This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مث ِبرفائی تو
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث ِ اون قله مغرور ِبلندی
که به ابرای سیاهی و بادای ِبدی میخندی...
من بهارم تو زمین
من زمین ام تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون ِ تو باغ ام میکنه
میون جنگل ها تاق ام میکنه...
#احمد_شاملو
@textplace
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث ِ اون قله مغرور ِبلندی
که به ابرای سیاهی و بادای ِبدی میخندی...
من بهارم تو زمین
من زمین ام تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون ِ تو باغ ام میکنه
میون جنگل ها تاق ام میکنه...
#احمد_شاملو
@textplace
مقصد، زندگی را معنی میکند.
هدف، زندگی را عمیق میکند.
زندگی را، وجود مقصد معنی میکند، نه رسیدن به مقصد.
#نادر_ابراهیمی
#یک_عاشقانهی_آرام
@textplace
هدف، زندگی را عمیق میکند.
زندگی را، وجود مقصد معنی میکند، نه رسیدن به مقصد.
#نادر_ابراهیمی
#یک_عاشقانهی_آرام
@textplace
یک بار آن وقتها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیبهای سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد میکرد. مادرم گفت اگر صبر میکردم تا سیبها برسند، مریض نمیشدم.
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace
تو روزای گرم حال و هوای زمستونی قشنگه.
بابا لنگ دراز عزیز:
برف داره میاد ، تو كجایی؟
تمام دنیاكه من از برج می بینم سفید پوشیده دونه های برف به اندازه دونه های ذرت بزرگ از آسمون می ریزه . بعد از ظهر رو هم گذشته، الان آفتاب (یه رنگ زرد سرد ) پشت چند تا توده بنفش سرد قرار گرفته ، و من پشت پنجره ام نشسته ام و از آخرین نوری كه به اتاقم می تابه استفاده می كنم كه برای تو بنویسم.
#جین_وبستر
#محسن_سلیمانی
#بابا_لنگدراز
@textplace
بابا لنگ دراز عزیز:
برف داره میاد ، تو كجایی؟
تمام دنیاكه من از برج می بینم سفید پوشیده دونه های برف به اندازه دونه های ذرت بزرگ از آسمون می ریزه . بعد از ظهر رو هم گذشته، الان آفتاب (یه رنگ زرد سرد ) پشت چند تا توده بنفش سرد قرار گرفته ، و من پشت پنجره ام نشسته ام و از آخرین نوری كه به اتاقم می تابه استفاده می كنم كه برای تو بنویسم.
#جین_وبستر
#محسن_سلیمانی
#بابا_لنگدراز
@textplace
۱۳ژوئن ازسوی سازمان ملل #روز_جهانی_آگاهی_از_آلبینیسم نامگذاری شده است.آلبینوها به دلیل عدم تولید رنگدانه،پوست وموی سپید دارند و بهخاطر باورهای غلط درجوامع مختلف مورد تبعیض قرار میگیرند. #زال قهرمان اساطیری شاهنامه #آلبینو بود.
@textplace
@textplace
آه در باغ بی درختی ما
این تبر را به جای گل که نشاند
چه تبر؟
اژدهایی از دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
بشنو از من که این سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
هیچ گل از برش نخواهد رست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند
#هوشنگ_ابتهاج
@textplace
این تبر را به جای گل که نشاند
چه تبر؟
اژدهایی از دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
بشنو از من که این سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
هیچ گل از برش نخواهد رست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند
#هوشنگ_ابتهاج
@textplace
رضا كيانيان: دلت گرفته؟
هومن سيدى: آره
رضا كيانيان: دل همه ميگيره، دل داشته باشى ميگيره ديگه ! اصلا دلى كه نگيره دل نيست ...
📼 يك تكه نان
🎬 کمال تبریزی
#دیالوگ #سینما
@textplace
هومن سيدى: آره
رضا كيانيان: دل همه ميگيره، دل داشته باشى ميگيره ديگه ! اصلا دلى كه نگيره دل نيست ...
📼 يك تكه نان
🎬 کمال تبریزی
#دیالوگ #سینما
@textplace
ای عشق! همّتی کن ،رنجم به سر بَر ای عشق!
از پا نشسته داری ،دستی بر آور ای عشق!
پیریّ و هم تو دانی ،آن جادوی جوانی
آری تو هم قدیمی ،هم نا مکرّر ای عشق!
ما خسته ایم و تشنه ، تو سایه ای و چشمه
باغی ،پس از بیابان ــ باغ مشجّر ــ ای عشق
بحر تحیّرم تو ،اوج تفکّرم تو
عین تصوّرم تو ، از ذات برتر ای عشق!
دستت اگر نگیرم ،غم می کشد به زیرم
مپسند از او ، اسیرم ، گرد دلاور ! ای عشق!
منصور راستینم ،جانم در آستینم ،
بستان و کن چنینم ،در عشق باور ای عشق!
خامم هنوز از اینسان ، هان! کوره ات بتابان
وز هستی ام بسوزان ،هم خشک و هم تر ،ای عشق!
ای شعله ی مدامم ،در خرمن تمامم
وز تو زده کلامم ، آتش به دفتر ای عشق!
از منّت تو بسیار ،دارم به دوش خود بار
شمشیر خود فرود آر ،یک بار دیگر ای عشق!
📝 حسین منزوی
@textplace
از پا نشسته داری ،دستی بر آور ای عشق!
پیریّ و هم تو دانی ،آن جادوی جوانی
آری تو هم قدیمی ،هم نا مکرّر ای عشق!
ما خسته ایم و تشنه ، تو سایه ای و چشمه
باغی ،پس از بیابان ــ باغ مشجّر ــ ای عشق
بحر تحیّرم تو ،اوج تفکّرم تو
عین تصوّرم تو ، از ذات برتر ای عشق!
دستت اگر نگیرم ،غم می کشد به زیرم
مپسند از او ، اسیرم ، گرد دلاور ! ای عشق!
منصور راستینم ،جانم در آستینم ،
بستان و کن چنینم ،در عشق باور ای عشق!
خامم هنوز از اینسان ، هان! کوره ات بتابان
وز هستی ام بسوزان ،هم خشک و هم تر ،ای عشق!
ای شعله ی مدامم ،در خرمن تمامم
وز تو زده کلامم ، آتش به دفتر ای عشق!
از منّت تو بسیار ،دارم به دوش خود بار
شمشیر خود فرود آر ،یک بار دیگر ای عشق!
📝 حسین منزوی
@textplace
◾️اجازه ندهید خبر شما را مصرف کند!
میدانم گوش نمیدهید اما اگر بخواهم با بیانات گهربارم! شما را به فیض برسانم فقط این نکته را میگویم که «خبر، آدم را مصرف میکند». درست مثل کراک، هروئین و شیشه!
فرد معتاد گمان میکند اوست که دارد مواد مصرف میکند درحالیکه این کراک است که آدم را ذرهذره میجود و آخرش هم کرم میاندازد به وجودش. خبر هم اینطور آرامآرام روح آدم را میخورد و استرس را میاندازد به جانش.
اگر کسبوکارتان خبر نیست، اینهمه اخبار را دنبال نکنید. اگر میتوانید دنیای پیرامونتان را به جای بهتری تبدیل بکنید، یا علی!
اما این تصور که با دیدن اخبار فقر در آفریقا، ظلم در آمریکا، فساد در اروپا و... دارید کار مفیدی میکنید اشتباه است. خیلی اوقات ما معمولیها در اتفاقات کشور خودمان هم اندازهی تشتک نوشابه نقش نداریم. حرص عالم و آدم را نخورید، چون آنها هم حرص شما را نمیخورند.
دنبال کردن تمام اخبار ما را به فرد بهتری تبدیل نمیکند اما به یک انسان افسردهتر، چرا!
اطلاعات، دانش نیست. مثل کف روی آب فقط سرگرمکننده است. آگاهی عمیق میخواهید؟ کتاب بخوانید، فیلم و موسیقی خوب ببینید. سفر بروید. با آدمهایی که دوستشان دارید حرف بزنید.
شاید رکورد سرانهی مصرف اخبار دنیا مربوط به ما ایرانیها باشد. یعنی اگر الان خبرنگاری به مادربزرگ من در غرب کشور زنگ بزند، او جوری آخرین تحولات دنیا را تحلیل میکند که آنتنهای صداوسیما از روی بامها بریزد. دلیل اینهمه اعتیاد به اخبار را به قول مشهدیها «مدُنم ولی نموگُم»! حوصلهی خواندنش هم نیست.
رسانهها مغازههایی هستند که بیشتر اوقات خوراکیهای گندیدهای به اسم خبر را به شما میفروشند. نخورید. مسموم میشوید. مثل چشیدن سم، هر روز و بیصدا در نهایت شما را میکُشد.
شما یک زن خانهدار یا کارمند هستید، یک مادر یا پدر، دختر یا پسر معمولی، نه عضو خبرگزاری آسوشیتدپرس. بسیاری از آنها هم اینقدر خبرها را دنبال نمیکنند. به همهچیز واکنش نشان نمیدهند.
دیدن ویدئوی جزغالهشدن کارگران بنگلادشی یا ضجه زدن مادر فرزندازدستدادهی آفریقایی چه فضیلتی دارد جز اینکه روح مادر من که نه دبیرکل سازمان ملل است و نه رئیسجمهوری در آن قاره را فرسودهتر کند؟
زندگی کنید. زندگی لزوماً این نیست که ته اخبار را دربیاورید. ببینید و بگذرید. جرعهنوشی کنید نه اینکه دبهی بیستلیتری را سر بکشید!
یک مشت دیوانه هستند که کارشان این است، خدا زده پس کلهشان و از صبح تا شب لابهلای فساد اداری و قتل و کشتار و دروغ و دغل غوطه میخورند و شب هم خواب این چیزها را میبینند. شما از خودتان مراقبت کنید. اجازه ندهید خبرهای بد کرم بیندازد به روحتان.
تشویقتان نمیکنم به بیخبری از عالم یا غلتیدن به دامن هپروت، اما اگر مصرف میکنید، کم مصرف کنید. هر چیزی را!
👤 احسان محمدی
@textplace
میدانم گوش نمیدهید اما اگر بخواهم با بیانات گهربارم! شما را به فیض برسانم فقط این نکته را میگویم که «خبر، آدم را مصرف میکند». درست مثل کراک، هروئین و شیشه!
فرد معتاد گمان میکند اوست که دارد مواد مصرف میکند درحالیکه این کراک است که آدم را ذرهذره میجود و آخرش هم کرم میاندازد به وجودش. خبر هم اینطور آرامآرام روح آدم را میخورد و استرس را میاندازد به جانش.
اگر کسبوکارتان خبر نیست، اینهمه اخبار را دنبال نکنید. اگر میتوانید دنیای پیرامونتان را به جای بهتری تبدیل بکنید، یا علی!
اما این تصور که با دیدن اخبار فقر در آفریقا، ظلم در آمریکا، فساد در اروپا و... دارید کار مفیدی میکنید اشتباه است. خیلی اوقات ما معمولیها در اتفاقات کشور خودمان هم اندازهی تشتک نوشابه نقش نداریم. حرص عالم و آدم را نخورید، چون آنها هم حرص شما را نمیخورند.
دنبال کردن تمام اخبار ما را به فرد بهتری تبدیل نمیکند اما به یک انسان افسردهتر، چرا!
اطلاعات، دانش نیست. مثل کف روی آب فقط سرگرمکننده است. آگاهی عمیق میخواهید؟ کتاب بخوانید، فیلم و موسیقی خوب ببینید. سفر بروید. با آدمهایی که دوستشان دارید حرف بزنید.
شاید رکورد سرانهی مصرف اخبار دنیا مربوط به ما ایرانیها باشد. یعنی اگر الان خبرنگاری به مادربزرگ من در غرب کشور زنگ بزند، او جوری آخرین تحولات دنیا را تحلیل میکند که آنتنهای صداوسیما از روی بامها بریزد. دلیل اینهمه اعتیاد به اخبار را به قول مشهدیها «مدُنم ولی نموگُم»! حوصلهی خواندنش هم نیست.
رسانهها مغازههایی هستند که بیشتر اوقات خوراکیهای گندیدهای به اسم خبر را به شما میفروشند. نخورید. مسموم میشوید. مثل چشیدن سم، هر روز و بیصدا در نهایت شما را میکُشد.
شما یک زن خانهدار یا کارمند هستید، یک مادر یا پدر، دختر یا پسر معمولی، نه عضو خبرگزاری آسوشیتدپرس. بسیاری از آنها هم اینقدر خبرها را دنبال نمیکنند. به همهچیز واکنش نشان نمیدهند.
دیدن ویدئوی جزغالهشدن کارگران بنگلادشی یا ضجه زدن مادر فرزندازدستدادهی آفریقایی چه فضیلتی دارد جز اینکه روح مادر من که نه دبیرکل سازمان ملل است و نه رئیسجمهوری در آن قاره را فرسودهتر کند؟
زندگی کنید. زندگی لزوماً این نیست که ته اخبار را دربیاورید. ببینید و بگذرید. جرعهنوشی کنید نه اینکه دبهی بیستلیتری را سر بکشید!
یک مشت دیوانه هستند که کارشان این است، خدا زده پس کلهشان و از صبح تا شب لابهلای فساد اداری و قتل و کشتار و دروغ و دغل غوطه میخورند و شب هم خواب این چیزها را میبینند. شما از خودتان مراقبت کنید. اجازه ندهید خبرهای بد کرم بیندازد به روحتان.
تشویقتان نمیکنم به بیخبری از عالم یا غلتیدن به دامن هپروت، اما اگر مصرف میکنید، کم مصرف کنید. هر چیزی را!
👤 احسان محمدی
@textplace
آیا دوباره
باغچهها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانیها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
#فروغ_فرخزاد
@textplace
باغچهها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانیها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
#فروغ_فرخزاد
@textplace
آیدا ...
بگذار بی مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم: که من در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت ها، آتش و شور و حرارتِ آن را میخواهم. بیش از هر چیز، شوق و شورش را میپسندم و بیش از هر چیز، بی تابی ها و بی قراری هایش را طالبم. سکوتِ تو، شعر را در روحِ من می خشکاند! شعر، زندگی من است. حرف های تو مایه های اصلی این زندگی است و مایه های اصلی این زندگی می باید باشد.
#احمد_شاملو
@textplace
بگذار بی مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم: که من در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت ها، آتش و شور و حرارتِ آن را میخواهم. بیش از هر چیز، شوق و شورش را میپسندم و بیش از هر چیز، بی تابی ها و بی قراری هایش را طالبم. سکوتِ تو، شعر را در روحِ من می خشکاند! شعر، زندگی من است. حرف های تو مایه های اصلی این زندگی است و مایه های اصلی این زندگی می باید باشد.
#احمد_شاملو
@textplace
اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید، آن شخص را احمق فرض نکنید؛ بلکه بدانید او خیلی بیشتر از آنچه لیاقت داشته اید ، به شما اعتماد کرده است.
انسان ها به میزان حقارتشان توهین می کنند!
به میزان فرهنگشان عشق می ورزند!
و به میزان کمبود هایشان،آزارت می دهند!
هر چه حقیرتر باشند بیشتر توهین میکنند تا حقارتشان را جبران کنند!
هر چه فرهنگشان غنی تر باشد، بیشتر به دیگران عشق میدهند!
و هر چه هویتشان عمیق تر باشد
محترمانه تر رفتار میکنند!
"به اندازه درکشان میفهمند و به اندازه شعورشان به باورها و حرف هایشان عمل میکنند"
@textplace
انسان ها به میزان حقارتشان توهین می کنند!
به میزان فرهنگشان عشق می ورزند!
و به میزان کمبود هایشان،آزارت می دهند!
هر چه حقیرتر باشند بیشتر توهین میکنند تا حقارتشان را جبران کنند!
هر چه فرهنگشان غنی تر باشد، بیشتر به دیگران عشق میدهند!
و هر چه هویتشان عمیق تر باشد
محترمانه تر رفتار میکنند!
"به اندازه درکشان میفهمند و به اندازه شعورشان به باورها و حرف هایشان عمل میکنند"
@textplace
اغلب مي پنداريم فرزندی که خیلی به والدینش توجه دارد فرزندی نمونه و وفادار است ولی چنین نیست، واقعیت این است که وقتی فرزندی همیشه نگران شماست یعنی خودش یک آسیب دیدهٔ واقعی است که مسئول آسیبش شمایید!
یک والد خوب والدی است که ذهن فرزندش از او آسوده باشد و به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. وقتی فرزندتان از شما دور نمیشود وقتی همیشه نگران شماست وقتی تمام برنامه هایش را با شما تنظیم میکند... نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست. توجه کنید وقتی مرتب با فرزندتان صحبت میکنید و در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر سختی و عذاب کشیده اید چقدر رنج دیده اید و….در واقع مرتب به فرزندتان القا میکنید که من قربانی این زندگی هستم و تو تنها چشم امید و ناجی من هستی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمی دهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست میدهد. در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند.
فرزندان ما ناجیان ما نیستند.
جبران خليل جبران در كتاب پيامبر ميگويد :
"فرزندان شما به حقيقت فرزندان شما نيستند؛ آنها دختران و پسران زندگي اند در سوداي خويش....آنها از كوچه وجود شما گذر مي كنند اما از شما نيستند، اگرچه با شمايند، به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه هايتان را براي خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز براي خود انديشه اي ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد زيرا روح آنان در خانهٔ *فردا* زيست خواهد كرد كه شما حتي در رويا نمي توانيد به ديدار آن فردا برويد، ممكن است تلاش كنيد كه شبيه آنها باشيد اما مكوشيد كه آنان را مانند خود بار بياوريد زيرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و با ديروز درنگ نخواهد كرد.
#درسهای_زندگی
@textplace
یک والد خوب والدی است که ذهن فرزندش از او آسوده باشد و به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. وقتی فرزندتان از شما دور نمیشود وقتی همیشه نگران شماست وقتی تمام برنامه هایش را با شما تنظیم میکند... نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست. توجه کنید وقتی مرتب با فرزندتان صحبت میکنید و در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر سختی و عذاب کشیده اید چقدر رنج دیده اید و….در واقع مرتب به فرزندتان القا میکنید که من قربانی این زندگی هستم و تو تنها چشم امید و ناجی من هستی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمی دهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست میدهد. در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند.
فرزندان ما ناجیان ما نیستند.
جبران خليل جبران در كتاب پيامبر ميگويد :
"فرزندان شما به حقيقت فرزندان شما نيستند؛ آنها دختران و پسران زندگي اند در سوداي خويش....آنها از كوچه وجود شما گذر مي كنند اما از شما نيستند، اگرچه با شمايند، به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه هايتان را براي خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز براي خود انديشه اي ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد زيرا روح آنان در خانهٔ *فردا* زيست خواهد كرد كه شما حتي در رويا نمي توانيد به ديدار آن فردا برويد، ممكن است تلاش كنيد كه شبيه آنها باشيد اما مكوشيد كه آنان را مانند خود بار بياوريد زيرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و با ديروز درنگ نخواهد كرد.
#درسهای_زندگی
@textplace