باب معقولیت مسلمانی، باز یابند یا حقیقت‌جوی دین‌مایل مرددی که می‌خواهد دریابد آیا مسلمانی به قدر کافی گزینهٔ معقولی است که در فهرست گزینه‌های وی برای جهش ایمانی باشد یا خیر.

🔹پرسش از «چرا مسلمان ام» را می‌توان این گونه صورت‌بندی کرد: کسی که پیشاپیش مسلمانِ علاقمندی بوده، یا اسلام برای او گزینهٔ زنده‌ای است یا این قابلیت جدی را دارد که تبدیل به گزینهٔ زنده بشود، یا کسی که حقیقت‌جوی دین‌مایلِ مرددی است که می‌خواهد دریابد آیا اسلام به قدر کافی معقول است تا گزینهٔ پردوامی برای جهش ایمانی‌اش واقع شود، آن‌گاه چنین کسی چه دلایل معرفتی‌ای در دفاع از معقولیت (و نه «اثباتِ») مسلمانی (با تمام تنوع مذهبی‌اش) در مقابل ایرادها علیه معقولیتِ مسلمانی می‌تواند داشته باشد؟

🔹من، تا حدودی، از صدقه‌سرِ موسیقی مسلمان‌ام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زنده‌یاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روح‌افزای لطفی (تار، سه‌تار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام خواندن اشعار عرفانی فارسی، به ویژه اشعار مولانا و حافظ، همیشه مرا طمأنینهٔ وجودی و الهام‌آور عطا کرده و قوت قلب‌ام بخشیده که هستی الهی است و فرهنگ‌های مسلمان ریشهٔ الهی دارند.

🔹منظورم از بخش «چرا» در «پرسش از چرایی» علت (غیر معرفتی) نیست بلکه دلیل است. تا جایی که به علت ربط دارد و به شخص من بازمی‌گردد، من اساساً به این دلیل مسلمان ام که در خانوادهٔ مسلمانِ وفادار به دین، و نه خانواده‌ای دین‌رها بالیده‌ام. اما تمرکز در این جستار بر دلیل‌های معرفتی به سود مسلمانی خواهد بود، دلایلی که در وضعیت آرمانی، دست‌کم به شکل چشم‌گیری تحت تأثیر علت‌های غیرمعرفتی قرار نمی‌گیرند. در پرتو تمایز دلیل و علت می‌توان گفت بخش «من» از پرسش «چرا مسلمان‌ام» به ساحت(های) ارادی، اختیاری و عقلانی روان انسان اشاره دارد.

🔹در بادی نظر، این‌که مسلمانی چگونه چیزی است شاید واضح به نظر آید. دست‌کم علی الاصول، همهٔ مسلمانان ـــ اگر بر هیچ چیز دیگری متفق القول نباشند ــــ بر این آموزه‌ها اتفاق نظر دارند: یگانگی خداوند، رسالت محمد و خاتمیتِ نبوت محمدی. ولی با نگاهی حتی سرسری به تاریخ اندیشهٔ اسلامی، درمی‌یابیم که آن وضوح ابتدایی (در باب چگونگی مسلمانی) به سرعت از کف می‌رود. جهان اسلام به شکل حیرت‌آوری متنوع است. تفسیر این سه آموزه میان گروه‌های مختلف مسلمان اساساً به قدری متفاوت است که توافق مسلمانان بر این سه اصل عقیدتی نمی‌تواند چیزی بیش از توافق صوری باشد.

🔹«راست‌کیشی» (ارتدوکسی) علی‌رغم تلاش‌هایی که در گذشته برای برقراری آن شده، تقریباً هیچ‌گاه در جهان اسلام شکل نگرفت. به تعبیر دقیق‌تر «راست‌کیشی»، دست کم آن‌گونه که در مسیحیت کاتولیک شکل گرفت یا حتی چیزی نزدیک به آن، تقریباً هیچ گاه در جهان اسلام شکل نگرفت. با این همه، این داوری که همهٔ مذاهب اسلامی با وجود تفاوت‌های بنیادین‌شان به یکسان مسلمان‌اند، ضرورتاً مستلزم این نیست که همهٔ آنان در تفسیرشان از قرآن و سنت نبوی به یکسان بر حق باشند.

🔹با نظر به این نکات، لازم است بگویم که بحث من در دفاع از معقولیت مسلمانی، بدون ترجیح هیچ یک از مذاهب اسلامی بر دیگری خواهد بود. من قصد ندارم که اسلام را «اثبات» کنم؛ بلکه بر آن ام که از معقولیت مسلمانی دفاع کنم، یعنی از معقولیت مسلمان ماندن/شدن یا بازیابی ایمان اسلامی/در نظر گرفتن اسلام به عنوان گزینه‌ای زنده. هنگام دفاع از معقولیتِ موضعی حتی اصولاً هم انتظار نمی‌رود که همهٔ مخاطبان اندیشه‌ورز را نسبت به معقولیت موضع مورد بحث قانع کرد، بلکه تنها انتظار می‌رود که علی الاصول کسی را قانع کرد که موضع مورد بحث برای او گزینه‌ای زنده است یا قابلیت جدی برای تبدیل شدن به گزینهٔ زنده دارد.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#دین_آنلاین
#صدای_نوین_خراسان
@dinonline
🆔 @VoNoKh
⭕️ هشدار! تندروها پست‌های قومیتی نشر می دهند!

مهدی ارژنگ


🔹وقتی سیل عظیمی از توییت و لایک و غیره و ذالک، در فضای مجازی منتشر می‌شود که ناشرینش گمنام و با اسامی جعلی هستند، به احتمال قوی کار سایبری‌های سازمان یافته تندرو-امنیتی است. آن‌ها با این کار قصد جریان‌سازی دارند و با برنامه چنین می‌کنند. تکیه بر شکاف‌های نژادی-قومیتی یکی از راه‌های قدیمی برای جریان‌سازی است.

🔹اما این کار چه سودی برایشان دارد؟ موضوع آن است که این شکاف‌ها، جامعه را پراکنده و اتمیزه می‌کند و توانایی اقدام ملی را از بین می برد: "تفرقه بینداز" و هر کسی را به سویی بران تا نتوانند مشکلات ملی و کلان شان را ببینند و سپس "حکومت کن"!

🔹اما آیا برای این مدعا شاهدی هم هست؟ در فضای مجازی صدها فرد و گروه مجازی متعصب و ناشناخته یافت می‌شود که علاوه بر شعارهای متعصبانه آریایی، به عرب و ترک و کرد توهین کرده و شگفت آن که از مواضع سیدحسن نصرالله و حوثی‌ها و ... هم دفاع می‌کنند!

🔹اکنون و پس از شکست تندروها در انتخابات ریاست‌جمهوری، یک رویه دیگر از این رفتار فعال و بر روی هموطنان ترک و مهاجران افغان متمرکز شده است. به عنوان نمونه:

۱)
سعی دارند رای به پزشکیان را قومیتی نشان دهند، تا شاید تعصب آریایی! را بجنبانند و گروهی از ناپختگان را، از هر دوسو، به کشاکشی زشت مشغول کنند.

۲)
بر روی مهاجرین افغان و حضور آن‌ها در ایران تبلیغ می‌کنند‌. در این راستا، پروفایل‌هایی ناشناس، خودشان را افغان معرفی کرده و به ایرانیان توهین می‌کنند. نام‌های مجازی ناشناس دیگری نیز، افغان‌ها را با صفت‌هایی زشت خطاب کرده، هر قتل و ناامنی را بدانان نسبت می‌دهند و با ادبیاتی بیگانه‌هراسانه خواستار اخراج جمعی‌شان می‌شوند.

🔹تندروها حافظ منافع ملی نیستند و از نظر آنان: "دیگی که برای آن‌ها نجوشد، همان بهتر که سرِ سگ در آن بجوشد!" هدف آنان از تبلیغات نژادپرستانه، به هیچ‌وجه دلسوزانه نیست و برای به هم زدن فضای آرامش و سنگ‌اندازی در کار دولتِ جدید طراحی شده است.

🔹البته به طور کلی اصل وجود تحرکات جدایی‌طلبانه و خطر مهاجرانِ غیرقانونی دروغ نیستند؛ اما:

۱)
تحرکات جدایی‌طلبانه، به برکت جنبش نجیبِ مهسا، بسیار ضعیف شده‌ و انتخاب پزشکیان نیز بسیار در تضعیف آن موثر بوده است.

۲)
مسئله مهاجران افغانیِ غیرقانونی باید در فضایی آرام و همراه با برنامه حل بشود و از تحریک مردم برای بیرون کردن کارگران زحمتکش افغانی، فقط آشوب و خشونت حاصل می‌شود. افغانستان عمق استراتژیک ایران است و بهره‌برداری از نیروی کار ارزان و کارشناسان فراری از طالبان، برای اقتصاد ایران فرصت محسوب می‌شود.

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
▪️مراسم شب عاشورا▪️

عاشورا بدیلی از مظلومیت ما

🎙 سخنران: علی طهماسبی


زمان: دوشنبه ۲۵ تیر | ساعت ۱۹:۳۰
مکان: مشهد، کوی آب و برق، شهید فکوری ۱۹، نبش نسترن ۹، پلاک ۱۵

ــــــــــــــــــــــ
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
⭕️ اسلام نوقجری

✍️ محمد نصراصفهانی


🔹امروز در مسیر خانه به محل کار، انبوه بنرهای عزاداری خیابان‌های سطح شهر توجهم را به خود جلب کرد که همه تم اشک و ماتم داشت. «گریه زبان مادری نوکران توست»، «چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد»، اصلا «از اشک روضه‌های تو زمزم درست شد»، چون «این اشک‌ها نتیجه اسلام زینب است»، چرا که «در مکتب ما اشک مقام است نه حالت»، البته در این شرایط برای این اقلیت قابل درک است که بنویسند «ای گریه بر تو مایه آرامشم حسین»، شاید به نظر آنان امام حسین تنها کشته اشک برای شفاعت امت بوده است که «یا قتیل العبرات» در گوشه گوشه این پرده‌ها تکرار شده است حتی از نظر آنان «آدم ز اشک روضه تو آبرو گرفت».

🔹در فلکه دانشگاه اصفهان مأمورانی را در حال نصب این بنرها دیدم، ایستادم تا از آنان بپرسم که این حجم از پرده‌ها که با این حجم گسترده در سطح شهر نصب شده و در آن یک عبارت حق طلبانه، ظلم ستیزانه و عدالت جویانه که اساس نهضت امام حسین بود و شکل گیری این نظام بر پایه آن بود در آن یافت نمی‌شود و از اموال ۸۰ میلیون مردم ایران تهیه شده و بدون هیچ آرم و نامی است، از چه سازمانی است: پاسخ شنیدم که مربوط به زیبا سازی شهرداری اصفهان است. بسیار متاسف شدم از شهردار اصفهان که او را از فرهیخته ترین افراد این جناح در اصفهان می‌دانستم.

🔹وارد دانشگاه شدم. همین تم را در بنرهای نصب شده در دانشگاه هم دیدم. گویی همه متفکران این جناح با هم فکری هم به این نتایج رسیده بودند. دانشکده‌های مختلف دانشگاه هم برنامه ماتم و آش صبحانه برقرار بود. این افراد به جای اینکه دانشگاه را حسینیه حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی کنند نه تنها دانشگاه که شهر را حسینه ماتم ساخته‌اند.

🔹آیا این ادبیات جز نابود کردن ادبیات صحیح حق‌طلبیِ مجاهدان فرهنگ عاشورا همچون آخوند خراسانی، نائینی، شریعتی و مطهری و غیره نیست و با این کار خون کسانی که در مشروطه، ۱۵ خرداد و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی با ادبیات ظلم ستیزی حسینی ریخته شد پامال نمی‌شود؟!

🔹این رویکرد اسلام آئینی و تقدیری، انسان را به یاد اواخر دوران قاجار می‌اندازد که بر ادبیات عاطفی بكاء (گريستن)، دمع (اشك)، مصيبت، حزن و غم، بلا و ابتلا، عزا، ماتم، تشنگي و اسارت، غلبه دارد و از آزادی‌خواهی، عدالت‌خواهی، حق‌طلبی و ظلم‌ستیزی خبری نیست. کافی است نام کتاب‌های منتشر شده در این دوره را مرور کنیم: «مفتاح‌ البكا» (کلید اشک)، «طوفان‌ البكا»، «محيط البكا» (اقيانوس‌گريه‌)، «مثير الاحزان» ‌(برانگيزاننده‌ غم‌ها)، «لهوف» ‌(سوگ‌هاي‌ سوزان‌)، «محرِق‌القلوب» ‌(سوزاننده‌ قلب‌ها)، «نفس‌ المهموم‌» (نفس‌ غم‌بار) و ...

🔹آسیب اصلی موضع عزا و ماتم، فراموشی هدف حق‌طلبی و ضد ظلم نهضت سیّدالشهدا و بلکه فراهم ساختن زمینه ظلم کردن شیعیان است. استقبال حاکمان جور از این نوع عزاداری شاهدی بر این موضوع است. مراسمی که گفته شد یزید هم سه روز آن را بر پا کرد و تعارضي‌ با نظام‌هاي‌ ظالمانه‌ صفويه‌ يا قاجار نداشت‌ و آنان‌ خود تعزيه‌گردانان‌ اين‌ نوع‌ از عزاداري‌ بودند و بعضاً از آن‌ براي‌ مشروعیت و تحكيم‌ قدرت‌ خود نیز استفاده ‌مي‌کردند.

🔹پیش‌فرض کلامی مفوضه شیعه، در نوشته‌های فوق این بود که امام تنها تکلیف کشته شدن و قربانی شدن داشت تا شیعه با ریختن اشک برای او بتواند گناهان و ظلم و ستم خود را ولو به اندازه برگ درختان باشد با آن پاک کند و به آرامش برسد.

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#کانال_نواندیشی_دینی_کیان
#صدای_نوین_خراسان
@farhangi_e_kian
🆔 @VoNoKh
⭕️ امکان وفاق؛ آرزویی ملی

موژان اشرفی


✂️ بریده از متن:

🔹مساله "وفاق ملی" نخسین بار در بیانیه‌ای توسط نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ مطرح شد. در این بیانیه "وفاق" پرهيز از نفاق و دوگانگي و روي آوردن به صداقت، صميميت و يگانگي در فعاليت‌هاي سياسی و اجتماعي، در جهت آرمان‌هاي مشترك تعریف شده و در ادامه به انواع نگرش‌ها و سطوح وفاق پرداخته است. مساله‌ای که بیش از ۲۰ سال پیش مطرح شد اما هنوز هم گویی یک آرزوست.

🔹شاید بتوان سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ را نمونه‌ای از عینیت یافتن وفاق ملی نامید که در آن همه گروه‌ها فارغ از گرایشات سیاسی و مبانی فکری خود، در راستای رسیدن به هدف ملی مشترک، که البته تحقق آرمان‌هایی چون آزادی و رهایی از استبداد بود، با هم متحد شدند و همکاری کردند. وحدت و خلوصی که در سال‌های پس از انقلاب با "خودی" و "غیرخودی" کردن‌ها، تلاش برای حذف جریان‌های به اصطلاح غیرخودی و سرکوب، رفته‌رفته تضعیف گردید و جای خود را به تبعیض و نارضایتی داد.

🔹پس از آن، اختلافات و نزاع‌های گروه‌های خودی با یکدیگر بیشتر شد به گونه‌ای که دیگر حتی خودی‌ها هم راضی نبودند. به نظر می‌رسد نکته طلایی مفهوم وفاق در همین جا نهفته است. آنچه به وفاق می‌انجامد نه یگانه ساختن همه تفکرها و مسیرها که پذیرش متکثر بودن آدمی و اندیشه اوست.

🔹وفاق به مثابه یک استراتژی در واقع پذیرش جامعه چند صدایی و آرا مختلف است چرا که تنش‌های سیاسی را نه ناشی از تفاوت اندیشه‌ها که حاصل هم کنشی‌ها یا تقابل‌های غیرمدنی و خشونت‌بار می‌داند.

🔹با همه این‌ها اما به نظر می‌رسد اکنون در شرایطی قرار گرفته‌ایم که می‌توانیم آرزوی وفاق را به یک امکان بدل کنیم. دولتی قرار است پا بگیرد که خود را وابسته جناح خاصی نمی‌داند. معتقد است برای رسیدن به اصول باید از اصلاحات گذشت. به تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری باور دارد و ادعا می‌کند آمده است گوش شنوای "همه مردم" باشد. تحقق چنین آرزویی اما با تغییرات سطحی به نتیجه نرسیده و با نشاندن چند اصولگرا در کنار چند اصلاح‌طلب در کابینه به سرانجام نمی‌رسد. او باید بتواند قوه مقننه، قضایی و مجریه را سر یک میز بنشاند و به توافقی برسد لازم‌الاجرا برای همه.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
⭕️ درباره «حسین وارث آدم»، اثر علی شریعتی

بیژن عبدالکریمی


🔹این کتاب نیز مثل اکثر قریب به اتفاق آثار شریعتی در راستای تلاش او به منظور احیا و بازخوانی سنت تاریخی ما در دورانی است که فرهنگ و تفکر مدرن در حال بسط و سیطره کامل، و فرهنگ و تفکر سنتی رو به اضمحلال بوده است. همچنین شریعتی به واسطة بازخوانی مفهوم «شهادت» خواهان نزدیک شدن به وجدان مغفوله جامعه و دعوت افراد خو کرده به اخلاق ذلت و بردگی به نوعی اصالت و خودجوشی بوده است.

🔹در روزگار ما به تبع سیطره مدرنیته و تمدن متافیزیکی غرب، معنای متافیزیکی از حقیقت در سراسر جهان سیطره یافته است. اما در سنن دینی و معنوی شرقی حقیقت معنای کاملاً متفاوتی داشته و «حقیقت» و «حضرت حق یا امر متعالی» در وحدت و این همانی‌شان مورد تفکر قرار می گیرد. در همه سنن دینی، شرقی و معنوی یکی از نشانه‌های باورمندی به وجود حقیقت و وفاداری با عهد و پیمانی که میان انسان مؤمن متفکر با حقیقت وجود دارد آمادگی فرد مؤمن و متفکر برای مواجهه انتخابی و آزادانه با پدیده «مرگ» است. در سنت تاریخی خود ما نیز «شهادت»، یعنی مرگ در راه خدا و ایمان به خداوند در همین سیاق، یعنی بر اساس درک خاصی از حقیقت و وجود پیوندی ازلی و ابدی میان فرد مؤمن با خداوند باید فهمیده شود.

🔹البته باید توجه داشت که «شهادت» و «آمادگی برای شهادت» از ارزش‌های بسیار متعالی سنن دینی و معنوی از جمله اسلام و تشیع و حتی سنن غیردینی بوده‌است. حتی سقراط که یکی از بنیان‌گذاران سنت متافیزیک یونانی است فلسفه را «مشق مرگ» و آماده شدن برای رویارویی با مرگ می داند.

🔹کتاب «حسین وارث آدم» یکی از زیباترین و عمیق‌ترین آثاری است که در تاریخ گذشته و حال ما در خصوص شهادت به تحریر درآمده است. در این اثر غنا و گستردگی فرهنگی و عمق آگاهی و خودآگاهی تاریخی شریعتی به خوبی خود را نمایان می‌سازد. در «حسین وارث آدم» شریعتی می‌کوشد تا بر اساس درکی وجودی (اگزیستانسیالیستی) شهادت را از یک باور بومی، قومی و فرقه‌ای که صرفاً مورد اعتقاد شیعیان است به یک نحوه نگرش و به یک فلسفه تاریخ برای همة آن کسانی تبدیل کند که راهی برای نجات انسان از بردگی و اسارت جست وجو می کنند.

🔹اثر شریعتی مواجهه‌ای وجودی (اگزیستانسیالیستی) با مقوله مرگ خودآگاهانه و انتخابی (شهادت) و نه رویکردی تاریخی یا تئولوژیک با رویداهای عاشورا است.

🔹شریعتی اعتقاد داشت که در نگرش شیعی نوعی فلسفه تاریخ وجود دارد و این فلسفه تاریخ خود را در «زیارت وارث» آشکار می‌سازد. شریعتی نیز خواهان درک حماسة کربلای حسینی بر اساس نوعی فلسفه تاریخ بشری، خارج از باورهای قومی، اعتقادی و کلامی بود.

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#اندیشه‌ها
#صدای_نوین_خراسان
@andishehayee
🆔 @VoNoKh
⭕️ تکلیفتان را با عاشورا مشخص کنید!

✍️ محمدرضا حکیمی


بنا بر منطق عاشورا، -امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه برافتد، و باید توانگرانی که قرآن می‌فرماید مایه فسادند(مفسد فی‌الارض‌اند) و به هیچگونه در برابر اصلاحات تسلیم نمی‌شوند، حتی در خود پیکره دولت-، تکلیف‌شان با قرآن و عاشورا معلوم گردد، جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی... و جامعه تکاثری، جامعه یزیدی است نه حسینی.

📚 عاشورا و عدالت؛ ص۳۷.

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#تحلیل_زمانه
#صدای_نوین_خراسان
@TahlilZamane
🆔 @VoNoKh
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ عاشورا: اصلاح یا انقلاب؟

حسام صحاف


🔹زمانی امام حسین(ع) شهید شد که سیره رسول‌الله فراموش شده بود. به نظر می‌رسد امروزه نیز سیره پیامبر فراموش شده‌است. سیره و سنت پیامبر مطابق با فطرت و وجدان انسان‌هاست. وجدانِ انسان مخالف خشونت و شروع هر نوع جنگی است.

🔹پیامبر اکرم در مکه زیر بار قوانین جاهلی نرفت و طبق عهد و پیمان الهی با بت‌پرستی مبارزه کرد. وقتی که از مکه به یثرب مهاجرت کرد، طبق قرارداد اجتماعی جدید دولت-شهر مدینه را تاسیس کرد. در مدینه تمام انسان‌ها اعم از مسلمان و یهودی و حتی مشرکان در چارچوب قرارداد، آزاد بودند. می‌توان مهمترین معجزه پیامبر را تاسیس همین قرارداد و ایجاد صلح در جامعه جنگ‌طلب اعراب ذکر کرد.

🔹برای اعراب جاهلی جنگ اولویت اصلی زندگی بود و بدون غارت و استیلا نمی‌توانستند زندگی کنند. علاقه جاهلان به جنگ آن‌قدر زیاد بود که نقل شده شخصی از اعراب نزد رسول خدا رفت و گفت اگر در بهشت جنگ هست مسلمان می‌شویم. برای جامعه‌ای اینچنین جنگ‌طلب ایجاد قرارداد و التزام عملی به عهد و پیمان بسیار سخت بود.

🔹البته لازم به ذکر است جنگ‌های پیامبر(ص) و امام علی(ع) جهاد ابتدایی نبوده یعنی هرگز آغازگر جنگ نبودند و میان جنگی که برای حفظ قرارداد و علیه پیمان‌شکنان با جنگی که برای کشورگشایی و استیلاء است بسیار فرق است.

🔹امام حسین(ع) بیست سال با معاویه در صلح بود اما معاویه قرارداد را نقض کرد و برای خود جانشینی تعیین کرد. ۶۱ سال بعد از هجرت تمام سیره و سنت پیامبر فراموش شده بود (اهمیت هجرت و تاسیس دولت-شهر مدینه آن‌قدر زیاد بوده که مبدا تاریخ قمری شده). حسین زیر بار بیعت با یزید نرفت و به سمت کوفه رفت تا طبق سیره پیامبر در کوفه دولت-شهر نبوی را احیا کند، اما کوفیان همراهی نکردند.

🔹یزید هم فقط دو گزینه ارائه کرده بود: بیعت یا مرگ؛ راه سومی وجود نداشت. اما مدتی بعد از واقعه عاشورا در واقعه حره در برابر امام سجاد راه سومی بود. در واقعه حره عبدالله بن حنظله در مدینه علیه یزید قیام کرد اما امام سجاد از قیام او حمایت نکرد، حتی منزل امام پناهگاهی برای اهل و عیال مروان بن حکم بود. واقعه حره یک حرکت انقلابی بود اما واقعه عاشورا دفاع از حرکتی اصلاحی طبق سنت نبوی بود.

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
⭕️ نتیجه انتخابات و الهیات تغییرات اجتماعی

محسن الویری


🔹برخی علاقه‌مندان به دولت سیزدهم که نگاهی یک سره مثبت به آن دارند، پایان یافتن نا به هنگام آن را به دلیل ناشکری نسبت به آن می‌دانند. این باور ریشه در آیات و روایاتی دارد که به نقش شکر در تداوم و زیادت نعمت و نقش عدم شکر در زوال نعمت پرداخته است. ولی نگاه‌های متفاوت دیگری هم در باره چرایی جا به جایی مردمان و یا از دست رفتن نعمت‌ها قابل برداشت است، مانند نادیده گرفتن دین، بد استفاده کردن از یک نعمت، نادیده گرفتن حق الله در یک نعمت، نادیده گرفتن حق الناس، دل شکستن و ستم ورزیدن، ناصواب بودن فرایندها، اراده الهی برای بر هم زدن پاره‌ای برنامه‌ریزی‌های پنهان، آزمون الهی و مسائلی از این دست.

🔹برای چندمین بار در تجربه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان، منتخب مردم با نامزد مورد تبلیغ نهادهای رسمی تفاوت داشت و این امر و سیر تحول آن شایسته تحلیل و ریشه‌یابی است. ای کاش حوزه علمیه قم یکی از مراکز پژوهشی اجتماعی خود را ملزم به این پژوهش کند و بی این که نیازی به انتشار عمومی یافته‌های این پژوهش باشد، آن را در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های خود دخالت دهد. چه بسا چنین پژوهشی مسؤولان حوزه را به این نتیجه برساند که تجدیدنظرهایی در باره عرصه فعالیت تبلیغی خود داشته باشند.

🔹بی‌تردید یکی از بنیادی‌ترین آموزه‌های اسلامی در باره تغییرات اجتماعی مسأله اخلاقیات است، تا آن جا که به مصداق آیه ۱۵۹ سوره مبارکه آل عمران حتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز اگر با مردم ترش‌رویی و درشتی کند مردم از گرد او پراکنده خواهند شد. انتخابات یک فرایند برای ایجاد تغییرات اجتماعی است و در انتخابات اخیر پرسش‌ها و نگرانی‌های زیادی در باره میزان اخلاقی بودن کنش‌ها وجود داشت. روشن است که در پایان رقابت بین دو یا چند فرد و جریان، همگی به صورت کامل به خواسته خود نمی‌رسند، اخلاقیات مرحله رقابت و پیروزی کامل یا نسبی و شکست در آموزه‌های دینی چیست؟

🔹قانون (سنت) های اجتماعی، رهبران و مردم سه رکن هر تغییر اجتماعی هستند. این که به راستی نقش مردم در این تغییرات چیست با وجود این که بیش از اندازه در باره آن صحبت شده است همچنان برای برخی از متدینان مبهم و یا حتی خالی از محل اعراب است. آیا دوگانه باورهای دینی و گرایش مردم یک دوگانه برساخته است و یا واقعی است و باید همیشه یا گاه از یکی در برابر دیگری چشم پوشید؟ ارزش و جایگاه افکار عمومی نسبت به رفتار رهبران بزرگ و میانی دینی هم نکته دیگری است که همین جا باید به آن اشاره کرد. آیا متدینان باید تنها به وظیفه خود عمل کنند و کاری به برداشت مردم از رفتار آنها نداشته باشند؟

🔹مرز ظنیات و ذوقیات و شبه‌علم‌ها با علم دینی در این گونه موارد را چه کسی باید انتخاب کند؟ آیا این مسؤولیت بر دوش نهادهای رسمی مرجعیت و مدیریت حوزه‌های علمیه هست یا نه؟ آیا هر آن چه نخبگان دینی در این باره بگویند شایسته پیروی است؟ آیا امکان عوام‌زدگی نخبگان دینی هم وجود دارد یا نه؟ اصولا در اینگونه موارد باید چه کرد؟ این موضوع نیز از جمله موضوعاتی است که بر اساس تجربه انتخابات اخیر جای مطالعه و پژوهش جدی در باره آن خالی است.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
@MohsenAlviri
🆔 @VoNoKh
⭕️ مشاهده‌های نگران‌کننده!

✍️ علی‌رضا علوی‌تبار


✂️ بریده از متن:

🔹چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر می‌رسد که نگاهی آسیب‌شناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگران‌کننده خودم در جریان این انتخابات اشاره می‌کنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.

🔹نخستین مشاهده‌ نگران‌کننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح‌ سیاست‌ورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب این‌که این دلالان سیاسی قبل‌تر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند به‌گونه‌ای که هیچ‌کس شکی در پوششی بودن آن‌ها نداشت.

🔹تأیید صلاحیت آن‌ها برای شرکت در رقابت‌ها و هزینه‌ کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این‌ کار نشان‌دهنده «تبعیض ساخت‌یافته»‌ای است که بخش تفکیک‌ناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آن‌ها و رفتار و گفتار سخیف آن‌ها در جریان رقابت‌های انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچ‌کس نشد!

🔹نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظره‌ها و گفت‌و‌گوها بود. سال‌هاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشه‌ورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آن‌ها نیز غیرواقع‌بینانه می‌نماید. اما به‌نظر می‌رسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.

🔹تکرار، از دست دادن فرصت‌ها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفت‌و‌گوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لات‌ها در میان‌ آن‌هاست. از سقوط گفتمان سیاسی آن‌ها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آن‌ها هم کمک می‌کند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن‌ نیز یاری می‌رساند.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#مشق_نو
#صدای_نوین_خراسان
@mashghenowofficial
🆔 @VoNoKh
⭕️ جلیلی و چگالیِ نُه میلیون پای کار!

علی سلطانی


🔹سعید جلیلی ۹ میلیون و ۴۷۳ هزار و ۲۹۸ رأی به گواه آمار رسمی به‌دست آورده است. حدود یک ششم واجدین شرایط و یک هشتم جمعیت ایران. آمار بالایی نیست لابد. اما به نظر من است. چرا این را می‌گویم؟

🔹کمیت ریاضیِ عدد رأی جلیلی، کیفیت و چگالی و همگنی آن را نشان نمی‌‌دهد. حتی اگر این عدد را برای محاسبهٔ هواداران دوآتشه هم نصف کنیم، باز عدد بزرگی است. چرا؟ کافیست این روزها در خیابان‌های ایران قدمی بزنید تا شواهد چگالیِ ادعای من را ببینید. این شواهد متعلق به امروز هم نیست، زنده است و هر دوره به خانه‌ای کوچ می‌کند. از کدام شاهد می‌گویم؟ جوانی که زیر برق آفتاب تیز تیر داوطلبانه ایستاده است و پوستری به دست گرفته تا ماشین‌ها ببینند. پسران و مردانی که سوار بر موتور از این جمع به آن جمع می‌روند، تا منادیِ قطعیِ صدای حق باشند و موانع پیش‌پای گشایش آخرالزمان را بردارند. طلبه‌ای که درس و بحث را بدون منفعت مادی‌ای چشم‌گیر، به نام تبلیغ محرم و به کام تبلیغ جلیلی رها می‌کند و رنج سفر به دورترین روستاها را به جان می‌خرد. زنان و مردانی که با فهمی خطی از تاریخی مقدس، خود را در صف جناح حق در برابر جناج کفر می‌یابند.

🔹در برابر این چند میلیون اقلیتِ چگالِ همگن، چندین میلیون بیشتر جمعیت ناهمگن و اتمیزهٔ معترض وجود دارد. در برابر این چند میلیون اقلیت «پای کار» و نسبتاً متشکل، چندین میلیون بیشتر گروه نامتشکل و پراکنده وجود دارد که بیشتر در عالم ذهن با همدیگر سازمان یافته‌اند. قطره‌ای جیوه سنگین‌تر است یا اتم‌های آزادِ جیوه در هوا؟ خب. این‌ها را می‌گویم که چه؟ چه خطری وجود دارد؟ خطر به بنیان‌های نظری و خسارت‌های عملی برمی‌گردد. بنیان‌های نظری بزرگان و بخش گسترده‌ای از هواداران سعید جلیلی، متکی به قرائتی خاص از اسلام و ایران است که سرشار از انگیزه‌های آخرالزمانی و توهم‌های داخلی و خارجی است. نیز متعارض با توسعه و مدرنیته و مدارا و آزادی و تکثر. مولفه‌هایی که آب حیات است برای ایران نیمه‌جان امروز. اگر برای جلب رأی، بخش‌هایی از این ستیز و تعارض در مناظره‌ها و کارزارهای انتخاباتی سانسور می‌شود، این بخش‌ها در محفل‌ها یا در نزد آشنایان با آبشخورهای نظریِ جبهه‌ی پایداری پوشیده نیست.

🔹حال یعنی من دارم به استراتژی همیشگیِ اهریمن‌سازی از جلیلی و هواداران پای کارش دست می‌زنم. به هیچ‌وجه. مدعی‌ام که آنان هم اسلام و ایران را دوست دارند، اما دوستی‌شان دوستیِ خاله خرسه و چارچوب نظری‌شان از اساس خطرناک و نابهنگام است. من فقط می‌خواهم در فشرده‌ترین کلمات، «پدیدار» واقعی و عینی و پرانرژی این بخش از جامعهٔ ایران را یادآوری کنم؛ بخشی که از قضا به‌شدت پای کار و تاثیرش به مراتب بیش از کمیت عددی‌اش است. جمعیتی که وجود چگالش در کف جامعهٔ ایران این چند روز، با برچسب «لولوخورخوره‌سازی» یا با فریب‌خوردن از کمیت بیشتر ناراضیان، به هیچ‌وجه انکارشدنی نیست.

🔹این جمعیت، اقلیت، ولی پای کار است. خوب و جدی هم است. آن‌قدر خوب که گاهی کمیت اقلی خود را در برابری با اکثریت ناهمگن و نامتشکل جبران می‌کند. چه انتخابات را ببرد و چه ببازد. ولی اگر ببرد، بی‌نیاز اکثریت می‌تواند پشتیبان تداوم قدرت مرکزی باشد. شرط واقع‌گرایی و ایران‌دوستی و نیز رواداری دیدن این جمع است. وقتی آنان را انکار نکنیم و چگالیِ خستگی‌ناپذیر حضورشان را ببینیم، و وقتی هم‌زمان آبشخورهای خسارت‌بار و تشنج‌زای آنان را بشناسیم، نمی‌توانیم نامسئولانه و مبهم و خسته بگوییم که اتفاقا بگذار قدرت را کامل قبضه کنند و کار را یکسره سازند! کدام کار؟ با چه هزینه‌ای؟! نمی‌توانیم قدرت‌یافتن بیشترشان را با این ادعای سست که «آنان همین الان هم قدرت‌مندند»، بی‌اعتنا شویم. کسی منکر قدرت پنهان و در سایهٔ این تبار در گذشته نیست، اما اگر قدرت آنان این مقدار کامل و نهایی بود، این پوست‌های سوخته در زیر آفتاب و این فریادهای از عمق جان و این مشت‌های گره‌کرده و این کفش‌های خاکی و داغ، این‌همه برای کدام مقصودِ حاصل‌نشده می‌دوند؟!

🔹آنان را باید دید، حقوقشان را به رسمیت شناخت، اما مسئولانه و واقع‌گرایانه و ایران‌دوستانه با رأی به جناح مخالف، مانع از قدرت‌یافتنِ بیشتر و خسارت‌بارشان شد. همهٔ حرف‌های درست و رنجش‌های بجای تحریمی در جای خود محترم، اما این یک‌جا کوتاهی کم‌عذر است. ایران خستهٔ امروز تابِ چگالیِ بیشتر جلیلی‌چی‌ها را ندارد.

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#هامش
#صدای_نوین_خراسان
@Hamesh1
🆔 @VoNoKh
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ ما!

احسان شریف ثانوی


❇️ مقدمه

🔷 در هیاهوی زنده‌باد و مرده‌بادهایی که این روزها به سمت هم پرتاب می‌کنیم می‌توان چند قدمی عقب رفت و‌فارغ از این هیاهوی زودگذر، مساله ایران و مساله‌ ما را در قاب و تصویری کلان‌تر‌ دید. ایران برای من یک واحد جغرافیایی نیست، از ایران که می‌گویم چشم به یک پیوستار تمدنی-فرهنگی دارم. تاریخ ما مشحون از فراز و فرودهاست. اندود از کامیابی‌ها و زوال‌ها؛ حالا هم چون همیشه و همواره ما در میانه‌ تاریخیم. در میانه‌ تاریخ با نگاهی به پس و گامی به پیش. من قصد دارم از افق یک "ما" به ایران و مساله ایران نگاهی بیندازم. با فهم این‌که جامعه یک کل واحد و یک‌دست نیست، برشی از این جامعه‌ ناهمگون را پدیدارشناسی خواهم کرد. برشی که در فهم مساله‌ ایران و همه‌ ابعاد گوناگونش از چشم اندازی مشترک در حال فهم و تبیین آن هستند. از "ما" باید سخن بگوییم. از مایی که زیر تازیانه‌های مدام دیگری‌سازی است. از مایی که در معرض مدام تبدیل تفاوت‌ها به دشمنی قرار دارد. باید هویت جمعی این "ما" را تبارشناسی کنیم و در باب بود و نمودش سخن‌ها بگوییم.

❇️ مبانی

🔹جامعه را می‌توان با روش‌ها و متدلوژی‌های مختلف شناخت. می‌توان نگاهی طبقاتی و کلاسیک به جامعه داشت. می‌توان بر مبنای رفتارهای جمعی جامعه را فهم نمود و می‌توان با نگاهی تلفیقی و مدرن دینامسیم و پویایی جامعه را فرونکاست و در یک سیالیت چند وجهی آن‌را درک نمود. در تحلیل من که برگرفته از پاردایم تلفیقی جامعه شناسی است، یک پیوستار عینی و ذهنی وجود دارد. ساختارهای عینی چون حکومت، قانون و... و ساختارهای ذهنی مثل هنجارها و‌ ارزش‌ها و... . من این پیوستار را در بعد زمانی تاریخ معاصر و یک قرن گذشته محل بحث دارم.

🔹از منظر تاریخی امکان شناسایی یک مای پیوسته در هر دو بعد ذهنی و عینی وجود دارد. روح زمانه‌ ما در تبلور ایده‌ گذار از کهنه به نو موضوعیت پیدا می‌کند. این ما در طی این تاریخ با همه‌ فراز و ‌فرودها و همه‌ی پیش‌روی‌ها و رجعت‌ها همیشه کنش جمعی در راستای نوسازی و توسعه پیش روی خود داشته‌است. در بعد عینی هنوز خواست این ما همان یک کلمه‌ای است که میرزایوسف‌خان مستشارالدوله در صد و اندی سال قبل در رساله‌ "یک کلمه" بیان نمود: قانون.

🔹در بعد ذهنی هم این ما علی‌رغم مقاومت طبیعی و جدی کهنه در عام‌ترین کاربردش در یک پیوستگی تاریخی نوسازی و توسعه‌ فرهنگی را پیش برده‌است. این ما در بزنگاه‌های تاریخ‌سازی چون انقلاب مشروطه، دولت‌ملی دکتر مصدق، انقلاب ۵۷، دوم خرداد ۷۶، جنبش سبز، جنبش مهسا و... با کنش‌های ظاهراً متفاوت خواست‌های بنیادین و مشترکی را پیش برده‌است. به گمانم مبنایی‌ترین خواسته‌ این ما در بعد عینی دولت‌سازی در معنای مدرنش و حاکمیت قانون بوده است. در بعد ذهنی هم یک جنبش اصلاح‌گری فرهنگی برای تولد انسان مدرن ایرانی همواره درجریان بوده است.

🔗 متن کامل

ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh