بابا گفت : هر چی ملا یادت داده ول کن ، فقط یک گناه وجود دارد و والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی ست.
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی ، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی . وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
هیچ کاری پست تر از دزدی نیست. اگر کسی چیزی را که مال خودش نیست بردارد ، خواه جان یک آدم باشد ، خواه یک تکه نان ، تف به رویش!
اگر آن بالا خدایی هست ، پس امیدوارم حواسش به چیزهای مهمتری باشد تا به ویسکی و گوشت خوک خوردن من ...
#بادبادک_باز
#خالد_حسینی
@textplace
اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی ، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی . وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی.
هیچ کاری پست تر از دزدی نیست. اگر کسی چیزی را که مال خودش نیست بردارد ، خواه جان یک آدم باشد ، خواه یک تکه نان ، تف به رویش!
اگر آن بالا خدایی هست ، پس امیدوارم حواسش به چیزهای مهمتری باشد تا به ویسکی و گوشت خوک خوردن من ...
#بادبادک_باز
#خالد_حسینی
@textplace
یک بار آن وقتها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیبهای سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد میکرد. مادرم گفت اگر صبر میکردم تا سیبها برسند، مریض نمیشدم.
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace
یک بار آن وقتها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیبهای سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد میکرد. مادرم گفت اگر صبر میکردم تا سیبها برسند، مریض نمیشدم.
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace
حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد.
#خالد_حسینی
#بادبادک_باز
@textplace